سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی هایی که بر آب رفت!
در ذهنم مرور می شود. آب آمد و خانه ما را برد و من این صحنه را با چشم دیدم، پدرم، مادرم، دو برادرم، دو برادرزاده به همراه همسر برادرم به یکباره همراه با خانه ای که پدرم ساخته بود، رفتند و دیگر هرگز آنها را ندیدم. شوکه شده بودم، نمی دانستم چه باید کنم؛ نمی دانستم آیا باز آنها را خواهم دید یا نه. پس از اینکه سیل فروکش کرد دو روز تمام به دنبال آنان در رودخانه گشتم، اما هرگز نتوانستم آنها را پیدا کنم ...
هیتلر ، از کارتن خوابی تا صدراعظمی/ آیا خودکشی پیشوا واقعیت داشت + عکس
علیرغم هوش سرشاری که داشت، در تحصیل کم کاری می کرد. هیتلر در کتاب خود می نویسد: امیدوار بودم وقتی که پدرم وضعیت بد تحصیلی مرا ببیند، به من اجازه دهد تا خودم را وقف آرزویم کنم. پنج سال بعد و پس از مردود شدن در امتحانات نهایی دبیرستان، آدولف مدرسه را برای همیشه ترک کرد و به شهر وین رفت تا در یکی از مدارس هنر این شهر ثبت نام کند، اما نتوانست در آزمون ورودی پذیرفته شود. * جغد شب بیدار که ...
امید تازه دختر نوجوان برای نجات پدرش از قصاص
انتظامی و بازپرس پرونده نیز با بررسی اظهارات او به نشانی محل سکونت متهم رفتند و تحقیقات لازم را براساس اظهارات او و شواهد موجود برای بررسی پرونده آغاز کردند. در اولین اقدامات جسد همسر متهم با راهنمایی او از چاه فاضلاب خانه شان بیرون آورده شد و در بازجویی های دقیق نیز گفت: من قصد قتل نداشتم اما از مدت ها قبل با همسرم اختلافاتی داشتم و مدتی قبل از قتل هم مبلغ 200 هزار تومان از او قرض کرده بودم که روز ...
کدام بازماندگان،مستمری می گیرند؟
محترم صفحه حقوقی روزنامه خراسان، با ارسال پیامک، پرسشی در این باره مطرح کرده و پرسیده است: پدرم 80 سال دارد و از کار افتاده است. مادرم از ایشان نگهداری و هزینه زندگی را حقوق بازنشستگی، تأمین می کرد. متأسفانه مادرم چندی پیش به رحمت خدا رفت. آیا امکان دارد که پدرم بتواند از مستمری مادرم، به عنوان مستمری بازماندگان استفاده کند؟ پرسش هایی از این قبیل که کم هم نیستند، ما را بر آن داشت تا با ...
صدایی به من گفت که خواهرم را بکشم!
خواهرم در خانه است. زمانی که مأموران به خانه خواهر این مرد رسیدند، جسد او را غرق در خون پیدا و متهم را بازداشت کردند. با مشخص شدن موضوع و شکایت اولیای دم و تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست، رسیدگی به اتهام مرد متهم به قتل در دستور کار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند، اولیای ...
زندگی تلخ جوان 33 ساله کهگیلویه و بویراحمدی/انجام 37 عمل جراحی بر روی صورت+تصاویر
و وقتی شنید تاکنون 37 عمل جراحی انجام دادم خیلی تعجب کرد و باورش نشد تا اینکه مدارکم را نشان دادم بعد بهم گفت این چند روز که تهران بودی چقدر هزینه کردی مبلغ را گفتم و همان مقدار را بهم داد وقتی می خواستم بیرون بروم بهم گفت می خواهی سروسامان بگیری و ازدواج کنی بعدش ما بهت بیشتر می توانیم کمک کنیم گفتم نه من شرایطشو ندارم اما سرآنجام قبول کردم و قضیه را به پدرم گفتم . در حالی که من تهران ...
زندگی برباد رفته با ازدواج اجباری
گذشت تا اینکه ساسان یک روز به من پیشنهاد داد تا با هم فرار کنیم و زندگی خوب و خوشی را در یک جای دور افتاده که دست هیچ کس به ما نرسد را آغاز کنیم! اولش راضی به این کار نبودم اما با اصرار فراوان و دادن وعده و وعیدهای جذاب بالاخره فریبش را خوردم و یک روز صبح که همسرم به سرکار رفت من هم وسایلم را جمع کردم و طلا و جواهراتم را برداشتم و به سر خیابان رفتم، ساسان هم با ماشینش آمد و مرا سوار کرد، چند ...
پزشکی همه عشق من است
شفا آنلاین :اودرگفتگویی با سپید اظهارداشت:" پدرم بقالی داشت اما تا کلاس ششم دوره متوسطه را خوانده بود که برای آن دوران که همه مردان سن و سال او بی سواد بودند خوب بود. یادم هست پدرم سعدی و حافظ می خواند و سواد قرآنی اش هم خوب بود. آدم زحمت کشی بود و دست خیر داشت و همیشه با زیردستانش مهربان بود. آن قدر که بعد از این که فوت کرد از حمایت ها و کارهای خیری که کرده بود مطلع شدیم افرادی به ما مراجعه می ...
دختر جوان: پدرم قاتل است
می کند. صبح روز حادثه پدرم با مادرم درگیر شد، اما خیلی زود از خانه رفت تا اینکه چند ساعت بعد دوباره به خانه برگشت و با مادرم به خاطر خرید روز عید دوباره مشاجره کرد. وقتی درگیری آنها بالا گرفت پدرم مقابل چشمان من مادرم را به شدت کتک زد به طوری که مادرم از ناحیه قفسه سینه آسیب دید. در حالی که مادرم درد می کشید به اتاق رفت تا پدرم او را دوباره کتک نزند که پدرم دوباره به سمت اتاق رفت و در ...
زودتر اعدامم کنید تا از سرطان نمرده ام
.... به هم وابستگی عاطفی داشتیم . پدرم سالی که من عقد کردم سرطان گرفت و فوت شد. مرگ او ضربه سختی به من زد. مدتی افسرده بودم. طول کشید تا حالم بهتر شود. چند سال بعد حامی دیگرم که مادرم بود، فوت شد. مرگ او نیز بیماری سرطان بود. همین موضوع شوک شدیدی به من وارد کرد. عذاب وجدان داشتم . گمان می کردم شاید اگر من با توجه به مخالفت آنها ازدواج نمی کردم آنها اکنون زنده بودند. خودم را در مرگ آنها مقصر می ...
شهربانو وقتی خواب بود بالای سرش رفتم و ... / بعد از شام بدنم داغ شد و او خوابید به سراغش رفتم+عکس
مرد معتاد که دو سال قبل در توهم ناشی از مصرف شیشه خواهرش را به قتل رسانده بود، روز گذشته محاکمه شد.چهاردهم آذرماه سال 93، مأموران کلانتری 118 ستارخان از قتل زن میانسالی در خانه اش باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به زن 55 ساله ای به نام شهربانو بود که با ضربات چاقو کشته شده بود. دختر مقتول که با مأموران تماس گرفته بود، گفت: بعد از طلاق پدر و مادرم همراه مادرم زندگی می کردم. روز گذشته دایی ام ...
10 صبح وقتی به خانه آمدم در اتاق مادرم با صحنه زشتی روبرو شدم و
او که دیروز در دادگاه کیفری محاکمه می شد در اظهاراتی عجیب گفت که صدایی مرموز به او دستور قتل خواهرش را داده است. ساعت 5بامداد روز جمعه 14 آذرماه سال 93 مأموران یکی از واحدهای گشتی کلانتری 108 نواب وقتی مشغول گشت زنی بودند مردی را که لباس هایش خون آلود بود دیدند و به او مظنون شدند. وقتی این مرد 45 ساله به کلانتری منتقل شد گفت ساعتی قبل خواهرش را با ضربات چاقو در خانه اش به قتل رسانده ...
پشیمانی سرایدار از قتل نصاب آسانسور
، من با چوبدستی به او حمله کرده و کتکش زدم. همسایه ها سر رسیدند و با میانجیگری به دعوایمان پایان دادند. متهم به قتل افزود: من به خانه ام بازگشتم. زمان کوتاهی نگذشته بود که مرد نصاب که تخته ای به دست داشت به سمت خانه ام آمد و با آن شیشه خانه ام را شکست. شیشه های خردشده روی بچه و همسرم ریخت. عصبانی شده و بیرون آمدم. او با دیدن من فرار کرد و به سمت در ورودی ساختمان رفت که مانع فرار او شدم. او چاقو دستش بود، با هم که درگیر شدیم، او را هول دادم که چاقو به رگ پایش اصابت کرد و باعث مرگش شد. ...
دختر دانشجو: پدرم بعد از کتک مفصلی که به مادرم زد، او را از بالکن به حیاط پرت کرد
ولی مادرم می گفت به خاطر شماها طلاق نمی گیرم. بیش از 20 سال مادرمان سختی کشید و حرفی نزد. روز حادثه از صبح پدرم دعوا راه انداخته بود و بعدهم از خانه بیرون رفت. چند ساعت بعد که برگشت به مادرم گفت چرا خودت را گرفتی.باهمین حرف ها جنجال به پاکرد و مادرم را به باد کتک گرفت. طوری او را کتک زد که احساس کردم صدای خرد شدن دنده هایش را شنیدم. با دیدن این صحنه در دومین روزعید عصبی شدم و از اتاق ...
برادرکشی به خاطر انتقام مرگ پسر
علت در شب حادثه به در خانه اش رفته و زمانی که وی قصد ورود به خانه اش را داشت ، به سراغش رفتم ؛ ابتدا با او شروع به صحبت کردم و زمانیکه با او درگیر شدم ، با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم چند ضربه به او زده و بلافاصله با ماشین شخصی ام از محل فرار کردم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ...
گپ و گفت با آتوسا حجازی درباره پدرش
...> * سال نو بدون ناصرخان خیلی سخت است. مثل پنج سال گذشته که از زمان فوت پدرم می گذرد امسال هم سخت گذشت. بدون مرحوم پدرم با خانواده به شمال رفتیم. عیدهای شمال را دوست داشت و هر سال با تعدادی از خانواده ها دسته جمعی به شمال می رفتیم. از وقتی که رفت اکیپ ما تار و مار شد. یادش بخیر پدرم عیدی همیشه به همه پول می داد. به من و آتیلا بیشتر. خیلی اهل دید و بازدید بود. در خانه ما همه مراسم نوروز ...
اعتراف مرد ثروتمند به برادرکشی
همه حسابی تغییر کرد ضمن اینکه دچار مشکلات روحی شد. او درعین حال پدرم را عامل قتل پسرش می دانست به همین خاطرازمدتی قبل برایش پیامک های توهین آمیز، همراه با تهدید می فرستاد. حدود یک ساعت قبل که زنگ خانه ما به صدا درآمد پدرم متوجه شد برادرش- علی - پشت در است به همین خاطر از ما خواست در را باز نکنیم. اما او دست بردار نبود و مدام زنگ می زد. درنهایت پدرم در را باز کرد و به کوچه رفت. لحظاتی ...
شهید دکتر بهشتی به قلم خودش
یارانش به دست منافقان کوردل به شهادت رسید. دکتر بهشتی در ادامه این زندگینامه نوشته است: خانواده ام یک خانواده روحانی است و پدرم هم روحانی بود. ایشان هم در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر برای امامت جماعت و کارهای مردم می رفت و سالی چند روز به یکی از روستاهای دور که نزدیک حسین آباد بود و به روستای دورتر از آن که حسن ...
همسرم مثل دوست با وفا در کنارم بود/ دختر دو سال و نیمه شهید هنوز منتظر پدرش است/ همسرم، حجاب چادر ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، شکوفه زمانی - "معصومه حسن زاده" همسر و خواهر شهید مدفاع حرم از لشکر فاطمیون است. وی متولد سال 1365 است که در محرم سال 1394 برادرش را به عنوان مدافع حرم از دست داد و همسرش نیز 27 مهرماه در ایام ماه محرم سال 95به درجه شهادت رسید و بعد از 12 روز از شهادت محمد پیکرش در 7 آبان ماه با سه شهید مدافع حرم دیگر، تشییع و در "بهشت ...
داستان خونین برادر و خواهر رودسری در تهران
آمده است. بعد هم به خانه مان آمد و با هم شام خوردیم. پس از شام من به خانه دوستم رفتم و صبح وقتی به خانه برگشتم با جسد مادرم روبه رو شدم اما هیچ اثری از دایی ام نبود. درپی اظهارات دختر مقتول، تحقیقات پلیسی برای شناسایی حسن آغاز شد تا اینکه ساعتی بعد تیم جنایی باخبر شدند مأموران گشت کلانتری نواب مردی را با لباس خونین بازداشت کرده اند که مدعی است خواهرش را به قتل رسانده است. متهم پس از ...
ازسقوط چراغ اتاق عمل تا مرگ هولناک بیمار
به دلیل وخامت حالش و تنگی نفس شدید همان شب به اتاق عمل رفت. پدرم بعد از جراحی در بخش آی سی یو این بیمارستان بستری شد، اما حالش هر روز بدتر شد. عفونت وارد شکمش شده بود. کلیه هایش از کار افتاد، بعد هم ریه اش دچار مشکل شد تا جایی که با دستگاه نفس می کشید. علایم حیاتی او هر لحظه ضعیف تر می شد. تقریبا از هوش رفته بود. پزشکان زاهدان از پدرم قطع امید کردند، اما ما هنوز امید داشتیم. پدرم را به بیمارستان ...
برادرم برای خانواده عزت و احترام آورد/ ظلم تکفیری ها او را به سوریه کشاند
62 در ولایت بغلان افغانستان به دنیا آمد. پدرم در جنگ شوروی شهید شد. مادرم بعد از پدرم ازدواج کرد و سرپرستی ما را عمویم به عهده گرفت. سال 65 وقتی که نسیم سه چهار ساله بود، به سمت ایران آمدیم. برادرم به درس زیاد علاقه نشان نمی داد و تا سوم راهنمایی درس خواند؛ فوتبال و والیبالش خوب بود و بیشتر اوقات فراغتش را با ورزش پر می کرد. پس از ترک تحصیل سراغ خاتم کاری رفت و وقتی که بزرگتر شد، سراغ ...
عاشقی به رسم سربازی/ توصیه ای که زمینه ساز دیدار امام شد
دوستانش به وی گفته بود به جنگ نرو به مغازه ام بیا و کار کن؛ پیشنهاد او را نپذیرفت، راهی جبهه شد. دوره سربازیش را در مناطق جنوب و منطقه دب حردان طی می کرد. بعدها به لشکر 2 حمزه سید الشهدا (ع) منتقل شد. به دلیل رشته تحصیلیش در بسیم خانه مشغول فعالیت بود. به مرخصی که می آمد به جای این که به خانه بیاید و استراحت کند؛ به حسینیه می رفت و به بچه های بسیج آموزش اسلحه می داد. حدود 21 ماه سرباز بود. ...
جزییات قتل خونین بخاطر خرابی آسانسور
.... نخستین بررسی ها نشان داد مقتول در این درگیری بر اثر اصابت چاقو به سفید رانش به قتل رسیده و هم از ناحیه دست زخمی شده است. متهم در حالی که در بیمارستان بستری بود، به قتل تعمیرکار آسانسور اعتراف کرد. صبح دیروز قاتل برای بازجویی به دادسرای جنایی منتقل شد. وی در حالی که مدعی بود قصد قتل نداشته در شرح ماجرا گفت: مدتی است همراه همسر و فرزندم سرایدار ساختمانی هستیم. چند روز قبل ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
خدا به ما در رسیدن به متهمان کمک کرد؛ در ابتدا مقتول در کما بود، ما تحقیقات کردیم و رسیدگی هایمان را انجام دادیم، بعداً که امید به بهبودی وی داشتیم متأسفانه جانش را از دست داد و فوت کرد. در تحقیقات اولیه به متهمان با عنوان شروع به قتل تفهیم اتهام کردیم و بعد که وی جان باخت و به قتل رسید، اتهام مشارکت در قتل را به آنها تفهیم کردیم. نارسایی قانون طلاق، بزرگترین دلیل شوهرکُشی در ...
شیفتگی دانشجویان پایگاه نیروی هوایی لاکلند با نوار عبدالباسط/ نیم قرن فعالیت قرآنی مدرس گمنام خلبان
58 ازدواج کردم و همسرم نیز معلم قرآن است که در شهرک پردیسان نیز روزهای یکشنبه برای همسران خلبان و یا شهدای خلبان و عموم بانوان از ساعت 15:30 تا 17:30 جلسه قرآن و تفسیر دارد. ثمره ازدواجم نیز سه فرزند دو پسر و یک دختر است که آنها نیز علاقه مند به حضور در جلسات قرآن هستند و قرائت قرآن آن ها خوب است و دخترم نیز تفاسیر قرآن استاد میرباقری را دنبال می کند. در مسابقات نیز حضور داشتید؟ در ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
ایران وطن ماست. بعد از فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و برادرانم کمک کنم. این ...
برادرم برای خانواده عزت و احترام آورد/ ظلم تکفیری ها او را به سوریه کشاند
جنگ شوروی شهید شد. مادرم بعد از پدرم ازدواج کرد و سرپرستی ما را عمویم به عهده گرفت. سال 65 وقتی که نسیم سه چهار ساله بود، به سمت ایران آمدیم. برادرم به درس زیاد علاقه نشان نمی داد و تا سوم راهنمایی درس خواند؛ فوتبال و والیبالش خوب بود و بیشتر اوقات فراغتش را با ورزش پر می کرد. پس از ترک تحصیل سراغ خاتم کاری رفت و وقتی که بزرگتر شد، سراغ کار موزائیک سازی رفت و تا وقتی که سوریه نرفته بود ...
وقتی دختر جوان خواب بود برادرش که در توهم بود بالای سرش حاضر شد و ..!+ عکس
: دیشب دایی ام به نام اکبر به خانه مان آمد و شام خورد. من برای درس خواندن به خانه دوستم رفتم و شب را همانجا ماندم اما صبح وقتی به خانه برگشتم با صحنه وحشتانکی روبه رو شدم. پلیس به خانه مورد نظر رفت و با جنازه خونین زن میانسال که با ضربه های چاقو از پا درآمده بود روبه رو شد. همزمان با انتقال جنازه به پزشکی قانونی ماموران کلانتری نواب با مرد میانسالی روبه رو شدند که با دست و لباس های خونی ...