سایر منابع:
سایر خبرها
آزواسپرمی مشکل جنسی مردان نابارور
اسپرم را کنترل میکند. اگر بنا به هر دلیلی غده هیپوفیز هورمون FSH ترشح نکند، فرد مبتلا به کاهش تعداد اسپرم و در مواردی مبتلا به آزواسپرمی خواهد شد. این بیماران را میتوان با تجویز هورمونهای لازم، درمان کرد. این نوع آزواسپرمی شایع نبوده و فقط 2٪کل موارد آزواسپرم را شامل میشود. آزواسپرمی بیضه ای در این بیماران بیضه ها معمولا غیرطبیعی بوده یا کوچکند و گاه حتی وجود ...
تولید غذا داروها توسط منتخب ویژه صنایع کوچک جشنواره بسیج کارگری ؛ یازده محصول ارگانیک از شیر پسته تا ...
به گزارش زنان کویر ، صدیقی در گفتگو با کارگران کرمان گفت : هدف اصلی از تولید فراوردهای لبنی سلامت آحاد جامعه است چه خوب است که این سلامتی با استفاده از غذا داروها نیز تضمین شود . وی ادامه داد : سالیان درازی است که مردم ایران گرفتار بیماری ها زیادی به علت تغذیه نا مناسب و نادرست شده است لذا به جای استفاده از دارو های شیمیایی که گاها مضرات زیادی را هم بعد از تکمیل دوره درمان به وجود می ...
فرو رفتن ناخن در گوشت نوزاد، درمان
بلند است، می باشد. درمان این اختلال چیست؟ اگر ناراحتی خفیف وجود داشته باشد، می توان به سادگی با قرار دادن پا در آب گرم با نمک های اپسوم یا دومبورو این مشکل را درمان کرد. پوشیدن کفش جلو باز برای اجتناب از فشار روی ناخن ها توصیه می شود. از یک چسب کوتیکول برای بلند کردن گوشه ناخن و بیرون کشیدن آن از پوست استفاده کنید. احتیاط: کوتیکول را بیش از حد زیر ناخن نکشید و تنها ...
فردی که دچار درد قلبی شده، باید چکار کند؟
یا طرف راست سینه هم انتشار پیدا کند. کیفیت درد گنگ و مبهم است. فرد نمی تواند موضعی را برای درد نشان دهد و حالت عدم راحتی و آسایش در سینه را فرد ابراز می کند. بیمار اظهار می دارد سنگی را روی سینه ام گذاشته اند – درد 5 دقیقه بعد، 10 دقیقه بعد یا 20 دقیقه بعد به تدریج خوب می شود و با استراحت یا قرص زیر زبانی بهبود می یابد. در این جا محل درد، مدت درد، عوامل ایجاد کننده درد اهمیت دارد. دردهای ...
علائم بلوغ زودرس در دختر، روش تشخیص
معمولاً رشد موهای شرمگاهی، بوی بدن (بدلیل فعالیت بیشتر غدد عرق)، و آکنه (بدلیل فعالیت بیشتر غدد چربی) شروع می شود. همچنین احتمالاً در دوران بلوغ قد دخترتان افزایش یافته و لگن و باسن وی پهن تر شده و دور کمرش نیز باریکتر می شود. همچنین، ممکن است دخترتان بد خلق و زودرنج شود. به احتمال زیاد ترشحات مخاطی سفید یا زرد رنگی نیز از مهبل (واژن) او تولید خواهد شد و حدود دو سال تا دو و نیم سال بعد ...
پیچ خوردگی مچ پا را جدی بگیرید
...، مستعد ابتلا به پیچ خوردگی مچ پا هستند. افرادی کف پای صاف دارند یا پای آنها قوس بیش از اندازه دارد، بیشتر از دیگر افراد دچار پیچ خوردگی مچ پا خواهند شد. همچنین برخی از افراد بعد از گذشت سه ماه و بعد از درمان، درد و ناراحتی در مچ پا خواهند داشت و پای آسیب دیده آنها به پیچ خوردگی عادت می کند و بارها پیچ خواهد خورد. دلایل زیادی می تواند در به وجود آمدن این مساله نقش داشته باشد که یکی از آنها ...
مکمل دارویی Cla ضد سرطان رونمایی شد
این بیماری ها می شود، بهتر است این میزان هزینه صرف حمایت از پژوهش های دانشگاهی و دانش محور برای پیشگیری از ابتلاء به آنها شود. این محقق تبریزی تصریح کرد: ترکیبات Cla دارای مجوز بهداشت از سازمان غذا و دارو مجوز نظارت فنی و تخصصی است . دکتر تقی زاده از تولید قرص های این ترکیبات خبزداد و افزود: این ترکیبات در آینده به صورت قرص های Cla برای پیشگیری و درمان بیماری ها در دوزهای ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
شیوه درمانی جدید اگزما با پیوند باکتری ها
به گزارش خبرنگار مهر، محققان دانشکده پزشکی سان دیاگو دانشگاه کالیفرنیا 10 هزار کلونی از باکتری های یافت شده بر روی پوست را آزمایش کردند تا نوع باکتری های خوب و وجود آنها در پوست سالم و پوست مبتلا به اگزما را مشخص کنند. محققان دریافتند با استفاده از باکتری های خوب یافت شده بر روی پوست، رشد و پرورش آنها، و سپس بکارگیری آن در بدن بیماران از طریق ترکیب در لوسیون ها می توان اگزما را درمان ...
خواص بادام و پسته، دو جزء اصلی آجیل عید
این عضو پرطرفدار سبدهای آجیل که همه افراد معمولا سراغ نوع خندانش می روند سرشار از مواد معدنی مفید برای بدن و حفظ سلامتی است. در پسته، کلسیم، پروتئین، فسفر، آهن، پتاسیم، ویتامین آ، ای، ب1، ب3 و ب6 ذخیره شده است که به همین دلیل مزایایی از جمله خواص زیر را دارد: درمانگر مبتلایان به کم خونی است. باعث تقویت مغز و کارکرد بهتر ذهن می شود و به همین دلیل برای دانش آموزان ...
مایت ها را از خانه بیرون کنید!
آنها را با آب داغ بشویید. شست و شو موجب کاهش دسترسی مایت به غذا و در نتیجه کاهش تعداد مایت ها می شود. در بالش هایی که با مواد متفرقه غیربهداشتی و حساسیت زا پُر شده اند یا حاوی پَر نشسته اند علاوه بر مایت، قارچ هایی زندگی می کنند که با حمله به ریه و سینوس، تشدید کننده آلرژی و عود کننده آسم هستند. اسپورهای قارچ در این نوع بالش ها از پوسته های بدن و مدفوع مایت ها تغذیه می کنند. ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
شیوه مدیریت آن ها را نمی داند. در واقع اندیشه ای است که نظام اجتماعی را یک سیستم زنده نمی بیند بلکه آن را مثل یک ماشین، یک سیستم فیزیکی و مکانیکی می داند. همان گونه که اگر یک جایی از بدن زخم شد وعفونت کرد، نمی توان گفت عفونت کار حرامی است و سعی می کنیم آن را مدیریت و درمان کنیم، در مورد عفونت های بدن جامعه هم نباید برخورد مکانیکی و حذفی کرد. این دقیقا همان خطایی است که باعث شده چهار ...
6 اقدام زیبایی که نباید قبل از عید انجام دهید!
...، آوردن گوشت اضافه و عفونت موضعی بخشی از عوارض انجام تتو است. ضمن آنکه بخشی دیگر از عوارض هم مربوط به تحریک سیستم ایمنی بدن و بروز عوارض آلرژی مانند کهیر، حساسیت های پوستی و حساسیت به نور خورشید می شود. اختلال های التهابی پوست ناشی از تتو ممکن است از دو روز تا یک ماه بعد از انجام آن ادامه داشته باشد. دکلره کردن موها دکلره کردن موها از آن دسته فعالیت های زیبایی است که ...
درمان سرطان تنها با نوشیدن این معجون!!
"آنتوسیانین ها و رنگدانه بنفش" عامل رنگ چغندر است. با توجه به مطالعات انجام شده، چغندر در مبارزه با سرطان، به خصوص سرطان خون بسیار موثر است. چغندر همچنین حاوی "بتائین" یک نوع اسید آمینه است که دارای خواص ضد سرطانی، ضد التهابی و عاملی برای پاکسازی بدن از سموم محسوب می شود. چغندر سرشار از اسید فولیک بوده که همین علت آن را به غذایی بسیار عالی برای زنان باردار تبدیل کرده است. همچنین چغندر باعث تحریک کبد و کیسه صفرا شده و از آن در برابر یبوست محافظت می کند. گفتنی است چغندر برای سردرد، اسهال خونی، درد قاعدگی، مشکلات استخوانی و پوست بسیار مفید است. ...
همه چیز درباره ریفلاکس معده در کودکان
های طولانی - تحریک پذیری بعد از تغذیه - مشکل در بلع غذا و یا درد در هنگام قورت دادن غذا - تهوع مکرر - معده درد، سینه درد و درد در سایر نواحی شکمی - سرفه طولانی مدت ، خس خس سینه و یا خش صدا -آسم ***درمان بیشتر موارد برگشت غذا یا ریفلاکس در سال اول تولد نوزاد برطرف می شود و به هیچ درمانی نیاز ندارد.اما با این حال با ایجاد تغییراتی در شیوه زندگی ...
27 خوردنی خوشمزه و متنوع ویژه تعطیلات نوروز 1396
ویتامین C است که برای چربی سوزی لازم است. بلغور جو وعده ی غذایی شیرین صبحگاهی، معمولا باعث می شود بعد از مدتی کوتاه بدن دچار افت قند خون شود. بلغور جو که حاوی فیبر فراوان است، برای ساعت ها در بدن باقی می ماند و میل به خوردن برای جبران قند خون و گرسنگی را از بین می برد. برای شیرین کردن بلغور به جای شکر از میوه های شیرینی مثل انواع توت ها استفاده کنید. بادام و سایر ...
6 درمان طبیعی با پوست تخم مرغ
زدایی از بدن محسوب می شوند. مواد لازم پوست تخم مرغ: 5 عدد آب: 3 لیتر روش تهیه پنج عدد تخم مرغ را با دقت بشویید. بشکنید و پوست آنها را کنار بگذارید. این پوست ها را شسته و در هاون پودر کنید. این پود را داخل شیشه حاوی 3 لیتر آب بریزید. ترکیب را داخل یخچال بگذارید و اجازه دهید یک هفته استراحت کند. بعد از یک هفته می توانید هر روز دو لیوان از این ...
سین مرگ آور جاده ها در کمین مسافران
تعطیلات نوروزی گذشته نشان می دهد حدود 40درصد از تصادفات نوروزی از نوع واژگونی بوده و بیشتر در جاده های آزادراهی و بزرگراهی اتفاق افتاده و علت بیشتر آنها خستگی و خواب آلودگی راننده ها بوده است؛ مساله ای که با استراحت بموقع می توان مانع وقوع آن شد . به گفته رئیس پلیس راه نیروی انتظامی حدود 20 درصد تصادفات نوروزی گذشته نیز در راه های دو طرفه اتفاق افتاده و دلیل آنها چیزی نبوده جز عجله و سبقت ...
ماه نهم بارداری، غذاهای مناسب
برای خانم های باردار در سه ماهه دوم و سوم بارداری تجویز می کنند. همان طور که می دانید هر ماده غذایی که در این ماه مصرف می کنید بر رشد جنین تاثیر می گذارد. از آنجایی که برای دو نفر غذا می خورید باید سعی کنید سالم ترین غذاها را مصرف کنید. در این حالت از سلامتی و رشد مناسب و قوی بودن جنین مطمئن می شوید. ...
واقعیت های پنهان شده آب معدنی
نستله (nestle) شکارچی آب است و هیچ علاقه ای به استفاده بهینه از سفره های زیرزمینی، آب چشمه و رودخانه ها ندارد. آن ها فقط تاجر آب هستند؛ برای آن ها آب در حکم معدن طلاست. نستله مثل زالو آب زیرزمین را مکیده و بعد می رود پی کارش. آن ها در حال شکار آخرین ته مانده های آب پاکیزه دنیا هستند. در شهر کوچک پولاند، یک خانه قلعه مانند وجود دارد که سال 1907 به منظور پر کردن بطری آب ساخته شده است. آب چشمه اصلی ...
راز تأکید رهبر انقلاب بر موضوع انقلابی گری
اجرای پروژه نرمالیزاسیون ایران و ترمیدور انقلاب ایران ، آنان را به شبکه همکار غرب در ایران تبدیل کرده است. 4-هویت بخشی و انسجام بخشی به جبهه انقلاب به علت رویدادهای یک دهه اخیر، نیروهای انقلابی دچار اختلاف و تفرقه شده اند. این موضوع علل گوناگونی دارد که بخشی از آن به غره شدن به چیرگی در مقطعی قابل توجه مربوط بوده و برخی دیگر به نادیده گرفتن دشمن و غفلت از برنامه های آن ارتباط ...
8 نشانه شگفت انگیز فقر ویتامین دی را بشناسید!
، با مصرف مکمل های ویتامین دی و یا مواد غذایی غنی شده با این ویتامین می توان پیشگیری کرد. تعریق بیش از حد: محققان مرکز پزشکی دانشگاه بوستون اعلام کرده اند که تعریق بیش از حد یکی از اولین نشانه های کمبود ویتامین دی است. تعریق معمولا زمانی اتفاق می افتد که درجه حرارت بدن بالاتر از 98٫6 باشد. این نوع تعریق مفید بوده و منجر به آزاد شدن سموم از بدن می شود ولی تعریق ناشی از کمبود ویتامین دی ...
بروز عوارض بیماری در مبتلایان به دیابت نوع 2 بیشتر است
درحال افزایش هستند. اپیدمی چاقی نقش قابل توجهی در افزایش دیابت نوع2 دارد. افراد مبتلا به دیابت نوع2 در ابتدا مبتلا به مقاومت انسولین، هورمون تنظیم کننده مصرف قند ناشی از مواد خوراکی، می شوند. شیوه درمان در مبتلایان به دیابت نوع2 به مراتب محدودتر است. آنها می توانند در سبک زندگی شان تغییر ایجاد کنند و انسولین و داروی متفورمین مصرف کنند. دیابت نوع1 یک بیماری خودایمنی است. وزن ...
موز به حفظ بینایی کمک می کند
برای کودکان می تواند یک غذای اصلی باشد. موز رسیده به راحتی قابل هضم است و برای کودکانی که در غذا خوردن مشکل دارند، بسیار مفید است. همچنین این میوه برای افرادی که ورزش بدن سازی انجام می دهند، بسیار مناسب است و به تقویت عضلات و تاندون ها و رباط ها کمک کرده و قبل و حین ورزش باعث سنتر آدرنالین در خون شده و منجر به هیجان آمدن ورزشکار می شود. ضمنا در برابر فشار ناشی از ورزش، سیستم ایمنی بدن را بالا می برد، به خاطر اینکه موز دارای سه نوع قند و فیبر بوده که انتخاب مناسبی جهت پر کردن ذخیره گلیکوژنی و ایجاد انرژی مناسب در حین تمرین است. ...
هفت توصیه به دیابتی ها در سال نو
حجم و نوع مواد غذایی می تواند فرد را با افزایش شدید قند خون روبه رو کند، بنابراین بیماران دیابتی برای داشتن تعطیلات مطلوب باید دارای اطلاعات لازم و برنامه مناسب باشند. در طی ایام نوروز ممکن است حجم غذای بیشتری در وعده های اصلی مصرف شود. همچنین مصرف انواع شیرینی ها، شکلات ها و غذاهای چرب افزایش یابد. استفاده از آجیل در این ایام افزایش می یابد که اگر به صورت آجیل شور باشد می تواند ...
رشد جسمی کودک، معجزه کدام سین هفت سین؟
...، وجود فسفات در ادرار، سوءهاضمه، پادرد، مخملک، تب برفکی، نامنظم شدن ضربان قلب، دیابت، ریزش مو، یبوست و زخم های قرنیه دارد. نگاری ادامه داد: درمان مشکلاتی چون واریس، بی خوابی، پرکاری تیروئید، وجود خون در ادرار، زخم ها، فلج شدن، عفونت در بدن، بری بری، سرگیجه، آرتروز، زخم یا تورم زبان، آرتریت پا و شبکیه، پارکینسون، عوراض یائسگی، حالات روحی و روانی، هپاتیت و یرقان نیز با مصرف سمنو امکان پذیر است. وی با اشاره به اینکه استفاده از سمنو باعث بهبود سختی زایمان، نازایی و شیردهی می شود، بیان کرد: استفاده از این ماده غذایی باعث کاهش کالری بدن و کلسترول خون نیز می شود. ...
موفقیت در محیط کار چگونه بدست می آید؟
Rodriguez) سخنگوی حرفه ای، نویسنده و متخصص در امر آموزش می گوید: اگر جسم شما در محل کار حضور دارد ولی ذهن تان درگیر مسائل زندگی است، پس از لحاظ ذهنی سرِ کار نیستید. این یعنی نمی توانید مفید و مؤثر کار کنید. اینکه چگونه بدن خود را قبل، حین و بعد از کار کردن تغذیه می کنید پیامد های قابل توجهی بر توانایی شما در انجام کارهایتان دارد. کرستین اسمیت (Kristen Smith) متخصص تغذیه از آتلانتا ...
رنگ ها در میوه ها از چه سخن می گویند؟
، گیلاس، قره قاط و آلبالو است.ترکیبات نارنجی، آنتی اکسیدان قوی رنگ نارنجی این مواد مربوط به کارتنوئیدهای β.α و Υ می باشد. کارتنوییدهای موجود در غذا می توانند جذب و سوزانده شوند و توسط ارگان های بدن استفاده می شوند و به طور خاص کارتنویید α و β خیلی اهمیت دارند چون پیش ساز ویتامین آ هستند که در سنتز هورمون ها و همچنین در تنظیم رشد سلولی و واکنش های ایمنی بدن نقش بسزایی دارند. می توان میوه و ...
عمل پای راست به جای پای چپ بیمار در اراک
به گزارش ، سید محمد جمالیان، رییس مرکز آموزشی درمانی حضرت ولی عصر (عج) اراک در خصوص این قصور پزشکی گفت:ساعت 16 روز شنبه 14 اسفندماه، مرد 88 ساله با پای شکسته به مرکز آموزشی درمانی حضرت ولی عصر (عج) اراک مراجعه می کند و ساعت 20 همان روز مورد عمل جراحی قرار می گیرد. جمالیان اظهار کرد: همراه بیمار بعد از خارج شدن بیمار از اتاق عمل متوجه می شود که پای راست بیمار مورد عمل قرار گرفته است ...
آشفتگی های نظری در سیاست گذاری خانواده/ نگاه سیاست گذار این است که زنان ناتوان هستند و باید توانمند شوند
علل تحولات از دیدگاه رویکرد تحول انطباقی پرداخت که آن را بازتابی از تغییرات در سیستم ها و ساختارهای کلان مانند جمعیت، اقتصاد، رشد، سیاست و تغییرات کلان فرهنگی مانند افزایش فردگرایی و تنوع گزینه ها و رشد ارزش های برابری و آزادی و بازاندیشی و موقعیت یابی مجدد گروه های اجتماعی می داند که گروه ها دیگر صرفاً تن به سلسله مراتب سنتی نمی دهند و اخلاق را جایگزین هنجار می دانند. در رابطه با نوع ...