سایر منابع:
سایر خبرها
پند ها و بند ها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان72/حجت الاسلام بهمن شریف زاده : پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آزادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند. نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوم این است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
هیاهوی رسانه ای یارِ غار احمدی نژاد در فضای مجازی/مردی که روزشمار بازگشت مردِ رفته را به پاستور زد
...: ایشان هم فهمیده که حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم نخواهد بود. این چهره رسانه ای نزدیک به احمدی نژاد در تیرماه 93 هم در مطلبی فیسبوکی روزشمار بازگشت احمدی نژاد به سیاست را کلید زده و آورده بود آقای روحانی عزیز، به امید خدا شما دولت دوازدهم را به دکتر ما تحویل خواهید داد. ما تنها باید 1110 روز منتظر بمانیم. علاقه احمدی نژادی ها به یارانه ای که بلای جان مردم شده... ...
گفتگو با اولین مرد آشپز رسانه ملی+تصاویر
ثبت نام کردم. من آدم شکمویی هستم عشق به آشپزی و درس مورد علاقه باعث شد سامان گلریز تمام شب و روزش را با علاقه درس بخواند و همه فکر و ذکرش را در اختیار این هنر خوشمزه قرار دهد، به طوریکه اساتیدش او را نسبت به دیگر شاگردان متمایز بدانند: من واقعا عاشق آشپزی بودم. همه جا همیشه کتاب آشپزی همراهم بود. از قبل هم آشپزی را دوست داشتم اما هیچ وقت فکر نمی کردم، آکادمیک باشد. فکر می کردم ...
شکست سنگین تلویزیون در نوروز 95
...، حاشیه های متعددی گریبان آنتن را گفت. انتشار خبر پخش نشدن مجموعه کلاه قرمزی و سریال پایتخت در نوروز، از همان ابتدا شوک بی رمقی تلویزیون در نوروز را به مخاطبانش وارد کرد. اما این تازه ابتدای داستان بود؛ خبرهای بد تلویزیون یکی یکی از راه رسید. برعکس سال های گذشته، برنامه های اصلی شبکه های مختلف در عید خیلی دیرهنگام به صورت قطعی جمع بندی و رسانه ای شد و جالب آنکه تنها چند روز مانده به آغاز عید ...
آصفی: در دوره احمدی نژاد خودم را بازنشسته کردم/ برجام حسادت خیلی ها را برانگیخت
پیشنهادی برای بازگشت داشتید و خودتان این طور خواستید؟ من در دور دوم دولت آقای احمدی نژاد خودم را بازنشسته کردم. یک بازنشستگی زودهنگام. عملا چهار سال فعالیت دولتی نداشتم. بعد پیشنهادهایی در بخش های مختلف شد اما به این دلیل که کنار آمده بودم فکر کردم در زمینه تحقیق و تدریس فعالیت کنم و به زندگی خصوصی بپردازم. این طور راحت تر هستم. فکر می کنم انتخاب درستی هم داشتم و کار درستی کردم، به این دلیل ...
رازهای مصطفی رحماندوست
و پشیمان شوم از گفته هایم. در چه مقطعی این اتفاقات برای شما به وقوع پیوست؟ کلاس پنجم ابتدایی بودم که با آقای حسینی معلمی که بسیار به من لطف داشت برخورد داشتم. روزی در کلاس ایشان شعری را خواندم، گفت این را خودت نوشتی؟ گفتم بله، کار خودم است! گفت باشد پس برای این صندلی هم شعری بگو. من هم شعری را سنبل کردم و گفتم، گفت تو شاعری! بود مسافر یکی اندر به راه توشه کم ...
شستشو و نظم دهی به لباس ها، بعد از سفر!
دارند صندوق های اتومبیل هایشان را پر از گل و گلدان می کنند، به وجد آمده بودم. شاید برای اولین بار در این چند سال اخیر بود که از موجی که میان مردم فرد به فرد منتقل شده بود، احساس خوشحالی کردم و آرزو کردم کاش همیشه چنین موج هایی پر از زندگی و امید در میان مردم جریان داشته باشد. ادامه مطلب را در چیدانه بخوانید ... ...
مرضیه دستجردی:به خوراک سگ ارز می دادند اما به بهداشت نه
است که به من مرضیه وحیددستجردی بخورد ولی صدمه ای به سیستم سلامت مردم، بهداشت آنها و خودشان وارد نشود. بنابراین زمانی که من پیشنهاد وزارت بهداشت را پذیرفتم با همین دیدگاه بود که پذیرفتم. دنبال این بودم که خدمت کنم. انگیزه دیگرم این بود که شاید این فرصتی که به یک زن در نظام جمهوری اسلامی داده شده شاید دیگر داده نشود. دوست داشتم از این فرصت استفاده بکنم تا نشان بدهم که زنان می توانند. می ...
کابوس مرگ در اروپا
...، اما ما ضربه آنرا بیشتر حس می کنیم. در عین حال، فرودگاه بروکسل تنها با سی درصد ظرفیتش کار می کند. برای مردم دشوار است که خود را به بروکسل برسانند چون فرودگاه تعطیل است. با قطار آسان است، اما کسانیکه از راه دور می آیند، نمیتوانند در بروکسل به زمین بنشینند. مشکلات گریبان گیر بلژیک، فرانسه و سایر دول اروپایی گویا تمامی نداشته و بیم آن می ورد که در آینده ای نه چندان شاهد وقوع چنین حملاتی ...
خاکپور: هزینه نگه داشتن تیم ملی افغانستان در ایران را هم به حساب تیم امید زدند/ نوع قراردادهای فدراسیون، ...
...، اما با اصرار و ماندن در رودربایستی قبول کردم و چند ماه در استیل آذین بودم. وقتی در مقطعی دیدم در کارم دخالت می شود، تصمیم گرفتم کنار بکشم. پروین علاقه نشان داد در مسائل فنی دخالت کند سرمربی پیشین استیل آذین در خصوص اینکه این دخالت ها از سوی چه کسی بود، گفت: پس از مدتی آقای پروین علاقه نشان دادند که در مسائل فنی دخالت مستقیم داشته باشند و برای من قابل قبول نبود. همان روز هم ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
نام و نشان، برای پز دادن، برای خودنمائی کردن، در زمینه های مختلف دنبال مارکهای خارجی می روند - ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهای خارجی را ببندند. 20 /اسفند/ 1394رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشکلات اقتصادی کشور بدون اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی حل نخواهند شد و رشد اقتصادی نیز بوجود نخواهد آمد، قرار بر این شد که دولت یک قرار گاه اقتصاد ...
روزگار، روزگار همه چیز است؛ هم مذاکره هم موشک
اسلامی است و هر روز بیشتر محقق خواهد شد. رهبر انقلاب افق آینده کشور را روشن و شوق آفرین خواندند و به مداحان و ذاکران توصیه کردند: با اشعار پرمغز و اجرای هنرمندانه، مستمعین خود را به انسانهایی امیدوار، پرتلاش و کارآمد تبدیل کنید و هدایت مردم و بیداری و بصیرت افزایی را مهمترین وظیفه خود بدانید. ...
ادامه ماجرای سوئیفت/ روحانی یا فیشر؛ چه کسی راست می گوید؟
دولت روحانی تاکنون به اذعان آژانس به تمامی تعهداتش در خصوص برجام عمل کرده است؟ مگر نه اینکه روحانی سال گذشته و در هم چه روزهایی می گفت: ما هیچ توافقی را امضا نمی کنیم، مگر آنکه در همان روز تمام تحریم ها لغو شود ؟! بالأخره چه کسی راست می گوید: روحانی یا فیشر؟! نه ال سی باز شد، نه سوئیفت/ کارشناسان: ادعای رفع تحریم سوئیفت دروغ است! در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی در ...
ریمی برنامه مهران مدیری را ترکاند؛ مهم حرکت زیبای "گرل فرند" ما بود!
که درگیر شدید یادتان باشد ایرانی ها راست دست هستند و اول کار مشت را پرتاب می کنند. می گفت تا درگیر شدید آماده باشید که جلوی مشت دست راست را بگیرید و پس از آن جلوی مشت دست چپ را بگیرید. خیلی هم حساس بود و می گفت باید 5 نفر را بزنید. یک بار یکی از بچه ها با چشم باد کرده و لب ترکیده آمد، سرهنگ گفت چی شده؟ گفت دعوایم شد. گفت چند نفر بودند؟ گفت یک نفر. گفت با چوب حمله کرد؟ گفت نه، برای اولین دفاع جلوی ...
گفتگو با محسن مقدس مدیر صفحه آمل در شب
مدنظر خودم بود. از طرفی من چند سالی در کنار تحصیل، در رشته انیمیشن کار کرده بودم و نشانه های همین تجریه را شما در تصاویر من میبیند مثل جنبه های فانتزی و یا داستانی کار. همچنین می خواستم این نکته را هم به آملی ها نشان بدهم که اوضاع را زیباتر از چیزی که تصور می کنیم هم می توان دید. بعبارتی می خواستم در این راه قدرت عکس و عکاسی را بکار ببرم. از سویی عکس یک زبان بین المللی است و نیازی به ترجمه ...
زمانی درهای حوزه هنری به روی ما بسته بود
شرایطم طوری نیست که بتوانم به جبهه بروم. مخصوصاً خانواده اجازه نمی دهند. اعزامی در پیش بود و عده ای از بچه های بسیج ما هم با آن عازم بودند. امام خمینی(ره) فرموده بودند هر کسی که می تواند جبهه برود، باید برود این واجب کفایی است. آن روز صبخ که داشتم مدرسه می رفتم تو راه به ذهنم رسید من هم یکی از مخاطبان امام هستم. به همین راحتی تصمیم به رفتن گرفتم در حالی که خیلی آن ذوق و شوق حماسی بچه ...
کاری از شما برنمی آید!
بدهند در پشتیبانی از زندانیان در شرف اعدام، یعنی رهبران و مسئولان مجاهد ما. من مسئولیت این کار را به عهده گرفتم و از طریق آقای سید محمود دعایی که آن روز سمپات ما بود در سال 1353 موفق شدم جلسات متعددی با امام انجام بدهم که به جز جلسه اول که ایشان برای معارفه شرکت داشت، در جلسات دیگر با امام تنها بودم. مجموعاً هفت جلسه طول کشید. در حدود یک ماه و هر کدام یک یا یک ساعت و نیم و در این مدت در ...
گفتگوی جنجالی فرج اله مومنی در مورد انتخابات و اصلاح طلبان کوهدشت
می بینید؟ خیانت محمد محمدی نژاد به مردم را نباید کم تر از عهدشکنی کرم محمدی به حساب آورد. کسی که برای نماینده شدن آقای ملکشاهی تلاش وافری انجام داد اما با راه یابی وی به بهارستانبیش از تصدی سِمتی نازل در دبیرخانه ی فرمانداری کوهدشت چیزی نصیبش نشد. حتا در همان ایام و به امید رسیدن به جاه و مقام به اراک رفت شاید که صیدعلی کورانی فر پستی باب دندان به وی عطا کند که در آن جا هم ناموفق بود ...
چگونه امید برند شد
، اصولگرایان و اصلاح طلبان داشت. مهم ترین پیامی که مسوولان باید از انتخابات مجلس دریافت کنند رویکرد مردم در این انتخابات بود. با وجود ردصلاحیت چهره های شاخص جریان اصلاح طلب به ویژه در کلان شهری مانند تهران اما مردم پایتخت در روز انتخابات با در دست داشتن لیست امید در اکثر شعب اخذ رای نشان دادند که علاقه مند به تفکر اصلاح طلبی هستند و حتی در صورت ردصلاحیت برخی چهره های شناخته شده اصلاح طلب به لیستی که بزرگان ...
ازهمسرم کنده ای سوخته برگشت
بگویم آن روز تمام خمینی شهر اصفهان گریان بود. قبل از آن برای ورود امام در 12 بهمن هم شعری سروده بودم. شاید جز نخستین شعرهایم بود. آن شعر اینطور آغاز می شد: خمینی قلب این ملت، به میهن باز می آید خمینی خصم شرق و غرب، به سوی ما می آید با اینکه آن زمان سن و سال کمی داشتم، یادم هست شعرم در مجله پیام انقلاب چاپ شد. بعدها با ورود به رشته ادبیات تا حدی طبع ...
ناگفته های "مرعشی" از "انتخابات مجلس" و "لاریجانی"
؟ مطمئن بودیم اگر حرف واحد بزنیم، مردم با ما خواهند بود. فقط این احتمال وجود داشت که مردم رنجیده باشند و پای صندوق های رأی حاضر نشوند، اما وقتی بزرگان بسیج شدند و به صحنه آمدند، مردم هم تصمیم گرفتند رأی بدهند. چهارشنبه پیش از برگزاری انتخابات هفتم اسفند، آخرین نظرسنجی ما انجام شد. من در مسیر ورامین برای ایراد یک سخنرانی بودم که تلفنی از نتایج نظرسنجی باخبر شدم و همان شب قاطعانه ...
متن کامل گزارش کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 95
به گزارش نماینده ، محمدرضا پور ابراهیمی در خصوص زمان بندی بررسی لایحه بودجه سال 95 در صحن علنی مجلس گفت: پس از تصویب لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق در تاریخ 27 اسفند ماه سال 94 گزارش کمیسیون تلفیق از لایحه بودجه سال 95 چاپ شده و در اختیار نمایندگان قرار گرفت. نماینده مردم کرمان در مجلس ادامه داد: طبق آیین نامه، نمایندگان مجلس نیز تا پایان روز دوشنبه هفته جاری فرصت دارند پیشنهادات خود ر ا ...
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
مسدود خواهد بود.باز هم می گوییم آقایان بی کفایت گمان می برند که شهید و جانباز محتاج عمل به تکلیف آنهایند که شهید میهمان سیدالشهدا (ع) است و جانباز همنشین ابالفضل العباس(ع) و خانواده هایشان، همراه زینب کبری(س) هستند. آقایان با انجام وظیفه خود می توانند اندکی از شرمندگی مغفول خویش را بکاهند و ذره ای آبرو برای روز حساب خویش دست و پا کنند. زان روز که من باخته ام نرد محبت / دانسته ام آخر به کجا کار کشیده! جز شربت لطف تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده. با کمال تشکر. التماس دعا. ...
نوروز خبرساز
هست که رسانه های رسمی کشور ساعت 8 بامداد روز نخست فروردین 95 و در لحظه تحویل سال، در پاسارگاد غایبند اما به چند ساعت نمی کشد که عکس های اجتماع مردم در لحظه تحویل سال در تمام ایران منتشر می شود، پیش از آن، پیام تبریک سال نو محمدرضا شجریان تنها در دو دقیقه و سی ثانیه ای بود که به زلزله ای خبری می مانست، تصویر رنجور پادشاه موسیقی سنتی ایران را صداوسیما پخش نکرد اما دیگر چه کسی منتظر تلویزیون می ماند ...
غیرمجاز بودم و وضعیت مالی خوبی نداشتم!
محسن چاوشی پس از مدت ها سکوت، از راه سختی که پیموده تا موقعیت کنونی اش را داشته باشد سخن به میان آورد؛ گفته هایی که مسیر غیرطبیعی برای رشد در موسیقی ایران را نشان می دهد و ناخواسته، بخشی از دلایل آنچه امروز از آن به عنوان بحران موسیقی در ایران یاد می شد را یادآوری می کند. به گزارش تابناک ؛ محسن چاوشی در سال نود و چهار، یکی از پرمشغله ترین سال های کاری اش را پشت سرگذاشت و البته بخش ...
ارزیابی فعالان سیاسی از مهم ترین اتفاقات سال جاری؛ از زبان مشترک برای حل مشکلات اقتصادی تا تحولات سیاسی!
خواهیم مشکلات اقتصادی مردم را حل کنیم. حل این مشکل قطعا از توان یک جناح ساخته نیست. ما اصلاح طلبان به عنوان کسانی که در انتخابات تهران پیروز شده اند و مردم اقبال منحصر به فردی به لیست اصلاح طلبان نشان دادند دست دوستی به سمت اصولگرایان دراز می کنیم. به سمت افرادی چون آقایان حداد عادل، احمد توکلی، مصباحی مقدم و تمام کسانی که در حوزه سیاست و فرهنگ و اقتصاد صاحب سابقه هستند دست دوستی و کمک دراز می کنیم. در ...
مصوبات دولت قبل درباره زنان نه ابلاغ شد، نه اجرا/ دستجردی: اختلاف دیه زن و مرد، حل شده
...، مزارع، سرپرستان خانوار و کارآفرین هر یک مشکلات خاص خود را دارند. *مستقیم و دقیق روی مشکلات انگشت بگذارید. دقیقا مشکلات زنان چیست؟ دستجردی: همه جا زنان وقتی مراجعه می کنند، ممکن است مشکلات وجود داشته باشد. در یک زمانی احساس کردیم در دادگاه ها باید قاضی زن داشته باشیم. همان زمان من در مجلس پنجم بودم و تصمیم گرفتیم قاضی مشاور زن در دادگاه ها باشد. امروز 800 قاضی زن در ...
تکرار سریال آلودگی مواد غذایی/ از ناسالم بودن آب معدنی معروف تا پلمب رستوران های نامی
آلوده به خورد مردم می دهند. این شایعه ها گاه راه به پایگاه های خبری رسمی هم پیدا می کنند و باعث می شوند تا پرونده ای جدید در مورد آلودگی این ماده غذایی باز شود. امسال در مورد روغن مایع این اتفاق افتاد. یکی از برندهای مطرح و محبوب که هر شب از تلویزیون تبلیغ می شد، ناسالم شناخته شد و این خبر دست به دست در بین مردم گشت. بلافاصله پس از انتشار این خبر در فضای مجازی، دبیر کمیته ایمنی زیستی وزارت ...
از بالا و پایین های فوتبالی تا کتاب در دست چاپ با سیاووش بختیاری زاده
فقط به واسطه استفاده از نیروهای جوان و بومی، شدیدا مورد استقبال و حمایت این مردم هستم که جا دارد از آ ن ها تشکر کنم. *امسال زمان سال تحویل کجا بودید؟ در کنار خانواده ام بودم و باید بگویم هیچ وقت کنار خانواده بودن را با دنیا عوض نمی کنم. * عیدی هم دادید؟ بله ؛ به همسرم، پسرانم کوشا و کاوه و تک دخترم تیام و همچنین بازیکنان تیمم و همکارانم عیدی دادم و البته ...
همه نگرانِ بیماری محمد رضا شجریان
سرطان پیشرفته ای نیز هست، بر انگیخت. هنرمندان و چهره های زیادی به این خبر واکنش نشان دادند و از مردم خواستند برای بهبود حال استاد دعا کنند. دولتمردان نیز در کنار مردم از این ماجرا به آسانی نگذشتند و پیگیر احوال تازه وی شدند. وزیر بهداشت نخستین فردی بود که نسبت به این بیماری واکنش نشان داد: خوشبختانه در حال حاضر وضعیت آقای شجریان خوب است و روند درمانی بخوبی صورت می گیرد و طی آخرین تماسی که من با ...