سایر منابع:
سایر خبرها
طنزپرداز خسته تلویزیون به سراغ سینما می آید / آقای مدیری! سینما بی رحم است
...> سینما نه تنها برای تمامی کارگردانان حرفه بی رحمی است بلکه این بی رحمی درباره کارگردانانی مانند مهران مدیری که عقبه تلویزیونی هم دارند بیشتر می شود. همین الان رضا عطاران بعد از ساخت سه فیلم سینمایی همچنان به واسطه سریالهای موفق تلویزیونی اش شناخته می شود و هنوز که هنوز است نتوانسته جاپای خود را به عنوان کارگردان برنام هفتسینما محکم کند. البته باز عطاران این شانس را داشته که تقریبا هر سه ...
داستان خواندنی “عشق چیست”
. و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری! من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو ...
آزار جنسی دختر 19 ساله توسط پسر دایی و تعرض توسط خواستگاری قبلی
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : سمیه دختر 19 ساله ای است که در گفت وگو با پلیس اعلام کرده با رضایت پدر و مادرش مورد آزار پسردایی اش قرار گرفته است. او زندگی اش را تعریف کرده و گفته: 16 ساله بودم که مادرم گفت پسردایی ام به خواستگاری ام آمده. از شنیدن این خبر ناراحت شدم چون پسر همسایه مان به خواستگاری ام آمده بود و او را دوست داشتم اما خانواده ام به دلایلی که برای من ...
این بازیگران بیکارند چون...
نمی توانستیم کار کنیم و باید از چندین فیلتر عبور می کردیم تا یک نقش کوتاه به دست بیاوریم؛ مثلا من بعد از شش سال یک نقش کوتاه در فیلم مردی از جنس بلور به کارگردانی سعید سهیلی بازی کردم. مردم ما حتی نمی دانند که من قبل از پاورچین هم چند فیلم و سریال دیگر بازی کرده بودم ولی به دلیل این که پاورچین هر شب پخش می شد، من هم به واسطه آن بیشتر دیده شدم. البته حتی اگر بخواهیم زمان ساخت پاورچین را ...
نا گفته های ابر قهرمان سینمای ایران
کارهای دیگری کرد. ملاقلی پور گفت تو غلط می کنی در فیلم من بازی نکنی این بازیگر درباره روزهای بعد از خاطره تلخ با حاتمی کیا می گوید: وقتی داستانم با حاتمی کیا به این شکل تمام شد کمی دلگیر و دلسرد بودم و به قول معروف مأیوس و غمگین شدم. دوست داشتم آن نقش را بازی کنم تا اینکه یک روز زنگ خانه مان را زدند. رفتم دم آیفون که ببینم چه کسی پشت در است دید این صدا آمد که من ملاقلی پور هستم. ...
تقدیر از پهلوان رامبد جوان / تلاش 14 ساله فیتیله ای ها برای احیای ورزش
زورخانه را داشته باشد. 25 سال عمرم را عاشق فردوسی بودم، مخصوصاً داستان رستم و سهراب و روی کارم در این قصه انرژی گذاشتم. سعید شیرکون معاون سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی در ادامه این مراسم گفت: این مراسم به همت تشکل غیردولتی به نام بنیاد فردوسی برگزار شده و سازمان میراث فرهنگی با افتخار اعلام می کند که در برگزاری این مراسم هیچ نقشی نداشته است. وی ادامه داد: ما به عنوان دولت و ...
در مسیر فعالیتهای ورزشی ام هرگز ناامید نشدم زیرا خواستن توانستن است
هایی که داشتید رو بیان کنید؟ – از سال 83 با سپک تاکرا آشنا شدم و در اولین دوره قهرمانی کشور در سال 83 با تیم گیلان مقام دوم کشور کسب کردم و از سال 83 تا 94 هر سال تیم گیلان مقام اول یا دوم را در سطح کشور کسب می کرد و در سال 1388 به اردو ملی دعوت شدم و در مسابقات جهانی تایلند مقام سوم را کسب کردم اما متاسفانه به علت پارگی رباط سلیبی زانو بازی در تیم ملی را از دست دادم. در سال ...
باهنر: به جهانگیری گفتم حذف یارانه ها را به من بسپارید/کاندیداتوری مجدد به صلاح احمدی نژاد نیست
با ما به آن اشاره کرد. مشروح کامل گفت وگوی عصر ایران با باهنر را در ادامه بخوانید: -آقای مهندس دوران پسانمایندگی چگونه سپری می شود؟ من اگر بخواهم یک جمله بگویم هنوز خودم را پیدا نکردم. یک سری کارهای مانده معمولی از زمان مجلس دارم که آنها را جواب می دهم. بعضی از ارباب رجوع ها هم هستند. بد نیست بدانید من از سال 62 نماینده بافت بودم، تا سه سال قبل هم از بافت مراجعه ...
سکوت جامعه مدرسین شکسته خواهد شد؟
...> همان سال بیانیه ای به امضای آیت الله یزدی به عنوان رئیس جامعه مدرسین صادر شد که در آن آمده بود: پس از بررسی های لازم اکثریت اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حمایت خود را از کاندیداتوری، آقای دکتر محمود احمدی نژاد، اعلام نمودند این بیانیه به سرعت از سوی برخی از چهره های شاخص جامعه مدرسین تکذیب شد. آیت الله یزدی بعد از این تکذیب ها نیز بازهم اعلام کرد که جناب آقای احمدی نژاد در مقایسه با ...
می دانم دایی از دستم ناراحت است
پیش از بازی با استقلال حاضر شدم. مدافع نفت تهران تصریح کرد: مطمئن هستم که علی دایی از دست من ناراحت است اما باید به من حق داد چرا که می خواهم به آینده ام فکر کنم. هرچند که مسئولان باشگاه به من رضایتنامه نمی دهند و من هم نفت را دوست دارم و تنها خواستار این هستم که دو بند در قراردادم اضافه شود. برای بازی امروز مقابل استقلال کلی نقشه داشتم و خودم را آماده کرده بودم اما همه چیز خراب شد. دانشگر در پایان اظهار داشت: می خواستم با آقای دایی حرف بزنم اما چون می دانم تمرکزش بر روی بازی با استقلال است ترجیح دادم بعد از بازی با وی صحبت کنم. ...
مقدم فر: شجاعی طباطبایی از فرماندهان جهاد کبیر انقلاب است/ هفت ویژگی طباطبایی از نگاه زائری
با بیان اینکه در این جلسه به هنرمند متعهد و بعد از آن به هنر متعهد ابراز ارادت می کنیم، عنوان کرد: شخصیت شجاعی طباطبایی به دور از فعالیت هایش دوست داشتنی است. وی ادامه داد: ایشان از جمله هنرمندانی است که نقش تاسیسی دارد و کیهان کاریکاتور را به همراه حسین نیرومند راه اندازی کرد و امروز البته حسرت می خوریم که چرا کیهان کاریکاتور مانند گذشته فعالیت نمی کند. صفارهرندی همچنین گفت ...
مجسمه350 کیلویی برنزی بهداد لاهوتی هم به سرقت رفت/ پلیس آگاهی وارد عمل شد
. از گالری هایی که در ارتباط بودم خواستم به طریقی واسطه شوند تا کاررا پس بگیرم اما جوابی نیامد تا در یکی از جلسات هیات مدیره انجمن مجسمه سازان با رییس فعلی موزه، به ایشان گفتم اگر میشود کار رو به من بفروشند. ایشان با خنده بدون اینکه بفهمند کدام کار یا اصلا بنده ای که با ایشان جلسه داشتم چه کسی هستم و کارهایم چه هستند، گفت بله بیا ببر یا هرکس میخواهد بگو میفروشیم! این مجسمه ساز ادامه داد ...
پاراگراف کتاب (79)
. رادیوی کهنه ی مسافرخانه یک آهنگ تانگوی قدیمی را با خش خش پخش می کرد. ایستگاه بعد مترو بهشت بود. من در ایستگاه بعدی مترو پیاده شدم. تو در انتظارم بودی. همه ی اینها حقیقت بود. تو را در باران پاریس گم کرده بودم. باران به پایان نبود اما تو خیس از باران پاریس به مسافرخانه آمدی. ما فقط فرصت داشتیم که بگوییم این مهتاب، این باران، این مسافرخانه، این مهتاب، این آهنگ قدیمی تانگو ابدی نیست! ...
لغو برجام به علل سیاسی، سبب شرمساری می شود
جوامع ما اعتماد سازی کنند. این روزنامه نگار امریکایی در پاسخ به ارزیابی اش از جایگاه ایران در عرصه های مختلف دانش و فناوری به ویژه دانش هسته ای به بازدیدش از یکی از مراکز تحقیقات هسته ای ایران اشاره می کند و می گوید : از پیشرفت های ایران در این عرصه به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است . استون با اشاره به دستاوردهای برجام ، پاسخش را این گونه تکمیل می کند : یکی از هیجان انگیزترین بخش ...
روضه غیرمستند، جفا به اهل بیت(ع) است
، یک شب میهمان من باشد، پول خوبی به شما می دهم. آن ها گفتند نه! ولی راهب گفت آن طرف دیر که من راه به جایی ندارم و نمی توانم فرار کنم! ریخت نصرانی به دامن گوهر از دریای دیده/ گفت ای قوم ز کف دین داده و دنیا خریده/ وز طمع پیوسته با شیطان و از یزدان بریده/ چند بدره زر ز میراث پدر بر من رسیده/ می دهم آن زر که سردار شما سازد ثوابی. رشیدی ادامه داد: راهب سر مبارک حضرت را گرفت و 10 هزار دینار به ...
یک ذره شوم ز خاک پاک وطنم + تصاویر
شاد و بی غم کنید جهان یکسر آباد دارید به داد شما یکسر آزاد باشید و شاد بعد اشاره می کند و می فرماید که اگر در جامعه ای شادی کم شود . در جامعه ای که : فراوان گشت اندوه و شادی بکاست چوشادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان و در ادامه افسردگی به دنبال آن ناامیدی ، ترس و دهها بیماری وعوارض دیگر بر جامعه تحمیل میشود ...
روح حماسه از فردوسی تا لوریس چکناواریان در ما زنده مانده است
معرفت و بزرگی داشتند و فوق العاده بودند و کمک زیادی به کار و زندگی من کردند. این آهنگساز با گفتن اینکه خدا را شکر می کنم که در سرزمینی متولد شدم که فرهنگ پهلوانی و پهلوانان سر حدات کشور را نگه می دارند، گفت: من با این فرهنگ ها بزرگ شدم و سنت زورخانه مرا با فردوسی و شاهنامه آشنا کرد و زندگی ام عوض شد. چکناواریان ادامه داد: 15 سالم بود که وارد زورخانه شدم و عاشق صدای ضرب خوان ها ...
نا گفته های ابر قهرمان سینمای ایران
الکاری ام را لغو کنند. وی ادامه می دهد: حتی کسی به من خبر نداد ممنوع الکار شدم. آن موقع کارگردانها و تهیه کننده ها لیست بازیگران شان را می بردند ارشاد و به آنها می گفتند که هاشم پور فعلا نمی تواند کار کند. دلیل خاص نداشتند فقط گفتند ایشان خیلی دارد پرواز می کند و مطرح می شود. عیاری ممنوعیت از کاری ام را رفع کرد جمشید هاشم پور که بعد از "یوزپلنگ” سه سال و چند ماه ممنوع الکار ...
شهدای اطلاعات - شهید اکبر فرمانی
برادر ... کریم فرمانی می گوید : اوایل خدمتش در سپاه بود که چند نفر رو اسیر گرفته بودن و آورده بودن سپاه. بعد من متوجه شدم که اینها رو اکبر اسیرشون کرده بهش گفتم: تو اینارو اسیر می گیری، نمیگی دشمن می بینه و می زنه تو رو؟! تو نباید فرصت بدی به دشمن باید بزنیش. بعد اکبر خندید و گفت: برادر نمی دونی جریان چیه، گفت وقتی من کسی رو اسیر می گیرم این تو ذهنم میاد که چطور پدر مادرم برای من زحمت ...
گفت اگر دمشق نشد، حلب شهید می شوم
اسم محمدرضا را برایش انتخاب کردید؟ مادر شهید: محمدرضا 7 سال بعد از شهادت برادرم به دنیا آمد من در خواب دیدم که برادر بزرگم آقامحمدعلی یک کودکی دردستانش است و به من گفت بیا این محمدرضای شماست. من وقتی به کودک نگاه کردم دیدم که این کودک چقدر زیباست و خیلی منقلب شده بودم. در روزهای بعد به همسرم می گفتم من مطمئنم فرزندمان پسر است و دلم می خواهد که اسمش را محمدرضا بگذارم که همین هم شد. ...
قاتل حنانه کوچولوی ما در یک قدمی چوبه دار
داخل نایلونی گذاشتم و با اطمینان از اینکه محله خلوت است و همه در جست وجوی دختر خردسال هستند، جسد را با موتورم به کنار پل بردم و آن را با دست و پای بسته، زیر پل انداختم بعد برگشتم و همراه اهالی به جست وجو پرداختم. حتی بعد از کشف جسد، در مجلس خاکسپاری این کودک هم شرکت کردم. وقتی متوجه شدم هنوز ردی از من پیدا نکرده اند، خیالم راحت شد. اما چند روز قبل ناخواسته ماجرا را برای همسرم تعریف کردم که او هم ...
گفتگو با دختر همیشه خندان پینگ پنگ ایران / کرمانشاه خانه پینگ پنگ اختصاصی دارد /والیبالیست ها هر چقدر ...
ها قطع نشود امسال بعد از انتخابی المپیک برای نخستین بار ماهیانه مبلغی را دریافت می کنیم که خوب است و تا خود بازی های المپیک ادامه دار است ولی انتظارم این است که ادامه دار باشد چون در زندگی خود کاری جز پینگ پنگ انجام نداده ام و تمام زندگی خود را برای ورزش گذاشته ام. *بعد از لندن بسیار بی انگیزه شده بودم بعد از رقابت های المپیک لندن یکی دو سال بسیار بی انگیزه شده بودم، و در اردو ها ...
جولان مرگبار بچه مایه دارها در خیابان های تهران!
امیر به همین جا ختم نمی شود او می گوید: رانندگی سن و سال و تجربه می خواهد. من تنها 18 سال داشتم که پا در رقابتی گذاشتم که هیچ تجربه ای نداشتم. به خاطر روکم کنی مجبور شدم مسابقه بدم آن هم با خودرو مزدا تقویت شده یکی از دوستانم. خودرو رقیب هم، یک 206 تقویت شده بود. این جا نخستین رانندگی جدی من بود. تصادف کردم. تصادف آینه و گلگیر. وارد کورس های خیابانی شدم. همان خودرو مزدا را خریدم و ...
درس بخوان تا بیکار شوی
...:دست روی دلم نگذارید. با پارتی و بدون پارتی هر چقدر می گردم کار پیدا نمی کنم. وی ادامه می دهد:بیکاری این روزها به موضوع عادی تبدیل شده است. در خانواده ام مشاهده می کنم که جوانی با مدرک دانشگاهی در سال 50 اکنون معلم و کارمند بانک هستند اما اکنون جوانان با مدرک دانشگاهی جایگاهی در اجتماع ندارند. احمدی می گوید: بچه که بودیم خانواده ها بیان می کردند اگر درس بخوانی بیکار نمی ...
انقلابی دربار پهلوی
خیلی نمی شناختم سه چهار بار بیشتر او را ندیده بودم. بااین حال ترس وجودم را گرفت. دقایقی بعد با ماشین به محل وقوع حادثه رفتیم. من احساس کردم حادثه مزبور سناریویی بیش نبود. پدرم از گرگان به سمت تهران در حرکت بود. گفته بودند بنزین هواپیما تمام شده و سقوط کرده است. این در حالی بود که مسیر هواپیما به جای جاده هراز، جاده چالوس انتخاب شده بود که دورتر بود. خدا می داند چه اتفاقی افتاد. به هر ...
حاتمی کیا نمی دانست من جبهه بودم/ به خانواده هم گفته بودم برای بازی در فیلم به جبهه رفتم
به تجربه آموخته بودم. شما با در چشم باد به تلویزیون آمدید و تا همین الان هم کمابیش در این مدیوم حضور دارید. چطور شد در این رسانه ماندگار شدید؟ من بعد از در چشم باد یک تله فیلم بازی کردم به نام ساعت به وقت صفر که طرحش را خیلی دوست داشتم و دیگر در تلویزیون نبودم تا وقتی کمال تبریزی برای سرزمین کهن از من دعوت به همکاری کرد. تبریزی کم شخصیتی نیست! مگر من چقدر فرصت دارم که با ...
موشک و ماهواره نداشتیم، امنیت هم نداشتیم
بدهید خوش بینانه بگویم، دوستانی که سرکار آمدند قدر این نعمت را نداستند و به خاطر همین قضیه، با تغییراتی که انجام شد قضیه فضایی پاشیده شد و تکه تکه شد. تیم های انسانی در زمانی که بنده در دانشگاه شریف بودم، به 150 نفر می رسید که کار می کردند، شاید الان 20 الی 25 نفر مانده باشند و احتمالاً در علم و صنعت و امیرکبیر هم همینطور است. آن هنجار مدیریتی که پخش شد، در سه الی چهار بخش که اشاره شد ...
یادداشت حجت الاسلام رسول جعفریان به مناسبت چهلمین سال طلبگی اش
رسالت ثبت نام کنم که کردم، اما در همین روزها، در تظاهراتی در خیابان چهارمردان کوچه عشق علی دستگیر شدم و برای حوالی 10 روز تا دو هفته در زندان قم ماندم، پس از آن آزاد شده و درس را در مدرسه رسالت شروع کردم ، به خاطر اندک تحصیلی که قبل از آن داشتم، به سال دوم رفتم و نخستین درس ها مبادی العربیه جلد چهارم و همین طور تبصره المتعلمین بود، بالا گرفتن انقلاب درس ها را با مشکل مواجه می کرد، اما ادامه می یافت، مدرسه شهیدی با نام شریفی در 19 دی داده بود که از اهالی شاهین شهر بود، طلبه ای هم، همان زمان در مشهد به شهادت رسید و ..... ماجراهای دیگر. انتهای پیام/ ...
هنر در کشور ما در انحصار عده خاصی است
...> آقای خداپناهی در این چند قسمتی که از پخش این سریال گذشته، حبیب به صورت جسته و گریخته در داستان حضور داشته است. آیا در ادامه به این کاراکتر بیشتر پرداخته خواهد شد؟ بله. فکر می کنم از اواسط سریال پرداخت روی این شخصیت بیشتر خواهد شد. خودتان سریال را به عنوان مخاطب هم دنبال می کنید؟ متاسفانه چون من مدتی است درگیر یک سری کارها هستم، فرصت نمی کنم همه قسمتها را دنبال کنم. ...
ظریف: والیبال یک دلیل جدایی از همسرم بود
برایتان مایه می گذارم و از آن زمان به بعد تقریبا نیمکت نشین شدم. او در ادامه می گوید: همانطور که گفتید من از سال 1379 وارد زمین 12 هزارنفر آزادی شدم، آن زمان شرایط مثل امروز نبود، سفرها، تمرینات، اردوهای تدارکاتی، تیم اسپانسر نداشت، سفرهای داخلی را با اتوبوس می رفتیم و شرایط سختی در تیم حاکم بود. زمان خوبش بودم، زمان بدش بودم و همه جوره گرمی و سردی هایش را چشیدم. آنقدر که برای تیم ملی وقت ...