سایر منابع:
سایر خبرها
زلزله ها هنوز چشم برخی را باز نکرده است/ آقای رئیس جمهور! 100 روز گذشت الوعده وفا
به گزارش پیک نکا ، روزنامه ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه ها و نظریات اصلی و اساسی خود می پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله های روزنامه های صبح کشور با گرایش های مختلف سیاسی را می خوانید: ******** استراگیجی گاو ...
کودکی ام در خانه مقوایی گذشت
تصویرش روی دیوار مانند پرده سینما ایجاد شود. آن زمان 6-5ساله بودم. در اتاق صندلی هایی می گذاشتم که مانند سینما بچه ها می نشستند و تماشا می کردند. یادم نمی رود وقتی طیاره حرکت می کرد چون نخ قرقره اش معلوم نبود و من وقتی سریع یک حرکت راست و چپ می کردم بچه ها سرشان را برمی گرداندند و با خودشان می گفتند یعنی این طیاره چه جور دارد در هوا حرکت می کند! من اطلاعی از اینکه تئاتری هست به اسم تئاتر سایه نداشتم ...
سرمقاله های روزنامه های 23 آبان
در چنین مواقعی به خصوص پس از ساعات طلایی نجات، چگونه با کمک بازماندگان، داوطلبان و کمک های جمع آوری شده نشاط زندگی را به آنان، به ویژه کودکان بازگرداند. بعد از زلزله بم این پیشنهاد مطرح شد که بهتر است پیش از وقوع زلزله، در هر محله کانکسی قرار داده شود که داخل آن ملزوماتی قرار گیرد که در مواقع بروز بحران هایی مثل زلزله مورد استفاده قرار گیرد. و در هر زمان افراد داوطلبی از هر محله آموزش ...
شهید سلمان اسماعیلی
، جبهه را شهادتگاه و شهادت را برای خود سرافرازی می دانست. با خلوص نیت و قلبی پاک برای زیارت مرقد امام هشتم (ع) می رود تا از امام بخواهد که او را به آرزویش که همان پیوستن به حق و ملکوت اعلی است برساند و شهادت را نصیب او سازد و بالاخره در عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) در تاریخ 61/2/12 در منطقه نیسان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی دیرینه اش رسیده و شهادت را با آغوش باز پذیرا می شود.پیکر پاکش ...
خواستن هایی که با فعلِ توانستن صَرف می شوند
انجام دهی که ارضا شوی؟ گفت نمی دانم، هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده ام. گفتم از زندگی چه می خواهی؟ گفت نمی دانم. گفتم از چه چیزی ناراضی هستی؟ گفت از همه چیز. با آدمی آشنا شدم که رفتارش برایم تازگی داشت. طبعا هیچ کمکی از دست من برنمی آمد. روز بعد خانمی به گالری آمد و او هم گریه کرد. گفت من عاشق مردی بودم، با هم ازدواج کردیم و بچه دار شدیم و بعد همسرم فوت کرد. بعد از چند ماه همسر مردی شدم که 30 سال ...
بعثی ها مثل انسان های اولیه با ما برخورد می کردند
اسارت جزئی از زندگی من بود و انگار از قبل برایمان مقدر شده بود که من باید اسیر شوم به اردوگاه بروم تا یک پزشک بین آزادگان باشد و برایشان سخنرانی کند. من قبل از اسارت خواب دیدم که آقایی آمد دستم را گرفت و من را از تاریکی به روشنایی برد و بعثی ها در اسارت من را 21 روز در تاریکی نگه داشتند. بعداً در اسارت این خواب را برای دیگر آزادگان توضیح دادم و آن زمان این 21 روز، 21 ماه شد که در سلول های ...
رسول اعظم(ص) کامل ترین الگو برای بشریت
و بزرگوارترین آنها از نظر برخورد بود، هر کس در ابتدا او را می دید، ابهتش او را می گرفت، و کسی که با او برخورد داشت و او را می شناخت به او عشق می ورزید، لم ار قبله و لابعده مثله؛(3) هرگز مانند او را قبل و بعد از او ندیدم. برخی افراد در جامعه از اخلاق خوبی برخورداراند ولی در درون منزل و با اهل و عیال خویش اخلاق نیکو ندارند، امّا حضرت ختمی مرتبت در همه جا دارای اخلاق نیک و رفتار انسانی بود ...
بترسید از وعد ه های خدا برای جزای عمل خودتان
همتی (مشهور به محمد یزدی)، سیدعلی حسینی نسب، سید فضل الله حسینی نسب، عباسعلی نخودیزاده، رجبعلی جوکار و... حضور یافتند. عباس در اولین اعزام خود به جبهه شهید شد. علی از یک طرف به برادر کوچک خود غبطه می خورد و از طرف دیگر نگران فرزندان یتیم برادرش بود. بعد از شهادت برادرش می گفت: عباس چه شانسی آورد که در راه خدا رفت. او مرد بود که در شب عملیات به قلب دشمن شتافت. بعد از بازگشت ...
آیت الله علم الهدی: بسیاری از حرف های منتسب به من دروغ است/ باید پای مردم بایستیم/ ماجرای حضور اساتید ...
.... البته اوایل انقلاب اسلامی در کمیته نبودم. در سال 1359 رئیس کمیته منطقه 10 آقای عمید زنجانی بود که از نظر شخصیتی یک شخصیت آکادمیک بود. در عین حال خیلی خسته شده و کار در کمیته برای ایشان مشکل بود. با اصرار ایشان مسئولیت کمیته منطقه 10 به گردن من افتاد. ضرورت های انقلاب این اقتضا را می کرد. در سال 1360 از یک طرف جنگ متوقف و جبهه کاملاً راکد شده و بخشی از کشور در تصرف دشمن بود و از طرف دیگر ...
خدا را شکر که چنین بچه ای داشتم!
گرفتیم و روز بعد بردیمش پادگان سپاه. آنجا چند ماشین ایستاده بودند و سوار شد. از پشت شیشه با ما بای بای کرد و رفت. حتی به او گفتم: بابا بهت پول بدم. قبول نکرد و می گفت: تو جبهه پول نمیخوان. تازه مختصر پولی هم خودش داشت که گفت آن را هم برای من می فرستد. خلاصه به این ترتیب رفت و ما از او خبری نداشتیم تا بعد از عید سال 62. همان روزهای اول سال، نیمه شب خواب عجیبی دیدم. در عالم خواب، به من گفته شد ...
ناطق نوری در تقاطع چپ و راست/اقتصاد چین در آستانه فروپاشی!/ هیچ جنگی پیش روی نخواهیم داشت/مردان، مشتریان ...
22 آبان ماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفتند که خبر زلزله 7. 3 ریشتری در عراق و ایران در تعدادی از آن ها به خبر اول روز تبدیل شده است؛ زلزله ای که روزنامه همدلی از آن به لرزیدن نصف خاورمیانه یاد کرده و شرق تیتر زلزله عراق، ایران را لرزاند را برای آن به کار برده است. هرچند موقع بسته شدن صفحات روزنامه ها، آمار دقیقی از تلفات زلزله روز گذشته منتشر و در دسترس مطبوعات قرار نگرفته ...
ارزیابی پدر یک شاکی سعید طوسی از پیگیری های اخیر
مطلبی بگوید در رسانه های داخلی این موضوع را می آوریم اما وقتی از پیگیری ها گفتم، آنها گفتند که چرا نماینده ی مجلس گفته مربی صوت و لحن و اسم او را نیاورده است؟ وقتی که او نیاورده است ما جرأت می کنیم که بیاوریم! و گفتم شما هم بنویسید مربی صوت و لحن که در نهایت ندیدم این موضوع را کار کنند. /انصاف نیوز بوشهرهای شهردار خود را برکنار کردند شورای اسلامی شهر بوشهر عصر شنبه به منظور تعیین ...
یک جانباز: بعد از جنگ ما را فراموش کردند
ندارد؟ گفت لشکر، تعاون دارد، آنها جنازه را عقب می برند. گفتم برای چی این کار را می کنی؟ گفت او شش ماه جبهه آمده و شهید شده، ما دو سال در جبهه هستیم، هیچ نشدیم، او مزدش را گرفت. یعنی تا این حد بچه ها با جنگ و شهادت ملموس بودند. جنگ کاری کرده بود که مرگ از بچه ها می گریخت. یعنی واقعا از روبه رو شدن با بچه های جبهه و جنگ می ترسید. نحوه جانباز شدن شما به چه شکل بود؟ عملیات کربلای ...
شهادت بدل گونه یک"شهید حججی"دیگر+عکس
.... در ادامه این مطلب، گفت وگوی خبرنگار دفاع پرس با این جانباز سرافراز اسلام را می خوانید: * لطفا خودتان را معرفی کرده و بفرمایید که چه سالی به جبهه رفتید و در کدام مناطق حضور داشتید؟ اکبر حمودی هستم، سال 1362 به مناطق جنگی اعزام و در منطقه دهلران در نزدیکی تپه ای به نام کله قندی مستقر شدم و در همان منطقه نیز به درجه جانبازی نائل شدم. در آن مدتی که در آن ...
رودخانه وحشی اما "ناکام "در برابر رزمندگان
...> *بوسیدن عکس امام توسط سرباز عراقی مصطفی امامی نیز گفت: زمانی که ما را به اسارت گرفتند پس از بازجویی مختصر ما را سوار پی ام پی کردند که به عقب ببرند. افسر عراقی داخل پی ام پی نشست و دو سه نفر سرباز بیرون پیش ما بودند. در جیب من دعایی بود که در یک طرف آن عکس امام بود، یکی از سربازهای عراقی از من سوال کرد که شیعه هستی یا سنی؟ من متوجه سوال او شدم و در پاسخ گفتم که شیعه هستم ...
شهادت فرزندم اجر اخلاص و سختی های کشیده در زندگی اش بود
سال از شهادت فرزندم می گذرد اما دوست نداشتم از بنیاد شهید حقوقی بگیرم و الان چند سالیست که مقدار کمی در یافت می کنم و آن را هم در راه خود شهید هزینه می کنم. وی در مورد اعزام فرزندش به جبهه می گوید: مرتضی دانش آموز بود و در مدرسه شبانه روزی کشاورزی علی آباد نام نویسی کرد و قرار بود برای تحصیل به آن مدرسه برود که قبل از رفتنش گفت می خواهم بروم جبهه به او گفتم مدرسه ات چه می شود جواب داد سه ...
ابر مردی که آرزوی نابودی اسرائیل را همیشه در دل داشت / پدر موشکی ایران که بر اثر انفجار زاغه مهمات به ...
آن طرف است و اشاره کرد به نیروهای صدامی. چند روز بعد عملیاتی شکل گرفت که با انجام موفقیت آمیز آن، موفق شدند یک گردان توپخانه ارتش رژیم صدام را به غنیمت بگیرند و با همین توپ های غنیمتی، توپخانه سپاه شکل گرفت. ایشان در همان زمان موفق شد سازمان توپخانه را پایه ریزی کند. راه اندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز؛ 1361 شهید طهرانی مقدم از راه اندازی این مرکز اینگونه ...
آرزوهایی که با شهادت گره خوردند
. یک روز از او پرسیدم خوزستان خیلی گرم است. اذیت نمی شوی؟ نگاهم کرد و گفت: تا وقتی اونجا (جبهه) نباشید و همه چیز رو از نزدیک نبیند متوجه شرایط نمی شوید. گرمای آنجا دیوانه کننده است. آب در تانکرها می جوشد. اما همان گرمای دیوانه کننده هم در جبهه ها مقدس است و بدون این تفکر، انگیزه ای برای جنگ و شهادت نمی ماند. من از خنکی کوهستانی شهر خودم به گرمای سوزان آن جا که می روم و قلبم پر از شادی ...
به بهانه رفتن به حمام، عازم جبهه شدم!
درگیری کومله ها در کردستان ایران پخش شد. همسرم نگاهی به من کرد و گفت: مگر ایرانی نیستی؟ مگر نمی بینی در کردستان جنگ است و زن و بچه ها امنیت و آسایش ندارند؟ بعد از شغل موتورسازی، با کامیون کار می کردم. حرف های همسرم را که شنیدم، راهی کردستان شدم. چند سالی آنجا بودم و بعد از برگشت، فکر می کنم سال 69 بود که عضو کمیته شدم و در زمان جنگ هم در واحد ترابری بودم. محمد موتوری در جبهه های جنوب و غرب حضور ...
کوچک ترین پوتین ها هم برای پای من بزرگ بود!
برای رفتن پیدا کرده است در پوست خود نمی گنجد، هر روز به دولت آباد می رود، در کارهای آنها خود را شریک می داند، حتی برخی شب ها در پایگاه نگهبانی هم می دهد دیگر خود را جزو آن پایگاه می دانستم و امید داشتم که می روم، زمان اعزام آن گروه به پادگان فرا رسید؛ ولی مرا اعزام نکردند، چرا که می گفتند پادگان تو را قبول نمی کند و برمی گرداند. از آنها خواهش کردم سر قول خود بمانند و به هر نحوی هست مرا بفرستند ...
وقتی رزمندگان از روی بدن فرمانده عبور کردند
عبور می کردند. دشمن ضمن تیراندازی، پشت سر هم نارنجک پرتاب میکرد. برادر سوری همچنان "یا حسین" گویان زیر پوتین بچه هایی که از روی بدنش بالا می رفتند تا کمین دشمن را منهدم کنند، بچه ها را به عبور از روی بدن خودش تشویق می کرد و در همان حال به وسیله نارجک دشمن از ناحیه دست ها مجروح شد. فریاد یاحسین برادر سوری قطع شد. بچه ها تصور کردند که او شهید شده است. با عبور نیروها رزمنده از روی بدن ...
تَکرار مواضع دشمنان از زبان اصلاح طلبان
، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و مقاوم کردن اقتصاد در برابر تحریم های خارجی. تحریم هایی که اگر چه از همان ماه های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته و بنا به شرایط طرف مقابل با تغییراتی در ظاهر امر و با فراز و نشیب هایی همراه بوده است اما در سال های اخیر به واسطه گذشت زمان و ایجاد تغییراتی در مبادلات جهانی ابعاد جدیدی به خود گرفته است. وجود تحریم های ظالمانه علیه ایران در طول 4 دهه ...
وحدت عینی شیعه و سنی با استشمام عطر قرآن
. سه شنبه 18 مهر ارتحال مولوی محمد یوسف حسین پور / اجرای برنامه در مسجد صاحب الزمان(عج)/ اجرای برنامه در مجلس سوگواری در دفتر امام جمعه ایرانشهر صبح سه شنبه بعد از استراحت دل چسب ناشی از خستگی پرواز و بی خوابی های شب های قبل مشغول صرف صبحانه هستیم که تلفن جناب آقای احمدی شاهرختی زنگ می خورد. چهره ایشان در هم می رود و ما را هم نگران می کند. متأسفانه شیخ الحدیث، محمد ...
دو سال از شهادت جوان ترین شهید مدافع حرم گذشت
متعجب بودم و هم خوشحال. در آسانسور را باز کردم حاج خانم گفت خیلی خوشحالی چرا؟ چیزی شده است؟ دوشب بعد خواب شهادتش را دیدم. روز جمعه به من زنگ زدند. گفتند که مصطفی مجروح شده و داریم می آییم منزل شما... من خودم متوجه شده بودم. گفتم که لطفا خانه نیایید ... همان سر کوچه باشید من خودم را به شما می رسانم. آن شب به سختی خودم را تا صبح حفظ کردم. همسرم به مصطفی خیلی وابسته بود. از نظر من معجزه است. من خودم ...
حاشیه های عزاداری نباید سبب اختلاف مذهبی ها شود
ایجاد کردند. پدر و مادرتان چه شیوه ای را برای تربیت تان استفاده می کردند؟ شیوه تربیت شان بیشتر عملی بود تا لسانی. و یا بهتر بگویم بیشتر دیداری بود تا شنیداری. همیشه قبل از اذان سجاده شان پهن بود. به یاد ندارم که یک زمانی اذان گفته باشند و بعد از اذان سجاده را پهن کرده باشند. خب این مسئله درس آموز بود. از همرزمانی که شهید شده اند خاطره ای دارید؟ به عنوان مثال اگر در ...
- محمدرضا نوروز زاده - همکار بازنشسته مدیریت درمان استان بر اثر سانحه دلخراش تصادف،دار فانی را وداع گفت
بیماران و بیمه شدگان استان انجام داد. بر اساس این گزارش،مراسم روز سوم درگذشت این همکار عزیز در روز یکشنبه مورخ 21 آبان ماه از ساعت 14 تا 16 در روستای قالهر ،حسینیه باب الحواءج برقرار است. مراسم دیگری نیز در روز دوشنبه مورخ 22 آبان ماه از ساعت 14:30 تا 16:30 در شهر مقدس قم،خیابان شهید کلهری،خیابان آل یاسین،مسجد آل یاسین برگزار می گردد. اداره کل تامین اجتماعی استان قم ...
پسر طیب : پدرم خودسر نبود، مشتی بود/لوطی های الان که اصلا لوطی نیستند، لشوش هستند
آفتاب نیوز : می گویند هنوز روز به نیمه خود نرسیده بود که جمعیتی از جنوب شهری های تهران به چهارراه حشمت الدوله رسیدند؛ آنها جاوید شاه گویان خود را به خانه محمد مصدق رساندند تا او را از نخست وزیری ساقط کنند و محمدرضاشاه را که آن زمان فرار را به قرار ترجیح داده بود به مسند سلطنتش برگردانند. همین کار را هم کردند؛ 28مرداد سال32 محمد مصدق با کودتایی روبه رو شد که نخست وزیری را از او گرفت و بعد ...
مناظره زیباکلام و قدیری ابیانه درباره اشغال سفارت
حاکمان دریافتند چه ابزار جالبی است که می تواند گفتمان های آزادی خواهانه مانند آزادی بیان و تمامی خرده گفتمان ها را محو کند. وی در ادامه با بازگشت به سوال جواب را این گونه بیان کرد: سفارت به این دلیل اشغال شد که امواج چپ گرایانه و ضد امپریالیسم در سال 57 بسیار قوی بود. آرشیو روزنامه های آن زمان را ببینید. گفتمان اصلی آن زمان فضای مارکسیستی، ضد امپریالیستی و ... بود. بعد از انقلاب فضایی در ...
چاپ دوم کتاب سیری در سفر
و غصه انسان چند برابر می شد که چرا باید با تحریک غرب، دو کشور مسلمان با هم بجنگند؟ سرگرم تماشا بودیم که ناگهان خمپاره ای سمت ما شلیک کردند، اما خیلی دوتر از ما اصابت کرد و صدمه ای به ما وارد نشد و ما نیز شکلیک آن ها را بی جواب نگذاشتیم و هرجا که دشمن در معرض دید بود، غم و قصه افزون می شد . همچنین در بخشی از این کتاب با عنوان امدادهای غیبی الهی و رسومات قبل از عملیات ها آمده است: در سال فتح ...
سیدحسن نصرالله: استعفای حریری را قانونی نمی دانیم
به گزارش گام نیوز سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به مناسبت اربعین امام حسین(ع) و روز شهید حزب الله در سخنانی گفت: روز اربعین را به رسول الله(ص)، اهل بیت (ع)، حضرت بقیةالله (عج) و امت اسلامی تسلیت عرض می کنم. نصرالله بیان کرد: مراسم میلیونی سالروز اربعین واقعه بی نظیری است که میلیونها نفر در آن مشارکت می کنند و زائران از هر مکانی به سوی کربلا می آیند. دولت عراق امنیت زائران را ...