سایر منابع:
سایر خبرها
مرحوم دولابی:مرگ و بعد از مرگ را زیاد یاد کن!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اَکثِر ذِکرَ الموتِ وَ ما بَعدَ الموتِ مرگ و بعد از مرگ را زیاد یاد کن. ذکر موت خیلی وقت نمی خواهد. تا یاد آن کردی مرحوم شدی، ولی بعد از موت خیلی طولانی است؛ بهشت، فردای قیامت، قرب خدا. بعد از موت اصلاً اندازه ندارد. بعد از موت خیلی معرکه است. ما الان درباره بعد از موت حرف می زنیم. بعد از موت، مسلمین را ...
قاتل شیخ انصاری یا تاجر بازار
یکی از فرزندان مرحوم شیخ انصاری با واسطه نقل می کند، مردی روی قبر شیخ افتاده بود و با شدت گریه می کرد، وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت جماعتی مرا وادار کردند تا شیخ را به قتل برسانم، من شمشیرم را برداشتم و نیمه شب رفتم منزل شیخ، وقتی وارد اطاق شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم، در همان حال دستم بی حرکت ماند و خودم هم قادر به حرکت نبودم، به همان ...
مشغله زیادش مانع از کمک کردن در کارهای خانه نمی شد/ خرید عروسی مان را بعد از ازدواجبه فروشنده پس دادیم
...> سرعقد بعد از سلام علیک به من گفتند من مادر ناتوانی دارم که از آن مراقبت می کنم البته برادر و خواهر هم دارم اما دوست دارم خودم مستخدم مادرم باشم و به ایشان خدمت کنم. ایشان داغدیده هستند و خیلی نیاز به مراقبت دارند. من هم بخاطر علاقه و احترام خاصی که نسبت به ایشان دارم، دوست دارم ایشان پیش خودم باشند. من هم قبول کردم. صحبت های دیگر ما هم در همین زمینه ها بود و هر وقت که مرا می دیدند در زمینۀ کمک ...
وزیر بهداشت خاطره چلوکباب و نوشابه را در هیئت دولت تعریف کند
دفتر کارم در جهاد بودم؛ تلفن زنگ زد؛ آقای فیروزآبادی بود؛ از اسفراین تماس می گرفت. لب به شکایت گشود؛ آن هم از رفتار طلبه جوانی. از من خواست وقت ملاقاتی از آقای طبسی بگیرم و موضوع را با ایشان در میان بگذاریم. تلفن را که قطع کردم با آیت الله تماس گرفتم؛ موضوع را برایشان توضیح دادم و قرارمان شد ساعت 905 روز بعد، در طبقه پنجم کمیته انقلاب اسلامی. فردای آن روز هنگام ورود به اتاق آیت الله، در کمال تعجب ...
اگر سوریه رفتن توفیق می خواهد،ماندن در ایران و دفاع از انقلاب هم توفیق می خواهد!
؛ و خاطراتی نقل کردند از این که کسی را میخواسته اند اعزام کنند ولی قسمت نشده است و کسانی هم بوده اند که در لحظات آخر، اعزام شده اند. بعد از سخنان سردار، یکی میکروفون را در دست گرفت و خاطره ای از طلبه ای نقل کرد که از رهبری درخواست اعزام کرده است و رهبری به ایشان فرموده اند : به شما اجازه نمیدهم چون ماندن در اینجا و مبارزه برای گفتمان زینبی لازم است. او ادامه داد : اگر حضور در ...
حرم مطهر رضوی میزبان دوستداران اهل بیت(ع)با مراسم - ام داود - می شود
کجا؟ مدت زمانی است که از من جدا شده و در عراق زندانی است، فرمود: چرا غفلت می کنی از دعای استفتاح، آن دعایی است که درهای آسمان برای آن باز می شود، صاحبش فی الفور مورد اجابت می گردد، برای صاحب این دعا پاداشی جز بهشت نیست . گفتم: ای فرزند راستگویان! آن کدام است؟ حضرت فرمود: ای مادر داوود! ماه بزرگ رجب که از ماه های حرام است نزدیک شده در آن ماه دعا مورد اجابت است و آن ...
گفتگوی تفصیلی با فرزند فرج الله سلحشور
الله سلحشور صحبت کنم و حالا همان جا رو به روی صندلی خالی آقای کارگردان طلبه جوانی نشسته بود که شباهت ظاهری بسیار زیادی هم به پدرش داشت. برای گرفتن عکس های بهتر اصرار داشتیم آقا بصیر روی صندلی پدر بنشینند اما ایشان مخالفت کردند و خیلی محکم گفتند: دوست ندارم تکیه بر جای بزرگان بزنم! و صحبت های ما دقیقا بعد از همین جمله شروع شد: شنیده ام یکی از آقازاده های آقای سلحشور در مناطق ...
طلبه ها اقشاری فعال در شبکه های اجتماعی/ فرزندان بسیاری از مراجع پزشک و مهندس اند
را بخاطر نگاه به سنت ها از دست ندهیم فکر می کنم که زندگی خوب و نسبتاً ایده آل اخلاقی خواهیم داشت. همانطور که امروزه بسیاری از طلاب جوان در حال استفاده از شبکه های اجتماعی هستند و بسیاری از کارهای ایشان از همین طریق برای حوزه در حال انجام شدن است. فکر می کنم طلبه ها جزو قشرهای فعال در دنیای مجازی، هستند. او همچنین به تحصیلات عالیه فرزندان غالب علما و مراجع اشاره کرده و برخلاف ...
گفتگوی با قاتل تلگرامی ،یک پیام جان زن را گرفت +عکس
؟ ساعت 10 یا یازده شب بود که این پیام را دیدم و برای همسرم قاطی کردم و فرصت دفاع و حرف به او ندادم. اول با چاقو زدم دست چپش و بعد چون خیلی دوستش داشتم خودم زخمش را بستم. الان پسرتان کجاست ؟ بیچاره تنهاست در خانه حتی خانواده مادری بچه هایم آنها را نمی خواهند. زیاد با آنها خوب نیستند. البته بچه هایم هم آنها را نمی خواهند. رابطه تان با بچه هایتان چگونه بود ...
می خواهم در جبهه کار کنم
عکس هیچ وقت اهل عکس انداختن نبود و عکس هایی هم که الان وجود داد، دوستانش بعد از شهادت مهدی، به ما داده اند. قرار بود ساعت 8 شب اول ماه مبارک رمضان برود. بغض داشتم ولی به روی خودم نمی آوردم، با دخترم تماس گرفتم که بیاید وسایل مهدی را آماده کند. دوربین را آماده کردم و از مهدی خواستم با مبینا نوه ام، عکس بگیرد که قبول کرد. دستانم به شدت می لرزید، سعی می کردم خودم را ...
عالمی که هیچ گاه درس و بحث را تعطیل نکرد
پافشاری می کردند. یک بار به این حقیر تلفن زدند که ساعت 8 شب به منزل بیا با شما کار دارم. من کمی دیرتر رفتم؛ ایشان ناراحت شدند که چرا سر ساعت نیامدی؟. یکی از مهم ترین ویژگی های مرحوم حکیم عسکری این بوده که ایشان موحد واقعی بودند. گویا خون، پوست و گوشت شان ندا می داد که: لامؤثّر فی الوجود الاّ اللّه . می گفت: رزق ما که مقدر شده دیگر تملق و شرک ورزیدن یعنی چه؟!!؛ چرا طلبه خودش را کوچک کند و ...
اعتراف یک مرد پس از شکنجه همسرش با ناخن گیر
شدیم البته یک طبقه دیگر آن را هم حدود 5 سال قبل با کمک من ساخت. - گفتی بعد از ازدواج معتاد شدی! چگونه؟ در آن روزها برخی از دوستان و یا اطرافیان همسرم که با هم خیلی رابطه خوبی داشتیم نزد من می آمدند و به طور تفریحی مواد مخدر مصرف می کردیم اما کم کم آلوده شدم. بیشتر وقت ها در خانه مادربزرگم و یا منزل دایی ام مواد می کشیدیم. - مواد مخدر صنعتی را از چه زمانی شروع کردی؟ از ماه ها ...
تنبیه شدن توسط آقاجون به دلیل رفتن به جبهه بدون قصد قربت
شورها را بردارید و زمین را تمیز کنید! ما هم که همراه رفیقمان بودیم با خودمان گفتیم ما آمده ایم بجنگیم، نیامده ایم زمین بشوییم! خلاصه لب و لوچه مان آویزان شد و با همان حال شروع به شستن کردیم. کار سختی بود و تمام نمی شد وقتی یک سالن تمام می شد درب یک سالن دیگر را باز می کردند. در آرزوی این که برویم جبهه و تفنگ به دست بگیریم و بجنگیم ماندیم. بعد از یکی دو روز به تهران برگشتیم. روزی که ...
از آخرین روزهای عمر شهید شاه آبادی تا جزئیات زندگی با یک مبارز سیاسی
همچنان مرا خانم خطاب کرده و اگر کسی مرا به اسم صدا می کرد، ناراحت می شدند . ایشان کم می خوابیدند. خیلی هم کم غذا می خوردند. اگر بیشتر از چهار ساعت می خوابیدند، خودشان را جریمه می کردند و شب بعد کمتر می خوابیدند. حتی در زمان انقلاب، شبی دو ساعت و یا دو ساعت و نیم بیشتر نمی خوابیدند. مقید بودند که سحر بیدار شوند و از فضیلت نماز صبح اول وقت محروم نباشند. بچه ها را هم یکی یکی بیدار می کردند و ...
امیرالمؤمنین (ع) الگوی زهد و ساده زیستی
، زندگی او پست تر بود. یک تکه نان جو بود که در آخر عمر مبارکشان، از قراری که گفته شده است، از بس خشک بود حضرت با دستشان نمی توانستند بشکنند، با زانو می شکستند آن نان را و با آب تناول می کردند. این حکومت اسلام بود. می فرمود که- به طوری که نقل شده است- من می ترسم که در یکی از حوالی مملکت من یک وقت یک گرسنه ای باشد، یک وقت باشد که گرسنه در کار باشد، چطور من بخوابم سیر ، و رعیت من یک نفرشان- ولو در ...
4 تا ابد برای استقلال است - قطعا برای سال بعد استقلالی می مانم
خانم محمدی تشکر ویژه ای داشته باشم که تمام تلاش خود را انجام می دهند تا من هرچه زودتر شرایط حضور در مسابقات را پیدا کنم. شرایط خوبی دارم و فکر می کنم به زودی بهتر هم شوم. *افشارزاده بعد از عمل جراحی که انجام دادی برایت منزل تهیه کرد. باید از او تشکر کنم. سریع برایم در تهران منزل تهیه کردند که فکر می کنم کار بسیار خوبی بود. از افشارزاده تشکر ویژه ای دارم به دلیل اینکه هوای ...
از پرسپولیس به رئال می روم
.... تیم نوجوان در شهرتان نداشتید. یعنی یک راست از جوانان شروع کردی؟ - یکسال نوجوانان بودم. بعد یکسال جوانان و بعد تیم ملی نوجوانان، جوانان و بعد در تیم های بزرگ در لیگ. * گل زیبایی که در دربی زدی ویژگی خاصی داشت. - پاس گلی که هادی خدابیامرز به من داد و توانستم گلش کنم. * بهترین بازی که کردی مصادف شد با یک خاطره تلخ. خاطره تلخی که به یادگار می ماند. ...
از مکاشفه چه می دانیم؟
می رفتند و در برابر شمشیر سر و سینه سپر می کردند تا به منزلت و مقام خود در بهشت دست یابند. *لشکریان امام هادی وخلیفه عباسی خلیفه عباسی دستور داد لشکرش که 90000 نفر بودند، هر یک توبره ای خاک آورده، در محلی بریزند. تل بزرگی ایجاد شد. بعد حضرت هادی (ع) را بالا برد و گفت: لشکر مرا بنگر! حضرت فرمود: می خواهی من هم لشکر خود را به تو نشان دهم؟ با تصرف ولایی، خلیفه بین زمین و آسمان ...
بیماریِ من و اعزام به آمریکا برای معالجه
گرفت و من با برانکار به فرودگاه برده شدم و با همسرم به آمریکا رفتم. در فرودگاه واشنگتن، دکتر یگانه پیشواز آمد و مرا مستقیما به نزد دکتر برد. دکتر شروع کرد به معاینه من و گفت این بیمار به قدری عصبی است که نمی توان او را معاینه کرد. او دستور داد که باید من به منزل بروم و چهار روز با قرص های خواب که داده بود بخوابم و بعد برای معاینه نزد او برگردم. در معاینه دوم پزشک گفت که من باید در بیمارستان بستری ...
حال و هوای خاص معتکفین
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از گرمسارآنلاین در انتخاب مسجد ابتدا پرس و جو کردم و خیلی از بچه ها مسجد جامع گرمسار که تنها محل استقرار معتکفین آقایان درگرمسار بودرا انتخاب کردم، ساعت کم کم اذان صبح را خبر می داد در ورودی مسجد را آرام باز کردم تا موجب آزار و اذیت کسی نشوم وقتی وارد مسجد شدم ،چشمم به معتکفین افتاد انگار کسی خواب نبود ، خیلی همهمه بود چون بعضی از طلبه های حاضر در ...
همه چیز سرگرمی نیست
...، البته او به سرعت آن ها را رد می کند: من به این سریال برنمی گردم. می توانم این را بگویم. راز نیست. اگر بازی تاج و تخت از راه نمی رسید، احتمالا در اتاق خواب اضافی کسی زندگی می کردم و سعی می کردم هنرمند بشوم و بدون پول به کارم ادامه بدهم. او کمی مکث می کند و بعد با صدایی آهسته اضافه می کند: اگر می توانستم برای خودم در اجرای هنری یک مسیر حرفه ای کاری بسازم بلافاصله بازیگری را رها می کردم. به همین سادگی. بازی تاج و تخت روز بیست و پنجم آوریل ساعت 2 صبح به وقت محلی به اسکای آتلانتیک بازمی گردد. ...
همراه با زنان کارآفرین کاروانسرای حاج کمال +تصویر
بزرگی انجام داد بی بی به ما گفت: شش سالی است که به طور حرفه ای به کار فروش ترشی مشغول هستم اما قبل تر برای خانواده خودم و اقوام ترشی درست می کردم تا اینکه به این فکر افتادم که در کنار تفریح و سرگرمی این کار برایم صرفه اقتصادی هم داشته باشد و به همین خاطر همکاری خودم را با ادارات دولتی، بانک ها، شهرداری و عموم مردم آغاز کردم. من هر روز از هشت شب تا سه صبح در خانه کار انجام می دهم و در این ...
روایت خدمات صادقانه آیت الله شهید شاه آبادی؛ پدری مهربان برای مردم
؟ گفتم: اگر تا ساعت 12 آمدید که آمدید، اگر نیامدید همان جا که بودید، باشید. و ایشان گفت: شما راضی می شوید ساعت 12 بیایم گفتم: بله. شب بعد درست ساعت 12 آمد و پیش خودم گفتم: چه خوب که حرفم را گوش داد. اگر می دانستم زودتر می گفتم و خیلی خوشحال شدم اما شب بعد ایشان به جبهه رفت و دیگر برنگشت، بعداً آقای دکتر منافی گفت: ما آن شب تعجب کردیم که چرا حاج آقا ساعت 12 به منزل می روند و گفتیم “حاج آقا، خیلی عجیبه ...
90/ من و بازار شام
قطار لایپزیک هیچ وقت در این مداحی ها و روضه ها حتی روضه حضرت رقیه این کودک شیرین زبان و سه ساله امام حسین (ع) را که می شنیدم اشکم در نمی آمد و دلم نمی لرزید، اما می دیدم که بعضی ها چقدر گریه می کنند و می سوزند و چه شیون هایی که نمی کنند. هیچ وقت دلم نلرزید و گریه ام نگرفت تا اینکه یک شب بدون اینکه در این مورد فکری بکنم و با فکر آن داخل رختخواب بروم خواب عجیبی دیدم. حالا شاید این خواب ...
امام جواد (ع) الگوی دانشمندان جوان
رهبری و امامت آنان برآید؟! مردی از میان جمع بلند شده از عبداللّه بن موسی، عموی امام جواد(ع) پرسید: حکم مردی که با چهارپایی آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راست اش به او حد می زنند. امام جواد(ع) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبداللّه بن موسی فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلی کار سخت و بزرگی است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیری و پروردگار ...
مرز ماندن و آسمانی شدن
، گاهی احساس می کنم وقتی که نیستی دیگر کسی نیست. یادت بخیر برادرم! یاد روزهای سرد زمستان و در کنار هم در دانشگاه، در جلسات سرکشی از خانواده شهدا، در کلاس های قرآن، در منزل، کنار سجاد و صادق، ساعت ها و ثانیه ها به گرمی سپری می شد، اما یلدای این زمستان سرد ظاهرا پایانی ندارد. راستی الان وقتی دانشگاه می روم و به داخل کلاس های درس زمان خودمان سرک می کشم انگار تو را می بینم که کیف و کتاب به دست با لبخند ...
شرایط استجابت سریعتر دعا
: کسی که پیش دستی در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم . در روایت دیگری آمده که به او می گویند: تا امروز کجا بودی؟! .(3) در اصول کافی آمده که خداوند به حضرت داوود(علیه السلام) فرمود: مرا در روزهای خوش و آسایش یاد کن تا من دعای تو را در روزهای گرفتاری و سختی اجابت کنم .(4) 2 - دعا باید از صمیم قلب باشد ...
ترجمه فارسی به فارسی مگه داریم، مگه میشه؟!
زبان مادری ام و به خودم می بالیدم . با خودم می گفتم که بلی، من هم از این تمدنم، از این زبان فرهنگی و از این فرهنگ زبانی ... عتیق رحیمی بعد از این متن دلسوزانه همچنین گفته بود چرا باید هزار خانه خواب و اختناق که عنوان آن برگرفته از شعر شاعر ایرانی ناصر خسرو است، با عنوان هزار خانه خواب و ترس ترجمه شود؟ مهدی غبرایی در این باره گفته بود که مترجم انگلیسی اختناق را FEAR ترجمه کرده و بنابراین ...
تعرض 8 مرد به یک زن مبتلا به ایدز
روز نو : زن کارتن خواب که به سختی به یک مددکار اجتماعی اعتماد پیدا کرده بود زندگی اش را اینگونه تعریف کرده است. سپیده علیزاده، مددکار اجتماعی می گوید: بعد از مدتی برای نظافت منزل به خانه من می آمد. کم کم به خانه های دیگر معرفی اش کردم تا برای خودش شغلی داشته باشد. این ماجرا یک سال و چهار ماه طول کشید. یعنی یک سال و چهار ماهی که مینا پاک بود و بعد از این مدت، لغزش می کند و دوباره ...
افشای راز کاهش وزن مجری معروف
.... چرا با رژیم غذایی دکتر موفق نشدی؟ دکترها برای اینکه به شما خیلی فشار نیاید در رژیم های شان وعده های کوچک، سبک و کم کالری می گنجانند ولی چون من اشتیاق خوردن دارم وقتی غذا می خورم دلم می خواهد ادامه دهم بنابراین، این دفعه خودم رژیم گرفتم و دوازده کیلو کم کردم ولی چون دقیقا خورد به شب عید و برنامه سال تحویل بعد هم نوروز و سفر یزد بود و دوباره چاق شدم. چقدر چاق شدی ...