سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای باورنکردنی جاسوس بی نام
گزارش کند که هر شب ساعت 21:20 روی سیگنال های تلویزیون خانه اش پارازیت می انداخت. مدتی کوتاه پس از آن، در آوریل 1988 میلادی، سر و کله آن ون مقابل آپارتمان فن هارلم پیدا شد. یوهانا پس از به زندان افتادن اروین یوهانا فن هارلم از طریق رادیو BBC این خبر را شنید. بازجویان به خانه یوهانا رفتند و از او خواستند تا در دادگاه علیه اروین شهادت دهد. یوهانا گفت: وقتی که ...
نواب آبروی بچه مسلمان ها بود
بند ما آمدند. آنها با چوب های کلفتی که در دست داشتند به ما حمله کردند. ما خواستیم در بند را ببندیم که نشد. یک تونل انسانی درست کرده بودند و یکی یکی بچه ها را با چوب مجروح می کردند و از میان خودشان عبور می دادند. بعد همه را ریختند توی باغ کنار زندان. مرحوم نواب چه کرد؟ می خواست جلو بیاید، ولی بچه ها نمی گذاشتند. خلاصه همه را با چوب بیرون کردند و فقط مرحوم نواب ماند و کسی که ...
لطفاً بفرمایید بیرون، آقای کی روش!
.... سپس آقای کی روش بازیکنان را جمع کرد و صحبت های جدی را با بازیکنان انجام داد. کی روش همان جا از بازیکنان قول گرفت که پاداش سه بازی را هر کس مایل بود به این بچه ها هدیه کند. تیم ملی به قطر رفت. از آنجا با ما تماس گرفتند و گفتند از بچه های یتیم و معلول فیلم بگیرید و برای ما بفرستید و بعد ها ما متوجه شدیم بازیکنان تیم ملی قبل از دیدار با قطر این فیلم را تماشا کرده بودند و با چشمانی گریان وارد زمین ...
اتفاقات تلخ دختری که در چهار سالگی ازدواج کرد!!
ناک بود. او میگوید و چشم های اشک پرش را با دستمال روی سری اش. پاک میکند .میگوید. من چیغ میزدم و از درد ناله ام بلند میشد . پنج روز بعد خسرش. دوباره به لت و کوب شدید وی پرداخت . چراکه ساعت بند دستی دخترش مفقود شده بود . او فکر کرد که من ساعت را دزدیده ام.با چوب به لت و کوب من آغاز کرد. او دست و پایم را در حال زدن شکستاند و می گفت اگر تا فردا ساعت پیدا نشود من تو را میکشم . آنشب ...
تبعیدها برای ساواک نتیجه معکوس داشت!
و ایشان گفتند: اگر آن جمله را نمی نوشتید، یعنی محکومیت خود را پذیرفته بودید و بعداً هم حق اعتراض نداشتید! آیت الله پسندیده به من که تنها بودم، اجازه ندادند منزل دیگری برای خود تهیه کنم و در واقع با ایشان هم خانه شدم. البته آقای کلانتر و آقای ضیغمی خانه های دیگری گرفتند. *چه مدت با آیت الله پسندیده هم خانه بودید؟ من و آقای پسندیده، دو ماه و اندی با هم زندگی کردیم و بعد ایشان ...
معرفی روز حماسه خوانسار با بکارگیری همه ظرفیت ها/ همه چیز در پیروی از ولایت فقیه خلاصه می شود
رسیده ام، چند لحظه ای صبر می کنم تا حداقل کمی به ساعت ملاقات و وعده نزدیک تر شوم. کمی بعد بانوی منزل به استقبالم می آید، حیاط پردرخت خانه را به همراه همسر جانباز طی می کنم و لحظه ای نمی گذرد که با چهره بشاش و نورانی ایثارگر و جانباز علی اکبر بخشی مواجه می شوم. او متولد سال 44 است و در سال 61 به عضویت سپاه درآمد و قبل ازآن هم از سال 59 فعالیت خود را در پایگاه بسیج شروع کرده است ...
فرقان در تبریز، نقشه ساواک را اجرا کرد!
کرده بودند، چون او به صلاحدید آقا اجازه نداد مجاهدین در تبریز تظاهرات جداگانه به راه بیندازند. به نظر بنده سازمان مجاهدین قبل از سال 1350، با بعد از سال 1350 خیلی فرق دارد. در سال 1350 که ما دستگیر شدیم، اصلاً سازمان اسم نداشت. بنده، آقای عبدیزدانی و چند نفر دیگر،در داخلِ زندان این اسم را برایش انتخاب کردیم. علتش هم این بود که گفتند: قرار است عده ای از سازمان حقوق بشر برای بازدید از زندان ها و ...
گفت با خدا معامله کردم/ می دانستم مهدی من شهید می شود/ قبلا جایگاهش را در بهشت دیده بود +عکس
کسی دل و جرئت رفتن و مدافع حرم شدن را ندارد. مهدی توانست از بچه دو ساله اش بگذرد این گذاشتن و گذشتن کار انسان های بزرگ است. مهدی من دل شیر داشت، خوش به سعادتش کاش این لیاقت را من هم داشتم. کاش مقداری از ایمان و تقوای ایشان را هم داشتم. فقط همین. به نظر من هر کسی نمی تواند برود و هر کسی اجازه ندارد. مهدی من را گذاشت، بچه اش، مادر و پدرش را خانواده اش را من به این رفتنش افتخار می کنم. هم باعث سربلندی ...
روایتی از یک دیدار ویژه با رهبر انقلاب
است تا بقیه کتاب. سرم پایین بود و دلم طوفانی که خوابم یا بیدار؟ هر چه بود در بیداری هم تحقق یک رؤیای دیرینه، به خواب می ماند. نماز را پشت سر آقا خواندیم و رهبر گوهرشناس باز هم رفت سراغ علی آقا. با تعابیری که برگرفته از کتاب بود. خیلی خوش آمدی آقای خوش لفظ، آقای خوش معنا، آقای خوش زخم، آقای خوش رفیق. و بعد از این تعبیر اخیر رفتند سراغ یکی از آن رفقای علی که الان پیش رفیق ...
کتک خوردن عروس 13 ساله در شب حجله از داماد 31 ساله / آن شب از شوهرم ترسیدم و ...
و بی حال شدم و روی زمین افتادم. پسر کوچکم امیرحسین، چهاردست و پا از پله ها بالا رفت و دختر صاحبخانه را خبر کرد. اگر به دادم نمی رسید، مرده بودم. همراه پدرم از بیمارستان به خانه رفتیم و گفت باید با شوهرم محمد حرف بزند. محمد آمد و پدرم بعد از این که با او حرف زد، گفت برگرد سرخانه و زندگی ات. برگشتیم، اما اوضاع از قبل هم بدتر شد. چند وقت بعد محمد همراه پسرعمویش رفتند به یکی از شهرستان ها تا گوسفند ...
تقدیم چفیه شهید به فیلمسازان عماری / حل معماهای گره خورده با حضور مردم در صحنه
و بچه های تیم نیروی دریایی بود که مایه ذلت نیروهای آمریکایی را به وجود آوردند. وی اظهار داشت: من این فانوس را به دورترین نقطه کشور یعنی جزیره فارسی می فرستم و آن را تقدیم به عزیزان نیروی دریایی می کنم که اگرچه حقوق نجومی نمی گیرند در حال بر افراشتن پرچم ایران اسلامی اند. در ادامه این مراسم با حضور داوران و خانواده شهدا جوایز بخش فیلم داستانی اهدا شد که هیئت داوران در بخش ...
ویژگی های عرفان اسلامی در اندیشه آیت الله شاه آبادی
لازم داشتند و افزون بر این، خطیبی توانا نیز به شمار می رفتند و به زبان فرانسوی هم مسلط بودند (14) و به هنگام فتوا دادن، تحلیلی منصفانه و نگرشی منطقی و صحیح نسبت به علوم روز و پیشرفت های مادی عصر خود ارائه می دادند. (15) 3. خلاقیت و نوآوری افزون بر جامعیت در علوم گوناگون، ایشان خلاقیت و نوآوری های قابل توجهی در جنبه های مختلف علوم داشتند و خاصه در ارائه مباحث عرفانی، همواره از قلب مهذّب و ...
معروف ترین زنان قاتل ایرانی!
اش سرناسازگاری برداشت. ساعت 11 و 30 دقیقه یکشنبه پنجم آبان 79 کبری وارد خانه مادر شوهرش در نیاوران شد، آنها باهم دعوای لفظی پیدا کردند و مادر شوهر، کبری را از خانه بیرون کرد. در نهایت کبری دست به جنایت زد. او 13 سال در زندان به سر برد، چند بار به خواسته اولیای دم پای چوبه دار رفت و هر بار توانست از آنها وقت بگیرد. در نهایت پس از 13 سال با پرداخت دیه رضایت آنها را گرفت. عشق، فوتبال ، قتل ...
ماجرای شهادت اولین شهید مدافع حرم از زبان همسرش
تهران اول دی سال 57فرزندی از خانواده ترک به دنیا آمدکه سال ها بعد به قول رهبر معظم انقلاب یکی از اولیای الهی شد. نامش را محرم گذاشتند. زیبا زیست و زیبا از این دنیا رفت. محرم از همان بچگی اش در بسیج محل فعالیت مستمری داشت و علاقه بسیاری برای رفتن به مناطق جنگی داشت. محرم بزرگترین آرزویش بود که رخت نظام بپوشد و یک پاسدار باشد. و به آرزویش هم رسید. در فتنه 88 نه به عنوان پاسدار بلکه یک بسیجی رو در ...
فانوس های عمار روشن شدند/ ابوالقاسم طالبی: این جشنواره مثل یک رویا برای من بود
برای راهنمایی ما فرستاده است؛ برای اینکه ما بتوانیم از ظلمت دور شده و راه خود را پیدا کنیم. مدام ذکر کسی را بگویید که به ما جان بخشیده است؛ کسی که در مقابل او هیچ راهی جز رسیدن او نداریم. این مادر شهید هدیه ای به عمار اهدا کرد که پیامی از سخنان مقام معظم رهبری بود و توسط پنج خانواده شهید امضاء شده است. نادر طالب زاده، دبیر این جشنواره نیز پیرامون ابوالقاسم طالبی، یتیمخانه ایران را ...
طالبی: جشنواره عمار رویای من در سینما بود/ طالب زاده: یتیم خانه ایران سانسور 100 ساله غرب را برملا کرد
محمد علی صدری نیا و اثر بازگشت گمورا به کارگردانی محمد جواد رییسی اهدا شد. همچنین هیات داوران جایزه ویژه بخش جنگ نرم را به اثر شبنامه به کارگردانی سید مهدی کرباسی تقدیم کرد. همچنین این فیلم جایزه ویژه موزاییک مرگ بر آمریکا را دریافت کرد. مهدی کرباسی کارگردان مستند شب نامه بعد از دریافت جایزه ویژه موزاییک مرگ بر آمریکا با بیان اینکه این اثر آغاز مسیر بزرگ و استکبارستیزانه است ...
ماه عسل در گذشته فرصتی بود برای ایجاد صمیمیت، اما امروز شاید ایده ای احمقانه باشدعلیه ماه عسل
، نخستین قطرۀ باران از آسمان پایین افتاد و نقطه ای خیس بر روی پیراهنم به اندازۀ انگشت شستم ایجاد کرد. نیم ساعت بعد، ما در حال قدم زدن در کنار تالار ورودی بودیم و باران حاره ای آن چنان سیل آسا به داخلِ میان تالار می بارید که هرگز تا آن موقع ندیده بودم. بهت آور بود، اما این بهت همانند احساسی بود که از تماشای ورود اقیانوس به داخل خانه به آدمی دست می دهد. درواقع نوعی اضطراب ذاتی نسبت به وقوع سیلاب را برمی ...
ناگفته هایی خواندنی از زندگی و مرگ تختی
رییس سازمان برنامه که آقای ابتهاج بود، ما را به این سازمان دعوت کرد و به صورت مفصل در اتاقش از ما پذیرایی کرد. بعد به همه ما جایزه نقدی داد. اما به صورت جداگانه به خاطر عشق و علاقه ای که به تختی داشت یک بسته 10 هزار تومانی که آن زمان پول بسیار زیادی بود جلوی تختی گذاشت و گفت این مال شماست اما تختی بلافاصله آن بسته را برداشت و کاغذ دور پول را پاره کرد و همه آن پول را بین بچه ها تقسیم کرد. ابتهاج از ...
دختر آیت الله طالقانی از راز سیگاری بودن پدرش پرده برداشت
اصلا خواب نداشت. من از ایشان می خواستم که کتاب های تفاسیرشان را کامل کنند؛ اما ایشان به من پاسخ دادند که من باید دو تا لومینال 5 بخورم تا بتوانم یک ساعت بخوابم. من نمی توانم استراحت کنم که فکرم را آزاد کنم برای نوشتن تفاسیر. شرایطم شرایط خیلی سختی است . ایشان 69 سال داشتند که از دنیا رفتند؛ ولی این قدر ناراحتی کشیده بودند که اندازه نداشت. من زندان رفتن های ایشان را به یاد ...
قاتل سارا کوچولو آزاد شد/مادر جوان به خاطر ازدواج دوباره دست به قتل کودک 4ساله اش زده بود
...> اظهارات دروغین مادر این دختر درحالی که خودش را به شدت ناراحت نشان می داد، به ماموران گفت: صبح زود وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم که حال دخترم بد است. سارا به سختی نفس می کشید. برای همین بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. ولی وقتی عوامل اورژانس به محل رسیدند، مرگ دخترم را تأیید کردند. او درباره جزییات مرگ دخترش گفت: چندی پیش پدر سارا به خاطر اعتیاد و سرقت به زندان افتاد ...
قصاص پایان کابوس در وقت اضافه
هموطنانمان این دو مرد اعدامی را نجات دهیم. مقدمات پرداخت این دیه به خانواده قربانیان فراهم شد. دو مرد اعدامی نیز که فقط یک ساعت با مرگ فاصله داشتند، بخشیده شدند و به زندگی بازگشتند. درصددیم تا کارهای پایانی پرونده آنها را نیزبه سرانجام برسانیم تا بزودی آنها از زندان آزاد شوند و سال نو به خانه و نزد خانواده هایشان بازگردند. ناخواسته مرتکب قتل شدم هدایتم و تا همین شش سال پیش خانه ...