سایر منابع:
سایر خبرها
زن پنهانی
به منزل برسونه. من قبل از استاد گفتم : ما جلسه داریم باید برویم. استاد با لبخند گفت صبور باش جناب موسوی نژاد. من هم ، به تبعیت از استاد سکوت کردم .مرد وارد شده بدون مقدمه شروع کرد. راننده تریلی ام، سالهاست بین تهران وبندرعباس در رفت آمدم .سال 68 چندماهی بعد از رحلت حضرت امام، به اصرار خانواده ام با آفتاب دختر خاله ام ازدواج کردم .حدود شش سال از ازدواج من وآفتاب می گذشت وما بچه دار نشدیم. با ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
لیاقت می خواهد. با شهادت محرم، بسیاری از اهالی روستا می خواهند مدافع حرم شوند و اینگونه شد که شهید محرم علیپور طلائیه دار جوانان روستا شد. همکلامی با فاطمه هنرور همسر شهید مدافع حرم شهید محرم علیپور شنیدنی است. همسر شهیدی که آرزو دارد فرزندانش ادامه دهنده راه همسر شهیدش باشند و مدافع حریم اهل بیت شوند. گویا شما و همسرتان هر دو اهل یک روستا هستید، چطور با هم ازدواج کردید؟ ما ...
از قتل کبوترباز تا اعتراف پسر ناخلف به کشتن مادر
جریان بود، مرد میانسالی با مأموران کلانتری 190 مجیدیه تماس گرفت و مدعی شد، مادر 65 ساله اش را به قتل رسانده است. پس از آن بود که تیمی از مأموران کلانتری راهی محل حادثه که یک خانه قدیمی در خیابان 16 متری اول بن بست یاس بود، حاضر شدند. مأموران در محل حادثه با جسد زنی به نام عشرت داخل پذیرایی روبه رو شدند. مأموران همچنین پسر 45 ساله مقتول را که کنار جسد نشسته بود و مدعی بود مادرش را به قتل رسانده است ...
می گفتند سیدحکیم ماهی 100 میلیون می گیرد و به سوریه می رود!/سید می گفت با این کنایه ها دلتان نلرزد
اعزام شد و فرماندهی تیپ دوم لشکر فاطمیون را پذیرفت. گفتگوی تفصیلی با زهرا حسینی همسر شهید این شهید والامقام در ادامه می آید: از ماجرای آشنایی و ازدواج با سید حکیم بگویید. خیلی کم سن و سال بودم که از طریق یکی از اقوام، با هم آشنا شدیم. بعد از این که مرتبه اول پدر و مادر بزرگوار همسرم به اتفاق ایشان به منزل ما آمدند، به ما گفتند که: بیایید همدیگر را ببینید دور هم بودیم، پدر و ...
چه کسی نام سیدحسن خمینی را انتخاب کرد؟
، حتی پیش از تولد نوزاد، اسم ناصر را انتخاب کرده بود . نامه امام ... و سرانجام حسن خانم طباطبایی در مورد انتخاب نام حسن برای فرزندش می نویسد: ما هنوز در انتخاب اسم دچار شک و تردید بودیم که خانم (همسر امام) از عراق به ایران آمدند. ایشان گفتند: هنگامی که صحبت فرزند شما شد، آقا گفتند که حسن اسم مناسب و خوبی است. در همین حال یک نامه از امام به دستمان رسید که در آن نوشته ...
مواظب باشید! این بچه بوی شهادت می دهد
همین استاد دانشگاه بعد دیدن ناله های رضا دو ماه قبل شهادت به پدر شهید، گفت: مواظب باشید این بچه بوی شهادت می دهد. به گزارش ، شهید رضا قربانی میانرودی از نیروهای لشکر 25 کربلای مازندران و قرارگاه شهید شیرودی مستقر در غرب کشور بود که سال 1392 در درگیری با اشرار و قاچاقچیان به شهادت رسید. در ادامه بخشی از خاطرات همرزمان و پدر شهید قربانی آمده است. تصمیم بر این شد معبری ایجاد ...
خالکوبی هم جلوی شهادت داداش مجید را نگرفت
شیرین و عجیب وغریبش بیشتر بدانیم؛ اما قصه های مجید هنوز ادامه دارد... تا اول دبیرستان برای درس خواندنش در مدرسه نشستم! شهید مجید قربان خانی متولد 30 مرداد 1369 و تک پسر خانواده است. مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنت هایش باشد؛ اما خدا در 6 سالگی به او یک خواهر داد. خانم قربان خانی درباره به دنیا آمدن عطیه خواهر کوچک مجید می گوید: مجید خیلی داداش ...
"مرهم نیستید، نمک نپاشید"
با بغض به ناظم گفتم، "خانم من هم بیست گرفتم". جوابی شنیدم که هم اکنون با داشتن دو فرزند هم احساس خفگی می کنم: عزیزم، اون عروسک رو باباش براش خریده، به بابات بگو بخره بیاره ما هم سر صف بهت بدیم". با بغض به خانه برگشتم، و مادرم با دیدن من مرا در آغوش کشید و گفت: جانِ دل مادر، چی شده؟ گفتم: "من از اون عروسکها می خوام، آهنگ می زنه و یه بچه بغلشِه، برای بچه اش لالایی می ...
مادری که هویتش را عوض کرد تا پسرانش به سوریه بروند/ با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ...
سال بزرگتر بود. اما خانواده صلاح دانستند و من با مهریه 35 تومان و یک سفر حج بله را گفتم. تا یک سال و نیم بعد از ازدواج که مصطفی هم به دنیا آمده بود در منطقه گلشهر مشهد ساکن شدیم. حاصل ازدواجمان سه پسر و یک دختر بود که اولین و آخرین فرزندم سال گذشته در سوریه هم زمان به شهادت رسیدند. *قدم خیر برای انتخاب نام بچه ها معمولا اسمی که مطرح می شد همه موافقت می کردند. قبل ...
"مرهم نیستید، نمک نپاشید"
غصه ست. مادرم با چهره ای خسته بالای سرم ایستاده بود و با بغضی پنهان گفت: "جان مادر، من که برات عروسک خریدم". گریه امانم را برید و گفتم: "من از اون عروسکها می خوام که بابام بخره و سر صف بهم بِدن". ایوانِ اتاقِ خانه ما، روز قیامت شهادت به اشکهای مادرم می دهد. و اما ... اکنون مادر دو فرزند پسر هستم، یکی 15ساله و یکی 4ساله، اما پشت هر اسباب بازی ...
نمی دانم چرا این روزها بیشتر به یاد فرزندانم می افتم/ ملت ایران را به صبر و بردباری در برابر حوادث دعوت ...
برایم نگذاشته است. وی می افزاید: پدر شهیدان سال 1357 به رحمت خدا رفت و من با 10 فرزند، پنچ پسر و پنج دختر ماندم فرزندم امیر پسر آخری ام با نشاط و دوست داشتنی بود، او عصای دست مادر پسری شجاع و شوخ طبع بود. وی تاکید می کند: بعد از فوت پدرشان همه جا همراهم بود امیر محصل بود که انقلاب شد و در کمیته انقلاب اسلامی خواجه ربیع مشغول به کار شد، او دو بار به جبهه رفت و نوبت سوم به ...
تاریخ سینمای بوشهر به روایت هنرمند بوشهری
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سیرنگ ، سیدرضا صافی نویسنده و کارگردان هم استانی با انتشار بخشی از تصاویر دوران فعالیت هنری خود با عنوان تاریخ سینمای بوشهر خاطرات بسیاری را زنده کرده است. نگاهی به خاطرات داریم که شامل دوران حضور وی در جبهه هشت سال دفاع مقدس نیز هست. تاریخ سینمای بوشهر اپیزود هشتم: طراحی دکورهای عظیم پشت صحنه فیلم 8 میلی متری تلفن ...
عکس های داغ بازیگرانی ایرانی در شبکه های اجتماعی
تولد” را هم در کارنامه دارند. مهرداد صدیقیان با این عکس از کودکی هایش تاکید کرد که از همان موقع بچه ژیگول بوده است و این اتفاق به سال های اخیر مربوط نمیشود. لیلا بلوکات با این سلفی از ریسک پذیریِ بالای خود خبر داد. چون چنین سلفی هایی تنها یک "پِخ” تا خورد شدنِ گوشیِ طرف فاصله دارند. درباره کپشنِ لیلا هم باید عرض کنم که خواسته اش کمی غیر منطقی است. زمانی هم که از بیرون غذا سفارش ...
قصه پرواز دروازه بان تیم منتخب بوشهر از زبان مادر/ گفتن مشکلات به مسئولین چه فایده ای دارد
62 در سن 14 سالگی تصمیم به رفتن جبهه گرفت . اسکندر چهل روز بعد از شهادت علی تصمیم جدی برای ادامه راه برادرش گرفت و برای رفتن به جبهه نام نویسی کرد، اما به دلیل اینکه سن او کم بود در وسط راه اسکندر را پیاده کردند، وقتی به خانه آمد بسیار ناراحت و افسرده بود و تا مدتی با کسی حرف نمی زد و فقط می رفت مسجد و بسیج و در نماز شب برای رفتن به جبهه دعا می کرد. بالاخره چهار ماه بعد با ...
30 مسلمان میان قربانیان حمله مرگبار نیس
.... ولی پسرم آنجا نبود. یک خانم که در محل بود گفت که یک آتشنشان او را برده است. می گفتم به من رحم کنید و بگویید که پسرم زنده است یا نه. در نهایت خوشحال شدم که فهمیدم پسرم کجاست. نزد خداوند. عبداالقادر صدونی امام مسجد شهر نیس نیز می گوید: یک پسر چهار ساله مرده است. این اولین بار است که او به مسجد آمده و آن هم در تابوت. پس لطفا بس کنید. اجازه دهید که که نفرت پراکنی و صحبت از نژاد را ...
شوهرم زنان غریبه را به خانه می آورد تا من به عنوان میهمان ازآنها پذیرایی کنم!
.... وقتی فرزین حاضر نشد مرا طلاق بدهد من هم با اشتباهی بزرگتر دست به کار احمقانه ای زدم و با جوانی کوچکتر از خودم آشنا شدم. به او گفتم با همسرم مشکل دارم تا مرا برای گرفتن طلاق همراهی کند اما غافل از این بودم که فرزین متوجه ارتباط من و محمود شده بود و مرا تعقیب می کرد. هدف من این بود که فرزین نسبت به من دلسرد شود و با طلاق موافقت کند اما اشتباه می کردم. تا این که وقتی سوار خودروی محمود شده بودم فرزین به اتفاق مأموران انتظامی رسید و من دستگیر شدم. پسرم که این ماجرا را شنیده بود از شدت شرم به شهر دیگری رفته است تا... ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
در راه خدا را نصیبش کرد؟ شهید از قصدشان برای رفتن به جمع مدافعان حرم به شما حرفی زده بود؟ از کنایه هایی که به مدافعان حرم زده می شود، نصیب شما هم شده است؟ بله، خیلی حرف ها شنیدم. خیلی ها گفتند که برای چی اجازه دادی برود؟ چرا باید تنهایی بچه های شهید را بزرگ کنی و از این حرف ها. حرف همیشگی من هم این بوده، آن حلاوتی که در 13 سال زندگی با محرم چشیده ام با همه عمر زندگی من ...
اسم حزب الله لبنان را متوسلیان پیشنهاد داد
. این کف زدن باعث شد من از آن ها دو درخواست کنم؛ گفتم آن هایی که این فیلم را پسندیده اند و حاج احمد را مرد خدا، فردی جنگجو و کسی می دانند که برای اسلام زحمت کشیده است دست هایشان را بالا ببرند. بدون استثنا همه دانشجوهای پسر و دختر دستشان را بالا بردند. من با دیدن این صحنه دیدم که دیگر نظر من خیلی مهم نیست؛ چون من همرزم حاج احمد هستم و اگر ضعفی در فیلم می بینم خیلی مهم نیست؛ چون مردم باید فیلم را ...
جنبه های معنوی یک شهید
و ...از دیگر افتخارات اوست. و سرانجام پس از 18 سال جهاد فرهنگی،تلاش صادقانه و خدمت خالصانه به ساحت قرآن و ائمه معصومین (ع) و علی الخصوص بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) ،آنگاه که روح بلند او نتوانست فراق حضرت دوست را تحمل کند،در آخرین فعالیت فرهنگی خود ،به مناسبت ایام فاطمیه(س)،سفره ای بیاراست با عنوان "پله پله تا ملاقات خدا" پس از 5 شب مراسم،در غروب غمبار شهادت مادر سادات،در آخرین سماع ...
صدام به افسرانش دستورخودکشی داد!
...؛ به خدا قسم که همه تان از زن کم ترید. زن های عراقی از شما برترند. باز به صورت ما تف انداخت و رفت. محافظانش شروع کردند ما را با چوب زدن؛ این در حالی بود که افسران عالی رتبه گریه می کردند و می گفتند: زنده باد صدام! بعد از پایان جلسه، محافظین صدام، ما را ترسو خواندند و به ما دشنام دادند. با خود گفتم: ترسو کسی است که از میدان نبرد فرار کند؛ شما ترسویید که در هیچ نبردی شرکت ...
ما اینجا بخوابیم تا سرمان را ببرند؟
نگاه مادر او که روزها و سال ها شاهد قد کشیدن پسر ارشدش بوده است، رنگ متفاوتی دارد. گفتگوی تفصیلی تسنیم با بی بی سلیمه حسینی مادر سید حکیم در ادامه می آید: از دوران کودکی سید حکیم بگویید. چطور بچه ای بود؟ سید محمد حسن فرزند اولمان بود که در تل عاشقان درافغانستان به دنیا آمد. روستای تل عاشقان درولایت سرپل، السوالی(مرکز) بلخاب، قرار دارد. وقتی سید حکیم یک سال و 8 ماهه بود ما به ...
کنکور 95 مادر را راهی زایشگاه کرد!
با توجه به اینکه در هفته چهلم بارداری قرار داشتم، طبق آخرین بررسی ها، زمان زایمانم 31 تیر ماه تشخیص داده شد، با این حال پزشک از من خواسته بود بعد از ظهر روز جمعه برای تعیین زمان نهایی به بیمارستان مراجعه کنم. سنجابی فر با بیان این جملات ادامه داد: صبح روز جمعه با وجود مخالفت های همسرم به او گفتم در جلسه کنکور حاضر می شوم، اما اگر احساس کردم وضعیت خوبی ندارم از مراقبان درخواست ...
پولدار شدن احمقانه ترین انگیزه برای پزشک شدن است
...> این کار در طول چند سال انجام شده است؟ از سال 1362 در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اولین فوق تخصص به تایید رسید و از آن موقع ما شروع کردیم به فلوشیپ گرفتن که تا الان ادامه دارد.علاوه بر تربیت متخصصان، این مرکز خودش جداگانه از سال 1369 کار پیوند را شروع کرده است و کلا سیستم این کار وارد کشور شد. در ابتدا ورود سیستم خیلی سخت بود که برای راه اندازی و فهماندن آن به افراد و مسئولین، کار زیادی ...
عمل به دستورات وحیانی، انس با قرآن را بیمه می کند
فقط این را می توانم بگویم که خدا به آنها لطف فراوانی داشته که در آن سن به درجه والای شهادت نائل آمدند. مادر شهید ثابتی درباره نحوه رفتن فرزندش به جبهه چنین گفت: حمیدرضا نامه ای از مدرسه خود به خانه آورد تا من و پدرش آن را امضا کنیم. ما نیز چون سواد نداشتیم نخوانده آن را امضا کردیم. وقتی این کار را انجام دادیم، حمیدرضا بسیار خوشحال شد. به وی گفتم چرا از امضاء کردن این نامه تا به این ...
مصدق می خواست آبرومندانه برود!
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از تبیان؛ بخش تاریخ: نوه آیت الله کاشانی گفت: محمد مصدق با کمک تمام نیروهای ملت، در یک سال اول، حکومت بی غل و غشی داشت، ولی متاسفانه در عرض سال دوم به بن بست رسید و می خواست کنار برود و برای کنار رفتن هم آن شهامت را نداشت بخش تاریخ و تمدن جوان ایرانی چرا آیت الله کاشانی رییس مجلس شد؟ نام حسن سالمی اگرچه با نامه بحث انگیز ...
تحلیل روان شناسانه زندگی زنی که به دلیل ابتلا به سرطان برای خودش هوو آورد
تکمیل شده بود تا این که در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش، اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای زندگی ندارم. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ فردی حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند، پس از مرگم آسیب نبینند. به همین دلیل پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال ...
سیا برای سقوط مصدق 60 هزار دلار خرج کرد
در ژوان لوپن در نیس فرانسه اقامت داشت. این خانه در سال 2014، با قیمتی بالغ بر 49 میلیون دلار رکورددار گرانترینِ خانه ها در نیویورک، منطقه ی جنوب پارک مرکزی بوده است. هنگامی که محمد مصدق به نخست وزیری رسید، از جانب دو زن احساس خطر می کرد، در درجه نخست اشرف پهلوی و بعد تاج الملوک، مادر شاه. مصدق در دومین سال نخست وزیری، از محمدرضا شاه پهلوی، خواست تا اشرف و مادرش از ایران خارج شوند تا ...
آماده رفتن بود...
خواهرم خانه مان بود. صدایش کردم. دردم داشت دائم شدیدتر می شد. حاجی ماشین نداشت. رفت ماشین همسایه دیوار به دیوارمان را گرفت. اصلا نفهمیدم چطور تا بیمارستان رفتیم. همه اش صلوات می فرستادم. زیر لب بعد از هر صلوات می گفتم: خدایا بچه ام طوریش نشه. خدایا پسرم سالم به دنیا بیاد... . حسم خیلی قوی بود که پسر است. خواهرم شانه هایم را می مالید و حاجی چند کوچه و خیابان را ورود ممنوع رفت تا زودتر به زایشگاه ...
دو شهید معروف ترور منافقین
پور شرفشادهی متخلص به پشیمان اشارت نمود. یکی از اقدامات این مبارزان توزیع اعلامیه ها و نوارهای امام خمینی (ره ) در شهرها و روستاهای گیلان بود. در بندرانزلی نیز یکی از بازاریان متعهد یعنی مرحوم حاج فتحعلی زاده از نیروهای فعال سیاسی بود که خانه اش پناهگاه و قرارگاه انقلابیون بزرگی چون آیت الله خامنه ای، ربانی املشی و ... بوده است . ب جریان مارکسیسم لنینیسم این جریان از نوزدهم بهمن ماه سال 1349 ...
باغبان زندگی ها
و با پر کردن فرم هایی، ثبت نام خود را شکل می دهند. پس از آن، زمان ملاقات بین پسر و دختر را اعلام می کنیم. اگر خانمی تهرانی باشد، در خانه او و با حضور خانواده اش یا به درخواست خودش در محل کار یا یک مکان عمومی شرایط ملاقات را فراهم می کنیم. اگر هم شهرستانی بود، امکان ملاقات ایشان را در دفتر خودمان فراهم می کنیم و پس از این ملاقات اولیه، ادامه کار را دنبال می کنیم. انگیزه اصلی شما برای ...