سایر منابع:
سایر خبرها
زن گمشده، قربانی ماجرای شوم
یکی از دوستانم گرفتم. در آن زمان با مقتول تماس گرفتم اما او به تماس من اعتنایی نکرد و گفت مزاحمش نشوم. من نیز دیگر با مقتول تماس نگرفتم تا اینکه چند روز قبل از حادثه مجددا با او تماس گرفته و در نبود همسر و بچه ام، خواستم که به منزلم بیاید. همسر و فرزندت کجا بودند؟ من و همسرم صاحب فرزند نمی شدیم و پس از دارو و درمان و مراجعات بسیار به دکتر، خدا به ما یک فرزند داد و اکنون فرزندم سه ماهه ...
پیشنهاد فتاح به دولت: یارانه را قطع کنید
خبرگزاری خبرآنلاین: پرویز فتاح از اقدامات کمیته امداد امام خمینی(ره) در طول چند سال گذشته گفت. کمیته امداد امام خمینی(ره) ، یکی از نهادهای زاده انقلاب اسلامی، برای مبارزه با فقر و به دستور رهبر کبیر انقلاب تشکیل شد؛ 4 اسفند 1357. اما اکنون و پس از 39 سال، هنوز در ایران برای ریشه کن شدن فقر، دولت ها برنامه ارائه می دهند و تلاش می کنند و البته این سوال پیش می آید آیا نظام مبارزه با فقر ...
بازجویی از خواننده رپ (حمید صفت) درحضور فرزندان پدرخوانده
به سرش نزده ام. از طرفی ضربه ها محکم نبودند. این چند ضربه را هم تنها برای این زدم که دست از کتک زدن های مادرم بردارد. بعدش هم هوشنگ ازمن خواست وسایلم را جمع کنم و از خانه بروم. من هم وسایلم را جمع کردم و همراه مادرم خانه هوشنگ را ترک کردیم. من از بیماری قلبی پدر خوانده ام خبر ندارم ولی می دانستم که دیابت دارد. حتی زمانی که به کیش می رفت و داروهایش را با خودش نمی برد با هواپیما داروهایش را برایش می ...
حمید صفت شایعات را تکذیب کرد
ختم شود؛ حتی من میهمانمان را تا فرودگاه بدرقه کردم. ظهر که حمید آمد با حاج آقا صحبت کرد، درگیری بین آنها شروع شد، من خودم را میان آنها قرار دادم تا مانع ادامه درگیری آنها شوم؛ حتی چند بار به تندی حمید را از هوشنگ دور کردم. همه سعی من این بود که احترام همسرم حفظ شود. همه مدت درگیری من نزدیک آنها بودم، حمید ضربه ای به سر هوشنگ نزد. بعد هم من و حمید با هم از خانه خارج شدیم، تا این که از طریق همسایه ...
11 سال بلاتکلیفی قاتل پدر و برادر
پدرم زندگی می کنم. از چند روز قبل به دنبال برگه وکالتنامه ای که همسرم در دادگاه به من داده بود، می گشتم اما اثری از آن در خانه نبود. به خاطر داشتم که آخرین بار برگه وکالتنامه را در یکی از کتاب های کتابخانه گذاشته بودم و بارها از خانواده ام در مورد برگه وکالتنامه سوال کردم اما آنها ادعا می کردند که برگه را ندیده اند. مدتی بود که فکر می کردم برادرم مجید از جای برگه وکالتنامه خبر دارد و نمی خواهد آن ...
ناگفته های پدرخوانده از پرونده سرهای بریده
...> سال 40 با هم آشنا شدیم و اول اسفند 45 ازدواج کردیم. الان 56 سال است با هم زندگی می کنیم. در خانه خودتان زندگی می کردید؟ خانه برای مادرم بود. یک آپارتمان در امیرآباد. چطور شد شهرام را به پسر خواندگی انتخاب کردی؟ شهرام پسر خواهر خانمم بود. من بچه دار نمی شدم و همسرم در تمام این مدت با این مساله کنار آمد. به خاطر گذشتی که او کرد، تصمیم گرفتم شهرام را به ...
ماجرای سگی که حمید صفت به خانه ناپدری برد / پسران هوشنگ از مادر حمید هم شکایت کردند! + عکس
درخواستی در مورد قصاص متهم ندارم. مادر حمید هم گفت: آن روز من مانع درگیری حمید و شوهرم شدم و در این درگیری دخالتی نداشتم. من و فرزندم خیلی به شوهرم خوبی کردیم. من حتی مدتی قبل از سهیل خواستم مادرش را که بیمار است به ایران به خانه ما بیاورد، اما او قبول نکرد. وقتی با هوشنگ ازدواج کردم، خانه ام را فروختم و به هوشنگ دادم تا مهریه همسرش را بپردازد. وی خطاب به سهیل گفت: حمید ارتباطش با پدر شما ...
قتل زن جوان به خاطر 150 هزار تومان!
با من 300 هزارتومان پول می گیرد. نشانی خانه ام را گرفت. پشیمان شدم و از وی خواستم که نیاید اما طفره رفت. روز بعد با من تماس گرفت و مدعی شد نزدیک خانه ام است. بناچار به خانه ام آمد. با او رابطه ای برقرار نکردم. خواستم برود که می گفت سر و صدا می کند تا همسایه ها بیایند و آبرویم برود. 150 هزارتومان پول نقد به او دادم که قبول نکرد. چطور او را کشتی؟ شروع به داد و فریاد کرد ...
محاکمه راننده تاکسی به اتهام ربودن 2 زن در تهران
متهم با اظهار بی گناهی گفت: من تا به حال شاکیان را ندیده ام. هشت سال پیش با همسرم ازدواج کردم اما دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده ایم. من فکر می کنم قربانی توطئه او شده ام. او دو شاکی را اجیر کرده تا علیه من شکایت کنند. چاقوی کشف شده در خانه ام را هم احتمالا خودش جاسازی کرده است. رای دادگاه بزودی صادر می شود. ...
رضا همه دنیایم بود و همه دنیایم فدای اهل بیت(ع)
روز ازدواج و تشکیل زندگی مشترک آمادگی شنیدن خبر شهادت همسرم را داشتم. کاملاً آماده بودم در این راه هر اتفاقی برای حاج رضا بیفتد. حاج رضا سه بار به سوریه رفت. اولین بار که اعزام شد، 40 روز آنجا ماند و برگشت. دفعه دوم مجروح شد و در نهایت برای سومین بار در حلب سوریه به شهادت رسید. پس از دو بار اعزام آیا تغییراتی در وجودشان ایجاد شده بود؟ هر بار که می رفت و بعد از 40 روز برمی گشت ...
واندر وومن یک قدم به سمت عقب است
چنین مسئله ای برای ران هاوارد غریزی است چون او به طور غریزی آدمی خوب است. من هم به طور غریزی آدم خوبی هستم، اما وارد کردن این مسئله به کار چیزی بوده که باید آن را یاد می گرفتم. با خودم فکر می کنم شاید ثبات زندگی زناشویی او به این کیفیت جدید را داده است؛ او حالا 17 سال است که با سوزی آمیس که در تایتانیک نقش نوه را بازی کرده بود ازدواج کرده و این طولانی ترین ازدواجش بوده است. اما چنین ارتباطی ...
پدرم مرد رویاها و قهرمان زندگی ام است
می کرد. گفتید در کنار مادر و مادربزرگتان بزرگ شدید، حضور آنها تاثیری در روحیه شما داشت؟ من بشدت از پدرم تاثیر گرفته ام. پدرم کارخانه چوب داشت و من مدام در میان چوب ها و خاکه اره ها می چرخیدم. راستش زیاد اهل کارهای لطیف زنانه نبودم. بیشتر با چوب و فن پدرم بزرگ شدم تا در میان کارهای زنانه و خانه. این که پدر پشتوانه فرزندانش بخصوص دخترش باشد چه تاثیری در زندگی او خواهد داشت؟ ...
حاضر نیستم ترک کنم!
... چی مصرف می کنی؟ هروئین و شیشه کجا زندگی می کردی؟ جا و مکان ندارم شب ها توی خیابان و برخی اوقات هم در گرم خانه می خوابیدم. چند سالته؟ 45سال چند سال است که مصرف می کنی؟ 27 سال است که مصرف می کنم. خانواده ات کجا هستند؟ نمی دانم. خانواده ای برایم نمانده، همه مرده اند. من هم برای آنها مرده ام. ...
رایلی کیئو؛ نوه ی ناشناخته ی الویس پریسلی
دنیا آمد، 12 سال از زمان مرگ الویس می گذشت. او فقط می دانست که او خیلی خیلی مشهور بود. وضعیت را می دانستم. فقط خیلی به آن فکر نمی کردم. او بین کالیفرنیا و هاوایی به عنوان بزرگترین فرزند از چهار فرزند خانواده بزرگ شد و بین این دو مکان سفر می کرد. پدرش دنی، نوازنده گیتار بیس در گروه موسیقی لیسا ماری بود، اما وقتی کیئو شش سال داشت آن ها از یکدیگر طلاق گرفتند. 20 روز بعد، لیسا ماری با مایکل جکسون ...
پیشنهاد فتاح به دولت: یارانه را قطع کنید
به این حجم از سازمان های حمایتی نخواهیم داشت.من خواستم سرچشمه های اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی تولید فقر و افزایش آسیب های اجتماعی را عرض کنم که ما در هیچ کدامشان نقشی نداریم. اگر تمامی متولیان حوزه های مختلف کشور در بخش های دولتی و خصوصی وظیفه خود را به درستی انجام دهند شاهد این حجم از فقر نخواهیم بود.جالبه مدیری که کار خود را به درستی انجام نمی دهد بیشتر مدعی است شما در این سال ها چند ...
شکار دختران با تاکسی
16 خرداد سال گذشته، دختر 34 ساله ای با چهره ای رنگ پریده پیش مأموران رفت و از اتفاق هولناکی که در تاکسی برایش رخ داده بود پرده برداشت. او به مأموران گفت: من روز گذشته از شهرستان به ترمینال جنوب تهران رسیدم. درحالی که برای رفتن به خانه دنبال تاکسی بودم که مرد جوانی سوار بر تاکسی مقابلم ایستاد. چون خودروی شخصی نبود اعتماد کردم و سوار شدم اما چند دقیقه بعد او از مسیر اصلی منحرف شد و با تهدید چاقو ...
دام سیاه راننده تاکسی برای زنان مسافر
: شاکیانم دروغ می گویند و علیه من توطئه چینی کرده اند. من قبول دارم که شب ها در اطراف ترمینال جنوب مسافرکشی می کردم اما تا قبل از دستگیری هیچ کدام از شاکیان را ندیده بودم. وی ادامه داد: من مدتی بود که با همسرم اختلاف داشتم و ممکن است همه این ماجرا زیر سر او باشد. او یک بار هم همه جا گفته بود که من می خواستم رویش اسید بپاشم. بعد از این ماجرا هم مهریه اش را اجرا گذاشته است.اظهارات متهم در حالی بود که او در برابر سؤالات هیأت قضایی هیچ توضیح قانع کننده ای نداشت. در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است به زودی رأی خود را اعلام کنند. ...
خانه خلوت وسوسه انگیز می شود
. با همسرت اختلاف داری ؟ نه. همسرم، دختر دایی ام است و ما عاشق هم هستیم. روز حادثه خانواده ات کجا بودند؟ چند روز قبل پدرزنم به تهران آمد و همسر و فرزندم را به شهرستان برد. قرار بود چند روز بعد من هم بروم که این اتفاق افتاد. چرا شهرستان نرفتی ؟ من در یک شرکت کار می کنم. محل کارم خیلی سخت مرخصی می دهند، به همین دلیل من نرفتم، اما قصد داشتم هفته بعد بروم. چطور ...
همسرم گفت چرا سرکار نمی روی؟ کشتمش
کردم و یک دختر دوازده ساله دارم؛ بعد از ازدواج مشکلات زیادی داشتیم، من و همسرم بر سر مسائل خانوادگی و حتی رفت وآمد من به منزل خا نواده ام مشکل داشتیم تا اینکه ساعت 7 صبح همسرم به من فشار آورد که به سر کارم بروم و می گفت چرا سر کار نمی روی که من عصبی شدم، چاقویی از کابینت آشپزخانه برداشتم، به سمت همسرم رفتم، سه ضربه به پا و دو ضربه به شکمش زدم. وی ادامه داد: دو سال است که قرص اعصاب می ...
حماسه دهه هفتادی ها
دنبال جهاد اصغر رفتند در صورتی که ما در آن سال ها فکر می کردیم باید اول جهاد اصغر کنیم و بعد جهاد اکبر . این جانباز دفاع مقدس با اشاره به خصوصیات جوانان دهه هفتاد به ویژه شهیدان این دهه گفت: این جوانان در رکاب علی(ع) می جنگند، اینها در اوج عشق و زیبایی درست لحظه ای که تازه ازدواج کردند و نهایتا یک فرزند یکی دو ساله دارند به بلوغ فکری کامل رسیده و می روند دنبال لذت بیشتر و عمیق تر. نویسنده ...
فقط می گفتم فدای سر علی اکبرِ امام حسین(ع)
دوستانم آنجا به من می گفتند به شما می آید که اسمت زینب باشد. خانم ها مرا با اسم زینب به مادر همسرم (که آنجا مرا برای وحید پسندیده بود) معرفی کرده بودند. بنابراین از همان شب خواستگاری تا لحظه شهادت همسرم اسم من زینب شد. سال 83 به عقد هم درآمدیم و سال بعد زندگی مشترکمان آغاز شد تا اینکه خداوند در سال 87 فاطمه حورا را به ما هدیه داد که زمان شهادت پدرش 4 سال و نیمش بود. آقاوحید خیلی دوست داشت فرزند ...
قصد کنایه زدن به رییسی را نداشتم
تشریف بیاورند. به یاد دارم سالن پر بود. مرحوم نیری وارد شدند بیشتر سالن کمیته امدادی بودند و به احترام ایشان بلند شدند و کف زدند و صلوات فرستادند. خدا رحمتش کند . فتاح در خصوص زندگی شخصی خود نیز گفت: سال 61 ازدواج کردم. مادرم پیشنهاد کردند و نظر خودم همان شد و من با دختر دایی ام ازدواج کردم. عقدم را یکی از علمای ارومیه خواندند. مهریه همسرم 5 بهار آزادی و یک جلد کلام الله مجید است که من 5 ...
مادر به جرم قتل دختر 14 ساله اش محکوم به اعدام شد
سکه جاری شده و بدین ترتیب حکم جلب مرا گرفت و تهدید کرد اگر به سراغ فرزندانم بروم، مرا دستگیر و زندانی خواهد کرد. بنابراین به ناچار خودم را پنهان کردم و در دادگاه خانواده شیراز شکایتی مطرح و شهود واقعی ازدواج مان را معرفی کردم. در حال حاضر تا تعیین تکلیف مهریه همسرم نمی توانم در محل های عمومی آمد و رفت کنم و باید به زندگی پنهانی خود ادامه بدهم. اما با گذشت چند ماه از ارسال این نامه، مسعود ...
پایان سرخ انتظار مادر
...، مستقیم به خانه نرفتم و شب را در پادگان امام رضا(ع)گذراندم غافل از اینکه خانواده توسط دوستانم مطلع شدند و بین الطلوعین به پادگان آمدند.برادران بزرگم، قاسم آقا و اکبرآقا و شوهر خواهرمان محمدآقا بودند؛ اما خبری از پدر و مادر نبود. وقتی علت را جویا شدم، برای اینکه حواسم را پرت کنند، همسر وفرزندم را نشانم دادند. بعد هم گفتند بهتر است به خانه برادرم بروم و استراحت کنم و آمادۀ بازدیدهای مردم شوم ...
اولین گفت و گو با قاتل وحشی در تهران + عکس
اعتنایی نکرد و گفت مزاحمش نشوم، آن زمان دیگر با مقتول تماس نگرفتم تا اینکه چند روز قبل از مجدداً با او تماس گرفته و در نبود همسر و بچه ام خواستم که به منزلم بیاید. همسر و فرزندت کجا بودند؟ من و همسرم صاحب فرزند نمی شدیم و پس از دارو و درمان و مراجعات بسیار به دکتر خدا به ما یک فرزند داد و اکنون فرزندم سه ماه است، چند روز قبل از حادثه پدرزنم به ما در شهریار آمد و گفت دختر و نوه اش برای عوض ...
کشتن شوهر با فرمان زن خیانتکار
بودکه با دلهره از من خواست خودم را به بیمارستان برسانم؛ من هم با مادرم تماس گرفتم و همراه او به بیمارستان رفتیم. همسر مقتول درباره علت خروج همسرش در روز جمعه از منزل به کارآگاهان گفت: شوهرم به همراه شریکش یک مغازه آپاراتی دارد؛ همسرم با شریکش هماهنگ کرده بود تا روزهای جمعه یک نفر از آنها به مغازه برود؛ یک جمعه همسرم استراحت داشت و یک جمعه شریکش؛ روز حادثه نوبت همسرم بود که به محل کار برود. حدود ساعت ...
متین از من خواست تا مادرش را ببینم وقتی به خانه همسایه رفتم او تنها بود و ...
...، سودای پزشک شدن را از سرم بیرون کردم ولی متین برخلاف قولی که به من داده بود، جشن عروسی اش را برگزار کرد و به زندگی مشترکش در طبقه بالای منزلشان ادامه داد. چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت مادرش راضی شده تا همسرش را طلاق بدهد و سپس از من خواست برای دیدن مادرش به منزلشان بروم اما وقتی آن جا رسیدم متین تنها در منزل بود و ... از آن به بعد او مرا تهدید به انتشار عکس ها و هایی می کرد ...
فرشته ای با چشمان سبز
می خواهم... همان که چشمان سبزی دارد! همسرش هم همین دختر را می خواست. مهری عجیب بر دل این زوج نقش بست. زوجی که سالها صاحب فرزند نشده بودند. از آن روز به بعد این دخترک فرشته زندگیشان شد. آرام ولی بسیار شیرین زبان... موهای مرد در گردش سخت چند ساله اخیر روزگار، یک باره سفید شده بود. هنوز صحنه تلخ مردی با جمجه ای شکسته از ذهنش بیرون نمی رفت. نمی دانست کی بعد از مدتها، دوباره به فرشته کوچولوی ...
بازگشت طلبه شهید پس از 34 سال به آغوش دخترش
مسیر سعی صفا و مروه همه اش با پدرم حرف می زدم. اصلاً انگار در این عالم نبودم و در یک عالم معصومانه و کودکانه ای حضور داشتم. آنجا با خودم تصمیم گرفتم اگر برگشت دور خودش بگردم و اگر جنازه اش پیدا شد، دور جنازه اش بگردم و همین باعث شد که تصمیم به طواف گرفتم. مرضیه آقاجانی احساسش بعد از شنیدن بازگشت پدر و زمانی که او را در آغوش گرفت را چنین بیان می کند: دو روز است هر کسی که به من پیام می دهد، هم تبریک ...
قطعه قطعه کردن زن جوان به خاطر یک وسوسه شیطانی
روز قبل از حادثه مجدداً با او تماس گرفته و در نبود همسر و بچه ام خواستم که به منزلم بیاید. همسر و فرزندت کجا بودند؟ من و همسرم صاحب فرزند نمی شدیم و پس از دارو و درمان و مراجعات بسیار به دکتر، خدا به ما یک فرزند داد و اکنون فرزندم سه ماه است، چند روز قبل از حادثه پدرزنم به منزل ما در شهریار آمد و گفت دختر و نوه اش برای عوض و کردن آب و هوا به شهرستان بروند که آنها به شهرستان ...