سایر منابع:
سایر خبرها
رهایی مرد آدمکش از مجازات دو جنایت
شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران برگشت و این مرد صبح دیروز درمقابل هیأت قضائی ایستاد. او دراین جلسه به هیأت قضائی گفت: برای پرداخت دیه همه زندگی ام را از دست دادم. 165 میلیون تومان به خانواده نخستین مقتول دادم و 400 میلیون تومان نیز به خانواده مرد مغازه دار که درجریان سرقت مسلحانه او را کشته بودم، پرداخت کردم. برای همین دیگر هیچ چیز برایم نماند. از تمام دنیا تنها همسر و فرزندم برایم ...
نوید شمس: نه کارتون، نه اسباب بازی، فقط پینگ پنگ
پینگ پنگ را شروع کنم برادرم قهرمان بود و خیلی به پینگ پنگ علاقه پیدا کردم، البته بعد از پینگ پنگ، فوتبال خیلی دوست دارم. * اولین بار که راکت دستت گرفتی را به یاد داری؟ نه. خیلی سال پیش بود (با خنده) پدر نوید: اولین بار که راکت دستش گرفت چهار ساله بود. او کوچکترین مدال آور تاریخ پینگ پنگ ایران است ، زیرا اولین مدال خود را در پنج سالگی گرفت و در هفت سالگی قهرمان ...
دام پسرجوان دست ودلباز برای دانشجوی مطلقه
اختلاف های شدید، از همسرم جدا شدم. برای اینکه اتفاق تلخی که در زندگی ام رخ داده بود را فراموش کنم، مدام به پارک چیتگر می رفتم که در آنجا با پسرجوانی به نام هرمز آشنا شدم. مدتی بعد هم او به من ابراز علاقه کرد و شماره تماسم را خواست اما من مخالفت کردم. اما او با سماجت، یک گوشی تلفن همراه دارای سیم کارت دراختیارم گذاشت تا ازاین طریق باهم در تماس باشیم. از آن روز به بعد او به آن تلفن زنگ می ...
سرنوشت دخترکی که آزار و اذیت را تجربه کرد
کناری کشید و به سرعت متوجه موقعیت کرد. بزرگی مردمک از مصرف صبحگاه مواد مخدر بود. دخترک با لحن بامزه ای توضیح داد در خانه سه نوبت گرد (هروئین) می داده اند که مصرف کند. خاله اش زنی باریک اندام با چهره ای ساده و سختی کشیده بود ولی بسیار مسلط صحبت می کرد. از ظاهرش معلوم بود بچه را با چنگ و دندان نگه می دارد و صبح فاطمه را از خانه ای که مادر، خاله، دایی و شوهرخاله معتادش در آن مواد مصرف و ...
قتل همسر با سوءظن خیالی /اولیای دم: در صورت واگذاری خانه، گذشت می کنیم
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: 8 خرداد پارسال، پسری جوان در تماس با کلانتری ملارد از درگیری شدید پدر و مادرش خبر داد. او گفت: امروز پدرم، بی دلیل مرا از خانه بیرون انداخت طوری که مجبور شدم در پشت بام بخوابم. دقایقی پیش صدای داد و فریاد او و مادرم و جیغ های خواهر و برادر خردسالم را از داخل خانه شنیدم اما هرچه در را کوبیدم کسی آن را باز نکرد برای همین مجبور شدم به پلیس زنگ بزنم ...
بنیاد در آینه مطبوعات
.... به سمت بهشت رضا که میرفتیم، از پدر پرسیدم اینجا چگونه بیمارستانی است؟ چرا به خارج شهر میرویم؟ وقتی به داخل بهشت رضا رفتیم، تازه فهمیدم که ماجرا از چه قرار است. لحظه وصال او ادامه میدهد: داخل بهشت رضا، مکان بزرگی را برای پیکر شهدای انقلاب اختصاص داده بودند. خانم میانسالی آنجا حضور داشت که با خوشحالی، شیرینی تعارف همه میکرد. جلوتر که رفتم، متوجه شدم فرزندش شهید شده است. او خیلی ...
ایران؛ جامعه بی گفت و گو
ما از روزی که حرف زدن را یاد می گیریم، درگیر "مونولوگ" هستیم؛ یعنی یکی می گوید و یکی دیگر فقط گوش می کند: ابتدا این پدر و مادر و سایر بزرگ ترهای خانواده و فامیل هستند که امر و نهی می کنند و ما گوش می کنیم. سپس معلمان و مدیران و ناظم ها هستند که امر و نهی می کنند و ما فقط گوش می کنیم و مجری هستیم. در خدمت سربازی هم که نیمی از جامعه تجربه اش می کنند ، بازار مونولوگ به مراتب داغ تر ...
کوچ اراذل از خیابان به فضای مجازی
جان کاربران انداخته اند. اسمشان را شاه، شاهزاده، گرگ، پلنگ و... گذاشته اند تا مردم را از خطر وجودشان باخبر کنند. خودشان به اسم و کاری که در پیش گرفته اند افتخار می کنند. دیگر سر کوچه و خیابان نمی ایستند تا با عربده کشی قدرت نمایی کنند. در اتاق یا قهوه خانه ای از خود فیلم می گیرند و با رجزخوانی اراذل دیگر را به دعوای مجازی دعوت می کنند. محمدرضا دژکام، روان شناس و مشاوره خانواده ...
تهمت پسر معتاد، مادر را قربانی کرد
با فردی رابطه دارم. دیگر کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم تحمل کنم؛ زنم را به اتاق بردم و حسابی کتکش زدم. دختر و پسر کوچکم از دیدن این صحنه ترسیدند و جیغ کشیدند، بعد در اتاق را بستم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم ضربه ای به همسرم زدم که باعث مرگش شد. با توجه به این گفته ها بود که مأموران تحقیقاتی درباره روابط مقتول آغاز کردند و متوجه شدند او زنی پاکدامن بوده است و آنچه در ...
خودم قلیان می کشم ولی سیگاری نیستم
نتوانیم مهاجم بگیریم، مجبورم خودم در این پست بازی کنم! * : حسین ماهینی مدافع پرسپولیس در گفت وگویی درباره قلیان کشیدن اهالی فوتبال صحبت کرده و گفته خداداد روزی سه بار قلیان می کشد! شب ها تا قبل از ساعت 11 می خوابم و دوران بازیگری هم طبق عادت این ساعت می خوابیدم. شب گذشته در برنامه تلویزیونی استان خراسان حضور داشتم و ساعت 23:40 خوابیدم. امروز صبح که از خواب بلند شدم، متوجه ...
اختلاف خانوادگی دو آتش سوزی عمدی به بار آورد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کلیبرخبر ؛ یک منبع آگاه در آتش نشانی کلیبر با تأیید این خبر گفت: پسر جوان حدوداً 20 ساله است و به دنبال اختلاف با پدر، در کمتر از یک ساعت با دو آتش سوزی عمدی، بیش از 500 میلیون ریال به وی خسارت زده است. پدر این جوانِ آتش زن ، می گوید: صبح متوجه شدم که پسرم گوساله هایمان را فروخته است. بلافاصله وارد عمل شدم و خریدار دوره گرد را روبه روی ...
اظهارنظر صریح وزیر رفاه در مورد بیکاری، فیش های نجومی، خط فقر
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهر، علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با حضور در برنامه تلویزیونی دستخط به سوالات مجری این برنامه پاسخ داد. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است: همیشه گفت وگو را از مسائل روز شروع می کنیم. حوزه پرکار و سنگینی دارید و همواره باید با مردم در ارتباط باشید. یکی از حوزه هایی که وجود دارد بحث یارانه ها است. آخرین باری که با شما صحبت کردیم ...
کسب روزی حلال با تسهیلات 5 میلیون تومانی کمیته امداد/ شغلی سنتی و پر از رمز و راز + تصاویر
شد که شغل عطاری را انتخاب کردید؟ پدر و مادرم از زمانی که به یاد دارم در خانه یمان از گیاهان مختلف دارویی جهت درمان استفاده می کردند و من هم همیشه با کمک مادرم داروها رو درست می کردیم که کم کم علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم این شغل و کسب و کار را راه اندازی کنم. آیا اگر به گذشته برگردید باز هم شغل عطاری را انتخاب می کنید؟ بله، چون عاشق این شغل هستم. عطاری شغلی است که ...
بازیگر فیلم های کمدی از بازیگری تا سیگارفروشی!
؛ خانواده ای که امروز دارای دو دختر و چهار پسر است که همگی با دستان پدر به خانه بخت رفته اند. البته پسر کوچکش در آستانه ازدواج قرار گرفته و مانند پدر علاقه مند به بازیگری است و از روزهای بیکاری پدر عبرت نمی گیرد! در این میان اما یار و یاور همیشگی وی در روزهای بیکاری و پرکاری، همسر شصت ساله اسدالله یکتا نزدیک به چهل سال همراه او بوده است. با کبری گرجی هم کلام شدیم تا از سختی ها و بی مهری ...
بازمانده های تصادف هر روز می میرند
حس نمی کردم با اینکه شکستگی زیاد داشتم. بدنم بی حس بود هنوز، دوباره بیهوش شدم. بعدش هم که بیمارستان. حتی نتوانستم در مراسم بابا باشم. آرزو 9 ماه است که سوگوار است. داغش هر روز تازه می شود. هر روز صبح که از خواب بیدار می شود و هر شب که به خواب می رود، کابوس می بیند. کابوس های تمام نشدنی. حامد، تجربه ای مشابه دارد. مادر، پدر و خواهرزاده اش را در تصادف از دست داده؛ خودش راننده بوده ...
بنیاد در آینه مطبوعات
میپرداخت و به عنوان عضو رسمی تیم فوتبال ابومسلم در مسابقات مختلف شرکت میکرد. در یکی از همین مسابقات بود که مجبور شد از دست پسر محمدرضا شاه مدال دریافت کند که از این کار خودداری کرد و از دست دادن با او اجتناب کرد و خودش مدال را به گردن انداخت. بعد از فارغ التحصیلی، پدر خدا بیامرزم پیشنهاد کرد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود اما خودش قبول نکرد. در سال1356 برای انجام خدمت سربازی راهی تهران شد و پس ...
پنجره طلایی به روی ایران باز شده است
باروری در میان زنان ایرانی به خاطر افزایش آگاهی و سواد آنهاست نه به خاطر سیاست تنظیم خانواده. این اشتباه خطرناکی است که به خاطر افزایش باروری، بهداشت باروری و سلامت مادر و کودک را به خطر بیندازیم و موجب رواج و تشدید سقط جنین شویم. هدف صندوق جمعیت ملل متحد که عصاره دانش و خیرخواهی ملل مختلف جهان است آن است که به جهانی دست یابیم که در آن: هر بارداری، خواسته هر زایمان، ایمن و هر استعدادی شکوفا شود. *منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.10.19 **گروه اطلاع رسانی**9117**9131**انتشار دهنده:شهربانو جمعه ...
این زن پس از سال ها اعتیاد، کارآفرینی موفق شد
دلیل دست به کار شدم. به مدت پنج سال خانه را به یک سالن آرایش تبدیل کردم تا کاری که هیچ وقت در مخیله خودم هم نمی گنجید انجام دهم و خانه و زندگی پر زرق و برق و دهان پرکن خود را نجات دهم. به هرکسی هم که با تعجب دلیل این کارم را می پرسید با کمال غرور و ظاهرسازی می گفتم برای رسیدن به خواسته و علاقه مندی هایم حاضرم از خانه و زندگی ام مایه بگذارم. به همین دلیل در تمام آن مدت احدی به اعتیاد همسرم و مشکلات ...
دلنوشته فرزند جانباز بمناسبت آغاز عملیات کربلای5
ولی هنوز بعد از گذشت سالیان سال در خانه های ما هست سلام آخرین عملیات قهرمان انگیز! آری تو قهرمان هستی و پیروز چون تو باعث شدی پدری همچون پدر رشید من را از پای در آوری کاری کردی که او دیگر به جنگ نرود کاری کردی که او از پای افتاد نفسش را گرفتی جانش را نمیه جان کردی باز بگوییم برایت چه کردی کربلای 5 ...؟ سلام یادگار مادرم حضرت زهرا س ! رمز شروع تو تاریخی بود وقتی رزمنده ها ...
مینیاتور با طعم بستنی
نشان دهم و ببینم مردم ایران نظرشان راجب تلفیق صحنه های مدرن و مینیاتور چیست. انصاف نیوز: در ثبت لحظاتتان، سهم فرهنگ ایرانی چقدر بوده؟ مریم بنی اسدی: در پاکستان متوجه شدم مینیاتوری که آنجا آموزش می دهند متفاوت است با ایران و آزادی بیشتری دارد. همزمان هر تابستانی که به ایران می آمدم پیش استادان مینیاتور مثل آقای محمد آقامیری می رفتم تا ببینم که آموزش اینجا چه گونه است و چه ...
قتل عروس با ساتور به دست مادرشوهر
اینکه روز حادثه بار دیگر با هم دعوا کردیم . متهم به قتل افزود: حین درگیری ناگهان عصبانی شدم و با ساتور ضربه ای به سر او زدم. عروسم غرق در خون شد و به زمین افتاد. به شدت وحشت کرده بودم. سریع دست نوه سه ساله ام را گرفتم و با او از خانه خارج شدم. به منزل یکی از همسایه ها رفتم و به او گفتم اضطراب دارم. از او خواستم به من آمپول آرام بخش تزریق کند. پس از آن، همراه نوه ام به خانه برگشتم و وانمود کردم در ...
وقف حتی اگر دانه گندمی
پایگاه خبری خیرین به نقل از جام جم: یعنی، در این وادی (وقف) مسائلی وجود دارد که گره اش به دست افراد طبقه متوسط جامعه نیز باز می شود. به طوری که فشار منفی اقتصادی و مالی خاصی متوجه فرد خَیر و خانواده اش نکند. به نظر می رسد با این تعریف بتوانیم وقف را به دو بخش خُرد و کلان تقسیم بندی کنیم. آیا وقف تنها مخصوص افراد متمول و ثروتمند است؟ شاید برای پاسخ به این سؤال لازم باشد تا حدودی ...
پادشاهی زنان در روستایی در قزوین + عکس
زرگر از اهالی قدیمی روستا در حالی که لبخندش، دندانهای طلایش را نمایان می کند، از رسوم قدیمی روستای زرگر چنین می گوید: قدیم ها رسم بود دختری که به عقد پسر ثروتمند و خانواده داری در می آید، از پدر و مادر همسرش دندان طلا به عنوان پیشکش دریافت کند به این ترتیب که بعد از نامزدی عروس را برای روکش کردن دندان با طلا به شهر می بردند. این دندان طلایی ارادت و محبت دایمی مرد به زن را نشان دهد. من نیز دو دندان ...
بیماران، گرفتار بیمارستان های ناخوش احوال
دل را باز می کند و با ناراحتی می گوید: هفته پیش دچار سوختگی شدم. به اورژانس که آمدم پزشک متخصص نبود و همین دانشجوها پانسمانم کردند. تا اینکه بالاخره چندروز بعد دکتر مرا ویزیت کرد و حالا هم که مجبورم برای تعویض پانسمان بیایم با مشکلات جدیدی روبرو شده ام. برای تعویض پانسمان که می رویم می گویند باز کردن پانسمان و شستن محل سوختگی وظیفه خود بیمار و همراهش است و پرسنل اینجا تنها پانسمان را تعویض می کنند ...
گفتگو با پیرمرد مشهور تلگرامی که همچنان دخترش را صدا می زند
...> آسایشگاه برای پدر و مادرهای پیر و تنها همه چیز دارد جز محبتی که نبودش را با پوست و استخوان حس می کنند، درست همان زمانی که بیش از همیشه به آن نیاز دارند. دیدن اشک های پیرزنی که دلش برای دیدن خانواده اش پر می کشد یا آن پیرمردی که هنوز امیدوار است بچه ها به سراغش بیایند و سال تحویل را مثل قدیم ها دور هفت سین خانه اش جشن بگیرد. درست مثل روزهایی که همه دور یک سفره بودند و سرنوشت هرکدامشان با یک گوشه دنیا گره ...
رفاقتی که هنوز نفس می کشد...!
حفظ کند و ان شاءالله او نیز تا همیشه برای من بماند. یکی از خاطرات متفاوتی که با حاجی دارید را برایمان تعریف می کنید؟ زمانی حاج احمد یک مسوولیتی به من داده بود. یادم است یک روز وقتی گزارش کارم را به او دادم شروع کرد به بارک الله گفتن و چند بار این کلمه را تکرار کرد. توی دلم خوشحال شدم که حاجی از دستم راضی است. چیزی از این اتفاق نگذشت که به من گفت برو کردستان. البته به خودم هم نگفت ...
سرنوشت مرا به توپخانه لبنان رساند
. پدر شهید پهلوان نژاد که خود نیز سابقه رزمندگی را در کارنامه دارد، آلبوم عکس خود را ورق می زند و با افتخار از آن روزها یاد می کند. شیرینی حضورش در لبنان همچنان برایش زنده است. به تصویر همسرش که می رسد، می گوید: در این عکس با همسرم به سوریه رفته بودیم که در آنجا با رزمندگان لبنانی روبرو شدیم و این عکس را ثبت کردیم. همسرم همیشه پشت و پناه من بود. زمانی که با لشکر محمدرسول الله به لبنان اعزام می شدم و در صف اول پرچم به دست داشتم، از دور ایستاده بود و به من نگاه می کرد. گاهی اشک از گوشه چشمانش سرازیر می شد، اما مانع فعالیت هایم نشد. همسرم در مهر ماه سال 90 مرا تنها گذاشت. ...
کشوری به اندازه یک نقطه مقابل ایران، دارد به ما زور می گوید
متعلق به کس دیگری است که شوهر من برای او کار می کرد. یک ماه هم بود که ماشین پیش شوهر من نبود، چون درگیر نامزدی دخترم بودیم و همسرم بیش تر در خانه بود و با ماشین کار نمی کرد. اولین باری که بعد از این یک ماه ماشین را تحویل گرفت و بار به ترکمنستان برد، این اتفاق برای او افتاد. تجمع روز یک شنبه 5 دی ماه 95 خانواده های زندانیان ایرانی در ترکمنستان زیر باران مقابل وزارت کشور وضعیت ...
پدرم هیچ وقت ما را تنها نمی گذارد
پدرم در نامه ای برای ابراز علاقه مندی اش به مادرم نوشته بود از 24 سالگی عشقی در وجودم شعله ور شد . * آشیانه ای که ساختش نیمه کاره ماند خانواده پدرم توانایی برگزاری مراسم عروسی را نداشتند، بنابراین پدر و مادرم فروردین 59 در خانه پدری مادرم زندگی مشترک خود را آغاز کردند؛ دی 59 برادرم علی به دنیا آمد؛ 5 ماه بعد از تولد علی، پدر و مادرم در زیرزمین منزل پدر بزرگ پدرم زندگی را ادامه ...
درمان خالی بندی کودکان، راهی هست؟
شکل و لحن گفتن کلماتی که بکار میبریم و زبان بدن انسانها در برخورد با این موضوع بسیار مهم است. زمانی که از همسر یا فرزندم میپرسم کجا بودی و میگوید تصادف کردهام باید از چگونگی حادثه از او بپرسیم. نمیتوانیم بگوییم دروغ گفته حتی اگر دروغ هم باشد. مگر خلاف آن ثابت شود. زمانی که متوجه کار او شدیم باید علت جویی کنیم؛ شاید رفتار و برخورد خودمان دلیل دروغ گفتن وی باشد. پس ابتدا باید از خود شروع کنیم نه ...