سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگویی خواندنی با رقیب اصلی اصغر فرهادی در اسکار
اتفاق افتاده و ربطی به من ندارد. من در بخارست زندگی نمی کنم و در موقعیت او نیستم. بله. درباره کار خاصی که او دارد، می تواند این طور باشد، ولی در رابطه با داستان پدر و دختر که موضوعی همگانی است، امیدوارم این طور نباشد. اگرچه این رابطه پدر و دختر بسیار خاص است، با توجه به اینکه پدر خل بازی درمی آورد. من خیلی درباره مسائلی که بین همه خانواده ها مشترک است، فکر کردم؛ مثلا اینکه یک خانواده می تواند ...
بازیگر لیسانسه ها : مطرح شدن در تلویزیون آسان نیست
.... متاسفانه همکارانم بعضی از کارهای مرا ندیده اند و حتی به برخی از دوستان باید توضیح بدهم در کدام فیلم و سریال بازی کرده ام، اما قدیم ها یکی دو سریال خوب کافی بود تا همه یک بازیگر جوان را بشناسند. بازی در نقش طنز برای شما که اول کار هستید، ترسناک نیست؟ قبل از لیسانسه ها، یکی دو سریال طنز بازی کرده بودم؛ یکی در سریال غیرعلنی و همین طور نقش کوتاهی در سریال سه دونگ، سه دونگ به ...
مرثیه ای برای جهان پهلوان؛ تختی زنده است؟
...> یکی از خادمین حرم امام رضا (ع) می گوید: آخرین باری که تختی به مشهد آمد از خادمین حرم خواهش کرد پس از خلوت شدن حرم به او اجازه دهند چند دقیقه در حرم باشد. مسئولان با درخواست تختی موافقت کردند و آن شب شاهد صحنه ای بودم که واقعا مرا متأثر کرد. مرحوم تختی تنها وارد حرم شد و حدود 15 دقیقه کنار ضریح به راز و نیاز پرداخت. چراغ های حرم خاموش بود و من گوشه ای منتظر بودم که تختی کارش تمام شود و در را ببندم ...
عادت به زندگی مجردی از 14سالگی/در هلند درسم را ادامه دادم
...، چون من برای فوتبال از همان نوجوانی از خانه خارج شدم و تنها زندگی کردن را تجربه کردم. من مدتی در تیم پایه های داماش تهران بودم و در خوابگاه زندگی می کردم و پس از آن هم که به داماش رفتم، در خانه تنها بودم و با زندگی مجردی آشنا شدم و به این شرایط عادت کردم. هر چند تنها زندگی کردن در یک کشور غریب سخت تر است، اما فوتبال حرفه ای و زندگی حرفه ای همه اینها را دارد. خوبی زندگی عادی این ...
یک ماه در کنار بوکوحرام زندگی کردیم
خروج تسوه حساب با مزه ای با نماینده سازمان فرهنگ و ارتباطات کردید؟ مابا رایزن فرهنگی ایران در نیجریه تلفنی چند بار با ایشان صحبت کرده بودیم و ایشان به ما گفته بود که این امکان وجود ندارد و شما به هیچ وجه نمی توانید به نیجریه بیایید. روز آخر بود که ما بدون اطلاع از همه جا آمده بودیم و مستند را ساخته بودیم و داشتیم برمی گشتیم. یک مقدار اعتبار در سیم کارت نیجریه ای ما باقی مانده بود گفتیم ...
محسن قاضی مرادی: همه عشقم خانواده است
خانه بیرون می آیید؟ اگر کاری نداشته باشم نه، اما اگر کار داشته باشم یا برای کار درمانی، بیرون می روم. چقدر با خانواده وقت می گذرانید؟ تمام زندگی ام خانواده ام است. همسر شما خانم مهوش وقاری است که ایشان هم از بازیگران خوب ما هستند. ازدواج و زندگی با یک بازیگر چه لطفی دارد؟ خیلی خوشحالم حرف هم را می فهمیم. مثلا شغل ما طوری است که گاهی همسرم شب ...
دست اندرکاران معمای شاه پاسخگوی تحریف تاریخ باشند
راستا نوشته است: منصور رفیع زاده از آمریکا به اروپا رفت و با محمود کاشانی سرداور ایرانی در دیوان لاهه ملاقات کرد. یک یا چند روز پس از این دیدار، محمود کاشانی در جلسه دیوان لاهه به ناگاه انقلابی شد... این ادعا نیز مانند بخش های دیگر یادداشت شهبازی چیزی جز تهمت و افترا نیست و حق شکایت کیفری وی برای من محفوظ خواهد بود. این آسمان و ریسمان کردن ها همگی برای دفاع از سریال معمای شاه است که تا ...
حادثه ای تلخ که در خاطره تاریخ خواهد ماند!
خبرگزاری ایسنا: چه دردی را متحمل شدند آنانی که پیکرهای پاکشان را در مسیر زیارت حضرت امام رضا(ع) از دست داده و حتی تنی چند از این عزیزان نیز نشانی از پیکرهایشان برجای نگذاشتند؛ چه دردی می کشد کسی که در پی این حادثه داغدار شده و حتی نتوانست برای آخرین بار به چهره ی عزیزش نگاه کرده و به رسم دیرین بر پیشانی اش بوسه بگذارد. دیروز چهلمین روز جان باختن عزیزانی بود که با نیت زیارت بارگاه امام ...
بازیگر زن طنز از پیشنهاد GEM پرده برداشت
...، به طورمثال یک بازیگر نمی تواند به عنوان یک فروشنده در مغازه ای فعالیت کند، بنا به همه این دلایل من نمی توانم درباره آن ها قضاوت کنم و البته این اجازه را هیچ وقت به خودم نمی دهم، تا جایی که بتوانم خوبی افراد را می گویم و توانایی قضاوت کسی را ندارم، احساس می کنم من در حد و اندازه ای نیستم که کسی را قضاوت کنم؛ همه ما بندگان خدا هستیم و این کار قشنگ نیست. اگر در جریان باشید، هنرمندان ...
آزادی مادری که دخترش را کشت
می کرد. زندگی ام خیلی سخت شده بود. می خواستم تغییری در زندگی ام بدهم. دوست داشتم ازدواج کنم. از طرفی خواستگارهایم به خاطر دخترم راضی به زندگی با من نمی شدند و می گفتند چون دختر داری، نمی توانیم با هم زندگی کنیم. تا این که آخرین خواستگارم هم این موضوع را مطرح کرد و به خاطر فرزندم رفت و همه چیز را به هم زد. خسته شده بودم. تصمیم گرفتم دخترم را که مانع ازدواج من و پیشرفتم شده از زندگی ام حذف کنم. شب ...
استندآپ کمدی شبنم مقدمی در خندوانه / اهدای سیمرغ آب به خانم بازیگر!
هیات داوران محترم آقای جوان، اساتید و خانواده محترم که سال ها برای من تلاش کردند، تشکر می کنم. من همین یک جایزه را نداشتم که خوشحالم به آن رسیدم. (خنده ) در بخش دیگر برنامه، جوان از فیلم ابد و یک روز و سعید روستایی تقدیر کرد و شبنم مقدمی بازیگر این فیلم در ادامه صحبت های مجری خندوانه عنوان کرد: من با شما موافقم، عشقی در سعید روستایی و گروه بود، همه عاشقانه کنار هم بودیم و نوید محمدزاده ...
پایان تلخ ازدواج اجباری
که به مادرم گفت: به پریسا بگو یا امشب خانه خان داداشم می آید یا کاری می کنم که سیاهپوش من شود! وقتی این جملات را شنیدم تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد. مطمئن بودم پدرم با عرقی که به برادرش دارد کاری دست خودش می دهد. به همین دلیل آماده شدم و به خانه عمویم رفتیم. انگار نه انگار که مراسم خواستگاری من بود. عمویم می برید و می دوخت و پدر هم فقط چشم می گفت. وقتی حرف های اولیه زده شد، عمویم یاد ما ...
پکیج عروس فقط 12 میلیون!
. به اتحادیه آرایشگران هم رفتم اما صدایم به جایی نرسید. روایت دوم: من و همسرم سعی داشتیم که مراسم عروسی مان را با حداقل هزینه ها برگزار کنیم. مراسم را خیلی ساده برگزار کردیم و آرایشگاهی که من انتخاب کرده بودم، دستمزدی 3 میلیون تومانی برای آرایش عروس دریافت می کرد. برای همین به او نگفتم که عروس هستم و گفتم می خواهم برای میهمانی آماده شوم. آن روز که به آرایشگاه رفتم، عروس هایی ...
خانواده ام بهترین پرستارانم هستند/اثرات گازهای شیمیایی باعث نابینا شدن تعدادی از رزمندگان شد
شیمیایی شدنم، با همسرم عقد کرده بودم که در اواخر سال 68 ازدواج کردم. خانواده همسرم مذهبی بودند و مقام یک جانباز برایشان اهمیت خاصی داشت. من در حال حاضر 3 فرزند پسر دارم. در حال حاضرچه عوارض شیمیایی دارید؟ از 30 سالگی به بعد، این عوارض به شکل شدیدتری در من بروز پیدا کرد. به طوری که درحال حاضر شنوایی خودم را به طور متوسط از دست داده ام و به ناچار از سمعک استفاده می کنم. سلاح ...
با همسر ولخرج چه کنیم
هم خرج می کنیم. حرف هم که نمی شود با او زد. تا چیزی می گویم، فوری داد و قال راه می اندازد که تو به من اعتماد نداری و از این حرف ها. نشده یک بار درباره این موضوع بدون جنجال با هم حرف بزنیم. آخرش اگر من کوتاه نیایم و بحث را تمام نکنم، چنان جنجالی راه می اندازد که آن سرش ناپیدا. چند بار به او گفتم که بیا و مدیریت خرج و مخارجت را بده دست من. هم خوب لباس می پوشی هم پس انداز داریم، اما زیر بار نمی رود ...
وقتی فروش دستمال کاغذی بزرگترین آرزوی یک کودک می شود
که ذهنم را پر کرده پاسخ دهند. با لبخند و دفتر و قلم به دست به دوتن از کودکانی که مشغول به فروش دستمال کاغذی بودند نزدیک شدم و از آنها اجازه خواستم که با آنها هم صحبت شوم. از شانس خوب من این دو کودک منطقی بودند و با کمال میل پذیرفتند و هر دوی آنها با لبخند گفتند اشکالی ندارد هر سؤالی داشته باشی ما جواب می دهیم اصلاً عکس هم خواستی بگیر ما بدمان نمی آید. برخورد گرم آنها قوت قلبی شد ...
فضیلت و کیفیت دعای کمیل +متن دعا
، این دعا را خوانده است. کمیل می گوید: روزی با مولای خود، امام علی علیه السلام در مسجد بصره نشسته بودم که جمعی از اصحاب حضرت هم حضور داشتند. سوال شد ازحضرت که معنی این آیه که خدا می فرماید: (فیها یفرق کل امر حکیم) سوره دخان آیه4 چیست؟ حضرت فرمودند: آن شب نیمه شعبان است. سوگند به کسی که جان علی در دست قدرت اوست هیچ بنده ای نیست جز اینکه تمام آنچه بر او از نیکی و بدی ...
سلفی "رضا عطاران" با "حمید لولایی" / "یوسف تیموری" به "زیر آسمان شهر 4" می آید / انتقاد تند مهران مهرام ...
تعجب کردم چون رضا صحیح و سالم و پر از نشاط بود. مهام در پاسخ به سوال خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، درباره مجموعه ویلا و حواشی صورت گرفته در مورد حضور سیامک انصاری در این برنامه گفت: سیامک انصاری قطعاً در سریال ویلا نیست و دیگر هیچ وقت با من کار نخواهد کرد. من هنوز پیگیر کار سیامک انصاری هستم و نمی خواهم فکر کند که هنوز کارش تمام شده است. خانم نرگس محمدی به خاطر سیامک انصاری از این ...
چرا شهر تبریز دوباره عزادار شد؟
است که پدر رضا هر روز در سوز از دست دادن تنها فرزندش زمزمه می کند. حاج علی از روزهای سخت زندگی پس از رفتن عاطفه و رضا به شهروند می گوید: هفت خوان همه هست و نیستم را از من گرفت. زنم و تنها فرزندم. ما 9 سال همه کاری کردیم که بچه دار شویم. از امام رضا خواستم. خدا هم به ما یک پسر داد. آقا خودش عنایت کرد و ما هم اسمش را گذاشتیم رضا. او 6 سالش بود و با مادرش زائر امام رضا(ع) بودند. من رفته بودم کربلا و ...
دوستانم می گفتند تو لیاقت همسرت را نداری
... اما تحقیقات نشان داده همسرت هیچ وقت به تو خیانت نکرده است. همسایه ها هم این موضوع را تأیید کرده اند. همسایه ها که از من به همسرم نزدیک تر نبوده اند. بله، من نیز می دانم همسرم زنی پاکدامن بود؛ اما این اواخر به او مظنون شده بودم. مدرکی هم در این باره داشتی؟ هیچ وقت مدرکی به دست نیاوردم. به همین دلیل هم هیچ گاه کسی حرفم را باور نکرد. همه فکر می کردند من به خاطر ...
تا زنده ام نگاه معصومانه دخترم عذابم می دهد
ممکن است به طور موقت با هم زندگی کنیم! متهم در آخرین دفاع گفت: خیلی پشیمانم. تا وقتی زنده ام نگاه معصومانه فرزندم با من است و مرا عذاب می دهد. اگر خانواده ها و اجتماع از من حمایت می کردند راه بهتری انتخاب می کردم. من کسی را نداشتم که درست راهنمایی ام بکند وگرنه راهی انتخاب می کردم که همراه کودکم ازدواج موفقی داشته باشم. هیئت قضایی بعد از آخرین دفاع متهم، او را به پنج ماه حبس محکوم کرد و متهم بعد از این رأی با احتساب گذراندن پنج ماه حبس از تاریخ وقوع جرم، روز گذشته آزاد شد. ...
همسرم از ماشین مدل بالا پیاده شد، او را کشتم!
ازدواج کردم و پسری 10 ساله دارم . من راننده آژانس بودم و بعد از تولد فرزندم مجبور بودم زمان بیشتری کار کنم. مدتی که گذشت، همسرم مدام همراه دوستانش به میهمانی می رفت. وقتی هم به خانه می رسید، پرخاشگری می کرد. هرچه تلاش کردم مانع رفتن او به این جشن ها شوم، فایده نداشت تا اینکه متوجه شدم دوستانش او را به مصرف شیشه معتاد کرده اند. اعتیاد همسرم به شیشه و روابطی که برقرار کرده بود، خیلی من را اذیت می کرد ...
3 پسر جوان در اقدامی شیطانی دختر جوانی را در شرق تهران تسلیم نیت شومشان کردند + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، روز 11 آذر ماه سال جاری دختر 23 ساله ای با حضور در کلانتری 132 نبرد از ماجرای گرفتار شدن در دام مردان شیطان صفتی پرده برداشت. این دختر در حالی که اشک می ریخت به ماموران گفت: روز گذشته خانه یکی از دوستانم در بلوار ابوذر بودم و پس از ملاقات دوستم قصد رفتن به خانه را داشتم که پراید سیاه رنگی جلوی پایم توقف کرد و من که فکر می کرد پسر جوان مسافرکش است سوار بر ...
ماه عسل، سفر رویایی یا یک ایده احمقانه؟!
تواند موجب شود که شما انواع کارهای احمقانه را در ماه عسل خود انجام دهید. من خیلی جدی داشتم به این فکر می کردم که به نوعی در برابر تمامی اعضای آن خانوادۀ اهل هاوایی بایستم، یک در برابر شش (که نمی دانم اگر می کردم چه می شد)، زیرا آن ها محلِ موج سواری مرا از من گرفته بودند. من در آب های کم عمق ایستاده بودم و، درحالی که موجی کف آلود ساق پاهایم را می پوشاند، برای گذراندن روز برنامه می ریختم. ...
وقتی عکس های عریان زنان را در تبلت همسرم دیدم، دنیا برایم تیره و تار شد
وسیله کارش دست زده ام. آن روز، اردشیر با کمال بی شرمی به دیدن عکس ها و فیلم های مستهجن ابراز علاقه کرد و من که با شنیدن صحبت های اردشیر شو که شده بودم، واقعیت را قبول کردم و با آرامش به پند و اندرز او پرداختم اما نه تنها هیچ نتیجه ای نگرفتم، بلکه متوجه ارتباط او با زنان خیابانی نیز شدم. به همین خاطر از خانواده اش برای نجات همسرم کمک خواستم ولی آن ها نه تنها ناراحت نشدند بلکه مرا وادار به سکوت کردند و ...
کمپین برای نجات دو اعدامی از مرگ / 4 روز کابوس به فرصت طلایی تبدیل شد
. زندگی و مرگ این دو اعدامی در گرو پرداخت دیه بود. خانواده مقتولان فقط چهار روز به هرکدام از آنها فرصت داده بودند. اگر پول موردنظر تهیه نمی شد، آنها یک قدم به مرگ نزدیک می شدند. خانواده ها به تلاش هایشان ادامه می دادند. اما یکباره تمام راه ها برایشان بسته شد. امیدشان بعد از خدا به کمک خیرین بود تا این که چند جوان متوجه موضوع شده و پای کار آمدند و با کمک خیرین شروع به جمع کردن مبلغ دیه کردند ...
اعدامم کنید! / غیرتی شدم و همسرم را کشتم. همین!
... پشیمان که هستم. من عاشق همسرم بودم. او را خیلی دوست داشتم و از دوری او ناراحتم. دوست دارم زودتر قصاص شوم و پیش او بروم. از مرگ نمی ترسی؟ می ترسیدم اما الان نه. می دانم که آخرش می شوم؛ پس هرچه زودتر بهتر. الان در شرایط برزخ هستم و اعدام مرا از این شرایط بیرون می آورد. در زندان توبه کردم که امیدوارم خدا هم توبه ام را قبول کند شاید این طوری با خیال راحت تری پای چوبه دار ...
سفارش به نماز اول وقت و حفظ حجاب
. وی ادامه داد: چون پدر و مادر در کنار ما نبودند من نزد بردارم سید حسن بودم و او مانند پدر و همسرش مانند مادر برایم مادری کرد. سید رضا حسینی گفت: آخرین باری که تو محرم برادرم عازم سوریه بود به گفتم برادر چندین بار رفتی و برگشتی و آنچه دین تو بوده ادا کردی از این پس لازم نیست دوباره بروی، تو زن و بچه داری اما در جواب من گفت، رفتن من تکلیف است که باید انجام دهم اسلام در خطر است و ما هم مسلمانیم و باید از دین خود دفاع کنیم و این آخرین باری بود که رفت و در راه اسلام و حرم و حریم ولایت به شهادت رسید و شهادت او افتخاری بزرگ برای من و خانواده من است. ...
وقتی شوهرم ارثیه اش را گرفت شلوارش دو تا شد!
. مدتی بود که وضعیت روحی ام بهتر شده بود و دیگر به تلخی های گذشته فکر نمی کردم تا این که دوباره گرفتار یک عشق خیابانی شدم و نمی دانم چرا باز هم فریب حرف های عاشقانه را خوردم. اسحاق 36 ساله بود و با وعده و وعیدهای دروغین بسیار وانمود می کرد که خوشبختم می کند. او می گفت همسرش را به خاطر خیانتی که کرده طلاق داده است من هم حرف هایش را باور کردم و با وجود مخالفت پدرم تصمیم به ازدواج با او گرفتم. پدرم که ...
کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم و ..!
بنیامین به راه افتادم. او مرا چند روزی در آن لانه فساد نگه داشت تا که برای او و دوستانش بساط مشروب خوری و استعمال مواد مخدر را فراهم کنم. مدتی صبر کردم و این گونه به زندگی با او ادامه دادم تا این که یک روز موضوع ازدواج دائم را مطرح کردم اما او گفت: همین یک ماه عقد موقت هم برایت زیاد بود! دیگر چیزی نمی شنیدم. دنیا پیش چشمانم تیره و تار شد و با مصرف مشروب آن خانه را ترک کردم و در پارک از حالت طبیعی خارج شده بودم که مأموران مرا دستگیر کردند. به گفته بنیامین من زن بیچاره و بی عاطفه ای هستم که با رها کردن خانواده ام دیگر هیچ کسی حاضر نیست با من ازدواج کند و... خراسان 110 ...