سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های صالحی از جلسه سیمانی مجلس
. او در توضیح آن روز جنجالی گفت: من پیش آقای ظریف نشسته بودم. با ایشان صحبت می کردیم که چه بکنیم و بنا به توصیه آقای ظریف قرار شد یکسری من صحبت کنم و بعد هم ایشان صحبت کنند. در این بین چند نفری همراه آقای حسینیان با حالتی عصبانی به طرف ما آمدند. ضمن اینکه این دوستان یارگیری شان در مجلس عالی بود. یعنی خوب خود را آماده کرده بودند فضای مجلس را به دست بگیرند و نمره شان بیست بود. برنامه ریزی ...
سخنرانی یک اصلاح طلب در اهواز لغو شد/ فناوری هسته ای در کرمان شهید و دفن شد/ پروژه سینمایی احمدی نژاد ...
، گفت وگو کرده است.وی در بخشی از گفته های خود اظهار داشت: الان شما با من صحبت می کنید من می توانم حرف اول و آخر و وسط شما را جدا کنم و منتشر کنم. می توانم با حرف های شما بازی کنم. ما گفتیم به مردان رأی بدهید، نه مردان زن صفت اینها آمدند گفتند این گفته به زن ها رأی ندهید. ... گفتم ما که مرد هستیم و در طول 24 ساعت 20 ساعت کار می کنیم باز هم کم می آوریم. اینها که زن هستند و باید از بچه های شان مراقبت ...
ناگفته های صالحی از جلسه سیمان مجلس
علی اکبر صالحی در گفتگوی اختصاصی تمام آنچه در جلسه معروف مجلس گذشته را شرح می داد. وی در بخشی از سخنان خود گفت: آقای حسینیان گفت شما مستحق این هستید که در نیروگاه دفن شوید و رویتان سیمان بریزیم. بعدتر آقای حسینیان هم با من شروع به دعوا کرد که شما خودت را بکش کنار، برای چی به این میدان آمدی. اگر آقای ظریف صحبت می کرد مسئله اصلا هسته ای کنار می رفت و موضوع دست دادن با اوباما به اصل تبدیل می شد ...
به مردان زن صفت رای ندهید!
یک هفته نامه در جدید ترین شماره خود با نادر قاضی پور نماینده فعلی مردم ارومیه در مجلس که توانسته به عنوان منتخب مردم این شهر به مجلس دهم نیز راه یابد، گفت وگو کرده است.وی در بخشی از گفته های خود اظهار داشت: الان شما با من صحبت می کنید من می توانم حرف اول و آخر و وسط شما را جدا کنم و منتشر کنم. می توانم با حرف های شما بازی کنم. ما گفتیم به مردان رأی بدهید، نه مردان زن صفت اینها آمدند گفتند این ...
پرویز کاظمی: محصولی می گفت احمدی نژاد زیر دست من بوده /جاده های منتهی به احمدی نژاد یک طرفه بود
نژاد داشتم و دیدگاه ها و چارچوب های فکری ام را بیان کردم. بعد از نهایی شدن صحبت های مان یک جلسه دو نفره گذاشتیم که به من گفت که می خواهم شما را به عنوان وزیر رفاه معرفی کنم و کاغذی را به عنوان میثاق نامه برای امضا کردن مقابل من قرار داد. به ایشان گفتم که من هم شرایطی دارم؛ من به سه دلیل وزارت را پذیرفتم؛ اول اینکه احساس کردم فضایی در کشور به وجود آمده که می خواهد مدیریت اسلامی را در کشور نشان دهد ...
می خواستیم در جام باشگاه های آسیا باشیم، اما فدراسیون نامه نزد/ انصراف ندادیم
...، اظهار داشت: فعلا با رئیس باشگاه جلسه ای نداشته ایم تا تصمیم بگیریم بازیکن خارجی می خواهیم یا ایرانی. اصلا برنامه های ما مشخص نیست. ناهید غارسی، سرمربی تیم ثامن الحجج هم درباره عدم حضور تیمش در جام باشگاه های آسیا، عنوان کرد: فدراسیون اصلا در این باره با باشگاه صحبت نکرده است. از فدراسیون با من تماس گرفتند و گفتند می خواهیم برای جام باشگاه ها تیم بدهیم، آیا شما شرکت می کنید، گفتم ...
قاضی پور: گفتم به مردان رای دهید نه مردان زن صفت
دفاع خواهم کرد. { در رابطه توهین به خانم ها}: مجازی ها خط دهی شده اند. الان شما با من صحبت می کنید من می توانم حرف اول و آخر و وسط شما را جدا کنم و منتشر کنم. می توانم با حرف های شما بازی کنم. ما گفتیم به مردان رأی بدهید، نه مردان زن صفت. اینها آمدند گفتند این گفته به زن ها رأی ندهید. ... گفتم ما که مرد هستیم و در طول 24 ساعت 20 ساعت کار می کنیم باز هم کم می آوریم. اینها که زن هستند و باید ...
باید سال 88 احمدی نژاد را رد صلاحیت می کردند/96 احمدی نژاد رد صلاحیت نمی شود
روزنامه قانون آورده است: هر روز که از انتخابات 7 اسفند می گذرد تحلیل های بیشتری از رفتار سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان ارائه می شود. برخلاف همه تحلیل ها و بعد از حضور مردم در صحنه انتخابات، محافظه کاران صحنه رقابت را به اصلاح طلبان باختند، حال خود را برای انتخابات سال آینده آماده می کنند. یکی از گزینه هایی که این روزها به فضای سیاسی کشور بازگشته، محمود احمدی نژاد است که با وعده هایی مانند یارانه 250 هزار تومانی سودای ریاست جمهوری دوباره را داشته باشد. ولی او در میان اصولگرایان هم مخالفانی دارد اما آنطور که صادق زیباکلام می گوید، اصولگرایان غرورشان اجازه نمی دهد ...
جنتی رییس خبرگان می شود؟
فرمایشات حضرت آقا صحبت می کردیم، مخصوصاً روی این فرمایش آقا که: مجلس خبرگان باید انقلابی بماند و انقلابی فکر و عمل کند تأکید کردم. این سخن آقا باید تابلو و در مجلس خبرگان آویخته شود. گفتم: حضرت آیت الله جنتی، این سخن آقا شرط و شروطی دارد. شرط اول اش این است که رئیس اش انقلابی باشد. قبول دارید؟ گفتند: بله. گفتم پس معنا ندارد وقتی آقایان از شما دعوت کرده اند، حاشا کنید! شما باید بپذیرید و اجابت کنید، والا این خواسته آقا محقق نمی شود.ایشان تبسمی کردند و ما این تبسم را حمل بر رضایت کردیم و با اصرار آقایان، این امید هست که ایشان بپذیرند./روزنامه جوان ...
غفوری فرد: ردصلاحیت سیدحسن درشکست اصولگرایان موثربود/در دنیا ازمحبوبیت چهره هابرای تقویت نظام استفاده می ...
...> *من در جلسه 180 نفره گفتم اگر بناست سهم خواهی نباشد، قشرهای مختلف هم نباید سهم داشته باشند؛ بنابراین نگوییم باید این تعداد روحانی باشد یا این تعداد خانم یا اقتصاددان باشد. وقتی بناست سهم خواهی نباشد اگر 30خانم صلاحیت دارند باید نام هر 30 نفرشان در فهرست بیاید؛گفتند که مجلس مهندس می خواهد؛ دکتر می خواهد؛ اقتصاددان می خواهد. گفتیم مردم همه اینها را در نظر می گیرند و با توجه به این ملاک ها و معیارها ...
باید سال 88 احمدی نژاد را رد صلاحیت می کردند/96 احمدی نژاد رد صلاحیت نمی شود
را به افراد اشتباهی داده و مشاهده کردیم که مردم هم با ما هم نظر بودند. مردم از این افراد خسته شدند و رأی مردم نشان داد که از این افراد رضایت ندارند و حتی یک نفر از افراد این لیست هم به مجلس راه پیدا نکردند. - آقای باهنر در مصاحبه ای گفتند که ما به هر قیمتی نگذاشتیم اصولگرایان به دو لیست برسند. این با صحبت شما متفاوت است. توضیحی در این باره دارید؟ من روی اظهارنظر دیگران صحبت ...
احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد
را به افراد اشتباهی داده و مشاهده کردیم که مردم هم با ما هم نظر بودند. مردم از این افراد خسته شدند و رأی مردم نشان داد که از این افراد رضایت ندارند و حتی یک نفر از افراد این لیست هم به مجلس راه پیدا نکردند. - آقای باهنر در مصاحبه ای گفتند که ما به هر قیمتی نگذاشتیم اصولگرایان به دو لیست برسند. این با صحبت شما متفاوت است. توضیحی در این باره دارید؟ من روی اظهارنظر دیگران صحبت ...
حسن بیادی: احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد
را اشتباه انتخاب کردند و میدان را به افراد اشتباهی داده و مشاهده کردیم که مردم هم با ما هم نظر بودند. مردم از این افراد خسته شدند و رأی مردم نشان داد که از این افراد رضایت ندارند و حتی یک نفر از افراد این لیست هم به مجلس راه پیدا نکردند. - آقای باهنر در مصاحبه ای گفتند که ما به هر قیمتی نگذاشتیم اصولگرایان به دو لیست برسند. این با صحبت شما متفاوت است. توضیحی در این باره دارید؟ ...
اظهارات امام جمعه موقت اهواز علیه هاشمی:رفتار آقای هاشمی دور از شأن روحانیت است/ایشان زمینه بسیار پایینی ...
گان شوند...در پاویون فرودگاه ایشان را زیارت کردم که داشتند به اصفهان می رفتند. چند دقیقه ای خدمت ایشان بودم و در باره فرمایشات حضرت آقا صحبت می کردیم، مخصوصاً روی این فرمایش آقا که: مجلس خبر گان باید انقلابی بماند و انقلابی فکر و عمل کند تأکید کردم. این سخن آقا باید تابلو و در مجلس خبر گان آویخته شود. گفتم: حضرت آیت الله جنتی، این سخن آقا شرط و شروطی دارد. شرط اول اش این است که رئیس اش انقلابی ...
حسن بیادی:در دولت احمدی نژاد افرادی بودند که به درد یک مدیر کلی هم نمی خوردند اما به عنوان معاون رئیس ...
و میدان را به افراد اشتباهی داده و مشاهده کردیم که مردم هم با ما هم نظر بودند. مردم از این افراد خسته شدند و رأی مردم نشان داد که از این افراد رضایت ندارند و حتی یک نفر از افراد این لیست هم به مجلس راه پیدا نکردند. – آقای باهنر در مصاحبه ای گفتند که ما به هر قیمتی نگذاشتیم اصولگرایان به دو لیست برسند. این با صحبت شما متفاوت است. توضیحی در این باره دارید؟ من روی اظهارنظر ...
بیادی: احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد/ حسینیان: حمایت اصولگرایان از احمدی نژاد هیچ اهمیتی ندارد
نظر بودند. مردم از این افراد خسته شدند و رأی مردم نشان داد که از این افراد رضایت ندارند و حتی یک نفر از افراد این لیست هم به مجلس راه پیدا نکردند. - آقای باهنر در مصاحبه ای گفتند که ما به هر قیمتی نگذاشتیم اصولگرایان به دو لیست برسند. این با صحبت شما متفاوت است. توضیحی در این باره دارید؟ من روی اظهارنظر دیگران صحبت نمی کنم. - خارج از صحبت آقای باهنر که چه گفته اند ...
طبق مصوبه مجلس، دولت باید اجرای تعهدات برجام را متوقف کند
تحریم ها را لغو کرده است، گفت: همه اعضای هیأت نظارت بر اجرای برجام به جز آقای روحانی و حتی آقای ظریف گفتند که طرف مقابل تعهدات خود را لغو کردند البته من نمی دانم که آنها در سال جدید اصلا جلسه تشکیل داده اند یا نه؟ انتهای پیام/
هیچ بدنی در مقابل آنچه روح اراده آن را می کند ناتوان نیست
این گردان. من می گفتم آقا هر تیری را نوشته باشند به فلانی بخور، می خورد. وقتی خدا ننوشته باشد... یک لحظه شک کردم. تا یک لحظه شک کردم، پایم سوخت. یک تیر خوردم. افتادم. بچه ها گفتند که مثلا فلانی هم افتاد. تیر خورده بود. این. اعتقاد. شما اعتقاد داری که هر تیری که خدا بخواهد می خورد. نخواهد، نمی خورد. پس در مقابل ده هزار تیر ایستاده ام که هر لحظه می بارد. اصلا تیر می بارد. مثل باران که می بارد. تیر ...
ماجرای گریه ایت الله شاهرودی در مجلس خبرگان رهبری
به گزارش گلستان ما به نقل از سلام گلستان، حضرت آیت الله سید عبدالهادی حسینی شاهرودی نماینده مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری در آخرین جلسه دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه 94 برای لحظاتی اشک از چشمانش جاری شد . آیت الله الله شاهرودی در خصوص ماجرای گریه اش به خبرنگار ما گفت : در جلسه ای که با مقام معظم رهبری داشتیم ایشان راجع به مسائل مهم داخلی و خارجی صحبت کردند . ...
به ما گفتند بروید گُنده تان را بیاورید! / ریالی از اعتبارات سفر رئیس جمهور واریز نشده است/ پول های ...
به گزارش پایگاه خبری راه مبین ، گفتگوی صمیمانه سید امیر(مسعود) سمائی مدیرعامل موسسه سلامت کوثر مجری و پیمانکار احداث ساختمان بیمارستان 313 تختخوابی امام خمینی (ره) شهرستان شهریار با خبرنگار سرویس اجتماعی پایگاه خبری راه مبین را در ادامه ملاحظه فرمائید: تاریخچه بیمارستان 313 تختخوابی امام خمینی(ره) شهریار سابقه این بیمارستان به سال 1368 بر می گردد و قضیه تاسیس این بیمارستان از هنگامی آغاز شد که در سال 62 آقای رهنما به حاج آقای ثمری امام جمعه فقید شهریار مراجعه کرده و اذعان می دارد که قصد اهدای 5 هکتار زمین در حوزه سلامت را دارم و بعد از موافقت با این ام ...
شوخی بی مزه با پرویز مظلومی!
صحبت کرده بودم و البته برای دربی پنجشنبه در تمرین حاضر می شوم تا با آنها هم صحبت کنم. وی در خصوص اینکه چرا می خواسته با اعضای کادرفنی صحبت کند عنوان کرد: برخی شوخی های بی مزه ای با مظلومی می کنند و به او گفته اند که باشگاه و شخص من حامی او نیستیم. درحالی که من سال قبل با آن شرایطی که لیگ را از دست دادیم تا لحظه آخر حامی امیر قلعه نویی بودم امسال که تیم ما 23 هفته در صدر بوده چرا باید ...
مصاحبه با آخوندِ باحال!
ویژه نامه نوروزی روزنامه قانون - علیرضا کاردار: چند سال پیش کلیپی دست به دست می شد که در آن روحانی جوانی با لهجه غلیظ خراسانی حرف های بانمک و در عین حال ساختارشکنانه ای می زد. جذابیت سخنرانی اش شادبودن و شوخی های به روزش بود. چند سال بعد از آن کلیپ و کلیپ های دیگرش، با او صحبت کردم. با روی باز از گفت و گو استقبال می کند و قرار ملاقات را برای قبل از یک جلسه سخنرانی در ساعت 6 صبح می گذارد! ...
متهم کردن لیستی درانتخابات خبرگان اصلا کار درستی نبود
پذیر است. در این انتخابات، سید حسن خمینی به نحوی نتوانست وارد رقابت شود. بسیاری راجع به ایشان صحبت کردند و نظر دادند. شاید جزء معدود افرادی بودید که هیچ توصیه ای نسبت این بحث نداشتید. نظر شخصی شما راجع به بحث حضور سید حسن خمینی در خبرگان چیست؟ در زمان ثبت نام در وزارت کشور گفتم تنوع فهرست ها و تنوع داوطلبان موجب باشکوه تر شدن انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی خواهد شد. من تعبیر ...
وزارت خارجه گزارش تشریحی در باره برجام به مجلس ارائه دهد
نظارت برجام تشکیل جلسه دادند. به غیر از دو سه جلسه ای که پیش از سال جدید برگزار شده ، فکر نمی کنم در سال جدید جلسه ای تشکیل شده باشد . علی لاریجانی در پاسخ به تذکر شفاهی حمید رسایی گفت: جلسات آن طوری که شما می گویید تشکیل شده است و آن مطلبی که رهبری گفتند که پلکانی به تعهدات خود عمل کنیم، برای این بود که آنها کلک نزنند و مواد را نگیرند و کیک زرد ندهند ، ولی اول آنها کیک زرد را دادند و بعد ...
ماجرای فرار از آذربایجان برای حضور در جبهه های ایران
در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه [...] در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون آذربایجان است که دلی مالامال از عشق خمینی دارد. او برای ما از علاقه شدیدش برای شرکت در جبهه های دفاع مقدس و تلاش هایی که برای فرار از کشور آذربایجان و شرکت در این جنگ داشته گفت. مصاحبه ما با اسکندر حسین اف شنیدنی های زیادی از تاثیرات انقلاب اسلامی بر مردم آذربایجان دارد. دین به انتهای خود رسیده بود من اسکندر حسین اف از جمهوری آذربایجان هستم. تحصیلات متوسطه و دانشگاهی را در آذربایجان گذراندم و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمدم. در ایام پیروزی انقلاب ایران کلاس سوم راهنمایی بودم. ما در شهر جلیل آباد زندگی می کردیم که نزدیک مرزهای ایران است. قبل از انقلاب دین در آذربایجان به انتهای خود رسیده بود. مثلاً شهر ما حدود 130 هزار نفر جمعیت دارد. من از کودکی فقط روخوانی قرآن یاد گرفته بودم. به خاطر همین در شهر من را با تعجب با انگشت به همدیگر نشان می دادند، انگار یک مرجع تقلید دیده اند! یا مثلاً پدرم یک روز در ماه رمضان افطاری می داد و مقید بود که فقط روزه داران در آن شرکت کنند. از جمعیت 130 هزار نفری فقط 30 -40 نفر روزه گرفته بودند که در افطاری شرکت کنند، همه آنها هم پیرزن و پیرمرد بودند. چون من قرآن خوان بودم، همیشه پیش پیرمردها بودم! یادم هست که هر پیرمردی که از دنیا می رفت، بقیه می گفتند یک دین دار دیگر هم رفت و کم کم کل دینداری از بین می رود. بعضی های دیگر هم بودند که می گفتند دین دوباره احیا خواهد شد، دینداری به مو می رسد ولی پاره نمی شود. فقط در ده روز محرم مسلمان می شدند در مدارس و رسانه ها مدام مباحث ضددین مطرح می شد. مارکسیسم و لنینیسم تدریس می شد. تنها چیزی که دین را تا آن زمان نگه داشته بود ده روز اول محرم بود. در این ده روز مردم دوباره مسلمان می شدند. دزد دزدی نمی کرد، مشروب خوار مشروب نمی خورد. ولی دهه عاشورا که تمام می شد دوباره همه کارها شروع می شد. از بس کاریکاتور از آخوندها دیده بودیم، تا اسم آخوند می آمد، یک آدم زشت وحشتناک در ذهنمان می آمد. آخوند را کسی می دانستیم که در قبرستان می نشیند و قرآن می خواند و از مرم پول می گیرد. خلاصه هیچ چیز مثبتی از دین و دینداری و آخوندجماعت در ذهن مردم وجود نداشت. در ابتدا کمونیست ها با انقلاب مخالفت نمی کردند اوایل انقلاب کمونیست ها دشمنی با انقلاب نشان نمی دادند. چون انقلاب از یک طرف ضدغربی بود و از طرف دیگر آنها امید داشتند که به وسیله حزب توده بتوانند انقلاب را مصادره کنند و حکومت را به دست بگیرند. فکر نمی کردند که این انقلاب بتواند روی فکر مردم تأثیر بگذارد. لذا اوایل انقلاب تلویزیون شوروی همه اخبار و مراسمات مربوط به انقلاب مثل ورود امام به ایران را نشان می داد. بنابراین نتیجه ای که حاصل شد این بود که ذهنیت منفی مردم نسبت به روحانیت تغییر کرد. همان آخوندی که سالها تحقیرش می کردند آمده و در کشوری مثل ایران انقلاب کرده و حکومت را به دست گرفته است. مردم با خود می گفتند چطور آخوندی که مرتجع و خرافی است توانسته چنین انقلابی برپا کند و بعد آن را مدیریت کند؟! خود کمونیست ها نفهمیدند که دارند با دست خودشان تبلیغات 70 ساله شان را بر باد می دهند. بعد کم کم متوجه شدند که دارند اشتباه می کنند. لذا شروع کردند به تبلیغات. مثلاً می گفتند که خمینی تربیت شده شوروی است و در تاتارستان روسیه همراه 9 نفر دیگر تربیت شده اند. این هنر کا گ ب است که می تواند حتی مرجع تقلید کمونیست تربیت کند. بعضی دیگر می گفتند که خمینی را انگلیسی ها درست کردند. اختلافات شدیدی درباره ماهیت امام خمینی شکل گرفته بود. من یک کتاب خاطره از آن دعواها دارم. مثلاً یک آخوندی بود که با عصبانیت روی میز می زد و می گفت به قرآن قسم این آدم جاسوس انگلیس است چرا شما نمی فهمید؟ آنها امید داشتند که با برنامه های طولانی مدتشان می توانند ایران را نیز کمونیست کنند و بر آن حکومت کنند، اما حالا می دیدند که برعکس مذهبی های ایران دارند در آذربایجان و شوروی نفوذ می کنند. لذا بعد از انحلال حزب توده ایران که امید داشتند از طریق آن بتوانند بر ایران حکومت کنند، تلویزیون شوروی بمباران تبلیغاتی علیه انقلاب و امام را شروع کرد. آنهایی که مسخره می کردند، مذهبی شدند امام با انقلاب یک روح تازه ای در جامعه آذربایجان دمید. کسانی که تا پیش از این اصل خدا را قبول نداشتند و با من درباره وجود خدا بحث می کردند، حالا مذهبی شده بودند. من بعضی ها را باورم نمی شد که مذهبی بشوند ولی به برکت انقلاب مذهبی شدند. به نظر من این از کرامت امام بود که توانست تصرف روحی در افراد انجام دهد. از این افرادی که با انقلاب ایران متحول شدند تعداد بسیاری وجود دارد. یکی از رفقای ما که الان هم مشغول فعالیت های انقلابی است، قبل از انقلاب ما را به خاطر فعالیت های مذهبی مسخره و تحقیر می کرد. وقتی می دید که من دو سه نفر را جمع کردم و برایشان درباره دین حرف می زنم، می آمد و مسخره بازی می کرد تا نگذارد من حرفم را بزنم. اما همین آدم در اثر نفس قدسی حضرت امام ره متحول شد و الان یک فرد انقلابی است. مخفیانه برنامه های رادیوهای ایران را پیاده می کردیم ما برنامه های مذهبی، سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه رادیو آستارا یا رادیو به یله سوار را ضبط می کردیم و بعد پیاده می کردیم. شب ها ده پانزده نفر مخفیانه جمع می شدیم و مطالب رادیو را پیاده می کردیم. دولت کمونیست اگر از فعالیت های ما مطلع می شد، اذیتمان می کرد. قبل از هسته ما در جلیل آباد، هسته اولیه انقلابیون در نارداران باکو شکل گرفته بود. آنها برای ما ضبط صوت های قوی می آوردند تا بتوانیم برنامه ها را راحت تر ضبط و پیاده کنیم. هفته ای یک بار نیز می آمدند و نوارها و پیاده شده ها را می بردند و در شهرهای مختلف توزیع می کردند. این هسته ها تقریباً در همه شهرهای آذربایجان ایجاد شده بود. یک خاطره طنز هم در این رابطه تعریف کنم. یکی از رفقای ما تعریف می کرد که من نماز جمعه آقای ملکوتی در تبریز را ضبط و پیاده می کردم. وقتی برای مردم صحبت می کردم عیناً حرف های آیت الله ملکوتی را تکرار می کردم. مثلاً آقای ملکوتی مثلاً خطاب به اداره گاز هم حرفی می زد، من در آذربایجان هم همان حرف را عیناً تکرار می کردم؛ مردم نمی فهمیدند چه می گویم، خودم هم نمی فهمیدم ولی می گفتم! دانشجوی یمنی، مبلغ انقلاب ایران در آذربایجان مرحوم حاج علی اکرام اف که رهبر انقلابیون آذربایجان بود تعریف می کرد که در امامزاده ای که در نارداران مدفون است و معروف است که ایشان خواهر حضرت معصومه س است، بعضی ها از باکو به زیارت می آمدند. یک دانشجوی خارجی پزشکی هر هفته به زیارت می آمد. دانشجوها روسی صحبت می کردند. یکی از رفقای ما که روسی بلد بود با او صحبت کرده بود و متوجه شده بود یمنی و شیعه است. با او رفیق شده بود و بعد از مدتی آن فرد یمنی شروع کرده بود مباحثی درباره اسلام و جهان اسلام و نهضت حضرت امام ره مطرح کردن. در آن مقطع امام هنوز در فرانسه بود و به ایران نیامده بود. گویا فرد بسیار آگاهی بوده است و حوادث را پیش بینی می کرده است. می گفت این دانشجوی یمنی همه اخبار را برای ما می گفت و ما بچه های روستا را جمع می کردیم و به حرف های او گوش می دادیم. ما هم آنلاین از طریق تلویزیون و رادیو اخبار انقلاب را گوش می کردیم. مثلا وقتی امام می خواست از پاریس به تهران بیاید به ما گفت نماز بخوانید و دعای توسل بخوانید تا امام به سلامتی به تهران برسد. چون احتمال دارد هواپیما را منفجر کنند. با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم یک روحانی نسبتا باسوادی به نام شیخ محمد ابراهیمی در منطقه ما بود که قدری هم محتاط بود. او از آیت الله شریعتمداری عدول کرده بود و مقلد امام شده بود. من با ایشان فامیل شده بودم و با من راحت تر صحبت می کرد. روزی با ایشان تنها بودم. گفتم رفتم باکو و در آنجا مراسم چهلم حضرت امام برگزار شده بود. شیخ الله شکور پاشازاده که روحانی حکومت و رییس اداره دینی قفقاز بود سخنرانی می کرد و حرف خیلی مهمی زد. گفت من یک رازی که به هیچکس نگفتم می خواهم به شما بگویم. من از وقتی امام را شناختم از ایشان تقلید می کنم. الله شکور پاشازاده این را که گفتم شیخ خندید و گفت یک خاطره هم من برای تو تعریف کنم. چند سال قبل همین جا نشسته بودم که الله شکور پاشازاده آمد و گفت آمدم به تو سر بزنم. ولی من می دانستم که یک کاری دارد. پاشازاده گفت شیخ شنیدم اسم او را می برید. گفتم او کیست؟ گفت آیت الله خمینی. گفتم چه اشکالی دارد؟ گفت شما گفتید که او مرجع تقلید است. گفتم بله. گفت مرجع تقلید نیست، مجتهد هم نیست! گفتم مجتهد بودن را شما می توانی تشخیص بدهی یا من؟ گفت او اجتهاد هم داشته باشد از بین رفته است. گفتم چرا؟ گفت او تا حالا چند هزار زن حامله اعدام کرده! گفتم که من 50 سال است که این تبلیغات کمونیست ها را می شنوم و این حرف ها برایم تازگی ندارد. حرف حساب شما چیست؟ بعد گفت شیخ من شما را دوست دارم. الان حکومت روی شما حساس شده و می دانند که شما دارید چه کار می کنید. می خواست که من از کارهایم در دفاع از امام دست بردارم. آخرش گفت من به شما احترام می گذارم وگرنه با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم. منظور از جای دیگر زیرزمین کا گ ب است که شکنجه گاه کمونیست ها بود. گفتم ممنون که به من احترام می گذاری ولی بدان که روزی که قرار است من در قبر بخوابم، چه بهتر که با شهادت در قبر بخوابم. بکشید ما را در باکو معروف شده بود بزرگان انقلاب مثل شهید مطهری و شهید بهشتی که ترور شدند، در باکو جداگانه مراسم برگزار شد. سخنان امام درباره آنها سریعا در فضای جامعه پخش می شد. مثلا بهشتی یک ملت بود خیلی معروف شد. بکشید ما را هم خیلی معروف شده بود. این تعابیر امام باعث می شد که ما بخاطر این ترورها نسبت به ادامه انقلاب ناامید نشویم. ماجرای کمک های مردمی آذربایجان به جبهه های ایران جنگ ایران و عراق خیلی در آذربایجان پیگیری می شد. تک تک عملیات ها و نتایج آن تحلیل و بررسی می شد. به وصیت نامه ها و خاطرات شهدا خیلی پرداخته می شد. حاج علی اکرام اف در باکو مخفیانه با کنسول ایران اطلاعات و کتابهایی در این زمینه ردوبدل می کردند. شنیده بودند که در جبهه ها دوربین فیلم برداری احتیاج است. از بین مردم پول جمع کرده بودند تا صد تا دوربین بخرند اما آقای احد قضایی که آن موقع کنسول ایران در باکو بود گفته بود که پول را بدهید و نیاز نیست خود دوربین را بخرید. متدینین و حزب اللهی ها نسبت به جبهه های ایران احساس دغدغه می کردند و برای رفع نیاز جبهه ها کمک جمع می کردند. هرکاری کردم تا بتوانم در جبهه های ایران شرکت کنم من مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک روستای مرزی بود که یک شرکت ساختمان سازی در آن مشغول بود. من بدون اینکه حقوق بگیرم یک ماه تمام هر روز صبح به آن روستا می رفتم و تا شب کار می کردم. ولی هدفم تنها شناسایی مرز و چگونگی فرار از آن بود. مرز به شدت آهنین و غیرقابل نفوذ بود. یک سیم خاردار بلند بود، بعدش یک منطقه ای بود که هر روز با شن و ماسه آنجا را شانه می کردند، به طوری که یک گنجشک هم پایش را آنجا می گذاشت مشخص بود. بعد از آن یک سیم خاردار دیگر بود، بعدش یک سیم خاردار دیگر. همه این ها را که رد می کردیم تازه پادگان های مرزبانی شروع می شد و به سربازان روسی با آن سگ های معروف شان می رسیدیم. در آن زمان نتوانستم از مرز رد بشوم. بعد به سربازی رفتم. سربازی ام در جایی بود که چتربازانی را برای جنگ افغانستان تربیت می کردند. من در قسمت ساختمان سازی بودم و نمی گذاشتند به قسمت چتربازان بروم. کلی پول جمع کردم و با آشنابازی بالاخره توانستم به قسمت چتربازان بروم. هدفم این بود که با چتربازها به افغانستان بروم و از آنجا فرار کنم و به ایران بیایم و در جنگ شرکت کنم. چون شنیده بودم که ایران و افغانستان مرز آنچنانی ندارد. شانس من تا اینکه به قسمت چتربازان رسیدم، ارسال چترباز به افغانستان کلا تعطیل شد. خلاصه اینکه علیرغم تلاش و علاقه بسیار نتوانستم به ایران بیایم. خیلی تحت تاثیر خاطرات شهدا و قضایایی که از جبهه ها تعریف می کردند بودم و می خواستم خودم هم آن را تجربه کنم. شهدای ایران بین حزب اللهی و انقلابی ها خیلی محبوب بودند. خاطرات شهدا را برای همدیگر تعریف می کردند. شاید کمتر از شما ایرانی ها خاطره از شهدا نشنیده بودیم. مردم تبلیغات کمونیست ها را دروغ می دانستند رسانه های شوروی در جنگ از صدام حمایت می کردند ولی ما رادیو تبریز و رادیو آستارا و... را گوش می کردیم. رسانه های شوروی می گفتند که آیت الله خمینی می خواهد کربلا را به کشور خودش ملحق کند. این تبلیغات روی مردم عادی بی تاثیر نبود ولی اواخر عمر شوروی کار به جایی رسیده بود که هرچی حکومت می گفت مردم می گفتند دروغ است. حزب اللهی های باکو به نیت زیارت به سفارت ایران می رفتند! واقعا هم دروغ های شاخداری می گفتند. یک رفیقی داشتیم که می گفت من میخواهم به نیت زیارت بروم سفارت ایران در باکو را ببینم. یعنی ایران تا این حد مقدس بود برای حزب اللهی های آذربایجان. می گفت رفتم دیدم عکس امام و عکس هایی درباره انقلاب روی سفارت کشیده شده. دیدم که انگار نگاه کردن آزاد است و خیلی خوشحال شدم و داشتم به عکس ها نگاه می کردم که یک نفر آمد و عکس امام را نشان داد و گفت این را می شناسی؟ گفتم بله. گفت میدانی هر روز یک دختر 15 ساله ترک را پیشش می برند؟ گفتم گوش من از این دروغ ها پر است. تا مرزهای شوروی سرجایش بود هیچ ارتباط مستقیمی با ایران نداشتیم. آن اواخر عمر شوروی یک ذره فضا باز شده بود و ارتباطاتی با کنسولگری ایران داشتیم. مثلا نمایشگاه کتاب برگزار می کردند و به ما می گفتند اگر از کتابی خوش تان آمد یواشکی و خیلی خونسرد بردارید و ببرید! کتاب های مذهبی مثل کتب شهید مطهری را می آوردند. یکی از دوستان مان بیش از 200 کتاب از نمایشگاه آورده بود و یک کتابخانه راه انداخته بود. کتاب ها هم البته فارسی بود و ترجمه نشده بود ولی ما از بس با رادیوهای ایران مانوس بودیم، تقریبا فارسی را می فهمیدیم. به خاطر انقلاب به زبان فارسی هم علاقه پیدا کرده بودیم. الان کسی را می شناسم که درس زبان فارسی را نخوانده بود ولی با همین رادیو گوش کردن ها و پیاده کردن سخنرانی ها الان مترجم زبان فارسی شده است. می ترسیدیم که بعد از امام چه خواهد شد؟ برای رحلت امام مراسمات خیلی مفصلی حداقل در 20 شهر آذربایجان برگزار شد. در نارداران باکو هفت روز مراسم برگزار شد که از نقاط مختلف آذربایجان در آن شرکت می کردند. متدینین هم غم عجیبی داشتند و هم یاس و ترس زیادی. می گفتند که بعد از امام سرنوشت انقلاب چه خواهد شد و آیا کسی هست که بتواند مسئولیت این انقلاب را به خوبی به دوش بکشد؟ بعد که آیت الله خامنه ای به رهبری رسیدند و فرمایشات امام درباره ایشان منتشر شد، همه به یک آرامشی رسیدند. می گفتند اگر امام تایید کردند دیگر تمام است. آرم جمهوری اسلامی روی سنگ قبرها حزب اللهی های آذربایجان خیلی دوست داشتند به انقلابی های ایران نشان دهند که ما هم انقلابی هستیم و در کنار شماییم. مثلا وصیت می کردند که روی سنگ قبرشان آرم جمهوری اسلامی حک شود که اگر بعدها مرز باز شد و ایرانی ها به اینجا آمدند ببینند که ما هم طرفدار انقلاب بودیم و با عشق این نظام از دنیا رفتیم. الان کلی سنگ قبر هست که آرم جمهوری اسلامی روی آن نقش بسته است. تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، خمینی را تبلیغ می کنی؟ حاج علی اکرام اف عاشق امام و انقلاب بود. تا حالا من هیچ آذربایجانی را به اندازه ایشان عاشق انقلاب نیافتم. ایشان سه بار به خاطر فعالیت های انقلابی به زندان رفتند. ایشان در زندان مسجد ساخته بود و حدود 200 تا 250 نفر در نماز جماعت آن شرکت می کردند. بعد از نماز جماعت هم تکبیر می گفتند و به نفع انقلاب ایران شعار می دادند. یکی از هم بندان ایشان تعریف می کرد که بخاطر همین کلی از مقامات عالیرتبه به زندان آمده بودند. همه زندانیان را به صف کردند و گفتند اکرام علی اف بیاید جلو. رفت جلو. یکی از مقامات گفت ما تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، آنوقت خمینی را تبلیغ می کنی؟ بعد به حضرت امام توهین کرد. توهین او تمام شده و نشده، اکرام علی اف شروع کرد فحش دادن به حیدر علی اف رییس جمهور آذربایجان. بعد شب آمدند و او را به انفرادی بردند. زمستان باکو خیلی سرد است. داخل سلول آب ریخته بودند و ایشان تا زانو داخل آب بود. از بالا هم لوله فاضلاب را سوراخ کرده بودند تا آب آن به سر و صورت اکرام علی اف بریزد. پتو هم نداده بودند. در سلول یک سوراخی داشت که اکرام علی اف از آنجا اذان می گفت و هر یک ساعت شروع می کرد به شعار دادن: الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر حیدر علی اف. می آمدند و حسابی کتکش می زدند و یک ساعت بعد دوباره شروع می کرد به شعار دادن. 17روز تمام اینگونه سپری شد. حیدر علی اف گفته بود که انقدر در این شرایط نگهش دارید تا بمیرد. تا اینکه گویا مقام معظم رهبری مقامات آذربایجان را تهدید کرده بود و آنها مجبور شدند ایشان را آزاد کنند. حاج علی اکرام اف بعد از آن دوره زندان به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شد. حاج علی اکرام اف می خواستم بمیرم و توهین به امام را نشنوم یکی از رفقا تعریف می کرد که در زندان بودم و دست هایم بسته بود و افسر زندان شروع کرد توهین به امام خمینی. می دانستم که اگر به سمتش بروم بقیه افسرها هم می ریزند سرم و تا می خورم کتکم می زنند. عقب عقب رفتم و خودم را محکم به پنجره کوبیدم تا از پنجره به پایین بیفتم تا بمیرم و توهین به امام را نشنوم. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
تحریم چقدر قشنگه، ایشالا مبارکش باد...
نگرانی های آقای دلواپیش آیدین سیارسریع: برنامه کاری دلواپسان بعد از تعطیلات نوروزی به این شکل ادامه پیدا می کند که روزی سه بار در سه نوبت صبح، ظهر و شب می گویند در برجام چه چیزی به دست آوردیم؟ و به عنوان ادویه یک چیز دیگر را هم به فراخور فعالیت های دولت اضافه می کنند. دولت در زمستان گذشته رفت اروپا. گفتند چرا رفت اروپا؟ آفریقایی ها مگه آدم نبودن؟ ایرباس خریداری کرد. گفتند چرا ایرباس ...
تخلف میلیاردی که گفتم مربوط به دولت روحانی بود نه دولت قبل!
داشتند و بازنگرداندند.این تخلفات به دولت آقای احمدی نژاد ربطی ندارد و از نیمه دوم سال 92 و در سال 93 در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده است. البته مواضع من نسبت به دولت آقای احمدی نژاد را همه می دانند. نماینده مجلس گفت: همچنین بنده در مخالفت با فاینانس 50 میلیارد دلاری گفتم که مخالف قرض 50 میلیارد دلاری هستم و برخی از رسانه ها 50 میلیارد دلار را ضربدر دلار 3000 تومانی کردند که 150 هزار ...
اولین منبرم دوش پدرم بود/ سید ذاکر می گفت با من بخونی خرابت می کنند/ خیلی ها گفتند که از سیدصادق ...
باند برایم خریدند. آن ها پول را به من دادند و گفتند که این پول را بگیر ولی از تهران نرو. در همین تهران بمان که ما هم استارت جلسه را زدیم و آغاز کردیم. روضه خوان های قدیمی رسمی داشتند که فینه نجفی بر سرشان می گذاشتند. پدربزرگم در باغ طوطی حرم سیدالکریم (ع) دفن اند. روز تاجگذاری فرا رسید و به ما گفتند که سیدعلی مومنی باید راه پدربزرگش را ادامه بدهد و من خودم تعجب کرده بودم. کل ...
گلایه داوود آزاد از وضعیت کنسرت هایش
داوود آزاد که مدت هاست قصد اجرای کنسرت را در پایتخت ایران دارد در این باره گفت: قرار بود، اردیبهشت ماه امسال در تالار وحدت اجرا داشته باشم، اما با وجود گرفتن مجوزهای لازم، با تهیه کننده صحبت کردند و تالار وحدت را از من گرفتند. به گزارش ایسنا وی همچنین اعلام کرد:قرار بود، طی چند روز آینده کنسرتی به نفع کودکان انجمن یاس در استان کرمان داشته باشم، اما حراست، مجوز این اجرا را به من نداد. همین طور ...
پیش بینی ریاست آیت الله جنتی در خبرگان
... انشاءالله ایشان با اصرار آقایان خواهند پذیرفت.مایل نیستم با وجود ایشان، از کس دیگری اسم ببرم! خودتان در اینباره با ایشان صحبت کردهاید؟ بله. بعد از فرمایشات آقا، در پاویون فرودگاه ایشانرا زیارت کردم که داشتند به اصفهان میرفتند. چند دقیقهای خدمت ایشان بودم و در بارهفرمایشات حضرت آقا صحبت میکردیم، مخصوصاً روی این فرمایش آقا که: مجلس خبرگان بایدانقلابی بماند و انقلابی فکر ...