سایر منابع:
سایر خبرها
معنی مرگ را با رفتن کاوه فهمیدم
از چند لحظه همین که وارد خانه شدند و جلوی من در راهرو به داخل می رفتند، پرسیدم که یک خبری از کاوه شده است؟ گفتند بله. گفتم یک خبر بد از کاوه است؟ گفتند بله و بعد گفتند کاوه در عراق کشته شده ... دیگر از آن به بعدش را درست نمی فهمیدم و می پرسیدم یعنی الان در بیمارستان است؟ می گفتند نه، دیگر تمام شده، و دوباره می پرسیدم پس الان کجا است؟ عکس از کاوه گلستان/جنگ ایران و عراق اگر ...
هر چه دارم از کفشداری حرم امام رضا(ع) دارم
سیدالشهدا(ع) می خواندید و می گفتید که خدایا قسمت خواندن در مدینه را هم به من بده. این قسمت برای شما اتفاق افتاد اما هنوز بغضی در گلوی شما هست. در اینجا خواسته شما چیست؟ من یک روز صبح بین الطلوعین با جمعی از رفقا بعد از نماز صبح وارد بقیع شدم و مقابل چهار قبر غریب ائمه(علیهم السلام) قرار گرفتیم و دلم را به مشهد موسی الرضا(ع) دادم و خطاب به امام رضا و امام حسن(ع) گفتم آقا یعنی اجل مهلت می ...
عسگرخانی: برنامه هسته ای ایران بزرگترین حادثه تاریخ ملت ایران است
و مذاکره کنیم و دست برداریم از این کار در راس حاکمیت چین گفتند نه اول باید برنامه هسته ای را تکمیل کنیم و بعد برویم مذاکره کنیم. گفتند ما فقیر و گرسنه هستیم چطور ادامه بدهیم و به واقع نیز همینطور بود چرا که در آن زمان حتی سرویس بهداشتی مناسب در بسیاری از شهرهای چین وجود نداشت ولی مسئولین گفتند اگر ما الان مذاکره کنیم آمریکا هیچ چیز به ما نمی دهد ، همین کار را هندوستانی ها نیز کردند و در ابتدا ...
سیره عملی ستارگان آسمان ایران
. مطالعه در سبک و سیره زندگی این انسان های آسمانی ما را بیشتر با روحیات و ویژگی های شخصیتی آنها آشنا می کند و می تواند چراغ راهی برای مسیر زندگی همه باشد. با مرور خاطراتی از این افراد می توان فهمید که شهدا راه بندگی را در عمل پیمودند و به ارزش هایی نظیر اخلاق، انسانیت و وفا به عمل پایبند بودند. چند خاطره زیر نشان از توجه و اهمیت افلاکیان عرش نشین به تلاش در راه خدا تا آخرین رمق ...
وقتی برنده نوبل منتظر جایزه اش نبود!/آنچه پدیدآوران در مهرماه 93 گفتند
نمایی جنگ اعتراض می کنند، همواره معتقدند ادبیات باید شعار بدهد و صرفاً درباره جنگ و مسایل دیگر به به و چه چه کند. این افراد همان طور که گفتم دنباله رو عالم سیاست اند که البته هر روز تعدادشان کمتر می شود. این داستان نویس ادامه داد: چه آن زمان و چه در حال حاضر این اشخاص جزو خانواده ادبیات محسوب نمی شدند و امیداریم روز به روز نفوذ و تأثیرشان در ادبیات کم رنگ تر شود و شمارشان تقلیل یابد. ...
پاپ حالا از اینجا به آنسوی آبها می رود
اتفاقات یک پله از سینما هم جلوتر است. شما فیلمی را که خیلی دوست دارید بیشتر از ده بار نمی بینید ولی وقتی یک موسیقی را دوست دارید ممکن است در طول عمرتان آن را بالای هزار بار بشنوید. آنچه در ذهنتان می ماند تنها آهنگ نیست، بلکه خاطراتی که شنونده دارد با نام خواننده و آهنگساز هم گره می خورد و ماندگار می شود. بعد وقتی او را از دست می دهید انگار همه خاطره هایتان مقابل چشمتان تداعی می شود و فکر می کنید ...
گفت و گو با محمدرضا گلزار
آگاهانه از اول هم مراقب حواشی و شایعات بودم اما تجربه و پختگی چیزی نیست که از آن چشم پوشی کنم. من بسیار مراقب هستم. خانواده در این دوران چطوراز شما حمایت کردند؟ خانواده ام همیشه آرامش بخش زندگی من بوده و هستند. من هرچه دارم از صدقه سری دعاهای پدر و مادرم هست که سلامتی شان، دعای هر روز من است. بعد از بازگشت و شروع مجدد کارهای هنری تان، علاوه بر بازیگری، دوباره وارد عرصه ...
وقتی شکم سردار سلیمانی را باز گذاشته بودند
سلیمانی است. ببینید همه ما خیلی تغییر کرده ایم برخی یا اکثر بچه های جنگ به تحصیل پرداختند برخی داری مدارج بالا شدند برخی فرماندهان جنگ در سپاه وبسیج حتی زمان دفاع مقدس دیپلم نداشتند اما هوش و قدرت و ذهن استراتژیکی داشتند و توانسته بودند معادله نظامی همه سازمان های کلاسیک و ارتش منطقه و فرا تر از منطقه را بهم بریزند ما بایست به همان اخلاص ها و ایثار ها برگردیم. من خودم رو می گویم ...
از حضور در جلسات مقام معظم رهبری در مسجد کرامت تا قائم مقامی لشکر 5 نصر
و نزدیکی به خدا برای هر آنچه از ما باشد و چنانچه مساله فوق اصلی باشد و فقط زندگی به همین ها ختم شود، روز قیامت دست خالی هستیم و شرمنده و این خسران و ضرر است. شما اگر توجه به خدا کنی و به خدا و قیامت بیندیشی، هیچ وقت در مشکلات زندگی خسته نخواهی شد. و شما باید این مساله را متوجه باشی که زندگی و بچه ها و همه آن تشکیلاتی که هست باید وسیله توجه شما به خدا باشد، نه اینکه این ها همه چیز شما گردد. ...
بازیگر زن تلویزیون:مردم فکر میکنند ما میلیاردریم
بزرگ ترها سر می زنیم. من هیچوقت برای بچه هایم هم دخترعمه و دخترخاله را جدا نکردم و آنها با همه فامیل صمیمی هستند. دیدن خواهر و برادرها و دوستان می رویم. ما برنامه ای داریم که همه دخترخاله ها و پسرخاله ها که تعدادمان زیاد است، روز دوم عید خانه یکی جمع می شویم و همه را می بینیم تا اگر در طول عید نشد یکدیگر را ببینیم، دیدارها اینگونه تازه شود. تابستان ها هم در پارک قرار می گذاریم و به پیک نیک می رویم ...
ویژگی های امام خمینی از زبان زهرا اشراقی
...، یکی از معلمان بعد از کلاس من را خواست و گفت که بچه ها می گویند تو با آقای اشراقی نسبتی داری، من هم پاسخ دادم که شباهت اسمی است و او دوباره گفت شاگردان می گویند که تو نوه امام هستی، ولی من باورم نشد؛ زیرا با خودم گفتم که یعنی نوه امام به صورت عادی سر کلاس کنکور می آید؟ آنها کلاس های خصوصی دارند و آدم فکر می کند که نوه امام باید دو تا شاخ داشته باشد! وقتی دیدم که خیلی بحث را آب و تاب می دهد ...
فیلم کوتاه زمین بازی ما با حضور دایی و رونالدو+ دانلود
تقی خوانی باز سعی کردند یکسری اطلاعات در آن دیالوگ ها بدهند اینکه آنجا مشخص می شود چرا دست پسر بچه در گچ است زمین بازی شان را زدند و مادر هم بعد کلی پس انداز این دستگاه را برایش خریده که در کوچه نرود ولی بازی با هم بازی هایش را خیلی ترجیح می دهد، اما حالا نشسته با مادرش بازی انجام می دهد و اگر دقت کرده باشید یک طرف دسته را هم مادرش گرفته است. چرا نتیجه ابتدایی را 1-1 در نظر نگرفتید که ...
زمان جنگ با هاشمی و روحانی "میگو" می خوردیم
احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمی خوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفره ها عادت می کنیم بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچه ها خودشان را حفظ می کردند. این طرف تر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده ...
"در عرض 3 سال به اندازه 30 سال پول درآوردم"
به وی وجود دارد، ادامه داد: ببینید واقعیت این است که بالاخره در این کشور اوایل انقلاب یک جوی بود حالا یک جو دیگری شده است؛آنچه مشخص است این است که همین کاری که آمدند به همه پول دادند و هر روز هم پشت تریبون می روند و حرف می زنند که آقا پول دادم و پول دادم،چرا پول گردن کلفت ها رو قطع نمی کنید؟ آن موقع که دادند چرا کسی حرفی نزد؟ ما الان بدمان نمی آید کسی پول دهد و ما هم از آن استفاده ای ببریم آدمی که ...
هاشمی : دوست داشتم "روحانی" باشم/من نتوانستم در تیم ملی بازی کنم!/مدتی است واقعا "فراموشی" شده ام
تبریک بگویم نمی دانم سال بعد زنده خواهم بود یا نه.. امیدوارم همشهریانم به حق امام حسین(ع) هیچ وقت نیازمند و درمانده نشوند؛ شرمنده نشوند وبتوانند عیدی بدهند. دیروز مطلبی خواندم با این مضمون که بچه ای آرزو داشت پدرش عیدی هایش را به بچه های فامیل عیدی ندهد... کلی حرف داشت این مطلب.... امیدوارم در ایام عید مردمم شرمنده اهل و اعیالشان نشوند ...شرمندگی بد دردی است ....آرزو دارم با آمدن عید همه شاد شوند ...
گفت وگوی صریح با آیت الله سیدمحمد خامنه ای: سناریوی مک فارلین و جانشینی بعد از امام/ انتقاد طباطبایی ...
...> من به او آرامش دادم و گفتم ما کار درستی کرده ایم و نگرانی ندارد من روز مقرر به مجلس خواهم رفت. ولی با وجود شهامتی که این کار در آن جوّ شدید می خواست من راحت بودم گر چه حتی احتمال می دادم که در مجلس اولین فرد پاسداری که به محض ورود، اسلحه به روی من خواهد کشید. عجیب این بود که همه پاسداران و حتی مستخدمان مجلس آن روز بطور بی سابقه ای با لبخند و شوخی و احوالپرسی با من روبرو شدند و حتی یکی از ...
عارف: تحت تاثیر مهندس بازرگان بودم
.....یکی از مربی های دانشکده مان هم در مسجد هدایت بود که من همان جا تعجب کردم که استاد دانشگاه مان نماز خوان است. با زیر شلواری نماز می خواند و احساس کردم که فردی خودمانی است. اتفاقا بعد از انقلاب هم در وزارت علوم رفیق شدیم و این خاطره را برایش تعریف کردم و خیلی خندید. همه جا رفیق داشتم و با همه ارتباط می گرفتم.از دوستان یزدی تا بچه های مذهبی سایر شهرها.حتی در دانشکده فنی رفیق چریک فدایی هم داشتم ...
دورخیز رفسنجانی برای ریاست خبرگان/اقرار اصلاح طلبان به اشتباهشان در انتخابات مجلس نهم
حالا که دوستان سلیقه شان عوض شده طور دیگری رفتار می کنیم درست نیست. *حجت الاسلام تقوی: هدف ما کنار هم قرار دادن سلیقه های مختلف اصولگرایی است/ به جامعتین و آیت الله مصباح گزارش می دهیم حجت الاسلام سیدرضا تقوی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه با تأکید بر اینکه ما به دنبال دغدغه مقام معظم رهبری راه افتاده ایم، گفت: هدف ما این است که همه سلیقه های مختلف اصولگرایی را کنار یکدیگر ...
27 سال در حسرت یک اخم بودم
همین کارهاش در دل همه جا باز کرده بود. روزی صد بار می گویم که ان شاء الله با شهدای کربلا محشور شود. یادم هست از طرف سپاه یک قطعه زمین در مهر شهر کرج به حمید داده بودند. پرسیدم حمید پول داری این زمین را که سپاه داده بسازیم؟ حمید چند مدتی از دادن جواب طفره رفت. هر بار می پرسیدم، یک چیزی سر هم می کرد و می گفت. یک روز گفتم: حمید بالاخره نگفتی این زمین را چکار می خواهی بکنی؟ حمید خندید و ...
ماجرایی که برای این سه برادر اتفاق افتاد/ روزی که احمد در هلیکوپتر شهید شد
رفتارش مشخص بود. یک بار چندتا آدم لاابالی به اصغر برادر دیگرمان که لباس سپاهی به تن داشت متلک انداخته بودند. اصغر آمده بود خانه تا لباسش را در بیاورد و به حساب آن چند نفر برسد. اصغر تعریف می کرد که احمد وقتی عصبانیت من را دید پرسید: به تو توهین کردند یا به اسلام؟ گفتم به خودم توهین کردند. گفت اگر به اسلام توهین کردند من هم همراهت می آیم ولی اگر با خودت کار داشتند اشکالی ندارد ازشان بگذر. ...
تلاش 14 گروه جهادی در ایام نوروز برای محرومیت زدایی روستاهای خراسان جنوبی
به گزارش خبرنگار تسنیم از بیرجند، پیرزن کنار جاده نشسته بود، عصایش در دستش بود و چشم به راه جاده، گویی منتظر آمدن کسی است، چشمانش را از جاده بر نمی داشت، لبهایش خشک شده بود، جلوتر رفتم و از او پرسیدم، مادر اینجا منتظر که هستی؟ پیرزن با صدای لرزانش گفت: منتظر بچه هام. از او پرسیدم قراره بیان. نگفتند کی میان؟ او گفت: نه ولی قرار بود امروز بیایند. بعد از لحظاتی اتوبوسی را دیدم که از دور ...
کمال تبریزی و شبنم مقدمی در کافه خبر/ در ابله تن به ابتذال ندادیم
که در آن با همه جور آدمی سر و کار دارد . اما انگار در شبکه خانگی این حد وسط را نمی توان در نظر گرفت یعنی نمی شود مثل آن داروخانه یا سوپر مارکت بود . یعنی یا شما باید کاملا برای مشتریان آن مغازه فروش لوازم اسکی بسازی یا برای مشتریان حجره بازار . تبریزی: من فکر می کنم این اتفاق را افرادی که سرمایه شان را به این بخش آوردند به علاوه وزارت ارشاد ایجاد کردند. چون در شبکه خانگی بحث اسپانسر ...
منوچهر اسماعیلی ؛ از آنتونی کویین تا ناخدا خورشید
با مدیر دوبلاژ است. اوست که کاری را که در حال توفیق است تشویق می کند و کاری را که در حال عدم توفیق است ، نهی می کند. اما بعضی از تیپ ها بازتابش فوق تصور بود، مثل تیپ معروف "پیتر فالک" که اولین بار در سال 43 در فیلم "معجزه سیب" به مدیریت دوبلاژ مرحوم زرندی استفاده شد. نسخه اصلی فیلم را که دیدم گفتم کار را تعطیل کنید و یک روز به من وقت بدهید. تمام روز را پیاده توی گاراژها و قهوه خانه های پایین شهر ...