سایر منابع:
سایر خبرها
تنها حسرت منصور پورحیدری در فوتبال
باشگاهداری را ادامه نداد و همین باعث شد تا من و آقاجلال به تیم تاج برویم که آن موقع فرزامی هم آنجا بود. بعد از آن بازیکنان دیگری به تیم آمدند، بعد رایکوف آمد و در نهایت تیمی بسیار خوب را شکل دادیم. *می گفتند شما یکی از بازیکنان محبوب و مورد علاقه رایکوف بوده اید، درست است؟ نه بحث من نبود. همه بچه ها برای رایکوف احترام و ارزش زیادی قائل بودند. فقط من نبودم. اما رایکوف جدا از ...
معاویه با شهادت امام حسن(ع) قصد موروثی کردن خلافت را داشت
شیعیان خاص در آن دوران به صلح امام حسن(ع) ایراد می گرفتند و می گفتند امام حسن(ع) قصد جنگ با معاویه را نداشت یا اصلا دنبال خلافت نبود؟! بله! در چنین اوضاع و احوالی؛ شگفت از برخی مورخان و حتی شیعیان است که امام را متهم به چشم پوشی از حق خود می کنند، در حالی که خلافت و امامت اساسا از مقوله حق نیت بکه از مقوله حکم است، یعنی اگر شرایط آماده باشد، نبرد با ستم و باطل یک حکم و تکلیف است. مگر در ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی!
پایگاه خبری تحلیلی آبشار نیوز : آنا ارل؛ به عنوان یک خبرنگار دنبال یک داستان خوب بودم. اما کار به جایی رسید که می ترسیدم کشته شوم. به گزارش فرادید، “سلام علیکم خواهر. می بینم که ویدئوی مرا تماشا کردی. خیلی جنجال به پا کرده. شما مسلمان هستی؟” جمعه ساعتِ ده شب بود. در آپارتمانم روی مبل نشسته بودم که یک تروریست از سوریه در فیس بوک به من پیام داد. مدت ها بود درباره ...
این روحانی کشاورز نمونه شده است
من رفتم و چندساعت از آب چاه عمیق حسن آباد آریانشهر را خریداری کردم و به آنها پیشنهاد کردم که به 7 نفرتان 10 ساعت آب و یا به 10 نفرتان 7 ساعت آب می دهم. خودم هم پول موتوربان و خرابی هایتان را می دهم فقط شما کار کنید و سودش را ببرید. آن بچه ها رو به من گفتند در این زمین؟ گفتم خب در آسفالت که نمی شود باید اینجا کار کنید. دیدم این بچه ها این کاره نیستند. کار را خودم دستم گرفتم و گفتم به عشق مرتضی علی ...
قصاص برای مردی که همکلاسی دوره دبیرستانش را کشت/ مقتول با همسر قاتل رابطه داشت
مقتول گفتم تا راضی اش کنم ارتباط مان را تمام کنیم اما او قبول نکرد. روز حادثه با اصرار سوار ماشینش شدم. مرا به پارک چیتگر برد. ناگهان شوهرم زنگ زد. با عصبانیت گفت من تعقیب تان کرده ام، بگو کجایی. از ترس آدرس دادم. وقتی آمد، مقتول از ماشین پیاده شد و با چاقو به سمت او حمله کرد. من از دور دیدم که ناگهان لباس مقتول خونی شد و شوهرم با موتور فرار کرد. سریع خودم را رساندم و دستمال را روی گردن ...
لذت بردن از زندگی با موسیو ابراهیم
... رضا مولایی : نظر کارگردان بود، او مرا با همین سن می خواست. علیرضا تأکید داشت که تخیل تماشاگر به کار بیفتد، به طوری که حتی وقت نکند ساعتش را نگاه کند. این نمایش پر از اتفاق است. تاکنون از چند تماشاگر واکنش های جالبی گرفته ام. یکی از این تماشاگران بعد از نمایش مرا دید و گفت شما روی صحنه پیرتر از الان به نظر می رسیدید. آن لحظه حس خوبی به من دست داد چون باورم شد که تماشاگر بدون گریم ...
اقتصاد مسئله ای نیست که با هیاهو و یا سروصدا از آن دفاع یا انتقاد کرد
دلار برای این ها است. این ها چیزایی است که ما اطلاع داریم. یک ده میلیارد دلار که با مجوز آقا برای آب های مرزی گرفتند در حالی که قبلاً می گفتند آب مردم به تحریم وابسته است! شما ده میلیارد دلار مجوز گرفتید برای این مسئله و دارید هزینه می کنید. این ها را شما جمع بزنید. اون شش میلیارد طلب داشته است اما بقیه اش برای بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی است و حق نداشتند اصلاً به آن دست بزنند. منبع: مشرق ...
بحثی در ترتیب و چینش آیه های قرآن
از نزول سوره ها به شماره گفتگو می کند و باز در میان نصوص و روایات مختلفه این سخنان را می یابیم که عثمان بن ابی العاص گفت: نزد رسول خدا نشسته بودم که ناگاه حضرت به بالا نگریست، سپس چشم به پائین افکند و گفت: جبرئیل نزد من آمد و گفت که این آیه را در این جایگاه از سوره قرار دهم: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی ... (5) و باز آنچه را که بخاری از ...
خاطرات منتشر نشده از حجت الاسلام شجونی درباره منافقین، زندان ساواک و هاشمی رفسنجانی/ انتشاربعدبازبین
.... به آخوندها هم نگویید، بیایید وارد گود بشوید. بگذارید روی منبر یک جوری حرف هایشان را بزنند. اینها فقط بودجه ما را تأمین می کنند، ما هم وارد گود می شویم. البته، عده ای از آنها جوان های سالم و صالح را فریب دادند. من جوان هایی را سراغ داشتم - که خدا می داند - هر وقت به زندان می رفتم، بچه های کوچک مرا بغل می کردند و این طرف آن طرف می گرداندند. بعدها اینها را مثل بادکنک باد کردند و مثلا می گفتند تو شاخه نظامی باش و تو شاخهٔ فرهنگی. آن قدر به اینها عنوان و منصب دادند که اینها خیال کردند خبری است. یک حرکت کردند، گیر افتادند و اعدام شدند. ...
عالیشاه: درگذشت مرحوم پورحیدری همه را داغدار کرد/دایی ام بعد از 50 روز حضور در جبهه شهید شد
از دست دادند. ما حتی مدیون اسرا و جانبازان هم هستیم؛ چراکه هرچه داریم از آنهاست. شما ببینید همین حالا کشورهایی مثل سوریه و عراق درگیر جنگ با تروریست ها هستند و هر روز در اخبار می خوانیم گروهی به اسم داعش چه بلاهایی به سر مردم این کشورها می آورند، اما ما در کشوری زندگی می کنیم که آرامش و امنیت داریم که آن هم حاصل جانفشانی همان کسانی است که برای آرامش ما از آسایش و جان خودشان گذشتند، شاید اگر آنها ...
پیشگویی امام حسن(ع) درباره شهادتش
نزد جده ام فاطمه (بنت اسد) بازگردان و مرا آنجا به خاک بسپار. ای پسر مادر! در خواهی یافت که آنان (بدخواهان و دشمنان) گمان خواهند برد که شما قصد خاکسپاری مرا نزد رسول خدا (ص) دارید، در این هنگام گرد آمده و شما را از آن باز می دارند. تو را به خدا سوگند می دهم که به خاطر من به قدر حجامتی خون ریخته نشود. وصیت دیگر امام حسن (ع) به برادر در حدیث دیگری آمده است: امام حسن (ع) به ...
جایگاه توسل از نگاه امام رضا (علیه السلام)
آسانی ها، و پنهان و آشکار، و صبح و شام، ماندن و حرکت کردن، و برون و درون، هستند. خداوندا! پس به حق آنان، مرا از فیضت محروم نکن، و امیدم از رحمتت را قطع ننما، و از رحمتت مأیوسم نساز، و مرا به بسته شدن درهای روزی و راه های آن مبتلا نکن، و از جانب خود گشایشی زود رس برایم مقرر کرده و از هر سختی، راه رهایی، و برای هر گشایش، راه دست یابی به آن را برایم آماده نما، تو مهربان ترین مهربانانی و درود خدا بر ...
نقش امام کاظم علیه السلام در واقعه فخ
(علیه السلام)پیشنهاد کردند که شما در جایی دور دست و پنهان از چشم این ستمگر زندگی کنید که ما از شر او بیمناکیم. سپس خطاب به اصحاب و خاندانش فرمود: (به همین زودی ها ترس و ناراحتی شما برطرف خواهد شد). وقتی علت آن را پرسیدند، فرمود: (اولین نامه ای که از عراق می رسد، خبر مرگ هادی را دربردارد. سوگند به حرمت این قبر (اشاره به قبر مطهر پیامبر (علیه السلام)هادی هم امروز درگذشت)(4). چند روزی طول ...
از میدان جنگ تا میدان سیاست
شهر ایلام هم از خرابی های جنگ مصون نمانده بود و در شهر کاملاً حال و هوای جنگ حاکم بود. به طوری که مردم این شهر 9 ماه از سال را باوجود مشکلات و سختی های زیاد زیر چادربه سر می بردند ادای سهم به فرمان امام زمانی که جنگ شروع شد در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم. مشغول گذراندن دوران نوجوانی بودم که جنگ را در نزدیکی خود حس کردم. در آن زمان 19 سال بیشتر نداشتم که بافرمان امام تصمیم گرفتم ...
مکی و مدنی در قرآن
جاهلیت که مدار زندگیشان بود چون آدمکشی، زنده به گور کردن دختران، مباح شمردن ناموس دیگران، خوردن مال یتیمان، به سختی مورد حمله قرار می گیرد و در برابر آن، اصول عالی اخلاقی و حقوق اجتماعی به رساترین وجهی تشریح می گردد. در این دوران به روش عرب، سوگندها که مقام خاصی در قرآن دارد ذکر می شود. (16) کم کم و قدم به قدم آنان را با اصول نو و تازه ی زندگی آشنا می سازد. اول پایه ی عقاید و اخلاق و عادات ...
صبح که بیدار شدم، آرامش عجیبی داشتم
می آمد پیشروی شان کمتر شده است. افسرها را هم منتقل کردند و ما سه نفر تنها شدیم. با بچّه ها قرار گذاشتیم روی افرادی که شناخت پیدا کرده ایم، کار کنیم، و این برایمان هدف شده بود. همان طور که قبلاً گفتم، در مورد مسائل ناموسی خیلی نگرانی داشتم. یک شب که خیلی ناراحت بودم، گفتم خدایا، من یک نماز امام زمان(عج) نذر می کنم که اینها نتوانند هیچ مشکلی برایم به وجود بیاورند. تو خودت مرا محفوظ بدار. شبی خواب ...
ماجرای فروش اموال کاخ خواهر شاه
...، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمی شناسد، دعوت آن ها را قبول می کنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمده اند و به ناچار سخنرانی را نیمه تمام گذاشته و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از ...
5 خصلتی که اگر نبود، همه انسان ها از صالحان بودند
، چشمتان را حفظ کنید، زبانتان را حفظ کنید، لقمه خود را حفظ کنید - که هر چه هست، از همین لقمه است - و ... ، برتر از من می شوید. یعنی منظور ایشان این بود که اگر شما در منجلاب گناهی که الآن ایادی شیطان در عالم به وجود آوردند و همزات شیطان، فراوان است، از جمله فضاهای مجازی، ماهواره ها و ...، خود را حفظ کنید، می توانید به چیزهای زیادی دست یابید و برتر از من می شوید. همان طور که می بینیم ...
فایده ی شناسائی سبب نزول
نزول راهی استوار برای فهم معانی قرآن است. (2) گواه درستی این سخن، کلام خداست و آنچه که پیش آمده است. حال چند نمونه ی از آن را می بینیم: 1) خداوند فرمود: قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ (3) در معنی قانتین اختلاف کرده اند. قانت را مطیع، ساکت، خاشع، ایستاده و نمازگزار معنی کرده اند. اما در سبب نزول آن زید ارقم گوید که ما در عهد رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در نماز سخن گفتمانی با یکدیگر و چون ...
فوت و فن خواندن و نوشتن برنده نوبل ادبیات
استفاده می ماند. سوررئال فقط زمانی جواب می دهد که به واقعیت تبدیل شده باشد. بنابراین باید قوی تر از واقعیت باشد و براساس ساختارهای رئال شکل گرفته باشد. وقتی متن را شروع می کنید اجازه می دهید جملات شما را هدایت کنند؟ آنها خودشان می دانند چه اتفاقی خواهد افتاد. زبان می داند چطور[متن را] تمام کند. من می دانم چه می خواهم اما جمله می داند چطور من به خواسته ام می رسم. با این حال، مدام باید ...
دعای صفوان معروف به دعای علقمه
، یا مجیب دعوة المضطرین... را خواند، سیف بن عمیره گوید از صفوان سؤال کردم و گفتم علقمه بن محمد این دعا را برای ما از حضرت باقر(ع) روایت نکرد، بلکه همان زیارت (زیارت عاشورا) را حدیث کرد. صفوان گفت که با امام صادق(ع) به این مکان وارد شدم، پس بجا آورد مثل آنچه را که ما بجا آوردیم در زیارت، و دعا کرد به این دعا هنگام وداع بعد از اینکه دو رکعت نماز گذاشت، چنان که ما نماز گذاشتیم و وداع کرد چنان که ما ...
او دایره المعارف خاطرات انقلاب بود
از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کردند و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمی دیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند... بعد از آزادی مرحوم لاهوتی آمد سروقت من. گفت بیا مسلحانه برویم توی مجاهدین خلق، گفتم: نه من توی مجاهدین نمی آیم. تشریح ابعاد ترور شهدای هشتم شهریور حجت الاسلام ...
نگاهی به واپسین روزهای عمر امام حسن مجتبی (علیه السلام)
جنازه برادر را غسل داد، حنوط کرد و کفن نمود، آن گاه به مصلا (جایگاه خاص، جهت نماز گزاردن بر مردگان) که در نزدیکی مسجد النبی بود منتقل نمودند، که آن مصلا را بلاطه می نامیدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار رسول خدا(ص) بردند. ممانعت از دفن در حرم پیامبر فرماندار مدینه، مروان بن حکم به همراه آشوبگران جلو آمدند و فریاد برآوردند ...
راه های شناسائی سبب نزول
...، رسول خدا او را بخواند و گفت: چرا تو و یارانت مرا دشنام می دهی؟ مرد برفت و با یارانش برگشت و سوگند خوردند که ما نگفتیم، خدای تعالی این آیه بفرستاد. (19) حاکم و احمد عین این حدیث را درباره ی نزول آیه ی هجدهم از سوره ی 58 مجادله باز گفته اند (20). نمونه ی دیگر از یک سبب که چند آیه در آن مورد فرود آمد: از امّ سلمه نقل کرده اند که به رسول خدا گفت: یا رسول الله! ما در قرآن ذکر ...
رومانوها در قزوین چه می کنند؟
دو طرفش را احاطه کرده اند، با فاصله ای کوتاه به روستا می رسد. همان ابتدای ورود، بساط رنگی دستفروش ها، خبر از برپایی بازار محلی می دهد. همان ها که بوی سبزی و ادویه می دهند. سه شنبه بازار زرگر آنقدرها بزرگ نیست. به قدر چند بساط میوه فروشی و یکی دو بساط دیگر؛ لباس و زیورآلات و چیزهایی از این دست. چند بچه کوچک دور و بر زن هایی که مشغول خریدند، می پلکند. زن ها با هم حرف می زنند و می خندند. نمی شود از ...
اجرای واگویه های علی گندابی برای زائران علی(ع)
دارم و گفتم اگر بمانم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانی که خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی می کنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت. گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار می کنی؟ گفتم رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت بابا ...
دل نوشته ابراهیم افشار برای پورحیدری فقید
شده است. یک لحظه آمدم به حال منصور غبطه بخورم. یادم آمد که من از مرگ تمام اسطوره های از کارافتاده فوتبالمان، شادمان شده ام. اتفاقا اولین بار نیز سر جنازه دهداری بود که این احساس بهم دست داد. گفتم خوشا به حالتان که مرگ از شما اعاده حیثیت کرده است. آخر دیده بودم روزگار بُزبیاری شان را که چگونه در کهنسالی و مریض احوالی، امپراطوری کوچکشان بر سرشان آوار شده است. داغ و درفش دیدگان را در تنهایی رقت آورشان ...
خاطراتی از حصر آبادان به روایت غلامرضا توگه
.... فقط به حافظه ات تکیه کن! گفتم: آقا امتحانات دیپلم است و من درس نخوانده ام! تازه امتحانات دیپلم بسیار اهمیت دارد و می گویند دیپلمت را با چه معدلی قبول شده ای. گوششان بدهکار نبود؛ یادم هست با دمپایی سر جلسه امتحان حاضر شدم!(با خنده) وقتی پشت میز نشستم، گفتند: مضطرب نباش! زمان جنگ بود و ما در شهرستان بودیم، به همین خاطر می شد بیست دقیقه ای دیرتر از جلسه خارج شویم. خوشبختانه ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
: روزی 40 کیلومتر راه می رفتم؛ اما دیدم طبق برنامه لازم نیست که این مقدار پیاده بروم و بعدازآن روزی حدود 20 کیلومتر رفتم. روز اول ازهمه روزها سخت تر بود. اولش به خودم گفتم این چه کاری ست اما در طول مسیر اصلاً این اتفاق نیفتاد. من در این 21 شبی که بیرون خوابیدم حتی از خانه خودم راحت تر بودم. من چادر و کیسه خواب دارم اما اصلاً مردم نمی گذارند که در حسینیه ها بخوابی. از این تعداد شب هم شاید فقط دو یا ...
سال زراعی در فرهنگ کهن کازرون
بزرگ تری تبدیل و در نقطه ای از مزرعه به صورت دورانی و استوانه ای روی هم تَلنبار می کردند و بر سطح آن چند قطعه سنگ قرا رمی دادند تا وزش باد بوته ها را پراکنده نکند این استوانه ها را پِر ̊ می گفتند از فاصله دور تعداد زیاد این استوانه ها چشم انداز طلایی زیبایی داشت. در پایان روز متناسب با ظرفیت و توان احشامی که در اختیار داشتند خوشه های غلات درو شده را درون بنه ها(کهکشان ها) جاسازی کرده و به وسیله ...