سایر منابع:
سایر خبرها
رحمتی استقلال را از قهرمانی دور کرد / پرسپولیسی ها خیانت کردند / بهزادی گل می زد و ناصر حجازی عصبانی شد ...
دلیل در ابتدای فصل شروع خوبی داشتیم. در این میان، باید بدانیم کار هیئت مدیره چیست. هیئت مدیره متشکل از افرادی است که در مسائل فنی و اقتصادی تلاش می کنند. همه در استقلال یک خانواده بوده و هدف همه ما موفقیت تیم است. فوتبال ما در همه جا از جمله تیم ملی در حال پوست اندازی و جوانگرایی است. این مسئله در همه جای دنیا هر 10 سال اتفاق می افتد. در استقلال هم از زمان پرویز مظلومی جوانگرایی آغاز شد. هواداران ...
نامزدی عروس خانم پس از رفتن به شهربازی به هم خورد!
قدرتم را به کار گرفتم و همین کار را کردم. کودک نجات پیدا کرد ولی زمانی که نوبت به خودم رسید نتوانستم این کار را بکنم. آن قدر صبر کردم تا نیروهای آتش نشانی برسند. حدود یک ساعت آن بالا بودم و در تمام این مدت صداهایی را از پایین می شنیدم که من را مسخره می کردند و می گفتند تو که می ترسی چرا شجاع بازی در می آوری و بتمن می شوی؟ بد تر از همه این بود که خانواده همسرم هم به من می خندیدند و بعد از ...
حذف یارانه سه دهک پردرآمد
معاون حقوقی-پارلمانی وزارت اطلاعات بودند نیز گفت: وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد مایل بودیم سپاه بمانیم. آقای ری شهری را دوست دارم. عذر هم می خواهم خیلی وقت است که ایشان را ندیدم. ایشان گفتند در قرارگاه حمزه وارد وزارت اطلاعات آنجا شوم. به هر حال تکلیف هایی شد و ما هم پذیرفتیم. بعد از این به تهران آمدم معاون پارلمانی شدم. ربیعی ادامه داد: نمی خواهم وارد ماهیت موضوع شوم ولی اختلاف مان شروع شد ...
تنها در خانه؛ باهم در آسایشگاه
.... انسان بودن یعنی کنار هم بودن و باهم بودن. پدر را بدون ارثیه نمی خواهیم آقای جهانی، 83 سال دارد و 11 سالی می شود که در کهریزک زندگی می کند. با اینکه بازو ها و عضلاتش سست و کرخت شده اند اما روحیه مردانگی اش را حفظ کرده. هر روز گچ به دست می گیرد تا با ثبت معادله های فیزیک روی تخته سیاه کلاس نهال عشق در دل دانش آموزان بکارد: قبل از بازنشستگی معلم بودم بعد از اینکه به اینجا آمدم هم به ...
حق جانبازی نگرفت و گفت با خدا معامله کردم
من به این رفتنش افتخار می کنم. هم باعث سربلندی من شد و هم باعث سربلندی خانواده اش. به نظر من شهدای مدافع حرم با شهدای دفاع مقدس خیلی تفاوت دارند. اجر غربت و دوری هم به اجر جهاد آنها اضافه می شود. همیشه از خدا می خواهم که در بهشت هم مراقب مهدی من باشد. خاطرات رزمندگی و شهادتش چطور برای شما رقم خورد؟ شب قبل از اعزامش با هم به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم. دعا و مناجات کردیم و مهدی ...
عشق بازی قرآنی یک مدرس زبان انگلیسی+تصویر
من مغفول مانده بود و دنبال گمشده ای در خود بودم. در خانواده ای بسیار مذهبی ازدواج کردم که در منزل آنها آرامش برایم فراهم بود و در این حالت به دنبال گمشده ام رفتم. پس از ازدواج در محل زندگی ام با همسرم برای پیدا کردن گمشده ام به سازمان تبلیغات زنگ زدم و به کلاس حفظ قرآن در محمودآباد با استادی با نام زارع که تا کنون 1500 حافظ روانه جامعه کرده آشنا شدم، پس از گفت و گویی که با ...
زنی که 8 سال پیاپی برای جبهه ها نان پخت
...> جان سالم به در بردند؟ پسر حاج ابراهیم لای نی ها فرار می کند، اما شهید می شود. پسرم هم زخمی می شود و می برندش بیمارستان شوشتر. وقتی همه این اتفاقات در حال رخ دادن بود، شما در روستای خودتان، وراولیا مشغول نان پختن بودید، درست است؟ بله، من هشت سال هر روز و بی وقفه نان پختم، بیشتر وقت ها از این شب تا فردا شب. شاید در این هشت سال فقط یکی دو روز نان نپختم که یا برای ...
ایستادگی تا آخرین نفس به فرماندهی شهید علم الهدی
ای به نام فرزانه من را با یک موتور هوندا تا نزدیکی پل رساند. زمانی که موتور به حرکت درآمد، باد شدت دردم را کاست. من را با برانکارد تا بیمارستان سوسنگرد رساندند. از سوسنگرد نیز به بیمارستان اهواز منتقل شدم. روز بعد نیز به سوانح سوختگی توحید در تهران انتقال یافتم. قریب به 20 روز بستری بودم. آن برادری که نارنجک را داخل تانک انداخت و باعث انفجار ناگهانیش شد، به جهت شدت موج انفجار، شهید شد ...
شک من به همسرم همه چیز را بحرانی کرد!
صحبت می کردند. من هم در یک لحظه آن عمل بدون فکر را انجام دادم که هم آبرویم رفت و هم خسارت مالی و معنوی را برایش متحمل شدم. بدتر از همه آن بود که مریم دیگر به من اعتماد نکرد و از همان روز به بعد در خانه پدرش زندگی می کرد. بعد از مدتی هم تقاضای طلاق داد و از من جدا شد. من هم از خوانندگان تپش هستم و اگر یاد گرفته بودم چطور خشم خود را کنترل کنم حالا زندگی خوبی داشتم. همسرم را داشتم و آبرویم نمی رفت. همسرم در مدرسه حالش بد می شود، به سمت دکتر می رود که در راه پسر جوان را می بیند و با هم احوالپرسی می کنند. این کل ماجرایی بود که از آن بحران ساختم. ...
طعنه کارگردان پرسپولیسی به فرهاد مجیدی
مقدمات ازدواج مان فراهم نشد. بعدها با خانمی آشنا شدم که خیلی با کار من رابطه خوبی داشت و بعد از دو سال نامزدی سال 64 در زمانی که وضعیت حمله هوایی قرمز بود، عقد کردیم. الوند درباره بازیگرانی که در کار حیرت زده اش کرده اند، گفت: خسرو شکیبایی به واقع بی نظیر بود و حیف شد، همچنین علی نصیریان که خیلی فروتن و بزرگوار است، شهاب حسینی هم که دقیق و متفکر است و برای هر لحظه اش برنامه دارد. ...
ناگفته های یک وزیر از فوت همسر و فرزندش/ نظر حزب اعتماد ملی درباره استعفای کروبی/ روایت آیت الله علم ...
نیروی انسانی است. اختلاط میان زن و مردی که حتی متاسفانه در خانواده های مذهبی نفوذ کرده باید جدی گرفته شود. اختلاط زنان و مردان خطرناک است و جلسات خانوادگی و مهمانی های این چنین خطرناک است و منشا فساد در کانون یک خانواده متدین است. این آفت اختلاط باید از زندگی برداشته شود. برخی از سیاسیون از خدا بترسند، پیغمبر اینها را بازخواست می کند. همه هستی این قدرت یابی نیست که رسانه ای را در دست بگیرید و مشتی ...
اگر دستم باز شود فقرا را بیمه تکمیلی رایگان می کنم، وزارت بهداشت در شورای عالی بیمه یکرنگ نبود
بودند نیز گفت: وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد مایل بودیم سپاه بمانیم. آقای ری شهری را دوست دارم. عذر هم می خواهم خیلی وقت است که ایشان را ندیدم. ایشان گفتند در قرارگاه حمزه وارد وزارت اطلاعات آنجا شوم. به هر حال تکلیف هایی شد و ما هم پذیرفتیم. بعد از این به تهران آمدم معاون پارلمانی شدم. ربیعی ادامه داد: نمی خواهم وارد ماهیت موضوع شوم ولی اختلاف مان شروع شد و ما تا 72 بیرون آمدیم. من نزد ...
این پسر جوان چگونه خود را به منزل خانم های بالاشهر تهران می کشاند؟
دستگیر شدید؟ من عاشق شدم. عاشقی من باعث شد تا لو برویم و خیلی زود دستگیر شویم. مگر می شود؟ عاشق یکی از طعمه های سرقت شده بودم و همین موضوع باعث شد شناسایی شویم و خیلی زود دستگیر شویم. بیشتر توضیح بده. من عکس یکی از طعمه ها را که 24 ساله بود در گوشی سرقتی دیدم و عاشق او شدم. در این مدت با خودم کلنجار رفتم تا چگونه به او نزدیک شوم. بعد ...
بعد از اینکه در غذای شوهرم داروی بیهوشی را ریختم همدستم را به خانه آوردم و ..
او با شنیدن ماجرای زندگی ام پیشنهاد قتل او را داد. اوایل مخالف بودم، اما اصرارهای او و این که با مرگ شهاب می توانستم زندگی جدیدی برای خود درست کنم و درگیری ها پایان می یافت به قتل همسرم راضی شدم. از روز حادثه بگو. روز حادثه، طبق نقشه قبلی، همدستم به خانه ما آمد تا نقشه جنایتی را که از قبل طراحی کرده بودیم، اجرا کنیم. داخل غذا داروی بی هوشی ریختم و پس از آن که همسرم بیهوش شد ...
بعد از جدایی از شوهرم خودم را با آن چند نفر مشغول کرده بودم!
نداشت . پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید به خاطر فرزندمان هم که شده اکبر دست از مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده ای نداشت . او در ادامه می گوید: چندین مرتبه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده ای نداشت و هر دفعه با وساطتت دایی ام به زندگی ام برمی گشتم. تا به خودم آمدم دیدم پایپ تو دستم و مشغول مصرف شیشه هستم . شوهرم برای اینکه من ...
پرونده زشت هفته / دخترم گفت در نبود من 2 دوستم به خانه ام رفت و آمد دارند و با زنم....
چه بکنم، دود و آتش فضای خانه را فرا گرفته بود و داشتم خفه می شدم، یک لحظه به حیاط رفتم تا نفس بگیرم و بعد هم برای نجات دخترم به داخل خانه بازگشتم. دستش را گرفتم و بیرون کشیدم، اما فایده ای نداشت او سوخته بود. دیگر فرصتی نبود که همسرم را نجات دهم. چرا در را روی همسایه ها که برای کمک به تو و خانواده ات آمده بودند، باز نکردی؟ چون ترسیده بودم و فکر می کردم که اگر در را باز کنم ...
آرام آرام از شوهرم دور شدم و با شبکه های اجتماعی آنچنانی با پسر جوانی آشنا شدم و ..!
...، اینترنت و رایانه نداشت. از آن جا که بیشتر دوستان و بستگانم طبق مد روز لباس می پوشیدند و زندگی تجملاتی داشتند اما همسر من آن قدر ساده و بی خیال بود که هیچ توجهی به خواسته های من نمی کرد و همیشه یک مدل لباس می پوشید و هیچ تغییری در آرایش و ظاهر خود نداشت. این موضوع باعث دلسردی من می شد به طوری که کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم. او تک پسر خانواده بود و پدر ...
دستگیری زنی که عاشق سرقت خودرو بود
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، چند روز قبل رهگذران در خیابانی در غرب پایتخت زن و مردی را دیدند که سوار بر خودروی مزدا3 بودند. آنها کنار خودروی پژویی توقف کردند و مرد جوان از ماشین پیاده شد. زن جوان اما پشت فرمان بود و اطراف را می پایید. در همین هنگام مرد جوان به سمت پژو رفت و با دیلم در سمت شاگرد را تخریب کرد تا دست به سرقت لوازم داخل خودرو بزند. شاهدان با دیدن این صحنه فریاد دزد؛ دزد سر دادند و ...
تاوان سخت یک رابطه شیطانی
به آتش کشیدم. پس از اعتراف او، بازجویی از اکرم آغاز شد که او مدعی شد همسرم از اکبر پول می خواست و به من گفت به خانه اکبر برو و پول بگیر. من برای گرفتن پول به خانه اکبر رفتم که شوهرم به آنجا آمد و مرا کتک زد. بعد از قتل می خواستم موضوع را به پلیس بگویم، اما اکبر چند بار تهدیدم کرد. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان در دادگاه ...
فرمانده دانشجویی که پس از شهادت با قرآنش شناسایی شد
در یادداشتی به آیت الله خامنه ای نوشت: ما در قلب صحنه ایم و می توانیم از همین جا به دشمن ضربه بزنیم؛ البته تعداد اسلحه های ما کمتر از تعداد نیروهاست؛ ولی می مانیم... به هر حال این جوانان بسیجی دانشجو در آن روز، چنان مقاومتی کردند که حیرت همگان را در پی داشت؛ اما با این وجود، عدم پشتیبانی از آنان سبب شد تا تک تک آنان، یکی بعد از دیگری به شهادت برسند. حکایت فرمانده دانشجویی که پس از ...
علی بن موسی الرضا (ع) و سبک زندگی اسلامی در روابط اجتماعی
با رضایت خاطر به اصلاح الگوهای سبک زندگی خود اقدام کنند. امّا اینکه آموزه های اسلامی را به عنوان معیار در نظر می گیریم درصدد تجویز مفاهیم و شاخص های برگرفته از آن برمی آییم، مبتنی بر این پیش فرض اساسی استوار است که جامعیت دین اسلام، همه ی ابعاد و زوایای زندگی انسان را دربر گرفته و او را همواره در انتخاب مسیر درست زندگی یاری می کند. همین جامعیت باعث می شود تا سبک زندگی دینی را لزوماً منحصر در ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله همراه دو فرزندش و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت شوفاژ بودم. وقتی فرزندان لاله به مدرسه رفتند و دوستش از خانه خارج شد، لاله روی تخت دراز ...
شوهرم این جریان را متوجه شود بیچاره می شوم! / فکرش را نمی کردم که ارتباطم با این مرد به اینجا کشیده شود!
بود که با اصرارهای من همسرم یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند برایم خرید و از آن روز به بعد وارد شبکه های اجتماعی شدم. در این میان یکی از کانال های گروهی را پیدا کردم که اعضای آن به مباحث مذهبی، روان شناسی و جامعه شناختی می پرداختند. من هم که از این مطالب لذت می بردم بلافاصله عضو این گروه شدم تا به اطلاعات علمی بیشتری دسترسی داشته باشم با آن که دو فرزند سه و شش ساله داشتم اما بیشتر اوقاتم را ...
قصاص پایان کابوس در وقت اضافه
و زندگی داشتم. فرزندم فقط 40 روز از بهار زندگی اش گذشته بود که من روانه زندان شدم و زندگی ام ورق دیگری خورد. همه چیز انگار برایم یک فیلم بود و یک دفعه رخ داد. لحظه حادثه نیز مثل یک سکانس فیلم متوقف شد برای ابد. با همسرم اختلاف هایی پیدا کرده بودم. او قهر کرد و به خانه پدری اش رفت. برای بازگشت او به خانه خیلی تلاش کردم. آخرین شانسم را هم امتحان کردم و به خانه پدری اش رفتم. اما برادر و پسرخاله همسرم ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
وقوع این حادثه بنده در کربلا بودم و از ماجرا خبری نداشتم، تا اینکه بعد از وقوع حادثه به تبریز رسیدم. وی خاطرنشان کرد: بنده زمانی که در کربلا بودم با همسر و فرزندم که در راه زیارت حضرت امام رضا(ع) بودند، دائماً به صورت تلفنی و تصویری در ارتباط بودم و از اینکه حال همسر و "رضای من" خوب بود، خوشحال بودم. وی ادامه داد: آن روز ساعت 9 صبح وارد تبریز شدم، بیش از 20 بار اقوام و آشنایان ...
وقتی فهمیدم باردار شده است دنیا روی سرم خراب شد و ...+فیلم و عکس
از اعضای خانواده ات را بدون هیچ انگیزه ای کشتی؟! مشکلات زیادی داشتیم و من به هیچ وجه بچه نمی خواستم، با همسرم هم خیلی اختلاف داشتم، همه این ها باعث انگیزه قتل شد. اختلافتان سر چه موضوعی بود؟ همسرم ازدواج دومش بود و من اصلا او را دوست نداشتم و سر هر موضوعی ما با هم اختلاف پیدا می کردیم. چطور با همسرت آشنا شدی؟ در مجتمع پایتخت کار می کردم و از ...
می گویند قانع را نمی خواهیم برداریم می خواهیم او را لجن مال کنیم
ماموریت های سازمان همراستا باشد. ایشان یک تقاضایی تحت عنوان آموزش بازیگری توسط استاد فرانسوی ارائه می کند. سه تقاضا به دست ما می رسد. آموزشگاه سیمرغ یک مدیرمسئولی دارد که سی سال در موسسات انقلابی حضور داشته و سابقه جبهه دارد.یعنی نمی توانیم بگوییم این فرد قصد اجرای برنامه غیر اخلاقی دارد. مورد بعد اینکه همین ده پانزده روز قبل برنامه ای را با این موسسه اجرا کردیم که علی رغم تمام تنگناهایی که در سازمان ...
پسر عمویم در حیاط فهمید قصد ازدواج با او را ندارم ولی کار خودش را کرد و
با اینکه سال ها از آن روز می گذرد اما بخوبی همه اتفاقاتش در ذهنم مانده و مانند کابوسی جلوی چشمانم است. 5 سال قبل عمویم که بزرگ فامیل است، با پدرم تماس گرفت و گفت: می خواهیم پریسا جان را برای حامد خواستگاری کنیم، شما که مخالفتی ندارید؟! پدرم که گل از گلش شکفته بود، گفت: هر چه شما بگویید، برادر. ما مطیع امر شما هستیم و پریسا کنیز شما است. بعد هم آنقدر اصرار کرد تا عمویم راضی شد ما فردای آن شب به ...
زندگینامۀ فرماندهی که مسیح کردستان لقب گرفت
- عراق توسط عناصر ساواک رژیم شناسایی و دستگیر شد. مادر محمد از این دوران می گوید : خبر آوردند که او را در خوزستان سر مرز گرفته اند. رفتم اهواز سازمان امنیت عکسش دستم بود و گریه میکردم... از آنجا رفتم زندان ساواک سوسنگرد ... این پسر آنجا بود.وقتی وارد اتاق بازجویی شدم دیدم او را از پاهایش به سقف آویزان کرده اند و کتکش میزنند. همین طور مثل باران چوب و شلاق و باطوم بود که روی سر صورت بچه ام می بارد ولی ...
ابریشم کار: پارک ربیع بهترین مکان استقرار دستفروشان است/ سواری: بیکاری معضل دستفروشی را تشدید کرد
بلافاصله اجناسم را جمع آوری می کردند. از تشر ها و تحقیر جلوی دیگران دلم بارها شکست، و به یاد دارم یک شب در حال فرار از نیروهای شهرداری چادرم را از سرم کشیدند. این زن دستفروش در ادامه عنوان کرد: وضعیت مالی نابسامان کفاف تهیه ی یک باب مغازه را نمی دهد، اوایل با شروع این کار خیلی اذیت و ناراحت بودم، حتی برای شناخته نشدن از سوی خانواده ی همسرم وتحقیر و توبیخ نشدن از سوی آن ها بر ...