سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از حضور رهبر انقلاب در منزل شهید ارمنی
فردا و روز میلاد حضرت مسیح است؛ هرچند که از نظر ارمنی ها، میلاد حضرت مسیح 10 روز دیگر است. روی کمدِ ویترینی، یک قاب عکس از آقا گذاشته اند. به تاج کاج، زنگوله ای وصل است که مدام صدا می کند. همه، از مسئولین گرفته تا اعضای خانواده، دست به دست هم می دهند تا زنگوله را جدا کنند و تاج را دوباره سر جایش بگذارند. بالاخره هم موفق نمی شوند درست نصبش کنند. برادر شهید می گوید فدای سرتان. از اعضای ...
این دختر عشایری، قهرمان کیک بوکسینگ ایران است
. اون زمان یارانه 80 هزار تومن بود. یارانه رو که گرفتم پولشونو بهشون پس دادم و گفتم دستتون درد نکنه برای مسابقه ام قرض کردم. اما در ازای همه این سختی ها تقدیری که شایسته تلاش های او باشد از آن او نشده است: 9دوره، قهرمان شدم اما هیچ چیزی به عنوان پاداش قهرمانی بهم ندادن. یک بار یک سکه پارسیان بهم دادن که نمیدونم پولش 10هزار تومن بود، چقدر بود که اون رو هم تقدیم استادم کردم. سحر ...
گفتگو با دختری که سرطان را شکست داد: محک امید و آرامش را به شما می دهد
. تعریف کن چطور متوجه بیماری ات شدی؟ یک دوره 10 ساله زمان برد تا پزشکان متوجه ابتلا من به سرطان شوند. 10 سال؟ چطور؟ فکر می کنم همه چیز از سه سالگی شروع شد. با مادرم به بهشت زهرا رفته بودم. من داشتم گل ها را پرپر می کردم و روی سنگ می ریختم. آقایی که از آنجا رد می شد متوجه دست من روی سنگ قبر نشد و پایش را روی دستم گذاشت. دستم از همان زمان متورم شد و دردش شروع ...
زنان صیغه ای از تجربه های تلخ شان می گویند
با هزار درز گرفتن اندازه قامت کودکانه ام کرد. با درس و کلاس خداحافظی کردم و شدم عروسی که اصلاً نمی دانست عروسی چیست. فردای عروسی انگار زنی 40 ساله شده بودم که 14 سالگی از یادش رفت. جست و خیزم کم شد و در اتاق کوچکی در خانه دایی شبیه زندانی های بی ملاقاتی حبس بودم. دو سه هفته یکبار به دیدن مادرم می رفتم یا آنها به خانه دایی می آمدند. دو سال از عروسی مان گذشت و زن دایی هر روز ریز اتفاقات اتاق خواب را ...
پارس کردن سگ دزدان ماجراجو را گرفتار کرد
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه یک شنبه 28 آذر ماه امسال دختر جوانی سراسیمه به کلانتری 103 گاندی رفت و از دو مرد جوان به اتهام سرقت خودروی شاسی بلندش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مهندس هستم و محل کارم دفتری در منطقه نیاوران است. ساعتی قبل از محل کارم با خودروی شاسی بلندم راهی خانه ام شدم. داخل بزرگراه حقانی در حال رانندگی بودم که خودروی پرایدی از پشت با من تصادف کرد. خودروی پرایدی که دو مرد ...
اسرافیلیان: بقایی به حکومت مذهبی اعتقاد نداشت/ اعضای زحمتکشان جزو اصولگرایان شدند
برای اینکه دست خالی برنگردند، آمده اند سراغ من بدبخت! * آن نامه معروفی که مرحوم آیت الله کاشانی یک روز قبل از 28 مرداد به مصدق نوشته، بسیاری از نکات را روشن می کند. نامه موجود است، خط شناس هم هست و کسی نمی تواند منکر شود که این خط آیت الله کاشانی نیست. خط مصدق هم هست که جواب داده. در آنجا آیت الله کاشانی می نویسد: ما با چنین تلاش ها و برنامه هایی نفت را از انگلیس گرفتیم، ولی شما دارید با ...
ادامه تحصیل رویای دست نیافتنی دختران روستایی در بانه
پرداخت هزینه های هر سه دخترم را با هم نداشتم تصمیم گرفتم اجازه ندهم دخترانم بیشتر از مقطع ششم درس بخوانند. وی خاطر نشان کرد: در صورتی که به یکی از دختران اجازه بدهم و به 2 دختر دیگرم اجازه ندهم با عدالت با آنها رفتار نکردم. این پدر روستایی در ادامه به بیکاری بسیاری از تحصیل کرده های دانشگاهی اشاره کرد و گفت: بسیاری از جوانان ما با زحمت زیاد ادامه تحصیل دادند و دانشگاه رفتند اما هم اکنون ...
اسپانیا در سال 2016؛ بن بست و سردرگمی سیاسی
در روز 8 آبان (29 اکتبر) در مجلس نمایندگان اسپانیا، رای اعتماد کسب کرد تا به مدت چهار سال دیگر نخست وزیر این کشور باشد. راخوی در حالی نخست وزیر شد که حزب مردمی از 314 روز قبل از آن هنگامی که در 20 دسامبر سال گذشته (29 آذر)، انتخابات سراسری برگزار شود، دولت را به طور موقت در دست داشت. به عبارتی دیگر، اسپانیا به دلیل اینکه احزاب این کشور نتوانسته بودند برای تشکیل دولت به توافق برسند، کشور را ...
ملکه رنگ ها از نو زاده شد/ مادرانه های حبیبه بر بوم زندگی
و مادر نپذیرفتند. *رنگ امید بر تاریکی های زندگی پدر خیلی دیر قبول کرد که فرزندش معلول است و باور نمی کرد که پاسخ این انتظار شیرین این قدر تلخ باشد و چهره شکسته اش گویای قبول این واقعیت تلخ بود. مادر مبهوت از این تاریکی پیش رو تلاش خود را برای کمک به بچه شروع کرد، بچه ای که نه راه می رفت، نه حرف می زد و نه هیچ کنترلی روی اعضای بدنش داشت و بدین ترتیب ریاضت تمام ناشدنی در کنار بچه ...
سجاده نجات
کردم روی ابرها راه می روم. این نقطه شروع تباهی من بود. از فردای آن روز تریاک مصرف می کردم و تصورم این بود که می توانم به راحتی آن را کنار بگذارم غافل از اینکه مواد مخدر روح مرا تسخیر کرده بود. بعد از مدتی احساس کردم تریاک جوابگوی من نیست و به این ترتیب شروع به مصرف هروئین کردم. خماری و درد باعث شد تا خانواده متوجه ماجرا شوند و به این ترتیب مرا طرد کردند. به تهران آمدم و این بار سراغ مصرف شیشه ...
چاشنی طعم خوش طلاق در ذائقه زوجین امروزی
پس از جشن ازدواج هر روز می دیدم که همسرم شب ها دیرتر به خانه می آید و در جواب سؤال من کلاس های آموزشی و حضور در کمپ های ترک اعتیاد را بهانه می کرد در حالی که در محفل دوستانش خود را می ساخت و با بداخلاقی تمام وارد خانه می شد به شکلی که در مقابل بهانه جویی هایم مرا به باد فحش و کتک می گرفت. وی که به صورت اجمالی تنها به گوشه ای از زندگی تلخ خود اشاره کرد، گفت: تنها با گذشت 6 ماه از زندگی ...
تصاویر جدید احسان کرمی و همسرش + بیوگرافی و گفتگو با او
ایرانی یا کلاسیک ایرانی را دنبال کنید کافی است کارهای من را گوش کنید و سعی کنید مانند آن اجرا کنید؛ همچنین دوره کوتاهی سلفژ بگذرانید و تمرین و تمرین و تمرین کنید. منظور از تمرین حقیقتا تمرین است و اینکه ساز دست بگیرید و با آن تمرین کنید. روی پای خودم ایستادم خانواده متوسطی داشتم و هیچگاه کلاس نرفتم. ساز را گوشی یاد گرفتم؛ ولی اصلا روی ساز زدن ادعایی ندارم فقط در این حد که ملودی ...
داستان سه خواهر شکست ناپذیر
خودش ورزشکار است وشرایط مرا درک می کند، چون زمانی که ورزش حرفه ای می کرده خانواده مانع این کار او می شدند و راه را برایش باز نمی گذاشتند این باعث شده دیدگاهش عوض شود وهمیشه ازمن حمایت کند تا جلو پیشرفتم گرفته نشود.البته دوری از خانواده واقعا سخت است و چند سال است که من وهمسرم این مساله را تحمل می کنیم. تا چه زمانی می خواهی به ورزش قهرمانی ادامه دهی؟ فکر می کنم تا مسابقات جهانی ...
در دوران محاصره آبادان حتی یک بار نماز جمعه او تعطیل نشد!
11 ساعت طول کشید و خدا لطف کرد و ایشان زنده ماند! اشاره کردیدکه با شهید عبدالرسول جمی هم زندان بودید. ماجرا از چه قرار بود؟ سال 1355 بود که یک روز عبدالرسول جمی آمد و گفت: یک بابایی از انجمن حجتیه برایت پیغام داده است که می دانیم برادرت چریک است و نمی گذارد ما برای انجمن عضوگیری کنیم، به او بگو اگر دست برندارد او را لو می دهیم! می دانستم فعالیت های برادرم خیلی زیاد شده است و ...
دزدی از پیرزن ثروتمند/مرد همسرکش/کشته شدن زن شوهردار
شد و بعد از مدتی از زن خواست که با او ازدواج کند اما زن نپذیرفت. به خاطر همین مرد یک روز به خانه زن رفت و او و کودکش را با بریدن لوله گاز خفه کرد. اجساد متعلق به مادر و دختر سه ساله اش در یک واحد آپارتمانی در طبقه دوم یک مجتمع در خیابان ابوذر پیدا شد. همسر زن به ماموران پلیس گفت: من راننده کامیون هستم، روز قبل از حادثه مامور شدم که باری را به استان بوشهر ببرم. برای همین هم مبلغ یک میلیون ...
اینجا چراغی روشن است
شیرینی خریدن و شتاب برای هرچه زودتر به خانه رسیدن و تهیه سبزی پلو ماهی همان شادی و هول و ولای روزهای قبل از تحویل سال را تداعی می کند; شب یلداست. سرما باعث می شود یقه کاپشنم را بالا بیاورم تا کمی گردن و صورتم را از سرما حفظ کنم. گوشی مدام زنگ می خورد. منتظرم سید سقا جواب بدهد. قرارمان جلوی مسجد بود، اما کسی را نمی بینم. دوباره تماس می گیرم گوشی را برمی دارد. چشم می چرخانم سمت دیگر خیابان. می گوید مرا ...
56 سوال از معاون سیاسی و اجتماعی فرمانداری تالش
الرحیم من ابتدا سلام عرض میکنم خدمت همشهریان گرامی ٬تشکر میکنم از اینکه این فرصت را در اختیارم قرار دادید ضمن اینکه از تلاش های ارزنده شما در عرصه ی اطلاع رسانی تشکر میکنم لازم میدانم این روز ها که مصادف است با سالروز عملیات کربلای4با رمز محمد رسول الله{ص} و روزهایی همزمان با ولادت پیامبر مهربانی هم یاد شهدای کربلای 5را گرامی میدارم بخصوص وقتی از کربلای 5 سخن به میان می اید یاد معلم شهید خودم شهیدسید ...
توصیه رهبری به مادر شهید ارمنی درباره جمکران
آلفرد گذشته. حالا زنگ زده اند که می خواهیم بیاییم دیدار خانواده شهید! هیچ کدام مان حوصله نداریم. می گوییم دستتان درد نکند، اما ما آمادگی نداریم. پدر و مادر پیر هستند و کم حوصله. به ویژه مادرم که از بعد شهادت آلفرد تا حالا اصلاً حوصله مهمان و مهمانی ندارد. هر چه می گوییم که نیایند، می گویند شما شب منزل باشید، چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد. یکی دو ساعت بعد از غروب سه نفر میان سال می آیند دم در ...
شب های قبل از عملیات بهترین فرصت خودسازی نیروها
من محو نمی شود. یک روز خیرالله احمدی مقداری حنا که از قبل داشت آنرا آب گرفته بود تا بچه های کادر گروهان دست هایشان را حنا بگیرند شهید محمد قاسمی هم مقداری گلاب به آن اضافه کرد همه بچه های چادر دست و یا سر و ریش هایشان را حنا گرفتن فضای معنوی خوبی ایجاد شده بود بهترین دوران برای هر رزمنده ای همان شب های قبل از عملیات است چرا که عملیات یک نوع خودسازی بود. از اینکه کنار بچه ها ...
استوار، مقتدر و پر ابهت همچون دماوند!
منطقه برسیم و کارهای آنجا را انجام دهیم، 10 روزی طول میکشه و مادرم نگرانیش بیشتر می شود. پس تهران نامه می زدم تا در زمان کمتری نامه به خانواده برسد. قبل از اینکه عملیات شروع بشود چند تا نامه می نوشتم ولی دقیقا روزی که به عملیات می رفتیم من نامه را پست می کردم تا وقتی که نامه به دست مادرم برسد 2 تا 3 روز گذشته و وقتی خبر عملیات را شنیدند بدانند که پسرشان زنده است. بخاطر همین مسائل شاید من 2 ...
درخواست قصاص برای عامل شهادت مأمور پلیس
تا محلی را برایم پیدا کند تا خودم را مخفی کنم. من با آن دختر مدتی قبل که برای خرید مواد به پاتوقم آمده بود، آشنا شده بودم، اما او به من کمک نکرد تا اینکه بازداشت شدم. بعد از اقرار متهم این پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز گذشته متهم مقابل هیئت قضایی به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. بعد از قرائت کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی اولیای دم متهم ...
اسم اباعبدالله که می آمد اشک سالار سرازیر می شد
برادر دارید چیست؟ قبل از آخرین اعزامش همراه پدر و مادرم به خانه ما آمد. مادرم داخل پذیرایی بود. سالار هم کنارش بود. بعد مادرم رفت توی اتاق نماز بخواند و سالار هم همراهش رفت و نمازش را خواند. مادرم به آشپزخانه آمد و او هم همراهش آمد. هرجا مادرم می رفت سالار هم کنارش بود. این آخرین باری بود که برادرم را می دیدم. آخرین صحنه ای که از او به یاد دارم، سکوت بود و لبخندی که غیر از لبانش، بر خاطر من ...
داستان سرایی های عجیب برای اکبرالقراء/ مصطفی اسماعیل در مدرسه موسیقی!
آموزشگاه درس قرآن را فرا می گرفتم و شیرین ترین لحظات زندگی ام زمانی بود که پس از فراغت از درس های روزانه، پیاده به دنبال او تا خانه اش که مسافت چند کیلومتری بود، می رفتم تا از تلاوتش لذت ببرم زیرا استاد عادت داشت به هنگام بازگشت به منزلش در راه قرآن بخواند. راغب مصطفی غلوش نیز در بخشی از خاطراتش می گوید که من همیشه آرزو می کردم یک قاری مشهور و محبوب باشم و در آغاز بسیار به خود مغرور بودم و فکر ...
عاشقانه های هنریِ این پدر و دختر هنرپیشه
نسل جدیدی از هنرمندان در راه هستند که ریشه در خانواده ای هنرمند دارند؛ از پدر یا مادری هنرمند و یا از دو هنرمند در یک خانواده. تا چندی پیش داشتن وابستگی به خانواده هنری، گونه ای برچسب یا انگ رابطه بازی به شمار می آمد و فرزندان هنرمندان یا کمتر پا به عرصه هنری پدر و مادر می گذاشتند و یا تلاش می کردند این رابطه ها فاش نشود. چند سالی است که فرزند هنرمندان بیش از گذشته به حرفه پدر و مادر ...
اینجا زمان سال ها قبل متوقف شده است/ درخواست از حضرت عیسی (ع) برای شفای فرزند بیمار
کمیته امداد امام خمینی (ره) می گوید: سال ها قبل برای کمک گرفتن از یک نهاد از سوی کلیسا به کمیته امداد معرفی شدم. آن زمان خودم قادر بودم که برای پیگیری خواسته ام به کمیته امداد مراجعه کنم. درخواستم را ارائه کردم و یک روز یک مددکار از کمیته امداد در خانه ما حاضر شد. ژوزف آن زمان نیز شیزوفرنی داشت و پس از رویارویی با مددکار امداد به طور کلی مشکلات خانواده را نفی کرد و مدعی شد که خودش کار می کند و نیازی ...
بنگاهدار برایم خانه مجردی گرفت تا با او راحت باشم و ... /شوهرم ارتباط های پنهانی داشت و من هم ...
موضوع مرا به شدت عذاب می داد. با گذشت 11 سال از زندگی مشترکمان با صابر، هنوز فرزندانش مرا به عنوان زن پدرشان نپذیرفته اند تا جایی که پسر صابر برای انتقام از من خودروام را مقابل مغازه پدرش تخریب کرد. اما همسرم نه تنها برخوردی در مقابل این عمل زشت فرزندش نکرد، بلکه باعث تحقیر من شد و باز هم طبق معمول از پسرش حمایت کرد. دیگر از این وضعیت خسته شده ام و نمی توانم این همه تحقیر را تحمل کنم چرا که وعده های صابر همه پوچ بود و... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
با او در ارتباط بودم / نیمه شب خواب او سنگین شد فرار کردم / من 7 روز خانه دوستم بودم!
موبایلش را به من داد و گفت اگر کاری داشته باشم می تواند مانند پدری دلسوز به من کمک کند. از طریق تلگرام با او در ارتباط بودم تا اینکه جوانی به خواستگاری ام آمد. اما پدرم به خاطر سن کم من و نداشتن پول خرید جهیزیه با ازدواج مان مخالفت کرد و جواب رد به خواستگارم داد. همین باعث عصبانیتم شد و شبانه از خانه فرار کردم. همان شب به محمد زنگ زدم و از او کمک خواستم. او مرا به خانه اش دعوت کرد. چون جایی ...
معراج چه زمانی اتفاق افتاد؟
...: عده ای معتقدند که معراج دوازده سال بعد از بعثت وقوع یافته است و گروهی زمان معراج را یکسال و پنج ماه قبل از هجرت می دانند، طایفه ای نیز معراج آن حضرت را در ماه رمضان (شب هفدهم) و بروایتی دیگر بیست و یکم ماه رمضان آورده اند. جالب است که بدانیم طبق احادیث مختلف حضرت یکبار معراج نکرده بلکه چندین بار عروج کرده اند. بهر حال حضرت محمد می فرماید: جبرئیل دست مرا گرفت و از مسجد ...
دام زن تهرانی برای رهایی از آزارو اذیت جوان شیطان صفت
دیوار منزل شاکیه بالا رفته و وارد حیاط خانه شد؛ این شخص پس از ورود به داخل حیاط ، به سمت ورودی ساختمان حرکت می کند که در آنجا متوجه حضور کارآگاهان در داخل حیاط می شود ؛ فرد ناشناس اقدام به فرار می کند اما قبل از هرگونه اقدامی جهت متواری شدن از محل، با سرعت عمل کارآگاهان دستگیر می شود. این شخص، پس از دستگیری بلافاصله توسط شاکی پرونده مورد شناسایی قرار گرفت و جهت انجام تحقیقات به اداره شانزدهم پلیس ...
باورم نمی شد نامزدم با دست خودش مرا به دست راننده کثیف سپرد / فیلمی که از همه ماجرا پرده برداشت!
در دست راننده خودرو دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که قاسم با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است. خواستم فرار کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و... این گونه بود که همه هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است. در حالی که به روزگار سیاه خودم می گریستم او مرا سوار خودرو کرد تا به محل سکونتم برساند ...