سایر منابع:
سایر خبرها
عمو پورنگ: دلم بشکند، قهر می کنم
شما را بیشتر می پسندند. - بله، احتمالا آنها با این نوع اجراهایم حس نوستالژی دارند. ** علاقه بیش از حد شما به دنیای کودکان از چه زمانی آغاز شد؟ - از همان زمانی که در رادیو کار می کردم کار کودک را به شدت دوست داشتم و ایفای نقش های کودک را به عهده داشتم. در آن زمان هر فردی که مرا می دید می گفت تو نمی توانی برنامه اجتماعی کار کنی به این دلیل که نوع بیان، کنسه ها و طنزت ...
خاطرات شنیدنی مهران غفوریان در دورهمی
بانمک نیست؟! مادرم مرا که به دنیا آورد انگار یک پیانو را زمین گذاشت. غفوریان که در سال 82 پدرش را از دست داده است، در مورد او گفت: پدرم ناخدای نیروی دریایی بود. نقاشی می کرد، تار می زد و آواز سنتی می خواند. فال حافظ هم خوب می گرفت. این کارگردان و بازیگر آثار کمدی ادامه داد: بچه که بودم دوست داشتم خلبان شوم ولی چون ترسو بودم فقط حالت نشسته اش را دوست داشتم. از ارتفاع می ترسم ...
دلیل عجیب مجرد ماندن فوتبالیست مشهور!
...: مهدی هاشمی نسب از جمله فوتبالیست هایی است که هنوز مجرد است. او معمولا کم در این باره حرف می زند. شاید برای هواداران سوال باشد که چرا هاشمی نسب هیچگاه تصمیم نگرفت ازدواج کند. وقتی در این باره از او می پرسیم، پاسخ می دهد: به خاطر شرایط زندگی ام و حضور پدر و مادرم. ببینید همیشه برای ازدواج و بچه دار شدن زمان هست ولی پدر و مادر یکی هستند و مثل شان در زندگی تان نمی آید. من دوست دارم کنارشان ...
وقتی رفتار زشت مهدی را دیدم شوکه شدم! - می خواستم از اتاق خواب بروم ولی مانع شد و ..
. دیگر از دخالت های بی جا خسته شده بودم. موضوع را به مادرم گفتم و او هم برای مقابله با زن عمو، سعی کرد از او کم نیاورد و چیزی برای ما کم نگذاشت از دخالت کردن. همین موارد باعث ایجاد اختلاف بین من و مهدی شد. ما همدیگر را دوست داشتیم، اما نمی دانم حسم به خانواده اش چه بود. قبل از این زن عمو برای من یکی از مهربان ترین زن ها بود اما بعد از ازدواج من و مهدی، خیلی عوض شد. دیگر زمان ...
جزئیاتی خواندنی از زندگی بدل ایرانی مسی! + عکس هایی از شباهت به مسی
باخت ایران به آرژانتین پدرم گفت: خانه نیا رضا خاطرات زیادی از این شباهت عجیب و غریب دارد. شباهتی که حتی پدرش را تحت تاثیر قرار داده است: پدر من یک فوتبالیست با تعصب است که از قضا طرفدار رئال مادرید هم هست. زمان جام جهانی هنوز کسی مرا نمی شناخت اما خانواده مرا مسی می دانستند. وقتی ایران با تک گل مسی آن هم در دقایق پایانی به آرژانتین باخت. پدرم با من تماس گرفت و گفت که شب خانه نیا چون من گل ...
روزگار زنان در کشور همسایه ایران
در طبق اخلاص گذشته بود و به ما عرضه کرد. حجاب اختیاری، عرف اجباری چمدان را که می بستیم، مانده بودیم چه برداریم و بعدا چطور بپوشیم. حتی آماده بودیم که اگر لازم بود، روبنده و برقع هم بزنیم، اما حالا به شما می گوییم: چمدان را که می بندید تا عازم افغانستان شوید، فرض را بر این بگذارید قرار است برای سفری در ایران لباس بردارید. مانتو و شال های رنگی. دمای هوای تهران را معیار قرار دهید ...
نسل من نسل جنگنده تری بود
را شروع کردید که تئاتر ما بازیگران بزرگی داشت و در کنار آن یک نسل جوان مستعد نیز شکل گرفت. من به خاطر دارم که آن زمان شما خیلی پرشور و جدی فعالیت می کردید تا خودتان را ثابت کنید. چه اتفاقی افتاد که به سمت تئاتر آمدید و شور و انگیزه تان برای فعالیت جدی تر در این زمینه به خاطر چه بود؟ دوره علاقه مندی من به تئاتر، دوره مهندسی و پزشکی بود و نه دوره آرتیست شدن. آن زمان مثل الان نبود که پدر و ...
افسرده و بی انگیزه شده بودم
در تهران نباشم. در شهرستان هم جاهایی اجرا بگذارم که مردم کمتر چنین اجراهایی دیده باشند و برایشان حرف جدیدی داشته باشم. چقدر بالارفتن سن؛ شما را محافظه کار کرده است؟ طبیعی است که هرچقدر سن بالاتر می رود، احتیاط بیشتر می شود. این روندها در انسان به صورت میکروسکوپی و ماکروسکوپی تأثیر می گذارند. به نظر می رسد نسبت به دهه 80 با وسواس بیشتری کار می کنید. همه اش هم وسواس نبود. کم ...
دیوید بکامِ غرب آسیا؛ الهام فرهمند
فوتبال بود و مادرم هم معلم تربیت بدنی بود و در رشته بسکتبال فعالیت داشت. این که در چنین خانواده ای من هم به یک ورزشکار تبدیل شوم خیلی طبیعی بود. از بچگی عاشق فوتبال بودم. به بازی کردن علاقه زیادی داشتم. به قول معروف از زمین های خاکی و کوچه ها، فوتبال را شروع کردم. تا یک سنی با بچه های فامیل فوتبال بازی می کردم و ازشان بهتر بودم. راستش وقتی این طور خانواده ای داشته باشی، کارت خیلی راحت تر است. مشکلی ...
کوتاه قامتم اما بلند همت
پشت آن می نشستم. زنگ تفریح ها حق نداشتم از کلاس خارج شوم و بیرون بروم مبادا زیر دست و پای بچه ها بمانم. با این حال دوران مدرسه چندان سخت نبود. من در دوران دانشجویی بیشتر ناراحت بودم، چون میل داشتم خودم به تنهایی در جامعه قدم بردارم و این سو و آن سو بروم به دلیل آن که تا آن زمان همواره کسی همراهم آمده بود و آن طور که باید و شاید به خودباوری نرسیده بودم. این مرا بشدت آزار می داد. مشکل از ...
تا وقتی قلبی بتپد
. فریاد ناامید کننده کودکی خردسال، اشک های مخلوط با خون یک مادر و چهره درهم شکسته یک پدر، من را وادار به کارهایی کرد که تا آن روز فکرشان را هم نمی کردم. من دندان پزشکی خوانده بودم نه جراحی عمومی اما تجربه رفتن به بیمارستان و کار در آنجا را داشتم. بسیاری از مردم به کمک های فوری نیاز داشتند. باید خود را در دنیای طبابت پرتاب می کردم. یک دکتر واقعی پیدا کردم و او تبدیل به استاد من شد. مطب و خانه ...
پرستش: از بچگی شبیه مسی بودم
حاضر بیشتر از این درباره اش حرف بزنم. او یک خاطره جالب هم از این شباهت دارد: زمان جام جهانی هنوز کسی مرا نمی شناخت اما خانواده ام من را مسی می دانستند. وقتی ایران با تک گل مسی آن هم در دقایق پایانی به آرژانتین باخت، پدرم با من تماس گرفت و گفت که شب خانه نیا چون من گل زده بودم (می خندد). خیلی از دوستانم هم زنگ می زدند و به خاطر گل مسی به من بدوبیراه می گفتند. ...
تا اخرین قطره خون خود را برای اسلام فدا کنید
...، شما هم زینب وار باشید. خواهرم افتخار کنید که برادر شما در راه اسلام شهید شده و برادرم افتخار کنید که برادر شما شهید شده است. محمد جان اگر راه برادرت حسن را ادامه ندهی، روز قیامت جلویت را می گیرند. ای مردم من تا آخرین قطره خونی که در بدن داشتم در راه اسلام فدا نمودم و شما هم باید همینطور تا آخرین قطره خونی که در بدن دارید، راهم را ادامه دهید. پدر و مادرم گریه شما باعث ...
نامه یک احمدی نژادی به رئیسی: به من جاروی نوکری امام رضا(ع) را بدهید، بیسیم نمی خواهم
سایت دولت بهار حامی رسانه ای احمدی نژاد با انتشار یادداشتی از یک کودک به انتقاداتی از ابراهیم رئیسی پرداخته که از نظر می گذرد: ن زاده اردیبهشتم. 22 روز از دومین ماه فصل زیبای بهار سال 1347 گذشته بود که دیده به جهان گشودم. خداوند بخشنده مهربان، پیش از من فرزندان پسر دیگری به پدر و مادرم داده بود که چهل روز بیشتر در این دنیا نمانده بودند. آن روزها پدر و مادر فقیدم، پس از زیارت حرم مطهر ...
میثم تیموری: برای صعود به لیگ برتر هم قسم شده بودیم
.... در این فصل سعی کردم بهترین عملکرد را داشته باشم که کادر فنی از من راضی باشد که خداراشکر همین اتفاق هم بوجود آمد و توانستم رضایت کادر فنی را با بازی های خوبم جلب کنم. شما از محدود تیم های حاضر در لیگ دسته اول بودید که از نظر مدیریتی و مالی مشکلی نداشتید, آیا این قضیه در صعود و قهرمانی شما نقشی داشته است ؟ بله ,این قضیه خیلی تاثیر زیادی در موفقیت ما داشت که آقای رضیان ...
گفتگوی جنجالی با پسر فروغ فرخزاد/از دوران طلاق پدر با فروغ تا اختلافاتش با شاهرخ گلستان
تازه افکار می اومد سراغ ام که چرا نمی تونم کتاب هرمان هسه بخونم. دلیل دیگه اش این که تو رشته برقی خیلی مردسالاری بود کلاس ما مردانه بود دوست داشتم تو رشته هنری درس بخونم مثل سینما و نقاشی، اما در نهایت کارم به نقاشی کشید و می نشستم توی اتاق و منظره می کشیدم. بلاخره رفتم پذیرش گرفتم برای نقاشی و چهار سال نقاشی تو لندن خوندم. این که من چطور به سوی نقاشی کشیده شدم بر می گرده به همون که توی دانشگاه و ...
زنم اعتراف کرد که با یک مرد رفت و آمد دارد ولی حالا...
به گزارش خبرگزاری کاسپین ، 25 سال دارم و در یکی از ادارات دولتی شاغلم ،7 سال قبل به صورت کاملا سنتی با خانمی که 3 سال از من کوچکتر بود ازدواج نمودم. 6 سال عقد همدیگر بودیم و علی رغم صحبتهای زیادی که خانواده ها با یکدیگر داشتند،قبل ازعقد به دلیل تعصب زیاد مذهبی خانواده همسرم اجازه ندادند با یکدیگر صحبت کنیم و تنها 10 دقیقه آن هم با حضور مادر همسرم که فقط ایشان صحبت کردند. دو ...
مکالمه تلفنی مادر و فرزند پس از 19 سال جدایی
به خانه اش آورد و من از همان زمان در انتظار دیدن مادرم بودم و الان 19 سال است چشم انتظارم تا روزی مادرم را به آغوش بگیرم. وی ادامه داد: سه سال قبل مدارکی از هویت مادرم از شیرخوارگاه به دست آوردم و از آن روز به بعد جست وجو برای پیدا کردن مادرم را آغاز کردم. من به گذشته مادرم کاری ندارم و از اینکه مرا به شیرخوارگاه سپرده بود، ناراحت نیستم چون می دانم چاره ای جز این راه نداشته بود. دوست ...
فریاد یا حسین را از پاراچنار تا زینبیه سر داد
شهادت به خانه زنگ می زند اما من در خانه نبودم. با مادربزرگش صحبت می کند و مادربزرگش می گوید من خبر دارم تو به سوریه رفته ای. شهید هم در پاسخ می گوید: حالا که می دانی، اشکالی ندارد، ولی به مادرم نگویید، شاید مهر مادری به ایشان اجازه ندهد تا من در سوریه بمانم اما به مادر بزرگ قول می دهد و می گوید: من 20 روز دیگر شما و مادرم را با هواپیما به زیارت حضرت زینب(س) می آورم. همین گونه هم شد. ما 20 روز پس از ...
اگر شهردار بودم، در تاریخ اردبیل ماندگار می شدم
...> به عنوان مخاطب مردم علاقمند به همنشینی با عموم افراد بودم و باید بیشترین وقت خود را در خدمت آنها قرار می دادم چرا که بنده اگر در شورا حضور دارم به برکت اعتماد و رأی مردم بوده و همواره سعی کردم با احساس مسؤولیت در پارلمان محلی و در روزهای ملاقات حاضر باشم. در دو دوره حضورم در شورای شهر یک روز غیبت غیرموجه نداشتم و در این دو دوره هیچ امتیازی را از شهرداری نگرفتم اما خوشحالم که بیشترین ...
نیشابوری: سهم ناچیز تولید برق تجدید پذیر در ایران / به تولید انرژی های تجدیدپذیر اهمیت دهیم
قبل از آن لیسانس خود را گرفته بودم اما برای کارشناسی ارشد اقدام نکرده بودم و با همین اختراع مدال طلای سئول را کسب کردم. وی با بیان اینکه رضایت زیادی از حمایت های دانشگاه ندارم بیان کرد : من متولد تبریز هستم و لیسانس خود را از دانشگاه تبریز در رشته مکانیک گرفتم و بعد از یک فاصله چند ساله مدرک کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران و رشته مهندسی انرژی به اتمام رساندم. نیشابوری ...
ادینیو:دیگر وقت بازگشت خانه است/دوست داشتم با دو جام به برزیل برگردم
خاطرنشان کرد: متاسفم من 14 سال بیرون خانه بودم؛ قطر، دوبی و ایران دیگر وقت بازگشت به خانه است می خواهم نزدیک خانه فوتبال بازی کنم. من تبریز را دوست دارم. همه ایران را دوست دارم اما به خاطر پدر و مادرم و همسرم و بچه هایم دیگر باید برگردم. وی اذعان داشت: روز بازی با نفت در یادگار امام با هوادارن مان خداحافظی می کنم. بازی فینال جام حذفی هم آخرین حضورم در فوتبال ایران خواهد بود. ...
قاری و حافظ کشورمان را باارزش بدانیم
برای رفتن به هتل من را همراهی کنند اما دیدم هیچکس در فرودگاه حضور ندارد، شماره تعدادی از دوستانم را داشتم و با آنها تماس گرفتم که به من گفتند خودت تاکسی بگیر و بعد از این که به هتل رسیدی ما هزینه را خواهیم داد من هم این کار را انجام دادم اما جالب تر اینکه در هتل هم هیچکس نبود و بعد هم گفتند اصلا در هتل برای شما اتاق رزرو نشده و بالاخره لطف کردند و اتاق در اختیارم گذاشتند. معتمدی بیان کرد: مشکل ...
50 هزار میلیارد تومان تومان در اختیار 400 نفر!
توفیق خدمت در نیروی انتظامی را پیدا کردم، چه اتفاقی افتاد که تنها در طول 14 ماه به مردم قول دادیم که دیگر لازم نیست سراغ پلیس بروند، از خانه هر اتفاقی افتاد به 110 زنگ بزنید تا سراغ شما بیایند. همه اول به این حرف خندیدند و هیچ کس باور نمی کرد اما این اتفاق افتاد. وی گفت: سهم نیروی انتظامی از بودجه عمومی در آن مقطع 3.2 بود، سهم نیروی انتظامی در ادامه یک دهم درصد هم از بودجه ملی کاهش پیدا ...
برگ های گیلاس و سوت اسرارآمیز
هر بار که مثل حالا شکوفه های گیلاس می ریزند و فقط برگ های تازه روی درختان باقی می ماند، یاد آن روز می افتم. پیرزن داستانش را این طور آغاز می کند. سی وپنج سال پیش، وقتی پدرم هنوز در قید حیات بود، خانواده ی ما خانواده که چه عرض کنم؟ مادرم هفت سال قبل از آن، وقتی من سیزده ساله بودم، از دنیا رفته بود خانواده ای سه نفره بود، من و پدر و خواهر کوچک ترم. پدرم وقتی من هجده ساله بودم ...
مشاور روحانی: کاندیدهای ریاست جمهوری باید مثل سگ از مجری بترسند/ رئیسی: می توان یارانه ها را 3 برابر کرد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از خبرگزاری تسنیم ، 29 اردیبهشت 1396 انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار می شود. طبق برنامه اعلام شده توسط وزارت کشور، روز 22 فروردین، دستور شروع انتخابات توسط وزیر کشور صادر و از همان روز نیز هیئت اجرایی توسط فرمانداری ها تشکیل و ثبت نام از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری نیز آغاز شد. ...
زمزمه های عاشقانه یک شهیدگچسارانی+عکس
قیامت است . *در بهار سرها همه پیدا شوند /هر چه خورده است این زمین رسوا شود خدایا از تو می خواهم برای ما مقدر کنی از نوع آن قضا و قدری که یقین و تبدیل نمی پذیرد . خداوندا : تو شاهدی از آن لحظه ای که از خانه خارج شده ام فقط به خاطر تو و برای رضای تو آمده ام . پدر و مادرم ، خانواده ام و دوستانم را ترک گفتم زیرا عشق من به تو مهمتر از دوستی آنان بوده است . ...
نقشم در بی پولی به رشیدپور رسید
تجربه بازیگری گفت: پیشنهاد بازیگری داشته ام. مثلا در فیلم قلقلک گزارشگر فوتبال بودم و در پایتخت نقش مجری مسابقه را ایفا می کردم. دوست دارم نقش هایی بازی کنم که خودم باشم. برای فیلم بی پولی هم از طرف هدایت فیلم برای نقش باجناق بهرام رادان پیشنهاد داشتم اما وقتی گفتند اسم این شخصیت فتح الله است، گفتم نمی شود اسم کاراکتر بهمن هاشمی باشد!؟ گفتند اسم او در فیلمنامه این است و ما ضبط کرده ایم و نمی شود. این ...
نمی خواستم حتی یک شی تاریخی از ایران خارج شود
من نیز از کودکی عرق زیادی نسبت به مجموعه داری و موزه داری داشتم و از سن 7 سالگی با جمع آوری تمبر، اسکناس و سکه کار خود را آغاز کردم و یک لیوان نخستین شی بود که به قیمت 15 ریال خریداری کردم. زمانی که به دبستان می رفتم، دوستانم در مدرسه تمبر و اسکناس جمع می کردند و اگر تمبر یا اسکناسی را نداشتن من به بازار می رفتم و آن را می خریدم و 10 برابر قیمت به آنها می فروختم اما از زمان تخصصی شدن جمع ...
ماجرای عکسی از پل خواجو و سی و سه پل که مسئولان را به وحشت انداخت / پس از 65 سال عکاسی آه در بساط ندارم
بگویید؟ هاشمی : پس از اینکه کلاس یازدهم را تمام کردم به دلیل اختلاف های که با نامادری داشتم از اراک به تهران آمدم و در ابتدا در پخش روزنامه کیهان مشغول به کار شدم و پس از آن به عنوان مدل در جنرال مد مشغول به کار شدم، البته در کنار کار فوتبالیست نیز بودم اما پس از شکسته شدن کاسه زانو و مصدومیت دیگر نتوانستم به فوتبال ادامه دهم که پس از آن وارد رشته عکاسی شدم. چی شد که شما وارد ...