سایر منابع:
سایر خبرها
مهر قبولی شهادتش را از رهبر انقلاب گرفت
زندگی همراه و هم قدم بودید، مهم ترین دلیلی که باعث شد تا شهید به این مقام برسد چه بوده است؟ همسر شهید: همان ویژگی که همه شهدای مدافع حرم داشته اند؛ احترام به پدر و مادر. فیروز خیلی به پدر و مادر احترام می گذاشت. به طور کلی احترام گذاشتن به دیگران خیلی برایش اهمیت داشت. در بحث کاری هم خیلی حساس بود. مثلا استفاده از ماشین یا تلفن اداره را برای خودش مجاز نمی دانست. یک روز شنیدم که شخصی، چند ...
امام بر هر چیز در زندگی ما مقدم است/ عشق به امام، رمز وفاداری
شعار سال : اینکه انسان به امام و پیشوای خود عشق بورزد و او را از خود بیشتر دوست بدارد، آموزه ای است که اگر بدان بی توجه باشیم، هرگز نمی توانیم مانند یاران امام حسین (ع) در کربلا تا پای جان در رکاب دین بمانیم. باید ابتدا از خود آغاز کنیم ودیندار واقعی باشیم و اکنون که در دوره غیبت به سر میبریم، دیندار واقعی بودن را به فرزندانمان بیاموزیم، اگر واقعا منتظر ظهور حجت خدا هستیم. در خصوص ...
دهم محرم؛ عاشورا؛ روز معرفت، محبت، حماسه و سوگ
.... همه خوبی و همه پلیدی، و هستی نظاره گر صحنه ای که تماشایی ترین و زیباترین صحنه ممکن در آفرینش است. حادثه (اسوه) در آستانه تکوین بود. (مصباح) در نهایت درخشش خویش ایستاده بود و بر ساحل دشتی که پا به پای افتاب ارغوانی تر و داغ تر می شد، (سفینه) رهایی پهلو گرفته بود. عاشورا بود. همه چیز بود. خدا بود و انسان و شیطان. ایمان بود و عصیان. عشق بود و نفرت و دیگر بار فلسفه وجود و آفرینش، نه در ...
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد...
نه این که امام حسین از سرنوشت این حرکت بی اطلاع بود؛ نه، اینها امام بودند. مسئله ی معرفت امام و علم امام و آگاهی وسیع امام بالاتر از این حرفهائی است که ماها در ذهنمان میگنجد؛ بلکه به معنای ترسیم یک دستورالعمل می ایستد، تسلیم نمیشود، مردم را به یاری میطلبد، بعد هم وقتی یک عده ای پیدا میشوند که همان اهل کوفه باشند و اظهار میکنند که حاضرند در کنار آن بزرگوار در این راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت میکند و به طرف آنها میرود؛ بعد هم در میانه ی راه پشیمان نمیشود. ...
طنین فریاد یا حسین درآسمان خونین عاشورا
.... چشم های دوستداران سیدالشهدا(ع) امروز اشک بار است ، اشک هایی که درس عبرتی است برای یزیدیان زمان، یزیدیانی که امروز گمان می کنند می توانند عشق به ولایت و امامت را از ما بگیرند اما زهی خیال باطل. سیاه پوشان داغدار حسینی امروز سینه زنان در سوگ مولایشان ثابت کردند که صدای حسین بن علی(ع) با گذشت سالیان سال هنوز زنده است و نخواهد مرد، یزدیدیان زمان افکار شوم شان را فراموش کنند ...
مداح امام حسین(ع) را بدنام نکنیم/ مداحی که مقابل صادق شیرازی ها موضع نگیرد چوب دو سر نجس است
می کند و این درخت همه ساله با نوای هر که در دستگاه حسین(ع) می خواند و تلاش می کند تازه نگاه داشته می شود. یکی از مداحان معروف استان گلستان نیز حاج مهدی مختاری است که در دستگاه اباعبدالله(ع) به گفته خودش نوکری می کند، در ذیل گفتگوی مشروحا پاسرو با این مداح حسینی(ع) را از نظر می گذرانید. +از چه سالی مداحی برای امام حسین(ع) را انتخاب کردید و از شیوه پیوستن خود به این وادی را ...
خادمان کوچکی که یک هیئت را می چرخانند
و یارانش با دوستانم حرف می زدم. دوستم گفت این موضوع برای 1400 سال پیش است. دیگر ول کنید. بهش گفتم پس تو عشق به امام حسین نداری. اگر عشق به امام حسین در دلت جاوید باشد. هیچ وقت این حرف را نمی زدی. اگر امام حسین آن روز قیام نکرده بود. ممکن بود بدترین دین را داشته باشی. یزید همه جور فسادی می کرد و ممکن بود ما هم آدم مفسدی بشویم و جایمان در جهنم باشد. پس امام حسین آمد تا قلب های ما را پاک و بهشتی کند ...
اشعاری که حضرت عباس(ع) در کربلا به عنوان رجز خواند
...، جنگ سنگینی با شما می کنم، و در دفاع از فرزند پیامبر(ص) جانفشانی می نم. آن قدر با شمشیر هندی بر شما می زنم تا دست از جنگِ با مولا و سرورم بردارید. من عباس، صاحب عشق و محبت اهل البیت هستم، فرزند امام علیِ طاهر و پاکیزه (ع) و تأیید شده خداوندم. (مقتل الحسین و مصرح اهل البیت: 90) قندوزی حنفی نوشته است: آن حضرت، زمانی این رجز را می خواند که تیرهای فراوانی به بدنش ...
غصه های خونین کربلا...
می شود و اشکت بسان ابر خطاپوش می بارد، اینجا سرزمینی است که غم رهایت نمی کند. وقتی دست هایت را در پنجره های ضریح 6 گوشه گره می زنی، قلبت جلا می گیرد، اشک می ریزی و اشک و اشک و اشک و می گویی ˈالسلام علیک یا اباعبداللهˈ...' اینجا قطعه ای از بهشت است؛ بهشتی که زینب (س)، همان عمه یتیمان و الگوی صبر، به زمین و زمان ثابت کرد که کربلا یک قصه نیست، واقعیتی است که تا ابد در جان زمین خون می گرید ...
چگونه نهضت عاشورا، در قلب تاریخ پایدار و جاودانه ماند؟
که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوه های همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است. عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود... راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد، راه ...
گلچین بهترین اشعار درباره حسادت
غیر من آنجا دگری می آید فصیحی تبریزی ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ حسود نیستم اما خودت ببین حتی چراغ خانه مهتاب بی تو روشن نیست مژگان عباسلو شعر نو در مورد حسادت برای من دوست داشتن آخرین دلیلِ دانایی ست اما هوا همیشه آفتابی نیست عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست و من گاهی اوقات مجبورم ...
امروز عاشوراست/ آخرین لحظات امام حسین(ع)چگونه گذشت
بلند کرد و عرض کرد: إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلی وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرَهُ خدای من! تو آگاهی که اینان کسی را می کشند که در روی زمین پسر پیامبری جز وی نیست. سپس تیر را بیرون کشید. خون همچون ناودان جاری شد. دستش را بر محلّ زخم گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید و قطره ای از آن به زمین بازنگشت! بار دیگر دست را از خون پر ...
اشعار ویژه شام غریبان+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
الزمان تو باشد نشسته ای لب گودال ، آفتاب ببینی عجیب نیست که در خاک آسمان تو باشد بخوان که خطبه ی تو آفتاب آل رسول است کنون صدای علی تیر در کمان تو باشد علی سلیمانی چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت از پیرهن نداشتنت گریه ام گرفت با دیده های سرخِ جگر مثل مادرم هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت ...
ضرورت زدودن غبار فراموشی از سیمای آیین های سنتی و اصیل عزاداری خطه خورشید
شهرستان های خلیل آباد و کاشمر وجود دارد که باید آن را با حمایت های مادی و معنوی دستگاه های متولی فرهنگ دوباره احیا کرد. اما نماد دیگر محرم هیات ها و دسته های عزاداری است که در کنار همه تفاوت ها در مشهد رنگ و بو و جلوه ای خاص و متفاوت از سایر نقاط کشور و حتی استان داشت. آن روزگاران دهها و صدها هیات کوچک و بزرگ با نظمی خاص مسیر بازار ‘زنجیر’، بازاری قدیمی و سنتی در مشهد را که این روزها ...
شب است و بوی جدایی زخیمه ها آید...صدای ناله زینب زنینوا آید..
یاران غیر بنی هاشم، مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: آیا ما از تو دست برداریم؟ آنگاه ما چه عذر و بهانه ای در مورد حق شما به پیشگاه خدا ببریم؟ آگاه باش به خدا دست از تو بر نمی دارم تا نیزه به سینه دشمن بکوبم، و آنها را به شمشیر بزنم تا قائمه شمشیر در دستم می باشد و گرنه سنگ به سوی آنها پرتاب کنم، سوگند به خدا دست از تو بر نمی دارم تا خدا بداند که ما حرمت پیامبرش را درباره تو رعایت نمودیم و اگر مرا هفتاد بار ...
گلچین بهترین اشعار درباره غربت
همدمی نه آشنایی باباطاهر ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ ای روح! درین عالم غربت چونی بی آن همه پایگاه و رتبت چونی سلطانِ جهانِ قدس بودی، اکنون در صحبتِ نفس شوم صحبت چونی عطار ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ وجود مردم دانا مثال زر طلی است که هر کجا برود قدر و قیمتش دانند بزرگ زاده نادان به شهر وا ماند ...
ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین -پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین
شاه و گدا همه را دست به دامن حسین است امروز امام حسین(ع) به مروان گفت تو دروغ گفتی و با پیشنهاد قتل من به او مرتکب گناه شدی و با این حرفی که پیش آمد امام حسین(ع) صراحتاً گفت من با شخصی مثل یزید بیعت نخواهم کرد و از نزد والی مدینه بیرون رفت. فردا صبح مروان را در شهر دید، مروان به امام حسین(ع) گفت اگر با یزید بیعت کنی این به نفع دین و دنیای توست، امام حسین فرمود انا لله و انا الیه راجعون ...
زیارت امام حسین (ع) از زبان امام زمان (عج)
مَنْ بَغی عَلَیْک َ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ، سلام کسی که اگر با تو در کربلا می بود، با جانش (در برابرِ) تیزیِ شمشیرها از تو محافظت می نمود، و نیمه جانش را به خاطر تو به دست مرگ می سپرد، و در رکاب تو جهاد می کرد، و تو را بر علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو می نمود، و جانش ...
وقتی همه از آتش فرار می کنند ما به سوی آتش می رویم/ آتش نشانان، نشان عشق و ایثار بر دوش دارند
... متن این گفتگو را در ادامه می خوانید: مرآت- جناب مرادی چه شد که شغل آتش نشانی را انتخاب کردید؟ مرادی- واقعیت امر این است که من عاشق آتش نشانی بودم چراکه ایثار و معنویت زیادی در آن احساس می کردم. از سال 67 وارد این شغل شدم و با این که در آخرین سالهای فعالیتم قرار دارم خدا می داند آنقدر به این شغل علاقه دارم که دوست ندارم بازنشسته شوم. مرآت- آتش نشانی جزو مشاغل ...
آثار راهبردی سنت حسنه اهدای خون در ایام محرم از منظر آیت الله العظمی مکارم
السلام به عنوان الگوی کامل زندگی، در راستای اصلاح مفاسدی که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه رخ داده بود دست ردّ بر سینه یزید برای بیعت با او زد، و تصمیم گرفت با بازگرداندن نظمِ لازمِ سابق به زندگی فردی و اجتماعی مردم، خاطرات وسنّت های دوران حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زنده کند.[5] آن حضرت با تقدیم خون خود این وظیفه بزرگ را انجام داد و درخت نوپای اسلام را آبیاری کرد ...
شاعران هم باید روی منبر بروند
شد؟ خاطره ای هست که شما را به این مبدا ببرد؟ در دوره راهنمایی در مدرسه کارگاهی داشتیم که یکی از معلمان به نام آقای ارجمند مسئولش بود. در این کارگاه هر هفته برای ما داستان و شعر می آورد و از ما می خواست که درباره آن داستان حرف بزنیم و بنویسیم. به مرور چون دید که این گروه توانایی بیشتری از بقیه دارد داستان های سال های بالاتر را می آورد و ما نقد می نوشتیم. یادم می آید یک بار داستان خسرو را ...
صحرای بلا به وسعت تاریخ است؛ اگر با مرگ انس نگیری، امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد
: قسم به ذات خداوند که واگذارت نخواهیم کرد تا او بداند و ببیند که ما حرمت پیامبرش را در حق تو که فرزند و وصیّ او هستی، حفظ کرده ایم. والله، اگر بدانم که کشته خواهم شد، آنگاه جان دوباره خواهم یافت تا پیکرم را زنده بسوزانند و خاکسترم را برباد دهند و این کردار را هفتاد بار مکرر خواهند کرد تا از تو جدا شوم، دست از تو بر نخواهم داشت تا مرگ را در خدمت تو ملاقات کنم. و اگر اینچنین است، چرا الحال از شهادت ...
اشعار بارانی (زیباترین اشعار در مورد باران)
همه مردم شهر، زیر باران باید رفت دوست را، زیر باران باید دید عشق را، زیر باران باید جست سهراب سپهری ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ حکایتِ بارانِ بی امان است این گونه که من دوستت می دارم شوریده وار و پریشان باریدن بر خزه ها و خیزاب ها به بی راهه و راه ها تاختن بی تاب، بی قرار دریایی ...
شعر عاشورایی (شعر مصائب اهل بیت در کربلا)
... خواهر خون خدا در عصر ظلم در لطافت بوسه پیغمبری در سخن همتا زتیغ حیدری در شب شام غریبان بار باب کودکان گریه را بردی به خواب دست تو گهواره دار ناله بود دامنت تسکین بغض لاله بود نوردادی آن شبان شوم را خواب کردی ضجه کلثوم را در نگاه سرخ تو گل جان سپرد روبه روی چشم تو، خورشید مرد ...
روزی که مشک نبودم!
... و باز پروازم دادند. این بار با دندان هایش مرا محکم گرفت. آن دست دیگر، آن دست معطر چه شد؟... . نگاه او هنوز لبریز از عشق و امید و انتظار بود. صورتش می درخشید. لبانش را به هم فشرد و مرا محکم گرفته بود. اگر قلب داشتم به شدت می زد. هنوز تیر ها می باریدند. راستی چه خواهد شد؟ کودکان آرام و منتظر، تشنه و گرما زده آب می خواستند. ...
درسی انسان ساز از قیام حضرت امام حسین(ع) +تخفیف کتاب
تحفه بر حضرت معبود نماز است نماز شاه عطشان که همه عاشق و دیوانۀ اوست گفت عز و شرف وجود نماز است نماز نزد میزان عمل موقع دیوان حساب قاضی و شاهد و مشهود نماز است نماز مقدمه انسانی که به نماز می ایستد و تکبیر می گوید خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می شمارد، به یاد نعمت های فراوان او می افتد، حمد و سپاس او می گوید، او را به رحمانیّت و رحیمیّت می خواند، به یاد روز ...
رسول نجفیان: یک خواب باعث شد تا هر سال عرض ادبی به پیشگاه امام حسین(ع) داشته باشم
نتوانستند محرم را از ما بگیرند. سال ها بر سر این مردم موشک های بزرگ می بارید و خیلی ها می گفتند همه چیز تغییر می کند اما قدرت امام حسین(ع) باعث شد تا مردم سال های جنگ را تحمل کنند. الان هم اگر قرار باشد کوچکترین خطری باورها و ایمان ما را تهدید کند، جوانانمان به سوریه می روند و می جنگند تا چنین اتفاقی رخ ندهد. از سوی دیگر می بینید که هر سال عظمت عاشورا بیشتر می شود. درست است که عده ای برای نان خوردن ...
اشعار ویژه شب عاشورا +اشعار زیبای خود را ارسال کنید
کوفه حسین پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که رضا قربانی قدم قدم زحرم میشوی جدا برگرد بدون خواهر خود میروی کجا برگرد به پای تو همه گیسوی من سفید شده نزن به سینۀ من دست رد اخا برگرد به گردنت به خدا حق مادری دارم به حرمتی که بُوَد ...
شاعرانه های دهه شصت در کتاب دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز
از آن به شجاعت تعبیر می شود. شجاعتی که نویسنده با هوشمندی، بستر بیان آن را یک کودک که خردترین واحد اجتماعی ملموس در جامعه به شمار می رود انتخاب کند تا در ذهن مخاطبش آن را در وجود تمامی مردان بزرگ تر از او نیز تداعی کند؛ کودک این داستان مردی است که هوشمندانه و شجاعانه مرگ را حس کرده و به جان می خرد تا به شکلی نمادین و استعاری آن را به یک کل تسری دهد. شجاعی در داستان دو کبوتر، دو پنجره، یک ...
او یک تنه تمام بنی هاشم من است ... با این حساب لشکرم از دست می رود
ریختند تاریک شد به چشم تو دنیا چهار بار حالا صدای توست که در گوش بادهاست پشتم شکست،"اَشهَدُ اَن لا ..."، چهار بار تو سربلند می شوی؛ از جا بلند شو قرآن بخوان به حُرمت سرها چهار بار در صور خون دمید خدا و به پا شده ست در این زمین، قیامت عُظمی، چهار بار حجت الاسلام محمدجواد غفورزاده، متخلص به "شفق" یکی دیگر از ...