سه شنبه ۱۵ خردادساعت ۰۴:۱۳Jun 2024 4
جستجوی پیشرفته
خبرگزاری فارس ۱۳۹۶/۰۹/۰۱ - ۰۰:۱۳

من بودم و معراج شهدای شهر و لباس تیره مادر

حالا من بودم و معراج شهدای شهرمان و اندوه و اشک آشنایان دور و نزدیک و لباس تیره مادر، من آن وقت ها چه می دانستم وقتی پا به مدرسه می گذارم باید از همان آغاز تمرین کلمه ای مشغول شوم که مدت ها منتظر بودم. وقتی معلم سرمشق بابا آب داد را روی تخته نوشت با خود گفتم: راستی! بابا کی از سفر بر می گردد. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط