سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف گیری مرگبار به سبک فیلم های هالیوودی +عکس
، این بار ضربات چوب دستی را به سر و صورتش زدم تا این که ساکت شد. او را پایین آوردم و متوجه شدم نفس نمی کشد. از کانکس بیرون آمدم و با نیسانم از کارگاه خارج شدم. عامل جنایت ادامه داد: در این مدت نیز در شهر های جنوب کشور، بدون این که خانواده ام از مکانم اطلاع داشته باشند زندگی می کردم تا این که چند روز پیش، پس از مراجعه به تهران به اردوگاه فشافویه منتقل شدم. آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم ...
قصاص برای مردی که سرقت مسلحانه کرد
سال زندان و به جرم قتل به قصاص محکوم شد. اما دیوان عالی کشور رأی را تأیید نکرد و پرونده برای رسیدگی بیشتر به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست عبداللهی ارسال شد. در جلسه دادگاه اولیای دم رضا در جایگاه ویژه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند و گفتند: این مرد پس از قتل پسرمان متواری شد و ما نشانی از او نداشتیم اما شاهدان گفته بودند جلال پسرمان را به قتل رسانده است. ما نتوانستیم جلال ...
مرد معتاد در معرکه مرکز ترک اعتیاد راز یک قتل را فاش کرد/ از سقف آویزانش کردم و باچوب به جانش افتادم
صادر شد. در ادامه تحقیقات کارآگاه جنایی اطلاع یافتند قاتل فراری در کمپ ترک اعتیادی واقع در فشافویه بسر می برد. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم - معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ- گفت: کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت با اطلاع از موضوع وارد عمل شده و متهم را به اداره آگاهی انتقال دادند. قربان که در تحقیقات مقدماتی منکر جنایت بود، ساعاتی بعد لب به اعتراف گشود و به قتل به ...
مثله کردن جسد آزارگر همسر پس از نبش قبر+عکس
کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی برگزار شد. در ابتدای جلسه، رئیس دادگاه با بیان این که به دلیل مشخص نبودن هویت اولیای دم، معاون قوه قضاییه به پرونده وارد شده و درخواست دیه کرده است، فاروق را به جایگاه فراخواند. نقشه قتل و مثله کردن جسد آزارگر همسر او گفت: چند روز قبل از حادثه، راحله از خانه بیرون رفته بود اما وقتی برگشت، آثار خراش روی دستانش بود. پرسیدم چه ...
سکوت قاتل خانم معلم شکست
درباره انگیزه اش از قتل گفت: مقتول از مغازه من خرید می کرد و پس از مدتی دچار اختلاف مالی شدیم. روز حادثه با او تماس گرفتم و به بهانه حل مشکلمان با او قرار گذاشتم. او را به محلی خلوت کشانده و با ضربه سنگ به سرش کشتم. بعد جسد را به باغم برده و دفن کردم. وی ادامه داد: چهار ماه بعد به محل دفن جسد رفتم و استخوان های بزرگ باقی مانده در محل را برداشته و پودر کردم و داخل جوی آب ریختم. ...
اعتراف قاتل فراری در کمپ ترک اعتیاد
نگهداری مواد را اعلام کند اما مقاومت کرد. در ادامه با چوب دستی ضرباتی به بدنش زدم که در این مرحله کیوان اعتراف کرد که مواد را در اختیار دو نفر از دوستان کارتن خوابش قرار داده است؛ به سرعت سراغ آنها رفتم ولی آنها عنوان کردند که کیوان هیچ گونه موادی به آنها نداده است. چطور کیوان را به قتل رساندی؟ وقتی دیدم کیوان در زیر شکنجه ها دروغ گفته است، عصبانی شدم و به کانکس برگشتم و از شدت ...
عبدخدایی: نواب صفوی شرایط زمان را نمی شناخت
، یک روز داشتم می رفتم مدرسه، در خانه ما دق الباب شد، پدر گفت داری می روی مدرسه در را هم باز کن، من در را باز کردم دیدم همان عکس است. گفت آقا جان خانه است؟ گفتم بله گفت بگو نواب است! من در ذهنم بود به پدرم گفتم که نواب صفوی است، گفت بیرونی را باز کن، ببین صبحانه خورده است یا نخورده، به مادرت هم بگو صبحانه را آماده کند. من رفتم مدرسه، ظهر که از مدرسه آمدم پدرم نواب صفوی را به یک آقا ضیا نامی که از ...
مرد کرجی 6 روز با جسد زن جوانش زیر یک پتو خوابید!
.... چشمانم را که باز کردم، دیدم همسرم پایش را روی گردنم گذاشته است. وحشت کرده بودم او را هل دادم که کناری افتاد. به زور می گفت بلند شو برویم شیشه بخریم. من هم عصبانی شده و با دستانم گلویش را گرفتم که بیهوش شد. روز بعد شیشه خریدم و به خانه آمدم. چند بار همسرم را صدا کردم تا بیاید مواد بکشد اما جواب نداد. به سمتش رفتم و متوجه شدم مرده است. دو روز در کنار جسد می نشستم و با همسرم حرف می زدم. شب ها هم ...
خانم معلم جوان را کشتم و در گودالی در باغ دفن کردم
های زن گمشده دریافتند اوآخرین بار با فرش فروش 38 ساله ای به نام سیامک تماس گرفته است. با کشف این سرنخ، متهم دستگیر شد و در نخستین بازجویی ها به قتل اعتراف کرد. او به مأموران گفت: آن روز سحر به مغازه ام آمد. به خاطر معامله ای که با هم داشتیم او را به بهانه ای به باغی بردم وپس ازمشاجره ای شدید، با سنگ او را کشتم. سپس گودالی داخل باغی درحوالی نظرآباد کندم وجسدش را دفن کردم. چهار ...
جزئیات قتل معتاد در بزرگراه چمران
، بدون اینکه خانواده ام از مکانم اطلاع داشته باشند زندگی می کردم تا نهایتا چند روز پیش، پس از مراجعه به تهران در حالیکه بلامکان بودم به اردوگاه فشافویه منتقل شدم. آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم تا شاید شناسایی نشوم اما در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شدم. بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه باجرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت قرار بازداشت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ...
تهران هفته را با پنج خودکشی آغاز کرد
خانه او رفتم. در زدم اما صدایی از داخل خانه نمی آمد. من دوست صمیمی نیلوفر بودم، به همین دلیل کلید خانه او را داشتم، در را باز کردم و به اتاق او رفتم. وقتی درِ اتاق را بازکردم، دیدم که روی تخت افتاده و نفس نمی کشد. در ادامه تیمی از ماموران جنایی همراه با بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند. در همان بررسی های ابتدایی مشخص شد علت این مرگ مشکوک به خودکشی بوده است. شواهد و مدارک موجود در ...
روایت خبرنگار 2 دلاری از پایتخت جنگ جهان
جز برگشت نداشتم... . با سلام و صلوات و زیرنگاه های بشاراسد به مرز برگشتیم. این بار بیشتر منتظر ماندیم. ولی به راحتی اتوبوس رد شد و مامور کنترل پاسپورت دوباره رشوه گرفت. از در جلو اتوبوس وارد و از در وسط خارج شد. به همین سادگی. آن هم فقط با 2 دلار. به عباس گفتم انتظار داشتم حداقل 100 دلار بیارزم. یعنی با 10 هزار تومان وارد و خارج شدم. با خنده گفت همین قدر می ارزی! کسی از من نپرسید داعشی ...
مرگ و زندگی 4 قاتل تأیید شد
. اختلاف نظر برای همه رفیق ها پیش می آید، اما افشین حاضر به گذشت نبود روز حادثه با گاز اشک آور به طرفم حمله کرد. در پایان هیئت قضایی پس از شور، متهم را بنا به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند و این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه 24 دیوان مهر تأیید خورد. قتل قبل از سرقت مسلحانه دومین متهم که حکم مرگ وی تأیید شده، مرد 32 ساله ای به نام رضا است که بیستم ...
رجزخوانی قاتل فراری برای معتادان دستش را رو کرد
من حساب ببرند که به آنها گفتم من آدم خطرناکی هستم و یک سال قبل مردی را به قتل رسانده ام. بعد فهمیدم آنها موضوع را به رئیس مرکز و مأموران پلیس اطلاع داده اند. سابقه داری ؟ فقط یک بار به خاطر حمل مواد که برای مصرف همراه داشتم بازداشت شدم و چندماهی به زندان رفتم. اگر دستگیر نمی شدی امکان داشت خودت را معرفی می کردی ؟ ابتدا به این موضوع فکر نمی کردم، اما بعد ها عذاب وجدان گرفتم. تصمیم داشتم بعد از پاک شدن سراغ خانواده اش بروم. او راحت شد، اما من باید در انتظار مرگ روز شماری کنم. ...
مردی دوستش را به خاطر پول کشت
اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی قرار گرفت. صبح دیروز، در ابتدای جلسه، پدر مقتول درخواست قصاص کرد. سپس متهم 24 ساله در جایگاه ایستاد و گفت: وحید از دوستان من بود و همیشه با هم بودیم. چند روز قبل از حادثه مبلغی به او قرض دادم تا چیزی برایم بخرد، اما این کار را نکرد. هر چه سراغ پولم را گرفتم اعتنایی نکرد و حتی به تماس هایم هم جواب نداد. روز حادثه به پارک ...
معتاد بزرگراه چمران چگونه کشته شد؟
بلامکان بودم به اردوگاه فشافویه منتقل شدم. آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم تا شاید شناسایی نشوم اما در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شدم. بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه باجرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت قرار بازداشت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ...
بهناز جعفری از کار و زندگی شخصی اش گفت
زبان او را که دیدند گفتند بد نیست این نقش را شبنم بازی کند. دستیارشان تماس گرفتند و گفتند ما یک جابه جایی داریم و شما فلان نقش را به جای مژگان بازی کنید. بسیار متعجب و ناراحت شدم و سریعا رفتم سر لوکیشن که خانه با شکوه آقای کیانیان در آن فیلم بود. میز شام چیده بودند و آقای کیانیان هم بود. آقای فرمان آرا موسیقی بتهوون گذاشته بود. با توپ پر رفتم پیش شان و گفتم من باید این نقش را بازی کنم ...
تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
یک روز منفجر می شود ونمی توان جلوی آن را گرفت. من در جلسه ای در تلویزیون شرکت کردم که آقای میرباقری آسیب های اجتماعی را برمی شمردند و معتقد بودند که آسیبهای اجتماعی بسیار زیاد هستند و جامعه از نظر اجتماعی به نوعی فروپاشیده شده است.. به نظر من از نظر اخلاقی جامعه ما در حال رفتن به ناکجا آباد است و متاسفم که بگویم به سیاستهای فرهنگی ارتباط دارد. موضوعات مهم فرهنگی مورد ...
هم نفس صخره و طوفان
همان محمود کاوه فرمانده نامدار سپاه در کردستان بوده. 9- به عشق دیدن کاوه درس و دانشگاه را رها کردم و راهی کردستان شدم. وقتی در ساختمان اداری قرارگاه حمزه موفق شدم نامه ماموریت به تیپ شهدا را بگیرم با خوشحالی و لب خندان رفتم کنار جاده وایستادم تا برم مهاباد مقر تیپ، یک ماشین ایستاد کنارم و گفت، کجا می ری برادر؟ گفتم تیپ شهدا. گفت، بیا بالا که هم مسیریم ،توراه از من پرسید حالا چرا تیپ شهدا ...
جزئیات قتل وحشتناک دانشجوی دختر پزشکی
. پس از قتل کجا رفتی؟ به خانه بازگشتم و از همان ابتدا عذاب وجدان داشتم؛ ولی می ترسیدم که حرفی بزنم و حتی با خانواده همسرم به پلیس آگاهی رفتیم و پیگیر ماجرا شدم اما دیگر نتوانستم سکوت کنم؛ روز جمعه به قتل همسرم اعتراف کردم. خانواده همسرت وضع مالی خوبی داشتند؟ در یک سطح بودیم، پدر من بازنشسته بود و خانه برای خودمان بود ولی خانواده همسرم در یک خانه اجاره ای زندگی می کردند. انتهای پیام/ ...
یک روز با فرهاد رهنما، رئیس هیات مدیره پلار و گروه رهنما
بیابان بود. چادر زدیم و خودمان تاس کباب درست کردیم. من هم که اولین بار بود از پدر و مادرم جدا می شدم تا صبح گریه می کردم. خوشبختانه پدربزرگم در تهران هم در خیابان کاخ آن زمان یک ملک بزرگ پنج هزار متری داشت که بعد یک هفته اردو رفتم آنجا. در حینی که فرهاد دوران نوجوانی را طی می کند پدرش هم خط ابداعش را به صنعت می رساند. جنگ جهانی دوم تمام شده است و ارتش متفقین که جنوب را ترک می کنند چوب حراج ...
متهم: پایپ شکسته منجر به درگیری خونین شد
ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان اولیای دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم بنا به دستور ریاست دادگاه در جایگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل به خانه یکی از دوستان یزدان دعوت شدم و با هم به آنجا رفتیم. وقتی وارد خانه شدم بساط قمار پهن بود. با آنها همبازی شدم که حین بازی ناگهان بی هوش روی زمین افتادم. سابقه بی هوشی داشتم و برایم ...
رفیق کشی به خاطر پایپ!
، خواستار صدور حکم قانونی برای متهم شد. سپس پدر مقتول به عنوان ولی دم در برابر قضات ایستاد و از دادگاه قصاص متهم را تقاضا کرد. در ادامه جلسه مجید در جایگاه ویژه ایستاد و در دفاع از خود گفت: قبول دارم که عباس را به قتل رساندم اما قصد کشتن او را نداشتم. مدتی پیش مقداری پول به مقتول داده بودم تا برایم چیزی بخرد اما او طبق قرار رفتار نکرد و هربار که با او تماس می گرفتم، پاسخ تماس هایم را نمی داد. ...
خواننده من و بارون در گفتگویی متفاوت از دنیای موسیقی و ناگفته های این روزها و آینده اش پرده برداشت
شما با این ارکستر منتشر شد بعضی ها می گفتند که بابک نمی تواند با چنین گروهی کار کند چون برخی از آنها پیشکسوت هستند و سن بیشتری نسبت به سایر اعضا دارند. رضا خانزاده برای حفظ گروه خیلی تلاش کرد. در مواردی من دلسرد می شدم ولی من به گروه و رضا خانزاده اعتماد کردم. شاید اگر به من بود با این ارکستر فقط دو سال کار می کردم. وقتی هر کسی در یک گروه ستاره است، راضی کردن همه کار سختی است. در روزهای اول ...
موسیقی در این چهاردیواری ها می میرد
توانستم ساز بادی بزنم و بعد عاشق ابوا شدم. چه شد بچه ها ابوا زدند؟ زمانی که ازدواج می کردم به همسرم گفتم تو زن دوم منی. من با شغلم و سازم ازدواج کرده ام. خوشبختانه چون همسرم هم نوازنده بود متوجه منظور من می شد. دو فرزندم ویولن می نواختند و به هنرستان نمی رفتند. من مسیرهای طولانی در زمستان رفت وآمد می کردم و به کلاس موسیقی می بردمشان اما احساس کردم دل به کار نمی دهند. یک روز به آنها گفتم ...
درخواست قصاص داماد آدمکش
کردند به ایران بیایم. بالاخره با اصرارهای آنها به ایران آمدیم؛ اما به محض ورود به ایران رفتارهای خانواده همسرم تغییر کرد. در این مدت حتی به دادگاه هم شکایت کردم و چند بار به سفارت افغانستان رفتم و خواستم به من کمک کنند که همراه همسرم به افغانستان برگردیم. روز حادثه با پدر زنم به سفارت افغانستان رفتیم و قرار شد من همراه زن و بچه هایم به افغانستان برگردم. وقتی مادر زنم از موضوع با خبر شد شروع به داد و ...
می خواهند سینمای خصوصی نابود شود
.... فردای آن روز به یکی از دفاتر سینمایی رفته بودم، جایی که محال بود کسی مرا آنجا پیدا کند. بعد از ورود به دفتر، صاحب آن دفتر، گوشی را برداشت و گفت خانم میلانی، از ارشاد با شما کار دارند. پشت خط آقای خاکبازان بود. گفت: آب دستته بذار زمین و فورا بیا ارشاد . که ای کاش نمی رفتم چون شش ماه و نیمه آبستن بودم. به دفتر ایشان که وارد شدم شروع کرد به تهدید و حرف هایی زد که شایسته یک مدیر کل نبود. همان ...
وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و فیلم گرفت / حبیب را باید می کشتم
به خانه دعوت کرد.وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و از جنایت سیاه فیلمبرداری کرد. از آن روز به بعد حبیب تهدیدم می کرد اگر به شوهرم حرفی بزنم فیلم را درشهریار پخش میکند و آبرویم را می برد. تا اینکه بعد از مدتی ماجرا را با شوهرم فاروق در میان گذاشتم. فاروق مجبورم کرد با حبیب تماس بگیرم و او را به خانه مان دعوت کنم. این زن ادامه داد: وقتی حبیب به خانه مان آمد او را به باغ بردم ...
متهم: مقتول مهدورالدم بود
.... پس از آن هر دو به خانه برگشتیم، اما بعد متوجه شدم فردای آن روز شوهرم همراه دوستش جسد غلام را در همان باغ دفن کرده اند. بعد از این اظهارات، مأموران به آدرس باغ محل جنایت رفتند، اما با گودالی روبه رو شدند که جسدی در آن نبود. به این ترتیب فؤاد 32 ساله بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او به مأموران گفت: غلام را کشتم چون مزاحم همسرم می شد و به او تجاوز کرده بود. متهم در توضیح ماجرا با ...
خودکشی 5 مرد و زن در تهران
که نگرانش شدم و به اتاقش رفتم. وقتی وارد اتاقش شدم مشاهده کردم او در حالی که نایلونی روی سرش کشیده و به گردنش گره زده شده، بی جان روی زمین افتاده است. همزمان با ادامه تحقیقات جسد برای انجام آزمایش های لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران کلانتری 116 مولوی مرگ مشکوک مرد جوانی را به بازپرس جنایی اطلاع ...