سایر منابع:
سایر خبرها
روایت تلخ زن جوان از خیانت شوهرش
...> یک روز به پدر گفتم که میهمانی ای ترتیب بدهد تا خانواده استادم به منزل ما بیایند. پدر پذیرفت و میهمانی برگزار شد. پدر امیر علی مرتب به چشم خریدار مرا ورانداز می کرد و به پدرم می گفت: سعید! دختر زیبا و هنرمندی داری. بنابراین موفق شده بودم دل پدر و مادرش را به دست بیاورم. ماه های بعد از آن چندین رفت و آمد دیگر بین خانواده ها برقرار شد. یک روز بعدازظهر تلفن مادرم زنگ خورد. مادر امیر علی ...
آقای شهردار اگر بچه خودتان بود چه می کردید؟/شهرداری گفت با رسانه ها صحبت نکنید
و دیوار ساختمان پر است از اعلامیه های فوت فاطمه و آخرین عکس دخترک. مادر عزادار در را به رویمان باز می کند با خوشرویی ما را می پذیرد و خود را اینگونه معرفی می کند: من مادر پوست کلفت فاطمه هستم که بچه ام رو تو چشم به هم زدنی از دست دادم. اول از همه عکس هایی از نوزادی تا آخرین روزهای حیات فاطمه را به ما نشان می دهد و بعد سفره دلش را باز کرده و ماجرا را شرح می دهد: سه شنبه عصر بود، به ...
گوشی را که روشن کردم پیکر محمد را دیدم/ آرزو داشت حاج قاسم را ببیند
مناسب بود بعد ما با هم صحبت می کنیم. یک جا رفتیم خواستگاری که به دلایلی نشد، بعد شوهرم آمد و گفت آقای بلباسی هم یک دختر دارد، برویم آنجا خواستگاری. پدر محبوبه خانم از اقوام دور ما هستند. گفتم رفت و آمد ما کم است و خیلی همدیگر را نمی شناسیم. اما قرار شد دخترشان را ببینیم. یک روز به همراه خواهرم بی خبر رفتیم خانه شان. البته خواهرم گفت دخترشان خیلی کوچک است. محبوبه خانم آن زمان 15 سالش بود ...
رازهای زندگی رضا عطاران، از علت بچه دار نشدن تا ازدواج پدرش
و خوشحال شدم که او می تواند مردم را بخنداند، رضا بی دریغ، ساده و راحت بازی می کند و خودش را نمی گیرد و من اگر به او افتخار نکنم چه کاری می توانم انجام دهم؟ (باز هم می خندد) از پدر می ترسید خواهر بزرگترش فاطمه خانم برایمان تعریف می کند: رضا عصرها در کوچه خودمان به همراه دوستانش فوتبال بازی می کرد، یک روز بعد از بازی که به خانه آمد دیدم که لنگان لنگان راه می رود، نگو که یکی از ...
8 دلیل مردانه برای خیانت در زندگی زناشویی
تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود. اعتراف چهارم ...
افشین زی نوری: دوبله مانند سینماست
شخصیت صحبت کنم و او گفت صدایت بچه و جوان است و به این شخصیت که سردار است، نمی خورد اما گفتم تمرین می کنم و اصرار کردم به جای آن شخصیت حرف بزنم. فخیم زاده به اتاق فرمان آمد و من که صدایم را بم کرده بودم صحبت کردم. او از صدایم خوشش آمد و گفت من به جای آن شخصیت صحبت کنم و از آن به بعد با فخیم زاده ارتباط خوبی پیدا کردم و به این جا رسید که در پیش تولید سریال "ولایت عشق" دستیار دوم مهدی فخیم زاده شدم اما ...
خانم مهندس جوان که به شستن اموات مشغول است
...> حتما تا حالا خیلی ها از شما پرسیده اند چه شد که شما با اینکه تحصیلات دانشگاهی داشتید وارد کار غسالی شدید؟ - ماجرا برمی گردد به سال 83 و حادثه ای که برای پدرم رخ داد. آن موقع سن و سالی نداشتم. پدرم یک کارگاه تراشکاری داشت. یک روز وقتی مشغول کار بود، سنگ فرز از دستگاه خارج می شود و با شکمش برخورد می کند. در اثر این حادثه کلیه های پدرم از بین رفت و او خانه نشین شد. از آن به بعد زندگی مان از ...
چتری برای سه نفر؟!
بزنی دارد و چه کار می کند... ولی با همه این احوال، شوهرم بود و شنیدن خبر ازدواج مجدد شوهر برای هیچ زنی خوشایند نیست. می دانستم قرار است با مریم بیایند خانه. من باردار بودم و با داشتن همچون شرایطی باز هم زیبایی جوانی به کمک آمد، تا توانستم به خودم رسیدم و وقتی در زدند، خودم رفتم در حیاط را باز کردم، با خوشرویی با آن ها برخورد کردم، هوویم زن جوان و کم سن و سال تر و زیبایی بود ولی تا چشمم به او افتاد و ...
پیش زمینه هایی که فاجعه هیسل را ممکن ساختند
که این یک گل بریتانیایی نبود. این گل بیش از این حرف ها بود . اما بازی برگشت به مانند یک مسابقه فوتبال نبود. ما قدم به یک میدان جنگ می گذاشتیم. ما در جایی به اسم دریاچه کومو اقامت داشتیم و مرتبا با صدای ناقوس کلیسا روبرو می شدیم. ما مشکلی با این قضیه نداشتیم مگر وقتی صدای آن از ساعت 11 شب به بعد طنین انداز می شد. روز به پایان می رسید و صدایی جز ناقوس به گوش نمی رسید. در خصوص چیزی به مانند پایان دنیا ...
جزئیات تلخ مرگ دختر 5 ساله در تهران
وارد پارک کوهسار در شهرک رضویه تهران بعد از افسریه که می شوی تعداد زیاد افرادی که دور آبشار ایستاده اند، هر رهگذری را به سمت محل حادثه هدایت می کنند. نزدیک تر که می شوی می بینی زن و مرد و کوچک و بزرگ فقط درباره ماجرای سه شنبه شب و تکه تکه شدن فاطمه 5 ساله حرف می زنند. درپوش نداشتن گودال به این بزرگی در پارک و بی توجهی مامور پارک به حرف های مادر کودک نقل حرف های مردانی که تجمع کرده اند، بود. بیشتر ...
مردم ایران، دوباره عاشق عزیز نسین شده اند
. داستان های نابغه هوشم، حرف اول ، درس اخلاق ، عکس و تفصیلات ، خانه خالی ، یک خانواده کاری ، اتول دعوا ، زن بگیر حرفه ای ، فلان فلان شده ها ، قهرمان راه آزادی ، خیس میشه یا نمیشه ، حراج آمریکایی ، به طرف اسفل السافلین ، مالیه چی های نابغه ، زنده باد قانون ، جار پنج شاخه ای ، به ترجمه ثمین باغچه بان و هم چنین داستان های آدم حلال زاده ، سگ محله ما ، گزارش ، دونده برنده است ، شوخی بی وسایل ...
ساعد سهیلی: 50 کیلو آلبالو ایده آلم نبوده و نیست
چقدر بفروشد؟ من گفتم هفت میلیارد می فروشد ولی در حال حاضر 13 میلیارد فروخته است. چرا فکر می کردید این قدر می فروشد؟ 50 کیلو آلبالو فیلمنامه درست و جذابی داشت و روز به روز که از فیلمبرداری می گذشت، متوجه می شدم که حس و حال کار به درستی اجرا می شود. مطمئن بودم فیلم گرمی خواهد شد. ضمن این که عوامل قدرتمندی مثل مانی حقیقی، علیرضا برازنده، فرامرز ابوالصدق، شرکت هدایت ...
ندر احوالات آقای همسایه
و فرار می کرد . زن جوان ،روز گذشته طلای دختر بچه خردسالی را درحالی که مادرش تنها برای چند ثانیه در خیابان تنهایش گذاشته بود به سرقت برد و متواری شد. فریبا به خانه خود بر می گشت که برق طلای دختر بچه ای دیگرنگاهش را دزدید. این دختر دو ساله جلوی خانه شان با دوستانش بازی می کرد. زن جوان جلو رفت . با لبخندی کنار بچه ها نشست. ادعا می کرد خیلی تشنه است. زن جوان در حالی که ...
برای شهادت به سوریه رفت نه برای بازگشت
مکه حضور داشتند. آنجا هم مجروح شدند. با این وجود سال 67 باز به جبهه رفت. ما پنج برادریم و محمدتقی در میان ما اخلاقش خیلی خاص بود. از لحاظ ویژگی های اخلاقی و رفتاری مثل احترام به پدر و مادر و بزرگ تر ها واقعاً نمونه بود. پدرتان در خانه در رابطه با مسائل دفاع مقدس و مسائلی از این دست صحبت می کرد؟ من متولد 58 هستم. زمان جنگ و مجروحیت پدر سن زیادی نداشتم و وقتی ایشان از جنگ تعریف می کرد ...
وقتی دخترم سیگارم را روی لبش گذاشت تصمیم گرفتم ترک کنم/ از دانشجوی دانشگاه برتر کشور بودن تا کارتن خوابی
وارد خانه ای قدیمی ساز و دوطبقه در محله تهران سر می شویم؛ خانه ای که هیچ تابلویی بر سر در آن نیست و کاملاً رنگ و بوی یک خانه قدیمی را دارد. اولین طبقه، خیاط خانه است؛ جایی که زنان تازه بهبودیافته، روپوش مدرسه می دوزند و از این راه برای توانمندشدن تلاش می کنند. در طبقه دوم خانه کوچک، حدود بیست تخت دو طبقه پشت سر هم نشسته اند و میزبان زنانی شده اند که بعد از گذراندن روزهای سخت ناامیدی، خستگی و خماری، این روزها بوی امید و انگیزه می دهند. ...
اخبار مرتبط
...: کنار قلعه فلک افلاک خرم آباد عزیزم چند کبابی و قهوه خانه ای قدیمی وجود دارد. هر چند وقتی که از آن جا عبور می کنم و صدای استکان نعلبکی های مرد قهوه چی را می شنوم. ابراز امیدواری می کنم که باز سماور یک قهوه خانه قدیمی روشن است. یک روز از مرد قهوه چی پرسیدم: اوضاع کاسبی چطور است؟ گوشه میدان را نشانم داد که کارگران بیکار در حال گپ زدن بودند. گفت: تا ...
خیانت در هر صورت تلخ است!
آرام شوند. امروزه نیز مردان بعد از انجام کارهای روزانه نیاز دارند تا ساعاتی را به غار تنهایی خود بروند. همسرتان بعد از طی کردن روزی پردردسر به ساعاتی احتیاج دارد تا انرژی از دست رفته خود را به دست بیاورد؛ به او فرصت داده، اجازه دهید بعد از یک روز کاری ساعتی را در تنهایی خود باشد، کمی روزنامه بخواند و تلویزیون تماشا کند. فقط کافی است زمانی که به منزل می آید با سینی چای یا پذیرایی ساده کمی او را به ...
وقتی جایزه کن را دیدند، فروش دخترانِ سیستان نه!
...، یک یخچال 2 فوت و 2 دست رختخواب بود. یک بار همسر محسن یک فرش 9 متری خریده بود و از من خواست محسن را توجیه کنم! چون محسن با مناعت طبع روی موکت زندگی می کرد. آن روز از مسیر حوزه هنری تا خانه با محسن حرف زدم. اما همینکه به خانه رسیدم به همسرش (خدا رحمتش کند) گفت: تو نمی دانی اگر من روی این فرش راه بروم، دیگر نمی توانم بنویسم؟! دیگر خودم نیستم تا خلاصه همان شب فرش را جمع کرد و پس ...
ناصر فکوهی: رفتار آمرانه و برند شدن ممنوع القلم ها
بافته هستیم و می خواهیم برای خودمان در یک جزیره زندگی کنیم و کاری به کار دیگران نداریم و آنها هم کاری به کار ما نداشته باشند. این را ما اصطلاحا سیاست درهای بسته می نامیم، یعنی یک فرهنگ همه درها را به بیرون از خودش ببندد، اما آلترناتیو این وضعیت آن نیست که بگوییم ما و دیگران نداریم و هیچ مرز و تمایزی وجود ندارد. این را هم می گوییم سیاست درهای تمام باز که به اندازه مورد اول هم خطرناک است و هم ...
روایت شهادت فرمانده ای که یک شهر را عزادار کرد +تصاویر
خورشید و نبودنش، به یاد پدر سخت گریستم، پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت، پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست. رفتی، به همین سادگی، ما ماندیم و حجم بزرگی از ماتم های تلنبار شده در دل. ما ماندیم و همه آن حسرت هایی که تنها با یک در آغوش کشیدن می ریخت. ما ماندیم و جای خالی کوچکی که بزرگواری پدری چون تو را به یادمان می آورد. ما ماندیم و یک اندوه بزرگ. که ذره ذره اشک هایمان نه تنها ...
بررسی خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی سال 1372
همسر رئیس جمهور به خاطر کسالت به استقبال عفت نیامده و برنامه ضیافت شام را لغو کرده است. عفت خیلی ناراحت بود و همه را هم ناراحت کرد چهارشنبه 12 آبان: ظهر عفت و محسن، نهار در منزلم بودند. عفت بعد از ماه ها که به عنوان اعتراض به رئیس دفترم به دفترم آمد، با وساطت پاسداران و خواهش آقای میر محمدی (رئیس دفتر) آمده بود. یکشنبه 29 اسفند: در خانه بودم و بیشتر تنها. مهدی و فرشته نزدیک ...
دردسر یک نام جعلی برای دزد بدشانس
تهران به قاضی آرش سیفی گفت: از سال 84 سرقت می کردم و 10 سابقه کیفری دارم. همیشه هم کیف قاپی و سرقت از راهروهای خانه ها می کردم. باور کنید من نمی دانم این حکم غیابی که برایم صادر شده برای چه اتهامی است. یک سال است که توبه کردم و تصمیم گرفتم به خاطر دختر 15ساله ام که دم بخت بود، دست از خلاف بکشم، حتی با همسر سابقم هم آشتی کرده بودم و قرار بود که دوباره با هم ازدواج کنیم. این مرد در مورد ...
نگاهی به فراز و فرودهای مجموعه های طنز سیما
دسترسی مردم به کارهای دیگران و مجموعه های نمایشی دیگر چقدر بود؟ در آن زمان سریال های مختلفی که ساخته می شدند به صورت هفتگی از همان شبکه های محدود به روی آنتن می رفت و تقریبا همه مردم هم تماشاگر این سریال ها بودند؛ آن موقع نه خبری از ماهواره و شبکه های خارجی بود، نه فیلم های روز دنیا که این طور مثل حالا با سرعت پخش و تکثیر شده و با زیرنویس در خیابان ها فروخته بشوند. در نتیجه محدود بودن و عدم تنوع در ...
کاشفان فروتن شادی
که نباشد، برای اینکه دلمان باز شود می برندمان مسافرت؛ شمال، مشهد. کلی می خندیم . سکوتی طولانی کم حرف و آرام گوشه ای نشسته است؛ این ویژگی بیشتر ساکنان این خانه است. پیرمرد درحالی که به برنامه ها نگاه می کند، آرام زیرلب می گوید: پیری است دیگر، کاری نمی شود کرد. باید سوخت و ساخت اما اینجا راحت تر می توان روزهای پیری را گذراند. من کسی را نداشتم، خانه صاحبکارم زندگی می کردم، او ...
طلاق به خاطر کلش آف کلنز!
. شوهرم حتی کارت ازدواجمان را به سبک و سلیقه من طراحی و چاپ کرد. هیچ وقت به مهریه اعتقادی نداشتم و با خواست همسرم این مهریه را تعیین کردم. وی اضافه کرد: عاشق شوهرم بودم. او مرد ایده آلی بود. همه چیز خوب پیش می رفت تا این که سه ماه قبل شوهرم با بازی کلش آف کلنز آشنا شد. اوایل گمان می کردم شوهرم برای تفریح این بازی را در گوشی تلفن همراهش نصب کرده است. توجهی نمی کردم و می گفتم بعد از چند روز ...
پل استر چگونه نویسنده شد
تعریف می کند. اینکه چطور می نویسد و می گوید که اگر یک روز یک صفحه تایپ شده داشته باشد روز خوبش است و اگر این یک صفحه به سه صفحه تبدیل شود، آن روزش مثل معجزه است. این نویسنده امریکایی در مصاحبه ویدیویی اش از یک روز در اواخر سپتامبر 1954 تعریف می کند؛ روزی که سرما خورده بود و باید در خانه می ماند. همان روز نخستین بازی مسابقات قهرمانی بیسبال امریکای شمالی از تلویزیون پخش می شد و او نشست آن را تماشا ...
ارنست همینگوی روزنامه نگار محبوبم است
...> - بله. - قشنگ بود نه! بعد از ماهی سیاه کوچولو، کتاب ها همه زندگی اش می شوند. شاهزاده و گدا. می گوید: برای یک نویسنده آمریکایی بود. آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز ... خانم هاویشام. الیور توییست. جنایات و مکافات. - نویسنده های روسی خیلی خوبند... بعد کم کم رفتم سراغ بالزاک. سه تفنگدار. در خاک خفته. رمان های ایرانی را زیاد دوست ندارد. چرا؟: چون حرف هایشان گلیشه (کلیشه)ای است ...
فرهنگ در رسانه
همین فیلم اخیر یعنی 50کیلو آلبالو ترتیب داده شود. آن هم بعد از اینکه یکی، دو میلیون نفر آن را دیده اند! سینما و خانه های مردم نشد، می رویم سراغ اینترنت باز هم این چند مجرای اکران سراسری فیلم ها در سینما، قابل کنترل تر است، اما وقتی که پای شبکه های خصوصی مجازی و اینترنتی پیش بیاید که آمده! اوضاع به راحتی دیگر قابل کنترل نیست. وگرنه این همه دانلودهای غیرمجاز فیلم های سینما در نبود ...
محمد معتمدی: خود آقای جنتی هم کاری برای موسیقی نمی تواند بکند چه برسد به خانه موسیقی!
جز بیانه هایی که منتشر می کند. هرچند که خود آقای جنتی هم کاری نمی تواند برای موسیقی بکند چه برسد به خانه موسیقی. به گزارش سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان ، برنامه این هفته ساعت 25 با حضور محمد معتمدی مهمان برنامه و پرداختن به وضعیت امروز موسیقی اصیل ایرانی و اتفاقات و مسائلی که دامن گیر موسیقی شده است، به روی آنتن شبکه 5 سیما رفت. در ابتدای برنامه همچون روال همیشه چند ...
گوتو سلطان خشکی و دریا
پنهان کرد و به خانه ی خود رفت. روز دیگر کاخ غرق در بهت و حیرت بود. گوتو کجا رفته بود؟ یک شبانه روز بود که کسی او را ندیده بود. مادر دیگر او دانیاوو ، زانوی غم در بغل گرفته بود و پیاپی می گفت: من می دانم که اتفاق بدی برای او افتاده است. دو روز پیش گوتو را در خواب دیدم که بی جان در کنار دروازه ی کاخ افتاده بود. سلطان هم که سخت هراسان و نگران شده بود همه ی خدمتگزاران خود را فرمان داده بود ...