سایر خبرها
اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند
و هر بیماری ای را درمان کند. دخترانم را نزد او بردم و در این مدت به همه دستوراتی که داد عمل کردم اما باز هم اتفاقی نیفتاد و تغییری در حال و روز دخترانم ایجاد نشد. من برای درمان آنها هزینه زیادی کرده و خیلی وقت صرف کردم اما انگار قرار نبود که حالشان بهتر شود. به همین دلیل بود که خودم رفته رفته افسرده شدم. متهم درباره لحظه جنایت گفت: صبح بود و بچه ها تازه از خواب بیدار شده بودند. حوصله ...
من بی گناهم، پسرم قاتل است
پنهانی داری، مرا به باد کتک گرفت تا اینکه با پسرم آرش و دخترم سوسن تصمیم گرفتیم او را بکشیم. زن جوان در پاسخ به این سؤال که چرا از شوهرش جدا نشد، گفت: چند بار به همسرم پیشنهاد طلاق دادم اما حاضر نبود از هم جدا شویم تا اینکه با کمک پسر و دخترم نقشه کشیدیم وی را به قتل برسانیم. صبح روز جنایت وقتی یوسف از خواب بیدار شد، پسرم مرا بیدار کرد و گفت این بهترین فرصت است. زمانی که یوسف مشغول به کار ...
گفتگوی خواندنی با رضا کریس ، رونالدوی ایرانی
و او صندلی اش را به پیرزن می دهد و خودش کنار یکی از درهای مترو می ایستد. رضا کریس ادامه می دهد: آن روز خیلی خسته بودم اما از روی صندلی ام بلند شدم تا پیرزن بنشیند. بعد هم از فرط خستگی سرم را پایین انداخته بودم و زیاد به اطرافم دقت نمی کردم. هر چند به زمزمه ها و عکس انداختن ها عادت داشتم اما اصلا فکر نمی کردم در این حالت کسی از من عکس بگیرد، آن هم در مترو. نمی دانم چه کسی این عکس را از ...
تهدید به اعدام دروغ است
...: دادستان سابق تهران همچنان درگیر پرونده های قضایی است. سعید مرتضوی باید 14 شهریور برای پرونده سازمان تأمین اجتماعی مقابل قاضی بایستد و از خودش برابر اتهامات دفاع کند. مرتضوی اما مجبور شد روز گذشته در گفت وگو با خبرگزاری موج پاسخ اظهارات عباس پالیزدار علیه خود را بدهد. دادستان سابق تهران از کشف یک کارتن سند و مدارک سازمان بازرسی در گاوداری عباس پالیزدار خبر داد و گفت: در این هشت سال چرا شکایت نکرده و حالا فضا را مناسب دیده و این ادعاهای واهی را مطرح می کند . ...
عاقبت علاقه زن شوهردار به عشق دوران نوجوانی اش: طلاق و بدهکاری 100 میلیونی
جلال می افتادم. من پس از چند سال با وجود دو فرزند، یک روز به طور اتفاقی با جلال روبه رو شدم. او در این مدت ازدواج کرده اما همسرش را طلاق داده بود. جلال برخورد صمیمانه ای با من داشت. ارتباط من و آن مرد از طریق فضای مجازی در گوشی همراه بسیار عمیق شد. با لورفتن موضوع رابطه من و جلال، کارها خراب شد. شوهرم که نمی توانست این موضوع را تحمل کند، مرا طلاق داد و من هم با رهاکردن فرزندانم امیدوار بودم با ...
چرا برخی هنگام تلفن صحبت کردن نقاشی می کشند!
به گزارش تابناک یزد ، دنبال اسناد و مدارک مهمی بودم که پر از شماره تلفن های ضروری و مهم بود ، اتاقم را زیر و رو کردم ، هر چه می گشتم بیشتر سردرگم می شدم . نشستم تا فکرم را منسجم کنم ، ناگهان چشمم به دفتر تلفنم افتاد، از روی زمین بلند کردم و بازکردم دیدم انگار بجای دفترچه تلفن ،دفتر تمرین نقاشی است ، پر بود از انواع خط; خطوط عمودی، افقی، منحنی، اریب و... و انواع اشکال هندسی که بعضی را ...
فیلمی را دیدم که دوستم با همسرم بود / فکرش لحظه ای رهایم نمی کرد
اما مدتی قبل به او مشکوک شدم و تهدیدش کردم تا اینکه از 3 نفر از دوستانم خواستم او را پس از ربودن به خانه ام بیاورند. وی درباره انگیزه جنایت گفت: همه چیز از وقتی شروع شد که به زنی جوان علاقه مند شده و با او ازدواج کردم. اما همسر اولم مدام بهانه می گرفت و از هوویش هم بدگویی می کرد تا اینکه یک روز، فیلم سیاهی در اختیارم گذاشت که ادعا کرد دوستم با همسر دومم رابطه دارد. هر چند تصاویر فیلم ...
قدری خودمانی تر با شهید مهدی غفاری
برادرش می گوید: من از سنین پایین مشغول کار در بازار بودم و در آن سال ها در شهرک صنعتی ساوه کار می کردم سه روز قبل از شهادت مهدی استرس و دلشوره عجیبی داشتم، یک روز صبح به محل کارم در شهرک صنعتی رفتم و حدود ساعت11بود که سه نفر از دوستانم پیش من آمدند و گفتند مهدی در جبهه تیر خورده و زخمی شده و حالش مساعد نیست و به ساوه منتقل شده است. من هم با عجله همراه با آنها راه افتادم تا خودم را به برادرم ...
کتاب معمای عشق 2 با سرگذشت مهدی بسته شد/ همسرم، انتخاب پدر شهیدم بود
سفید گذاشته اند و به من می گویند سوار شو. سوار شدم و اسب شروع کرد به آسمان اوج بگیرد. به قدری سریع می رفت که نگران بودم چطور حجابم را حفظ کنم. به زیر پایم نگاه کردم دیدم همه جا سرسبز است و بعد اسب مرا دوباره به همین مسجد برگرداند. شب قبل از اینکه به من خبر شهادت مهدی را بدهند با خواهرم به کوه سفید درچه برای جزء خوانی رفتیم، به نیت مهدی قرآن را باز کردم و چشمم به آیه 158 آل عمران افتاد ...
عشق به پسر همسایه باعث شد به همسرم خیانت کنم /زندگیم را باختم
...، یک روز به طور اتفاقی با پسر یکی از آشنایان قدیمی رو برو شدم. او همسرش را طلاق داده بود و برخورد صمیمانه ای با من داشت. متاسفانه ارتباط من و آن مرد از طریق فضای مجازی در گوشی تلفن همراه بسیار عمیق شد. زن جوان ادامه داد: با لورفتن موضوع رابطه من و مرد جوان، کارها خراب شد. شوهرم مرا طلاق داد و من هم با رها کردن فرزندانم دل به این خوش کرده بودم که با جلال ازدواج می کنم و زندگی خوبی ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
باشم وقتی از زندان بیرون آمدیم ماجرای امیر را از مادرش جویا شدم و او از بی گناهی پسرش گفت و از اینکه حکم اعدامش تأیید شده و بزودی اجرا خواهد شد شماره تماسم را به این مادر غمگین دادم و گفتم وکیل من شاید بتواند به پسر شما کمک کند. صبح روز بعد من و امیر در اتاق ملاقات تلفنی با هم حرف زدیم که گفت: سال 88 وقتی قتل اتفاق افتاد من 19 ساله بودم و برادر بزرگم مخارج زندگی مان را تأمین می کرد. روز ...
ارگانیک سرمایه گذاری آینده دار +آدرس فروشگاه های معتبر در ایران
برای هر سال است. این را باباجانی، اولین تولیدکننده برنج ارگانیک در ایران به فرصت امروز می گوید. مهدی پور، دبیر انجمن ارگانیک در حالی که نخواست نامی از این شرکت های داخلی ببرد تنها به خصوصی بودن آنها اشاره می کند و می گوید: انجمن خاک انگلستان، شرکت های مورد تأیید اتحادیه اروپا و چند شرکت دیگر داخلی و خارجی مجوزهای لازم را بعد از آزمایش ها و پایش محصول در زمان کاشت، برداشت و بسته بندی، در اختیار ...
پژمان نوری: نقابها از صورتهابالاخره می افتد
گذشته از نظر کارشناسان که در رسانه های مختلف منتشر شد گویای همه چیز هست. دو ماه پیش هم گفتم اولویت اول و دوم و سومم ملوان است. با قدرت برمی گردم و ملوان را به لیگ برتر برمی گردانیم. آن هم در شرایطی که می دانستم توقعات به حق هواداران در این فصل چقدر بالاست و چه کار مشکلی برای حضور مجدد در لیگ برتر پیش رو داریم. از آن زمان تاکنون هم به احترام قولی که به مردمم داده بودم ماندم و سکوت کردم ولی اگر از ...
از کندن پوست سر تا تزریق سیانور؛ روزی که عملیات مهندسی، قرون وسطی را شرمنده کرد+تصاویر
به داخل حمام و به سراغ محسن میرجلیلی رفتیم. مسعود به او گفت که اگر اطلاعات ندی تو را می پزیم. سپس به من گفت که اتو را بیاورم. بعد از آنکه اتو را به برق زد و کاملا گرم شد، ناگهان اتو را به کمر محسن میرجلیلی چسباند. محسن از شدت درد دهانش را به طرز عجیبی باز کرد و از هوش رفت. بوی سوختگی همه جا را گرفته بود، من خیلی ترسیده بودم، مسعود هم ترسیده بود، ولی سعی می کرد خودش را مسلط به کاری که می کند نشان ...
ماجرای خواستگاری ویژه احمد توکلی
این نوع زندگی را قبول می کنی یا نه؟ در بقیه صفحات هم از آیات قرآن و احادیث و تربیت فرزندان مطالبی را نوشتم .دفتر را برداشتم و به منزل خاله ام رفتم. هر چند آدم کم رویی نبودم اما هرکار کردم سر حرف را باز کنم، نشد. موقعی که داشتم از خانه شان می رفتم، بالای پله ها به خاله ام گفتم که آمده ام از بهیجه خواستگاری کنم و همه خواسته هایم را در این دفتر نوشته ام. خاله جان با تعجب پرسید این چه طرز ...
حدادی زمانی پرتابگر بزرگی بود!/ امکانات احسان را داشتم، قول مدال می دادم
کارم را آغاز کردم. سه ماه در اصفهان بودم و سه ماه هم در مجارستان زیر نظر مربی مجارستانی تمرین کردم. قرار بود کار را با او دنبال کنم اما موافق آمدن به ایران نبود. برای من هم سخت بود که مدت زمان زیادی را دور از خانواده باشم. به همین خاطر بدون مربی و در کنار برادرم، کار را دنبال کردم. وی افزود: . بعد از اردوی مجارستان حدود 40 روز در ترکیه برنامه های آماده سازی را پیگیری کردم. برای محک زدن ...
برخورد خوب شهید ابراهیم هادی با مردم
حرف زشتی زد. ابراهیم گفت: "سریع برو دنبالش" و من هم با سرعت به سمت ماشین رفتم. بعد اشاره کردیم بیا بغل ، با خودم گفتم: "این دفعه دیگه یه دعوای حسابی رو می بینم" اتومبیل کنار خیابان ایستاد. ماهم کنار درب راننده ایستادیم. منتظر برخورد ابراهیم بودم اما او همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد. راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش رو دیده بود، توقع چنین سلام و ...
روابط نامشروع محمد رضا پهلوی و کلفت سوئیسی که باردار شد/جریان ازدواج های متعدد شاه
ظلم می کرد و به خصوص بعضی ها را خیلی آزار می داد. هر روز نوبت یک نفر بود که آزار ببیند؛ ولی هیچ گاه مرا اذیت نکرد و همواره با من صمیمی بود . فردوست در صفحه 40 از جلد اول کتاب خاطرات خود درباره دوران تحصیل در لوزان نوشته است: در مدرسه یک محصل مصری بود که زور و بازویی داشت و مشت زن خوبی بود و دنبال حریف می گشت. بعضی وقت ها که دختری در اتاق بود، ولیعهد می خواست برای دخترک خودنمایی کند؛ ازاین رو ...
از راز من هیچ ندانی آسوده تری!
غذا در یک روز به ظاهر معمولی آغاز می شود. همه با آرامش مشغول غذا خوردن هستنند اما زنب به نام ترزا بعد از ترک کردن میزا غذا به حمام می رود و با شلیک گلوله به زندگی خود خاتمه می دهد. این شروع غیر منتظره تلنگری می شود برای تحریک کنجکاوی خواننده و به وجود آمدن این انتظار که از دلایل این خودکشی رازگشایی شود. بنابراین مخاطب برای کشف دلایل این تصمیم غیرمنتظره با ولع ادامه داستان را خوانده و ...
زن توریست فرانسوی در ایران 4 مرد متجاوز را بخشید
خیره می شوم به چهار مرد نشسته رو به دیوار که تنها محافظشان دستانشان است. چهار مردی که یک روز با بی رحمی تمام تصمیم می گیرند که جلوی یک توریست را بگیرند و به او تجاوز کنند. از شایعه تا واقعیت شایعات منتشر شده در شبکه های اجتماعی حاکی از این بود که نیروهای انتظامی تهران در یک نزاع جمعی اتباع افغانی و یک توریست زن فرانسوی در منطقه فرحزاد وارد می شوند تا وی را نجات دهند. گفته شده ...
روانکاوی برای من هیجان انگیز است
علاقه بیشتری دارم. بچه مثبت و درس خوانی بودم، برای همین پدرم دوست داشتند که من درسم را ادامه بدهم. سال 1342 دیپلم گرفتم. از سال 1342 تا 1349 دوره پزشکی را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران گذراندم و بعد طبق معمول به سربازی رفتم. چرا پزشکی را انتخاب کردید؟ مادرم که مثل همه مادرها آرزو داشت بچه اش پزشک شود و از طرفی من پزشک خانوادگی مان راخیلی دوست داشتم و همه اینها تاثیر ...
علت جدایی فرهاد ظریف از همسرش
هستم و هر پوئنی که بخواهید من از جان و دل برایتان مایه می گذارم و از آن زمان به بعد تقریبا نیمکت نشین شدم. او در ادامه می گوید: همانطور که گفتید من از سال 1379 وارد زمین 12 هزارنفر آزادی شدم، آن زمان شرایط مثل امروز نبود، سفرها، تمرینات، اردوهای تدارکاتی، تیم اسپانسر نداشت، سفرهای داخلی را با اتوبوس می رفتیم و شرایط سختی در تیم حاکم بود. زمان خوبش بودم، زمان بدش بودم و همه جوره گرمی و ...
پریا دغدغه جوانان را دارد
در این مجموعه رضایت دارید؟ آقای سهیلی زاده از مردان نیکی است که من سابقه همکاری با او را در سال 73 برای یک بار داشتم، اما بعد از آن همکاری دوباره میسر نشد تا این مرتبه که باز وقتی اطلاع دادند من سر کار شهرزاد بودم، اما طرح فیلمنامه را خواندم و از داستان خوشم آمد. گروه بازیگران سریال هم همه افرادی هستند که تاکنون تجربه همکاری مشترک را با هم نداشته اند؛ درست است؟ با ...
نجات شهید ابراهیم هادی از مار هنگام ماموریت شناسایی
اگر به سمت مار شلیک می کردیم عراقی ها می فهمیدند. اگر هم فرار می کردیم عراقی ها مارا می دیدند. مار هم به سرعت به سمت ما می آمد. فرصت تصمیم گیری نداشتیم. آب دهانم را فرو دادم. در حالی که ترسیده بودم نشستم و چشمانم را بستم. مهدی عموزاده می گوید: ساعت ده شب بود. تو کوچه فوتبال بازی می کردیم. اسم آقا ابراهیم را از بچه های محل شنیده بودم. اما برخوردی با او نداشتم. مشغول بازی بودیم ...
ای کاش می فهمیدی اعضا و جوارح تو له و علیه تو شهادت می دهند
تمام می شود، امّا در آنجا قرآن می فرماید هرچه پوست بسوزد، دوباره پوست روییده می شود برای اینکه عذاب خدا را بچشد، به اندازۀ گناهانی که کرده است . از جمله شاهدهایی که ما در روز قیامت داریم، زمان و مکان است. از نظر قرآن و از نظر روایات ما، در روز قیامت این جلسۀ ما و این مکان شهادت می دهد که تو نماز جماعت خواندی و پای منبر نشستی و برای خدا گوش دادی. آمدن در مسجد لاأقل بیست و پنج رکعت و تا هزار ...
رنجوران کوچک در محک
در بخش روانپزشکی مرگ را نمی بینید، من در 25 سال کار، یک مورد اقدام به خودکشی داشتم که آن هم منجر به مرگ نشد. اما این جا موضوع مرگ جدی است، هفته ای یک کودک جانش را از دست می دهد، هر چند که نسبت به زمانی که من وارد محک شدم، میزان مرگ ومیر خیلی کم شد. شما اینجا با کودکی در ارتباط هستی که دو روز دیگر جانش را از دست می دهد. تمام کودکان محک، مشاوره روانی می شوند؟ برنامه ای که ما داریم ...
پرونده یک آدم ربا، دو متجاوز و یک قاتل روی میز
او تعرض کردند. ماجرای این جنایت به روز پنجشنبه، 24 دی ماه سال گذشته برمی گردد. آن روز پسر 16 ساله ای با مراجعه به پلیس از دو متجاوز شکایت کرد و گفت: بعد از تعطیلی مدرسه در راه خانه مان بودم که پسر جوانی داخل کوچه ای مرا دید و خواست کمکش کنم تا یک تخته فرش را از زیر زمین خانه شان به داخل اتاقش ببریم. من هم قبول کردم. وقتی وارد خانه آنها شدم با پسر دیگری روبه رو شدم. همان لحظه متوجه شدم که آنها نیت ...
حسن جوهرچی : دوره سوپراستاری ما در تلویزیون گذشت
خلاصه ای را که نوشته ام، بخوانم! از من انکار و از ایشان اصرار بالاخره مجبور شدم، متن را بخوانم اما از پس کلمات ثقیل خلاصه کتاب بر نیامدم و در نتیجه مرحوم رادی فهمیدند که من تقلب کردم. یکباره از کوره در رفت و گفت تقلب کردی، اما من زیر بار نرفتم. بعد از دبیرستان پیش می آمد که استاد رادی را ببینم. تا روزی که فوت کردند هر وقت مرا می دید، می گفت: حسن آن خلاصه را از روی کتاب نوشتی و من تا روز آخر می گفتم ...
فیش حقوقی صیاد
چرا آن پاکت ها را که ظاهرا چای بودند، آوردم خانه. بعد از چند روز، دوباره سر و کله همان مرد پیدا شد. این بار من هیچ پاکتی از او نگرفتم. بعدها در پادگان ارتش، این ارتشی برای خودشیرینی، یک جوری به علی حالی می کند که پاکت ها کار او بوده! بنده خدا که فکر می کرد با تشویق علی روبه رو می شود، با اخم وتخم علی مواجه شد که تو به چه حقی از بیت المال برای خودشیرینی استفاده کرده ای؟! بعد هم علی به آن مرد می ...
نظر هنرمندان درباره فیلم ایستاده در غبار
نداند و به یکباره با یک شاهکار روبه رو شود و چقدر لذت بخش است دیدن این فیلم با این دید و این زیباشناسی... به همه عوامل این فیلم خوب تبریک می گویم که دوباره به ما یادآور می شوند سینما زنده است و سالم، درست و بدون ادا و تظاهر، می تواند تاثیرگذار باشد. افتخار می کنم چنین فیلمسازی در کشورمان داریم فرهاد اصلانی؛ بازیگری که به تازگی موفق به دریافت تندیس بهترین بازیگری مرد از جشنواره ...