گفت مادر مرا نبوس مادران شهدا حسرت می خورند!
سایر منابع:
سایر خبرها
آنچه باید از خانۀ امین التجار بدانید
.... این خانه از سال 1357 به بعد نیز با کاربری هایی مختلفی به حیات خود ادامه داده است و هم اکنون نیز در اختیار میراث فرهنگی است. نمای جنوبی خانۀ امین التجار (قسمتی از بدنۀ خیابان عبدالرزاق) احداث خیابان جمال الدین عبدالرزاق و تخریب بناهای تاریخی محسن بهزاد، پژوهشگر معماری ایرانی در گفت وگو با ایسنا و با بیان اینکه خانه امین التجار یکی از خانه های اعیان نشین، تاریخی ...
نوروزهای رزمندگان و شهدا و خانواده های شهدا
لحظات قبل از شهادت را سر سفره می گذاشتند و یاد شهدا و مفقودالاثرها را گرامی می داشتند؛ لحظاتی ناب و خدایی برای شروع سالی جدید بود تا بلکه تمام روزهای سال خدایی شود. سنگرتکانی سنگرتکانی نیز رسم معروف جبهه ها بود. مجاهدان راه خدا پیش از تحویل سال نو دستی به سر و روی سنگرهای شان می کشیدند و در اصطلاح آن روزها سنگر تکانی می کردند. در ایام عید سعی می گردید تا با تمیز کردن ...
سردار مصطفی مولوی، جانشین لشکر 31 عاشورا: آقای محصولی همه توان خودش را به کار گرفت تا مهدی باکری مسئولیت ...
نگاهش به جنگ، نگاهش به شهادت بعد از شهادت حمید باکری و مرتضی یاغچیان، بعد از عملیات خیبر، عوض شده بود و شاید متفاوت به نسبت سال های قبل بود. شما این را چطور می بینید؟ اگر از همان مقطع به بعد را برایمان تعریف کنید خیلی ممنون شما می شوم. مهدی باکری هیچ گاه اجازه نمی داد خاکریز جبهه به مسائل سیاسی آلوده شود حمید باکری در ابتدای عملیات خیبر می گفت، هیچ امیدی به رسیدن نیروهای تازه ...
شهید مجید سپاسی ؛ فوتبالیست مشهوری که جبهه خانه اش بود...
بیاورید ببینم، دلم برایش تنگ شده! به مجید که می گفتم می آمد، شیراز مادر را می دید و بر می گشت جبهه. گاه می شد که به اجبار می رفت مرخصی؛ اما دو روز سه روز نشده، بر می گشت منطقه! در عملیات رمضان در گرمای تابستان 1361 در منطقه پاسگاه زید عراق پس از شکستن خاکریزهای دشمن به همراه یک بسیجی دیگر به نام آقای تقوی در محاصره عراقی ها قرار گرفت. مجید سپاسی توانست از محاصره نجات پیدا کند ...
زمین را کندم و عباس را هم کنار رضا در همان قطعه به خاک سپردم
اعصاب و روان است. اما با این وجود تنها آرزوی حاجی بخشی در جبهه شهادت بود و تنها حسرت او تا پایان عمر هم این بود که چرا مانده و شهید نشده است. این آرزو و حسرت را بار ها و بار ها در طول خاطراتش تکرار می کند. می گفتم: جوان های مردم مثل دسته گل، شهید می شوند. تقدیر خدا چیست که من پیرمرد باید بمانم. حتی در سه راهی شهادت که ماشینش را می زنند و دامادش هم شهید می شود باز نگران خودش است که باز هم جا مانده است. حسرت حاجی مانند خیلی از بچه های جنگ وقتی به اوج می رسد که از قافله شهدای عملیات مرصاد هم جا می ماند. منبع: حیات انتهای پیام/ 134 ...
سردار شهید علیرضا موحددانش
.... با آغاز غائله کردستان، به آنجا رفت و در چند عملیات پاکسازی علیه ضد انقلاب شرکت کرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشین محسن وزوائی در عملیات بازی دراز حضور یافت و در همین عملیات یک دستش قطع شد. وی پس از عملیات مطلع الفجر به مکه معظمه مشرف شد. مدتی بعد به تیپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد، تا به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر، مأموریتش را انجام دهد. موحد دانش پس ...
7 پند بزرگ کوروش را برای سال نو به خاطر بسپار
و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد. یکی از مهم ترین معیارهای رمز و راز نوروز در ادب فارسی این است که ما از آن شکفتگی بهار به شکفتگی جان خودمان رهنمون می شویم. اگر صد سال مانی ور یکی روز/ بباید رفت از این کاخ دل افروز/ پس آن بهتر که خود را شاد داری/ در آن شادی خدا را یاد داری. مهندس محمد بهشتی، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری درباره راز ...
فریادهای جانسوز مادر و پسر در شعله های آتش / برای عمل چهره های سوخته کمکمان کنید + فیلم گفتگو و جزییات
رکنا گفت: بعد از ترخیص شدن از بیمارستان متوجه مرگ فرزندانم شدم ولی تا امروز یکبار هم سر مزار بچه هایم نرفتم چون طاقت ندارم و نمی خواهم باور کنم. مادر تنها ادامه داد: به کمک خیرین خانه ای در روستایمان ساختم و با پسرم زندگی می کنم اما هزینه های زندگی و جراحی و درمان پسرم و خودم زیاد است و از خیرین می خواهم که مرا تنها نگذارند و کمکمان کنند تا الاقل بتوانم چهره پسرم را به روزهای قبل از ...
جالب ترین آداب و رسوم نوروز در شهرهای مختلف ایران
می گفت باز کن و مادر پس از گشودن در به او بشقاب رشته پلو را می داد تا دو قاشق از آن را در پشت در بخورد و بعد داخل خانه آید تا بختش در سال جدید باز شود.برای رفع بی پولی نیز افراد رشته خشک کرده این پلو، را داخل کیف قرار می دادند. آداب و رسوم نوروز در البرز در البرز به چهار شنبه آخر سال یا همان چهارشنبه سوری "کل چارشنبک" یعنی "چهارشنبه بی اهمیت" می گفتند. علت این نامگذاری این است که ...
همیشه رضای خدا را در نظر بگیرید
به گزارش دفاع پرس از لرستان، شهید غلامعلی توکلی فرزند ابراهیم سوم مرداد 1331 در منطقه چالسبار ازنا متولد شد. در سال 1355 به خدمت مقدس سربازی رفت و به خاطر شجاعت و توانایی در رشته های تکاوری و چتر بازی موفق به اخذ گواهینامه از تیپ 55 هوابرد شیراز شد. در فعالیت های انقلابی حضوری فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب به عنوان مسئول فرهنگی در بنیاد شهید ازنا استخدام شد. به عنوان نیروی بسیجی در ...
مردی همسر سابقش را چند روز بعد از طلاق با 3 گلوله کشت و گریخت
عامل قتل زن جوان و نقاشی که چند روز بعد از حکم رسمی طلاق از سوی شوهر سابقش با شلیک گلوله به قتل رسیده ، همچنان متواری است. به گزارش سایت جنایی ، این زن جوان به نام زیبا که اهل ارومیه بود، سه سال قبل به دلیل خشونت های بی حدی که در خانه شوهر تحمل می کرد با کمک برادرانش از آن خانه بیرون آمد و درخواست طلاق داد. زیبا با سختی زیاد ثابت کرد مورد خشونت همسرش قرار دارد و ادامه زندگی مشترک برایش ...
سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی
من هم دعاگوی شما هستم. همسر محترمه در این پنج سال زندگی از خصوصیات خوب تو بهره بردم و مرا بسیار احترام کردی که لایق آن نبودم. پیوند من و تو با شعار اسلام و ایمان شروع شد و بعد سعی کردیم هر روزمان با روز دیگر متفاوت باشد و احکام اسلام را پیاده کنیم و خوب می دانی که راه من در ادامه این زندگی به عمل درآوردن عقیده به اسلام بوده است. چطور می توانستم در خانه راحت باشم و کاری نکنم ...
قول مردانه یک قاری شهید
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، شهید رضا کارآمد متولد سال 1345 بود که به عنوان نیروی بسیجی لشکر 27 محمد رسول الله، پس از گذراندن دوره سربازی در جبهه، بار دیگر به جبهه اعزام شد و در 15 مرداد سال 1366 در عملیات نصر در منطقه دوپازای سردشت به شهادت رسید. مادر شهید کارآمد می گوید: ما خیلی کم رضا را در خانه می دیدیم چرا که مدام در مسجد بود و کلاس قرآن برای بچه ها در مسجد حضرت علی (ع ...
خاطرات احمد خرم از شهید مهدی باکری: می گفتند باکری برای آینده سپاه خطرناک است!
. رفت و آمد زیاد ما هم مجاز نبود؛ چون لو می رفتیم. پنج شش روز بعد از اینکه بشارتی خانه ما آمد، روز پنجم ششم یا هفتم بود که دیدم زنگ زد. ما طبقه دوم بودیم و جلو در هم پیدا نبود. آمدم در را باز کردم دیدم مهدی است و یک موکت روی شانه اش است. گفت یا الله! گفتم مهدی این چیست؟ گفت این سهم تو است. گفتم شما دو نفرید، دو تا موکت شش متری دارید، چرا یکی را برداشته اینجا آوردید؟ گفتم برگردان ببر ...
شهید یزدانی: امام خمینی (ره) به مردم ایران هویت داد
اینک زیر پرچم حکومت اسلامی هستیم دست خدا از آستین روح الله برون آمد و ملتی بیدار و شجاع ساخت و در خط الله هدایت کرد و ما خود را مدیون این پیر جماران می دانیم. ما مرده متحرک بودیم ولی اکنون سخنان پیغمبرگونه این رهبر بزرگ چنان به ما روحیه داده که اگر هر روز کاروان سرخ پوشان شهیدان از کوچه و خیابان ها و دهکده ها بگذرد و تمامی خیابان هایمان را از عکس شهید و شهادت شهیدان نصب شده باشد و نخل غم و اندوه در سینه مادران کاشته شود کافران بدانند هرگز دست از یاری دین خدا بر نخواهیم داشت با یاری خدا. انتهای پیام/ ...
سیر تا پیاز زندگی بهناز جعفری بازیگر نیسان آبی | بهناز جعفری در این صورت ازدواج می کند
به گزارش شمانیوز : بهناز جعفری متولد 25 مرداد 1353 در تهران، بازیگر است. بهناز جعفری فارغ التحصیل لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد می باشد که از تئاتر شروع کرد و با سینما جلوی دوربین رفت و حالا با بیماری MS می جنگد . بهناز جعفری کلاس های بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات کودک و نوجوانان زیر نظر رویا تیموریان، منصوره سپاه منصور و گلاب آدینه در دوران دبیرستان گذرانده است. بهناز جعفری سپس از سال ...
مهمان مامان بازتابی از هنر مهرجویی در اقتباس
آن ها خاص انسان شرقی و به خصوص ایرانی است. مهمان مامان از داستان بلند هوشنگ مرادی کرمانی به همین نام اقتباس شده است. این کتابِ مرادی کرمانی در سال 1380 برای نخستین بار چاپ شد و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. از زاویه ای دیگر مهمان مامان را می توان قصه ی همدلی و داستانی در ستایش مادر دانست. داستانی که با قلم مرادی کرمانی، چیره دستانه و هنرمندانه روایت شده است. در ادامه قسمتی از کتاب ...
سردار شهید حمید باکری
شهید حمید باکری اول آذر سال 1334 در ارومیه متولد شد. وی در کودکی از نعمت مادر محروم شد و دوران تحصیلی خود را تا اول دبیرستان در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی این شهر به پایان رساند. حمید باکری به علت شهادت برادر بزرگش علی باکری به دست ساواک، با مسائل سیاسی و فساد حکومت پهلوی آشنا شد؛ بنابراین پس از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش سردار شهید مهدی باکری ...
وصیت کرد بعد از شهادت حقوقش را به کودکان بی سرپرست بدهند
است بعد از او همان میزان حقوق ناچیزش را به کودکان بی سرپرست اختصاص دهیم. خود محسن تا وقتی بود، گاهی با خرید هدایا و مواد غذایی به دیدن این بچه ها می رفت و بعد از شهادتش که تعدادی از این بچه های بی سرپرست به خانه ما آمدند، متوجه شدیم محسن به آن ها کمک می کرد. حتی زمانی که در تهران حضور داشت، به این بچه ها قرآن یاد می داد. پدرمان یک کارخانه موزاییک سازی در مرکز تهران داشت و از وضع مالی نسبتاً خوبی ...
گند زن، زندگی، آزادی هم بیرون زد
گفتم انگار داداشت اول غیرت شماها رو گرفته بعد میخواد زنهاتون رو لخت ببینه...... حرفها و گریه ها رو ادامه داد و راهنمایی خواست، آرومش کردم و چند راه حل دادم اما هیچ کدوم از راه حلها به نظر خودم هم اساسی و علمی نبود؛ بنابراین به دوستم سحر که مشاور خانواده هست زنگ زدم تا بعد از ظهر بیاد خونه ما و به مژگان راهنمایی و مشاوره بده. مشکل مژگان و همسرش تقریبا شش روز بعد با آغاز مشاوره ها حل شد اما روابط همه خانواده همسر مژگان، همچنان تیره و تاره و این تجربه ضدیت با حکم خدا همچنان از روابط آدمها قربانی میگیرد.... مریم طباطبایی ...
شهدا سندهای غیرت و عزتمندی یک ملت را امضاء کردند
در خانه ای محقر سال های اول دبستان را پشت سر می گذاشتند که تنها پناهگاه آنها نیز از دنیا رفت. بعد از سه سال زمانی که یوسف سال چهارم ابتدایی را می خواند، همراه برادرش به تهران می روند و نزد فردی حدود چهار یا پنج سال زندگی و کار می کنند و دوباره به زنجان برگشته و در خانه ای کوچک ساکن می شوند. یوسف به همراه برادرش سختی های زیادی را متحمل می شوند اما تجربه گرفته و آماده می شوند تا اندوخته ...
پرواز مطهر دو برادر عاشق
.... بعد از علی آقا چه بر ما گذشت! بعد از شهادت علی آقا، محمدمان که از جبهه می آمد، خیلی به مادر و پدرم وابسته شده بود و خیلی برایش سخت بود. وقتی علی آقا شهید شد، پدرمان را که اصلاً نمی گذاشت سر کار برود. می گفت: آقا دیگر نباید سر کار برود. دیگر نمی تواند. اداره که می رفت، وقتی برمی گشت و ناهارش را می خورد، به خانه مادرم می آمد. آن جا تا اذان مغرب هی راه می رفت تا اذان می شد. پنج ...
عکس سلفی مادر و پسر
به گزارش مشرق، کانال شهدای ایران در ایتا تصویری معروف را با عنوان آخرین دیدار یک مادر و پاره تنش منتشر کرد و در توضیحات آن نوشت: این تصویر را شاید خیلی دیده باشید. برخی می گویند، رزمنده حاضر در تصویر، شهید محمدرضا اکبری است از یزدانشهر مادر شهید می گوید: آن روز بی خبر رفت اصفهان تا اعزام شود. با هزار مصیبت خودم را رساندم به چهارباغ. حدود چهل اتوبوس بودند که چند ...
اعتراض به سبک شهید حاج کاظم نجفی رستگار
این تیپ به نام مبارک سیدالشهدا(ع) مزین شد و با جمعی از یاران و دوستانش، فرماندهی عملیات تیپ را عهده دار شد. در مهرماه سال 1361 ازدواج کرد و چند روز بعد به جبهه رفت. تا اینکه پس از حضور مداوم در جبهه در جریان عملیات بدر ، روز پنجشنبه 25 اسفند ماه 1363 هنگام اذان ظهر در شرق دجله (منطقه هورالهویزه) در حال شناسایی منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) به درجه رفیع شهادت نائل ...
این سردار سپاه، نابغه اطلاعاتی بود /خاطرات خواندنی از زبان مادر شهید
تربیتی فرزنش روایت می کند: از کلاس چهارم به بعد با همسالانش هیئت تشکیل دادند. هفته ای یک روز می آمدند، روایت تعریف می کردند. قرآن می خواندند، احادیث حفظ می کردند، مصیبت می خواندند و سینه می زدند. از کلاس ششم به بعد که به دبیرستان رفت، فعالیت هایش را در مسجد ادامه داد. آنگونه که ایسنا روایت کرده، مادر شهید می گوید: من از نماز جماعت بسیار خوشم می آمد. بچه که بودیم در تبریز مسجدی داشتیم و یک ...
چند دقیقه با کتاب ستین ایلم (خاطرات مردم کهگیلویه و بویراحمد از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی)
شدت گریه از هوش رفت. بعد از تماس مادر، راهی مصلا شدم. پر از جمعیت بود. همه گریه می کردند، جیغ می کشیدند و بر سر و صورت می زدند و صورتشان را خراش می دادند. غم بر دلها طوری بود که امام جمعه هم نتوانست خطبه ها را درست بخواند. دو خطبه را کوتاه کرد و در حد دو دقیقه خواند. هر طور بود نماز را خواندیم. بعد راهپیمایی کردیم. مردم شعار انتقام انتقام سر می دادند. بعد از نماز رفتم بسیج. تمام بچه ها ...
بیوگرافی ژیلا صادقی و همسرش + عکس و حواشی مجری جنجالی!
...، اصلیت خانواده اش، نیارکی هستند منطقه ای بین رودبار و منجیل ، سه خواهر و یک برادر دارد و او فرزند دوم خانواده است. خواهر بزرگ اش سالهاست در کشور کشور آمریکا زندگی می کند. برادرش مقیم کشور کشور آلمان می باشد، یکی از خواهرها در شهر دبی و دیگری در بیرون از کشور تحصیل می کند. او میگوید: سال 1370 هم زمان که دیپلم را گرفتم، بطور افتخاری در مناطق محروم تدریس می کردم. سال های بعد ازآن که ...
به این مادر و دختر بیچاره...
گوله اشک از چشمانش جاری شد. ناهید می خواست از چیزی بگوید که گفتنش برایش آسان نبود. قرار بود خودکشی کنم تا از این زندگی لعنتی رها شوم اما وقتی به دخترم فکر کردم این تصمیم را کنار گذاشتم و سراغ شما آمدم تا مرا از این بحرانی که گرفتارش شده ام نجات دهید. 20ساله بودم که با پسر دایی ام ازدواج کردم. در سال های اول زندگی مشترک مشکلی نداشتم اما از وقتی شوهرم در دام شوم اعتیاد گرفتار شد ...
مهمون نوازی عراقی ها
هم پشت سرش حرکت می کردند تا اینکه محسن از پدرش پرسید: بابا این مرده کی بود؟ چقدر صداش بلند بود! - ولش کن. میوه چی می خوری بخرم؟ - می دونم می خوای سرکارم بزاری... ایرج وشنبن یعنی چی؟ - باشه می گم اما الان نه. وقتی به مغازه سبزی فروشی رسیدند ایرج آهسته تر رفت تا فاطمه و حمیدرضا هم برسند. بعد گفت: بچه ها ببینید این شغل خیلی خوبه خیلی هم مردم به سبزی فروشی ...