من رای می دهم، چون پسرم اتیسم دارد!
سایر منابع:
سایر خبرها
جوانی که قبل از شهادت شهید شد!
.... حسین کریمی، پدر شهید: بنده هم خدمت شما سلام عرض می کنم. بعد از شهادت سعید مردم خیلی به ما لطف داشتند، از جاهای مختلف می آمدند و التماس دعا داشتند و خیلی ها به ما می گفتند دعا کنید ما هم مثل پسر شما عاقبت به خیر و شهید بشویم، خب مردم شهدا را خیلی دوست دارند. ما هم واقعا دلتنگ سعید هستیم ولی الحمدلله از شهادتش ناراحت نیستیم چون سعید باعث افتخار ما شد. یادم است که چند روز پیش که ...
قاتلی بعد از رهایی از اعدام در تصادف رانندگی فوت شد!
از آزادی، نوید که تازه به زندگی بازگشته بود و آرزو های زیادی در سر داشت یک روز سوار بر موتورسیکلت راهی خانه عمه اش شد. اما در مسیر ناگهان یک خودروی پراید از پشت به موتورش برخورد کرد و پسر جوان مجروح و به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد جان باخت. در تحقیقات راننده پراید که گواهی نامه نداشت و بیمه خودرواش نیز منقضی شده بود بازداشت شد. وی پس از محاکمه به پرداخت دیه محکوم شد، اما چون توانایی ...
40 اعتراف متفاوت خانم حسابدار در قتل دختر کوچولوی همسایه/ فاطمه زهرا قربانی حسادت شد/ ویدئو
در ربودن فاطمه زهرا دست داشته باشد... بیشتر بدانید: قتل دختر 7 ساله به دست زن همسایه جزییات تکان دهنده از قتل دختر 7 ساله به دست زن همسایه چون مشخصات خودرویی که راننده سرویس می گفت مربوط به خودروی این زن بود. برای همین با پلیس تماس گرفتیم و وقتی کارآگاهان پلیس آگاهی به خانه مان آمدند زن و شوهر جوان را که صاحب خودرو بودند احضار کردند. مرد جوان گفت که ...
فعالان حوزه دارو: دارو همچنان نشتی دارد
...: از ابتدای امسال تاکنون مجوز فعالیت 150 داروخانه منتخب عرضه داروهای بیماران خاص، تعلیق شده، چون در جریان نظارت ها متوجه شدیم این داروخانه ها اقدام به ثبت داروهای گرانقیمت نمی کنند و ممکن است در انتقال این داروها به بازار آزاد نقش داشته باشند. وی نشت دارو از زنجیره توزیع رسمی را کمتر از 3درصد اعلام می کند و می افزاید: این رقم نشان می دهد خروج دارو از زنجیره رسمی تأمین دارو نسبت به ...
پرداخت وام و تسهیلات ارزان قیمت به ایثارگران بدون ضامن ، بزودی
...> سلام من 28ماه در خط مقدم بودم کارت ایثارگری هم دارم پسرم کارشناسی علوم سیاسی خوانده متاسفانه هرجا میریم کار براش نمیدن راهنمایی کنید اینقدر قانون برای حمایت از جانبازان و ایثارگران . ..تصویب شده ولی هیج کدوم اجرا نمیشه چون پول ملت جای دیگری خرج میشه ما که ایثار گریم هیچ حمایتی صورت نگرفت مردم عزیز ما هم مثل خیلیا زندگی فلاکت باری داریم بعد سی سال به ما یک کارت ایثار داده اند ...
احمد بهرامی کارگردان شهر خاموش: برای من، مسئله تکرار و روزمرگی بسیار مهم است
سینمایی شهر خاموش نیز در این نشست درباره روند تدوین این فیلم گفت: من به عنوان تدوینگر از ابتدا در جریان ساخت اثر بودم و قبل اینکه شهر خاموش ساخته شود، بارها درباره موضوعات مختلف با احمد بهرامی صحبت کرده بودم. در هنگام تصویربرداری هم هر روز در محل فیلمبرداری حضور داشتم و گاهی، تدوین موازی انجام می دادم. عصر که تصویربرداری تمام می شد، راش ها را به دفتر می بردم تا تدوین کنم و چند روز بعد، سر صحنه می بردم ...
کار در اسنپ و تپسی؛ این برده داری نوین نیست؟
خرج سرپرست خانوار ها نمی خواند. آن ها گفته اند که حتی با انتخاب گزینه عجله دارم توسط مسافر باز هم مبلغ دریافتی تاکسی اینترنتی به صرفه نیست؛ به ویژه آنکه بین 15 تا 20 درصد آن به عنوان کمیسیون توسط شرکت از آن ها کسر می شود. کاربری به اسم راننده اسنپ هم این طور نوشته است: کرایه های اسنپ نسبت به تورم باید حداقل 5 برابر شود، حتی با این گزینه! شما لطف کن با تاکسی و اتوبوس تردد کن! مسافران به ...
فریب وعده های عطاری ها برای درمان ام اس و سرطان را نخورید/شیشه و آمفتامین در قرص های دست ساز
: من پس از تشخیص بیماری ، به توصیه مادرم یک بار به یکی از این فروشندگان داروهای گیاهی مراجعه کردم؛ یک خانم که ادعا می کرد پزشک است و تاکنون تعداد زیادی مبتلا به ام اس را به طور کامل درمان کرده است. به اصرار مادرم و با وعده هایی که می داد، تصمیم بر این شد که برای من هم دارو تجویز کند. او اعلام کرد که داروهای من را باید ترکیب کند و خودش بسازد. بعد از یک ماه، یک بسته برای من ارسال کرد که شامل ...
فولاد جبهه ها در خیبر خم شده بود/ طلائیه حاج همت را پیر کرد/ ماجرای شنیده نشده سجده همت در مجنون
ادامه دادند و در بخشی از عملیات هم که لازم بود، انفجار هایی ترتیب دادند که تلفاتی را به دشمن وارد کرد. گویا در مدتی که لشکر 27 در طلائیه عمل می کرد، یکبار در روشنایی روز به خط دشمن می زند، علت این امر چه بود؟ چون از یک مقطعی عملیات مان را در تاریکی شب انجام می دادیم. محور طلائیه یک شرایط واقعاً خاصی داشت. یک بخشی از مسیر به سمت خط دشمن را ما باید از روی دژ عبور می کردیم و بعد پایین ...
قتل مرد نابینا در سناریوی ساختگی مادر و دختر کوچک خانواده / ادعای عجیب پس از رازگشایی علت مرگ + عکس و ...
خواهرشان در خانه ما اختلاف پیدا کردند. او در ادامه گفت: روز حادثه طبق معمول هر روز به سر کار رفته بودم و دختر و نوه ام هم برای خرید بیرون از خانه بودند، زمان برگشتم به خانه کمی طولانی تر از روزهای دیگر شد برای همین با نوه ام تماس گرفتم و از او خواستم زودتر به پدربزرگش سر بزند چون مطمئن بودم گرسنه مانده است، آنها خودشان را به خانه رساندن که متوجه شدند شوهرم روی زمین افتاده و نفس نمی کشد ...
آقای امیرعلی نبویان، نه به آن رادیو هفت، نه به این ساندویچ سرد!
ساندویچ سرد سوپرمارکتی شده ارزون قیمت؟ نیستی گفت: منم یه لحظه برای خودم ناراحت شدم چون 90 تومن برای من همچین ارزون قیمتم نیست بدون شکر در ادامه نوشت: آدم های موفق زیادی می شناسم که در روزمره ناهاری سبک و سریع مثلا یک ساندویچ می خورند. منجک نوشت: آدم برنده رو نمیدونم ولی منی که همین ساندویچ سرد ارزون قیمت رو هم نمیتونم بخرم قطعا بازنده ام بیبی فیس هم به ...
چرخ گردون کسب و کارها
داردوگاهی هم مثل پسرخاله اش ارسطو، راننده تریلی می شود.همین شغل ارسطو هم درقصه نقش به سزایی دارد ودربیشتر فصل ها جزو نقاط قصه ساز فیلمنامه می شود. با من بمان خبرنگار خبرنگاری در سریال های زیادی محور قصه بوده است یا این که یکی از شخصیت ها به این شغل اشتغال داشته است؛ مثل سریال بانوی دیگر، مرضیه، برادر و...اما یکی از نخستین تصاویری که ازخبرنگاران در سریال های تلویزیونی ترسیم شد، مربوط ...
مراسم باشکوه کتابخوران!
احمدبن خلکان در اهمیت آن گفته بود: صاحب بن عباد قبل از یافتن الاغانی هر وقت به سفری می رفت سی شتر بار کتاب با خود می برد، چون الاغانی به او رسید تنها آن را در سفرها با خود می برد. او صد و بیست هزار جلد کتاب در کتابخانه داشت، اما مونس او فقط الاغانی بود. جلد دوم الاغانی آنجا نبود، اما در کتابخانه ام داشتم. سال ها پیش خریده بودم. بدین ترتیب حالا دیگر جفت می شدند. قوم تاتار هنوز خدمت این نازنین نرسیده بود. جایی از آن آسیب ندیده بود. بوی تندرستی می داد. اما قدری خسته، پژمرده و بوی نا گرفته. با همه این احوال خوشحال می شود وقتی جفت خود را در کتابخانه ام ببیند. ...
استاد صداسازی
بیراه می گه. خودش که می گه، چیزی نیست اما کسی جرئت نمی کنه درباره اربعین حرفی بزنه . احساس می کنم از خساستش گفتم زیاد تعجب نکردی... - آره. قبلاً از خصوصیات این تیپ آدما شنیده بودم؛ خیلی پولدارن اما مثل گداها خرج می کنن. چند تا خونه و سرمایه خیلی زیاد تو بانک دارن ولی خیلی ذلیلانه زندگی رو می گذرونن. این داستان ادامه دارد... کد خبر 6040443 ...
گزارش: آشنایی با پدیده جدید لیورپول
این لحظه آرامش خاطر دارد، گفت:"پدرم گفت که آخرین بار وقتی اولین گلم بازی ام را انجام دادم گریه کرد، بنابراین نمی دانم الان چه خواهد کرد. او مثل مادر، برادرم، خواهرم و مادربزرگم در جایگاه ها می نشیند و بازی من را تماشا می کند. این باورنکردنی است." این مصاحبه به سرعت باعث محبوبیت دانز در بین طرفداران شد. یکی از طرفداران نوشت:"این مصاحبه قلبم را آب کرد. چه مصاحبه خوبی. مرد جوانی که رویای ...
اختتامیه جشنواره کوچه در شب ممنوعیت ورود مردم؛ مگر جنوب چه دارد غیر از درد و رقص؟
انگار طا ها عمرانی با ممرضا، با بچه های سنگار، با امیر میرشکاری، همه با هم جمع شدند و دارند برای مردم از آن بالا به یاد ابراهیم منصفی فقید می خوانند: خزان زرد ای سالو نوبتی تمومن، بهار از راه ارسیدن زندگی چه جورن . مثل والتس بوشهری یا نوای شروه و خیام خوانی.... اما باز همین شادی حداقلی برتافته نشد. کوچه ها را از شب هفتم بستند. تابلوی ورود ممنوع بر بافت قدیم زدند. اجرا های شب هفتم را به ...
نمی توانم تلخی نمایش را پنهان کنم
نمایش عددهای نشده ، درباره آدم هایی است که عمری دویده اند و به دلایل مختلف مثل شرایط خانوادگی و اجتماعی هرگز به رؤیای خود نرسیده اند. حالا این نرسیدن ها، تأثیرات مخربی بر روحیه آنها گذاشته و به توهم دچارشان کرده است. دو نفر از آن آدم ها، بهنام و شروین هستند که با عشق به سینمای رومن پولانسکی، رؤیای فیلم سازی و راهیابی به جشنواره کن را در سر می پرورانند. محمد میرعلی اکبری این نمایش نامه را نوشته و حسین کشفی اصل کارگردانی کرده است. به این بهانه، با حسین کشفی اصل، طراح و کارگردان نمایش، به گفت وگو نشستیم. ...
رای هایی که نمی توان نادیده گرفت/ شناسنامه ام را قایم کردند، با گواهینامه آمدم!
به گزارش ایسنا، راهم ندادند داخل، گفتند کارت خبرنگاری کافی نیست، باید حکم ورود داشته باشی. بیرون ایستاده ام که شاید با دوربین صدا و سیما فرجی شود و من را هم به هوای همکارانم زیرسیبیلی رد کنند و بروم داخل. از ساعت وعده داده شده 20 دقیقه ای گذشته، هنوز خبری از آمدن مسئولی که قرار است برای رای دادن به این شعبه رای گیری آید، نیست. به راننده گفتم نیم ساعت بیشتر طول نمی کشد، کاری ندارم، فقط رای دادن این مسئول را پوشش خبری می دهم و برمی گردم. انگشت اشاره آبی شده که با دیگر مولفه ها نمی خواند! کار ...
حکایت نیروهایی که به اسارت منافقین درآمدند
توانیم درست کنیم. مسوول طرح عملیات و بچه های اطلاعات عملیات هم آمده بودند. مثل این که آن بچه ها بیشتر از ما احساس مسوولیت می کردند. بعد از نماز صبح گفتیم: امروز خیلی کار داریم، استراحتی کنیم و هوا که روشن شد، شروع کنیم. من در همان اتاق فرماندهی خوابیده بودم. آقای سید عباس گلزار که بچه گیلان و مسوول اطلاعات عملیات بود با یکی از معاونین اطلاعات عملیات که بچه آمل بود و آقای طاطیان قبل از ما رفتند تا ...
قصه معلم بازنشسته ای که تغییر را از خودش آغاز کرد/ تولید3 تن خشکاله خانگی
.... در آن مقطع با خودم فکر کردم وقتی مقدار زیادی خشکاله جمع شود باید مکانی هم برای ذخیره آن ها داشته باشم و همچنین فکر کردم باید این مکان در دسترس باشد، برای همین دو متر از انباری خانه را مرتب کردم و به این کار اختصاص دادم. خوشبختانه در این راه همسرم محمدباقر نوفلی خیلی با من همراه است و چون خودم چند سال پیش از ناحیه کمر دچار مشکل شدم، ایشان بخشی از کارها را مدیریت می کند. خدا را شکر می کنم که ...
رده های حفاظتی
بگویم محرم آنها بودم، ولی 24 ساعته آنجا بودم و هر چیزی را که می خواستند داخل خانه ببرند، خودم شخصاً چک می کردم. حاج خانم رفتند و کمتر از ده دقیقه بعد آمدند و گفتند: امام گفتند این سه زن بیایند حسینیه تا من بیایم. نمی دانم چطور بگویم. حسینیه ای که از شدت جمعیت، آدم نمی توانست در آنجا نفس بکشد، حالا هیچ کس در آنجا نبود. من خودم ایستاده بودم و داشتم خجالت می کشیدم، چون همۀ بچه ها از خستگی افتاده بودند ...
تلخ و شیرین
خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ خسته و رنجور با همه توانی که در زانوانش داشت، آرام و لنگ لنگان پیش می آمد با همراهی عصایی که گویی بخشی از وجودش بود، پشت میز که رسید، شناسنامه اش را که در دستش به سختی می فشرد تحویل داد و همراه آن عکس جوانی را نشان داد و گفت: چند روزی است حالم خوش نیست، خواستم نیایم اما دیشب مثل همیشه پسرم به خوابم آمد و گفت: مبادا مادر کوتاهی کنی، گفتم: نه مادر بهانه ای دست دشمن نمی ...
انگشت جوهری حاج رجب و تبسم شهید در انتخابات برفی
. خودت می دانی پسرم، که من جایی و زمانی نبوده که در صحنه های سرنوشت ساز این کشور از قافله عقب بمانم، همیشه در همه انتخابات و راهپیمایی ها بودم و امسال هم انشاالله خدا مرا از این امر محروم نمی کند، چون رهبر گفته که شرکت کنید من جانم را فدای رهبر عزیز می کنم. خودت که بهتر میدانی، آخر تا الان من کجا بدون تو رفته ام؟ در همه این جا هایی که بوده ام تو را و قاب عکس زیبای تو را با خود ...
نام من مارکوس رشفورد است و از شما می خواهم پای حرف های ناگفته من بنشینید
همراهم می آمد. بعد همین مسیر را در راه برگشت طی می کردیم. همه این ها، فقط برای دنبال کردن رویایم جهت بازی کردن در یونایتد. البته من به هیچ وجه قصد گلایه کردن ندارم. من تک تک آن ثانیه ها را دوست داشتم. فکر می کنم بخشی از این به دوران پاندمی بر می گردد. من صرفا داشتم از تریبون خودم استفاده می کردم تا مطمئن شوم کودکان گرسنه نمی مانند چون دقیقا می دانم که آن شرایط چه حس و حالی دارد. انگار به ...
آقای عطاران، برادر جان، فرمول شما دیگر جواب نمی دهد
به سینما می پردازد، از نگاه ساده او به زندگی می گوید و سعی می کند تا با فضایی آرام و شبیه به شخصیت های ساده فیلم های ناتورئالیستی کارگردان های شناخته شده ای مثل فدریکو فلینی، در دل مخاطب همدردی ایجاد کند، اما به هیچ عنوان موفق نمی شود. چرا؟ جواب به این سوال تقریبا مشخص است و احتمالا شما از همین حالا آن را حدس می زنید. کاراکتر اصلی داستان بسیار بی هدف و بدون دلیل رویداد های زندگی خودش را ...
فریب هندی ها برای عضویت در ارتش روسیه
روسی امضا کردیم و بدون اینکه بدانیم، ما را به عضویت ارتش روسیه در آوردند و به عنوان سرباز به جبهه فرستادند. ما فریب خوردیم. او با التماس می گوید: خواهش می کنم ما را از اینجا نجات بدهید چون در غیر این صورت ما را به جبهه می فرستند. الان توپخانه و پهپادها همه را زیر آتش گرفته اند. ما تجربه جنگ نداریم. ماموران استخدام ما را به این روز انداختند. یک مرد اهل کشمیر هم در تماس تلفنی از مرز ...