سایر منابع:
سایر خبرها
هر کسی می گوید مدافعان حرم برای پول می روند یزیدی است+تصاویر
. او حین کار تحصیلات عالیه را هم شروع کرد و وارد دانشگاه شد. *بچه سخت پسندی بود سال 88 پیشنهاد دادیم زن بگیرد، گفتیم الان درآمد برای اداره یک زندگی داری و به سنی هم رسیدی که نیاز به هم صحبت داری. می خواستم قبل از اینکه شیطان او را از من بگیرد خودم زمینه ازدواج را برای پسرم فراهم کنم. خواهر شوهرم همسر علی را معرفی کرد و یک روز با علی و خواهر شوهرم رفتیم منزل پدری عروسم. ...
مرضیه دباغ؛ الگوی زن شیردل مسلمان/طنین مادری اولویت نخست زن مبارز انقلاب/ چرا جریان فمینیستی ایران مرضیه ...
و در راه هدف در کف دست گرفته بود، این امکان را می داد تا بیاموزد و تجربه کند و به کار ببندد. شاید به همین خاطر است که برخی مانند دکتر خسروپناه معتقد است، نمونه هایی مانند خانم دباغ، باوجود قابلیت الگو شدن، تکرار شدنی نیستند؛ او معتقد است: بدون شک خانم دباغ می تواند الگوی مناسبی برای زن انقلابی باشد؛ هرچند بعید می دانم که جمع قابل توجهی از بانوان این عصر بتوانند مثل ایشان زندگی کنند ...
علیرضا حیدری: آدم سیاست نیستم
.... آن روزها 20 تا 30 درصد احتمال می دادم که به رسول خادم ببازم. با جدیدی هم فکر می کردم کشتی 60-40 به نفع من تمام شود اما به هم نخوردیم. رسول کشتی گیر با هوش و با غیرتی بود. اگر اشتباه می کردی می توانست کشتی را کلا به نفع خودش تغییر دهد. من برای کشتی گرفتن با جدیدی و رسول خیلی سنگین تمرین می کردم. دو سالی که این دو حریف را پیش رو داشتم برایم خیلی سخت بود. وقتی به خاطر ماجرای ...
گردن گرفتن قتل بخاطر 200 میلیون تومان
خواست برایش آب بیاورم.من نیز خودم را به آشپزخانه رساندم ووقتی با لیوان آب برگشتم دیدم شوهرم غرق خون است.همان موقع شروع به داد و فریاد کردم که شهرام گلویم را گرفت و تهدید کرد اگر حرفی بزنم مرا هم خفه می کند. او که چاقویی در دست داشت با دست دیگرش گلویم را فشارمی داد که ناگهان موفق شدم انگشت دستش را گاز بگیرم که او دستش را از روی گلویم برداشت. در همین هنگام شهرام اسلحه ای را به ...
شهید محمدابراهیم همت+ تصاویر
والایی دارد. *3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند. *4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است. *5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید. حقیر حاج همت یادش گرامی و راهش پر رهرو باد انتهای پیام / ...
نان شب واجب تر از کمک به جهیزیه/کمک به زن بدسرپرست بر نوعروس اولویت دارد
اجتماعی و فرهنگی پای ثابت کمک به نیازمندان است و از هر فرصتی برای کمک به آنها که همه زنان بی سرپرست و بدسرپرست هستند استفاده می کند. زمانی که از او در خصوص نوع کمک به نیازمندان می پرسم، می گوید: بیشترین کمک من شامل حال زنان نیازمندی است که یا سرپرست ندارند و همسر خود را به هر دلیلی مانند فوت یا طلاق از دست داده اند و یا زنانی که همسران معتاد دارند و اصطلاحا بدسرپرست هستند. در ...
عباس جدیدی: از عکس با ترامپ خوشم آمد
شهرداری کاری از دست تان برنیاید و احساس خجالت و شرمندگی کنید؟ بله پیش می آید و همان گونه که گفتم بعضی مواقع قانون و مقررات اجازه انجام هیچ کاری، حتی نامه نگاری هم نمی دهد. زیرا نامه نگاری هم به جای برطرف کردن مشکل، خود به مشکلی دیگر برای نامه دهنده و نامه گیرنده، تبدیل می شود. در این گونه مواقع به خاطر خدا در حد توانم اگر بتوانم آستین همت بالا می زنم و با آبروی خودم به این و آن رو می ...
اعتراف رئیس دانشگاه به قتل پیرمرد
را پیدا کند. سه شب به آنجا می رفتم تا ببینم جسد پیدا شده یا نه. شب چهارم وقتی به آنجا رسیدم، ماموران حضور داشتند. به همین خاطر به شمال کشور رفتم. مدتی بعد دختر مقتول با من تماس گرفت و سراغ پدرش را گرفت. من هم به تهران آمدم و خودم را بی خبر نشان دادم. با شکایت آنها، جسد شناسایی شد. وقتی به اداره آگاهی رفتیم از افسر پرونده خواستم فرزندان مقتول به خانه بروند تا به قتل اعتراف کنم. رئیس ...
خورشید "سه شنبه شب ها" طلوع می کند/ ماجرای اولین زن کارتن خواب ایران
.... زن ها نسبت به مردان شرایط سخت تری دارند و در طول این سال ها اتفاقات تلخی افتاد که یاداوری آن ها برایم دردآور است. از شوق زیارت امام رضا (ع) اینطور می گوید: برای خودم از آقا چیزی نمی خواهم. از امام رضا می خواهم کاری کند در هیچ کجا معتاد و کارتن خواب وجود نداشته باشد و هیچ کس به این بلا دچار نشود. خداروشکر می کنم که من را انتخاب کرد در کنار دیگر بهبود یافتگان من نیز پاک شوم. ...
قتل همسر عاشق پیشه
به گزارش بولتن نیوز ، معصومه مرادپور/ مرد جوانی که در جنایتی جنون آمیز همسرش را طی مشاجره ساده خانوادگی با روسری خفه کرده بود، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری به ریاست قاضی زالی محاکمه شد.متهم در اعتراف های تکان دهنده اش گفت: روز حادثه قرص مصرف کرده بودم و در حالت عادی نبودم ضمن اینکه باید بگویم من به خاطر رودربایستی تن به ازدواج داده و هیچ وقت همسرم را دوست نداشتم و همیشه با هم درگیری و ...
وقتی با سمیه از روستا به شهر آمدم ، روزگارم سیاه شد
پاتوق مصرف مواد مخدر من هم شده بود و بیشتر درآمدم را صرف خرید مواد مخدر می کردم. دیگر توان کار کردن نداشتم که از محل کارم اخراج شدم. تأمین هزینه های سنگین اعتیاد و خرج و مخارج منزل مرا وادار به سرقت کرد. در اطراف مراکز تجاری و زیارتی، دوچرخه های پارک شده را شناسایی می کردم و به وسیله دسته کلیدی که تهیه کرده بودم، دست به سرقت می زدم و نزد همسرم چنین وانمود می کردم که دوچرخه ها را به جای دستمزد به من ...
نیم قرن خاطره بازی با جعفر والی
مدرسه یک سال رد شدم و خیلی هم برایم تلخ بود. نمیتوانستم باور کنم که مثلاً رفوزه شدهام و اصلاً یعنی چه! کلاس نهم را که امتحان دادم و به کلاس 10 رفتم، زد به سرم که بروم هنرستان هنرپیشگی. هنرستان شبانه بود و کلاسهایش چهار بعدازظهر به بعد شروع میشد. گفتند موش تو سوراخ نمیرفت، جارو هم به دمش میبندد. درس و مشق مدرسه را به زور میخواند و حالا میخواهد هنرستان هم برود اما در نهایت مخالفت نکردند. ...
زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، زن 29 ساله در حالی که عنوان می کرد تنها یک لبخند بی معنی روزگارم را به جایی کشاند که همه چیزم را از دست دادم، به کارشناس اجتماعی کلانتری جهاد مشهد گفت: در یک خانواده پرجمعیت رشد کردم و پدرم با کارگری تنها می توانست شکم ما را سیر کند به همین خاطر هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند دیپلم بگیرند و هر کدام از آن ها در مقطعی ترک تحصیل می کردند. من هم تا کلاس ...
من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم - مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت
... دوست دخترم به خانه مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد ...
عنصر محبت در فرهنگ رضوی
.... این 200 دینار را بگیر و برای رفع احتیاج خود صرف کن و آن را از طرف من، به عنوان صدقه، به فقیر مده. بعد از رفتن آن مرد، سلیمان جعفری رو به امام (علیه السلام) کرد و پرسید: شما مقدار زیادی پول به آن مرد بخشیدید در حالی که صورتتان را پوشاندید؟ امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به او فرمودند: این کار را از آن جهت انجام دادم که مبادا آثار حقارت و شرمندگی را به خاطر برآورده شدن حاجتش، در صورتش ببینم ...
ادعای جدید در پرونده قتل در اتاق خواب برج A3 / اجیر شده ام تا اعتراف کنم + عکس های بازسازی صحنه
تومان پول و اجاره کردن یک خانه برای پسرم قتل را به گردن بگیرم و من وقتی دیدم جایی برای زندگی ندارم و هیچ انگیزه ای نیست پذیرفتم خودم را به عنوان قاتل معرفی کنم. وی افزود: با گذشت 6 ماه از این ماجرا به خاطر عذاب وجدان و اینکه دیدم هیچ یک از وعده وعیدها به اجرا نرسیده تصمیم به افشاگری گرفتم. بنا به این گزارش، بازپرس محسن مدیر روستا در این مرحله دستور داد تا متهم از زندان به اداره 10 پلیس آگاهی تهران منتقل شود تا با تحقیقات ویژه راز این جنایت معمایی فاش شود. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
ورود به جرگه شاگردان شهید آیت الله سعیدی
. من نیز چهار صفحه راجع به گریه حضرت زهرا(س) نوشتم که در آن به فلسفه گریه حضرت پرداختم، و در آن تأکید کردم که گریه خانم؛ با آن شخصیت شان که قطب عالم امکان هستند بی شک تنها به خاطر از دست دادن پدر بزرگوارشان نبوده است؛ بلکه حضرت زهرا(س) از گریه به عنوان حربه ای برای نشان دادن چهره واقعی حکومت و خیانت ها و ظلم های آن استفاده و تبلیغ می کردند. این خطاست که فکر کنیم گریه حضرت به خاطر فدک و مال دنیا بوده ...
به نام صلح جنگ و خونریزی نکنید!
سخنرانی علیه حزب توده در قم اولین بازداشت من در سال 1331 بود که به خاطر میتینگی که علیه حزب توده داده بودم، به شهربانی قم احضار شدم. به حسب عشق و علاقه ای که به روحانیت داشته و دارم و آثار شومی که از زمان کودکی از جنبش حزب توده دیده بودم، همیشه نسبت به حرکات آنها حساسیت به خرج می دادم. الان جز از ظلم و جنایت اینها و فریب دادن بچه مسلمان ها که کم و بیش در زندان ها شاهد آن بودم، خاطرات ...
دانشجو و دانشگاه در شعر طنز/ ازحرف بدخواهان به ابرو خم نیاوردم
... شعر من معجونی از زخم دل است تحفه ای آورده ام ناقابل است زخم را با طنز قاطی می کنم ادعای گنده لاتی می کنم شعر من درد من و زخم شماست کار آن وا کردن اخم شماست من جوانی خنگ و پیزوری شدم یک دو سالی پشت کنکوری شدم بر جوانی خودم آذر زدم خر زدم، هی خر زدم، هی خر زدم چون نتایج آمد اشکم شد روان فحش دادم بر زمین و ...
اقدام شجاعانه خانم مدیر برای پیشگیری از وقوع حادثه برای دانش آموزان
را به اداره نوسازی آموزش و پرورش اطلاع دادم ولی به دلیل مشکلات مالی و کمبود بودجه آنها اعلام کردند نمی توانند کاری انجام بدهند. با شنیدن پاسخ آنها دلسرد نشدم و موضوع را با همسرم مطرح کردم. همسرم سال هاست که در صخره نوردی فعالیت می کند و گاهی من نیز با او همراه می شوم و در صخره های آبشار سفید و اشترانکوه صخره نوردی می کنم. خلاصه تصمیم گرفتیم خودمان دست به کار شویم. وجدانم قبول نمی کرد که نسبت به ...
ارجمند: ماه و پلنگ سریالی بی نهایت مذهبی است
برایم هر شب یک جایزه تهیه می کرد. نفر دوم معلمم به اسم آقای اقبال بود که در دوره دبیرستان مرا تشویق می کرد. همچنین دوستی به نام خسرو هوشیار که دانشجوی ادبیات بود و به خاطر حضورش ادبیات خواندم و بعد به خاطر علاقه خودم به سمت رشته تاریخ رفتم و آنجا شاگرد دکتر شریعتی شدم. معلوم است ایشان بزرگترین تاثیر را در نگاه، دید و نحوه رفتار من داشت و من تنها شاگرد غیر سیاسی ایشان بودم. چون ...
این بلا را فرنگیس به سر خود آورد یا شوهرش؟
می کنم و روز حادثه به من سرویس خورد اما چون حوصله نداشتم سرویس را نبردم و تنها به نانوایی رفتم و بعد از خرید نان به خانه برگشتم. آن روز هم مثل همیشه با همسرم درگیر شدم و جروبحث مان بالا گرفت که فرنگیس به اتاق رفت.اما ناگهان صدای فریادش را شنیدم و خودم را به اتاق رساندم که دیدم همسرم درآتش می سوزد.خیلی سریع آتش را خاموش کرده واورا به بیمارستان انتقال دادم. ولی هیچ نقشی درخودسوزی اش نداشتم. ...
معلولیت محدودیت نیست/ توانمندی کارمند فرمانداری فامنین
بخاطر فلج اطفال دچار معلولیت شدم و روی ویلچر هستم. از کودکی هایتان و سختی هایی که معلولیت برایتان ایجاد می کرد. دوران ابتدایی را در روستای امیر آباد سپری کردم و شیرینی و سختی های خاصی داشت. پدرم مرا در آغوش خودش به مدرسه می برد و بعد از کلاس ها برمی گرداند. در کنار خانواده ی خوب و با محبتی که داشتم همیشه خوشبختی را با تمام وجودم حس کردم. در دوران راهنمایی بیرون آمدن ...
ما بسیجی وار موانع را کنار می زنیم، اما سهم مسئولان چیست؟!
مسئولین و دغدغه های جانبازان نیز در این گفت و گو آمده است. ادامه گفت و گو با جانباز مقدسی به نظر مخاطبان گرامی می رسد. فاش نیوز: متاسفانه فراموش کردیم نحوه مجروحیت شما را در قسمت اول مصاحبه بیاوریم. در این رابطه توضیح می دهید؟ جانباز مقدسی: من اول دبیرستان بودم و به عنوان بسیجی رفتم. بچه هایی که سنشان کم است را دوره اول به کردستان می برند. 4 ماهی در کردستان بودم. می ...
رحلت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
وصیت کرد که ان شاءالله تعالی بدان عمل خواهم کرد . و چون حالت احتضار و هنگام رحلتش فرا رسید به علی (علیه السلام)فرمود : ای علی سر مرا در دامن خود گیر که امر خدا آمد و چون جانم بیرون رفت آن را به دست خود بگیر و به روی خود بکش ، آن گاه مرا رو به قبله کن و کار غسل و نماز و کفن مرا به عهده بگیر و تا هنگام دفن از من جدا مشو . و بدین ترتیب علی (علیه السلام)سر آن حضرت را به دامن گرفت و ...
خانم منشی به هر دو مدیر شرکت بله گفت!
داده و سرگرم بررسی دیگر امور کاری بودم که ناگهان سر و صدایی به پا شد. فریاد های پی در پی خانمی شنیده می شد که هر لحظه التماس می کرد و تقاضای مشاوره داشت.درب اتاق را گشودم. خانمی را دیدم که می خواست کسی به درد دلش گوش فرا دهد. اولین بار خانه دوستم منحرف شدم / زن شوهردار به خاطر چاق بودن زندگی اش را باخت اقدام زشت و وقیح این زن با دختران نوجوان در خلوت دو نفره + عکس رابطه غیر ...
حمید دوست دخترش را باردار و گردن من انداخت
شدم پدر و دوبرادرش که کمین کرده بودند مرا گرفتند و یک کتک مفصل نوش جان کردم. من تازه فهمیدم این دختر در اثر ارتباطی که با حمید داشته متاسفانه باردار شده است. موضوع را به پلیس گفتم و برای خودم واقعا متاسفم که با چنین فرد فاسدی دوست شده بودم. با این کارابروی چندین و چند ساله پدر و مادرم را به باد دادم. حمید دستگیر شده است و پس از آزمایش های فنی از اتهام باردار کردن دختر جوان تبرئه شدم و فقط باید جوابگوی ارتباطم در فضای مجازی با این دختر باشم. ...
روایت رئیس سابق دانشگاه علامه از حمله به خوابگاه و زندانی شدن در دفترش از سوی یک تشکل دانشجویی
.... من گفتم من در تمام عمرم دانشجویان حقوقی و قاضی زیادی را تربیت کرده ام، دانشکده علوم قضائی ، دانشکده حقوق دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس و الان هم دانشگاه علامه. هرگز فکر نمی کردم این طور حقوقدان تربیت کرده باشم و فکر می کنم عمرم ضایع شده است. حالا اشک هم می ریختم، بغض هم گلوی مرا گرفته بود و تمام بدنم می لرزید ولی این حرف ها را کاملا به خاطر دارم. با خودم بیشتر دعوا کردم. همین حرف ها را ...
آبروی خانواده ام را بردم
با جسد مرد سالخورده ای که حوله ای سفید به دور گردنش گره زده شده بود، روبه رو شدند. مردی که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: لحظاتی قبل در اطراف محوطه دامداری ام در حال جمع آوری سنگ بودم که پتویی زیر مقداری سنگ نظرم را به خودش جلب کرد. وقتی نزدیک شدم، دیدم روی پتو مقداری سنگریزه و خاک ریخته شده است. با کنجکاوی سنگ ها را کنار زدم که پای انسانی را داخل پتو دیدم و بلافاصله موضوع را به ...
شوهرم در عالم دیگری سیر می کرد / با شاهرخ ارتباط پنهانی داشتم / طاها به ارتباط غیراخلاقی من پی برد و...
حالی بود که من به درس و مدرسه اهمیت می دادم تا این که با حمایت های خانواده ام در یکی از رشته های دانشگاهی پذیرفته شدم. قبولی در دانشگاه بر نوع رفتار و گفتار من نیز تأثیر گذاشته بود به طوری که سعی می کردم همانند یک انسان تحصیل کرده و بافرهنگ رفتار کنم. سال اول دانشگاه را تمام کرده بودم که شبی مادرم با خوشحالی از ازدواج من و طاها سخن گفت. او عنوان کرد زن دایی ام مرا برای پسرش خواستگاری ...