سایر منابع:
سایر خبرها
خواننده های ایرانی و دنیای بچه داری!
دوست دارد. وقتی که پسرش سانیار متولد شد در صفحه اینستاگرام خود نوشت: عشق من به دنیا اومد... پسرم سانیار خوش اومدی به این دنیا، زیباترین عشق این جهان و اون جهان رو تو وجود سانیارم می تونم لمس کنم... خوشحال ترین و زیباترین روز زندگیم رو با شما عزیزان تقسیم می کنم، برای سانیار من با قلب های مهربونتون آرزوی سلامتی، خیر و برکت بکنید... او نیز از آن دسته خواننده هایی است که هر چند روز یک بار عکس ...
زن مظهر خلاقیت الله؛ به قلم بانو مجتهده علویه همایونی (بخش دوم)
دارای شدت و ضعف و کمال و نقص است. انسان نیز نسبت به ماهیات تحت وجودی خود دارای رتبه وجودی عالی تر و برتر است. حکیم آگاه مولانا جلال الدین مولوی گفته است: از جمادی مردم و نامی شدم / وزنما مردم به حیوان سر زدم مردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم آری، انسان موجودی است که جماد، نبات و حیوان، فانی در وجود او و قربانی راه پای او هستند و به طور کلی، دیگر ...
یک هفت و هفت صِفرِ ساده!
یک کارمناسب و درخور رشته تحصیلی ام، درنظر بگیرد:” ببخشید استاد، من مدتیه در رشته سینما فارغ التحصیل شدم و می خوام اگه ممکن باشه، توسط شما وارد بازار کار بشم!” – یعنی به سلامتی دیگه درس و مشق رو تمومش کردی؟!” – بله، تموم شد! – بدون تجدیدی؟! – تجدید چیه آقا؛ من در بین همه دانشجویان، بهترین امتیاز... – بابا ایول؛ جمالتو عشقه ممتاز؛ سالاری جون ...
رمان بازگشت از حجاب و شبهات یک دختر دبیرستانی می گوید
. مریم شتاب زده گفت: من خودم می نویسم همه رو، شما جمع بندی بحث رو بگید. این رو که شک ندارم که اطلاعاتت از همه ی ما بالاتره. -مریم جان این طوری که نمی شه اذیت می شی. -من خودم راضی ام از حق الناس نترس. بچه های گروه هم گفتند ما به مریم در نوشتن کمک می کنیم. فاطمه با شادمانی گفت: خوش حالم که نظر من براتون مهمه؛ اما منم برا نوشتن کمک تون می کنم، حتی اگه خودتون با ...
از بی قراری برای دیدار امام تا ماجرای کفن نخریدن حاج رحیم
و بی حال به منزل می آمد. چند وقتی بود که خیلی کم بابا را می دیدم و از دیدنش سیر نشده بودم، این اواخر هم بحث رفتن به سوریه مطرح شده بود؛ یک روز با دلخوری گفتم: بابا جان! یک سؤال دارم، دوست دارم بدون تعارف جوابم را بدی . گفت: خب بپرس . پرسیدم: تو زندگی شما خانواده اولویت چندم است؟ بابا سرش را پایین انداخت و چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت: از یک جهت من همه این کارها را برای خانواده انجام می دهم ...
ماه، روز اول ذی القعده کامل می شود
تو آسمان و عرش خداست لطف کردی آمدی به زمین پیش ِپایت عجب شلوغ شده سائلان صف کشیده اند ببین همه ی باغها برای شما هرچه خواهی بیا و میوه بچین من دعا می کنم تو را به خدا دست بالا ببر بگو آمین کاش گَردَم فدای معصومه جان دهم زیر پای معصومه مِهر رویِ تو محور خورشید نام تو نقش دفتر خورشید در افق های روشن ...
فرزندان خواننده های مشهور ایرانی + تصاویر
عاشقانه او را دوست دارد. وقتی که پسرش سانیار متولد شد در صفحه اینستاگرام خود نوشت: عشق من به دنیا اومد... پسرم سانیار خوش اومدی به این دنیا، زیباترین عشق این جهان و اون جهان رو تو وجود سانیارم می تونم لمس کنم... خوشحال ترین و زیباترین روز زندگیم رو با شما عزیزان تقسیم می کنم، برای سانیار من با قلب های مهربونتون آرزوی سلامتی، خیر و برکت بکنید... او نیز از آن دسته خواننده هایی است که هر چند روز ...
هنرمند نابینای نهاوندی از ناگفته های زندگیش سخن گفت/مسئولان نه به من سر می زنند و نه دلجویی می کنند
نعمت بینایی را از او گرفت، آن هم زمانی که فقط 27سال سن داشت. از کودکی عاشق نقاشی و کارهای تجسمی بوده است و این هنر را به پیروی از برادر بزرگ تر آموخته، تا اینکه یک روز در اثر بیماری برای همیشه نابینا می شود. اما علاقه به مجسمه سازی به مدد استعداد درونی و تربیت هنری قبل از نابینایی و به یاری تجلی حافظه بلندمدتش کمک می کند تا به خلق آثار تجسمی بپردازد. می گوید هنر مجسمه سازی در درونش ابتدا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (290)
، بلاخره تو 10 جلد کتاب هر جمله یه بار اومده دیگه. 4. خیلی دوست داشتم الان یکی رو نصیحت می کردم و اون هم مثل این مستمع های سخنرانی قرائتی سریع با خودکار تو برگه ش یک چیزی یادداشت می کرد. کجا میری برادر؟ بایست 5. جنجالی ترین گفتگوی دو نفره که ممکنه اتفاق بیافته، بین حاجیلو و شجاعی مهره.حاجیلو بپرسه خوبی خوبه؟ شجاعی مهرم 40 دقیقه از خوبی براش بگه. 6. خوبیش اینه ...
بابام ملوان می شود
زده به سقف خیره شدند. اما همان دختر کوچولو که حالا بغض کرده بود، گفت: چی کار کنیم... یعنی می گم چه طوری بازی کنیم... دریا که خراب شد... الآن فقط داره بارون می آد. بعد هم زد زیر گریه. بابام گفت: غصه نخور... یه دریای دیگه درست می کنیم. یکی از بچه ها از جایش بلند شد و گفت: آره، یه دریای دیگه درست می کنیم... اصلاً بیاین بریم خونه ی ما و اون جا رو دریا کنیم. یکی دیگر از بچه ها گفت ...
مروری بر دیالوگ های پرمایه و فاخر ایرانی
مادرت هنوز رو دلمه... انگشتری تو رو که پس فرستاد، گفت اگه خودت دختر داشتی راضی می شدی یه عمر چرخ فلجی برونه؟ گفتم: بی انصاف... مگه بچه من وقتی رفت جنگ، این جور بود؟ سبیل و سنبلش هنوز سبز نشده بود، قد داشت مث شمشاد... هزارون دختر آرزوی عروس شدن اونو داشتن.... یه لب بود و هزار خنده... هامون/داریوش مهرجویی حمیدهامون (شکیبایی) خطاب به دکتر سماواتی روان پزشک مهشید(بیتا فرهی): چهل و خرده ...
اقدام مرد هوسران با سه همسرش
شوهرم برنگشتم خونه بابام. تو خونه خودمون که پر از خاطره بود موندم. خواستم مستقل باشم. چرخوندن زندگی برام سخت بود امّا فقط به امید یاسر تحمّل می کردم. مطمئنم که نفرین دخترایی که بیچاره شون کرده دیر یا زود زندگی مون رو نابود می کنه. " شیمای" بیچاره رو هم دو سه روز قبل طلاق داد. بچه هفت ماهه رو هم داد به شیما اصلا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! حرفهای مهدیه سخت ذهنم را مشغول کرده ...
زنده شدن نام "علی گندابی" روی صحنه تئاتر
های محرم به همدان می آید بعد از پایان مراسم و در مسیر برگشت متوجه بسته شدن دروازه خروجی شهر می شود و زمانی که قصد دارد در بزند تا نگهبان شب در را باز کند، با علی گندابی و نوچه هایش که به حالت مست واربده کشی در کوچه پس کوچه ها پرسه می زدند روبه رو می شود. علی کندابی با تمسخر به سمت شیخ حسن می آید و به خطلب به او می گوید:"شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال دائم روضه خونی راه می اندازید ...
فعالان مؤثر فرهنگی اصفهان، 10 سال پیش چه می گفتند؟!
های دبیرستان شهید رجایی. محلی که برای اولین بار کار فرهنگی را در آنجا شروع کردید؟ -دبیرستان شهید رجایی. شخصیت ها و یا سبک هایی که برای شما در فعالیت های فرهنگی تاثیرگذار بوده اند کدامند؟ -اول، شهید بهشتی. گرچه اتفاقی با ایشان آشنا شدم و بعدها به این نتیجه رسیدم هیچ فرد کاملی را نمی توان مانند ایشان پیدا کرد. اکنون در کدام مرکز فرهنگی مشغول ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (288)
باشد و هیچ گاه دچارِ ریزش پشم و مشتقاتش نگردد. ژیلا خانم صادقی و همسر جان پس از آنکه در محضر عقد کردند و عکس گرفتند، بلافاصله و تا کامنت ها از دهان نیافتاده، از آنجا راهی فرودگاه مهرآباد شده و خود را به مشهد رساندند. پیمان معادی با این عکسِ "ماچ محور" تولد استاد محمود خان دولت آبادی را تبریک گفت. تبریک این روز به هنر و ادبیات ِ ایران زمین. سلفی شقایق فراهانی با یک ...
آهنگساز'نیلوفرانه': پورتراب یک دایره المعارف بود
در تاریخ موسیقی ایرانی، بسیار بوده اند آهنگسازان بزرگی که در روزگار زندگانی خویش آهنگ های با کلام و بی کلامی را ساخته اند که تا سال ها و دهه ها بعد نیز آن آهنگ ها و تصنیف ها در دل و جان مردم زنده مانده است. از خون جوانان وطن لاله دمیده (عارف قزوینی)، مرغ سحر (آهنگساز: مرتضی نی داوود)، شب انتظار یا منتظرت بودم (آهنگساز: مجید وفادار، خواننده داریوش رفیعی)، زندگی یا اون نگاه گرم تو (با صدای ...
حفاظت از پوست در برابر آفتاب
نورخورشید فواید زیادی برای ما دارد، اما با این حال به پوست آسیب می رساند. بهترین شیوه پیشگیری از آسیب های بی امان نورخورشید، این است که در ساعات خیلی گرم در معرض آفتاب نباشید و همچنین از کرم ضد آفتاب استفاده کنید. در این بین می توان با ایجاد تغییراتی در تغذیه نیز به حفاظت از پوست کمک بیشتری کرد. همچنین در طول تابستان سعی کنید از خوردنی هایی که دکتر قاسم صالحی، استاد دانشگاه به آن اشاره می کند ...
گرفتاری که مدیران اشرافی به با ر آوردند/ مردم منتظر گام های عملی روحانی
و شما به عقب تر از روز شروع برگشته اند. 2- همین جا اندکی تأمل کنیم. می گویند فضای مجازی به حد افراطی عرصه را بر فضای واقعی زندگی مردم تنگ کرده و موجب آسیب های متعدد شده است. اما آسیب های بزرگ تر با مقیاس های ملی آن است که جریان روشنفکری و مدیریتی دچار مجاز زدگی و غفلت از واقعیات و حقایق شوند. چطور؟ پاسخ این پرسش در شماره اخیر نشریه حزب اشرافی کارگزاران (صدا) است؛ آنجا که در گزارشی تیتر ...
خاطره بازی با دیالوگ های زیبای سینمای ایران/ آدما از دور دوست داشتنی ترند
(گیلانه) خطاب به ژاله صامتی:نیش زبون مادرت هنوز رو دلمه... انگشتری تو رو که پس فرستاد، گفت اگه خودت دختر داشتی راضی می شدی یه عمر چرخ فلجی برونه؟ گفتم: بی انصاف... مگه بچه من وقتی رفت جنگ، این جور بود؟ سبیل و سنبلش هنوز سبز نشده بود، قد داشت مث شمشاد... هزارون دختر آرزوی عروس شدن اونو داشتن.... یه لب بود و هزار خنده... هامون/داریوش مهرجویی حمیدهامون (شکیبایی) خطاب به دکتر سماواتی روان ...
- شب های کوش آداسی - در کتابفروشی ها
نسرین هم زیباست، تو ناحیه خوب تهران هم هست. خب خالجون نسرین هم بد نیست، ولی اگه یادت باشه اونا اولش توی اون خونه تنگ و کور خیابون کمالی می نشستن و وقتی شوهرخاله خدابیامرزت اون کارخونه مصادره ای رو بالا کشید به آلاف و الوفی رسیدن. وگرنه حال و روزی نداشتن. مامان، من جیفه گذران و پوسیده دنیا برای ذره ای ارزش نداره و عاشق فهم و کمالات اسکندرم. همچین اسکندر اسکندر می ...
اشعار آیینی ویژه ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها
... منتقم را بخوان که می آید به دعای دل شما بانو ! انتقام برادرانت را گیرد از خصم بی حیا بانو انتقام حسین و زهرا را گیرد از اشقی الاشقیا بانو ای به سر سایۀ تو ، اَلمِنَّه اشفعی للغریب فی الجنه با دلی مملو از محبّت تو آمدم در کنار تربت تو رو سیاه آمدم به شرم حضور تا ببخشد خدا به ...
بسته خبری سفیر دوشنبه 11 مردادماه 1395
آمریکا از دولت و شخص روحانی،محترمانه تیتر زده بود: ادعای عجیب سازمان سیا،چه کسی پاسخ می دهد . خوشبختانه جناب روحانی خیلی زود این درخواست کیهان را اجابت کرد و گفت : ما باید همراه شویم و نمی توانیم مقابل این قدرت های بزرگ بایستیم آن هم با شعارهایی که توخالی است ! این بهترین پالس به جان برنان رئیس سازمان سیا است که به آنها اطمینان می دهد ؛نگران نباشید!حمایت شما نتیجه داده و ما هرگز ...
نقد اسماعیل زرعی بر مجموعه داستان(جهنم به اجبار) نوشته ی : شهلا شیخی
اً ماجرای عاشقانه ای است که از زبان ِ کارگر ِ رستورانی روایت می شود به نام کاظم آقا. رویا ، زنی که (ریزه میزه بود ؛ آنقدر که تو مشت یک آدم ِ گنده جا بشود. ترکه ای و مغرور ؛ اما لبخند که می زد به دل می نشست. جوری راه می رفت که حاج رضا مجبور بود از تو شیشه تماشاش کند)[1] هر روز ، کمی مانده به یک ِ بعدازظهر برای ناهار می آید ، پشت ِ میزی که مخصوص او و حتا به نام اوست می نشیند ؛ تا کاظم آقا مثل پروانه ...
هیلاری کلینتون و ایران
بازگشت سالم رکسانا به کشور و حضور پدر و مادر او در جمع خود بسیار شادمانیم. این موضوعی بسیار نگران کننده برای کشور ما، برای دولت اوباما و برای شخص من نه تنها به عنوان وزیر امور خارجه، بلکه به عنوان یک مادر، به شمار می رفت. قلب من هر روز با رکسانا و پدر و مادر او بود. ما از اینکه او اکنون آزاد است و توانسته به این کشور بازگردد، احساس حق شناسی می کنیم . روز 21 اردیبهشت 1388 عبدالصمد خرمشاهی ...
خودم و دوقلوهایم با افتخار می گوییم خانواده شهید مدافع حرم هستیم
آیفون صدایش زد و سجاد شروع کرد به دست تکان دادن. وقتی همه مهمان ها رفتند مریم گفت: مامان بابام دیگه هیچ وقت برنمیگرده، اون شهید میشه. گفتم این حرف رو نزن اون فقط چند روز میره پیش حضرت رقیه (س) و برمیگرده. اما مریم از حرفش کوتاه نمی آمد. همسرم ابتدا به یزد رفته و بعد از چند روز از آنجا به سوریه اعزام شده بود. سجاد قبل از رفتن به من گفته بود هر وقت ملیکا دلتنگم شد او را به حرم حضرت معصومه ببرم. از من ...
رضاییان به ایران برگشت
2016-08-01 18:18 والا از نظر فنی بازیکن خوبی هست و تو این شکی نیست. از ماهینی هم تو فاز هجومی بهتره. ولی متاسفانه دو ریال واسه پیراهن ارزش قایل نبود با اون مدل رفتنش. میترسم برگرده دو روز رو نیمکت بشینه شر درست کنه، و یا هدای نکرده بقیه ازش الگو برداری کنند. نقل قول -10 #15 سهند 2016-08-01 17:31 دوستان عزیزی که میگین رامین نیاد بابا والا بخدا ماهینی بازیکن نیس آخر فصل ...
تقوایی تنها فیلمساز سیاسی سینمای ایران است
در جلسه نمایش رهایی و کشتی یونانی مطرح شد: دو فیلم رهایی و کشتی یونانی در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد. به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در شب پایانی هفته فیلم ناصر تقوایی جمعه 8 مرداد دو فیلم رهایی محصول سال 1350 و کشتی یونانی محصول سال 1377 در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم ها با حضور ناصر تقوایی، خسرو ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (289)
چیه دستت؟ گفتم هیچی، گفت یعنی من کورم؟ گفتم این چه حرفیه آقا جون احتمالا خطای دید بوده. خبر خوبه خبر بده رو گفت! 9. بابام داشت نصیحتم میکرد میگفت همین شبکه های مجازی باعث شده از خانواده دور بشی گفتم آخه کی اینو گفته؟ گفت این حرف ثابت شده س، تو تلگرام گفتن. 10. یک کوچیک خوابیدم، خواب دیدم بابام از محل کارش ویلای شمال گرفته که یخچالش پر از لواشک محلیه. بیدار شدم نیم ...
شهدای مدافع حرم؛ ستارگان درخشان جامعه هستند
آموزش بدهیم. وی گفت: سردار رضا رستمی مقدم که برای دفاع ازحرم بانوی کربلا جان را خود در طبق اخلاص گذاشت برای این بود که فرهنگ ایثار و شهادت را به خوبی درک کرده بود و خط و مش شهدا را ادامه داده بود و در راه ولایت قدم بر داشت و این قدم برای تاریخ ماندگار است و خواهد ماند. سپهوند عنوان کرد: مدالی که شهید رستمی مقدم به عنوان اولین شهید مدافع خرم آباد به گردن آویخت برگ زرینی در ...
گله ناصر تقوایی و بوسه بر بازوی یک جانباز
ورودش به سینما پرداخت و گفت: از کودکی عاشق ادبیات بودم و اولین داستانم را در سن 10 سالگی نوشتم. کارم را با داستان کوتاه شروع کردم و هنوز هم شیفته آن هستم. خوشبختانه دوستانی مثل تقی زاده و صفریان داشتم که مترجم های خوبی بودند و این جزو شانس های زندگی من است. اما در ادامه به سمت سینما کشیده شدم. بچه آبادان بودم و در آبادان دو دسته فیلم به نمایش در می آمد؛ نخست فیلم هایی که از تهران به شهرستان ها می آمد ...