سایر منابع:
سایر خبرها
از سرخی تنور نانوایی تا داغی ترکش
آشنا شدم. اوایل سال 62؛ برای عملیات والفجر یک به گردان ادوات رفتم. آشنایی من با آقای فیروز و پدرش هم به این عملیات برمی گردد. فیروز احمدی: پدرم دوست داشت که همراه ما به جبهه بیاید. سال 64 برای اولین بار اعزام شد. آن زمان به همراه دو برادر دیگرم در منطقه بودم. مقصود احمدی: پیش از شروع جنگ، نانوا بودم. با آغاز جنگ تحمیلی، دفاع از کشور را وظیفه فرزندانم می دانستم به همین جهت سه تن ...
عزیزالله فرخی:بی سیم ها می گفتند: بروید به سمت ماه!
با هم رفته بودیم. مقر ریاست جمهوری را تحویل بچه هایی که تازه آمده بودند داده بودیم. یادم است دور آقا [آیت الله خامنه ای] می ایستادیم و می گفتیم: ما باید به جبهه برویم. حضرت آقا می گفتند شما بمانید، اینجا هم مثل جبهه است، فرقی نمی کند. یک روز فرمانده گردان، شهید احسان قاسمیه با چند تا از بچه ها که ما هم جزءشان بودیم دور آقا حلقه زده بودیم و بحث رفتن بود. آقا می فرمود: من حرفی ندارم، برای رفتن نمی ...
اجازه انتشار عکس های فاجعه منا را نداریم
فراگرفته و منطقه مانند صحرای کربلا شده بود. نقطه شروع اتفاقات و دلیل تهاجم سعودی ها به حجاج چه بوده است؟ همه چیز به هم ریخته بود و من تنها تعداد زیادی مجروح با سر و دست و بدن خونی می دیدم. بعد از حدود یک کیلومتر که رفتم به مرکز درگیری ها رسیدم و دیدم چگونه سعودی ها اقدام به ضرب و شتم حجاج می کنند و تنها سپر بچه های کاروان ما ماکت بزرگی بود که برای روز قدس درست کرده ...
فرهنگ جبهه در نقاشی های یک شهید+تصویر
اساس این گزارش، شهید مجید بهرامی سال 1340 در تهران به دنیا آمد؛ وی از دوران ابتدایی به نقاشی علاقه مند شد؛ مادر این شهید می گفت: دوست داشتم مجید به کلاس زبان انگلیسی برود. او را ثبت نام کرده بودم تا در کلاس زبان شرکت کند؛ پایین ساختمان کلاس زبان، نگارخانه بود؛ او هر روز که به خانه می آمد، دقت می کردم و می دیدم که اثری از زبان نیست. یک روز که دنبالش رفتم، دیدم مجید از ساعت آغاز کلاس می رود از پشت ...
شهادت مرتضی او را برایم جاودانه کرد
هفته سه بار تشنج کرد. یعنی هر هفته سه بار این حالت به ایشان دست می داد. مرتضی سردرد می شد و اگر قرص هایش را نمی خورد بی هوش می شد. آخرین باری که راهی شد 17 مرداد 1395بود. روز آخر که می خواست برود به رویش نیاوردم که می دانم قصد رفتن دارد. این بار آخر، اولین مرتبه ای بود که از بچه ها خداحافظی کرد، از پدر و مادر من هم خداحافظی کرد. روز آخر می دانستم که دیگر او را نمی بینم. چند سال با هم ...
بچه های کوچه بهشت!
من مخالف بودم و به فکر 2 بچه خردسال و خودم بودم و او به خدا و بهشت و دفاع از وطن فکر می کرد آخرش هم حرفش را پیش انداخت و رفت که رفت... . شاید اگر آن روز عکاسی بود و از لحظه رفتن غلامرضا فیلم برمی داشت و عکس می گرفت ما هم علاقه و اشتیاق را می توانستیم در نگاه غلامرضا ببینیم. خانم گنجی می گوید: صبح زود بود که غلامرضا را از زیر قرآن رد کردم. دلم نبود برود اما انگار خودش بال در آورده بود و ...
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
تهذیب بزرگترین دبیرستان دخترانه منطقه بود و دو حیاط بزرگ داشت که توانستیم کارهای ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ را به صورت شاخص شروع کنیم. از آنجایی که تعداد دانش آموزان زیاد بود ستاد را به چند بخش تقسیم کرده بودیم. یک چادر کمک های مردمی دانش آموزان و خانواده ها را جمع می کرد. یک چادر برای برآورد نیازهای جبهه بود. از اوایل پاییز در طرح کاد بچه ها به کمک معلمان دستکش، جوراب، کلاه و شال گردن می بافتند. بچه ها ...
هفته دفاع مقدس نمودار مجموعه ای از برجسته ترین افتخارات ملت ایران
خود مدرسه است؛ آن هم مدرسه عشق و ایثار؛ مدرسه ای که انسان کامل پرورش می دهد . بعد لبخندی می زند. لبخندش سراسر معنا بود. سال ها بعد مادرش عکسش را نشانم داد و گفت: در کربلای پنج کربلایی شد... دلتنگ روزهای خدایی دلم برای جبهه تنگ شده؛ روزهایی که خدا نزدیک بود؛ آن روزها که صدای توپ و تفنگ در هم پیچیده بود و نوای یا زهرا و یا حسین شهر را پر کرده بود. دلم برای غروب های شلمچه، موج های ...
هفته دفاع مقدس در قاب سیما
خلبانان دوران دفاع مقدس، می پردازد. همچنین مستند های مادر مهر ، پایه یک ، جبهه میانی ، یک روز خوب ، این مرد زیر باران آمد ، بر بلندای افتخار ، به همین نزدیکی ، آخرین ستاره ، وقتی من بچه بودم جنگ بود ، از بلاک تا پلاک ، روایت کردستان ، امام ما گفت ، بوی لیمو می آید ، گنجینه های آسمان ، ستارگان عشق ، با نوای کاروان ، افلاکیان گمنام ، نیروی زمینی ارتش و برنامه چرخ از دیگر برنامه های شبکه چهار ...
خطر براندازی گفتمانی نظام اسلامی/ کم آورندگان خط مبارزه
روحیات بود که مورد نفرت مصلحینی چون حضرت امام خمینی قرار گرفت. امام خمینی که تاریخ جهان از سال 42 به بعد نمی تواند او را نادیده بگیرد و جهان اسلام از قرن 21 به بعد مدیون اوست، شجاعانه با صدایی صاف و بلند و زلال فریاد زد که ما می توانیم و این صدا را به غیر از جوانان و مردم خواص، دشمنان نیز شنیدند و پذیرفتند. هرچند که بودند گروهی از روشنفکران عوامی که به همرنگی با دست برتر عادت داشتند و چون دست امام را ...
به گزینه ای غیر از روحانی فکر نمی کنم
شده بودیم. قبل انقلاب حج رفته بودم یک جوان عرب گفت کجایی هستید گفتم ایران ، گفت برادر اسرائیل. آن چنان تحقیر شدم، می خواستم زمین دهن باز کند و من را ببلعد و این جمله را نشنوم. شاه آن زمان کنار کارتر دست به سینه می ایستاد. سخنرانی آقا افتخارآفرین بود که من آشیخ کف زدم، اگر شما بودید می رقصیدید ناطق نوری ادامه داد: با حضرت آیت الله خامنه ای رفتم سازمان ملل، ریگان روز قبل صحبت ...
از زمین های جنگ تا زمین های کشاورزی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ آن روزها نام و نان، بهایی نداشت و آنچه میدان دار بود، قیام بود و عروج. آن روزها ماندن بی معنا بود و مردن در بستر، ننگی بزرگ. آن روزها شهادت، شاهراهی به وسعت افق داشت. آن روزها فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت، یک میدان مین بود. خاکریزها، بوی بهشتِ مردانی را گرفته بود که سر به سر، تن به مرگ می سپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن، به دست کفتاران حریص و ...
شهیدی که پس 11 سال پیکر مطهرش پیدا شد
.... مادرش می گوید:دائم در منزل مشغول مطالعه بود. یکروز به او گفتم مادر جان خسته شدی، بلند شو برو بیرون برای خودت با دوستانت تفریح و گردش کن در جوابم گفت: مادر من اینهمه دوست در کنار خودم دارم. با تعجب پرسیدم کجا؟ من که نمی بینم ! کتابی که در دست داشت به من نشان داد و گفت این بهترین دوست من است. مادرش می گوید: یک روز جهت حل مشکلی به محل کار او مراجعه کردم، مشاهده کردم که چند زن کنار هم ...
بدرقه؛ از شهادت تا بهشت
می پرسیم، حاجی می گوید: مراسم با برنامه ریزی بود. شهید که وارد محله می شد، چند قدمی در اختیار خانواده و دوستانش بود. بعد که عزاداری آنها تمام می شد، در اختیار گروه ما قرار می گرفت. پیکر پاک شهید را نزدیک مسجد زمین می گذاشتیم . سخنرانی می شد، مسائل روز، مسائل انقلاب و ولایت و امام (ره) گفته می شد. نوحه خوانده می شد. بعد درست مثل مراسم دهه محرم، دو دسته بزرگ سینه زنی یکی جلوی پیکر شهید و یکی پشت سرش ...
قرار، سر سه راهی شهادت
...> چند روز قبل از شهادت، حاج عبادیان، مسئول تدارکات لشکر، یک دست لباس به حاجی داده بود و ما از روی همان لباس توانستیم حاجی را شناسایی کنیم و پیکر مطهر ایشان را به تهران بفرستیم. پس از فروکش کردن درگیری ها به دوکوهه و از آنجا هم برای تشییع جنازه شهید همت به تهران رفتیم. پس از تشییع در تهران، جنازه شهید همت را بردند به زادگاهش قمشه (شهر ضای سابق) و در آنجا به خاک سپردند؛ البته در بهشت زهرا نیز قبری به ...
عمویی: طالقانی را بی کس یافتم
افرادی نیفتد. خب آن روز گذشت و تا حدی در خیابان شانزده آذر تشنج ایجاد شده بود. به همین خاطر کمیته از طرف دادگستری دفتر حزب را مهروموم کرد. به این ترتیب امکان استفاده از دفتر علنی حزب منتفی شده بود. من همان شب به دیدار آقای طالقانی رفتم. ایشان در منزل نبود و آقای علی بابایی که یادش گرامی باد، حضور داشتند. علی بابایی یکی از شریف ترین افراد نهضت آزادی بود و بعد که از زندان بیرون آمد همیشه در کنار آقای ...
اعلام ویژه برنامه های دفاع مقدس تلویزیون و رادیو
پسرش در جنگ به شهادت رسیده اند تولید شده و در این ایام از شبکه چهار سیما پخش می شود . مستند پایه یک به کارگردانی محبوبه معافی، زندگی نامه محمدرضا سیدی را روایت می کند که در جنگ یک پایش را از دست داده است. مستند جبهه میانی به کارگردانی سید موسی حسینی به تفحص شهدای گمنام توسط رزمندگان و چگونگی پیداشدن پلاک شهدا در منطقه فکه را نشان می دهد. مستند یک روز خوب به کارگردانی امیر رضا ...
روز عید با جانبازان
هیچ چیزی در این دنیا قابل قیاس نخواهد بود. باید دست مریزاد گفت به این همه فداکاری، گذشت، ایثار، صبوری و مقاومت. من را شرمنده خانواده ام نکنید او که امروز عنوان جانباز شیمیایی را یدک می کشد و چند ترکش که در بدنش جا خوش کرده و تاب و توان او را بریده است از رفتن به سوریه و دفاع از حرم خانم بی بی زینب و حضرت رقیه نازدانه امام حسین(ع) سخن می گوید. اینکه به عنوان مدافع حرم قرار است ...
پشت سوریه ایستادیم تا دشمن پشت مرز ما نیاید/ارزش کار مدافعان حرم بسیار بالاست / فلسطینی ها روزی با ...
طول تاریخ ایرانیان یکتا پرست بودند، تاریخ ما آن بود اما توسط سلاطینی آنچنان ذلیل شده بودیم. قبل انقلاب حج رفته بودم یک جوان عرب گفت کجایی هستید گفتم ایران ، گفت برادر اسرائیل . آنچنان تحقیر شدم می خواستم زمین دهن باز کند و من را ببلعد و این جمله را نشنوم. شاه آن زمان کنار کارتر دست به سینه می ایستاد. ناطق نوری ادامه داد: با حضرت آیت الله خامنه ای رفتم سازمان ملل، ریگان روز قبل صحبت کرد ...
شورش متافیزیکی: پاسخی مدرن به مسئله شر
عدالتی کرده است، عطار نیز بارها می کوشد بر خدا خدایی کند و به او درست و غلط را نشان دهد: مثلا دیوانه ای به خدا می گوید اگر من جای تو بودم و قدرت مطلق داشتم هیچ گرسنه ای را باقی نمی گذاشتم یا اجازه نمی دادم کسی رنج بکشد یا تو که نمی توانی همه مردم را سیر کنی چرا این قدر نان خور می آفرینی یا تو که قرار است مردم را بکشی چرا اصلاً می آفرینی. آیا از این بازی جان دادن و جان گرفتن خسته نشدی یا کمی از عشق ...
نقش پول و مادیات در زندگی
درست فهم کند، و سرای توان گری است برای کسی که از آن توشه بردارد و سرای پند است برای کسی که از آن پند گیرد. جای عبادت و بندگی دوستان خدا، و جای نمازگزاردن فرشتگان خدا، و جای فرود آمدن وحی خدا، و جای بازرگانی دوستان خدا است که در آن، رحمت و فضل الهی را به دست آورده و سودشان بهشت خواهد بود. پس کیست که دنیا را نکوهش می کند؟ در حالی که دنیا مردم را به دوری خود آگاه ساخت و به جدایی خویش ندا در داد و ...
سرخط ...
که درباره ایران ژاژخایی می کند و از فساد در ایران می گوید به روی پلشت خود نمی آورد که در ایران فساد کشف می شود، فاسدان مالی از پست خود برکنار، زندانی و در مواردی اعدام می شوند و در هر حال طرد فاسدان انجام می گیرد، ولو چند رئیس بانک یا رئیس صندوق توسعه ملی باشد اما در سرزمین شما که یک خانواده جابر فاسد تمام سررشته ها را در دست دارد، کی اعلام و افشای فساد می شود؟ کجا پیش آمده که گردن قطور یا ...
پدر شهید " اکبر ابوالحسنی " دار فانی را وداع گفت
است وظایفم را اجرا کند و من 15 تا روز در ماه رمضان به جبهه بودم و بدهکارم و 11 یازده روز روزه سالهای پیش بدهکارم از مال من بردارید و به کسی بدهید تا روزه های من را بگیرد و خانه و ده مرا در بین فرزندانم به شرایط اسلامی تقسیم کنید و خانه من مهری خود را از این جانب و جهت سهم خود از این خانه ده سهم می باشد و در صورت امکان در هر سال مبلغ 10000 ریال برابر هزار تومان یا بیشتر برای نماز و روزه بدهند. ...
درباره هی یو و حمله آمریکا به عراق
! گفتم چه ملاقاتی؟! گفتند ملاقاتی دارید! این ها را هم باید بگویم. آن روز یک ایرانی که اسمش آقای کاشانی بود به ملاقات من آمده بود. او خانم گرتی را دیده بود. خانم گرتی رئیس پادگان نظامی آمریکا بود و آقای کاشانی به او گفته بود دوست من اینجا زندانی است و می خواهم او را ببینم. (آقای کاشانی دوست قدیم من بود که با هم در جبهه بودیم) خانم گرتی می گوید ما اینجا ملاقاتی نداریم. آقای کاشانی می گوید ...
مردی دختر بازمانده از چهار ازدواجش را کشت
از نسترن خواستم رفتارش را تغییر دهد، اما او قبول نکرد و به کارهایش ادامه داد. میزان نوشت: حسن درباره داستان زندگی اش می گوید: در خانواده ای در اوج فقر متولد شدم. هرچه بود چیزی جز فقر نبود. از وقتی چشم باز کردم و دنیا را شناختم مجبور بودم برای یک لقمه نان فقط کار کنم. نه محبت مادری و نه نگاه پدری، هیچ کدام متوجه من نبود. از جمع کردن ضایعات شروع کردم تا به دست فروشی کنار خیابان رسیدم. 15 ...
دمار از روزگار دشمن درآورده بود
ابتدا تا آخر عکس رهبر را در روی کوله و پیشانی و قلبش چسباند. حرمت نان و نمک امروز که مرتضی شهید شده حال و روز بچه های دفاع مقدس را می فهمم که خودشان از قافله جا می ماندند و همرزمانشان به شهادت می رسیدند. حس غریبی است. الگوی آقا مرتضی شهید حسن قاسمی دانا و شهید صدر زاده بودند. آقا مرتضی و شهید صدرزاده به هم قول داده بودند اگر یکی از آنها رفت دیگری را با خود ببرد. از همه مهم تر صبر ...
چرا مردم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نا امید شده اند؟
لغو مجوز شده بود ، که بار دیگر به همت جناب جنتی بذر امید بر دل شهلا شرکت و دشمنان نظام و انقلاب پاشیده شد . 10- یکی دیگر از اقدامات وزرات ارشاد که خبرساز شد، هزینه 100 میلیونی مراسم تدفین دو تن از خواننده های ضد انقلاب و لس آنجلسی آنهم در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(سلام الله علیها) بود. خواننده هایی که به عنوان گروه “سگ زرد” شناخته می شدند. این اقدام وزارت در حالی انجام شد که جشنواره ها و ...
روایت هایی از غربت مزار جهان آرا تا شهید بدون سنگ قبر
باز کرد و اینها. حالا یا درست است یا غلط. اگر درست است، چندان قابل اثبات نیست. اگر نباشد که خیلی ها به همه چیز بدبین می شوند. ماجرای شهیدی که 20 صفحه وصیت نامه داشت/در مراسم شب های احیای گلزار شهدا بیش از 100 هزار نفر شرکت می کنند بزرگترین فرزند خانواده شهید مهدی صمدی 15 ساله بود که به جبهه رفت و در عملیات والفجر 2 مجروح شد. خیال می کنند شهید شده. سه روز بدنش در سردخانه بوده و ...
مفقود شدن 700 نوار کاست از خاطرات زنان جنگ/عدم تمایل بانوان برای مصاحبه یکی از دشواری های جمع آوری ...
گرفت از طریق نوشتن زندگی شهید تارا با پیام زن ارتباط گرفتم و این شد آغاز مصاحباتم. با تأکید بر اینکه آن زمان ها خانم ها کمتر در خصوص فعالیت های پشت جبهه خود صحبت می کردند، گفت: مثلا خانم مریم کاتبی یکی از پرستارهایی است که قلیم سینمایی"ایستاده در غبار" از خاطرات ایشان با برادر احمد هست. یک سال از طرف بچه های نجمیه به مناسبت روز پرستار، قرار بود از هفت پرستاری که زمان جنگ ...