سایر منابع:
سایر خبرها
راهنمای تابستانی سریال های تلویزیون
ادامه داستان های قبلی است. اگر نه، نگران نباشید چون بچه های شبکه یک قول داده اند فصل قبل را توی پنج قسمت فشرده پخش کنند و بعد بروند سراغ سری دوم پرستاران . داستان در بخش اورژانس یک بیمارستان می گذرد و به شکل همزمان قصه زندگی چند نفر را روایت می کند؛ ماجرا های دو سوپروایزر با نام ساجدی (فاطمه گودرزی) و پاک نهاد (عاطفه رضوی) و سه پرستار، سمیرا (الناز حبیبی)، محبوبه (فریبا نادری) و سمیه (لیندا کیانی ...
لبخند رضایت مردمان کویرنشین از حضور جهادگران/اینجا دانشجویان آتش به اختیارند
، صمیمیت و اخلاص در نگاه و رفتار تک تک مردمان موج می زند از آن پیر زن 70 ساله ای که هر روز چشم به جاده دوخته تا تانکر آبرسانی کامش را شیرین کند و مشهدی رمضان که دو فرزند معلول دارد و این روزها کشاورزی و دامداری برایش نان آور نبوده و بر روی زمین های مردم کار می کند تا خرج دوا و درمان فرزندانش را دربیاورد. اینجا همه از دیدن گروه های جهادی خوشحال می شوند و می دانند این گروه ها با آمدنشان شور و ...
تلاش زنان برای ورود به مکان های ممنوعه
به جای تخت نیمکت هایی برای نشستن وجود دارد. در قهوه خانه ها از صبح پگاه تا شب به روی همگان باز است. مخصوصا هنگام غروب پر از جمعیت می باشد. در قهوه خانه مردم چای می نوشند، با یکدیگر به گرمی و خوشرویی سخن می گویند. در این جاست که هرکس صاحب خبر است، و همه می توانند بی ترس و بیم درباره سیاست به آزادی صحبت بدارند. هیأت حاکمه نیز متقابلا به آنچه در قهوه خانه ها بر زبان مردم می رود توجه و اعتنا ...
2010 "انسان بودن" تغییر کرد!
اواخر قرن بیستم، جهت این تغییرات وارونه شد و زندگی روزبه روز عمومی تر، بازتر، بیرونی تر، بی واسطه تر و نمایان تر گردید. ویرجینیا وولف این جملۀ طنزآمیز را یک صد سال زودتر گفت: شخصیت انسان در حوالی دسامبر 1910 تغییر کرد. شخصیت انسان در حوالی دسامبر 2010 تغییر کرد؛ یعنی وقتی که همه شروع کردند به حمل گوشی هوشمند. برای اولین بار می شد تقریباً همه را نه تنها در آدرسی ثابت در خانه ...
- دنیل دی لوییس - ؛ خداحافظ عالیجناب
پنج کیلویی را حین فرار و دویدن از نو پر کند. جالب است بدانید که روش دی لوییس امروز تبدیل به الگو و تمرین استاندارد بازی در فیلم های اکشن قهرمانی شده است. دی لوییس حتی افراطی تر از این حرف ها و به طرز غیر معمولی اصرار دارد تفنگش را همه جا با خودش ببرد حتی سر میز شام کریسمس در حالی که کنار اعضای خانواده اش نشسته است. با پایان فیلمبرداری، دی لوییس دیگر به این راحتی ها به زندگی معمول قبلی ...
روایتی از یک محرومیت در یک قدمی پایتخت
میریم کوره بغل برای کار. او دخترش را برای ویزیت آورده و می گوید: هر چند وقت یکبار تشنج می کند، لب هایش سیاه می شود و تا پشتش را محکم نگیرد، به هوش نمی آید. خودش هم از چشم درد گلایه دارد و می گوید که چشم هایم اشک می زند و تا به حال نه خودش به دکتر مراجعه کرده و نه دخترش. قصه آدم های این کوره شبیه به هم است. خانواده هایی که گویی از پایتخت طرد شده اند و کلونی وار، اما نامنظم در ...
جاجیم آلاشت بازار ندارد/ هنری جهانی که در خانه غریب است
، در اتاق برپاست و در هرکدام با پودهای رنگارنگ، نقشی بر دل تارهای سپید نشسته و ماسوره های رنگارنگ در گوشه و کنار دارهای جاجیم و در درون ماکوها جلوه بصری زیبایی به کارگاه کوچک بخشیده است. راه راه های رنگارنگ افقی، لوزی های کوچک و بزرگ و رنگ در رنگ، نقش مایه های ذهنی زنان بافنده ای است که از رفت وآمد سریع ماکوها از میان تارها، شکل گرفته و با ضربه های شانه چوبی استحکام یافته اند. ...
روایت دلدادگی ها در مجلد های جدید مدافعان حرم
همه ازش حساب می بردند و وقت استراحت آن قدر می خندید که نفس کم می آورد. گاهی آن قدر بی رحم می شد که شوخی هایش با برادر و رفیقش رنگ و بوی شکنجه می گرفت و گاهی آن قدر رقیق القلب، که می شد مادر تمام گربه های کوچه. جرات و جسارتش آن قدر زیاد بود که ولش می کرد می رفت توی دهان شیر و گاهی ساعت ها با ماهی های تو آکواریومش وقت می گذراند و حرف می زد. عبدالله از همان بچگی محافظ بود. محافظ پدر و مادر و ...
واقعیت هایی در مورد دستمزد بازیگران
...؛ گفتم چهار روز دیگه نوه ات راحت می ره مدرسه و می آد خونه؛ خلاصه رسیدیم طبقه بالا متوجه شدیم صاحبخانه، خانه را اجاره داده است؛ امیر جلالی گفت چقدر حیف شد؛ گفتم چی حیف شد؟ شانس آوردی؛ یک خانه بهتر سراغ دارم این جا به درد نمی خورد؛ سن و سالی از شما گذشته؛ این کلانتری همش سر و صدا و دعوا داره؛ بیمارستان هم که صدای آژیرو و رفت و آمد؛ مدرسه هم سر و صدای بچه ها و شلوغ پلوغ؛ گفت: تو که همش تعریف می ...
خنده های قلندرانه فرزاد و دلشاد به یک بیماری نادر
صحبت می کنند اما خم به ابرو نمی آورد و لبخند از لبانش جمع نمی شود، اما، درست همان جایی که مادرش گفت بچه ها فرزاد را مسخره می کردند، پرید وسط حرف و با همان چهره پر از خنده اش گفت: آخر آن روزها با پوست های بدنم دوست نشده بودم، برای همین هر وقت که بچه های کلاس مسخره ام می کردند و یک تک صندلی را آخر کلاس می گذاشتند و به من می گفتند آنجا بشین تا بیماری ات به ما سرایت نکند به خانه می آمدم، گریه می کردم ...
- مصطفی چمران - به زندگی مرفه در آمریکا پشت پا زد
امریکا برود و در آن جا کار کند. پشت پا به زندگی علمی در امریکا چمران معتقد بود مسلمانان باید در کنار هم متحد باشند. برای همین کار علمی و دانشگاهی و زن و بچه هایش را رها کرد و به مصر رفت تا آن جا آموزش نظامی ببیند. در مرداد 1343 خانواده خود را نیز به قاهره آورد. او و ابراهیم یزدی که از شاگردان مهدی بازرگان محسوب می شدند، چند سال پیش از آن به همراه بیست و نه نفر دیگر از فعالان ...
ناخوشی رودخانه ها از کارون تا زاینده رود +تصاویر
حرف های ضدونقیض مسئولان، رئیس اداره منابع آب مبارکه و فرماندار لنجان پرده از حقیقت برداشتند و عامل این تغییر رنگ را شستشوی فیلترهای تصفیه خانه یزد در آب زاینده رود اعلام کردند. این ماجرا نشان می دهد که برخی چالش های رودخانه های کشورمان ناشی از سوء مدیریت است که با توجه به روند خشک سالی و کم آبی بحران را در این اکوسیستم های آبی تشدید کرده است. چشمان تارِ ماهیان تیره ...
جلف بازی؛ نه کمتر نه بیشتر
نیم تنه عزتی - کیانی هم منطقی ا ست. کاری هم نداریم از سینه تا کله دو شخصیت که دوربین هم نشان نمی دهد چه خبر است! چون تمیز بسته شده حتی اگر جلف باشد. اینجور سکانس ها بدک نیستند و حتی به لحاظ سینمایی نیز قابل دفاع اند. یا جریان خانه اجاره کردنشان و همان چند سکانسِ گذری و نامزدبازی و بقیه ماجرا. کاش همه نماها اینطور بود و می شد ازشان نوشت. اتفاقا این چند پلانی که گفتم خوش نما می زند. فیلم اما از ...
رئیس ارشاد ملایر به دنبال نوچه پروری است/ نه تدبیری دیدیم و نه امیدی در دل کسی زنده شد/ خودم را سرباز ...
آسان نبوده، گفت: گاهی اوقات انسان مجبور به انجام کارهایی می شود که شاید در شرایط عادی هیچ وقت دست به انجام آنها نمی زند با این حال بنده همیشه خودم را سرباز ملایر و هنرمند پرورش یافته در این شهرستان می دانم. خوشبختانه در مرکز قدر کارهای هنری و هنرمندان را به خوبی درک می کنند وی با ابراز خوشحالی از مهاجرت خود به پایتخت، فضای کار هنری در آنجا را بسیار مطلوب توصیف کرده و افزود ...
نویسندگان بزرگ چطور با مرگ زندگی کردند؟
باز می ایستد. سه هفته بعد بیمارستان را ترک می کنم، اما کاملاً خوب نشده ام. سرفه هایم خیلی بد است، به حیوانی می ماند که همراهم زندگی می کند و در تختم می خوابد. در بدترین روزها مادرم سعی می کند من را از مدرسه رفتن بازدارد تا در خانه بمانم، اما سرسختانه اصرار دارم بروم. هر روز غروب تب می کنم، وقتِ شام، نوشتن تکالیف و حمام کردن می لرزم. تردید ندارم که تا ابد این حسّ و ...
شاغل شوید: 13 تیرماه 1396
: نیازمندی های استخدامی روزنامه استان فارس اطلاعات بیشتر رنگ دنا واقع در شیراز جهت تکمیل کادر خود از افراد واجد شرایط در رده های شغلی ذیل دعوت به همکاری می نماید : ردیف عنوان شغلی توضیحات 1 نیروی CRM خانم 2 نیروی بازرگانی چند نفر آقا 3 نیروی تبلیغاتی ...
برگزاری مراسم مذهبی در سالن رقص یک خوابگاه دانشجویی!
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از فارس، این روزها در کنار عکس های پر رنگ و لعاب شبکه های اجتماعی، عکس های جوانانی را هم می بینیم که علی رغم زندگی در یک کشور غربی و بر خلاف خیلی های دیگر، دچار غرب زدگی نشده اند و همچنان اصالت و ایمان برایشان حرف اول را می زند. جوان های دانشجویی که چندسالی است برای تحصیل راهی دانشگاه پادوا ایتالیا شده اند و علی رغم محدودیت های موجود در کنار ...
خاک صحنه ای که عمو قناد خورد!
در ماشین نشسته ام وکودکی مرا دیده وگفته شما که به بچه ها می گویید کمربند ایمنی را ببندند چراخودتان نبسته اید؟ او در پاسخ به این پرسش که قصد همکاری دوباره با عموهای فیتیله ای را دارد یا می خواهد برنامه جدیدی را تولید کند، گفت: مغز ما مانند کامپیوتر، فایل بندی است و همه شاید درصد کمی از توانایی مغزمان را استفاده کنیم. ما باید سعی کنیم خودمان را به روز کنیم. زیرا مخاطب دیگر منتظر نمی شود ...
سرنوشت گورخواب ها؛ شش ماه بعد ...
اول گفتن میخوان گرمخونه بزنن ولی یه جایی واسه مردا جور کردن که چند تا تخت دوطبقه داره و دو نفر مسئولیتشو دارن که هیچی از حال و روز ما نمیدونن. همش تحقیر، همش توهین... اینها حرف های علی است که 6 ماه بعد از گورخوابی، در تنها مرکز DIC (کاهش آسیب) این منطقه در حال گرفتن متادون برای ترک است. او و چند نفر دیگر که امروز به گورخواب های نصیرآباد معروف شده اند در یک اتاق حدودا 10، 12 متری روی یک تکه فرش رنگ ...
صداهایی که در دیکتاتوری رسانه ای خاموش شد
التهاب به وجود آمده به نفع خود خفقان سیاسی ایجاد کند. حال آنکه موضوع روز قدس از سوی همه جریان های وفادار به انقلاب نکوهش شد و متن شعر در روز عید فطر نه فحاشی یک جناح سیاسی، که حرف ها و دردهای امروز مردم ایران و انقلاب اسلامی بود. چنانچه گفتیم شخصیت های گوناگونی با فکرها و سلایق گوناگون در مقابل این هجمه ها موضع گرفتند و از شعرخوانی عید فطر و آزادی بیان در محدوده جامعه اسلامی دفاع کردند که ...
مطول گویی های قصه های بی رمق...
. خود من این شب ها در حال دنبال کردن تکرار سریال امام علی (ع) هستم، مجموعه ای که یکی از نمونه های بسیار خوب در دیالوگ نویسی است. در این کار هم اصطلاحات معاصر و عامیانه روز را به کار می برد و هم واژگان ادبی کهن فارسی را، در واقع کنار هم گذاشتن این ها به گونه ای است که هم کار برای مخاطب قابل فهم است و هم فضای تاریخی را می رساند. در همین سریال آدم های مختلف به اشکال گوناگونی حرف می زنند و این به ...
راهنمای سفر به کشور تاریخی ارمنستان
را با ورود به غار مشاهده نمایید. با گذشت سالیان متمادی هنوز هم شاهد ریزش قطره های آب از سقف این غار هستیم که استخر هایی که در پایین قرار گرفته اند با استفاده از همین قطرات پر می شوند. اگر موفق شوند به سمت این استخر ها بروید و به آب آن ها دست بزنید و یا اندکی از آن ها بنوشید به خوبی متوجه خواهید شد که زلال ترین آبی است که در طول زندگی خود نوشیده اید چرا که از دل صخره و سنگ ها عبور نموده و از صافی ...
نظرآیت الله بهاءالدینی درباره رهبری مرحوم منتظری
را ندیدم چون خیلی مجلل بود. یک خانه ای پشت این بندها بود آنجا اتاق تشریفات بود و از حیث خوراک و امکانات همه چیز برای او فراهم بود. ما آزاد شدیم و او در زندان ماند لذا وقتی زندان ها را آزاد کردند آقای خلخالی پس از محاکمه وی را اعدام کرد. حضور چند هزار نفری مردم برای استقبال از زندانیان سیاسی آن شب همه زندانیان سیاسی آزاد شدند ساعت 1 نیمه شب بود. مردم فهمیده بودند زندانیان سیاسی آزاد می ...
شاملو؛ یک شاعر، یک عاشق و یک آدم معمولی
روزنامه اعتماد - ندا آل طیب : شماره خانه مورد نظر ما زیر سبزی پیچک ها پنهان شده است. کنار می زنیم این سبزها را و... درست است. همین جاست. بعد از یک شب توفانی، حالا آرامشی دل انگیز حاکم است. چند بزرگراه طولانی و چندین خیابان و محله را طی کرده ایم تا رسیده ایم به این جا که انگار دنیای دیگری است، پر از آرامش و سکوت و رویا. بانوی میزبان در سفید آهنی را می گشاید و نگاه مان می چرخد بین زیبایی او و ضیافت ...
مرگ در کابل هرگز عادی نمی شود...
سلامتی افراد. مرگ هیچ وقت عادی نمی شود شاید دیگران تصور کنند با این حجم وسیع از مصیبت و کشت و کشتار که در دو دهه اخیر در افغانستان روی داده مرگ و اندوه به پدیده ای عادی برای ساکنان کابل یا افغانستان تبدیل شده است. واقعیت این است: امید چیزی است که هنوز در افغانستان به خوبی و به وضوح دیده می شود؛ در میان این همه هراس و ناامنی، گزارش ها در چند سال اخیر از افزایش کتابفروشی ها، کافی ...
هزاران حرف در دل "فاطمه پنج ساله با "بابا" نهفته است
گرفتم نخواهد شد. *هزاران حرف در دل فاطمه پنج ساله با بابا نهفته است مادر از دلتنگی فاطمه این گونه گفت: آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رقیه(س) را برای فاطمه گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد. قصه حضرت رقیه(س) برای فاطمه غریب نبود و انس عجیبی با حضرت گرفته بود ولی بچه است و نمی شود دلتنگی اش را نادیده گرفت. از زمانی که فاطمه متوجه نبود ...
تحلیل مشترک شیرزاد و زیباکلام از روندهای پسا انتخاباتی این روزها
ناجوانمردانه عمل کرد درحالی که خیلی تعاملی تر می توانست عمل کند. آقای روحانی از قبل از انقلاب با نظام بوده؛ همیشه مواضعش مواضع رسمی نظام بوده و در جریان جامعه روحانیت مبارز بوده است. حالا ناگهان به دلیل اینکه مقداری حرف های متفاوت می زند، صراحتا به ایشان تهمت می زنند که انگلیسی بوده است. خب آن روز که رفیق شما بود، این طور نبود؟ من می خواهم از تندروهای جریان مقابل خواهش کنم اگر فردا هم می خواهید ...
پیشنهادهای والدین دنیا برای گذراندن تعطیلات تابستانی با بچه ها
مانند ساندویچ های کوچک، شیرینی های خانگی و نوشیدنی های ساده است، در جایی غیر از محل معمول می خوریم. تلویزیون را تا بازگشت از پیک نیک روشن نمی کنیم و در عوض با چراغ قوه به اکتشاف در خانه، زیر مبل ها و داخل پارکینگ می پردازیم. تازه گاهی می توانیم بقیه را هم دعوت کنیم، مثلا از همسایه ها یا دوستان و یا اقوام نزدیک. همه به بچه ها و هم به ما حسابی خوش می گذرد. دردسرش هم زیاد نیست. 4: ما لباس های ...
رؤیای عطیه
تواند در مقابل او راحت حرف هایش را بگوید، با این حال هدیه را هر بار به بهانه هایی مثل دودکردن اسپند برای کم شدن بوی فاضلاب، آوردن نوشیدنی و مدارک پزشکی به دخمه ای که آشپزخانه نام دارد می فرستد. فرزند طلاق زندگی عطیه مقدمه ای نداشته است. او از ابتدا ناخواسته وسط معرکه ای بوده که در ایجاد آن نقشی نداشته است؛ از وقتی یادم می آید رنگ پدر و مادر ندیدم. بچه طلاق بودم و مادربزرگ ...
استقبال از کودکی/جشنواره ای که مردم را به سینماها کشانده است
کودکانه من را نیز رقم میزد و کلاه قرمزی و پسرخاله، خونه مادربزرگه، گلنار، خانه دوست کجاست، مدرسه موشها، سفر جادویی، علی و غول جنگل، مدرسه پیرمردها، بدوک، بهترین بابای دنیا، شهر دست بچه ها، الوالو من جوجوام، مریم و میتیل، خواهران غریب، بچه های آسمان، رنگ خدا، علی و دنی، دزد عروسک ها و خیلی فیلمهای دل انگیز دیگر خاطره ها برایم رقم زدند و براستی که چقدر زود گذشت دنیای کودکانۀ من، اما هنوز کودک درونم ...