سایر منابع:
سایر خبرها
چطور به مادرم کمک کردم از کشور فرار کند؟
صبحانه بلند بلند حرف نزنند. نگران بودم که مین هو به چشم بیاید، چرا که همه مهمانان هتل میان سال به بالا بودند و او خیلی جوان تر بود. بعد از صبحانه ریسک کردیم و به بیرون رفتیم، اما گفتم که لام تا کام حرفی نزنند. لهجه مردم کره شمالی خیلی غلیظ است و چینی ها سریع می فهمند. آن ها را به مغازه ها بردم و کلی از اجناس خوب را به آن ها نشان دادم. برای ناهار آن ها را به یک رستوران خوب کره ای بردم ...
مجازات مرگ برای عاملان قتل و آزار کودک روستایی
برای دو متهم پرونده درخواست مجازات کرد. در ادامه اولیای دم پسر بچه خواستار اعدام هر دو متهم شدند. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به مرتضی از او خواست به دفاع از خود بپردازد که مرد جوان با قبول اتهامش گفت: روز حادثه در حال کار بودم که حسین به سمت من آمد و خواست برای او تیرکمان بسازم. من هم دچار وسوسه شده و پسر بچه را به طویله ای متروکه برده و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار دادم. بعد هم محمد ...
نزاع مرگبار شش پسر جوان در باغ متروک
برای همین خودم را به ماشینم رساندم و چاقویم را از زیر صندلی بیرون آوردم و به سمت حمید حمله ور شدم. وقتی چاقو را پرتاب کردم، اشتباهی به علی خورد و او روی زمین افتاد. چاقو به سینه اش خورده بود و خونریزی داشت. سریع او را به بیمارستان بردیم اما دیگر دیر شده بود و علی پس از چند ساعت جانش را از دست داد. با ثبت اظهارات متهم بازسازی صحنه جرم در دستور کار ماموران قرار گرفت که به این ترتیب ...
روایت رنج های یک ایرانی در زندان مالزی
روزهای بیمارستان همچنان آزارش می دهد. 'اگر چه قرار بود یک ماه بستری شوم، اما رفتار مقامات بیمارستان و همچنین سایر بیماران و پلیس در بیمارستان به گونه ای بود که تنها پنج روز پس از بستری شدن خواستار بازگشت به زندان شدم. نگاه ها، دستبند و تخت و توهین هایی که نثارت می شد قابل تحمل نبود. مرگ بهتر از این روزها است'. وی گفت: تعداد زیادی زندانی ایرانی را در زندان کنجنگ دیده ام. اکثر آن ها در دام ...
چراغ دفتر آقا در سوریه امید را در دل مردم روشن می کند
، انقلاب اسلامی متعلق به همه مستضعفان عالم است و این یعنی یک شناخت. اگر بگوییم اینها جلوتر از ما انقلاب اسلامی را سرلوحه خود قرار داده اند اشتباه نگفته اییم. در دوران دفاع مقدس رزمندگانی را داریم که با دم مسیحایی امام خمینی رحمت الله راه صدساله را یک شبه رفتند، در تیپ فاطمیون نیز از این موارد زیاد است که بعد از شهادتشان می فهمیم چه انسان بزرگ و گمنام و بی ادعایی بودهف آنها با هدف دفاع از ...
خاطرات آیت الله خامنه ای از کودکی و نوجوانی؛از تقلید منبر فلسفی تا اولین روز مکتبخانه
که آن وقت برای من مطرح بود و عملاً وجود داشت، این بود که اهل دعا و ذکر و دعاهای مأثور و اعمالی که وارد شده بود، بودم. مثلاً یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست - لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب - روزهای ...
نوزاد 6 ماهه، قربانی اعتیاد و خیانت
. مادرش از او نگهداری می کرد، اما وقتی زندانی شد من دیگر نمی توانستم از او مراقبت کنم، نازی نه تنها حاصل خیانت همسرم به من بود بلکه خیلی هم گریه می کرد و من کلافه می شدم. یک روز که داشت گریه می کرد، او را خفه و بعد هم جسدش را جلو ایستگاه آتش نشانی رها کردم . به دستور بازپرس، آزمایش دی ان ای از مقتول و متهم انجام و مشخص شد پیام، پدر کودک نیست. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر شد. روز گذشته درحالی که متهم برای محاکمه از زندان به شعبه4 دادگاه کیفری یک فرستاده شده بود، به دلیل عدم اعزام همسرش به عنوان مادر کودک و پیدانشدن پدر واقعی کودک جلسه رسیدگی تجدید شد. ...
جزئیات تکان دهنده واقعه 7 تیر
؛ 69 درصد جانبازی دارم و در عین حال 6 ترکش در پای راستم و یک ترکش در بازوی راستم از آن حادثه باقی مانده و عصب های دست راستم قطع شده است. وی با بیان اینکه در 24 ساعت از شبانه روز با حدود 15 نوع دارو به سر می برم بیان کرد: در این 34 سال تا یکسال فرزند شهیدم مصطفی از من پرستاری می کرد و بعد از آن مادر مصطفی همسرم، پرستارم است که هم داغ شهیدیش را بر دل دارد و هم از من پرستاری می کند و شبی یک آمپول همسرم برایم تزریق می کند. آیت الله نجفی افزود: این اشاره ای بود به واقعه آن شب اگر بخواهم آنچه در خاطره 34 ساله ام که دارم بازگو کنم چند کتاب می شود. ...
زن خیانتکار شوهرش را سوزاند
...، با کمک محمدجواد با ریختن بنزین روی اثاثیه خانه، آنجا را آتش زدیم و پیش از این که کسی متوجه ماجرا شود، دو نفری از خانه فرار کردیم. او به خانه اش بازگشت و من بعد از دقایقی به محل آتش سوزی بازگشتم تا کسی به من مشکوک نشود. قصد داشتم، وقتی ماجرای مرگ همسرم فراموش شد اموال او را به نام خودم منتقل کرده و با محمدجواد ازدواج کنم. با اعتراف های همسر مقتول، همدست او نیز تحت تعقیب پلیس قرار ...
عزت اللهی :در تمرین اتلتیکو هرکس زنده ماند، در ترکیب قرار می گیرد!
دوشنبه 8 تیر 1394 0 اگر شب دیر بخوابیم... باشگاه اتلتیکو برای من و سه بازیکن تیم، ویلایی دوبلکس با 6 اتاق خواب گرفت. هر بازیکن اتاق خودش را داشت. زندگی برای ما این طوری بود که صبح ها 8 بیدار می شدیم. تا 8:30 صبحانه می خوردیم و رأس ساعت 10 تمرین شروع می شد. بعد از تمرین، ظهر به خانه برمی گشتیم. در خانه یک آشپز داشتیم که طبق برنامه تیم معمولاً برای مان مرغ، گوشت، ماهی و ماکارونی درست می کرد. بعدازظه ...
اضطراب جنسی مردانه چیست؟
...> دغدغه های جنسی مردانه کدام است؟ اگر عملکرد خوبی در رختخواب نداشته باشم و نتوانم همسرم را از نظر جنسی ارضا کنم؛ آیا می توانم به اندازه کافی نعوظ پیدا کنم؟ آیا ممکن است من زودانزال شوم و بسرعت به ارگاسم برسم؟ آیا همسرم از اندام من رضایت دارد و مرا مسخره نمی کند؟ آیا همسرم بوی بدن مرا دوست دارد؟ آیا می توانم رابطه جنسی را درست انجام دهم؟ آیا همسرم از عملکرد من راضی است و لذت می برد؟ ممکن است ...
متن اشعار خوانده شده در سوگواره شعر حضرت خدیجه(ص)
...> خیلی بد است کارگر از کار می زند لعنت به نانجیب مدینه که بی هوا سیلی به پابه ماه عزادار می زند چون روز روشن است از امروز کوچه اش فردا سه ساله را سر بازار می زند پنجاه سال بعد به اسم سه شعبه ای مسمار را به چشم علمدار می زند مهدی رحیمی: زل میزند با چشم های تر به مادر هِی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش ...
گفتگو با علی عبدالمالکی (خواننده موسیقی پاپ)
می کنند از دوران کودکی به این حرفه علاقه مند بودم و این علاقه روز به روز بیشتر می شد. بعد از یادگیری گیتار، در جمع های دوستانه که می خواندم دور و بری ها و دوستان بسیار تشویقم می کردند و می گفتند ادامه بده که بالاخره به صورت حرفه ای وارد این عرصه شدم. آن روز ها در اوج شهرت به سر می بردید و آهنگ های تان همه جا شنیده می شد؛ چه حس و حالی داشتید؟ واقعا آن روزها عجیب و غریب بود. حس ...
داستان 48 ساعت زنده ماندن جانباز دشتستانی در سردخانه از زبان خودش
بیهوشی کامل بودم و سرم نیز ضربه شدید و فرورفتگی داشت در بیمارستان نمازی شیراز مورد معالجه قرار گرفته و پس از 45 روز به هوش آمدم. وی گفت: نزدیک به دو سال در این بیمارستان بستری بودم و پس از مدتی با دست و پای چب شروع به راه رفتن کردم و پس از بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شدم. قادری افزود: چهار ترکش در ناحیه سر و زیر گلو دارم و ترکشی نیز در قسمت های نخاع است که علاج ندارد. ...
پای درد و دل 60 هزار جانباز شیمیایی از فکه تا حلبچه
. دسته ای از جانبازان شیمیایی هم در همان زمان جنگ هیچ علائمی نداشتند، اما بعد از مدتی علائم خود را به صورت سرطان های مختلف نشان می دهد. در فاو و خرمشهر و حلبچه شیمیایی شدم مشکلات عدیده ناشی از مجروحیت گازهای شیمیایی خیلی زود گریبانگیر این جانبازان شد. کسانی که بخش زیادی از عمر خود را با عوارض شیمیایی سپری می کنند. مجید مرادی متولد 1346 همدان است. او در نیمه دوم سال های دفاع مقدس ...
ریما رامین فر: کاش مثل هما بودم...
شروع به ساخت می شود، قلب من هم به تپش می افتد؛ چراکه بعد از گذشت سال ها دیگر خانواده معمولی به خانواده دوم من بدل شده و دلم برای آنها تنگ می شود، برای همین سعی می کنم آیین را متقاعد کنم که دوری ام را تحمل کند؛ هرچند در این راه نمی توانم منکر حمایت های همسرم شوم؛ او قدرت پذیرش نقش هایی از این دست را در من ایجاد می کند، مسوولیت های آیین را می پذیرد و خیالم را راحت می کند. همه از بازیگر ...
چه کسانی پورشه و بوگاتی می خرند؟
...، اقتصاد ایران را به سمت پیش روی در منطقه هدایت می کرد. حداقل سران بازار تهران که در سال های بعد از انقلاب از حجره ها به اتاق بازرگانی کوچ کردند، چنین گمانه ای را تایید می کنند هرچند اقتصاددانانی مانند احمد سیف باور دیگری دارند. سیف اقتصاددان ایرانی ساکن اتریش در مقاله ای می نویسند: ساختار اقتصادی ایران در سالهای پیش ازانقلاب اسلامی، با همه داستان هایی که در باره اش گفته می شود ساختاری بود به ...
مردم پاسخ دادند: دلیل جدی گرفته نشدن موضوع کم آبی/راهکارهای مردمی برای مقابله با بحران آب را بخوانید
بهداشتی هوشمند با قیمت مناسب دراختیارمردم قراربگیره امکانات لازم برای بهره برداری حداکثری ازنزولات جوی بخصوص درمناطق پرباران تر فراهم بشه دراستانهای جنوبی و همجوارسواحل خلیج فارس ازرطوبت بسیاربالای هوا امکان تهیه آب میسراست شیرین سازی آب خلیج فارس و دریای عمان برخوردهای بازدارنده و موثر با مشترکان بی مسئولیت و تذکر و یادآوری بی وقفه ازطریق همه رسانه ها. فرشاد: من 2 سال سرباز آتش نشانی بودم ...
ایران بعد از 8 سال در مطب دکتر!(طنز)
.... ولی فکر کنم هشت سال توی کما بودی و افتاده بودی ته دره. یادته کی نجاتت داد؟ - کسی نجاتم نداد آقای دکتر. دیگه از اینکه کاری نکنم خسته شدم واسه همین پا شدم اومدم بیرون. : خب. آفرین. خیلی ظریف خودت رو نجات دادی. - امیدی هست آقای دکتر؟ جاییم صحیح و سالم مونده اصلا؟ : ببین عزیزم قلبت داره می زنه و این خیلی مهمه. معلومه خیلی قلب بزرگی داری. دمت گرم. می خوای ...
اگر من گناه کردم و راحت بودم آخر چه بلایی بر سرم می آید؟!
نماز خواندیم و مثلا روزه گرفتیم و این طورهایی که آن طرفی ها هستند، ماها به فضل خدا و به مرحمت خدا، مثلا به خوبی خانواده نیستیم. خب این یک مومن معمولی است. این مومن معمولی قلبش نورانی است. اما این نورانیت چقدر است؟ عبارت آن حدیث مُبهَمةً عَلَی الإیمان است. یک نور مبهمی است. آن وقت بعد آنجا فرمودند که فَإذا أرادَ إستِنارهَ ذلِک. اگر خدای متعال خواست که این قلب نورانی شود. یعنی آن ابهام برطرف شود. حالا ...
عاشقانه های رضا رویگری و همسرش
خودم را می گویم. خیلی ظاهری و با معیارهای خودمان همه چیز را می سنجیم و حکم می دهیم. ماجرای شوم آقای رویگری اصلا چطور شد که این اتفاق برای شما افتاد؟ رضا: یک شب به شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به بیمارستان خاتم الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند ...
تاوان عاشقی
افشاری یکی از همان بچه هایی است که در 14سالگی وقتی می بیند نیروهای صدام خوزستان را بمباران کرده اند همه چیز را ول می کند و به سمت جبهه ها می رود؛ آن زمان به خاطر سن و سال کم به من اجازه نمی دادند که به جبهه بروم برای همین مجبور شدم شناسنامه ام را بشویم و کپی شناسنامه برادرم که 2سال از من بزرگ تر بود را نشان دهم، برای همین با نام عبدالرضا افشاری راهی جبهه شدم. یادم هست آن زمان موتور گازی داشتم و ...
از ماجرای تماس منافقین با خواهر شهید تا آخرین صحبت های دکتر بهشتی
هستم و اگر نتایج آمد، بعد می آیم؛ برادرم به من گفت تا اون زمان خیلی دیر است و زودتر به تهران بیا.... شب همان روز برادرم به شهادت رسید و دیگر نتوانستم او را زنده ببینم. خاطره دیگر این بود که فروردین سال 60 گفت فامیل را جمع کنید که می خواهم همه را ببینم؛ آن زمان همه را جمع کردیم و در برنامه صبحانه همه را جمع کردند و با تک تک آن ها صحبت کرد. تسنیم: وقتی دکتر شهید شد، چه حس و حالی ...
نوزاد 6 ماهه، قربانی اعتیاد و خیانت
بیرون آمدم متوجه شدم بچه ای دیگر به دنیا آورده است. از همان ابتدا از نازی بدم می آمد تا اینکه همسرم زندانی شد و من مجبور بودم از پسرم و نازی نگهداری کنم، البته تا قبل از اینکه همسرم زندانی شود، با این بچه مشکلی نداشتم. مادرش از او نگهداری می کرد، اما وقتی زندانی شد من دیگر نمی توانستم از او مراقبت کنم، نازی نه تنها حاصل خیانت همسرم به من بود بلکه خیلی هم گریه می کرد و من کلافه می شدم. یک روز که ...
مصاحبه جالب و خواندی با سعید عزت اللهی
کردم و روز قبل از بازی هم کی روش اعلام کرد که می خواهد از من بازی بگیرد و کنارم کشید تا روحی وروانی با من کار کند. از اینکه می خواستم بازی کنم ذوق زده شدم و هیجان زیادی داشتم. یک سال و حتی خیلی قبل تر از این ها انتظار این را می کشیدم که روزی بتوانم برای تیم ملی کشورم بازی کنم و بعد از این همه سختی و تلاش باید برداشت می کردم. کسی به من فرصت داده بود که به راحتی به بازیکنی اعتماد نمی کند و حتماً ...
اعتیاد= بر باد رفتن موقعیت اجتماعی و خانوادگی
را در خانواده و اجتماع دوباره به دست آورم. ز- ط، خانم 32 ساله ای که به مواد افیونی مبتلا شده است، می گوید: دسته جمعی با دوستانم در مهمانی با مواد آشنا شدم. دوستانم به خاطر حال خوش و اینکه مواد آدم را خوش هیکل می کند روز به روز مرا به این بلا وابسته تر کردند. وی می افزاید: بعد از گذشت پنج سال به یک فرد خمیده با ظاهری تکیده تبدیل شدم که دیگر نشانی از جوانی و زیبایی در من نمانده ...
زنی با تبر در این کتاب اسیر عراقی می گیرد
. کمی آرد و برنج و نمک و روغن برداشتم تا بتوانم غذایی درست کنیم. همه را توی کیسه گذاشتم و روی کول انداختم. دوباره توی خانه چرخی زدم و مشغول نگاه کردن دیوارها و اتاق ها شدم. پدرم که دید دارم دور خودم می چرخم، گفت: فرنگ، بس است. زود باش. می ترسم الآن سر برسند. چه کار داری می کنی تو، روله؟ روی دیوارها دست کشیدم و با خودم گفتم: شما را پس می گیریم. نمی گذارم خانۀ ما دست عراقی ها باقی بماند ...
گفتگوی مارادونایی با ویشکا آسایش و پانته آ پناهی ها
به گزارش نامه نیوز به نقل از مجله همشهری جوان ، مرجان فاطمی: از میان تمام شخصیت های فیلم من دیه گو مارادونا هستم فرزانه و لیلی را می توانیم یک جورهایی سردمدار اصلی شورش در هر خانواده بدانیم. فرزانه به عنوان خواهر بزرگتر به جای اینکه خود را کنترل کند، مدام با همه مخالفت می کند و تمام تقصیرها را گردن لیلی می اندازد. از طرف دیگر، لیلی هم به خاطر کمبودهای قبلی و شاید حسادتی که به زندگی آند می کند ...
خاطراتی از حج در 45 سال گذشته
آبی و پنکه و یخجال و فریزر و میوه ها همه سوخته بود البته وقت غروب به بعثه برگشتم پیاده و چون ما فردا صبح عازم عرفات بودیم عجله هم در برگشتن نداشتم ما فردا صبح یعنی صبح عرفه به عرفات رفتیم و شب عید در مشعر بودیم و صبح روز عید که به منا آمدیم تمام خیمه های ایرانیها مجدداً نصب شده بود ولی هیچ خیمه فرض نداشت و امکانات پذیرائی هم در آنها موجود نبود بهر کیفیتی بود این سال هم سپری شد ولی از سال بعد دولت ...
قتل نوزاد شش ماهه پس از ارتباط نامشروع همسر
انجام شد که ادعای متهم را ثابت کرد. به این ترتیب مادر مقتول نیز به اتهام ارتباط نامشروع بازداشت شد و بازجویی از او در دستور کار ماموران قرار گرفت. زن 30ساله نیز در همان ابتدا به داشتن ارتباط نامشروع اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: دوستان سامان مدام در خانه ما رفت و آمد داشتند و شیشه مصرف می کردند. من با یکی از آنها دوست شدم و ارتباط نامشروع داشتم. شب حادثه وقتی این موضوع را به سامان گفتم او خیلی عصبانی ...