سایر منابع:
سایر خبرها
100 ضربه شلاق و اخراج از کشور مجازات پسران آزارگر دره فرحزاد+عکس
...: من اصلا از ماجرا مطلع نبودم.دوستانم به من گفتند می خواهند از ایران خارج شوند و من به آنها کمک کردم. اما وقتی به تهران برگشتم و متوجه ماجرا شدم با هواپیما به مشهد رفتم و در دستگیری آنها به پلیس کمک کردم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و دو مرد افغان را به 100 ضربه و اخراج از ایران محکوم کرد. سومین متهم این پرونده نیز به کمک به آنها در فرار به جریمه نقدی محکوم شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
این مرد متاهل چرا این دختر جوان را کشت؟
دو فرزند داشتم، با نرگس آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. ابتدا تلفنی با هم ارتباط داشتیم، اما پس از مدتی متوجه شدم نرگس عاشق من شده است. بارها از او خواستم به این ارتباط پایان دهد، اما قبول نکرد. صبح 19 مهر 92 به من پیامک فرستاد و خواست به خانه برادرش بروم. من هم به دروغ قبول کردم، اما در محل قرار حاضر نشدم. روز بعد هم خبر مرگش را شنیدم. متهم چندی قبل پای میز محاکمه قرار گرفت که با تکرار ...
او یکی از پسران معروف محلمان بود که هر دختری دوست داشت با او حرف بزند!
غیرت کار کردن ندارد و به خاطر وضعیت مالی پدرم با من ازدواج کرده است. تلخ بود، اما واقعیت داشت. دیگر زندگی شیرین نبود. همه اش دعوا بود و بحث. من باز تحمل کردم چون نمی خواستم به خانواده ام بگویم به این زودی پشیمان شدم، اما محمد کاری کرد که دیگر از تحمل من خارج بود. او یک روز به خانه آمد و در حالت عادی نبود. می دانستم گاهی مشروبات الکلی می خورد و حتی به مواد کشیدنش هم شک کرده بودم، اما هیچ ...
داستانی که دختر 17 ساله برای توجیه خودش ساخته بود!
دوران راهنمایی درس و مدرسه را نیز رها کرده بودم اما ترک تحصیل من برای هیچ کس اهمیتی نداشت و کسی هم درباره علت و انگیزه ترک تحصیل سوالی از من نپرسید. با وجود آن که پدرم خرده فروش مواد مخدر بود و وضعیت مالی مناسبی داشت اما همواره درگیر کارش بود و من هیچ گاه آغوش پرمهر و محبت پدر و مادرم را ندیدم تا این که یک سال قبل وقتی با لبخند عاشقانه ارسلان در خیابان روبه رو شدم انگار گنج گمشده خودم را به دست ...
رضایت فراوان هاشمی از آخرین ملاقاتش با رهبری / هاشمی از توضیحات نهاوندیان قانع نشد / میرسلیم ویژگی های ...
.... من از فاطمه خانم بزرگترین فرزند آقای هاشمی دو سال بزرگترم. یعنی 58 سالم است. از سویی مرحوم ابوی ما هم فردی سیاسی بود و اخبار سیاسی را پیگیری می کرد. در منبرهای آقای هاشمی شرکت می کردیم. با ایده ها و افکار ایشان آشنا بودیم. سالهایی که من دبیرستان بودم در زندان بود. در دوران نهضت ، من به عنوان یک دانشجو وارد فعالیت های سیاسی دانشجویی شدم. ایرنا: در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد؟ ...
اخاذی از مرد جنسیس سوار
اتاق خبر 24 : چندی قبل مردی هراسان به اداره پلیس رفت و از زنی که همراه دو پسر جوان از او زورگیری کرده بودند، شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من بازاری و پولدارم. ساعتی قبل پس از پایان کارم با خودروی جنسیسم در اتوبانی در شمال تهران در حال رفتن به خانه ام بودم که زن جوانی کنار اتوبان برای من دست تکان داد. از آنجایی که احتمال دادم در آن موقع از شب زن جوان احتیاج به کمک دارد ...
آوار شایعات بر سر پلاسکو
، کار رعب آوری بود. چند پله مانده بود به سطح زمین برسم که ناگهان جسد فردی را دیدم که از وسط به دو نیم تقسیم شده بود. یعنی جسد یک آتش نشان بود؟ - من روی همان پله ها بودم که فکر کردم بدن همکارم است. فکر کردم ستون آهنی به او برخورد کرده اما وقتی به سمتش رفتم متوجه شدم بدن یک مانکن است. خدا را شکر کردم و شبیه دیوانه ها فریاد زدم محمود که ناگهان همکارم را با سر و صورتی خونی دیدم ...
خاطرات عکاس فرانسوی/ماجرای عکس امام در زیر درخت سیب
... امام در قالب دوربین برای من یک شخصیت باور نکردنی بود، شخصیتی که در سراسر جهان درباره ایشان بحث می کردند، در خانه ای در حاشیه شهر وارد شدند. ایشان در خانه ای با باغچه ای کوچک که هنوز طناب رخت به آن آویزان است، زندگی می کردند. افراد کمی دور ایشان بودند. در اولین روزها موقع نماز جماعت فقط 5 نفر پشت سر ایشان بودند. من از امام عکس هایی در حالت های عادی گرفتم مثل لحظه ای که عمامه شان را می ...
رمان جدید گلشیری چاپ شد - روایت انتقام از معلم بداخلاق
هم به این مراسم انتقام دعوت شده اند، دوستانی که البته پیشینه خوبی ندارند و با افراد شرور مراوده دارند. پوریا و هومن به وعده گاه انتقام می روند اما پوریا که از نقشه اصلی با خبر نیست، مرتب بیشتر ترسیده و موقعیت نامناسبی پیدا می کند. در قسمتی از این رمان می خوانیم: در را زدم به هم و به جایی خیره شدم که حدس می زدم خانه ریاحی ست. به لحظه ای فکر کردم که کسرا برایم تعریف ...
مرگ، مزد کولبرها
رفتن از مناطق صعب العبور و پایین آمدن از کوه، پنهان شدن از دید مأموران، گیر کردن طناب بار دور گردن و خفگی و اینها .... بخشی ازخطراتی است که کولبران با آن سر و کار دارند. مردم محلی می گویند آنها جانشان را کف دستشان می گذارند تا برای هر بار روبه رو شدن با تمام این خطرات، تنها 50 تا 100 هزار تومان را به دست بیاورند و زندگی خود و خانواده شان را بگذرانند. برش در حالی که سنگینی اندوه ...
دومین ازدواج زن جوان هم یک هفته دوام آورد
... پس از 5روز از دوبی برگشتند و پس از آن شنیدم که عروسم به بهانه رفتن به خانه مادرش با پسرم درگیر شده و از خانه قهر کرده است. می خواستم وساطت کنم و آشتی شان بدهم اما فردای آن روز شنیدم که عروسم به دادگاه خانواده رفته و مهریه 500سکه ای اش را به اجرا گذاشته است. اصلا باورم نمی شد که به خاطر یک دعوای ساده حاضر شده از زندگی اش بگذرد. با این حال حاضر بودم 500سکه را پرداخت کنم اما عروسم ...
خاطرات وزیر سپاه از امام/امام را از بنز پیاده کردیم تا سوار بلیزر شود
از روی چیزی رد شدم؛ پای کسی را زیر کرده بودم. همین طور که می رفتم، دیدم مردم از دو طرف خیابان به جلوی ماشین اشاره می کنند. ترمز که کردم، دیدم جوانی بلند شد و دوید معلوم شد که این جوان 300 -200 متر با ماشین چسبیده بوده و نمی توانسته هیچ کاری بکند. روی کاپوت ماشین هم پر از آدم شده بود. آن قدر پا از جلوی شیشه آویزان بود که من جایی را نمی دیدم. به یکی از برادرها به نام داود روزبهانی که جلوی ماشین ...
ویژه های تلویزیون به مناسبت دهه فجر
، جمعه 15 بهمن ساعت 20 از شبکه افق پخش می شود و تکرار آن هم روز بعد ساعت های 8 و 14:30 روی آنتن می رود. مجموعه مستند خاطره محله ما هم طی روزهای دهه فجر از این شبکه پخش می شود؛ این مستند درباره قهرمان های بی ادعایی است که طی دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، مرد و مردانه در محلات مختلف تهران و دیگر شهرها به پاخواستند و به پیروی از امام خمینی (ره) برای سرنگونی رژیم شاه وارد گود شدند. ...
پایان پرونده تجاوز چند افغان به توریست فرانسوی در فرحزاد تهران/ +گزارش پرونده
روز گذشته در حال کوه نوردی در فرحزاد بودم که هم زمان با غروب، هوا توفانی شد. درحالی که خسته شده بودم، در بین مسیر با چهار مرد روبه رو شدم و آنها برای استراحت من را به باغی که در کوهپایه بود، دعوت کردند. من هم همراهشان به باغ رفتم، اما آنها من را مورد تعرض قرار دادند.
شگرد ماموران قلابی برای سرقت و کلاهبرداری از سالخوردگان
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، چندی قبل مردی سالخورده با حضوردر اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی استان زنجان از فردی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد. شاکی به افسر تحقیق گفت: در خانه تنها بودم که زنگ در به صدا در آمد. وقتی در را باز کردم، با مردی روبه رو شدم که با معرفی خود به عنوان مامور اداره بیمه از من خواست مدارک بیمه ام را بیاورم تا آن را تمدید کند و گفت در غیراین صورت بیمه ام ...
فراستی: دعوتنامه یک فیلم فارسی دهه 30 است/ انتقاد سعید راد از پرویز پرستویی!
بزرگی بر سینمای ایران دارند. چطور می شود که امروز این گونه به او توهین می شود؟ این جرات ها را چه کسانی از کجا می آورند که جلوی او می ایستند؟ فیلم آخر ایشان را ندیده ام اما ایشان 2 سال پیش روی من فیلمنامه ای نوشته بود که به هر دلیلی تولید نشد به اسم دست تنها ! قصه براساس من بود و قرار بود پولاد کیمیایی هم در فیلم بازی کند. من با پولاد هم صحبت کردم و گفتم نباید انقدر به پدر وابسته باشی و باید سعی ...
گرسنگی در نگاه بچه های آزادی / دریاچه ای که زندگی را با خود برد + تصاویر
از اتوبوس که پیاده می شوم، زمین شوره بسته زیر پایم می شکند. پیش رویم، بر شوره زار به جا مانده از هامون، روستایی از خانه های افتاده و توسری خورده نشسته که نامش آزادی است، از توابع شهرستان هامون در اطراف زابل. آزادی ؟! این را از اولین مرد روستا که به پیشواز آمده می پرسم؛ به تأکید می گوید: اسم قدیم این روستا دیوانه بود و بعد عوضش کردند به آزادی و حالا هم قرار است بشود هامون کنار. نام ...
برترین های جشنواره تئاتر فجر مشخص شدند
کوشکی (رؤیای نیمه شب تابستان) برگزیده: امیرحسین دوانی (صور اسرافیل) بخش دیگر برنامه پخش کلیپی به نام فصل کوچ بود، که یادی از هنرمندان مرحوم در سال گذشته بود. هنرمندانی چون داود رشیدی، جعفر والی، بهمن زرین دست، رکن الدین خسروی، کاظم افرندنیا و دنیا فنی زاده. در این بخش هم در قسمتی از نماهنگ صدای محمدرضا شجریان با آواز بلبل سرگشته پخش شد که با اشتیاق و تشویق حاضر همراه بود. ...
گفتگوی صمیمی با آیت الله یزدی؛نماز جمعه ای که به دستور امام،بدون آمادگی قبلی خوانده شد
...> به هر حال با هزار سختی و گرفتاری و در حالی که گاز اشک آور در همه جا پخش شده بود، خود را به خانه آیت الله گلپایگانی رساندم و دیدم همه حیاط و اتاق ها پر از طلاب معترض است! من هم فرصت را غنیمت شمردم و علیه رژیم حرف زدم و گفتم: اینها خیال می کنند ما متوجه چیزی نیستیم و یک مشت دروغ در روزنامه هایشان می نویسند که به خیال خودشان سر ما را کلاه بگذارند و... خلاصه هر چه دلم خواست علیه رژیم شاه گفتم ...
فرمانداران استان کرمانشاه در روزهای انقلاب کجا بودند؟/ از پرتاب سنگ برای نیروهای شهربانی تا سبیل کشیدن ...
، خاطرات من از حال و هوای آن روزهای انقلاب صرفا محدود میشد به گفتگوهای بزرگان خانواده از جمله عموی مرحومم آقا محمد بشیری و رفت و آمدهای برخی بستگان ما از هرسین و کنگاور به روستای ما. وی افزود: خاطره جالبی که من در آن روزها بیاد دارم این است که من بصورت آزاد به مدرسه می رفتم و تازه حروف الفبا را یاد گرفته بودم. یکی از همسایه های ما پدرش از انقلابی های کنگاور بود که از سوی ساواک تحت تعقیب قرار ...
گردشگری در برج میلاد
سکانس های مرا می گرفتند، هنوز سکانس بسیار مهم پشت بام گرفته نشده بود و من هم مانند همه عوامل نگران درآمدن آن سکانس بودم و شب دوم در برج میلاد، دیدن آن خیال مرا راحت کرد، چراکه سکانسی فوق العاده از آب درآمده بود. امیدوارم ایرج زاد قدر این زحماتش را در آخر جشنواره ببیند. اما در این چند روز اول به نظر من پدیده جشنواره، فیلم او (خانه)، کار اصغر یوسفی نژاد بود؛ این کارگردان محجوب شهرستانی که بعد ...
ناگفته هایی درباره دکتر حسن حبیبی به روایت همسرش
دیدیم نیامده چیزی بخورد. متوجه شدم مشکلی پیش آمده. به دفترشان سر زدم، دیدم روی زمین افتاده و از هوش رفته که احتمال دارد به خاطر افت قند بوده باشد . به ایشان که رسیدگی کردیم مشخص شد عفونت خونی پیدا شده و از همان جا شروع شد و چهار سال و نیم دچار بیماری بودند. اول در حالتی مانند کما رفتند و با تلاش گروه پزشکان که دکتر لاریجانی گرد آوردند و از جمله با حضور دکتر فاضل، از کما بیرون آمد. بعد از ...
نشست نقد کتاب گچ پژ برگزار شد
کار کردم. تغییر لحن این پنج نوشته به علت این است که آن ها برای مجله با فضا و مخاطب متفاوت نوشته شده است. او درباره لحن قاجاری نیز متذکر شد: من با ارفاق با این عنوان کنار آمدم. هیچ وقت قصد نوشتن با ادبیات قجری را نداشتم. سبک نوشتاری ام را هم از خانواده و نزدیکانم گرفتم. همیشه خانواده ام با استفاده از کلمات، فعل و عباراتی حرف می زدند که در سطح جامعه نمی شنیدم و متوجه شدم مردم این ها ...
تجاوز راننده تاکسی به دختر آبادانی در شب خلوت
روز نو : ساعت 10 شامگاه یکشنبه 5 دی ماه سال جاری دختر جوانی با حضور در کلانتری 11 شهر آبادان در حالیکه اشک می ریخت پرده از اقدام شیطانی راننده تاکسی زرد رنگی برداشت. مریم 21 ساله گفت: ساعت 20:30 دقیقه در میدان مجسمه منتظر تاکسی بودم تا به خانه بروم و هر چه منتظر ماندم خودرویی نیامد تا اینکه مجبور شدم جلوی خودروی پراید تاکسی زرد رنگی دست بلند کنم و به صورت دربستی به خانه بروم. ...
سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر برگزیدگان خود را شناخت
نمایش مستأجر سیامک احصایی برای طراحی صحنه نمایش خانه ابری امیرحسین دوانی برای طراحی صحنه نمایش صور اسرافیل (برگزیده) جوانا جاسکوروکا برای طراحی صحنه نمایش همسرایی یتیمان مصطفی کوشکی برای طراحی صحنه نمایش رویای نیمه شب تابستان (تقدیر) - بازیگری مرد کاندیداها: مرتضی اسماعیل کاشی برای بازی در نمایش مستأجر کاظم سیاحی برای بازی در نمایش صور اسرافیل ...
واکنش بازیگر مسلمان هالیوود به فرمان ترامپ
بین مردم شود. وی بعد از دیدار از یک مسجد، مسلمان شد و در مورد تجربه خود چنین گفت: به مسجد که رفتم دعا می خواندم، قدرت دعا را درونم حس می کردم و به گریه افتاده بودم. یک هفته بعد یک روز صبح، وقتی از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم باید به مسجد بروم؛ خیلی سریع و ساده این اتفاق افتاد و من به اسلام ایمان آوردم. ...
بازیگران گدا نیستند
...، تهیه کننده سینما و تلویزیون، در سخنانی از بی مهری به هنرمندان پیشکسوت سخن گفت: قبل از حرف زدن درباره کاظم، برای اولین بار از منوچهر شاهسواری و اعضای انجمن بازیگران خانه سینما ازجمله علی دهکردی و امین تارخ تشکر می کنم که باعث شدند، کاظم افرندنیا مظلوم واقع نشود. برای اولین بار جواب گرفتیم، از آنهایی که باید جواب می گرفتیم. کِی به درد پیشکسوتان هنر سینما رسیدگی می شود؟ سکته قلبی و مغزی علت دارد و ...
پای صحبت زنان آتش نشان/ما زبان آتش را می فهمیم
مولوی آتش سوزی شده بود: آن موقع ماشین های آتش نشانی دماغه دار و نیسان بودند، لباس ها هم مثل الان زرد خوشرنگ نبود، پلاستیکی و مشکی بود. این حادثه را از نزدیک دیدم و به آتش نشانی علاقه مند شدم. سال 79 کارم را شروع کردم با همین ایستگاه. همان روز گفتم راه را به من نشان دهید می خواهم در آینده آتش نشان شوم. رئیس ایستگاه گفت دختر تو تازه 15 ساله شده ای به درد این کار نمی خوری، اما من پافشاری می کردم ...
لحظه های دردناکی که آتش نشانان دوستانشان را صدا می زدند
...> با توجه به اینکه ساعت 9 شب قبل از حادثه فقط شام خورده بودم و بعد به مأموریت آمدم، 26 ساعت جز یک لیوان آب چیزی نخورده بودم اما در آنجا آن قدر وضعیت بهم ریخته بود که شرم می کردم گرسنگی مان را بروز دهم. یکبار که از شدت گرسنگی حالم بد شده بود، به یکی از نیروهای هلال احمر گفتم که گرسنه مان است چیزی برای خوردن دارید؟ ایشان هم گفت غذایمان کم است. البته حق داشتند چون برای ادامه کار باید غذا به ...
با سریال تلویزیونی به جامعه معرفی شدم
او این روزها در مجموعه تلویزیونی پنچری به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی مهران مهام مشغول بازی است و نقش زنی به نام دنیا را بازی می کند که از خارج به ایران آمده و درگیر ماجراهایی می شود. بازی در این مجموعه بهانه ای شد برای گفت وگو با شهره سلطانی به بهانه بازگشت او به تلویزیون و نقشش در سریال پنچری. شما در طول سال های فعالیت تان در عرصه بازیگری نقش های متعددی را تجربه کرده اید. آیا نقشی بوده که حسرتش به دلتان مانده باشد؟ ب ...