سایر منابع:
سایر خبرها
از نبردهای چریکی در افغانستان تا رقص عاشقی بر قله های ماؤوت
...> چند نفری که در آن حوالی بودند دیدند که جوان از جایش تکان نمی خورد و با تکه ای چوب او را از سیم جدا کردند و او را کف خیابان زیر شن و ماسه بردند تا جریان برق را از تن حسین خارج کنند، تنها دکتر شهر که به بالینش آمد به مردم آفرین گفت و از اقدام به موقع آنها تشکر کرد که اگر کمی دیرتر متوجه حسین می شدند همان سال، سال عزای حسین بصیر می شد. * داماد لباس مناسب دامادی ندارد جوان رشید ...
با جوان ترین ایرانی گلزن لیگ قهرمانان اروپا از قلبی که نشان داد تا پا قدم خوب پدر و مادرش
. ولی تدافعی هستی. مثلا در بازی با اندرلخت ما یک مثلث در میانه زمین داشتیم. یکی هافبک تدافعی بود و دو بال چپ و راست در کنارش. من در بال چپ او بازی کردم. به همین دلیل می توانستم جلو بروم، شوت بزنم یا پاس کلیدی بدهم. می گویند بازی هافبک دفاعی ها دیده نمی شود ولی من سبک بازی ام طوری است که اتفاقا در زمین دیده می شوم. تو در بازی های اخیر تیم ملی هم در اکثر گل ها تاثیرگذار بودی و ...
الهام چرخنده: سفیر حجابم
استفاده می کنم و از او که همان اول من را در آغوش کشیده بود می خواهم وارد ون بشوم. می گویم: این طوری من هم خنک می شوم و گپی هم می زنیم! می خندد و راهم می دهد. در پشت سرم بسته می شود. اصرار دارد که درست بغل دستش بنشینم نه روبرویش. با خنده به موهایم دست می کشد و می گوید: چقدر نرم و قشنگ است. چه با مزه است. کمی شالم را جلو می کشم و گفتگو را شروع می کنم. مجوز داریم هنوز آنقدرها شلوغ ...
عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد
... اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد روح پسر بچه شکار دوربین مداربسته شد +تصاویر به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، عروس جوان وقتی متوجه شد قادر به مجاب کردن خانواده اش در مخالفت با ازدواج با مرد جوان نیست، از آرایشگاه فرار کرد. ...
حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس
هنگام رانندگی علت وقوع این حادثه بوده است. دو زوج جوان تحت نظر پزشکان قرار دارند. این اخبار را از دست ندهید: پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان/ چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد روح پسر بچه شکار دوربین مداربسته شد +تصاویر ...
پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان/ چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم
: پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان/ چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد روح پسر بچه شکار دوربین مداربسته شد +تصاویر ...
اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس
از دست ندهید: پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان/ چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد روح پسر بچه شکار دوربین مداربسته شد +تصاویر ...
گریه های سوزناک یک مرد از دست زن بیوه در کلانتری
روزهای باقی مانده عمرم را می توانم با آرامش سپری کنم اما وقتی چشم به چشمان دخترم می دوزم... و دیگر گریه های سوزناک امانش نداد.. برنا 110 این اخبار را از دست ندهید: پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان/ چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس اقدام زشت سه جوان که از بالکن وارد خانه ها می شدند+عکس حادثه شوم برای دو زوج جوان درخودرو+عکس عروس جوان در شب ازدواج آبروی داماد را برد روح پسر بچه شکار دوربین مداربسته شد +تصاویر ...
فیش حقوقی صیاد
بیت المال برای خودشیرینی استفاده کرده ای؟! بعد هم علی به آن مرد می گوید: پول پاکت ها با محتویاتش چقدر می شود؟ خلاصه! آن پول را برمی گرداند بیت المال و طرف را هم یک هفته بازداشت می کند! فکر می کنید راوی خاطره بالا چه کسی باشد؟! حدس می زنید در خاطره بالا علی چه کسی باشد؟! القصه! بهار 85 یعنی 10 سال پیش رفتم مشهد تا برای مجله یاد ماندگار با خانم شهربانو شجاع مصاحبه کنم. شهربانو شجاع اما همین 3 ...
دخترنوجوان در دام شیطانی مرد میانسال
مادرش را به بیرون از اتاق مشاوره راهنمایی کند. در این لحظه مادر شهره قبل از آن که خانم مشاور حرفی بزند گفت: امروز چقدر هوا گرم است ،از صبح عطش دارم و نمی دانم چرا مدام تشنه می شوم. با اجازه شما می روم یک لیوان آب یخ بخورم. او از اتاق بیرون رفت. شهره دست هایش را زیر چانه اش گره زد و گفت: آنقدر از دعواهای تکراری و جر و بحث های خسته کننده پدر و مادرم کلافه شده بودم که خودم را غرق ...
سبک زندگی موفقیت شغلی و تحصیلی 10 نکته طلایی برای مدیریت زمان که هر کس باید بداند
این مقاله با 10 نکته برای مدیریت زمان آشنا می شوید. مدیریت زمان-ساعت بسیاری از افراد برای کسب چنین مهارتی کوشش و تقلای بسیاری می کنند، چرا که یک دلیل بنیادین پشت این تلاش های آنها وجود دارد. اینکه افراد از درک تمایز میان زمان ساعتی و زمان واقعی عاجزند، ولی حقیقت این است که زمان ساعتی به میزان دقیق ثانیه ها، دقیقه ها و ساعت های هر روز مربوط می شود و زمان واقعی یک امر نسبی است و ...
تلخی و شیرینی زندگی یک نابینای موفق
هستم و خود همین تک پسر بودن، حس عصای شکسته را برای خانواده تقویت کرد. اما پدرم کوتاه نیامد و زمانی که 11-12 ساله بودم، برای اینکه از خانه بیرون بیایم و عملاً وارد جامعه شوم، پدرم از شهر خوار و بار می خرید و به روستا می آورد تا من دستفروشی کنم. حدود 4 سال کار دستفروشی را ادامه دادم تا اینکه تصمیم گرفتم در کلاس های نهضت سواد آموزی که در شهرستان جوانرود دایر بود، شرکت کنم. اهالی روستا از ...
ماجرای خواستگاری احمد توکلی
.... یک دفتر چهل برگ خریدم و 23 صفحه مطلب نوشتم. پشت صفحات را هم سفید باقی گذاشتم و برای ایشان توضیح دادم که من دوبار بازداشت شده ام که پدر و مادرم خبر ندارند و در آینده هم به مبارزاتم ادامه خواهم داد و این که خیال نکن با یک دانشجوی مهندسی برق دانشگاه شیراز ازدواج کرده ای چرا که من در مسیر مبارزه ام، ممکن است اخراج شوم، به سربازی فرستاده شوم و یا حتی به زندان بروم یا کشته شوم چرا که پیرو ...
کتابخوانی با چای قندپهلو/ گزارشی از پشت صحنه برنامه کتاب باز شبکه نسیم/ اینجا سلبریتی ها کتاب می خورند!
.... پس چرا همه چیزش تغییر کرده. شرمنده طرف می شوم اما دیگر سمتش برنمی گردم. نگاهم به کوچه ای می خورَد که تهیه کننده آدرسش را برایم پیامک کرده. بالاخره کوچه را پیدا کردم؛ چقدر پهن و خلوت است. یکی دو خانه هم بیشتر تویش نیست بقیه انگار باغ و اینهاست. خب یافتم و رسیدم به استودیوی برنامه تلویزیونی کتاب باز . همینکه هرشب ساعت 20 روی آنتن شبکه نسیم می رود. پس دیگر فهمیدید از چه حرف می زنم ...
ولخرجی یک مدافع حرم برای ازدواجش!
...! شب که آمدند خواستند که ما باهم صحبتی داشته باشیم. حدوداً 2 ساعت صحبت هایمان طول کشید. از کارش حرف زد و از مأموریت هایش! فکر می کرد اگر بیشتر توضیح دهد ممکن است من منصرف شوم. اما اصرار کردم هرچه باید بدانم را بگوید. گفت می گویم. اما اگر به هر دلیلی این وصلت انجام نگرفت، در مورد نوع کارم با هیچ کس حرفی نزنید. گفت حتی ممکن است برخی مأموریت هایم یک سال به طول بیانجامد و ... آن شب ...
رسانه بما هو رسانه/ ابتذال معانی در شبکه های اجتماعی
اجتماعی است که سال گذشته در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی شهرداری برگزار شده بود و به دلیل اهمیت و جذابیت موضوع به بازخوانی آن پرداختیم. در این سخنرانی، فارغ از آنکه محتوای پیام رسانه چه باشد (خوب یا بد) به اثرات ذات تکنولوژی رسانه بر انسان و جامعه می پردازد. *** بسم الله الرحمن الرحیم... عرایض بنده عموما با عنوان تابلوی پشت سرم تفاوت دارد من بنا نیست ...
دویدن در تابستان لوت!
در پاسگاه مرزی مشخصی به او خوش آمد بگویند او را هنگام ورود ندیدند و به جستجو برای پیدا کردن وی پرداختند اما چندی بعد متوجه شدند که او پیش از این از طریق باریکه راه ها و هزارپیچ های خود با سرعتی قابل توجه چند ساعت پیش به مقصد رسیده است. در آگوست 2011 در امارات متحده عربی در مرز عربستان سعودی، در نزدیکی واحه لیوا او مقاومت بدنی خود را با نیاشامیدن و نخوردن در 24 ساعت، 36 ساعت و 48 ساعت و ...
ماجرای مهناز و پانسیون دختران در جردن + عکس
. امنیت اینجا خوب است. آدم همین امنیت را به هرچیزی ترجیح می دهد. محله اش هم خوب است دیگر. بعضی ها هستند که حتی می توانند جایی اجاره کنند، اما می گویند ترجیح می دهیم جردن زندگی کنیم. هم اتاقی مهناز، به محض ورود، فضای اتاق را پر از خنده می کند. چند ساعت مرخصی گرفته تا به جشن تولد خواهرزاده اش برود. دو تا خواهر و یک برادرش در تهران زندگی می کنند. می گوید: خیلی اصرار می کنند که بروم پیش شان اما ...
مجید اخراجی ها حالا در سوریه!
. به شوخی می گفت: این مامان خانم فیلم بازی می کند که من سوریه نروم وقتی واکنش هایمان را دید گفت که نمی رود. چند روز مانده به رفتن لباس های نظامی اش را پوشید و گفت: من که نمی روم ولی شما حداقل یک عکس یادگاری بیندازید که مثلاً مرا از زیر قرآن رد کرده اید. من بگذارم در لاین و تلگرامم الکی بگویم رفته ام سوریه. مادر و پدرم اول قبول نمی کردند. بعد پدرم قرآن را گرفت و چند عکس انداختیم. نمی دانستیم همه چیز ...
ساعی: از 2 چیز متنفرم، نقره و برنز
که خوشبختانه طلا گرفتم. ورزشکاران برای حضور در المپیک باید متفاوت باشند و برنامه های خوبی داشته باشند خصوصا یک سال مانده تا المپیک شرایط ویژه است. قبل از پکن پشت سرم حرف زیاد شنیدم وقتی برای کسب سهمیه المپیک 2008 پکن به منچستر رفتیم و سهمیه نگرفتیم خیلی شرایط سخت شد. مربی تیم ملی تغییر کرد، شرایط برای من دشوار شد. حتی یک سال قبل المپیک نیز به من پیشنهاد شد که مربی تیم ملی شوم اما ...
قتل پدرم و حرف های اقوام مرا دیوانه کرد
قتل را می خوانید. ***برای کشتن مادرت برنامه ای داشتی؟ خیر، اتفاقا او برنامه داشت تا مرا بکشد. من خواب بودم که یکدفعه دیدم مادرم چند قدم آن طرف تر از من ایستاده است. من داخل اتاق خودم بودم و او داخل پذیرایی ایستاده بود. یکدفعه حس کردم یک گازی از سقف به روی من تراوش پیدا می کند و باعث شده بود اختیار از من سلب شود. می خواستم بلند شوم که مادرم مرا صدا کرد و گفت من می روم خانه دایی ...
چگونه مدیر خبر خبرگزاری پارس شدم؟
در هفته سوم شهریور 58 و چند روزی پس از درگذشت آیت الله طالقانی. درست در روزی که دکتر بختیار در هایدپارک کرنر سخنرانی داشت و فردایش روزنامه ها انگلیس پر از مطالبی بودند در ارتباط با ایران. دکتر افروز تازه کاردار شده بود. خودم را به ایشان معرفی کردم. اولین باری بود که او را می دیدم، بچه نازی آباد و تحصیلکرده امریکا با چشمانی ریز اما جاه طلبی های بزرگ. ایشان از قبل در جریان انتصابم قرار گرفته بود. از ...
نوزادی بدون دل و روده و بدون شناسنامه!/عکس
: استرسی که به خانواده وارد می شود یک طرف و تا غروب دنبال پزشک بودن، یک طرف دیگر. فقط گفتند مثانه اش بیرون است و می توانید آن را با سرم شستشو و گاز استریل تمیز نگه دارید. ما به شهرستان رفتیم و دوباره پس از چند سال به تهران برگشتیم. علی به مشکلات درمانی این بیماری اشاره کرد و گفت: تنها یک پزشک در تهران بود و اکستروفی مثانه را می شناخت. پزشک به خانواده ام گفته بود که با 3 عمل جراحی این ...
خاطره های ماندگار علامه طباطبایی از لسان دخترشان
را غارت کردند. خاطرم هست مادرم فقط یک قابلمه غذا و شش بشقاب لعابی همراه خودش آورد. به قم که آمدیم یک اتاق آنجا اجاره کردیم و حدود دو سال آنجا بودیم. وسط اتاق جای در داشت که مادرم پرده ی سفیدی آنجا زده بود و اتاق را به دو قسمت کرده بود. آن طرف اتاق طلبه ها می آمدند و حاج آقا درس می دادند و این طرف اتاق ما بودیم. این قدر ساکت و آرام می نشستیم که صدای نفس کشیدنمان هم درنمی آمد. بعد از این خانه، حاج ...
وسوسه 20میلیونی سرایدار و جوان بیکار
تحویل می داد. لحظه ای با خود اندیشید کاش این پولها برای من بود با بیست میلیون تومان چه صفایی می کردم چند روز کامل مرخصی می گرفتم و آقایی می کردم یک رستوران خوب می رفتم و یک پراید دست دوم می خریدم پشت در می گذاشتم و حواسم بود که کسی نزدیکش نرود. سلیمان به خوشبختی با بیست میلیون تومان می اندیشید که کارمند بانک شماره بعدی را خواند. پولها را درون لباسش گذاشت و تی شرتش را درون شلوار ...
خواستگاری ویژه احمد توکلی و شرح حال 23صفحه ای
می روم تا صحبت های مقدماتی را بکنم. یک دفتر چهل برگ خریدم و 23صفحه مطلب نوشتم. پشت صفحات را هم سفید باقی گذاشتم و برای ایشان توضیح دادم که من دوبار بازداشت شده ام که پدر و مادرم خبر ندارند و در آینده هم به مبارزاتم ادامه خواهم داد و این که خیال نکن با یک دانشجوی مهندسی برق دانشگاه شیراز ازدواج کرده ای، چرا که من در مسیر مبارزه ام، ممکن است اخراج شوم، به سربازی فرستاده شوم و یا حتی به زندان بروم ...
اینجا رنگ ها بر مدار هستی می چرخند - در انتظار تاسیس موزه محجوبی
آیم و به طنز می گویم: استاد هنوز فرصتش پیش نیامده این سفرها را برویم. متوجه منظورم می شود و می خندد. می گوید: در پاریس امکان ندارد اجازه بدهند بافت تاریخی اش را عوض کنید. من به فاصله چند سال دو بار به پاریس رفتم و در آنجا هیچ چیز تغییر نکرده بود. حالا شما از آن روزی که من تهران آمدم تا امروز ببینید تهران چقدر فرق کرده است. دیگر شمال و جنوب و شرق و غربش معلوم نیست، انگار دارد ...
جدال خطابه و استخفاف / مناظره ای که مشاجره شد
عظیم محمودآبادی: وقتی یک و ماه و اندی پیش نشست بنیاد باران در سالروز درگذشت مرحوم دکتر شریعتی به جدال لفظی بین سخنرانان با هم از سویی و برخی شرکت کنندگان از سوی دیگر کشیده شد بیش از آنکه نفس درگیری فکری و لفظی حاضران آن نشست مهم باشد نشان از زنده بودن شریعتی و آثارش در جامعه روشنفکری ایران داشت؛ روشنفکری که بعد از چهل سال از مرگش طرفداران او در مدح و منتقدانش در ذم به یک میزان مصمم هستند ...
بتن ریزی راکتور اراک تحقیر ملت ایران بود
مشخص شد که نام افراد را از روی درب اتاق آنها برداشته بودند و اسم آن دو نفر به این دلیل ذکر نشده بود که نامشان روی درب اتاقشان نبود که این به معنی جاسوسی است. عباسی با اشاره به اینکه در سال 92 ظریف به ژنو می رود و برنامه اقدام مشترک یا مقدمه برجام را می نویسند، افزود: بعد از انجام اقدامات آمانو گزارش GOV 2014 را می دهد و حدود دو ماه از وقتی که همه چیز کشور را تحویل داده ایم، گزارش آمانو منتشر ...
آمدم، ماندم رستگار شدم
مترجم و زبان ایما و اشاره ادامه داشت تا اینکه خانم دکتر کم کم با زبان فارسی آشنا شد. اما زمانی به طور کامل به این زبان مسلط شد که بچه هایش راهی مدرسه شدند. او همانطور که به بچه هایش الفبا را یاد می داد، خودش هم فارسی را به طور کامل یاد گرفت و بر آن مسلط شد؛ با اینکه سال ها از آن زمان گذشته اما هنوز هم نوشتن بعضی از کلمات برایم سخت است. گاهی اوقات هم بعضی از کلمات فارسی را فراموش می کنم و معادل ...