راکعی: ویژگی های اخلاقی مهدیه الهی قمشه ای باید کتاب شود / ملکیان: کتاب ...
سایر منابع:
سایر خبرها
مردم برای دیدن حسین(ع)، چه کتاب هایی را بیشتر خوانده اند؟
جهان شمولی درس آزادگی و جهاد در راه خدا. "راز رشید" شاعر محمدرضا سنگری ناشر سوره مهر کتاب راز رشید مجموعه شعرهای عاشورایی به انتخاب محمدرضا سنگری است که در آن اشعار شاعرانی چون سیدحسن حسینی، علی موسوی گرمارودی، علی معلم، قیصر امین پور، مصطفی رحماندوست، افشین علاء، سعید بیابانکی، عمران صلاحی و ... جمع آوری شده است. این کتاب در سه مطلع و در قالب های غزل، قصیده، مثنوی و رباعی ...
موسیقی در اسلام
چگونگی باده ای هم که سود رسانَد، و اشارت به جهان ارواح، و اشاره به نغمه های آسمانی و حرکت دوَرانی فلک در عشق مبدأ برترِ خود، و رقص آن در شوقِ جمال پروردگار و سماع آن در محبت حضرت حق و بزرگداشت نخست همة نخست ها (اول الاولین) می گوید: ساقیا، زین می بده بال و پرم پایبند عقل بردار از سرم ساقیا، درده میی چون سلسبیل شستشو ده روح را زین قال و قیل دل ...
علی لهراسبی، سلطان تیتراژ خوانی سریال ها
پایانی فیلم و موزیک فیلم را مستقل عنوان می کنند که بهتر است با هم تعامل داشته و در یک راستا باشند و هر یک کار خود را مستقل انجام دهند سه سال پس از دریایی ها تیتراژ پیله های پرواز را اجرا کردید که بسیار دیده شد و مورد استقبال قرار گرفت. پیشنهاد همکاری در این سریال چگونه حاصل شد؟ اتفاقا خاطره عجیبی از این ماجرا دارم که لازم است برای دوستانی که به دنبال حاشیه سازی هستند بگویم. آن ...
الیف شافاک؛ زن محبوب این روزهای بازار کتاب
فرانسه از جمله ملت عشق که در اصل دو رمان در یک رمان است و روایتی موازی از رابطه شمس و مولانا به دست می دهد، در ایران با اقبال عمومی مواجه شده و در لیست پرفروش ها قرار گرفته است. الیف شفق، اصولا آدمی است که سرش برای دعواهای سیاسی درد می کند. وی موضع آشکاری برابر افراطی گری نیروهایی مانند داعش دارد و در مجموع با تمام ایسم های موجود در جهان مخالف است. پیش تر در سال 2006 شفق، رمان حرامزاده ...
کار علمی باید روشمند و ضمانت اجرایی داشته باشد
جامعه بیشتر از آثار تبلیغی اش است آیا باز اصرار به ادامة آن روش داریم؟ قطعاً عقل سلیم این حکم را نمی کند؛ اگر به این نتیجه رسیدیم که باید در مورد پدیدة مداحی به مطالعات علمی روی آوریم باید این ظرفیت و سعة صدر را در جامعه یا حداقل در نهادهای مسئول و در خواص جامعه ایجاد کنیم تا اگر حاصل این مطالعات علمی چیزی خلاف ذائقه و آنچه ما فکر می کردیم بود در مقابل آن مطالعات علمی تسلیم شویم. اگر ...
اگر امام حسین(ع) نبود، بنی امیه شیعه را نابود و ریشه کن کرده بود
...، زبان حال امام حسین(ع) است که شاعر عرب، کربلایی شیخ محسن ابو الحب (متوفی 1305 ق) در قصیده ای بلند سروده است. [5] . ر. ک: اندیشه های ناب، دفتر سوّم: فضائل و قیام امام حسین علیه السّلام ، ص 116 تا 127. [6] . اللهوف، ص 11. [7] . ر. ک: کامل الزّیارات، ص 107؛ مثیر الاحزان، ص 115. [8] . عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 299. [9] . کامل الزّیارات، ص 105. [10] . قرب الاسناد، ص 36 [11] . المزار الکبیر (ابن مشهدی)، ص 501: وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما انتهای پیام/ ...
احساس همنوایی در رگ عاطفه خاقانی
گاهی به صورت مستقیم بیان می شود؛ گاهی هم آن عاطفه ی خشم و عشق و ترس و مباهات و نشاط و لذت را در ذهنش به صورت خیالی تجربه می کند. هیچ عیبی هم ندارد که این گونه باشد. به هر حال، حاصل کار بیان خشم در زبان است. در شعر خاقانی تعداد انگیزه های تجربی که باعث شده عاطفه ای در شاعر پدید بیاید، بسیار بالا است. در ده ها قصیده و شکل های مختلف، مضمون مدح و شکایت و عزلت و قناعت را که بیان می کند یک نوع حس واقعه و ...
گرامیداشت مولوی و بزرگداشت یک مولوی پژوه
نشست گرامیداشت مقام مولانا جلال الدین محمد بلخی و مرحوم مهدیه الهی قمشه ای مولاناپژوه و قرآن شناس برجسته، دیروز یکشنبه یازدهم مردادماه به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی و نیز پژوهشکده ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست حسینعلی قبادی رییس پژوهشگاه سخنرانی کرد و متن تقی پورنامداریان شاعر و مدرس ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز قرائت شد. در ...
گم گشته ی دیر آشنا
محمد منصوری/میرملاس از هنگام نوجوانی و جوانی با او کم و بیش آشنایی داریم که پس از آن چنان ما را در کام کشیده است که هر لحظه می توان با او زندگی کرد ، این هم حقیقتا نه مجازا واقعیت دارد. روزی نیست که به او نیاندیشیم یا از او نگوییم یا [...] محمد منصوری/میرملاس از هنگام نوجوانی و جوانی با او کم و بیش آشنایی داریم که پس از آن چنان ما را در کام کشیده است که هر لحظه می توان با او زندگی کرد ، این هم حقیقتا نه مجازا واقعیت دارد. روزی نیست که به او نیاندیشیم یا از او نگوییم یا با او سخن نگوییم یا به آثارش مراجعه نکنیم یا شعری از اشعارش را در خاطرمان نگردانیم یا در نوشته ای به کار نبریم و یا در خطابه ای از آن استفاده نکنیم لذا با زندگی روحی و فکری ما عجین شده است . باری ؛ مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر پارسی زبان قرن هفتم ، با آنکه چند سال اول کودکی را در خراسان زندگی کرد اگر چه نگوییم او شاعر ایرانی به معنای مصطلح امروزی کلمه است ولی به ایران بزرگ و حوزه فارسی زبان متعلق می باشد ؛ اما چه زشت است که بر سر ایرانی بودن یا ترکی بودن یا روسی بودن مولانا کشمکش دارند ؛ هر چند که مولوی برای حوزه فارسی زبان فخر ملی ست اما مولانا اختصاص به مالکیت و محدود به مرز های جغرافیایی ندارد ؛ او از آنِ کسی است که مثنوی را احساس می کند و می فهمد . می دانیم که در بلخ زاده شد مرز میان افغانستان و تاجیکستان کنونی که یک سال قبل از حمله مغول در دوازده سالگی هجرت کرد و سرنوشت چنین بود که گر چه مغول ها به ایران حمله کردند و آن ویرانی و کشتار را پدید آوردند ولی در فضای به وجود آمده به رشد نوعی از شعر ، عرفان و بلاغت مجال داد که دست کم چند شاعر بزرگ به ما تقدیم کنند که مولانا یکی از آنها بود و لذا او به حج رفت و نهایتا به ترکیه و در قونیه سکونت گزید که در آنجا حلقه ای از یاران پارسی زبان داشت و چنین بود که می توانست این اشعار را بسراید چنان که می دانیم مولوی در خلوت نمی نشست تا شعر بگوید ، نه غزل هایش و نه مثنوی معنوی او چنین سروده شده اند . مثنوی معنوی که همچنان مورخان نوشته اند و خود مثنوی گواه می دهد ، مولانا شب ها می نشست با یاران خویش و گاهی تا سپیده دم می گفت و آنها می نوشتند . او دست به قلم نمی برد و چیزی بر کاغذ نمی آورد ، در همین دفتر اول اشاره ای هم می کند : صبح شد ای صبح را پشت و پناه / عذر مخدومی حسام الدین بخواه (1) بنابراین نشان می دهد که سخن تا صبح می کشید ، مجلسی بوده و گاهی نامحرمانی وارد مجلس می شدند و مولوی دم در می کشید و سخن نمی گفته است : چون که نامحرم در آید از درم / پرده در پنهان شوند اهل حرم چون در آید محرمی دور از زند / بر گشایند آن ستیران روی بند (2) دوستان مولانا حقیقتا به سان ضبط صوت های امروز عمل می کردند حتی یک کلمه از سخنان او را نمی گذاشتند روی زمین بیافتد و همه را ثبت می کردند به همین دلیل اختلاف نسخ میان مثنوی و دیوان شمس نه اینکه چیزی نباشد اما نسبت به آن هجم عظیم شصت هزار بیت مسلما کم است و اینها حافظان بسیار امین و احسانا با سواد بودند گر چه بسیار از آنان هم افراد عادی بوده اند به همین خاطر مولوی قدری مسیحا وار عمل می کرد ؛ نزد عالمان و فرهیختگان و فضلا نمی رفت و مجلس او از مردم عادی ، بازاری ، کسبه و نافرهیختگان و تحصیل نکرده گان تشکیل می شد و حتی بر ایشان خرده می گرفتند که این جماعت نا اهل هستند که در جواب می گفت : ” اگر اهل بودند خود خدمتشان می رسیدم ” . او اینچنین رفتار می کرد ، دیگران که این وضعیت را ملاحظه می کردند که مولانا با اینگونه افراد می جوشد در مجلسش شرکت نمی کردند اما همین دسته های عادی بزرگترین خدمت را به او می کردند که به ثبت این اشعار در تاریخ انجامید . به عقیده نگارنده ؛ مولانا به ظاهر شاعر ولی جامعه شناسی زبردست در حوزه روش شناسی مردم نگارانه است ، وی همچنین د رحوزه کنش متقابل نمادین نیز ورود کرده که روش او روش هم دِلانه است زیرا که ا با حضور یافتن در بین گروه های مختلف زندگانی آنها را در قالب شعر و پند و اندرز بیان کرده است . باید به این نکته توجه داشت که سبک در گذشته اینگونه بوده است که تحصیل کرده گان مخصوصا کسانی که در علوم دینی تحصیل کرده اند ، ذولسان بوده اند . به دو زبان قطعا مسلط بوده اند خصوصا در زبان فارسی و عربی که مولانا یکی از آنهاست ، همچنین حافظ و سعدی . مولوی اشعاری هم به زبان عربی ، ترکی و همچنین یونانی عامیانه دارد اما مطلقا از اهمیت شعر های پارسی اش برخوردار نیست زیرا که با اشعار ترکی و عربی و ... تفنن می کرد . به گفته تحلیل گران ، اشعار عربی حافط بلاغت چندانی ندارد و سست می باشند اما سعدی را عربی دان درجه یک می دانند که قصاید فوق العاده ای هم دارد . مولانا در جایی شعری دارد که شاید با مزاق ما پارسی زبانان خوش نیاید آنجا که می گوید : لی حبیباً حُبهُ یشوی الحشاء / لَو یَشیع یَمشی الی عینی مشاء (3) من دوستی دارم که عشق او دل من را بریان کرده است ... که سپس می گوید : پارسی گو گرچه تازی خوشتر است / عشق را خود صد زبان دیگر است بوی آن دلبر چون پران می شود / آن زبان ها جمله حیران می شوند (4) در نتیجه زبان اصلی او پارسی بوده است و بدین زبان اشعارش را می سروده است ، در دیوان شمس هم همینگونه است حتی غزل های ملمع دارد. ما با چند شخصیت از مولوی در “مثنوی معنوی” ، “غزلیات شمس” و همچنین در “فیه ما فیه” مواجه هستیم ؛ در مثنوی شیوه مولوی معلم وار است ، گاهی شور شاعری او بالا می گرفته است اما خویشتن داری می کرد و می کوشید بر آن مهار بزند یا به قول خودش : در چنین مستی مراعات ادب / خود نباشد ور بود باشد عجب (5) عبد الحسین زرین کوب در جایی می گوید (6)که سبک مولانا ” منبری ” است گویی که مخاطبان و مستمعان در حضور او هستند و برایشان سخن می گفته است و به فراخور حال مخاطبانش توجه می کرد ، اگر می دید ملول اند قصه یا مثلی می گفت حتی گاهی سخنانی می گوید که از داستان های عامیانه هم پایین تر است تا جایی که الفاظ رکیک چاره ی کارش بوده است ؛ این شیوه نزد هیچ یک از بزرگان دست کم یافت نمی شود . علاوه بر این که نکوهشی هم بوده و خواسته از آن حشمت فضلایی خویش بکاهد تا به زیر آید و همنشین دیگران گردد . در مثنوی چنین است که ، پند می دهد واعظی می کند اما در عین حال حکمت های خیلی عمیق می گوید و قابل درک است چون در خور فهم مخاطبانش نگفته است و مشخص است که برای دیگران سروده است . مرحوم جلال همایی تعبیر خوبی دارد ، می گوید : مولانا به سان یک غواص است که تا مدتی روی آب شنا می کند و یکمرتبه غوطه می خورد و متوجه نمی شوی تا چه عمقی رفته و از جایی دیگر دوباره سر بیرون می آورد . به همین خاطر است که تمام احوال مولوی در مثنوی منعکس شده است ، و همچنین بهترین آینه ای که بخواهیم مولوی را در آن ببینیم و بشناسیم همین کتاب مثنوی ست که چیزی نیست که او فرو ننهاده باشد آنجا که می گوید : ما چه خود را در سخن آغشته ایم / کز حکایت ما حکایت گشته ایم گر هزارن طالب اند و یک ملول / از رسالت باز می ماند رسول اسب خود را ای رسول آسمان / در ملولان منگر و اندر جهان فرخ آن ترکی که استیزه نهد / اسب خود در خندق آتش جهد گر پشیمانی بر او عیبی کند / اول آتش در پشیمانی زند خود پشیمانی نروید از عدم / چون ببیند گرمی صاحب قدم (7) بر خود نهیب می زد که تند و گرم برو آن وقت ملالت های دیگران تو را سرد نخواهد کرد . و همچنین مولوی شاعر و عاشق در دیوان شمس را می یابیم ؛ به تعبیر خود : حلاج اشارتگر از خلق به دار آمد / از تندی اسرارم حلاج زند دارم (8) می گوید من در دیوان شمس راز هایی را فاش می کنم که اگر حلاج بود او خود مرا دار می زد . ” شمس به مولانا آموخت که در ساحت عشق محققانه سخن بگوید ” (9) ؛ تا پیش از شمس مولوی یک غزالی دیگر بود ، مرد عالمِ مفتی ، خطیب و واعظ و همچنین خوش زبان و بلیغ ولی عنصری که کم داشت ” عشق ” بود این همان گوهری بود که شمس در واقع نصیب مولانا کرد . شمس در سطحی نبود که به مولانا مطالبی یاد دهد چون مولوی از او عالم تر بود اما در حقیقت شمس این بارهایی را که بر دوش مولوی سنگینی می کرد ، دویدن او را کند تر کرده بود ، گرفت : گفت که تو شیخ شدی شمع شدی رهبر این جمع شدی / شمع نیم جمع نیم دود پراکنده شدم (10) تمامی متعلقاتش را از او ستاند و به فرمان شمس آنها را ترک گفت و به همین خاطر سماع پیشه کرد . صاحب نظران بر این باورند که مثنوی ؛ قرآن در زبان فارسی است ؛ تفسیر قرآن نیست بلکه قرآن است در زبان فارسی . مولوی اذعان می کند که به او هم وحی شده است حتی بدون اینکه بداند اشعار را بر زبان آورده است ؛ اگر بپذیریم که این ادعا صحیح باشد به توجه به ابیات مولوی آیا سکوت دو ساله ی او بین دفتر اول و دوم شباهتی با ویژگی هایی از حضرت محمد (ص) ندارد؟ . مدتی وحی به پیامبر نمی رسید و از این حالت ملول شده بود که آیه رسید : مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ قَلَی (11) ؛ خدا تو را ترک نکرده ، و با تو وداع نگفته است . در نظر مولوی اینچنین بوده است چون مقدمه ای بلند که بر مثنوی در دفتر اول نوشته است آنجا تمام اوصافی که قرآن برا خویش شمرده است او برای مثنوی ذکر می کند : ” کتابی که جز پاکان دستشان به آن نرسد یا خداوند با این کتاب عده ای را گمراه و عده ای را هدایت می کند ” . یا در جایی می گوید : هست قرآن حال های انبیا / ماهیان پاک بحر کبریا (12) او معتقد بود که وحی پایان نپذیرفته است ، برای خویش مقام پیامبری قائل نبوده است ولی متوجه این امر هست که وحی پایان نیافته است ، نه اینکه هر کسی که به او وحی شود پیامبر است چرا که وقتی کسی ماموریت پیامبری دارد ، پیامبر است به همین خاطر است که می گوید برای اینکه عامه انکار نکنند می گوییم وحی دل است و الا منظور همان وحی حق است چون وحی یک امر ذو مراتب است هم ضیعف تر هم قوی تر دارد همچنان که در قرآن است و مولوی هم بدان استناد می کند ، حتی در مثنوی هم اذعان می کند : نه نجوم است نه رمل است و نه خواب / وحی حق الله اعلم بالصواب از پی رو پوش عامه صوفیان / وحی دل خوانند آن را در بیان (13) او اذعان می کند که وحی حتی بر زنبور هم فرو آمده چرا که بر اثر وحی الهی زنبور مولد عسل شده است سپس ما آدمیان که خداوند فرموده است : وَ لَقَد کَرَمنا بَنی آدم ... وحی نازل شده بر ما قطعا برتر از زنبور خواهد بود و لذا چرا به ما وحی نشود تا ما از طریق الهام و کشف حقایق را دریافت نکنیم . چون که او حی الرب الی النحل آمدست / خانه ی وحیش پر از حلوا شده ست این که کرمناست بالا می رود / وحیش از زنبود کی کم می رود (14) مولانا هم اهل طریقت ، شریعت و هم حقیقت بوده است و این سه کمتر در یک نفر جمع می شود که این بزرگوار این سه را در خود گرد آورده است . . پی نوشت: مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی غزلیات شمس ؛ غزل شماره 264 ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر دوم ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر سوم ، مولوی پله پله تا ملاقات خدا ؛ دکتر عبدالحسین زرین کوب مثنوی معنوی ؛ دفتر سوم ، مولوی غزلیات شمس ؛ غزل شماره 1459 ، مولوی قمار عاشقانه ؛ فرج دباغ غزلیات شمس ؛ غزل شماره 1393، مولوی قرآن کریم ؛ سوره الضحی ، آیه -3- مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر چهارم ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر پنجم، مولوی درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
نگاه لینگز رنگ و بوی وحدت دارد/ حج راستین یعنی سفر در زمان
بسیار نغز و بسیار لطیف است. من کاملاً با این دریافت موافقم. به قول مولانا: این جهان خُمّست و دل چون جوی آب \ این جهان حجره ست و دل شهر عُجاب چیست اندر خم که اندر نهر نیست؟! \ چیست اندر خانه کاندر شهر نیست؟! . . . به نظرم با حج راستین و با زیارت بیت العتیق (خانهی کهن، و آزاد و مکرّم)، سفر در زمان و حتی گذشتن از زمان و مکان و رسیدن به لامکان و لازمان محقق می شود، و فراتر از این همه ...
فریبا ملکیان: شرح آثار مادرم درباره مثنوی منتشر می شود/ شرح منظومه ملاهادی سبزواری در عالم رویا
گروه فرهنگی :آیین گرامیداشت مقام مولانا جلال الدین محمد بلخی و مرحومه مهدیه الهی قمشه ای، مولاناپژوه و قرآن شناس کشورمان امروز (یکشنبه 11 مهر) با حضور فریبا ملکیان و افشین علاء، فرزند و داماد زنده یاد قمشه ای، فاطمه راکعی شاعر و قرآن پژوه و حسینعلی قبادی رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این پژوهشگاه برگزار شد. *خاندان الهی قمشه ای حق بزرگی بر گردن فرهنگ معاصر ایران دارند ...
پایان در آغاز راه
.... در مغازه های بازار سقز با انواع فشنگ های گوناگون روبه رو شدم که مانند سیب زمینی و پیاز روی هم انباشته بود. انواع سلاح ها نیز از کلت، تفنگ ژ-ث تا کلاش و تیر بار در معرض فروش بود. فشنگ ها کیلویی بود و خیلی ارزان. کلت سه هزار تومان و تفنگ ژ-ث پنج هزار تومان قیمت داشت. فروشندگان می گفتند: هر تعداد بخواهید در محل تحویل خواهیم داد. حال فلاحی به عنوان برجسته ترین نظامی مسئول، با این آشفتگی ها ...
دیگر تکلیفی برای ساخت فیلم جنگی ندارم
کوچک بودم و پدرم آن موقع پرورش اندام و بسیار قوی و درشت هیکل بود. زمان بمباران بود. یک روز بمباران شده بود من و پدر و مادرم که هر سه خیلی ترسیده بودیم داشتیم از منزل خارج می شدیم که با چند جوان خیلی لاغر بسیجی مواجه شدیم که ایستاده بودند سر جاده و پست می دادند. من دیدم این پسر لاغر اصلا نترسیده ولی پدر من با این هیکل بزرگ که به نظر من قوی ترین آدم جهان بود، تا این حد رنگش پریده و ترسیده است. نگاهم ...
این دل شده هیئت اباعبدالله/ گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
...> دست محبتت ز سر این دو بر ندار دق میکنم حسین بخدا سربه سر نذار تا من هنوز دست به مویم نبرده ام تا من هنوز از سر غصه نمرده ام مانند قاسمت هم عسل نوش شان نما لطفی نما حسین و کفن پوشش شان نما لطفی کن و اجازه بده ای برادرم لطفی کن و اجازه بده جان مادرم بگذار تا فدایی راه شما شوند بگذار تا شهید سر از تن ...
مراسم بزرگداشت ملامحمداسماعیل مردانی در مرودشت برگزاری شد
اشاره و بیان داشت: فردوسی در دربار سلطان محمود سال ها تحصیل کرد و سعدی در نظامیه درس خواند ولی ملامحمد اسماعیل مردانی ایل بچه ای از هیچ کجا آباد بود و همه چیزش را خودش باید پیدا می کرد. تدین تصریح کرد: اشعار وی بیانگر جنبه مذهبی و عشق عظیم به مولای متقیان است و اشعاری زیباست. وی اظهار داشت: زمانی که ایل در نزدیکی جعفرآباد سروستان ساکن شد، ملامحمد اسماعیل مردانی مکتب راه اندازی ...
ماجرای رنجی که مالک انتشارات امیرکبیر تحمل کرد
نشود؟ همین طور است. فکر می کنی اگر پدرت در کار نشر می ماند چه اتفاقی می افتاد؟ اگرها را خیلی نمی شود جواب داد، اما با برخوردی که حکومت با ناشران داشته سرنوشت پدر من که به این گونه رفتارها عادت نداشت چه می شد؟ به نظرم شاید عمرش به هفتاد سال نمی رسید. من همیشه به او می گفتم این عمر و اعتبار و احترام را شما از دشمنان تان دارید. به او می گفتم تو دشمن زیاد داشتی اما ...
فکر مخترع که لو برود دیگر تمام می شود
مهشید فرجی: گوشه ای از شهرک صنعتی البرز نزدیک شهر قزوین کارگاهی دارد که دفتر کارش هم هست. اینجا اختراع می کند، تولید می کند و بازاریابی هم انجام می دهد. 50 سال از اولین گفت وگوی او در مورد اولین اختراعش می گذرد. هاشم ساربان ها، نام یک مخترع را یدک می کشد درحالی که شاعر و موزیسین هم هست؛ سرپرست گروه موسیقی چکاوک بوده و همچنان در کارگاه کوچکش در 63 سالگی به کاوش مشغول است. سال هاست این حرفه اوست ...
دبیر کل چهارمین نکوداشت بین المللی مولانا:
رسیده و بتوانیم معنویت و مثنویت را در یک راستا هدایت کرده و از من نفسانی به من عرفانی برسیم و درس عشق را سرمشق صلح جهانی قرار دهیم. سعید محمدزاد اکبری، مدیر مسئول نکوداشت بین المللی مولانا عنوان کرد: چهار دوره نکوداشت به همت موسسه فرهنگی هنری مکتب فرش رسام عرب زاده برگزار شده است. مولانا عارفی است که هزاران سال جلوتر از زمان خود بوده و شیخ اجل در حکمت باید شاگردی او را بکند. وی ادامه داد: طی برگزاری ...
زندگی و مرگ - کلنل محمدتقی خان پسیان -
خدمت ارتش آلمان بود. همان جا ریاضیات عالیه و موسیقی یاد گرفت و مختصری از سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایران را به اسامی سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی با مختصری مقدمه به زبان آلمانی به چاپ رساند که فوق العاده توجه موسیقیدان های آلمانی را جلب کرد. تعدادی از رگلمان های مختلف را هم ترجمه و آماده چاپ کرد که به دلیل نداشتن استطاعت مالی موفق به چاپ آنها نشد. از آلمان به سوئیس رفت و بعد عازم ایران شد ...
شاعری ام برای تبلیغ ایمان بود!
داشت و رباعی فارسی پدرش گوبی نات تقدیم به امام حسین (ع) را خواند. این شاعر هندی در آخرین مراسم انجمن ادبی بیدل در دهلی نیز شعری برای امام خمینی خواند. خبرگزاری فارس گفت وگویی را با ادیب یاد شده، منتشر کرده است که سه سال پیش از درگذشت این پیر فرزانه با وی انجام شده است. گوشه ای از آن گفت وگو را می خوانید: * جناب پروفسور! چقدر با شعر فارسی و شاعران فارسی زبان آشنا هستید؟ ...
بزرگداشت زنده یاد مهدیه الهی قمشه ای برگزار می شود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آیین گرامیداشت و بزرگداشت مهدیه الهی قمشه ای، مولاناپژوه و قرآن شناس مطرح کشورمان از ساعت 10 صبح روز یکشنبه (11 مهرماه) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار می شود. در این آیین قرار است میزگردی با حضور فریبا ملکیان، فرزند بانو مهدیه الهی قمشه ای، افشین علا، شاعر و داماد بانو الهی قمشه ای و فاطمه راکعی، شاعر و قرآن پژوه برگزار شود. همچنین ...
داوود رشیدی: شان هنرمند، باید بالاتر از احزاب سیاسی باشد!
تحصیل یک رشته آبرومند به فرنگ می فرستد و او، در کنار تحصیل در رشته علوم سیاسی، تئاتر هم می خواند و بعد به عنوان کارگردان برمی گردد به وطن. در این اتوبیوگرافی که از نظرتان می گذرد، استاد فقید سینما و تئاتر به ما می گوید که چگونه بازیگر و کارگردان شد. *داستان من و عبدالحسین خان یک اتفاق در شش، هفت سالگی من افتاده که فکر می کنم شاید عمده ترین تأثیر را در ذهن من داشت که اینقدر به ...
هیچ کار مشروعی عار نیست
برای تجربه اندوزی و بزرگداشت روح و جسم. جامعه و مردم دیگر گذشت آن سال ها یا شاید قرن هایی که بعضی ها تنها بزرگ می شدند تنها زندگی می کردند، زحمت می کشیدند و با آب و غذایی که طبیعت برای شان مهیا کرده بود زندگی را تا دم رفتن ادامه می دادند، حالا انسان در همه چیز با همنوعانش شریک است، در کار و درآمد و غم و شادی وجدان بشری بیدار است، زندگی راه خودش را می رود و باید در بالا و پایین ...