سایر منابع:
سایر خبرها
بهزاد نبوی و چپ ها آیت الله راستی را خانه نشین کردند/ محسن آرمین بازجوی بند 209 اوین بود
سازمان در روابط عمومی فعالیت داشتند. فیاض مجتهدی عضو قدیمی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حجت الاسلام رضاپور : پیش از انقلاب من با گروه توحید صف و شهید بروجردی ارتباط گرفتیم و بعد از انقلاب نیز با بچه های گروه "صف" و مدرسه رفاه رفت و آمد داشتیم. من اولین بار امام را قبل از پیروزی انقلاب ملاقات کردم. سازمان در سال 58 و در تاریخ 16 فروردین اعلام موجودیت کرد. ما جزو اولین گروهی ...
فرار دختر نوجوان با 50 میلیون تومان طلای مادرش
شده و رازگشایی از این سرقت را آغاز کردند تا این که دو روز بعد دختر نوجوان به خانه اش بازگشت و گفت؛ فریب دوست تلگرامی اش را خورده و در دام او گرفتار شده بود. در ادامه والدین این دختر همراه او به پلیس آگاهی مراجعه کردند. دختر 16 ساله به افسر تحقیق گفت: دو ماه قبل به طور اتفاقی در یک گروه تلگرامی عضو شده و در آنجا با پسری نوجوان به نام شاهرخ آشنا شدم. تلفنی با هم حرف می زدیم و گاهی نیز در ...
شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
نظامی باشد و همسر شهید شوم. بعد از ازدواج با عبدالحمید متوجه ارادت ایشان به شهدا شدم. خوب به یاد دارم هر سال زمان تحویل سال سفره هفت سین مان را کنار مزار عموی شهیدم پهن می کردیم. عمویم فرمانده گردان ادوات بود که در عملیات کربلای 4 شهید شد. وقتی سرمزار عمو می رفتیم عبدالحمید خیلی گریه می کرد و بی تاب می شد. می گفت من به حال اینها غبطه می خورم. نمی گفت دوست دارم جنگ شود،اما می گفت خوش به حال اینها ...
جدال دو بیوه به خاطر مستمری یک مُرده
تا کار و ثروتش را درآینده مدیریت کند. برای همین شرط کرد حالا که دو دخترش به او اهمیتی نمی دهند اگر ناجیه پسری به دنیا بیاورد مهریه اش را به 2000 سکه افزایش دهد. دو سال بعد تقدیر چنین رقم زد که مرد میانسال به آرزوی داشتن پسر برسد.بنابراین مهریه زن دومش را طبق وعده قبلی افزایش داد. چند سال پس از ازدواج دختران مدیرعامل، او برای همسر دوم و پسرش خانه ای خریداری کرد و زندگی آرام آنها ادامه داشت. تا ...
پدری که می خواهد خانواده اش را غافل گیر کند
دار بود. من هم فرزند بزرگ خانواده بودم و پس از دریافت مدرک دیپلم، وارد دانشگاه شدم. تصمیم گرفتم کمک خرج خانواده شوم و هزینه های تحصیل دانشگاهم را از دوش پدرم کم کنم به همین دلیل با پدر یکی از دوستانم که راننده کامیون بود مشغول به کار شدم و راه بیابان را در پیش گرفتم. درآمد این کار خوب بود و کمتر از یک سال علاوه بر مخارج خانواده، توانستم پس انداز خوبی برای آینده ام کنار بگذارم. در راه بیابان ...
وقتی سن دختران معتاد به 8 سالگی می رسد
سالگی با کنجکاوی به سمت مواد رفتم و مخفیانه مصرف می کردم تا اینکه معتاد شدم ، مادرم متوجه شد ولی به پدرم و بقیه خواهر و برادرهایم چیزی نگفت. پدرم نقاش بود و ضعیت مالی خوبی نداشت. روزی سه بار می کشیدم پول هایی که برای خرجی خودم بود که صرف خرید مواد می کردم، از درس و مدرسه دور شدم. از مواد خسته شده بودم چهره ام خیلی خراب شده بود و اصلا به چهره ی یک دختر 21 ساله نمی خورد . خودم به ...
گریه می کردم بازیگر شوم!
شهرت و معروفیت شما داشتند؟ خیلی تشویقم کردند ! می گفتند، جوینده، یابنده است.یک بار خیلی خسته بودم. به مراسمی دعوت شده بودم که باید می رفتم، پسرم همراهم بود.وقتی متوجه شدم عکاس ها می خواهند از من عکس بگیرند، مثل برخی از بازیگرها موبایلم را کنار گوشم گرفتم یعنی این که من دارم با تلفن صحبت می کنم، همان جا پسرم گفت: مادرم خدا را پشیمان نکن! یادت هست گریه می کردی و دوست داشتی بازیگر شوی! حالا ...
آخرین بازمانده از یک تیم 75 نفره
داشتید؟ کسی از اعضای خانواده این کار را انجام می داد؟ پدر و مادرم به شدت مخالف انجام کاری که من به آن علاقه داشتم، بودند. یک بار یک تخته نَرد ساختم، یک سال روی آن کار کردم و سپس نزد پدرم که قاضی بود بردم تا کاری که انجام داده ام را به او نشان دهم. او عصبانی شد، تخت نرد را وسط حیاط خانه پرت کرد وخُرد شد و گفت: این چه کاری است که به جای درس و مشق انجام می دهی؟ به سفارش پدرم دبیرستان ثبت نام ...
بنیانگذار عشق های مریض در سینمای ایران کیست؟ +عکس
قرار گیرد. هستی بار دیگر سر کار خود برمی گردد، اما در می یابد امین، طلا دختر هستی را برداشته و به خانه پدری خود برده است و اکنون از او می خواهد برای صرف شام به آنجا برود. هستی به همراه یک زوج خبرنگار - که دررفت و آمدهایش به دادگاه با آنها آشنا شده بود - به محل خانه پدری همسرش می رود. غافل از اینکه ناصر و خواهرش در کمین او نشسته اند. بعد از تجربه نگارش فیلمنامه کامل یا همکاری در نگارش ...
خودکشی پس از قتل عاشق سمج
و تلفن دخترش را گرفتم، تحقیقات را از همان روز آغاز کردم و روز بعد شماره را استعلام گرفتم تا ریز مکالمه و پیامک هایش به دست بیاید. بعد از اینکه در کمترین زمان فهرست تماس و پیامک های این دختر به دستم رسید، متوجه شدم او چند روز پیش از ناپدید شدن با شماره ای که متعلق به مرد جوانی به نام محمدرضا است، تماس گرفته و آخرین تماسش هم با همین جوان بوده است. با شماره جوان تماس گرفتم ولی ...
بردیا کیارس: حسین علیزاده را به خاطر قلب بزرگش دوست دارم
نوازندگانِ جهان و بهترین رهبر دنیا کار می کنید؛ کسانی که واقعا می توان به جرات بگویم ما عکسشان را روی دیوار می گذاریم -اگر بگذاریم- . اولین بار چطور در این ارکستر پذیرفته شدید؟ من برای این ارکستر امتحان دادم و قبول شدم و بورسیه گرفتم. دوره ی رهبری هم با دستیاری بارن بویم فرا گرفتم. البته مدتی فعالیت هایم با وقفه روبه رو شد؛ اما از دو سال پیش دوباره همکاری ام با این ارکستر شروع شد. این انگیزه ای در ...
رئیس جمهور گفت از محیط زیست برو
خاص ایشان بود فکر کنم که تعیین کردند واقعا یک هیئت به نایروبی برود و آنجا که ما رفتیم، دیدیم که چقدر این حوزه مهم است، چقدر بحث های زنان، جهانی است؛ هم در بخش غیردولتی و هم در بخش غیردولتی، من با خیریه ها به صورت شخصی ارتباطاتی داشتم؛ مادرم خیریه بنیاد زینب کبری را در سال 1358 تأسیس کرد. در جریان کامل فعالیت هایش بودم. یک انجمن زنان نیروی کار در مقطع انقلاب داشتم و چند سال بعد از انقلاب بود که در ...
عروسک هایی که می سوزند اما نمی سازند!/ افزایش سن قانونی ازدواج دختران
سیستان و بلوچستان با ثبت 2 هزار و 355 مورد ازدواج دختران 10 تا 14سال، رتبه سوم را به خود اختصاص داده اند. بر اساس مستندات این گزارش استان خوزستان با 2 هزار و 150 مورد ازدواج ثبت شده دختران 10 تا 14 سال، در رتبه چهارم و استان تهران با هزار و 742 مورد در رتبه هشتم این جدول قرار گرفته اند. به جای خانه دائی از خانه عاقد سردرآوردم صبح تازه از خواب بیدار شده بودم که مادرم بالای سرم آمد ...
سکوت سلبریتی ها به احترام اندوه اهورا
روی هوس ازدواج نکردم، من هفت سال با این زن زندگی کرده بودم، سال پنجم زندگیمان بچه دار شدیم، کسی چه می داند داخل زندگی من چه می گذشت.در آن زمان این زن برای من فرشته بود، او هم مانند من تنها فرزند خانواده خود بود، البته خانواده هایمان مخالفت هایی داشتند؛ اما اصرار خودمان بود و بالاخره ازدواج کردیم، اما با تولد اهورا رفتار همسرم رفته رفته تغییر کرد، چیزهایی از او می دیدم که برایم غیر قابل باور بود ...
تبلیغ معارف اهل بیت(ع) از هند تا ماداگاسکار
مدرنیته و تهاجم فرهنگی که همه فضاهای دینی دنیا را در بر گرفته، تنها نورانیت امام حسین(ع) می تواند مقابله کند، در طول تاریخ جناح اهریمنی سعی کرد اعتقاد به خدا را بگیرد، سپس سعی کرد اولیا الله و پیامبران را مورد هجوم قرار دهد و امروز دشمنان متوجه شده اند باید ظروف اعتقادات را شکست که همان قلوب ونفوس مومنان است با تهاجم فرهنگی قلب پاک که ظرف معارف ونورانیت است از بین می رود و دیگر جایگاه ان نیست. ...
سرمقاله های روزنامه های اول آبان
دستیابی به توافق هسته ای انکار کرد. اوباما برای دستیابی به این مهم به برخی از سنت های رایج در روابط ایالات متحده آمریکا با اسرائیل، مهم ترین متحد خود در خاورمیانه، پشت کرد. برای اولین بار در تاریخ روابط واشنگتن- تل آویو نخست وزیر اسرائیل در سفر به آمریکا موفق به ملاقات با رئیس جمهور آمریکا نشد و مهم تر از آن اوباما به صراحت اعلام کرد تا زمان دستیابی به توافق با ایران در مذاکرات هسته ای، با نخست ...
خانواده ای که از کشتار دسته جمعی جان به دربرد!
با توجه به افزایش قتل های خانوادگی چند وقت پیش برای دیدن پدر و مادرم رفتم خونه شون؛ بطور اتفاقی چشمم به میز پذیرایی افتاد که روش یک ظرف سالاد میوه با سلیقه خاصی گذاشته شده بود؛ من هم با اشتها و لذت هر چه تمام، چند تکه ای از اونها برداشتم و نوش جان کردم. اما وقتی تعجبم زیاد شد که دیدم شام پیتزاست! چون از زمانی که به یاد دارم مادرم هیچوقت غذای فست فودی نمی خورد و به ما هم تاکید می کرد که ...
شب خونین در قصابی+ عکس
موبایل قربانی صورت گرفته است. تلاش برای افشای راز جنایت شبانه آغاز شده بود که پلیس یکی از دوستان قربانی به نام عرفان 17ساله را به عنوان مظنون بازداشت کرد. شواهد نشان می داد قربانی و عرفان آخرین بار در پارک با هم در حال صحبت بودند. زخم های روی دست پسر نوجوان شک پلیس را دو چندان کرد و وی به قتل اعتراف کرد. پسر نوجوان گفت: من محمدرضا را کشتم . در این چند روز سرگردان بودم و حتی ...
اعلام نظر پزشکی قانونی درباره قتل اهورا
از آشنایی اینترنتی با مادر کودک، او را به عقد موقتش درآورده بود، دستگیر شد و به قتل وحشیانه پسرک اعتراف کرد. مرد شیطان صفت گفت: وقتی مادر اهورا سرکار رفت من با او تنها شدم. در اتاق دراز کشیده بود و خواب و بیدار بود. یک لحظه با دیدنش وسوسه شدم و.... من قصد کشتن او را نداشتم و نمی دانم چطور سرش به دیوار خورده بود. دست و پایش را هم برای ترساندنش با آتش سیگار سوزانده بودم. پدر ...
اشکالات اصولگرایان را می دانیم، اما قرار نیست رسانه ای کنیم
بود و آشناییمان از همان دوران شروع شد اما بعد از انقلاب این ازدواج صورت گرفت، یعنی وقتی که آقای خلخالی حاکم شرع بود. ایشان اولین نماز جمعه در رفسنجان را قبل از انقلاب اقامه کرد و بعداً که ایشان حاکم شرع شد ما تهران رفت و آمد داشتیم... . با هم بحث سیاسی هم داشتید یا خاطره ای بود که ایشان تعریف کند و یادتان مانده باشد؟ سن و سال چندانی نداشتم که با ایشان وارد بحث و مناقشه بشوم. گاهی ...
آزاده را تکه تکه کردم! / او را خیلی دوست داشتم ولی ارتباط پنهانی ما طولانی شده بود!/عکس
خانه پدرم انداختم و وقتی فهمیدم خانواده آزاده دنبال او می گردند همراه آنها شدم تا پلیس را گمراه کنم.اما پس از مدتی به خاطر عذاب وجدان حقیقت را گفتم. وی در حالی که اشک می ریخت گفت: باور کنید نمی دانم چرا نیم تنه بالای جنازه پیدا نشده است. من دو کیسه پلاستیکی را به یک سطل زباله انداختم. بعد از اینکه به قتل Murder اعتراف کردم بقایای نیم تنه یک انسان در حوالی شهریار پیدا شده بود. عکس آن را به ...
درامتداد روشنایی؛ عشق در چشمان گریان
تنها روزگار را سپری می کردم. مرد جوان ادامه داد: آن زمان 17 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که عاشق الهه شدم. خانواده او از جنوب کشور به حاشیه شهر مشهد مهاجرت کرده بودند و در همسایگی ما زندگی می کردند. با وجود این که الهه چند سال از من بزرگ تر بود اما من اهمیتی نمی دادم چرا که در سن شور و هیجان جوانی قرار داشتم و با احساسم تصمیم می گرفتم. حرف های دیگران برایم مهم نبود و تنها به ازدواج با او ...
من و این عشق دیرین
اتاقش روی تخت نشسته و پشت سرش عکسی از لورتا یانگ است و برایم خیلی جالب است که او آن سال ها عکسی از او را به دیوار اتاقش داشته. به همین علت من از بچگی فیلم ایرانی ندیدم و مادرم می گفت بد است. من با فیلم های آمریکایی و اروپایی بزرگ شدم و گاهی فیلم های خیلی مهمی می دیدیم که نمی فهمیدیم مهم است. مثلا در 9سالگی فیلم ملاقات را دیدم و بعدها فهمیدم اقتباسی از فریدریش دورنمات است و برنهارد ویکی آن را ...
کابوس در شب های زندان برای قاتل پسر بچه / گفت و گو با مرد بی رحم + عکس
شاگردی در نانوایی مشغول شدم بعد از آن هم که دیگر این کار را یاد گرفتم خودم شاطر نانوایی بودم. سیگار هم می کشی؟ بله! اولین بار چگونه سیگار مصرف کردی؟ آن زمان 15 ساله بودم که برای اولین بار هوس کردم کشیدن سیگار را تجربه کنم. همان روز یک نخ سیگار خریدم و به طور پنهانی کشیدم. بعد از آن هم به کشیدن سیگار عادت کردم. الان هم سیگار می کشی؟ بله! از آن ...
ملکه زیبایی در چنگ ربایندگان+عکس
تاثیر قرار داد، هنوز فراموش نکرده است و به گفته خودش هنوز هم با یادآوری آن روزها اشک از چشمانش سرازیر می شود: در سال های نخست پس از آن حادثه همه خاطراتم را پاک کردم و برای بازگشت به زندگی تحت درمان های روان پزشکی قرار گرفتم. اما به هر حال همین چند روز پیش بود که خانم مول بار دیگر از در ورودی لاندس هوت گذشت و به داخل آن هواپیما رفت. خانم مول آن سفر اودیسه وار 5 روزه را به کمک روزنامه نگار ...
واکنش آقای بازیگر به شباهتش به یک خواننده لس آنجلسی
این بازیگر انجام شده از او پرسید چرا حتی فرم موهایت را هم شبیه این خواننده میکنی که نواب صفوی در پاسخ گفت: من یک عمل زیبایی انجام دادم که به این خاطر بود که بینی ام شکسته شد و مجبور شدم عمل کنم. مدل موی من هم همین است مگر اینکه در فیلمی تغییر بدهم. اولین بار خیلی سال پیش قبل از سینما به من گفتند که شبیه این خواننده هستم اما باید بگویم که شباهت با او برایم مهم نیست بیشتر تفکرش را دوست دارم که نقض ...
قصاص؛ پایان عشق 18 ساله
محاکمه شد و در مقابل درخواست قصاص اولیای دم گفت: من پیمانکار ساختمان هستم و 20 سال پیش با سهیلا آشنا شدم. ما 18 سال با هم دوست بودیم، اما هیچ وقت ازدواج نکردیم چون تفاهم اخلاقی نداشتیم. روز حادثه سوار ماشین بودیم که ناگهان سهیلا به مادرم فحش داد. من عصبانی شدم و او را خفه کردم، سپس جسدش را به خانه ام بردم و مثله کردم. بقایای آن را هم در دو کیسه انداختم و کنار سطل زباله رها کردم. در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص و پرداخت دیه جنایت بر میت محکوم کردند. جام جم ...
گفت و گو با - پابلو نرودا - از سیاست، زندگی و ادبیات آمریکای لاتین
.... بعضی ها مثل گارسیا لورکا و میگل ارناندث درست همان جا قتل عام شدند، برخی دیگر هم در تبعید فوت کردند، بقیه هم هنوز در تبعید هستند. این دوره از زندگی ام پر از اتفاقات و احساسات پرشوری بود که سیر زندگی ام را تغییر دادند. الان اجازه ورود به اسپانیا را به شما می دهند؟ به طور رسمی ورود من به اسپانیا ممنوع نیست. یک بار از طرف سفارت شیلی در آن جا برای سخنرانی دعوت شدم. احتمال ...
سه ساعت گفت وگو با نصرالله مدقالچی در خانه اش
...> موقع ضبط قلبم تاپ تاپ می زد، عرق شدید کردم. اما گفتم و تشویق هم شدم. بعد از آن هم تا شب ایستادم و فیم را تماشا کردم. شب شد موقع برگشت تنها بودم. به من گفتند آقای فلانی تنها نرو اینجا سگ زیاد دارد. ممکن است حمله کنند. ما همیشه گروهی می رویم شما هم با ما بیایید. خلاصه با هم آمدیم از دو ریالی که داشتم یک ریال دیگه هم به اتوبوس دادم و تا در خانه آمدم. نصرالله مدقالچی چه زمانی فکر کرد که می ...
بر ای رشد و توسعه اجتماعی باید به تئاتر توجه کرد
به تخمک قرار گرفته باشند و فرصت انتخاب داشته باشند، چه می کنند؟ اگر قرار باشد به هر شکلی با یکدیگر درگیر شوند، آن درگیری چیست؟! گاهی درگیری بر سر فنا رفتن است اما این درگیری بر سر موجود بودن است. این ایده چه زمانی شکل اجرایی به خود گرفت؟ بعد از حدود 9 سال، شهریور سال گذشته تصمیم گرفتم این ایده را مکتوب کنم و یک طرح اولیه 10صفحه ای نوشته شد. کارهای قبلی من و کارهایی که این ...