سایر منابع:
سایر خبرها
درسی انسان ساز از قیام حضرت امام حسین(ع) +تخفیف کتاب
در دامن مولایش امام حسین (ع) است عرض کرد: ای پسر پیامبر آیا به وعده ام وفا کردم؟ امام فرمود: بله، تو پیشاپیش من در بهشت هستی، سلام مرا به مادرم زهرا برسان . سپس سعید به شهادت رسید. این چنین بود که در آن شرایط سخت و دشوار و در وسط میدان جنگ ابی عبدالله و یارانش نماز اول وقت ظهر عاشورا را به جماعت اقامه فرمودند و در این راه یارانی شجاع و ازخودگذشته همچون سعید بن عبد الله حنفی بر اثر اصابت ...
کربلا در اشعار شاعران اهل سنت
بدعت مگو این کار را این سوگ آل حیدر است این خون به بی جا می رود از ابن سعد بی وفا، شامی و شمر پرجفا بر آل و بیت مصطفی چندین تعدّا می رود بغداد گردد لاله گون، در روز عاشورا به خون وز کاظمین آن سیل خون تا طاق کسرا می رود (صفی زاده، ص 76) *** لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است عشق بازی سر به میدان وفا افکندن است گر هواخواه حسینی ترک ...
علمداری که به وفاداری شناخته شد/ سقای تشنه لب چگونه رجز می خواند؟
. امام در صندوقچه را باز کرد، شمشیری آب دیده در آن بود. درهمین لحظه، عباس (ع) که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین (ع) متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس (ع) گفت: آری! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: جلوتر بیا! عباس (ع) پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود ...
اشعار ویژه شب عاشورا +اشعار زیبای خود را ارسال کنید
... کاش می شد بگیرد از شیرش حیف شیر رباب خشک شده جان مادر بیا و از پیش من نه طفلان بی پناه نرو هرکجا می روی برو اما سمت گودال قتلگاه نرو حسن لطفی ای سایه سرم، حسین، صبر کن، نرو حالا که مضطرم، حسین، صبر کن، نرو اصلاً خودت بگو که چگونه بدون تو طاقت بیاورم؟ حسین، صبر کن، نرو بی تو ...
اگر همه جامعه اهل احسان باشند کسی گرسنه نمی خوابد
...، یعنی زندگی کردن به گونه ای که به قول امیرالمؤمنین، کسی نیاید بگوید گرسنه ام است، یک لقمه به من بدهید. هیچ کس نیاید بگوید! کسی نیاید بگوید دخترم جهیزیه ندارد و دارد از وقت ازدواجش می گذرد. اصلاً امیرالمؤمنین می گویند: سطحی به وجود بیاید که کسی نگوید؛ اگر مردم دهانشان را باز کنند و درد خود را باز بگویند که خدا هیچ ثروتمندی را در قیامت آزاد نخواهد گذاشت و خیلی ها راحت باید به جهنم بروند. ...
شاعرانه های دهه شصت در کتاب دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز
چنین شد؟ تو دور از چشم من چه کردی، تو پنهان از من با خدا چه گفتی که دست خدا تقدیر را اینگونه رقم زد؟ اکنون که گذشته است کتمان نکن، بگو. من تمام وجودم لاله گوشی است که شنیدن یک کلام تو را لحظه می شمرد. تو چرا نگفتی که تصمیمی چنین گرفته ای؟ ما که با هم غریبه نبودیم، آشناتر از ما دو با هم در دنیا کسی نبود! ما که همیشه با هم بودیم چرا اینبار تنها برادر؟ چرا؟ سیدمهدی شجاعی در شهریور ماه سال ...
دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم
پیرِ جوان مُرده حق بده سخت است واژه یِ پسرم را ادا کُنَد آمد به پا بلند شود ، خورد بر زمین مجبور شد که خواهرِ خود را صدا کُنَد کارَش به التماس کشیده ولی چه سود باید حسین چند عبا دست و پا کُنَد مثل انارِ دانه شده ریخت بر زمین وقتی زِ خاک خواست تَنَش را جُدا کُنَد تا خیمه گاه جمعِ جوانان به خط شدند شاید که تکه تکه تنش جا به ...
او یک تنه تمام بنی هاشم من است ... با این حساب لشکرم از دست می رود
ستون حرم وقت خواب نیست با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست این مشک را بگیر و ببر خیمه و بگو یک قطره هم نبود وَ دیگر رباب نیست وقت غروب، بعد تو و قاسم و علی دیگر برای ناقه زینب رکاب نیست آن لحظه لااقل تو ز جا خیز و خود بگو بی رحم! جانشین النگو، طناب نیست حرفی بزن عزیز دلم، دق نده مرا این مشک پاره پاره برایم جواب نیست انتهای پیام/ ...
شخصیت معنوی حضرت عباس علیه السلام :
و از برجستگان در میان شهیدان سرافراز است. او کسی است که دست هایش زودتر از خودش به بهشت برین خداوند شتافتند و سر بریده اش به گونه ای ضربه دید که صورتش مشخص نبود.[8] امام سجاد(ع) نیز وقتی به کنار پیکر مطهر ابوالفضل العباس(ع) آمد، خطاب به او فرمود: و علیک منّی السّلام من شهیدٍٍ مُحتسبٍ؛ ای شهید مخلص راه خدا، سلام من بر تو باد ![9] 8- عبد صالح عبد صالح به معنی بنده نیکوکار خداوند ...
کرامات حضرت عباس (ع) مصیبت وارده
عرض سلام همان پیغام را آورد. حضرت رسول ص باز دستها را به دعا بلند کرده باز همان جواب را فرمودند: ملک برگشت . یک وقت دیدم ملائکه ای که در حرم بودند، یک مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله ای در بین شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب که نگاه کردم ، دیدم خود حضرت باب الحوائج علیه السلام که با همان حالی که در کربلا به شهادت رسیده اند دارند تشریف می آورند، به حضرت رسول ص سلام کردند و بعد ...
بهترین زیارت در محضر هر امامی، کدام زیارت است؟
الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ، امامت آن مطلبی است که از ناحیه خدا درست شده تا غنیمت، صدقات، حدود، احکام و امضاء مطالب، مرزها، نواحی و ...، همه در دست امام باشد. لذا می دانید مأمون الرشید آمد ادّعایی کند، گفت: پسر عم من، بگو فدک کجاست، تا آن را به شما بدهم؟ حضرت فرمودند: فدک، از این جا تا ...، بعد حضرت تاجیکستان، آفریقا و ... را اسم برد. او هم فهمید منظور حضرت این است که ما به ...
راهی برای شناخت خدا در 5 دقیقه
: فَأَینَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّٰهِ (البقرة، 115)، به هر طرفی که رو کنید، به خدا رو کرده اید. بس که هست از همه سو وز همه رو راه به تو/ به تو برگردد اگر راهروی برگردد امیرمؤمنان این را در دعای کمیل به یک سبک دیگر می گویند: وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ ، اصلاً نمی شود از حوزهٔ تو فرار کرد و هر جا بروم، به طرف توست! برگردم، باز هم به طرف توست! فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ ...
رمز موفقیت ما وفاداری بچه های هیات است/ از هر دو جناح زده شده ایم/ مادربزرگم جای پسر شهیدش مرا از مادرم ...
را جمعیت با او تکرار می کنند، این در ذهن من مانده بود، یکدفعه به ما گفتند محسن پاشو بخون، ما هم گفتیم چی بخونیم، گفتند مگر نمی خواستی مداحی کنی، گفتم می خواستم آقا ابراهیم ولی چیزی الان در ذهنم نیست، گفت بخون یا حسین بگو، ما هم رفتیم بالا بلند و کشیده گفتیم “یا”، دیدم این همه جمعیت نشسته اند هیچ چیزی نمی گویند و فقط همدیگر را نگاه می کردند، تعجب کرده بودند که نه بسم الهی گفتم نه چیزی، پشت ...
حکایت یک مسیحی تازه مسلمان شده از خدمت به پدر و مادر مسیحی اش
، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوک می خورند گفتم نه، با خوک تماسی دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بیرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت کن، کارهایش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئی ببر، لباس هایش را عوض کن، لقمه به دهانش بگذار! وقتی به کوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به مادر عمل کردم، به من گفت حقیقت را به من بگو آیا مسلمان شده ای؟ گفتم: آری و این همه خدمت و محبت به دستور ...
بسته شعر ویژه شب هشتم ماه محرم
میپاید آمدم زودتر از من او همه را او برداشت زخمهای بدنت از دو طرف مرتبط اند هر کسی نیزه ای از پشت زد از رو برداشت بین ِ میدان نشد اما وسطِ خیمه که شد آخرش عمه ی تو دست به گیسو برداشت بخدا خسته شدم آه کجایی اکبر کاسه ی زانوی من در طلبت مو برداشت عاقبت توی عبایی جگرم را بردم با چه وضعیتی آخر پسرم را بردم شعر غلامرضا ...
اشعار ویژه شب تاسوعا+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
زمین گیر دَرَد دشمن انداخته بین یلان شوری را یاد داده به همه رسم سلحشوری را رفتی و پشت سرت اشک حرم در آمد رفتی و پشت سرت چند قدم خواهر آمد خبر از تو که نشد گریه ی اصغر آمد باز با گریه بر او گریه مادر آمد پیش گهواره نشسته است عروس زهرا دختری گفت که باباست ولی واویلا تو زمین خوردی و جرات به حرامی آمد ...
مجموعه اشعار درباره مرگ
...> من یک بار مرگ را تجربه کرده ام یک نفر شبیه تو دست یک نفر که شبیه من نبود را گرفته بود ! باران هم می آمد علیرضا هدایت ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ از من زنی هنوز توی عکس های قدیمی با تو خوشبخت است به مرگ بگو می تواند اگر دستت را از دور گردن او هم باز کند رویا شاه حسین ...
واژه های تنت از رحل دو دستم افتاد...
اگر به من بگویند تشیع را در یک جمله خلاصه کن می گویم :" دین همه دین است". امیرالمومنین و حضرت فاطمه (س) مظهر کامل بودن دین هستند. این قرائت از تشیع مظلوم است و ما امروز در جامعه به یک چنین قرائتی نیاز داریم. انقلاب اسلامی حرکتی بود برای احیای این قرائت از دین. انسان کامل، امام دین کامل است. اگر دین ناقص شد و یؤمن ببعض و یکفر ببعض شد و عمره و عبادت و حج را قبول داشتیم اما جهاد با طواغیت و مستکبران و عدالت و ساده زیستی آن را قبول نداشتیم آن وقت است که دین شقه شقه می شود و دیگر نیازی هم به انسان کامل نیست. امامت برای این است که دین کامل را حفظ کنیم. ...
دردا پدر ز داغ پسر پیر می شود ...
بریزند در برابر من اگر فتاد عبورت کنار شطّ فرات بیار جرعه آبی برای اصغر من بپوش زخم سرت را به دستِ غرقه به خون اگر به دیدنت آید ز خیمه خواهر من ز حلقه های زره بیشتر رسد زخمت هزار پاره شود پیکرت چو حنجر من اگر چه فرق تو گردد دو تا به تیغ ستم یکی ست قبر تو و تُربتِ مُطهّر من عدو به گریه من خنده می زند؛ "میثم" تو گریه کُن ...
گزارش ایکنا از برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری شهید حججی در نجف آباد
طلبی در این سرزمین جاری شد. سردار سلامی تصریح کرد: شهید حججی همه محاسبات و معادلات دشمن را به هم زد، زیرا دشمنان تصور می کردند که ملت ایران از تعقیب آرمان های خود خسته شده اند، اما دشمن امروز چشم خود را باز کند و این دریای بی کران و خروشان و مواج جمعیت عاشق و دلداده را در خیابان های تهران، مشهد، اصفهان و نجف آباد در وداع با این شهید ببیند. این شهید حجت های بزرگی برای ما به همراه آورد و ...
سجاد محمدی:قبل از اینکه شاعر باشم، هیأتی هستم
.... نگویند آقا فلان مداح این جوری شد. دارند زحمت می کشند. ساعت خواب من، چند وقت است که جابه جا شده است. من معلم هستم. ساعت کار من 6 صبح تا چهار بعد از ظهر است. سه ماه است که اصلا با مدرسه خداحافظی کرده ام. فضای من و استرس قبل محرم، این اجازه را نمی دهد که درس بدهم. 10برابر همین استرس را مداح دارد. در یک محرم ما به اندازه کل سال یک خواننده کار می کنیم حیف است مردم به مداحی ساده نگاه ...
این است آن شهید که با بی زبانی اش
با وجودی که روی ناقه و در زنجیرم دلم از دور به تو هست؛ نیفتی پسرم هر طرف رفت سرت دست به آن سو بردم نیزه دارِ تو بُوَد مست؛ نیفتی پسرم در سفر شانه به شانه شده ای با عبّاس به تو حالا نرسد دست؛ نیفتی پسرم کاش با روسری غارتیِ من قدری روی نی، دورِ تو می بست نیفتی پسرم بیشتر جای خودت را سر نی محکم کن سفر شام به پیش است؛ نیفتی پسرم نیزه خم ...
سه سنگ فرهنگ و آیین عاشورایی بهبهان در گذر تاریخ
؛ نیست__خبردار *علی ساقی کوُ* بر دست جدا گشته نگاهش چو فتادی ... گفتا چه شد آن دست ، چه شد مایه ی شادی ... باز از تو نخواهم صف دشمن شکنی را ... از دست نده همسفر و هم وطنی را ... برخیز و ببین لشکر اسلام چو ایران ... بهمن پسر سعد فرامرز شهیدان ... شوقی سخنانش همه دُر است و جواهر ... از ماهِ بنی هاشمش این بوُد به خاطر ... یارب به ...
دهه هفتادی ها هم می توانند معادلات را بر هم بزنند!
سرجدا ، باید سرش را از قفا از تن جدا می کردند تا شاید گوشه ای از مظلومیت اباعبدالله(ع) را به تصویر کشد. محسن جان! خودت بگو.... چه با دل ها کردی؟ عجب محشری به راه انداختی! چه زیبا با دل ها سخن گفتی؛ دل این جماعت کربلایی بود کربلایی ترش کردی. محسن عزیز! خودت بگو.....چه می خواستی بگویی؟ چه دیده ها که بارانی کردی! چه سینه ها که صحرایی کردی! اصلا تو مفسر کربلا شدی.. شاید هم روضه مجسم ...
غوغای شهید حججی در ایران اسلامی
اگر اقبال به شما رو می کرد و می توانستی به زحمت فراوان سوار بشوی، فشارهای خاص مترو سبب آزار و اذیت می شد. حضور مسئولانه مسئولان و مقامات فراوانی نیز در این مراسم حضور داشتند؛ از سران قوای قضاییه و مقننه گرفته تاآیت ا... شاهرودی، سردار وحید، عارف و محسن هاشمی همه حضور داشتند و در کنار مردم برای بزرگداشت این روز به میدان آمده بودند و حتی برخی از آن ها مانند پرویز فتاح، رییس کمیته ...
نجات پاسدار مجروح بعد از یک هفته
، انگار دنیا را به او دادند؛ آرامشی به او دست داد و گفت: برادر، من یک هفته ای است اینجا افتاده ام؛ تو را خدا مرا با این اسب با خودت ببر ... چند تا سؤال که کردم متوجه شدم عضو سپاه سرپل ذهاب ... با شلیک گلوله ای عباس قهرودی را متوجه خودم کردم ؛ خودش را به ما رساند؛ وقتی صحنه را دید قرار شد او را به مواضعمان منتقل کنیم و از طریق بی سیم درخواست یک خودرو نمود. او را کول گرفتم تا آرام آرام به ...
غوغای تنی بی سر در ایران اسلامی
به گزارش ایرنا، تصاویر و نماهنگ ها دلخراش بود و تکان دهنده، تصویر اسارتت به دست داعش، چهره معصوم و نگاه مهربانت، وحشت قاتلت و امروز تصویر بوسه رهبر بر پیکرت. محسن جان، برادر رزمنده ام، شهید سر از تن جدایم، دیدی همه آمده بودند برای بدرقه ات، برای خوش آمد گویی به جسم بی سرت، برای همدلی با پدرت و غمخواری با همسرت و آرامش فرزندت. آمده بودند تا عزت و غیرت جوانان این دیار و شهادت و جسارت و ...
طبل عزا را بنواز ای فلک
با یاد کربلا ساکت می شود. یاد مصیبت آن ها، ما را آرام و راحت می کند. زیرا مصائب آن ها زیاد و تمام است. غم های ما کجا و غم های آن ها کجا؟ جای ما کجا و جای آن ها کجا؟ همه مصائب دنیا را به حساب کربلا بگذار؛ بگو با غصه کربلا، دیگر نمی ارزد که برای دنیا غصه بخوریم و محزون شویم. منبع:خبرآنلاین آیت ا... مرعشی نجفی (ره) یک وصیت عاشورایی مرحوم آیت ا... العظمی ...
حماسه مردم تهران در بدرقه فرزند ملت
روز گذشته مردم تهران پس از چند هفته چشم انتظاری، پیکر شهید مدافع حرم محسن حججی را بر روی دوش خود تشییع کردند. انتشار عکسی از لحظه اسارت شهید حججی به دست تکفیری ها، احساسات مسلمانان و ایرانیان آزاده در کل جهان را خدشه دار کرد و پس از آن، خبر به شهادت رساندن او، بیش از پیش، نام او را در بین مردم، منتشر کرد. حالا قطعاتی از پیکر او به کشور بازگشته و روز گذشته به طواف حرم مطهر ...
اگر خبر شهادتم را شنیدید علت آن را جز رحیمی خدا ندانید/خودتان را برای جنگ با اسرائیل آماده کنید+عکس
حضرت زینب بدان... حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید. پدر عزیزم همیشه و در همه حال الگوی زندگی و مردانگی ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار جگر گوشه اش علی اکبر حاضر شد... داغ تو بیشتر از داغ اباعبدالله نیست... پس صبور باش پدرم، می دانم سخت است اما می شود... مادر عزیزم ام البنین علیهاالسلام 4جوان ...