سایر منابع:
سایر خبرها
(تصویر) عکسی از شیخ حسین انصاریان زیر تابوت فرمانده
رمضان و جمعی از فرماندهان برگزار شد. آن روز ها هوا سرد بود و رضا دستواره سرما خورده بود. حاج عباس بعد از اتمام جلسه، دم سنگر پوتینش را پوشید تا برای هدایت گردان ها به خط مقدم برود. هر دو فرمانده حال جسمی مساعدی نداشتند. رضا دستواره در حالی که بند پوتینش را می بست، به حاج عباس کریمی گفت: تو هنوز حالت خوب نشده. من میرم خط مقدم شما برو سنگر حاج عباس هم می گفت: نه، تو برو تو سنگر، من میرم ...
مهدی؛ احمد؛ بهشت / اینجا طلائیه، مقر ابالفضل العباس (ع) است
فاتحه ای برای روح های خسته خودمان می خوانم و بر وجود آن ها سلامی می کنم؛ در میان همین سلام هاست که راوی شروع می کند و از عملیات بدر می گوید: بعد از عملیات بدر وقتی دستور عقب نشینی آمد، بی سیمچی حاج احمد کاظمی بودم و در آن لحظات ترسیده بودم چرا که تا آن عملیات چنین وضعیتی ندیده بودم. یادی می کند از آن مکالمه ماندگار حاج احمد کاظمی و مهدی باکری و می گوید: مکالمه حاج احمد و مهدی باکری را در ...
نگاهی به سیره مدیریتی حاج عباس کریمی قهرودی در سی و نهمین سالگرد شهادتش
آشنا شدم. حاج عباس فردی بسیار منضبط و شجاع بود که بار ها خودم شاهد شجاعت او در صحنه های مختلف بودم. او مدتی در زمان فرماندهی همت، مسئول اطلاعات و عملیات لشکر بود. با این حال درتمام شناسایی ها در کنار دیگر نیروهایش حضور پیدا می کرد. با این که می توانست این کار را انجام ندهد امادرشناسایی هاحاضر می شد ووقتی به اطلاعات تسلط پیدا می کرد در جلسات متعدد به فرمانده لشکر و دیگر فرمانده گردان ها گزارش کار را ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام خیرالله گیلوری
! بیا برایت چیزی آوردم با خوشحالی سراغش رفتم و گفتم: چه چیزی برایم آوردی برادر؟ برگه ای را در دست داشت. گفتم: باز نقاشی کشیدی؟ گفت: بله! گفتم: باز گل کشیدی، حتماً هم گل مریم؟ خندید و گفت: عجله نکن این دفعه چیز دیگری کشیدم. برگه را به طرفم گرفت. از او گرفتم و آن را نگاه کردم. عکس خودش بود. زیرش نوشته بود: شهید خیرالله گیلوری آن موقع کوچک بودم و نمیدانستم شهید یعنی چه؟ وقتی ...
روایت غم بار جانباز دفاع مقدس از مظلومیت رزمندگان ایرانی در کربلای 5
گروهان تبدیل به تیم شد. طهماسبی گفت: حاجی خودش می لرزید و گریه می کرد و تمام جمع با گریه این فرمانده دلاور گریه می کردند. می گفت من هم قاطی رفتنی ها بودم، دست و پایم اینجا قطع شد، اما شهادت روزی من نشد و از قافله جا ماندم. من در مسیر برگشت وقتی تنها شدیم گفتم حاج غلامعلی تو را به خدا دیگر اینطوری روایتگری نکن. او هم با مهربانی که یک خُرده خشونت درش بود به من گفت: بچه، چرا اصرار کردی من ...
شهیدی که به خاطر بچه شیعه های سوریه پسرش را ندید
خاطر من چیزی نمی گفت. تا صبح گریه کرده بود و مدام به من سر می زد که مشکلی نباشد، ولی من متوجه نشده بودم. صبح سر سفره صبحانه بودیم که برای من پیامکی آمد که در آن یک نفر به من تسلیت گفته و دلداری داده بود. من پیامک را خواندم، ولی متوجه بخش تسلیتش نشدم. خنده ام گرفت که چرا به من دلداری دادند. خواهر آقا سجاد متوجه شد و گفت: چی فرستادند؟ گفتم: هیچی یک نفر به من دلداری داده. تو نظرم این بود که احتمالاً ...
همسفر جاده بی قراری ها
! همیشه از حضرت زینب(سلام الله علیها) و جدایی از برادرش را که تعریف می کنند؛ یاد خودم و برادرم می افتم. می گویم با وجودی که این همه محبت به هم داشتیم، ولی خداوند یک قوت به ما داد. با وجودی که آن زمان که علی می خواست به جبهه برود من بیست سالم بود اما گفتم: کاش! من هم پسر بودم، می توانستم با تو به جبهه بیایم. توجه شهید به مسائل دینی و اعتقادی از کودکی شهید از دوران کودکی به مسائل دینی و ...
روایتی از دستور شهید برونسی به یکی از عرفای مشهد
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، نقل است که آیت الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی (از عُلمای بزرگ مشهد مقدس) در ایام دفاع مقدس و برای دیدار با رزمندگان، بسیار به جبهه ها می رفت. ایشان یک بار هم برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) رفت؛ تیپی که عبدالحسین برونسی، فرمانده آن بود. موقع نماز که شد، آیت الله تهرانی راضی نشد که به عنوان امام جماعت در پیشاپیش رزمندگان بایستد و وقتی برونسی از ...
شهید برونسی، مستضعف پاک دلی که به بالاترین درجه های انسانی رسید
می زد و می گفت: پدرسوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم، یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می زنیم رنگش تغییر نمی کند. می گفتند: ترا می کشیم، می گفتم: بکشید...... به دهانم می زدند هر دندانی که می افتاد می گفتند. پدر سوخته دندانهایش دارد می ریزد و کسی را لو نمی دهد. او پس از انقلاب به سپاه پیوست و در آغاز جنگ راهی جبهه شد. وی در این ...
اسارت خوی واقعی انسان را به نمایش می گذارد
... چندروز بعد بیمارستان ما را احضار کرد. به خلبان های آزاده جانبازی داده و دوباره بازنشست شدیم و رفتیم خانه. من به یک شرکت تهیه و توزیع مواد پروتئینی رفتم. تا این که شهید ستاری شهید و آقای (حبیب) بقایی فرمانده نیرو شد. آن زمان آقای (فریدون) علی مازندرانی رییس ایثارگران نیروی هوایی بود. ما هم زیر نظر ایثارگران بودیم. از نظر مادی وضع مان خراب بود. خانه ای در پردیسان داشتیم که تمام شده بود و وامی ...
شهید حاج عباس کریمی ؛ ماه دجله ، خورشید بدر
احمد می گفت به حرم حضرت ابوالفضل دخیل بستم و زار زده بودم که یا قمر بنی هاشم من سلامت بچه هایم را از تو می خواهم. خلاصه اینکه کربلایی احمد این پسر اول را تحفه حضرت عباس می دانست، برای همین هم اسمش را گذاشت عباس ... عباس دوران دبستان را در روستای قهرود به پایان رسانید. برای دوران دبیرستان راهی تهران شد و تا سال دوم را در دبیرستان دارالفنون درس خواند. در آغاز سال سوم دوباره به کاشان بازگشت ...
به مجنون گفتم زنده بمان
برمی دارد و دلتنگ می گوید: تو، فرمانده سلحشور بدر نمی خواهی حرف بزنی، یعنی اصلاً نمی توانی کلامی لب بگشایی،... خون از فرق شکافته ات در فوران است و نگاهت بر راه آتش افتاده کربلا مانده است. قایق اما خبر دیگری شنیده است و دل به وسط آب ها می کشاند، تن خسته جانت در کنج قایق صبورانه افتاده است و همراه بهشتی ات؛ علیرضا تندرو سکاندار قایق وصل تو به حضرت یار است و جان می کند تا جان بدهد و از میان فوج فوج ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان، جاویدنام علی دیابی
که گفت: دختردایی! می خوام یک چیزی به شما بگویم. تو را به جان مهدی ناراحت نشوید! . دلم ریخت و زمین دور سرم چرخید. نشستم روی زمین. همان طور که بغض گلویش را گرفته بود، من را برای شنیدن خبر شهادت آماده کرد. پیکر پاک شهید دیابی پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای آستانه حضرت یحی(ع) به خاک سپرده شد. نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس به گزارش ایرنا ...
وادع با مهندس چیره دست هورامان / فردین رحیمی
فعالیت می کرد و تا توانست از آنها کسب تجربه کرد تا روزی آن را برای گره گشایی از مشکلات این مردم به کار گیرد. وی در دوران محاصره پاوه و جبهه جنگ تحمیلی هیچ وقت سنگر خدمت را ترک نکرد و دفترش در آب و فاضلاب شهر پاوه که آن زمان زیر مجموعه شهرداری بود؛ مردانه ایستاد و در خدمت مردم شریف منطقه بود. در شرایط جنگ، شب و روز برای تامین آب شرب مردم پاوه با جان و دل مایه گذاشت و هیچ کس شاید ...
مهدی باکری، سردار جزیره های مجنون
در این دوران به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد و همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت. باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترد های را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و با وجود فعالیت های شبانه روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع ...
مثل گندم درویمان کردند
انفجارها نمی گذاشت که از زانو به بالا را دید و می دیدم که همه دارند مثل گندم درو می شوند و به زمین می افتند و من هم هی از هوش می رفتم و باز به هوش می آمدم و فکر کنم روز بیستم بهمن ماه بود، من در یک گودی افتاده بودم که دیدم عراقی ها آمدند و به نیروهایی که مجروح بودند، تیر خلاص می زدند . باور کنید نه یکی و یا دو تا حدود شاید بدون دروغ 300 نفر ! عزیزان من بدونید که این مملکت اینطوری به ...
گفت وشنودی با معصومه رامهرمزی به بهانه کتاب خانواده ابدی
سبک شعاری و حماسی در سخنان وی وجود دارد. روایاتی که از انقلاب دفاع می کند برایش مهم است، نه روایتی که همسرش عشرت روی زمین افتاده است. من این بخش را با قلم خودم نوشتم. روزی که رفتم تا با ایشان نمونه خوانی کنم گفتم آقای اسکندری! من صحبت های بریده بریده شما را متصل کرده ام ولی هیچ جایی جز اینجا وارد نشده ام. وقتی با حالت حماسی بخشی از سخنرانی ایشان در کوچه را برایشان خواندم سه بار از جای خود بلند شد و الله اکبر گفت، تحت تاثیر قرار گرفته بود و در پایان ...
لندکروز جلوی سیل را نمی گیرد!
برای چه آمده ای؟ گفت پلاستیک بده برای سال آینده! گفتم سیمان می دهم، برو و سقف را تعمیر کن! نمی پذیرفت. حسین پور توضیح داد که نایلون ضخیم عریض همین الان توی بازار متری سی و پنج تا چهل هزار تومان است، اما این زن با همین رفت و آمد -به گفته خودش- چهارتا هشتادهزارتومان پول کرایه تاکسی داده است! یعنی پول هشت متر نایلون! واقعیت این بود که یک پزشک محلی که اتفاقاً دستی در کار خیر داشت ...
شهیدی که جان حاج قاسم را نجات داد + عکس
.... موقع خداحافظی هم حاج قاسم، چادر مادر مصطفی را بوسید و گفت: شما مادر شهید هستید. دعا کنید من هم شهید شوم. عملیات، اسارت و 8 سال فراق دیدار بعدی ما، از نوع دیگری بود. عملیات بیت المقدس، سردار سلیمانی را مأمور راه اندازی یک تیپ کرده بودند و ایشان تیپ 41 ثارالله کرمان را تشکیل داده بود. آنجا من، جانشین فرمانده گردان بودم. معمول بود که قبل از هر عملیات، جلساتی برگزار می ...
مداحی و ماجرای شهادت شهیدمحمدرضا تورجی زاده +صوت و عکس
بود که باعث شد وی هیئت گردان یا زهرا (س) را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگزار می شد که این هیئت بعدها به هیئت محبان حضرت زهرا(س) و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد. شهید تورجی زاده به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می داد و قرآن کریم را بسیار تلاوت می کرد؛ همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداخت. صدای گریه هایش بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد. این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت. ...
روایت شنیدنیِ گمشده ای در عملیات حاج عمران
آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس لرستان ادامه داد: در نهایت 24 اردیبهشت 1365 دشمن به منطقه حاج عمران حمله کرد و ارتفاعات 2519 را متصرف شد و در این زمان ارتش جمهوری اسلامی در مقابل دشمن ایستادگی کرد؛ یعنی دشمن با نیروهای 100 درصد آماده و تا دندان مسلح و تجهیزاتی که داشت حمله کرد و در نهایت یکی از تیپ ها تحت عنوان"تیپ کوهستان" به مقابله با دشمن پرداخت و در این هنگام به تیپ 57 با گردان های آماده که در ...
شهید برونسی ؛ بنّای عارف جنگ
قید ضمانت آزاد شد و دوباره به فعالیت پرداخت و در نقش رابط مقام معظم رهبری که به ایرانشهر تبعید شده بودند، ایفای وظیفه کرد تا اینکه نهایتاً حکم اعدامش صادر شد اما وقوع و پیروزی انقلاب، مانع از اجرای این حکم شد. خدا برایش تقدیر دیگر و عجیب تری رقم زده بود. پس از انقلاب به سپاه پیوست و در آغاز جنگ راهی جبهه شد. او در این دوران مسئولیت های مختلفی داشت که در آخرین آن فرمانده تیپ 18 جوادالائمه ...
نگاهی به سیره مدیریتی حاج عباس کریمی قهرودی در سی و نهمین سالگرد شهادتش
حاج عباس کریمی قهرودی چهارمین فرمانده لشکر 27محمد رسول ا... (ص) 24اسفند1363 و در چهارمین روز از عملیات بدر در منطقه شرق رودخانه دجله بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش به شهادت رسید. آنچه در ادامه می خوانیم، روایت هایی از این شهید به نقل از علی مژدهی است که از سوی معاونت سیاسی [...]
سرلشکر شهید سید محمدرضا دستواره
مختلف از جمله شهرادی، رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز مأموریت یافت کالا های ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد. در روز های عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله های مریوان با ضد انقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا در محور مریوان را عهده دار بود. شهید و دفاع مقدس ...
شایعه عجیب درباره دربی واقعی است؟
...> در چند تا دربی بازی کردید؟ سه تا دربی بودم و در زمان مربیگری دنیزلی در یک بازی به میدان رفتم که با گل خدا بیامرز مهرداد اولادی برنده شدیم. دربی چه حس و حالی دارد؟ همه مربیان قبل از بازی مصاحبه می کنند که این بازی هم سه امتیاز دارد در صورتی که واقعا این طور نیست و خیلی بیشتر از سه امتیاز است. برای اغلب کسانی که دربی را تجربه کردند تمام بازی ها یک طرف و دربی هم یک طرف! حس و ...
رونمایی از نرم افزار سرداران ویژه شهید قامت بیات
بشود به جبهه رفت. مادرش می گوید: اولین بار که قامت می خواست به جبهه برود من به ستاد بسیج رفتم و به او گفتم : به مرز نرو آنجا کشته می شوی،او گفت:(فقط شما دارای پسر هستید؟َ!فقط شما مادرید؟!دیگران مادر ندارند؟!نه خیر وظیفه من و امسال من است که به جبهه برویم.) وقتی از جبهه بازگشت گفت:(ما در منطقه دارخوین در روستای محمدیه،شصت نفر بودیم که وقتی گلوله ای شلیک میکردیم نیروهای بعث فرار می ...
پرویز خان نشان سرقت ادبی را بر پیشانی سازمان هنری رسانه ای اوج می چسباند؟!
به گزارش سینماپرس : علیرضا مفتخری مظاهری، یکی از کارگردانان سینما و تلویزیون در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگار سینماپرس به طرح ادعای یک سرقت ادبی توسط سازمان هنری رسانه ای اوج پرداخت و با ارایه برخی مستندات مدعی شد که فیلم سینمایی پرویزخان با کپی برداری از فیلم نامه به نگارش درآمده توسط ایشان ساخته شده است. این کارگردانان سینما و تلویزیون که کارگردانی آثاری چون کلید ارثیه، منو اشتباه گرفتی و کینه سبز را در کارنامه خود دارد در خصوص روند شک ...
سرلشکر شهید سید موسی نامجو
فاش نیوز - سید موسی نامجو سرهنگ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در دولت شهید محمدجواد باهنر به عنوان وزیر دفاع فعالیت می کرد. او در فاصله سال های 1358 تا 1360 فرمانده دانشکده افسری نیروی زمینی بود. نام و نام خانوادگی: سید موسی نامجو محل تولد: انزلی تاریخ تولد: 26 آذر 1317 درجه: سرهنگ تمام یگان: نیروی زمینی ارتش مسئولیت ...