سایر منابع:
سایر خبرها
آنچه در برنامه 90 گذشت +عکس و فیلم
برگزار کنیم . - وقتی علیه یک برند تیم ملی صحبت کردم فردای آن روز از فدراسیون فوتبال گفتند من کاپیتان سابق تیم ملی هستم . - خودم گفتم برای خداحافظی از فوتبال کنار بچه های موسسه خیریه امام رضا می توانم خاطرات خوبم را تداعی کنم؛ چند نفر هم که قلبا دوستشان داشتم دعوت کردم و از خداحافظی ام خوشحال هستم . - افتخار داشتم زمانی با نادر محمدخانی در تیم پاس بودم؛ او گفت می توانی در پاس ...
نکونام: در ایران، هر کسی جنجال کند موفق تر می شود
. من عاشق لیگ اسپانیا بودم و دو پیشنهاد آلمانی ام را فراموش کردم. وی درباره حضور در اوساسونا گفت: با گلی که بوردو زدم، تاریخ اوساسونا با آن گل عوض شد. گل با رئال هم خاطره انگی زبود هر چند با اشتباهات داور باختیم. مارکا بعد از بازی با رئال نوشت داور بهترین مهره رئال بود. یک بار هم رباط پاره کردم. در بازی با اسپانیول، وقتی بالا رفتم دیدم همه بازیکنان لباس مرا تن کرده اند. این کار باعث شد بغض ...
در برنامه نود چه گذشت؟ ماجرای بازداشت و زندانی شدن 3 فوتبالیست ایرانی بعد از دربی!
فدراسیون فوتبال گفتند من کاپیتان سابق تیم ملی هستم. - خودم گفتم برای خداحافظی از فوتبال کنار بچه های موسسه خیریه امام رضا می توانم خاطرات خوبم را تداعی کنم؛ چند نفر هم که قلبا دوستشان داشتم دعوت کردم و از خداحافظی ام خوشحال هستم. - افتخار داشتم زمانی با نادر محمدخانی در تیم پاس بودم؛ او گفت می توانی در پاس و تیم ملی موفق باشی ولی باید باید کاری بیشتر از بقیه انجام دهی تا بیشتر مورد توجه ...
قتل به خاطر مهریه
به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان،چند روز بیشتر تا مراسم بله برون نمانده بود. من از همان روز اولی که سیمین رادرپارک دیدم، شیفته ظاهرش شدم و تصمیم قطعی ام را برای ازدواج با او گرفتم. قبل ازدوستی با سیمین، دوستان و آشنایان، چند دختر را که جایگاه اجتماعی و خانواده خوبی داشتند برای ازدواج معرفی کرده بودند اما من که به ظاهر افراد اهمیت زیادی می دادم آنها را نپسندیدم. بعد از دیدن ...
برای حفظ آبرویم باید می سوختم و می ساختم!
جا نمی رسید. حتی به توصیه مادرم، با کلی خواهش و التماس بچه دار شدم اما هیچ چیزی عوض نشد. با آمدن بچه دیگر نمی توانستم براحتی حرف از طلاق بزنم. به قول معروف برای حفظ آبرویم باید می سوختم و می ساختم و دم هم نمی زدم. تقدیرم را پذیرفته بودم تا اینکه آن بسته ها را در جیب شوهرم پیدا کردم. زن جوان درحالی که اشک هایش را پاک می کرد ادامه داد:آن روز می خواستم لباس های آرش راداخل لباسشویی بیندازم که چند ...
مشروح برنامه 13 دی نود / موهای برانکو را سفید کردند
آرژانتین به منچستر آمد اما بعد از 7-8 ماه رفت. *گولچ از باشگاهی آمد که قهرمان کشورش بود و در استرالیا هم قهرمانی آسیا را کسب کرده بود و رزومه اوکراینی ها را هم نگاه کنید نتایج خوبی دارند اما وقتی دو سه روز قبل از شروع فصل به ما محلق شدند این شرایط پیش می آید. *در مورد این که انتخاب خودم بودند یا کسی گفت این بازیکنان را جذب کنم صحبت نمی کنم چون این ها مسائل درون باشگاهی است که در ...
لحظه به لحظه با برنامه 90/ LIVE
. بازیکن سابق استقلال بیان داشت: بعد از باخت استقلال به پرسپولیس به عنوان یک هوادار ناراحت بودم و از اسپانیا به ایران زنگ زدم. وی درباره بازگشت به استقلال گفت: الغرافه برای دو سال قرارداد 5 میلیونی به من پیشنهاد کرد. اما خانواده من استقلالی بودند و دوست داشتم خودم هم به تیم محبوبم بیایم. البته من مخالف دروغ بودم و در هنگام ورود به استقلال چیزی از این تیم نگرفتم. باز ...
من، فریبا معصومی ، 31ساله، معلولم، کارآفرینی می کنم
شود: مسئولان تامین اجتماعی لطف می کنند، هر بار کارآفرینان را دعوت می کنند، اینجا و تندیسی می دهند و برایمان کف می زنند اما بعد کارآفرین را رها می کنند که برود خانه اش و دوباره فردا صبح همان خاکی را که قبلا باید به سر می ریخت، بریزد. هیچ حمایتی در کار نیست. منبع : خبرآنلاین
اقرار به قتل میهمان در خانه مستأجر
صاحبخانه است. رضا گفت: شب حادثه مقتول میهمان من بود. ابراهیم وقتی از حضور او در خانه باخبر شد، با او درگیر شد و با چاقو ضربه ای به او زد که کشته شد. رضا در شرح بیشتر ماجرا گفت: من و نیلوفر هر دو به مصرف مواد اعتیاد داشتیم. وقتی با او آشنا شدم، از شوهرش طلاق گرفته بود و دختری 13 ساله داشت. بعد درخواست ازدواج دادم که قبول کرد. بعد از آن به دنبال جایی برای زندگی بودیم که ابراهیم یکی از اتاق های خانه ...
حیف می شد اگر حجت شهید نمی شد
) متولد شدم چرا اسمم را حسین، ابوالفضل یا عباس نگذاشته اید. مادرم هم در پاسخ می گفت: آن موقع تازه به شهر مشهد انتقال پیدا کرده بودیم و با توجه به ارادت خاصی که به امام رضا(ع) داشتم، موقع وضع حمل من را به بیمارستان امام رضا(ع) بردند. چشمم که به تابلوی بیمارستان افتاد با خودم گفتم: امام غریب! ما غریب ها را فراموش نمی کند برای همین نام محمدرضا را برای تو انتخاب کردم. شما چند سال با شهید فاصله ...
اینجا یکی هست که منظوری دارد!
...، بلافاصله کیف و ضبط صوت و میکروفون خبرنگاری را رها کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و... ناگهان صدای نعره وحشتناک و دلهره آور عیال، همه وجودم را به لرزه درآورد:" ازجات تکان نخور کله پوک وگرنه کله تو..." آن قدرترسیده بودم که با سرعت باد، از دستش در رفتم و هر لحظه از او دور و دورتر شدم... آخیش! فعلا جان سالم به در بردم!... نکند بازهم به سراغم بیاید و... بهتراست ...
قتل پدر به دست اعضای خانواده
، بهانه می گرفت و مانع ازدواج او می شد، یک بار هم دیدم پیامک های عاشقانه ای برای یک نفر فرستاده است، من هم دیگر نتوانستم تحمل کنم و یک روز که از دست او خیلی عصبانی بودم، با پسرم صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم باید هادی را بکشیم و از دست او خلاص شویم. نقشه را طراحی کردیم. صبح که شوهرم بیدار شد، اول پسرم پارچه ای دور گردن او پیچید و بعد من دو ضربه چاقو زدم و بعد ضربات دیگر را پسرم بر بدن او وارد کرد ...
شهید شاخص سال چه ویژگی داشت؟ +عکس
شدم احتمالاً حسن را دستگیر کرده اند. منتظر ماندم تا صبح شد و به در خانه دوست حسن رفتم و به او خبر دادم محمد را دستگیر کرده اند و باید به حسن خبر بدهیم. او با دوچرخه اش به خانه ما رفت و فهمید حسن دستگیر شده است. به خانه مان رفتم. مادرم با نگرانی پرسید: تو چرا آمده ای؟ از کجا فهمیدی حسن دستگیر شده است؟ همان شب مادربزرگم به رحمت خدا رفته بود. به آقای قدوسی زنگ زدم و خبر دادم: برادرم حسن هم دستگیر شده ...
محاکمه داماد به اتهام 3 جنایت/ ازخرید اینترنتی اسلحه تا سرقت های مسلحانه/ بخشش قاتل ، پای چوبه ...
هم جواب نمی داد و وقتی به بانک سرزدم گفتند نیامده است، مشکوک شدم و به خانه مادرزنم رفتم اما در را باز نکردند. تلفن شان را جواب نمی دادند. سپس سراغ خواهرزنم رفتم. نگران بودم و همراه او به خانه مادرش رفتیم و این بار آنها در را باز کردند اما مادرزنم در راه پله سعی کرد مانع ورودم شود ولی با چاقویی که لابه لای لباسم پنهان کرده بودم او را زدم و به طبقه دوم رسیدم که همسرم را دیدم که قصد فرار داشت او را ...
دفترچه های کم خاصیت
نشسته و به حرفهایمان گوش می دهد وارد صحبت ما می شود و می گوید: مادر من بیمه عمر بوده و همین چند وقت پیش فوت شده، چند روز قبل به صورت اتفاقی متوجه شدم این نوع بیمه هزینه کفن و دفن را هم پوشش می دهد ،حالا چند روز است که کارم شده رفتن و آمدن به اداره بیمه ،اگر از ابتدا درست به ما اطلاع رسانی می شد این قدر دردسر نداشتیم ،الان هم جواب درستی به من نمی دهند و حسابی کلافه شده ام. گرم صحبتیم که کارمند ...
سلاخی عشق با چکش نفرت
و من تصمیم به چنین کار احمقانه ای گرفتم. متهم سنگدل که با وارد آوردن بیش از 10 ضربه چکش همسرش را کشته و فرزندش را خفه کرده بود افزود: بیکاری من که به خاطر رکود در کارهای ساختمانی رخ داده بود موجب شد تا در خرج و مخارج زندگی دچار مشکل شوم و همان طور که مادر زنم گفت: او مخارج و هزینه های ما را تامین می کرد. من به شغل دار بستی اشتغال داشتم ولی کمتر سرکار می رفتم البته برادرانم که ...
گفت و گوی منتشر نشده با زنده یاد مرتضی احمدی
سری از آنها را ناقص حفظ کرده بودم. با خودم گفتم که بهترین راه این است که از همین جا حرکت کنم. با تمام هنرمندهای آن حوزه در آن زمان مصاحبه کردم، رفتم دنبال شان گشتم، پیر شده بودند، آدم های فقیری هم بودند، خیلی زحمت کشیدم، چند بار شهرستان رفتم و برگشتم تا آنجا که توانستم زحمت کشیدم، جمع کردم و فکر نمی کنم چیز دیگری باقی مانده باشد. غیر از این 106ترانه ای که ضبط کردید؟ بله غیر ...
برخورد دولت با آسیب های اجتماعی اداری است
داشتید و به کانادا رفتید. چرا؟ من به طور کلی آمریکا و حوزه آمریکای شمالی را قبول داشتم و دوست داشتم. کانادا یک تجربه ای بود و من وقتی آمریکا بودم می خواستم بروم ببینم چه هست، بالاخره آمریکا و انگلیس و کانادا درخواست دادم که کانادا به من فرصت مطالعاتی داد و من رفتم دوره ای یک سال و خرده ای تقریباً ماندم و بعد مجبور شدم و برگشتم. آنجا در دانشگاه تورنتو -که دانشگاه اصلی هم هست- همان ادامه ...
سیدالکریم(ع) فرستاده امام هادی(ع) برای حکومت ری
، ملا محمد اسماعیل کزازی اراکی، تحقیق و تصحیح علی اکبر زمانی نژاد، ص 35 به بعد؛ التذکره العطیه، شیخ محمد باقر کلباسی، تحقیق علیرضا هزار، ص 53 به بعد). ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم (ع) در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم (ع) ، امام رضا (ع) ، امام محمّدتقی (ع) و امام علیّ النّقی (ع) مقارن بوده ...
جریان اصلاحات دوست ندارد گذشته اش فاش شود/ اولین حصرتاریخ انقلاب را امام انجام داد /حاتمی کیا گفت ...
. بی طرفی یعنی بی شرفی!!! *موضوع شما حقیقت طلبانه است یا جناحی است این مسئله را اول روشن کن؟ موضوع من حقیقت طلبانه است اما ما نمی توانیم بگوییم که طرف ندارم. یک بار رفته بودم با یک توده ای مصاحبه کنم. آن شخص شروع کرد به صحبت کردن. منم برای اینکه بیشتر از او متریال بگیرم، ژست روشنفکری گرفته بودم و چیزی نمی گفتم. هر از چند گاهی می گفت نظر شما در این رابطه چیست ؟ من می ...
روزی سرباز امام روح الله بود و روزی دیگر سرباز آقا سیدعلی/ عهد و پیمان حاج محمدرضا با امام حسین(ع) رنگ ...
خانواده ام میخواهم اگر خداوند توفیق شهادت به من داد برای من ناراحت نباشند. که من اگر در جنگ شهید نشدم خیلی ناراحت بودم که چرا از صف شهدا جاماندم و ناراحت حال خودم بودم. عزیزانم مرا حلال کنید اگر شما را اذیت کردم و از همه دوستان می خواهم که مرا حلال کنید. اگر به کسی اذیتی کرده ام مرا حلال کند که من در پیشگاه خداوند دستم خالیست و اگر من شهید شدم مرا در گلستان شهدای یزد آباد در کنار دیگر ...
تعهد بالاتر از تخصص است
.... ولی به خودم اطمینان داشتم و فکر کردم که فقط یک بار زندگی می کنم و دوست دارم مطابق سلیقه و ایده خودم به جلو حرکت کنم و کارم متعلق به خودم باشد. دوست نداشتم در سیستم دولتی ای بمانم که مجبور بودم برای گرفتن یک لامپ مهتابی سه هفته نامه نگاری کنم. این را هم بگویم که در دو، سه ماه اولی که شغلم را ترک کردم، آسیب روحی جدی دیدم. حتی از من خواستند سرکارم برگردم. راه اندازی شرکت برایم بسیار سخت بود و ...
فیروزه، لاجورد و شاه مقصود ؛ نان حلال مهاجرین افغانستانی در میانه نقره و سنگ
کوچک در همین گلشهر بخرم و شرمنده خانواده ام نباشم. می گویم بعد از این همه سختی در این نقطه زمانی آرزویت چیست؟ می گوید دوربرم چند جوان بیکار است، کاش خدا بیشتر به من بدهد کارگاه درست حسابی بزنم و آنها را مشغول بکار کنم، آنها را که می بینم یادم از گذشته خودم می آید، از 16 سالگی تا همین 10 سال پیش همیشه کارگر مردم بودم و با پولی بخور و نمیر گذران می کردیم، می فهمم جوانهای مهاجر چه می کشند ...
عشق اول این فیلمساز، شهرهای دیدنی جهان است
.... وقتی در آکرون بودید، سینما در رشد و پرورش فکری شما چه تاثیری گذاشت؟ وقتی در اوهایو بودم فیلم حمله خرچنگ غول پیکر هیولا را دیده بودم و این جور چیزها بود که دوست داشتم، ولی تاثیرپذیری خاصی نبود تا این که در سن 20 سالگی برای زندگی به پاریس رفتم و سینما عشق واقعی و بزرگش را در رگ های من جاری کرد.آن موقع ها من در پاریس به مدت 9 ماه دانشجوی انتقالی بودم و تمامی دروسم را ناتمام ...
کشتی گیر دوپینگی ایران از دنیای قهرمانی خداحافظی کرد
حال هیچ اتفاقی چنین فشاری را به من وارد کرده باشد. اردیبهشت ماه سال جاری بعد از اتمام مسابقه به صورت داوطلبانه خواستم برای تست دوپینگ بروم. قبل از اینکه به اتاق برسم، فردی به من گفت مطمئنی که مشکلی نداری؟ با لبخند گفتم نه بابا چه مشکلی؟! بعد هم رفتم و در حضور مأموران وادا تست دادم. وی ادامه داد: بعد از این تست تا فاصله المپیک 2016، سه چهار تست دیگر هم دادم و در یک مسابقه بین المللی هم شرکت ...
حجت الاسلام عالی: کید شیطان برای کسی که به خدا پناه برده، ضعیف است
به من گفت: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد . پاسخ دادم به درک! صدای جیغی شنیدم و از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. متوجه شدم تمام آن حالت هم از شیطان بوده است. کید شیطان برای چه کسانی ضعیف است؟ شیطان انسان را رها نمی کند اما اگر انسان صادقانه بایستد خدا هم او را رها نمی کند. یک نفس چموش درون ما وجود ...
طنز : شیوه ی مدرن سیاه نمایی کردن فیلمنامه
اینجا باید چایی بریزی ولی حرفی از فیلمنامه نزده بودن. آره منم گریمورم تهیه کننده گفت فیملنامه نویس مبلغ زیادی خواسته با روش مدرن “بغلی بگیر” همه باید دست به دست دهیم به مهر فیلمنامه خویش را کنیم سیاه نمایی. خب آخه من بلد نیستم فیلمنامه بنویسم کلا توی عمرم دو قسمت تام و جری دیدم. مگه من بلد بودم زود یه چیز بنویس تا تهیه کننده نیومده. لااقل راهنمایی کن چی بنویسم. خودم ...
به دانشجویان می گویم بروید عتبات خودتان را شارژ کنید!
ساخته شوم دوباره ویندوز بریزم.با این نیت رفتم دقیقا همان روزی ما را بردند که روز کارواش است، یعنی روز عید غدیر بردند آنجا و سر تا پای ما را شستند و گفتند الان برگردید. این سفر روی من تاثیر گذاشته، یک بار دیگر زیربنای فکری من محکم شد. به بچه های کلاس می گویم من 32 سال است تبلیغ به دین می کنم، خودم گیر کرده بودم. رفتیم آنجا دست نوازشی بر سر ما کشیدند و الان که برگشتیم قبراق و سرحال هستیم .سی سال دیگر ...
روایت دخترِ شهید دفاع مقدس از 8 سال زندگی با شهید مدافع حرم
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، همسرش را سه سال پیش در جریان جنگ سوریه از دست داده است، زهرا امامی حالا بعد گذشت سه سال از شهادت همسر به خوبی می داند مسیری که محمد حسن در آن قدم گذاشته امتداد عاشورا است که به ظهور حضرت حجت (عج) ختم می شود. همان راهی که سال ها پیش خون پاک پدر آن را آبیاری کرده است. سال ها فرزند شهید بوده و از سال 92 نیز بار سنگین همسری شهید را به دوش می کشد ...
بازیگر زن سینما و تلویزیون : شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
...> قبل از همکاری با مهران مدیری من نه پیشنهاد طنز و نه علاقه ای به فعالیت در این حوزه داشتم و همان طور که از کارنامه کاری ام مشخص است پیش از آن در آثار درام و ملودرام دیده شده بودم اما با همه این ها چه کسی می تواند به پیشنهاد همکاری با مهران مدیری نه بگوید؟ تجربه همکاری با او برایتان چطور بود؟ صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می خواهم تماس ...