سایر منابع:
سایر خبرها
در حقوق های نجومی گویا دعوای این بود سر و صدایی راه بیفتد و 20 میلیون تصویب شود!
خبری بدهیم. هم دسترسی به تلفن نبود و هم در عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر) بودیم دیگر. – چطور شد؟ افروغ: وقتی یک شب ماندند و استراحت کردند، روز بعد بلیط گرفتیم و انها را رساندیم. وقتی به خانه رساندم عذرخواهی کردم و گفتم باید برگردم. البته ناراحت شدند؛ بعد که عملیات شد فهمیدند برگشتن من واجب بود. – به عملیات رسیدید؟ افروغ: بله، مسئولیتی داشتم که باید می ...
گپ و گفت با عماد افروغ؛از شب خواستگاری تا مسابقه بشین پاشو با پسرش/لطیفه آیت الله دستغیب در روز عقد
(فتح خرمشهر) بودیم دیگر. - چطور شد؟ افروغ: وقتی یک شب ماندند و استراحت کردند، روز بعد بلیط گرفتیم و انها را رساندیم. وقتی به خانه رساندم عذرخواهی کردم و گفتم باید برگردم. البته ناراحت شدند؛ بعد که عملیات شد فهمیدند برگشتن من واجب بود. - به عملیات رسیدید؟ افروغ: بله، مسئولیتی داشتم که باید می رسیدم - مسئولیتتان چه بود؟ افروغ: حالا ...
بخش های خواندنی مجموعه شعر - گوشواره عرش -
می توانی دید در آب مانده سَرِ طُرّه های آویشن گل اوفتاده در آغوش باد، مست و خراب چومِه که مست فتد صبح دم به دوش گو سیاه مست تر از پونه، نسترن، لبِ جو خراب تر ز سِپَرغَم، کنار برکه، چَگَن بهار در دلِ هر باغ مستی گل را به عمر خویش بسی بازدیده بودم من ولیک این همه مخمور می ندانستم چراست وز اثرِ چند جامِ مردافکن در ...
تباهی زندگی به دلیل چشم وهم چشمی
آفت می آمد به سختی می گذشت. با این تفاصیل عقد کردیم و دو ماهی که از عقدم گذشت پدرم فوت کرد و در منطقه ما هم رسم بر این است تا سر سال فرد فوت شده اقوام درجه یک عزا نگه می دارند و سیاه به تن می کنند. با پا درمیانی بزرگترها بعد از 9 ماه از مرگ پدرم یک عروسی کوچک گرفتم و راهی منزل خودمان شدیم. چند ماه اول زندگی صبح ها بعد از نماز از منزل خارج می شدم و سر زمین می رفتم و تا غروب برنمی گشتم و حتی ناهار هم ...
چشم انتظاری مادر شهید بر سر مزار خالی پسرش/ تکه استخوان هایی که به شهدای کربلا تقدیم شد
شهیدتان را آوردیم، از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند پسرتان را آورده ایم، می توانید ببینید، یک کیسه کوچک به اندازه یک نوزاد، که فقط چند تکه استخوان در آن بود. گفتم: خدایا! خودت قبول کن این چند تکه استخوان را، دوباره سنگ قبر را برداشتم و با دست های خودم این استخوان ها را داخل قبر گذاشتم، حالا با خاطری آرام سر قبر می نشینم و می دانم به کجا آمده ام. فارس: به عنوان آخرین سوال توصیه شما به مسؤولان و اقشار جامعه چیست؟ خدا آنها را حفظ کند، راه شهدا را ادامه دهند، پیرو راه شهدا باشند، امام زمان(عج) ما را خدا برساند و موفق و مؤید باشید. انتهای پیام/3141/ ...
آشنایی با مشکلات چشم و استفاده از عینک در دوران قاجار
می شود که همه حاضران در مجلس، هنگام مطالعه و نوشتن و خواندن از عینک استفاده می کرده اند و کاربرد عینک در آن زمان امری عادی بوده است. علاوه بر عینک، موارد چشم درد نیز فراوان به چشم می خورد . در ص 258، ذیل سنه 1304، روز شنبه ششم رمضان، آمده است: امروز رفتم حمام سپه سالار قدیم، حنا بستم. از آنجا آمدم خانه که بروم منزل امین السطان. بعد از افطار باد و باران شدیدی گرفت، میرزا فضل الله دامغانی ...
داستان و رمان کردی عمر کوتاهی دارد/ زبان کردی برای نوسازی به ترجمه نیاز دارد
" اثر مرحوم قزلچی و چند داستان دیگر از نویسندگان کردستان عراق خوانده بودم که آنها نیز چندان توجه مرا جلب نکردند. من داستان مدرن دوست داشتم و آنچه خوانده بودم بیشتر به حکایت شباهت داشتند. بعد از انقلاب در کردستان عراق و بازشدن تقریبی مرزها توانستم داستانهای خوب و مدرن کردی را نیز ببینم. * اولین داستان خود را کی و کجا چاپ کردید و چگونه به فعالیت هایتان ادامه دادید؟ ...
تقابل دیدگاه وهابیت تکفیری در حرمت تکفیر اهل قبله با آیات و روایات
بگیرد و در صورت قدرت به زیارت خانه ی خدا برود. (3) طبق روایاتی که در معتبرترین کتاب های اهل سنت پس از قرآن وارد شده است، هر کس با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراف کند و عملاً نماز بخواند و زکات پرداخت کند، مسلمان است و جان و مالش محترم و محفوظ است. (4) و در روایت دیگری نقل شده است: هر کس بگوید لا اله الا الله و تنها با زبان بر وحدانیت خداوند شهادت دهد ...
نقد و بررسی عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری جندالله
...> 8 25 مرداد 1386 چابهار 21 همه غیر نظامی بودند که به پاکستان منتقل و بعد از چند روز آزاد شدند. 9 27 بهمن 1386 مدرسه دختران معرفت زاهدان انفجار بمب صوتی که تلفاتی در بر نداشت. 10 23 خرداد 1387 سراوان 16 16 سرباز و پرسنل نیروی انتظامی بودند که مدتی ...
برجام عقب نشینی است، شهید شهریاری اهل عقب نشینی نبود/ نمی توانم بپذیرم او حامی برجام می شد
هفته از ایشان وقت گرفتم تا شرایط را برای ایشان اماده کنم من در ان یک هفته شرایط را اماده کردم واتاقی را برای این کار اختصاص دادم بعد ایشان دو جلسه به دفتر ومحیط کار ما امدند وما با هم تونستیم ان نرم افزار را راه اندازی کنیم این باعث اشنایی ما با هم شد این کمکی که من برای انجام رساله تحقیقاتی ایشان انجام دادم باعث یک علاقه دو طرفه بین ما شد ویک وضعیتی بین ما حاکم شد که احساس میکردیم سالها دنبال ...
پاسخ تند شهرداری تهران به منتقدان
مجموع 175 هزار نفر به مراکز ما مراجعه کردند. در موکب 707 در مسیر نجف به کربلا یک درمانگاه یا بیمارستان صحرایی کوچک راه اندازی شد که مراجعات بسیار متعددی داشتیم. در این موکب دو زن باردار، بچه به دنیا اوردند. در کمیته حمل و نقل با 820 اتوبوس متعلق به شهرداری، حمل و نقل زائرین ایرانی از مرز مهران تا نجف اشرف یه ضورت 24 ساعته و کاملا رایگان انجام می شد. بیش از دو میلیون زائر در این مسیر ...
چند حکایت و کرامت از امام رضا (علیه السلام)
امام رضا علیه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور. با خود گفتم : یعنی چه ؟ مگر امام رضا علیه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم . هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت برای ...
چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقه های انحرافی
السلام) نزد خداوند گرامی تر باشی؛ زیرا موسی بن جعفر (علیه السلام) از خدا اطاعت می کرد، روزها روزه می گرفت و شب ها نماز می گزارد و تو خدا را نافرمانی می کنی؛ آن گاه روز قیامت هر دو یک سان نزد خدا بیایید؟! علی بن حسین زین العابدین (علیه السلام) فرمود: نیکوکار از ما اهل بیت (علیه السلام) دو چندان پاداش دارد و بدکار از ما دو چندان عذاب. سپس حضرت رضا (علیه السلام) به حسن بن موسی و شاء بغدادی، از ...
شهادت امام رئوف(ع) در شعر آئینی
...، غریبِ غریبان عالمی داغی نشسته بر جگرت أیها الغریب از کوچه های غربت شهر آمدی ولی داری عبا به روی سرت أیها الغریب آقای من! نگو که تو هم رفتنی شدی زود است حرف از سفرت أیها الغریب شُکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز بارانی است چشم ترت أیها الغریب یک عمر خواندی از غم آقای تشنه لب با اشکهای شعله ورت أیها ...
شهاب برای حفظ روحیه رزمنده ها تعداد گلوله هایی که خورده بود را می شمرد
...، بچه ها در آن وضعیت نماز را اقامه و کمی استراحت کردند، ساعت 4 بعد از ظهر به سوی آخرین نقطه موضع ترکمان روستای حاشیه سمت راست روستای احمدآباد حرکت کردیم و رأس ساعت 8 شب از آنجا برای تصرف هدف مان در سه راه سید صادق، حلبچه و خرمال به راه افتادیم. در آن هوای سرد باید شهر خرمال را دور می زدیم و از سمت راست آن به سوی هدف پیش می رفتیم، پس از طی چند کیلومتر به پاسگاه نزدیک پاسگاه گیلک که ...
زائران پیاده امام رضا از احساسها و اولین نگاهشان به گنبد و بارگاه آقا می گویند
پیاده روی اربعین چه دیدی؟ گفت: همه اش اخلاص بود و ایمان، وقتی به نجف رفتم به یاد مظلومیت های آقام امیرالمومنین (ع) درکوفه اشک ریختم و درمسیر نجف تا کربلا به یاد امام شهیدم ناله زدم ، دیدم که من کجا و این موکب داران با اخلاص که همه زندگیشان را درطبق اخلاص گذاشته اند کجا ؟ اربعین دانشگاه بزرگ انسان سازی است که دانشجویان آن ازهمه سنین هستند، هرکه را آقا بپذیرد، پای در رکاب می گذارد، پیرو جوان، زن و ...
ماجرای عنایت امام رضا(ع) به یک کانادایی
. اول وقت به راه افتادم، همه نشانی ها درست بود، وقتی نام و نشانی خود را به کارمندی که پشت میز شماره چهار نشسته بود گفتم، اظهار داشت: چند روز است که بلیت شما صادر شده است، چرا نیامده اید آن را دریافت کنید؟! تا زمان پرواز فرصت زیادی ندارید! خواستم از مبلغ هزینه بلیت بپرسم که کارمند هواپیمایی گفت: تمام هزینه بلیت شما قبلا پرداخت شده است. بعد هم بلیت ...
حلقه بر در این خانه بیشتر زنم
توانم جارو می زدم که بعد از چند روز دستم تاول زد. اما عشق در این زمین آسمانی حکومت می کند و همین سه حرف کافیست تا تمام سختی ها شیرین شود: شب هایی هست که هوا بسیار سرد است، در صحن اسمال طلایی، ما حوضی داریم که زمستان ها از شدت سرما یخ می زند، اما جالب است که سرما در ساعت هایی که شیفت هستیم اذیت مان نمی کند، آنقدر که عشق به خدمت داریم. گرمی عشق امام رضا(ع) ما را کمک می کند، گاهی هوا آنقدر سرد است ...
بازشناسی تأثیر جریان های کلامی بر میراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)
کوفه تو را مغرور کرده و فریب خورده ای که روایت می کنند: فاطمه (علیها السلام) عفّت خود را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه او حرام نمود؟ به خدا سوگند این امر جز برای حسن و حسین و فرزندان بلاواسطه آن حضرت نیست. اگر موسی بن جعفر (علیه السلام) پدرت، اطاعت خدا کند، روزها را روزه بگیرد و شب ها را به نماز و عبادت پردازد و تو معصیت و نافرمانی خدا کنی، سپس در روز رستاخیز هر دو در عمل مساوی باشید و جزای هر دو ...
برشی از کتاب مجاهد بصیر
، مستجاب، امینی و... او در امر جذب و گزینش نیز چون سایر مسئولیتها شب و روز برایش معنی نداشت. تمام وقتش صرف این کار می شد. ٭٭٭ من در عملیات رمضان مجروح شدم. آن زمان حسن مسئول پذیرش سپاه بود. برادرش عبدالحمید پیشنهاد داد تا وارد سپاه شوم و من قبول کردم.موضوع را با حسن در میان گذاشتم، ولی او در این رابطه هیچ عالقهای نشان نداد و گفت: مدارکت را بیاور. بعد از تشکیل پرونده وارد پذیرش شدم، بر ...
تعزیه ، چشم انتظار تشکل صنفی
دانشجویی مرتبط با تعزیه حمایت شود . پیشنهاد داده شده است؛ ولی، هنوز عملی نشده است. بهترین وتلخ ترین خاطره ای که از تعزیه داشتید؟ تمام تعزیه خاطره است. از روزی که کار را شروع می کنی تا پایان همه اش خاطره است . روز اوّلی که گروهی جوان پیش تو می آیند و میگویند تصمیم گرفته اند گروه تعزیه راه بیندازند و تو برایشان صحبت میکنی که گروه باید هیئت امنا و پشتوانه مالی داشته باشد، این ...