سایر منابع:
سایر خبرها
صیغه پسر چرب زبان شدم اما او هر روز از من می خواست...!
شان هنوز باردار نشده بود به خواستگاری من آمد و مرا نیز به عنوان همسر دوم خود برگزید. پدرم که در افغانستان کارگری می کرد و اوضاع مالی خوبی نداشت از این ازدواج خیلی خوشحال بود. خلاصه من به خانه عبدالرحمان رفتم و در 15 سالگی دخترم را به دنیا آوردم ولی همواره هوویم به من حسادت می کرد تا این که شوهرم تصمیم گرفت برای یافتن شغلی بهتر و درآمد بیشتر به ایران مهاجرت کنیم. با وجود این، همسرم به چشم یک خدمتکار ...
ببینید برای چه زنده اید!
. از همه فامیل ها که اینجا نمی توانم نامشان را بیاورم، از همه، از جمله برادرم احمد و همسرش و خانواده همسرش حلالیت می طلبم. روی کفنم که شاید لباس من باشد آیت الکرسی و نام چهل مومن را بنویسید مادر عزیز نکند خدای نکرده کاری کنی که دشمنان شاد شوند. در آخر تمام کارهای خود را به همسرم می سپارم، برای من دو ماه نماز بخوانید و دو ماه روزه بگیرید. برای من از خدا طلب مغفرت کنید و مرا ...
خیانت های یک زن و شوهر، دختری 18 ساله را قربانی کرد
به درون چادری آمد که من در آن خوابیده بودم. از ترس به داخل خودرو رفتم و شب را در آن جا ماندم اما از این ماجرا به کسی چیزی نگفتم تا این که آن ها تصمیم گرفتند به مسافرت شمال برویم. آن جا بود که برای دومین بار موسی قصد دست درازی به مرا داشت. من هم به ناچار و با عصبانیت ماجرا را برای همسرش بازگو کردم؛ اما شیما در میان بهت و حیرت من گفت: شوهرم قصد ازدواج با تو را دارد و ما به همین خاطر می ...
بزنگاه عشق و جدایی/ گفت و گو با زنی که یلدا را نفروخت
. چند سال داری؟ 24 ساله هستم. خانه و زندگی هم داری؟ قرار است یکی از بستگان شوهرم که خانه ای در حاشیه شهر می سازد، بعد از آن که ساختمان تکمیل شد اجازه بدهد آن جا زندگی کنیم. ایرانی هستی؟ بله! فرزندت در بیمارستان متولد شد؟ نه! من در خانه زایمان کردم اما به خاطر این که حالم وخیم شده بود، اورژانس مرا به بیمارستان شهید هاشمی نژاد برد که آن جا هم دخترم را درون ساک گذاشتم و فرار ...
فروش نوزاد 20 روزه به قیمت 90 میلیون تومان توسط این زن 24 ساله مشهدی
به گزارش زیرنویس به نقل از خراسان، پلیس زن 24 ساله ای را دستگیر کرد که گزارش شده بود قصد داشته نوزاد 20 روزه اش را به قیمت 90 میلیون تومان بفروشد. اما مادر این نوزاد مدعی بود قصد فروش یلدا را نداشت و تنها دیگران او را ترغیب به فروش دخترش می کردند. زن 24 ساله معتاد [...]
داستان سقوط یک خانواده
افسردگی شدید شده بودم رفتارهایی انجام می دادم که شوهرم مجبور شد مرا طلاق بدهد! بعد از این ماجرا به عقد مردی درآمدم که همسر چهارم او بودم ولی شوهرم مدتی بعد به اتهام حمل محموله سنگین مواد مخدر به اعدام محکوم شد و خانواده ما در حالی از هم پاشید که پدرم نیز به دلیل ابتلا به بیماری های مختلف روزهای سختی را می گذراند . این بود که تصمیم گرفتیم بیشتر حواسمان به پدرمان باشد و گاهی او را به منزل ...
دختر 18 ساله در پارتی های شبانه آلوده شد ! / کمکم کنید !
به همه خواسته هایش توجه می کردم و نمی گذاشتم از من ناراحت شود ولی او نیز بعد از مدتی خیلی راحت مرا رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. دراین وضعیت دچار شدید شدم و به مصرف قرص های اعصاب و روان روی آوردم. حالا در مرداب اعتیاد به قرص هم دست وپا می زدم و بیشتر در این مرداب هولناک فرو می رفتم تا این که بالاخره به خودم آمدم و تصمیم گرفتم خودم را از این مرداب نجات دهم. دیگر نمی خواهم بازیچه دست ...
این زن فرزند یک تجاوز است ! / محکومیت پدر بعد 58 سال به عذرخواهی از دخترش !
همه گفت تو فرزند برادرم هستی! همین موضوع باعث شد تا قلبم دوباره بشکند واز همان روز تصمیم گرفتم تا ابتدا مادرم را پیدا کرده و بعد از آن به دنبال گرفتن نام خانوادگی ام از پدری باشم که مرا به فرزندی قبول ندارد. تلاش برای یافتن مادر با پرس و جوی فراوان موفق شدم آدرس جدید مادرم را پیدا کنم، او در بندرعباس زندگی می کرد، ازدواج کرده بود 6 فرزند داشت، به سراغش رفتم خودم را ...
همسرم معتاد است؛ عاشقش هستم اما طلاقش می دهم
...، وقتی گفتم می خواهم با سحر ازدواج کنم و اصرار کردم من را از همه امکاناتی که داشتم محروم کرد. او می گفت سحر فرد مناسبی برای تو نیست. من برای ازدواج با سحر از خانواده ام گذشتم. شبانه روز کار کردم. در تمام این مدت سحر دستمزد من را شیشه می کرد و می کشید. او دو بار باردار شد و هر دفعه بچه سقط شد چون شیشه می کشید. دیگر به جایی رسیدم که فهمیدم ترک دادن سحر فایده ای ندارد او راهش را انتخاب کرده است ...
اعتراف قاتل: رحمان همسرم را دزدید و به ایران فرار کرد
پسرعمویش نقشی در قتل نداشته اند. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: سال 94 من و آفتاب در کشورمان عقد کردیم اما فردای آن روز همسرم با مقتول فرار کردند و به قندهار رفتند، ما ردشان را گرفتیم و در حالی که در یک قدمی آنها بودیم توانستند به ایران بگریزند. در این مدت دنبالشان بودم تا اینکه بعد از چند سال فهمیدیم در ایران خانه ای گرفته اند و با هم زندگی می کنند و سه فرزند هم دارند. من هم از برادر و ...
سرنوشت تلخ پسری که از قصاص رها شده بود
این پسرجوان که نوید نام داشت 15 سال قبل در استان فارس مرتکب قتل شد و فرار کرد. شاهد این جنایت به پلیس گفت: یک موتورسوار با مقتول درگیر شد و او را با چاقو زد و فرار کرد. با اطلاعاتی که شاهد ماجرا در اختیار تیم جنایی قرار داد هویت پسر موتورسوار به دست آمد و مأموران به خانه وی رفتند و دستگیرش کردند. نوید درباره انگیزه خود از قتل گفت: روز حادثه سوار بر موتور به خرید رفتم. موتور ...
مرد میدان و سردار خستگی ناپذیر
می زند، نام آن بزرگوار در ذهنش تداعی شود. خانه برادرم ارومیه بود. بنده آن زمان به خانه شان رفته بودم. کلاً بچه های جهاد استان سمنان از شاهرود، دامغان، گرمسار، همه در آن ساختمانی که در ارومیه گرفته بودند، همه آنجا بودند مردها می رفتند فقط زن ها آنجا بودند. من و همسرم به خانه شان رفتیم، به شوهرم گفت: دایی! من باید برم. به خانمش گفت: خانم غذا را زود حاضر کن. من ساعت دو باید بروم، دشمن در ...
روایتی مادرانه از شهید، ولی الله چراغچی که آسمانی شد
خاطر دارم. غروب یکی از روز های اول شهریور بود و من در خانه تنها بودم. درد که به سراغم آمد، کرسی را آماده و همسرم را خبر کردم تا به دنبال قابله برود، اما قبل آمدن قابله، پسرم بی هیچ عذاب و دردی به دنیا آمد. من 9 فرزند داشتم؛ پنج پسر و چهار دختر. میان پسران، آقاولی قوی ترین و سنگین ترین بچه ای بود که دنیا آوردم. او چهار کیلو بود. همیشه می ترسیدم چشم شود؛ برای همین کار هر روزم شده بود خواندن ...
خیانت های تو در توی یک زن و شوهر، دختری 18 ساله را قربانی کرد
تو را دارد و ما به همین خاطر می خواستیم دختری را استخدام کنیم تا او را بشناسیم و من یقین پیدا کنم که آن مستخدم می تواند از فرزندانم مراقبت کند، چرا که من به شوهرم خیانت کرده ام و قصد داریم از یکدیگر جدا شویم. حالا هم می خواهم تو را به عقد همسرم درآورم. با این حرف ها در شوک فرو رفتم و نمی دانستم چه کنم تا این که چند روز بعد موسی با یک شاخه گل و حلقه طلا به خانه آمد و مدعی شد عاقدی آورده است تا مرا ...
قتل مرد نابینا در سناریوی ساختگی مادر و دختر کوچک خانواده / ادعای عجیب پس از رازگشایی علت مرگ + عکس و ...
، دختر و نوه اش برای درمان به تهران نقل مکان کرده اند و زمانی که این حادثه رخ داده هر 3 زن (همسر،دختر و نوه) در خانه حضور نداشتند و بازپرس پرونده با توجه به اینکه پدر خانواده نابینا بوده و نبود اهالی خانه کنار مرد نابینا شک وی را نسبت به مرموز بودن حادثه بیشتر کرد. همسر متوفی در بازجویی های ابتدایی به بازپرس براعه گفت: زمانی که همسرم فوت کرد من هنوز از محل کارم به خانه بر نگشته بودم و دختر و ...
فداکاری و ایثار برای ایران
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، خانم دهقان تنها فرزندش را در راه وطن داده است. او می گوید: حسین در 15 سالگی راهی جبهه شد. ابتدا، مخالف رفتنش بودم، اما عشق و علاقه اش برای دفاع از خاک و ناموس کشور، مرا هم راضی کرد تا از دردانه ام بگذرم. بتول خانم افزود: بعد از شهادت دایی اش، احمد، حسین دیگر شب و روز نداشت. فکر و ذهنش جبهه بود. بالاخره رفت و در 45 روز سوم، خبر شهادتش را برایمان ...
رای دهنده ها چه انگیزه هایی برای رای دادن داشتند؟
چند نفر از شرکت کنندگان در انتخابات مجلس و خبرگان در گفت وگو با انصاف نیوز در روز انتخابات درباره ی انگیزه های اصلی خود برای رای دادن سخن گفتند. خانمی با پوشش مانتو و شال که در مسجد امام حسین رای اش را داده بود، درباره ی انگیزه اش برای را ی دادن گفت صرفا به خاطر اینکه استخدام شوم، رای می دهم . خانم هیچ شناختی از کاندیداها نداشت و گفت به همان لیستی رای دادم که برایمان فرستادند او که ...
ماجرای عجیب فروش یک نوزاد در پاتوق معتادان
مادر این نوزاد که اکنون مدعی بود قصد فروش یلدا را نداشت و تنها دیگران او را ترغیب به فروش دخترش می کردند، بعد از آنکه با دستور رئیس کلانتری طبرسی شمالی در دایره مددکاری اجتماعی مورد مشاوره های تخصصی قرار گرفت به سوالات درباره سرگذشت خود پاسخ داد. آنچه می خوانید نتیجه گفتگوی یک ساعته با [...]
فوتبال را بوسیدم و برای همیشه کنار گذاشتم!
معرفت بود. واقعا برایم قابل احترام بودند و امیدوارم قدر افرادی مثل استکی را قبل از آنکه اتفاقی برایشان رخ بدهد، بدانیم. او درباره دوری خودش از فوتبال تاکید کرد: من بعد از خداحافظی از فوتبال یک سال و نیم کنار آقای کمالوند بودم و در نفت مسجدسلیمان و خیبر مربیگری کردم. به خاطر یک سری مسائل که به خصوصیات اخلاقی من نمی خورد و نمی توانم تحمل کنم از فوتبال جدا شدم و اصلا دنبال فوتبال و کار ...
خانواده مصدق در سوئیس، صرف خورش با غوره دزدی!
غوره نبود. در همسایگی آپارتمان ما باغچه و موستان بزرگی بود و من ضمن عبور و هنگام بازی با بچه ها، درخت های انگور آنجا را دیده بودم. وقتی مادر گفت دنبال غوره می گردد به فکرم رسید خدمتی بکنم. بدون اینکه به مادر حرفی بزنم تصمیم خود را با احمد که آن روز از پانسیون نزد ما آمده بود در میان گذاشتم و هر دو از خانه بیرون آمدیم. از دیوار باغ همسایه به آسانی بالا رفتیم. احمد در پای دیوار منتظرم بود. در داخل باغ ...
پشت پرده زندگی کودکان رها شده و تحت سرپرستی
که او را بزرگ کردند، چه خواهد بود. ازدواج اجباری، انتقام و انتقام سارا 26 ساله است؛ یک بار ازدواج کرده، دو بچه دارد و به علت اعتیاد شوهرش از او جدا شده است. او می گوید: از اول خانواده ام می دانستند همسرم معتاد است و با علم به اینکه اعتیاد دارد، من را به او دادند تا کمتر به خاطر فرزند خواندگی ام سرکوفت بخورم که البته نتیجه بخش نبود. از یک جایی به بعد به دلیل مخارج بالای زندگی ...
شهدا زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند
...> پدر و مادر جان من متعلق به شما نبودم، بلکه امانتی از طرف خداوند به دست شما بودم و شما از این امانت خداوند خوب حفاظت نمودید و حفاظتتان همین است که مرا طوری بار آوردید که بتوانم جانم را در راه خداوند متعال و اسلام عزیز فدا کنم. از برادران می خواهم که مرا ببخشند و از خواهرانم و از شما می خواهم که بعد از شهادتم، همچون کوه استوار و محکم باشید و افتخار کنید که خدا به شما توفیق داده که یکی ...
همسرم تن فروشی می کرد او را کشتم / با همه مردان در ارتباط بود + نظر کارشناسی
بردارد اما هیچ کدام آنها از اینکه من از رابطه اشان مطلع شده ام شرمنده نبودند و با وقاحت تمام به ارتباطشان ادامه دادند . هر کس گنجایشی برای تحمل مشکلات زندگی اش دارد. من هم چند روز پیش تحملم تمام شد و قدرت تجزیه وتحلیل و منطقم را از دست دادم. فرزندم را به مدرسه بردم و بعد به جای مغازه به خانه بازگشتم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به سراغ همسرم رفتم و در حالی که سرشار از خشم و نفرت بودم ...
من رای می دهم، چون پسرم اتیسم دارد!
در لیست جدید تحریم ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می رود... نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه ریسپریدون از داروخانه محله مان به خانه آمد. من رای می دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می دانم اگر با صندوق های خالی، اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد ...
قتل در فیروزکوه / جنایت در خانه ویلایی
... فرار شش ساله عروس وی در تشریح ماجرا گفت: سال 94 من و آفتاب در افغانستان با هم عقد کردیم. اما فردای آن روز آفتاب و رحمان باهم فرار کردند و به قندهار رفتند .در حالی که در یک قدمی آنها بودم توانستند به ایران فرار کنند. بعد از دوسال فهمیدم در ایران خانه ای گرفته اند و باهم زندگی می کنند و دو فرزند هم دارند. من از برادر و پسرعمویم خواستم تا برای برگرداندن همسرم مرا همراهی کنند . وقتی ...
این مرد شیطان صفت به 12 زن خانه دار تعرض کرد!
در خانه بود مرا با تهدید و ارعاب مورد تجاوز قرار داد و برای اجرای نقشه اش فرزندم را با اسلحه و چاقو تهدید کرد و به همین خاطر توانست مرا تسلیم خود کند و بعد از فرار شکایت کردم و پلیس آگاهی توانست متهم را دستگیر کند. این متهم در همان روزهای نخست به بیش از 12 پرونده شوم اعتراف کرد. وی افزود: در این سال ها همه شاکی های پرونده یکی پس از دیگری از پرونده کنار کشیدند و تنها کسی که در این پرونده ...