سایر خبرها
در رادیو بودم و مسافرکشی هم می کردم
این باره که به صدای کدام خواننده ها علاقمند هستند سخن گفتند و اصفهانی در این زمینه گفت: من دخالتی در سلیقه موسیقایی فرزندانم نداشته ام، مریم در روزهای سختی که من دانشجو بودم و مسافرکشی می کردم، همدمم بود. در رادیو بودم و مسافرکشی هم می کردم وی درباره سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اظهار کرد: پدرم سال 59 از دنیا رفتند و مادرم ستادی برای کمک رسانی به جبهه را در مطب پدرم راه ...
قتل در شب خواستگاری
پسر جوان که شب خواستگاری، به خاطر اختلاف بر سر شیربها پدر دختر را باچاقو کشته بود صبح دیروز در شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. ایران : این جنایت بیست و چهارم آذر پارسال در جریان درگیری خونین در مراسم خواستگاری از دختر بین دو طایفه افغان در یکی از خانه های خیابان اتابک در تهران رخ داد. در این ماجرای هولناک، مرد 40 ساله ای به نام حسن - پدر دختر- بر اثر اصابت چاقوی ...
آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
فصول سعی داشتم همه اشکالات ایشان را به صاحب قوانین الاصول جواب گویم. (1) این فقیه بزرگ پس از نه سال اقامت در نجف و کسب درجه اجتهاد از دو استاد خویش، در سال 1328 ه .ق. به خاطر دیدار والدین و صله ارحام، عازم شهر بروجرد شد و در میان استقبال کم نظیر علما، فضلا و سایر مردم، وارد این شهر گردید. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سید علی طباطبایی چشم از جهان فروبست. او ...
می پرسند: سوخته ای؟ می گویم: نه، جوشیده ام !
تبریز منتقل شد. در سرش شنت گذاشته بودند. تمام دار و ندارمان را فروخته بودیم اما پدر خوب نشد و در همان بیمارستان شهر تبریز تمام کرد. بی قراری های یک مادر بار دیگر مادر رشته کلام را به دست گرفت: شوهرم از دنیا رفته بود و من مانده بودم با 4 بچه قد و نیم قد و یک نوزاد بیمار و یک گوسفند که تمام دار و ندارمان از دنیا بود. وقتی قرار شد شوهرم برای عمل جراحی به تبریز برود هیچ پولی ...
کارکردن برای مصرف و مصرف کردن برای کار، تمام چرخه زندگی یک معتاد
...، 11 شب، 100 هزار ریال کرایه می دادم تا 250 هزار ریال مواد را بتوانم بخرم و هر روز کارم همین بود. او افزود: مصرفم به جایی رسید که منزوی شدم و 4 سال خانواده ام را ندیدم به طوری که برای پیدا کردنم عکسم را به روزنامه ها دادند. حسین. ف. گفت: بعد از 4 سال، یک لحظه از خودم پرسیدم کجای زندگی ایستاده ام، به خانه که برگشتم مادرم مرا نشناخت، در مدت 4 سالی که مصرف کننده بودم، طعم خماری را نچشیده ...
ماهیت و مبانی غیرقانونی بازداشت اداری توسط صهیونیست ها
می برد که این مدت قابل تمدید است. [بازداشت اداری به دستگیری و بازداشت افراد حقیقی به دلایل امنیتی گفته می شود. برخلاف حبس جنایی که محکومیت آن در دادگاه تعیین می شود، بازداشت اداری، مکانیسمی است که بر خلاف پرونده های کیفری، بر گذشته و اعمال فرد در آن زمان، نظر ندارد، بلکه استدلال پشت بازداشت اداری، بر اساس این ادعاست که فرد مظنون، به احتمال زیاد در آینده، یک تهدید به شمار خواهد آمد. این نوع ...
روایتی از یک محرومیت در یک قدمی پایتخت
...، اعتیاد و ... در امان نمانده است. این دانشجوی پزشکی برایم می گوید: در یکی از اردوهایشان با دختربچه ای مواجه شده که چشمانش پر از غم بوده. انگار رنج زندگی بزرگسالان، در چهره این دختر نقش بسته بود. از مادرش دلیل این غم را پرسیدم که مادر گفت بچه ام شب ها از خواب بیدار می شود و جیغ می کشد و گریه می کند. بعد از صحبت کردن با دخترک متوجه شدیم که پدرش اعتیاد داشته و زندگی شان با مواد مخدر، به جهنمی بدل ...
می خواستم داماد شوم، ناخواسته قاتل شدم
. متهم در پاسخ سکوت کرد و گفت قصد کشتن نداشتم و همه چیز اتفاقی رخ داد. هیچ شاهدی هم جز خدا ندارم. سپس در آخرین دفاعش گفت: برای حل مشکل ازدواجم به خانه آنها رفته بودم و می خواستم داماد شوم، اما ناخواسته مرتکب قتل شدم. از اولیای دم تقاضای عفو و بخشش دارم. در آخر جلسه مادر متهم که در دادگاه حاضر بود و هر بار با شنیدن کلمه اعدام از زبان دو طرف، اشک از چشمانش جاری می شد ...
قتل مردی که از عروس کردن دخترش پشیمان شد
پدرم به داخل کوچه رفتم، دیدم او خونین روی زمین افتاده است و نامزد خواهرم درحالی که چاقو در دستش بود، فرار کرد. با توجه به اطلاعات به دست آمده سجاد 25ساله تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران توانستند او را همان شب شناسایی و دستگیر کنند. سجاد که همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، در بازجویی ها به مأموران گفت: دو سال پیش به خواستگاری دختر موردعلاقه ام رفتم. با اینکه پدرش از روز اول مخالف ازدواج ما بود ...
ارتباط صمیمی مسعود با زن بابا او را پای چوبه دار برد + عکس
این جلسه مسعود گفت: یک ساله و نیمه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.7سال داشتم که پدرم با مریم ازدواج کرد. من با مریم رابطه خوبی با هم داشتم .به دنیا آمدن خواهر و برادرناتنی ام هم رابطه ما را با هم بهتر کرد.اما مریم و پدرم با هم اختلاف داشتند. او به من قول داده بود اگر پدرم را بکشم رضایت اولیای دم را که پدربزرگ و مادر بزرگم و دو فرزند خردسال پدرم و مریم هستند، جلب می کند تا آزاد شوم.او از من ...
قصاص فرجام قتل پدر با همدستی نامادری
.... در نخستین جلسه دادگاه، سعید درباره جزئیات قتل گفت: دو سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. وقتی هشت ساله بودم، پدرم با راحله ازدواج کرد و چند سال بعد خواهر و برادرم به دنیا آمدند. ارتباط من و راحله خوب بود، اما او با پدرم مشکل داشت و چندباری به خانه مادرش قهر کرده بود. او پشنهاد قتل پدرم را داد و گفت در این صورت تمام مال و اموال پدرم مثل ماشین و خانه اش به من می رسد. روز ...
کوچه مرگ در دل پایتخت
های ما برای محافظت از خود چاقو یا اسپری فلفل به همراه دارند. دیگر از این وضعیت دشوار خسته شدم. اگر توان مالی داشتم، حتما از این محله می رفتم. زن، معتاد است. وقتی از اعتیادش می پرسی، می گوید: سر کل کل با شوهرم. او تریاک مصرف می کرد. خواستم رویش را کم کنم، بنابراین رفتم و کراک گرفتم. اما کمی که گذشت، به خاطر فرزندانم ترک کردم. به پنجره خانه نگاهی می کند و دختر 18 ساله اش، نازنین را می ...
عشق پدر به قرآن مرا عاشق کرد/ بوسه ای از جنس شهادت، آرامش قلبم شد
قرائت آیات قرآن بپردازم. وی ادامه داد: پدرم خود موذن بود و مدت 8 سال صدای ایشان توسط آرشیو شبکه سوم سیما ضبط شده بود و اذان با صدای غلام حسین علیزاده که به سبک استاد رضائیان تلاوت می شد، پخش می شد. دارند مقام نخست مسابقات بین المللی قرآن کریم کشور مالزی افزود: 6 ساله بودم که پدرم برایم ضبط صوت کوچکی خریده بود و هر روز صبح قبل از رفتن به اداره، آن را در کنار گوشم می گذاشت و ...
نوجوان17ساله:نامادری ام مرا شیشه ای کرد - با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
. تا ساعت 10 یا 11 صبح در خیابان ها می گشتم تا جسد پدرم را جایی رها کنم تا اینکه در میانه جاده خودرو خراب شد. با نمایندگی شرکت تماس گرفتم تا ماشین مرا به نزدیک ترین تعمیرگاه ببرند. بین راه بود که من از خستگی خوابم برد، در خواب بودم که با صدای افسر پلیس بیدار شدم و فهمیدم جسد پدرم را در صندوق عقب ماشین پیدا کرده اند. چند سال داشتی که پدر و مادرت از هم جدا شدند؟دو ساله بودم که مادرم طلاق ...
بررسی اتهامات قاضی کهریزک
رسانه ای شد. آن زمان او یک قاضی تعلیقی بود. حیدری فر معمولا در جلسات رسیدگی به دادگاه کیفری کهریزک شرکت نمی کرد اما در سومین جلسه حاضر شد و گفت: سعید مرتضوی در حوادث کهریزک دخیل نبوده و من دستور اعزام به کهریزک را صادر کردم . حیدری فر همچنین با بیان اینکه از اتفاقات داخل بازداشتگاه بی خبر بودم گفت کهریزک دسته گل اصلاحات است . به گزارش خبرگزاری مهر، علی اکبر حیدری فر پیش از آغاز سومین جلسه دادگاه قضات ...
فرزاد و دلشاد و یک بیماری نادر +تصاویر
کندولان شهرستان سقز به شهر تبریز منتقل شد. در سرش شنت گذاشته بودند. تمام دار و ندارمان را فروخته بودیم اما پدر خوب نشد و در همان بیمارستان شهر تبریز تمام کرد. بی قراری های یک مادر بار دیگر مادر رشته کلام را به دست گرفت: شوهرم از دنیا رفته بود و من مانده بودم با 4 بچه قد و نیم قد و یک نوزاد بیمار و یک گوسفند که تمام دار و ندارمان از دنیا بود. وقتی قرار شد شوهرم برای عمل جراحی به ...
نقشه شوم زن شیطان صفت برای پدر و پسر!
چهارم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی کیخواه – مستشار دادگاه – برگزار شد به قتل پدرش اعتراف کرد. اما در ادامه جلسه دادگاه، متهم نوجوان با اظهارات تازه ای ادعا کرد که نامادری اش هم در قتل پدرش نقش داشته است. در حالی که قضات از اظهارات پسر نوجوان تعجب کرده بودند علت این ادعا را پرسیدند که او پاسخ داد: این زن با رفتارهای وسوسه آمیز و شیطانی اش مرا تحریک کرد و وعده داد اگر قتل پدرم را به ...
از دستگیری باند توزیع سلاح تا نجات ماهیگیر قشمی در آبهای خلیج فارس
...> - قتل مادر 29 ساله 3 فرزند خود را به قتل رساند عکس یک دختر مشهدی جنجالی راه انداخت که پدرش دست به قتل زد - دریا ماهیگیر قشمی سرگردان در آبهای خلیج فارس نجات یافت - حریق 80 هکتار مرتع وجنگل در منطقه شکارممنوع فیله خاصه زنجان طعمه آتش شد مرگ آتشین سرنشینان پراید در تونل کندوان بازی با آتش یک جوان جان او را به ...
سناریوی شهادت دیپلمات ها چه چیزی را روایت می کند؟ /نظر رهبر انقلاب درباره وضعیت پرونده 4 دیپلمات ایرانی
هنوز اطلاعی از زنده بودن یا شهادت آنان به طور کامل در دسترس نیست. سید رائد موسوی موسوی تن ها فرزند جاویدالاثر سید محسن موسوی در سال 61 و هنگام ربوده شدن پدرم دو ساله بود. پدرش مرخصی و در تهران بود، اما بعد شرایطی که در بیروت پیش می آید و حمله ای که رژیم صهیونیستی به لبنان داشت باعث می شود مرخصی را ر ها کرده و برود، سفیر در آن زمان تازه به لبنان رفته بود و سید محسن می بایست در کنار او ...
استمداد مردم یک روستا از خیرین مسجدساز
: مرحوم پدرم، حدود 50 سال پیش، مسجد امام حسین (ع) را در روستای سریوده شهر کجور استان مازندران بنا کرد و من در تمام روزهای سال و حتی در سردترین ایام سال نیز نماز صبح را در این مسجد، اقامه می کنم. مقید به اقامه نمازهای ظهر، عصر، مغرب و عشا نیز در این مسجد هستم ولی نماز صبحم را حتما در این مسجد می خوانم. این کشاورز زحمتکش افزود: صبح یکی از روزهای سال 1383، مسجد امام حسین (ع) خراب شد تا ...
لقمه ای که شهادت را رقم زد
خانه مادربزرگ او رفتند. من بیمار بودم و نرفتم. وقتی دیگران به او اصرار کردند که با آنها برود. می گفت مادر من بیمار است، او را رها نمی کنم. از ابتدا به من رسیدگی می کرد و تا به پایان نیز همین طور بود. اکنون تعجب می کنم که چطور بدون او زنده هستم. تصور می کنم به خاطر حفاظت از فرزندان کوچک او زنده مانده ام. سیدمهدی احترام بسیاری به من می گذاشت. در قبال پدرش، پدربزرگ و مادربزرگش نیز این گونه بود. ...
قصاص برای پسر به جرم قتل پدر
خواهر نانتی ام بیهوش شدند. پس از آن با ضربات میله آهنی پدرم را به قتل رساندم و دفترچه ای برداشتم و در 7صفحه اثر انگشت پدرم را گرفتم. پس از گفته های این پسر، نوبت به دفاع زن جوان رسید. او اما منکر اتهام معاونت در قتل شد و گفت: پسرخوانده ام دروغ می گوید. من هرگز از او نخواستم شوهرم را بکشد و از او اثر انگشت بگیرد. درست است که با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز دلم نمی خواست که بمیرد. او تحت تأثیر مواد مخدری که مصرف می کند، پدرش را به قتل رسانده است. در پایان جلسه، قضات دادگاه به شور نشستند و پسر را به قصاص و نامادری را به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان محکوم کردند. ...
قصاص مجازات قتل پدر
نشان داد، این پسر نوجوان، پسر مقتول است و با جسد پدرش در خیابان ها بوده است. بنابراین بلافاصله پسر 17ساله بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی با اعتراف به قتل پدرش ماموران گفت: به دلیل اختلافات خانوادگی، پدرم را در خانه مان کشتم و جسدش را داخل خودروی خودش گذاشتم. می خواستم جسد را در خیابانی خلوت رها کنم، اما تا صبح در خیابان ها سرگردان بودم که درنهایت خودرو خراب شد و برای تعمیر به نمایندگی ...
نویسندگان بزرگ چطور با مرگ زندگی کردند؟
از بیمارستان بیرون می آیم. پدرم که خودش نیز دکتر است، وقتی دکترهای دیگر صحبت می کنند، خیلی ساکت و آرام است. هیچ اسمی برای مشکلی که من بدان دچارم، وجود ندارد. یک روز وقتی سرفه می کنم، توی دستمال خون می بینم. در دهانم مزۀ خون حس می کنم. می دانم که این یعنی دارم می میرم و بنابراین کار عاقلانه را انجام می دهم و به هیچ کس چیزی نمی گویم، نه به مادرم، نه به پدرم، نه به خواهرانم و نه به دکترم ...
با شعبان، طعم زندگی عاشقانه را چشیدم
گذاشتن نداشت، این سال ها هم که جبهه جنگ از ایران به مرزهای عراق کشیده شد نیز بسم اللهی گفت و همه عاشقانه های زندگی اش از زن تا بچه ها و نوه هایش را رها کرد و به عراق رفت. حالا 3 هفته است که اهالی خانه سحرها منتظرند دوباره صدای حاج شعبان را که برای سحری بیدارشان می کرد بشنوند؛ صدایی که با انرژی همیشگی اش بگوید: بچه ها، سحری آماده است الان اذان می گویند بیدار شوید . 36 سال زندگی مشترک ...
از معمای رابطه پنهانی تا دام شیطانی مرد معتاد
...: از خبر افشای راز قتل خانوادگی تا دامی که مرد معتاد پهن کرد را در این بساه خبری بخوانید. افشای راز قتل خانوادگی به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، پسر جوانی که با همدستی مادروخواهرش، نیمه های شب پدرش رابا چاقو کشته وجسدش را در بیابان های ورامین رها کرده بود، صبح دیروز به اتفاق مادر و خواهرش در دادگاه کیفری تهران پای میزمحاکمه ایستاد. معمای رابطه پنهانی ...
گفت وگو با دو قربانی اسیدپاشی: نمی توانیم ببخشیم
پسرم را داشتند، تقریبا یک سال و نیم از طلاق ما گذشته بود و آنها که هنوز حاضر نبودند این جدایی را بپذیرند نسبت به من کینه داشتند، تا اینکه یک روز پدرشوهرم به بهانه هدیه دادن آمد منزل پدرم و جلوی در اسید را به صورتم پاشید. بعد از آن بینایی چشم هایم را از دست دادم و وارد مراحل درمانی و جراحی پلاستیک شدم. چند سال از این قضیه می گذرد؟ عطایی: حدود هفت سال از این موضوع می گذرد اما ...
تدریس سخنرانی های نصرالله در دانشگاه اسرائیل/ماجرای کودک آزاری هولناک /کنکوری ها برای کاهش استرس چه ...
... مردان و زنان ایرانی، چرا زود پیر می شوند؟ چرا زنان و مردان ایرانی قبل از سالمندی، خواسته یا ناخواسته و بسیار سریع و زودهنگام خود را وارد سن سالمندی می کنند. افشای راز قتل خانوادگی پسر جوانی که با همدستی مادروخواهرش، نیمه های شب پدرش رابا چاقو کشته وجسدش را در بیابان های ورامین رها کرده بود، صبح دیروز به اتفاق مادر و خواهرش در دادگاه کیفری تهران پای میزمحاکمه ایستاد. ...
قتل در پی یک پیشنهاد بی شرمانه
خواست تا کسرا هم با او برود. من دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه نیمه شب متوجه شدم کلید به در افتاد؛ چون من کلید را روی در گذاشته بودم، نتوانست در را باز کند و من در را باز کردم؛ به هوای اینکه شوهرم است. وقتی وارد شد، دیدم مازیار است او به من گفت کسرا را به قتل رساندم و از من خواست همراهش بروم؛ من نرفتم و او هم گفت اگر به کسی چیزی بگویی یا من را لو بدهی، پای تو را هم به این پرونده باز می کنم. ...
شهیدی که حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت/ با اصابت گلوله داعش به دو ...
می دیدیم آن هم اغلب زمانی بود که بین مسیر زیارت امام رضا، به آنها سر می زدیم. بعد از مدتی محل کار پدرم به تهران منتقل شد . * همسر سادات حسین آقا 19 ساله بود که به مادرش گفته بود می خواهد ازدواج کند. خواسته ای هم که داشت این بود همسرم از سادات باشد! مادر حسین آقا هم با مادرم تماس گرفت و ... یادم هست وقتی مادرم موضوع را با من مطرح کرد، گفتم حسین که بچه است! این در ...