سایر منابع:
سایر خبرها
زنم از من خیلی بزرگتر بود من ...+عکس
کردم و در کارگاه آهنگری شوهر مادرم مشغول کار شدم ولی او حقوقی به من نمی داد به همین خاطر هم آن جا را رها کردم و نزد خواهر بزرگم رفتم. تا این که 5 ماه بعد وقتی به شغل بنایی مشغول بودم در یکی از جشن های خانوادگی دختری را برای ازدواج به من معرفی کردند که 7 سال از من بزرگ تر بود. او از طبقه ما نبود. تک فرزندی بود که همه نوع امکانات در دسترس اش قرار داشت. متاسفانه اختلافات ما 8 ماه پس از ازدواج این ...
شوهرم برای تن ماهی مرا کتک زد
خانه مادرش می برد و من هم جرات اعتراض نداشتم تا این که چند روز قبل یک قوطی تن ماهی از فروشگاه نزدیک منزلمان خریداری کردم ا ما وقتی چشم یعقوب به تن ماهی افتاد به بهانه این که مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته خریده ام با توهین و فحاشی دوباره مرا زیر مشت و لگد گرفت به طوری که توان حرکت دادن دستم را ندارم اگرچه می دانستم این فقط یک بهانه است و او قصد داشت تن ماهی را به خانه مادرش ببرد که بهانه ای برای مصرف موادمخدر آن جا پیدا کند. حالا هم ... ...
گزارش بازدید از خانواده شهیدان تیپ فاطمیون محمدرضا و صفرعلی سیفی
ندای اصفهان- معصومه حلیمی در عصر یک روز آفتابی، با دو تن از دوستانم قرار گذاشته بودیم که به دیدن خانواده یکی از شهدای فاطمیون اصفهان برویم. من بار اولم نبود که به دیدار خانواده شهید می رفتم، اما دوستان چرا. آن ها ذوق و شوق وصف ناشدنی داشتند؛ البته من هم مشتاق دیدار این خانواده بودم، چون این خانه با بقیه خانه هایی که رفته بودم فرق می کرد. این خانواده دو شهید تقدیم حضرت زینب(س ...
حضرت زینب(س)؛ واسطه برای اجازه همسر شهید شد/ارادت خاص شهید به حضرت زهرا(س)
؛ چون پدرش مادرش را به او سپرده بود و باید پس از پدر، مرد خانه بود. همسر شهید ارغوانی ادامه داد: هر روز محمدتقی با ما تماس گرفت تا 18 بهمن که آخرین بار صدایش را شنیدیم و فریاد می زد که خانم دوستت دارم؛ امیرحسین دوستت دارم و تمام. پس از آخرین تماسش دیگر خبری از او نشد. پنج روز بی خبر بودیم و نگرانی مان بیشتر شد چون مطمئن بودم که اتفاقی برایش افتاده است. در عملیات 22 بهمن نزدیک اذان ظهر به ...
نحوه شکل گیری اولین تظاهرات ضد شاه در ابرکوه
می کردیم. نیمه شب یکی از این روزها که حوالی مسجد صاحب الزمان (عج) رد می شدم، 3 نفر ژاندارم مسلّح که پشت کامیون پنهان شده بودند، دیدم. جانباز انقلاب با اشاره به اینکه نمی دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد، گفت: کمی آن طرف تر از آنها یک خودرو پیکان جوانان بود که چند نفر ساواکی در آن منتظر نشسته بودند. در تظاهرات 10 دی ماه سال 57 تعدادی افراد مجروح شدند وی خاطرنشان کرد: صبح ...
با صد چشم دیدن
عشقی شدم که نیچه به فرهنگ فرانسه داشت. بعد متوجه مفهوم انحطاط تمدن مدرن شدم.در نهایت هم دیدم که بزرگ ترین رمان نویسی که آثارش را در فرانسه خوانده بودم و دوباره هم آنها را پس از بازگشتم به ایران خواندم، مارسل پروست است.به نظرم این جویس نیست که رمان را به پایان می رساند، پروست است.اینگونه بود که در فکر نگارش کتابی درباره پروست افتادم.البته خوشبختانه رمان مهم پروست به فارسی ترجمه شده بود.زنده یاد سحابی ...
خانم دانمارکی که با روضه حضرت زهرا(س) متحول شد .
لنه مته سین بیش از 18سال است میهمان که نه! فرزند اسلام شده است. او خودش را دختر فاطمه زهرا(س) می داند و می گوید: گرچه دیر، اما مادرم را خوب یافتم. در میان تک تک واژگان خاطره گویی اش مادرم فاطمه زهرا را به زبان می آورد و عاشقانه از دخت رسول الله سخن می گوید. او که اسلام را با عشق و در فضایی عارفانه یافته، اینک با نگاهی عالمانه به مبانی شریعت محمدی می نگرد و این نگاه، از او بانویی عالم و ...
شیعه و دفاع از حریم آن، در خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام
پسندید؟ پرواضح است که منظور حضرت زهرا علیهاالسلام از این جملات، اعتراض به خلافت ابوبکر است؛ زیرا او خود پس از رسیدن به خلافت، در منبر قرار گرفت و علیه خود چنین اعتراف کرد: و انَّ لی شیطانا یعترینی أحیانا، فاذا رأیتُمونی غضبتُ فاجتنبونی و اِن زغتُ فقوّمونی ؛(29) من شیطانی دارم که گاه گاهی بر من مستولی می شود. پس هرگاه عصبانی شدم، از من دور شوید و هر گاه میل به باطل کردم، مرا اصلاح کنید ...
از ایران تا بولیوی همراه با هیأت اعزامی جنبش عدالت خواه (بخش دوم)
پله وارد ساختمان می شویم. مبل های سلطنتی، دکوراسیون مجلل. مخصوصا پیانوی گوشه سفارت جلب توجه می کند. در طبقه دوم اتاقی است که آن را در اختیار من قرار می دهند. قرار است شب را در لاپاز بمانیم و فردا به سمت کوچابامبا حرکت کنیم. دلهره هایم خیلی کمتر شده. قرار گرفتن در فضای سفر، به من آرامش داده است. اولین تماس را با خانواده می گیرم. مادرم با صدای نگران جواب می دهند. فدایشان بشوم. همیشه نگران اند. مادرها ...
زندگی پرفراز و نشیب کوین اسپیسی ؛ ستاره دیروز، رسوای امروز
همجنسباز است استفاده کرد. وی در این باره چنین گفت:" من می دانستم که داستان های دیگری آن بیرون در مورد من وجود دارد و بسیاری از آن ها به این دلیل قوت گرفته اند که من زندگی شخصی ام را پنهان نگه داشته ام. همانطور که افرادی که به من نزدیک هستند می دانند، در زندگی ام من با مردان و زنان متعددی ارتباط داشته ام. در طول زندگی ام روابط دوستانه ای با مردان داشته ام و اکنون انتخاب کرده ام که با مردان زندگی ...
حمایت جانانه و بی بدیل حضرت زهرا از امام خویش/متن کامل وصیت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها
خداست و در حالی وصیّت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می فرماید. ای علی! من فاطمه دختر محمّد هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن ...
شهید مدافع حرمی که شهادت اش همچون حضرت عباس(ع) بود
. همسرم علی زاده اکبر 28 مردادماه 1392 در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید. من از روز اول می دانستم با کسی ازدواج کرده ام که عشق به شهادت دارد و در این مسیر از چیزی نمی ترسد. بنابراین خودم را آماده چنین روزهایی می کردم. البته مهم ترین عامل در آرامش من حرف ها و رفتارهای خود علی بود که سعی می کرد ما را آماده شهادتش کند. بار اول که رفت 45 روز آنجا بود. وقتی که آمد و خواست دوباره برود ...
افزایش خشونت خانگی علیه زنان و کودکان/ لزوم آموزش و فرهنگسازی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی
اینکه اگر به اینگونه خشونت ها توجه نشود خشونت های حادتری رخ خواهد داد که در سست شدن بنیان خانواده بسیار موثر است. فاطمه راعی یکی از زنانی است که پس از ازدواج، سال ها با خشونت همسر زندگی کرده است؛ او که 44 سال سن دارد و دارای دو فرزند پسر است به خبرنگار ما می گوید: همسرم معتاد است، این موضوع را دو ماه پس از ازدواج متوجه شدم و چون در یک خانواده پرجمعیت بودیم هیچگاه به پدر و مادرم این موضوع ...
شکستن صفوف دشمن درسالروز شهادت حضرت زهرا (س)
می کرد. و این هم خاطره ای است از دختر شهید بیطرفان درباره اهمیت پدر نسبت به حجاب خانواده: بابا از درب که وارد شد، سعی کرد یک چیزی را پشت خودش پنهان کند. تا آمدم بجنبم، غافلگیرش کنم و ببینم چه خبر است؛ مادر صدایم زد و چیزی خواست... سرگرم نذری دادن بودیم که صدای پدر در میکروفون پیچید؛ سرکار خانم زهرا بیطرفان به اتاق پذیرایی! زهرای بابا؛ اتاق پذیرایی! از حیاط تا اتاق پذیرایی را دویدم. یک چیزی ...
نگاهی گذرا به برخی از ادله شهادت حضرت زهرا(س)
...، ص 225، کتاب المرض و الطب، باب 357 قول المریض قوموا عنّی، حدیث 574. و ص 774، کتاب الاعتصام، باب 1191 کراهیة الخلاف، حدیث 2169. شاید آنانکه کلام ابن عباس را می شنیدند که می گوید: الرّزیّة کلّ الرّزیّة وای مصیبت جامع، حیران و آشفته خاطر بودند که یعنی چه؟ ! ابن عباس چه می گوید؟ ! امّا پس از چند روز انگشت شمار نسبت دهنده هذیان و یاوه گویی به پیامبر (ص) کلام دیگری گفت: به خدا قسم خانه را ...
زن صیغه ای نقشه وقیحانه ای داشت/سیمین همه را جذب خود کرد اما!
را تجربه کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 19 سال قبل محمد به خواستگاری ام آمد. او به خاطر ایمان و اخلاق خوبش زبانزد فامیل بود به طوری که دختران زیادی آرزوی ازدواج با او را داشتند اما قرعه فال به نام من افتاده بود و من از شنیدن ماجرای خواستگاری آن قدر خوشحال شده بودم که مادرم با شنیدن خنده بلند من گفت: نمی توانستی مانند یک دختر باوقار پاسخ مثبت بدهی و ابراز علاقه ات را با سکوت خود عنوان کنی؟ ولی ...
مسوول دیگری را پیدا نمی کنید که اسم همسرش را همه بدانند
. با اینکه اینها از ملت رأی نگرفتند اما هر یک در جایگاه مهمی قرار گرفتند؛ بعضی با حکم امام و بعضی با احکام دیگر. این شخصیت آقای هاشمی را نشان می دهد. این شخصیت قاعدتا می خواست که نظر امام اجرایی شود و دنبال این بود که انجام شود؛ ولی این حق را برای این افراد قائل بود که کار کنند و حذف نشوند. ما آن ارتباط قبلی را از کرمان هم داشتیم و بالاخره هر یک از ما به آینده و توسعه ایران به نوعی فکر می کردیم. من ...
متهم: مقتول قصد میانجیگری داشت
ازدواج ندارم، پیشنهاد داد با زن جوانی آشنا شوم. با آن زن تماس گرفتم و روزی را معین کردم تا به خانه مان بیاید. روز قرار وقتی زن جوان به دیدنم آمد رفتار عجیبی داشت و فهمیدم خیلی علاقه ندارد که با هم رابطه داشته باشیم. به همین خاطر با رفتن زن جوان تصمیم گرفتم به خانه کیوان بروم و قضیه را برایش تعریف کنم. متهم در خصوص روز حادثه گفت: آن روز وقتی کیوان از ماجرا باخبر شد گلایه کرد و گفت با این کار آبرویش را ...
بازی زشت انتقام از شوهر خائن
مردم نیوز : زن 30 ساله که این بار مقابل همسرش قرار گرفته بود و رازهای پنهان زندگی اش را در میان توهمات ناشی از استعمال مواد مخدر Drugs صنعتی فاش می کرد به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: آخرین فرزند خانواده بودم. پدرم وضعیت مالی خوبی داشت و من و دو فرزند دیگر خانواده، از رفاه اقتصادی مطلوبی برخوردار بودیم. 9 ساله بودم که پدرم را از دست دادم اما خانواده ام همه خواسته های مادی مرا برطرف می ...
ناگفته های مادر قاتل از 4 سال کابوس+ عکس
بعد از رضایت و آزادی قاتل، پسر دیگرم به خاطر جوانی دست به اقدامی بزند. باید مطمئن می شدم پسرم با قاتل کاری ندارد تا برای رضایت اقدام کنم. سرانجام چه چیز باعث بخشش قاتل شد؟ برای رضای خدا تصمیم گرفتم قاتل را ببخشم. من همسرم را برای رضایت راضی کردم. قرار شد مادرم که حرمتش برایم واجب است با پسر بزرگم حرف بزند که توانست او را راضی کند. خیالم کمی راحت تر شد. شنیده بودم که قاتل در ...
راه نجات ایران از مشکلات کوچک و بزرگ چیست؟ بی سابقه ترین سطح فساد و ناکارآمدی در دوران پس از انقلاب ...
قرار گیرد. به شرحی که ایشان به درستی فرمودند این حالت تخاصمی که ما برای عده ای منافع ضد توسعه ایی و ضد دینی دارد چه در دورن جامعه و چه در بین جوامع و در ارتباط با جهان به هیچ وجه تناسبی با اسلام و با مشی امام خمینی ندارد. کما این که آقای مهندس میثمی فرمودند که به درستی امام قطعنامه را پذیرفتند. یعنی به قاعده بازی در نظام جهانی را زیرپا نمی گذارند و این درس های بزرگی دارد که باید در جای خودش به صورت ...
محمد لقمانیان و لقمه اش؛ عروسکی که صدای مردم شد
ایده را داد که می شود این مدل کار را اینترنتی کرد. ما به این نتیجه رسیدیم که باید عروسکی را برای آن طراحی کنیم. قبل از عید بود و برای طراحی آن خانم نیلوفر برومند که تصویرسازی می کنند، طرح را شبیه به خودم زدند و خانم منیر مولوی زاده هم آن را ساختند. انگشتر اهدایی مادرم است حالا دیگر عروسک ساخته شده و برای آن لباس های مختلفی هم دوخته می شود. از مدرسه هم که مرا لقمه صدا می ...
شعر شهادت حضرت فاطمه علیها سلام
میوه بهشتی پیغمبرم مرو جان مرا بگیر خداحافظی مکن از روبروی دیده ناباورم مرو تا قول ماندن از تو نگیرم نمی روم ای سایه بلند سرم، از سرم مرو لطف شب عروسی دختر به مادر است پس لااقل به خاطر این دخترم مرو علی اکبر لطیفیان قصد داری بروی و بدنم می لرزد مادر آینه ها بی تو تنم می لرزد گر چه سخت است ولی خوب تماشایم کن ...
خیلی از مسئولان دنبال ویزای آمریکا هستند/ از ریاء تاجزاده تا درگیری با اکبرخوش کوشک از زبان سجادی
انتخابی فر جایگزین خانم فائزه هاشمی از روزنامه زن که هیئتی 5 نفره بودند به آمریکا رفتند. در آن سفر چون همسر من تبحّر به زبان انگلیسی داشت، لیدر و سخنگوی آن هیات شد و متعاقب همان سفر پیشنهاد یک بورسیه تحصیلی خانوادگی برای من و همسرم در دانشگاه هاروارد شد یک دوره 9 ماهه بود که قرار بود برویم و برگردیم. منتهی در طول این سفر ما کماکان ارتباط کاری با داخل برقرار می کردیم و مقالات خود را به ...
نیمی از جانش در سقز جا ماند
...، جانباز بودن همسرم بود پس از پنج سال خدمت به اصرار مادر برای ازدواج باید سقز را ترک کند. دل کندن از آن فضا به شدت برایش سخت است و برای آنکه تا پایان عمر بتواند خدمت خود را ادامه دهد، شرط خود را برای ازدواج، انتخاب همسری جانباز قرار می دهد. به همه گفته بودم که دوست دارم با یک جانباز ازدواج کنم تا تمام زندگی ام وقف او شود. آن زمان اگر کسی می خواست با جانباز ازدواج کند، در بنیاد فرم پر ...
خیانت مرد به زن، بد نیست بدانید
ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم. اعتراف هفتم: رویاپردازی من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند شدیم. من تصور می کردم او ...
پایان تلخ دوستی یک دختر و پسر در دنیای مجازی
به گزارش نوداد (سکوی اجتماعی خبر) وی گفت: حدود 4 ماه قبل وقتی در گروه های شبکه اجتماعی تلگرام عضو شدم با جوانی به نام مرتضی آشنا شدم و بدین ترتیب ارتباط ما از طریق ارسال پیامک های مختلف آغاز شد. من او را ندیده بودم و تنها تصویرش را در شبکه اجتماعی مشاهده می کردم. ابراز علاقه و ارسال پیامک های عاشقانه به آن جا کشید که قرار گذاشتیم با یکدیگر ازدواج کنیم. مرتضی در همین مدت اعتماد مرا به خود جلب کرده ...
عادت های نویسندگی محمدرضا یوسفی/ جنگ که شد تئاتر خیابانی را کنار گذاشتم و داستان نویس شدم
ما می خوابیدیم. مهم تر از این ها درویشی بود که در قهوه خانه خارج از شهر نقالی می کرد. بچه ها را به آن باغ و قهوه خانه راه نمی دادند، اما پسر عمویم مرا با خود به آنجا می برد. درویش نقل شگفت انگیزی داشت و مرا به خود جذب کرده بود. این باغ در روستایی متروکه قرار داشت. زمانی که پسر عمویم نبود من این مسیر طولانی را پای پیاده می آمدم و پشت دیوار باغ می نشستم و به نقالی او گوش می دادم. حتی یکبار هم پشت ...
بحران آسیب های اجتماعی جدی است / چگونه با انحرافات جنسی مقابله کنیم ؟
روابط سکسی پدر و مادر را هم ببیند . حتی من دیده ام که پسر 16 ، 17 ساله پیش مادرش می خوابد و مادر او را در آغوش گرفته و نوازش می کند. افرادی را می شناسم که در دهه پنجم زندگی ازدواج نکرده اند ، به خاطر حسی که مادر در آن ها ایجاد کرده و دوست دارند با مادرشان زندگی کنند . به نظر من صدا و سیما در این زمینه نقش مهمی دارد و باید به مردم آموزش داده شود .اطلاعات خانواده ها کم و ناقص ...