سایر منابع:
سایر خبرها
محور راهجرد -آشتیان در انتظار تدبیر مسئولان/احداث زیرگذر در این تقاطع بیش از یک میلیارد تومان اعتبار می ...
خودروهای سنگینی که از این مسیر استفاده می کنند زیر گذر باید بتواند امکان عبور این وسایل نقلیه را نیز داشته باشد و نمی توان از زیر گذر کوچکی برای آن استفاده کرد . این کارشناس راه سازی امکان احداث پل روگذر برای این مسیر را نیز غیر ممکن دانسته و افزود: احداث پل روگذر برای این نطقه به دلیل اصلی بودن جاده قم به اراک و عبور وسایل نقلیه فوق سنگین از این مسیر غیر ممکن است . به نظر می ...
ژاپن در مسیر تعدیل مردسالاری
. ساک ها آماده ارسال به محل اقامت که ساختمان سفارت ایران در توکیو است فرستاده می شود. خودروهای شاسی بلند مشکی رنگ که فرمان آنها در سمت راست قرار دارد جلو در خروجی فرودگاه ما را به ساختمان سفارت ایران می برند. تمیز و استاندارد، نه دود دارند ونه صدای تسمه و لنت آنها آزارت می دهد. سرعتش به 180 کیلومتر در ساعت می رسد. از راننده سؤال می کنی که می شود با این سرعت بالا در شهر و بزرگراه اینجا تردد کرد و او می ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
خلاصه قانون بیمه خسارات واردشده به شخص ثالث
، تصادف، سقوط، واژگونی، آتش سوزی و یا انفجار یا هر نوع سانحه ناشی از وسایل نقلیه بر اثر حوادث غیرمترقبه . ت - شخص ثالث: هر شخصی است که به سبب حوادث موضوع این قانون دچار خسارت بدنی و یا مالی شود، به استثنای راننده مسبب حادثه. ث - وسیله نقلیه: وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی شهری و بین شهری و واگن متصل یا غیرمتصل به آن و یدک و کفی (تریلر) متصل به آنها ج - صندوق: صندوق تامین خسارت ...
حوادث کوتاه از کشور
گله زد سرویس شهرستان ها: فرمانده انتظامی پلدختر گفت: مأموران انتظامی پاسگاه پل تنگ پلدختر، در پی اعلام مرکز 110 مبنی بر تصادف خودرو کامیون با احشام نرسیده به روستای پاعلم ، بلافاصله جهت بررسی موضوع به محل اعزام شدند. فرمانده انتظامی پلدختر گفت کارشناس پلیس راه علت تامه تصادف را عدم توجه به جلو از جانب راننده کامیون اعلام کرده اند. توقیف خودرو حامل مواد محترقه سرویس شهرستان ...
اشک های دخترک 8 ساله برای نجات پدر/ حادثه ای که اهالی رشت را متاثر کرده است
پسماند شهرداری رشت نیز درباره آخرین وضعیت این پاکبان مصدوم گفت: متأسفانه آقای شیرسوار با ضریب هشیاری 4 همچنان در وضعیت کما قرار دارد و تاکنون بهبودی در وضعیت اش به وجود نیامده است.حاجی پور می گوید: این پاکبان کارگر شرکت سیمین کاران شهرداری منطقه 2 رشت بود و لباس کار شب نما نیز پوشیده بود اما راننده خودرو ریو با بی احتیاطی سبب این تصادف Crash شد،البته راننده خود را معرفی کرده و تحقیقات درباره حادثه ...
حادثه رانندگی و مصدومیت یک نفر در غرب تهران +تصاویر
...، حوالی بلوار کوهک رساندند. به گفته رحیم قدیانلو فرمانده آتش نشانان اعزام شده به محل حادثه، یک دستگاه خودرو سواری پراید با دو نفر سرنشین در حال حرکت در آزادراه بود که به علت نامشخصی از مسیر اصلی خارج شده و با گاردریل حاشیه آزادراه برخورد کرده و متوقف شد. وی ادامه داد: براثر شدت این حادثه راننده(یک مرد 25 ساله) در اتاقک در هم پیچیده خودرو محبوس شده و سرنشین دیگر(یک مرد 70 ساله) قبل از رسیدن ...
پل ششم پروژه میدان استقلال اولین همکاری ویژه با قرارگاه خاتم الانبیا/ افتتاح متروی اصفهان کار تبلیغاتی ...
تواند سرمایه خود را برای ساخت هتلی 3 طبقه بگذارد که با چنین شرایطی جذب سرمایه گذار به اصفهان شبیه یک معجزه است. * سونامی عمرانی در اصفهان وی با اشاره پروژه های عمرانی در سطح شهر اصفهان عنوان داشت: طرح هر هفته چند افتتاح در هر نقطه ای از شهر اصفهان پروژه های عمرانی افتتاح شده است و این یک سونامی عمرانی در اصفهان است. جمالی نژاد با اشاره به حادثه پلاسکو تأکید کرد: این ...
غرق شدن پراید و سرنشین 3 ساله اش در انزلی
به گزارش رکنا، سرهنگ حسین محمد پور رئیس پلیس راه استان گیلان در تشریح این خبر گفت: روز گذشته بر اثر یک دستگاه خودروی سواری پراید به داخل رودخانه طالب آباد انزلی سقوط کرد. رئیس پلیس راه استان گیلان با بیان اینکه این خودرو که از مسیر رشت به سمت انزلی در حال حرکت بود به علت عدم توانایی راننده در کنترل وسیله نقلیه به داحل رودخانه سقوط کرد، افزود: بر اثر این سقوط، یک کودک سه ساله جان باخت و دو ...
تصادف تکنیسین اورژانس اصفهان حین امدادرسانی به مصدومان تصادف
مدیر مرکز فوریت های پزشکی استان اصفهان روز دوشنبه به خبرنگار ایرنا گفت: این حادثه رانندگی ساعت 10:30 امروز در بزرگراه دستجردی نزدیک به ورودی سپاهان شهر به اورژانس 115 اعلام و بسرعت دو دستگاه آمبولانس به محل اعزام شد. دکتر غفور راستین افزود: در این حادثه، مردی 70 ساله، راننده خودروی پژوپارس از ناحیه سر دچار مصدومیت شده بود که توسط واحد امدادی اورژانس پیش بیمارستانی به بیمارستان شریعتی اصفهان ...
از رد رشوه تا تصادف در ایستگاه اتوبوس
الکلی تخمیر شده و 200 لیتر مشروبات تخمیر نشده کشف و ضبط شد. تلف شدن 66 راس احشام در برخورد با کامیون در پلدختر در برخورد یک دستگاه کامیون با احشام 66 راس گوسفند تلف شدند . فرمانده انتظامی پلدختر گفت: ماموران انتظامی پاسگاه "پل تنگ" پلدختر ، در پی اعلام مرکز 110 مبنی بر تصادف خودرو کامیون با احشام نرسیده به روستای "پا علم" ، بلافاصله جهت بررسی موضوع به محل اعزام شدند ...
قتل، خودکشی و داستان های دیگر
کرده و در حال غرق شدن بود، نجات داد، اما خود دچاره حادثه شد و جان خود را از دست داد و دانشجوی کاشانی از شدت فشار روحی ناشی از ماجرای بورسیه ها خودکشی کرد. شهریورماه طی دو حادثه رانندگی و برخورد چهار خودرو سواری در جاده مشهد-اردهال و قمصر به ترتیب 9 و هفت نفر مصدوم شدند، همچنین عناصری ناشناس بخشی از خانه بیداری اسلامی اصفهان را به آتش کشیدند و در این ماه آب تنی در رودخانه زاینده رود ...
5 مصدوم حاصل تصادف دو خودرو سواری در بزرگراه کریمی/ تصاویر
: سرنشینان خودروها که دچار مصدومیت شده بودند قبل از رسیدن نیروهای عملیاتی از خودروها خارج شدند که آتش نشانان به محض حضور درمحل، جریان برق هر دو خودرورا قطع کرده و برای پیشگیری از حوادث احتمالی علائم هشدار دهنده در اطراف صحنه تصادف قرار دادند. این فرمانده آتش نشانی با بیان اینکه مصدومان برای انتقال به مراکز درمانی تحویل عوامل اورژانس شدند، خاطرنشان کرد: نیروهای عملیاتی بعدازایمن سازی کامل محل و انتقال خودروها به حاشیه امن جاده به وسیله جرثقیل، محل حادثه را برای بررسی علت بروز آن تحویل پلیس راهور منطقه دادند. ...
4کشته در دو تصادف جاده ای خراسان رضوی
در دو تصادف جداگانه در جاده های خراسان رضوی 4 نفر کشته و 4 مجروح شدند. به گزارش خبرنگار ما در اولین حادثه که در محور تربت حیدریه به وقوع پیوست، یک دستگاه کامیون تریلر که از مشهد به طرف تربت حیدریه در حرکت بود، در محدوده پل دانشگاه آزاد با یک دستگاه پراید که در مسیر مخالف تردد می کرد برخورد کرد که در این تصادف راننده و سرنشین در دم فوت کردند و راننده کامیون راهی بیمارستان شد. ...
تصادف خونین کامیون و پرشیا/ راننده کامیونت متواری است+ عکس
ایران آنلاین / 35 دقیقه از بامداد دیروز گذشته بود که تصادف دو دستگاه خودرو در خیابان امامزاده حسن به سامانه 125 اعلام شد که به سرعت ستاد فرماندهی آتش نشانی تهران آتش نشانان ایستگاه 70 را به محل حادثه اعزام کرد. علیرضا داوودآبادی؛ فرمانده آتش نشانان اعزامی درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد: یک دستگاه خودروی سواری پرشیا با چهار نفر سرنشین به علت نامشخصی به شدت با یک دستگاه کامیونت خاور ...
فینالیست های مسابقه عکاسی اسمیتسونیان
...> احمدرضا عابدزاده در 15 سالگی+عکس تلویزیونی با ضخامت کاغذ دیواری+عکس خودسوزی زن 50 ساله در میدان هفت تیر تهران مرگ یک زن در ایستگاه مترو میرزای شیرازی زن سرطانی همسر و فرزندانش را کشت جزئیات جدید درباره آتش سوزی پتروشیمی بوعلی بازگشت پیکر 160 شهید دوران دفاع مقدس به کشور سقوط از روی پل در بزرگراه فتح +عکس آخرین وضعیت پرسپولیسی بازداشتی ...
معضل چراغ های خاموش بزرگراه ها در زنجان
کیلومتر نیازمند اعتبار 2 هزار میلیاردی هستیم. با توجه به این که ایجاد روشنایی امنیت بیشتری را به همراه دارد باید به این نکته نیز اشاره کرد که با وجود روشنایی به تبع واژگونی ها و تصادفات کاهش چشمگیری پیدا خواهد کرد. اخیرا یک خودرو نیسان در آزاد راه چپ و واژگون شد که خوشبختانه در این حادثه راننده آسیبی ندیده بود اما دقایقی بعد یک خودروی سنگین در هنگام گذر از این محل به دلیل تاریکی در جاده متوجه واژگونی ...
اولویت منطقه 21 روان سازی ترافیک و سهولت در حمل و نقل است
ارتقاء عملکرد خطوط اتوبوس رانی موجود در منطقه و اجرای ده دستگاه پل های برقی در محورهای بزرگراه فتح، جاده مخصوص و آزاد راه تهران-کرج با بکارگیری و مشارکت صنایع مقیم منطقه را خواستار شد. شهردار تهران در پایان سخنان خود به شهرک ها و تعاونی های منطقه اشاره کرد و گفت: راهکار و تدبیر کوتاه مدت ایجاد تعاون و تعامل بین تعاونی، ساکنین و اعضا برای حل و فصل مشکلات است و راهکار بلند مدت، پیگیری اصلاح ...
افزایش 15 درصدی برخورد با تخلفات حادثه ساز در سال جاری
نرم افزار و نظارت تایید کرده و حداکثر در مدت پنج الی شش ساعت پیامک تخلف راننده به وی ارسال می شود؛ در تلاش برای کاهش این زمان هستیم تا به طور لحظه ای و نهایتا در عرض نیم ساعت پیامک ارسال شود که این موضوع نیز اثر بازدارندگی زیادی در بحث کاهش تصادفات دارد. سرهنگ میکائیلی در این خصوص اضافه کرد: برابر قانون، تمامی رانندگان موظف هستند که در زمان تغییر آدرس و تعویض پلاک خودرو شماره همراه جدید ...
سقوط شخص مذکر از ساختمان 6 طبقه
مدت دو دقیقه خود را به محل حادثه رسانده و مشاهده کردند یک دستگاه خودرو به پایه برق برخورد کرده و باعث واژگون شدن و مجروح شدن سرنشین راننده شده است. مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدملات ایمنی شهرداری اهواز گفت: آتش نشانان بلادرنگ با قطع برق و ایمن سازی محل به منظور رفع خطرات احتمالی در اثر تصادف سایر خودرو های عبوری مصدوم را از خودروی حادثه دیده خارج و به آمبولانس اورژانس 115 مستقر در محل منتقل کردند. نجفی در پایان در ارتباط با علت حادثه گفت: علت واژگونی سرعت بالا و عدم رعایت نکات ایمنی اعلام شده است. ...
حریق خودرو در اثر اتصالی برق
مقصود حق شناس در گفتگو با خبرنگار برنا اظهار کرد: شهروندی با تماس با سامانه 125 ستاد فرماندهی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز خبر از حریق خودروی در کوی نفت را اطلاع رسانی کرد. وی افزود: آتش نشانان بلادرنگ و در قالب یک تیم متشکل از دو خودروی اطفای حریق و یک خودروی امداد و نجات در مدت چهار دقیقه بعد در محل حادثه حاضر شدند. این خودرو در اثر اتصالی برق در ناحیه موتور دچار حریق ...
این بار می خواهیم برویم توی دهان اژدها
و ناهمواری های راه که محل اصابت گلوله بود سبب می شد کامیون حرکات گهواره مانند داشته باشد. بعضی ها هم در این شرایط چرتشان می برد. پس از یک ساعت در محوطه ای دایره شکل که اطرافش خاکریز بود پیاده شدیم. پس از خواندن نماز و خوردن غذای شب راه افتادیم. هوا به شدت تاریک بود. یکباره پایم در چاله ای رفت و زمین خوردم. هر لحظه هم آتش دشمن شدت می گرفت. قدری که رفتیم مواضع دشمن نمایان شد. بعثی ها با ...
2 مصدوم در حادثه رانندگی در محور سقز – دیواندره
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کردستان، رییس مرکز فوریت های پزشکی سقز در این باره گفت:این حادثه شب گذشته در کیلومتر 17 جاده اصلی سقز دیواندره، ابتدای پل آدینان در برخورد یکدستگاه سواری پیکان با پژو 405 روی داد. سیروان فتاحی افزود:بر اثر این سانحه 2 نفر از سرنشینان دو خودرو مصدوم شدند که به بیمارستان امام خمینی سقز انتقال داده شدند. سرهنگ علی صدری فرمانده پلیس راه شهرستان ...
2 مصدوم حاصل واژگونی خودروی سواری
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز ؛ روابط عمومی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شیراز اعلام کرد: بامداد روز گذشته در ساعت 4:55 دقیقه رانندگان خودروهای عبوری با تماس با سامانه 125 از وازگونی خودرو سواری در کمربندی شهرک صنعتی اطلاع دادندکه بی درنگ آتش نشانان به محل حادثه اعزام شدند. بنا به اظهار امیر علی دری کمک فرمانده آتش نشانان اعزامی، یک دستگاه خودرو سواری پراید ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 08 اسفند ماه 1395
...> ✅ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [24.02.17 11:35] [ Photo ] دعوت ترامپ برای زورآزمایی خیابانی بامخالفان ترامپ درواکنش به اعتراضات خیابانی علیه خوددریک پیام توییتری ازهوادارانش خواست بزرگترین تظاهرات تاریخ رادرحمایت ازاو برگزارکنند ✅ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [24.02.17 11:49] [ Photo ] راننده یک خودرو درشهر هایدلبرگ آلمان ...
2تصادف و 2 مجروح درجاده های ایلام و چرداول
به گزارش تابناک ایلام ؛ سرهنگ همتی زاده:در اولین حادثه ساعت 15:30 یکدستگاه خودرو وانت نیسان در جاده گنجوان بعلت عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه از جاده منحرف و واژگون شد که در نتیجه راننده خودرو مجروح شد. افزود:در دومین حادثه که ساعت 17:30 در جاده پل سیمره اتفاق افتاد یکدستگاه کامیون با یکدستگاه خودرو پراید برخورد کرد. وی گفت:در این حادثه که بعلت انحراف به چپ کامیون بوقوع ...
انجام 4 عملیات مهار آتش و 2 عملیات نجات توسط آتش نشانی بندرلنگه
...، این آتش سوزی نیز به علت اتصال سیم برق به وقوع پیوسته بود. وی با اشاره به حادثه برخورد خودرو 206 با تیربرق بعلت سرعت بالا و عدم کنترل راننده و گرفتار شدن سرنشینان آن، گفت: نیروهای این واحد آتش نشانی بلافاصله در محل حاضر و سرنشینان این خودرو را نجات دادند. رئیس آتش نشانی بندرلنگه با اشاره به آتش سوزی یک تریلی، گفت: لاستیک یک دستگاه تریلی به علت گرم شدن بیش از حد روبروی ...
برخورد شدید خودروی سواری با پایه پل عابر
: نیروهای آتش نشانی پس از قطع جریان برق خودرو و نصب علائم هشدار دهنده در اطراف محل حادثه، فرد مصدوم را از خودرو خارج کرده و وی را برای اقدامات بعدی به عوامل اورژانس حاضر در محل تحویل دادند. ساری خاطرنشان کرد: آتش نشانان پس از ایمن سازی و انتقال خودروی سواری به حاشیه بزرگراه، محل حادثه را برای بررسی علت برخورد، به کارشناسان پلیس راهور تحویل دادند. ...
اخبار کوتاه
اثر سقوط یک پراید با 3 سرنشین به رودخانه در محدوده طالب آباد بندرانزلی دختر بچه ای 3 ساله در دم جان باخت.علیرضا جعفر زاد راد افزود : مادر کودک زخمی و به بیمارستان منتقل شد.وی گفت : راننده خودروی سواری نیز به دلایل نامعلوم از محل حادثه متواری شد. خودکشی قاتل دختران تبریزی در بیمارستان امام رضا تبریز دادستان عمومی و انقلاب تبریز خبر جان باختن قاتل دو دختر تبریزی را تائید ...
چهار کشته و مجروح به دلیل برخورد خودرو به درخت در رشت
سواری تیبا که به دلایلی پس از انحراف از جاده و برخورد با درخت به حاشیه خیابان پرتاب شده بود، مشاهده شد که سه نفر از سرنشینان این خودرو محبوس شده بودند. وی با اشاره به این که آتش نشانان به وسیله دستگاه های نجات نسبت به خروج افراد محبوس شده اقدام کردند، تصریح کرد: در این حادثه راننده مرد و یک خانم جان خود را از دست دادند. مومنی بیان داشت: همچنین یک سرنشین زن این خودرو به دلیل شدت جراحات ...