سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات نصرالله درباره شخصیت آیت الله بهجت
بار صبح و سه بار شب. پرسیدم: چیزی شده است؟ دلیلی دارد؟ گفت: من نمی دانم. فقط گفتند برو این ذکر را به فلانی بگو یا به او برسان. قاعدتا ماهیت دعا به جنبه ی امنیتی، حفاظت، پاسداری و... اشاره دارد. چه این که دشواری شرایط ما در لبنان معلوم است. تهدیدات امنیتی و احتمال کشته شدن وجود دارد. همان طور که پیش از این برادرانمان کشته شدند. از جمله دبیرکل مان، شهید سید عباس(رحمة الله علیه) و همسر و فرزند کوچکش ...
مایلی کهن: فردوسی پور در هر برنامه اش از کی روش دفاع نکند یک هفته دمر می خوابد! / کاری که یحیی کرد کی ...
سپرده شود تاکید دارند. در تمام دنیا آدم هایی را می گذارند بالای سر فوتبال تا مشکلات را کم کنند هر چند که آنها در کشورشان مشکلات زیادی ندارند اما باز هم این کار را می کنند. به نظر من آجورلو نباید از اینکه دولت از تاج حمایت کرده ناراحت شود چرا که خود آجورلو هم از طرف سپاه آمده بود. مگر جام جهانی روسیه را مدودف به کشورش نبرد؟ یا جام جهانی قطر را امیر قطر به دوحه نبرد؟ همان طور که گفتم دو دوتا ...
هرسال روز جانباز را تبریک می گفتم و امسال جانبازی را فهمیدم
آن را مدیون فرهنگ همین شهدا و الگوبرداری از زندگی آنها می داند. او به مادر می گوید: راضی نباشی نمی روم ولی فردای قیامت می توانی به حضرت زهرا(س) جواب دهی و بگویی 4 پسر داشتم و حتی یکی را در راه دفاع از حرم دختر علی(ع) نفرستادم؟ و مادر بعد از چند لحظه سکوت بغض کرد و گفت: باشد، برو. خدا پشت و پناهت . هرچند چهره حبیب عبداللهی در کسوت یک مداح اهل بیت(ع) برای برخی بچه هیأتی ها آشنا بود، اما ...
ویژه نامه میلاد امام سجاد (علیه السلام)
کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همین محمد خاموش باش . سپس رو به یزید کرد و گفت : آیا این پیامبر ارجمند جد تو است یا جد ما ؟ اگر بگویی جد تو است همه می دانند دروغ می گویی ، و اگر بگویی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسین ( ع ) را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هایش را اسیر کردی ؟ سپس امام ( ع ) دست برد ...
دانشجو تحلیل سیاسی نداشته باشد، تحملش خیلی سخت است
نظرم لازم برسد، بعداً خواهم گفت. لیکن دوست دارم که دانشجویان عزیز سؤال کنند، من هم پاسخ بدهم. یقیناً بعضی از آنچه که گفته خواهد شد، مفید است؛ اگر نگوییم همه اش مفید است. وقت من هم گرفته نمیشود. من امروز وقتم برای همین کار است. همه کارهای دیگرِ امروز تا بعدازظهر را کنار گذاشته ام، برای این که این جا با شما باشم. البته توجّه کنید که این سؤالها زیاد خواهد شد. قاعدتاً مرتب سؤال می آید و من شاید بخشی از ...
تهران گردی پشت نیسان و خاور
سه تا به اضافه کارتن کتاب، برای جابه جایی از بارهای سخت محسوب می شوند. بارها پیش آمده که به جای اسباب کشی، مریض و حتی جسد را روی کولشان ببرند. باربرند دیگر. جابه جا کردن همه چیز به پست شان خورده. جوان ترین شان می گوید: یه بار من یک جسد رو از طبقه چهارم آوردم پایین. می دونستم که مرده و کمی وحشت کرده بودم اما تونستم این کارو بکنم و مدام با خودم می گفتم که اینم یه باره مثل بارهای دیگه و فرقی ...
مدافعان حرم برای جنگ در سوریه چقدر پول می گیرند؟
می آید. من زن و بچه نداشتم. اما همان شیطانی که این چیزها را جلوی من می آورد برای بقیه زن و بچه هایشان جلوی چشمشان می آید. خیلی ایمان قوی می خواهد که اهمیت ندهی. شب عملیات به محمد گفتم برو به خانوم و دخترت زنگ بزن. مدام بهانه می آورد و زنگ نمی زد. گفتم یعنی تو از حلما دل کندی؟ گفت آره دل کندم. هر کاری کردم تماس نگرفت. آخر گفت تو را به خدا اذیت نکن. من احساس دارم زنگ بزنم حسابی به هم می ریزم. دلم گیر می کند. به خدا شهدا احساس داشتند. زن و بچه هایشان را خیلی دوست داشتند. ...
مهره اصلی دستگیری تفنگداران آمریکایی که بود؟
امکانات هم نمی شد اینجا ماند. اما بچه های ما 8 ماه با هیچ چیز ساختند. آب نداشتند استحمام کنند. در دریا هم که بروی باز هم باید یک 20 لیتری باشد که بریزی روی خودت تا شوری دریا را بگیرد. وسیله ای نبود. برق نبود. آب نبود. از نیروی دریایی سپاه هر چند وقت می آمدند و آب می آوردند و هر یکماه هم بچه ها می ایستادند و با شلنگ بچه ها را می شستند. در همان مدت و با همه این سختی ها باز هم بچه ها مشغول آموزش بودند ...
بالای گوری گریه می کنید که شهریار دَرَش نیست
...؛ پس از اول شروع کنید. در هفده سالگی، شیدای هنر شدم. با شعر و ادبیات و هنرهای نمایشی پا به سرزمین اشک و خنده هنر گذاشتم. همان سال، نمایشی را کار کردم که نمی دانستم نویسنده اش، اَبَر مرد ادبیات ایران، بهرام بیضایی است. نمایشی به دستم رسیده بود به نام پهلوان اکبر می میرد. از متن و نوع نگاه نویسنده، خوشم آمد و گفتم این متن را کار می کنم؛ آن هم کجا؟ در شهر دور از مرکز و کوچک خوی ...
خودم کلنگ زدم و آجر چیدم
اتوبوس کنار رود دجله ایستاد تا استراحتی کنیم همه پایین آمدند و هرکسی غذایی داشت تا بخورد ولی من غذایی نداشتم. گروه نوازنده ایتالیایی که در ماشین ما بودند وسایلشان را کنار رودخانه آوردند و یک دفعه شروع به زدن و خواندن تصنیف گل اومد، بهار اومد کردند. فکر می کنید در آن وضعیت چه روحیه ای داشتم؛ امروز در این سن هم نمی توانم آن شرایط را تحمل کنم. با شنیدن آن با خود گفتم من دارم از این مملکت دور ...
امروز همه ما به مساله حجاب و بی حجابی توجه می کنیم، اما دروغ چه؟/ مهم ترین منکر، ظلم است
وقتی خانمی، فرزندش را نزد پیامبر می آورد که یا رسول الله! شما به او بگو خرما نخورد . می فرماید که برو و فردا بیا . فردای آن روز پیامبر به پسربچه می گویند که خرما نخورد. وقتی مادر از پیامبر می پرسد که چرا همان دیروز این را نگفته است، پاسخ می دهند که من دیروز خودم خرما خورده بودم . خرما که برای پیامبر حرام نبود، برای بچه اشکال داشت. چرا نگفتند؟ چون از سخن ایشان تأثیر می خواستند و به گفته خود پیامبر(ص ...
پزشکیان به دنبال محاکمه احمدی نژاد/نظر سردار نقدی درباره خان طومان/تکلیف سوءقصد به موسوی مشخص شد/پیشنهاد ...
استاندار گفتم که شما به چه حقی معاونانان و فرمانداران را به همراه کاندایدای مورد حمایت دولت دعوت کردید می گوید همه چیز اتفاقی بود و من اتفاقی به فرمانداری قرچک رفتم که فرمانداران اتفاقی دور هم جمع شده بودند و این کاندیدا هم اتفاقی آمده بود، این یعنی انگار با یک آدم ساده روبه رو هستند.نماینده مردم ورامین با بیان اینکه ما دلایل زیادی مبنی بر دخالت دولت ها در انتخابات داریم گفت: این حمایت ها ادامه ...
جشن تکلیف پسر عراقچی/ گلاره عباسی لب مرز ترکمنستان/رئیس سازمان میراث فرهنگی وسط ارگ بم
شهیدان و جانبازان مدافع حرم گلاره عباسی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: همراه با بچه های مدرسه معرفت .روستای مرزی ایران ترکمنستان .دانش اموزان از راه دور امده بودند که در کنار هم عکس یادگاری بگیریم و خوش بگذرونیم .امیدوارم لایق این همه مهر باشیم بچه های نازنین و معلم دوست داشتنی می بالیم به حضور گرمتان و شکر گزاریم بچه های این روستا از هواداران سریال “کیمیا “بودند و یک تلوزیون در روستا دارند که سر یک ساعت دور هم جمع می شدند و سریال کیمیا را تماشا می کردند. لینک مطلب : http://keshavarznews. ...
روایت دروازه بان استقلال از حاشیه های بازی با تراکتور؛
خوردن خطاب به بازیکنان گفت بی غیرت، بی... و... باز. بنده همان جا ایستادم و گفتم مودب باش و حرف دهانت را بفهم. از همان جا سناریوی رفتنم کلید خورد. حالا حرفهای فرهنگی و اخلاقی نزند! البته همان موقع جا خورد و گفت منظورش غیرت و شرف فوتبالی است! من از اساتید اخلاق و ادبیات و فرهنگ این مملکت می خواهم بپرسم که بی شرف فوتبالی و بی غیرت فوتبالی توهین نیست؟! مگر می شود کسی در زمین بازی بی غیرت باشد و همان نان ...
بن کتاب با طعم پیراشکی!
شده بود. هرچند در برابر خانم ژیل دبیر شیمی و آقای کوتِی دبیر جغرافیا حسابی گند زدم و آبروریزی کردم، اما خب برای روز اول، ای بدک نبود! برگردیم به همان معضل بزرگ، یعنی عدم وجود پول تو جیبی در جیب های من و جیب های پر پول هم مدرسه ای هایم! هرچند با این قد دراز و لندهورم وقتی یکی از آن خفت کن ها را از دور می بینم در جا عرق می کنم و رنگم زرد می شود و با سرعت نور خودم را گم و گور ...
لیبرالیزه کردن ایران، هدف اوباما در دوران پسا برجام
...> تجدیدنظرطلبان بارها مورد حمایت معنوی ومالی نظام سلطه قرار گرفته اند و به کرات شاهد بوده ایم که مقامات و رسانه های غربی از لزوم تفقد عناصر تجدیدنظرطلب سخن به میان آورده اند که از جمله آن می توان به جکسون دیل چهره سرشناس امریکایی اشاره کرد که در مقاله ای روز 24 فروردین 1394 در روزنامه واشنگتن پست به صراحت از لزوم تقویت بیشتر جریان تجدیدنظرطلب برای برآورده شدن خواسته های نظام سلطه یاد می کند. در بخشی از ...
روایتی از دردهای یک زن جانباز 65 درصد
خانه بودم . تقریبا 38 سال داشتم. دیدم صدای هواپیما می آید، رفتم در دم و در را باز کردم با همسایه مان بیرون خانه ایستادیم و من دیدم هواپیما از بالای خانه ما عبور کرد و مردی تفنگ کلاشینکف در دست گرفته و همه را به رگبار گلوله می بندد. پس از مجروحیت همسایه مان که با من بود شهید شد و من را به بیمارستان طالقانی بردند وقتی رسیدیم بیمارستان من را روی زمین که گذاشتند تشنه بودم و شهادتین خود را می ...
نه قیصر ، نه سلطان، نه ژنرال؛ من محمود یاوری هستم!
محمود یاوری را انتخاب نکنند؟ در مورد ماجرای اس ام اس ها اطلاع دقیقی ندارم، اما سعد محمدی مدیرعامل وقت شرکت ذوب آهن تحت تاثیر دو بازیکن جوان قرار گرفت که گفته بودند یاوری مربی موضع گیری است. در صورتی که در طول این 43 سال، همه بازیکنان عین خود بچه هایم بوده اند، اما بالاخره برخی بازیکنان راه هستند و عده ای را هم باید به راه آورد، اما هیچ بازیکنی را تاکنون از بازی ساقط نکرده ام. ...
فرهنگ در رسانه
نداشته باشد اما اینکه نتواند بخوبی در این هوا نفس بکشد، اینکه شیر آب را باز کند و آب قطع باشد، اینکه نگران باشیم در تابستان چند ساعت قطعی آب داریم، همه جزو دغدغه ها و نگرانی های محیط زیستی است. همه مردم به نوعی درگیر مشکلات محیط زیستی هستند اما مهم تر از دغدغه اینکه تا چه اندازه مردم به خاطر آن دغدغه دست به اقدام و عمل می زنند، مهم است. همیشه ماجرای انجمن سوئدی به نام هر روز یک آشغال از روی زمین ...
دعا میکردم شهید بشوم/ در جبهه بین من و معشوقم هیچ فاصله ای نبود
به پادگان امام حسین(ع) اعزام شدم. اسفند همان سال هم رفتم جبهه. چیزی حدود دوازده سالم بود. شش تا برادر بزرگ تر از خودم هم داشتم که همه شان در جبهه بودند و این در خانواده ما یک امر عادی بود. حتی یادم است، پدرم به برادر بزرگ ترم که حجت اسمش بود و آن زمان فرمانده محور غرب بود، گفت: این ابوالفضل را هم با خودت چند روزی ببر تا با حال و هوای جبهه آشنا بشود که یک وقت نکند بدون اطلاع ما بیاید. برادرم به ...
حکایت چشمانی که قربانی قرآن شد/ چه چیز را می خواهید با پول جبران کنید؟!
، همسر سابق خانم من، از تیپ 2 امام زمان(عج) به شهادت رسید. خانواده ی من از این واقعه بسیار تعجب کرده بودند که مگر در محل ماموریت شما چه خبرهایی است که حتی شهید هم داده اید؟! من قدری در مورد مسایل توضیح دادم اما برای اینکه زیاد نگران نباشند همه چیز را نمی گفتم. در همین ایام جهت ادامه تحصیل در دانشگاه پیام نور نیز ثبت نام کرده بودم اما پس از اتمام مرخصی دوباره به پست خود در منطقه ...
پاسدار، جانباز ماهنشانی که مدال شهادت را نیز بر گردن انداخته است
برادر خریدار ناز خواهر است، برادر تکیه گاه خواهر است حیف و صد حیف علیرضا رفت و نبودنش هر لحظه که فکرش را می کنم آزارم می دهد این خواهر مهربان از دوران تحصیلی شهید در زمان ابتدایی می گوید: ما همین جا یعنی بافت قدیم ماه نشان می نشستیم مدرسه یادبود فاصله چندانی با ما نداشت مثل همه بچه ها می رفت مدرسه پدرم بنایی می کرد وضعیت مالی نسبتا خوبی داشتیم فقط می رفت مدرسه درس می خواند و بعد آمدن به خانه هم به ...
کمک آرپیجی زن 13 ساله ای که در آتش کوله شعله ور شد/ شکلات جنگی؛ تغذیه چندین روزه رزمندگان
برای بچه های رزمنده قراخیل یک فرمانده، مراد و بزرگ بود، حقیقتاً هم همین طور بود، خلاصه عقیل را با هر زحمتی که بود از آن کانال و باتلاق عبور دادند اما لحظه ای که خواستند او را سوار آمبولانس کنند، گلوله ای نزدیک آنها منفجر شد و او و سایر مجروحان در آنجا به شهادت رسیدند. مدتی بعد وقتی که خبر شهادتش را شنیدم، خیلی ناراحت شدم ولی هیچ وقت یاد و خاطره او را فراموش نکردم و نخواهم کرد. ...
گفتگوی خواندنی با حاج عباس کشوان کلیددار حرم حضرت عباس(ع)
روشن نگه دارد، بچه را بلند کردم و گوشه ای خواباندم، حدود ساعت2:30 شب بود که دیدم دست و پای بچه تکان می خورد. اول فکر کردم به خاطر بی خوابی اشتباه می بینم، همکارم را صدا زدم اما او هم حرکت دست و پای بچه را تأیید کرد. به سمت پسرک رفتم و سرش را روی پایم گذاشتم، دیدم چشمانش را باز کرد و سراغ پدر و مادرش را گرفت، همان لحظه فهمیدم معجزه شده، به بچه گفتم می توانی بلند شوی گفت بله و از جایش بلند شد . ...
رمز "یا زهرا "گره گشای مشکلات حسین/29 سال زندگی روی ویلچر
مرادمان رسیدیم. به اهواز رفتیم شبی که رسیدیم علی کیخا معاون عدوات ثارالله جهت یارگیری برای اعزام به خط مقدم آمده بود چند نفری از ما را انتخاب کرد و همان شب به لشکر 41 ثارلله پیوستیم و اعزام شدیم؛ به نهر ابتر که رسیدیم بچه ها در سنگر ها مستقر شدند و من و اقای کیخا برای فراهم کردن مایحتاج به سمت نهر علی شیر حرکت کردیم و پس از تهیه به محل بازگشتیم و روز بعد از اروند رد شدیم و وارد فاو ...
روایت عاشقانه یک جانباز از تیمارداری همسرش
به او گفتم : راضی نیستم اینقدر بخاطر ما زجر بکشی، اگر میدونی خوب نمی شی و میخوای بری برو می خواهی زجر بکشی دیگر برو ، می دانستم تا الان هم بخاطر من و بچه ها مانده است. واقعا نمی توانستیم دل بکنیم، مخصوصاً پسر کوچک ام که 16 ساله بود. ما به خواست خدا راضی شدیم. وقتی می خواست به آسمان پر بکشد از من خواست که بغلش کنم، یکبار بعد گذاشتمش روی تخت، دوباره اشاره کرد بغلش کردم و سرش را که دیگر پوستی روی ...
حمودی هم کمتر از رحمتی مقصر نیست!
چاره ای جز تایید ندارد: اول بازی من و رحمتی با هم خوش و بش کردیم و فکر می کنم تمام بچه ها می دانند که من رابطه خوبی با رحمتی، نکونام و منتظری دارم. در یک صحنه رحمتی مشغول به اعتراض به داور بازی بود و مرتب دستش را بلند می کرد که من به لب خط رفتم و خطاب به او گفتم برو درون دروازه ات بایست البته این حرف من جنبه شوخی داشت ولی وقتی رحمتی دید من مرتب این حرف را می زنم زبانش را به سمت من نشان داد. حتی ایوب ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (262)
سروده های یغما گلرویی، شاعر بزرگ ایران زمین را شاهد هستید. خلاصه در مجتمع های مسکونی و آپارتمان های اجاره ای حواستان به همه چیز باشد. ناگهان دیدید یغما گلرویی همسایه تان بوده و نمی دانستید! ترانه علیدوستی در مراسم اکران خصوصی فیلم اژدها وارد می شود در یکی از پردیس های سینمایی. سلفی ترلان پروانه در کنار مریلا زارعی، حمید فرخ نژاد و پیمان قاسمخانی در مراسم اکران این فیلم. ...
رعشه نوشتن
...، باز به همین منوال عاقبت قربانی می شود. همان طور که پاسکال گفته: بی عاشقی، تظاهر به عشق بس بعید است. به هر روی، بر آنم تا از گذشته ام در پاریس مروری کنایه آمیز به دست دهم بی آن که یک دم، خطرات پرچانگی هایی را که از تبعات هر خطابه ای است، از نظر دور نگه دارم و، مضافا، بی آن که یک آن از این امر غفلت کنم که تخرخر وراج، عدل همان گافی است که گزکی انگ کنایه زدن به دست مستمعان می دهد. ...
نوشتار جاری
دهشت بار است و هم شعف آفرین، شالوده اثر ادبی هم هست. 2 به نظر دوراس ادبیات باید رودخانه ای باشد با پویایی درونی که مسیرهایش را با آزادی طی می کند. زیرا هیچ مانعی نمی تواند مانع از جریان یافتن آزادانه رود باشد: به عقیده من همه راه ها باز است. مانعی نمی تواند وجود داشته باشد، نوشته نمی تواند در پس چیزی پنهان بماند، در پرده صورت بندد یا خوانده نشود. 3 این نوع آزادی در ادبیات با ...