سایر منابع:
سایر خبرها
ستارگان مجازی (پنجشنبه 26 بهمن 96)
خلاصه مطالب روز: رونمایی از همسر محسن افشانی! راه مقابله با از کار افتادگی ذهن بنز و هیوندای؛ روغنِ چرخ دنده های پراید! حامد ایران کیست؟! از این عکس شروع شد. دستی روی دست، حلقه ای در دست و صدها سوال که گویا خود محسن افشانی طراحشان بود. سوالاتی از قبیل؛ حالا کی هست؟ چه شکلیه؟ چند سالشه؟ و... اما در ادامه نه تنها به هیچکدام از سوالات بالا جوابی داده نشد بلکه سوالی دیگر هم مطرح شد و آن س ...
زن مرموزی که ستاره المپیک شد، کیست؟+ تصاویر
1987 متولد شد. کیم یو جونگ جوان ترین فرزند از هفت فرزند کیم جونگ ایل و خواهر کوچک تر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و تنها خواهر تنی او است. مادرش کوی یونگ هویی عضو تئاتر هنری معتبر مانسودائه و همسر قانونی کیم جونگ ایل بود . او و برادرش کیم جونگ اون با توجه به نقاط اشتراکشان در سال های تنها بودن در دوره تحصیل در سوئیس در سال های 1996 تا 2000 روابط نزدیکی با هم دارند. کیم جونگ اون 4 سال از ...
درباره رمان دایی جان ناپلئون ؛ دُن کیشوتِ ایرانی
سلسله مراتب اجتماعی می گیرد. او در راه رسیدن به مقصود/ منفعت از هیچ اقدامی رویگردان نیست. حریف وی، دایی جان، در برابر واقعیت غیرقابل تحمل، به پیله خیال هایش می گریزد. زیرا نمی داند، به قول خودش، با سقوطِ پیش رو چه کند. پزشکزاد پرتوی از شخصیت کهن الگویی دن کیشوت را بر شخصیت داستان خود می تاباند؛ و سایه روشنی از دن کیشوت سروانتس را در پس زمینه اثر خود به بازی در می آورد تا بنمایاند واقعیت ...
چرا کریمی "بزدل" نیست؟
میرزاپور پنالتی زد و با بازیکنان جلسه گذاشت اما از همه ماجراهای آن روز تنها عکس لم دادن علی کریمی و بی توجهی او به احمدی نژاد و اطرافیانش برای مردم جلب توجه کرد. این در حالی بود که در همان روز اغلب همبازیان علی کریمی برای رودر رو شدن و حرف زدن با آقای رئیس جمهور سر و دست می شکستند و رقابت خاصی در این زمینه داشتند اما علی کریمی سرد، بی تفاوت و کنایه آمیز نشان داد تا تحسین خیلی ها را البته در سال ...
(طنز) از فردوسی پور به خدا شکایت می برم!
! کریمی: چرا لباس بازیکنای تیم ملی رو توی فرودگاه جمع کردین؟ ساکت: اولاً فدراسیون پنج ستاره فوتبال الان توی های سیزنه، بعدم لباسارو گرفتیم انداختیم توی لاندرینگ! یعنی ماشین لباس شویی! کریمی: باشه... دستیارای ایرانی کی روش چرا اخراج شدن؟ ساکت: من از دست فردوسی پور و نود به خدا شکایت می برم! کریمی: آخه روی چه حسابی به جای طلب فدراسیون، زمین از ...
این سرزمین عجایب کجاست؟
سرزمین عجایب آخرین رمان جعفر مدرس صادقی را می گویم که به تازگی منتشر شده است. اینگونه که نوشته شده و نه تنها پاراگراف نداشتنش که کل زبانی که در طول رمان به کار رفته، نوعی احساس حرف زدن بی وقفه را به خواننده القا می کند. رمانی است که خیلی تند نوشته شده (دست کم نسخه اولیه اش) و خیلی تند خوانده می شود. اگر داستان زندگی نوشین و خانواده اش و علی و جیم و دیگران بگیردتان، ظرف پنج، شش ساعت آن را تمام می ...
در 20 سال آینده چه می گذرد؟!
...> کاکو با این عبارات سخنرانی خود را آغاز کرد که با گذر سال ها، زبان بومی ما نیز تکامل می یابد و با پیشرفت فناوری جلو می رود. این به چه معناست؟ ما کامپیوترها را از دست خواهیم داد. در واقع، واژه کامپیوتر از بین خواهد رفت نه خود واقعی آن. کلمه کامپیوتر از زبان انگلیسی حذف می شود. به دلیل کاربرد این واژه در همه جا، دیگر از کلمه کامپیوتر استفاده نمی شود. از بدن انسان گرفته تا خیابان ها، همه چیز تبدیل به ...
بررسی جایگاه جِن در اساطیر
ببیند سهم شامش را خورده اند و یک گیلاس آب هم رویش، کاری می کند که همه از کارشان پشیمان بشوند و تر و خشک را هم با هم می سوزاند، مثلا تا صبح روی میزها مشت می کوبد و پشت در اتاق ها جیغ می کشد. قیافه چرا می گیرید؟ انگار این ها را نویسنده محترم مطلب از خودش درآورده! یک عده روسیه شناس و افسانه شناس و محقق نشسته اند و سرجمع چند هزار صفحه درباره داماووی و هزار و یک جن دیگر نوشته اند، منبع و ...
زمین مرکز عالم است!
سمت خلاف از آشیانه خودش، وقتی که پرواز می کند پیدا نمی کنند، البته زمین ساکن است . مثالهای دیگری هم از این دست دارد. وی پس از این مثالها، و از جمله حرکت در ترن، می گوید: از این بیانات قطع خواهیم داشت که اگر کسی در آنچه ذکر شده فی الجمله تفکر و تأمل نماید، مثل آفتاب از برای او روشن می شود که زمین ساکن است، و لا محاله شمس متحرک . وی سپس به ردّ نظریه جاذبه زمین که اساس نظریه و توجیه حرکت ...
از تهران تا شهرستان... / محمدرضا باقرپور
وقتی چشاشو باز نکرده اند، فکر می کنه راه زیادی رفته و چه بسا، چندین بار به خودش آفرین هم گفته که چه قدر راه رفته! در ایران، در چنین سیستم معیوب و لنگانی، کار کردن و Output زیاد اهمیتی نداره؛ به این دولت و اون دولت هم ربطی نداره؛ اینجا اولا باید خوب بتونی نمایش بدی و نمایشگر خوب و ماهری بوده باشی و همون کار کوچک و اندک یا بزرگ درست یا غلطی رو که انجام داده ای، بتونی چندین برابر بزرگش کنی؛ ثانیا در ...
زن جوانی که برای خودش هوو آورد!
زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای [...] زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای شگفت انگیزی را برایش رقم زد. زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشک آلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش می کند و مرد سعی می کند همسرش را آرام کند ولی موفق نمی شود. زن با لحن سرزنش باری به مرد می گوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمی کردی و زن نمی گرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی خوش در زندگی نمی بینی. مرد به اعتراض می گوید: من نه تو را طلاق می دهم نه مهتاب را. وقتی اصرار می کردم که لجبازی نکن و از خواستگاری دست بردار به خرجت نمی رفت و پافشاری می کردی تا اینکه دو دستی زندگی من و بچه هایمان را خراب کردی و حتی در حق همکلاسی ات مهتاب و بچه تو راهی اش هم ظلم کردی، حالا مرا کشیدی دادگاه که چه شود؟ چند بار به دست و پایت افتادم تا از زن گرفتن برای من بی خیال شوی اما تو چه کردی حالا وقت عقب نشینی است؟ ریحانه که آرام و قرار ندارد اشک می ریزد و می خواهد هر چه سریع تر وارد دادگاه شود. در همین هنگام منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع صدر نام زن و مرد را می خواند و آنها را دعوت به حضور در دادگاه می کند. قاضی بهروز مهاجری در حالی که به اوراق پیش رویش نگاهی می اندازد از آنها می خواهد تا مشکلشان را شرح دهند.ریحانه 35 ساله _ با اشاره به پیچ و خم های زندگی اش می گوید: 14 سال پیش محمد به خواستگاری ام آمد. از آنجایی که همکارم بود تا حدودی او را می شناختم؛ جوان برازنده و باشخصیتی که در همان برخوردهای اول با خانواده ام خودش را در دلشان جا کرد و ازدواج کردیم. چنان خوشبخت بودم که همه فامیل آرزوی چنین زندگی سرشار از شادی ما را داشتند. با به دنیا آمدن دختر و پسرمان خوشبختی مان تکمیل شده بود تا اینکه با شنیدن یک خبر دنیا بر سرم خراب شد و مسیر زندگی ام تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم. شنیدن این خبر و دیدن جواب های آزمایش ها شوکه ام کرده بود نمی توانستم باور کنم که خوشبختی ام به پایان رسیده و لحظات زندگی ام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند پس از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال می شدم و هرگز چنین حرفی نمی زدم. مرد که برافروخته است رو به قاضی می گوید: زندگی ام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانه اش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. می گفت اگر مرا دوست داری باید هر چه می گویم گوش کنی ولی هر چه می گفتم بی فایده بود و مجبورم می کرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز هم نمی توانم ناراحتی اش را ببینم ولی ... آن روزها رفتارش تغییر کرده بود در دنیای خودش بود و از همه حلالیت می طلبید، زندگی مان سرد و بی روح شده بود و نمی دانستم چه کنم؟ ریحانه ضمن سرزنش خود می گوید: درست است آقای قاضی هر روز به محمد اصرار می کردم تا در حضور من همسر دومش را انتخاب کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم می دانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشه هایم باشم. با اینکه خانواده هایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل می گشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچه هایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانی ها با همکلاسی ام مهتاب روبه رو شدم. از آنجا که مهتاب را بخوبی می شناختم نور امیدی در دلم تابید. او همانی بود که می توانستم خانواده ام را به او بسپارم. مهتاب مدیر یک مدرسه ربود و با وجود داشتن خواستگارهای بی شمار شوهر نکرده بود. رابطه ام را با او بیشتر کردم و پس از مدتی برای اقامت در هتل مشهد دو بلیت خریداری کردم و از او خواستم مرا همراهی کند تا به گردش و زیارت برویم. مهتاب که از همه جا بی خبر بود با من به این سفر آمد و با یکی از سخت ترین روزهای زندگی ام روبه رو شدم. برایم آسان نبود دو دستی زندگی ام را که لحظه به لحظه برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرار بود هوویم شود، بسپارم ولی چاره ای نداشتم و به دلیل علاقه زیاد به محمد و عشق به فرزندانم خودم را کنترل کردم و با مهتاب حرف زدم. ریحانه که با یادآوری خاطرات گذشته غم در چهره اش موج میزد، ادامه می دهد: در آن شب ماجرای زندگی ام و تصمیمی را که داشتم برای مهتاب تعریف کردم و او که نمی دانست زنی که می خواهد برای همسرش زن دوم انتخاب کند من هستم با چنین تصمیمی بشدت مخالفت کرد و گفت به هیچ عنوان تصمیم درستی نیست و باید به آن زن گفت که چنین کاری نکند وقتی مخالفتش را دیدم ناگهان بغضم ترکید و با گریه و التماس همه ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم زنی که در جست وجوی هوویی برای خود است خود من هستم. باورش نمی شد من او را برای همسرم خواستگاری می کنم و از پیشنهادم بشدت ناراحت شد ولی وقتی حال و روزم را دید فرصت خواست تا در موردش فکر کند. محمد حرف های ریحانه را قطع می کند و می گوید: زندگی ام را جهنم کرده بود وقتی از سفر آمد و ماجرا را برایم تعریف کرد همه بدنم یخ کرد، برایم آسان نبود که فکر کنم قرار است او را از دست بدهم و پس از سال ها زندگی مشترک با زن دیگری ازدواج کنم ولی مخالفتم بی فایده بود با اینکه مهتاب دختر برازنده و مهربانی بود راضی نبودم زندگی او را هم خراب کنم ولی از اصرارهای ریحانه عاصی شده بودم، طفلک دختر و پسرمان هم از رفتارهای ما گیج شده بودند و وقتی دیدم راهی ندارم به ناچار تسلیم شدم. این بار ریحانه ادامه می دهد: وقتی جواب مثبت را از هر دویشان گرفتم به تدارک مراسم عقدشان پرداختم. روز ها و شب ها ی سختی بود ولی هر روز که می گذشت حس می کردم به روزهای آخر عمرم نزدیک می شوم، سکوت می کردم و نمی گذاشتم کینه در دلم ریشه کند سرانجام با برگزاری مراسم ازدواج همسرم با مهتاب همه مان در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کردیم. روزهای خوب و خوشی را کنار هم داشتیم. گرچه واقعاً دیدن محمد در کنار مهتاب برایم راحت نبود ولی خودم خواسته بودم و نمی توانستم زندگی را برای آنها زهر کنم حتی با بچه هایم صحبت می کردم تا مهتاب را قبول کنند تا اینکه کم کم رابطه شان با مهتاب خوب شد. خوشحال بودم که توانسته ام همه چیز را سروسامان دهم و خیالم راحت بود که پس از مرگم زندگی خانواده ام از هم پاشیده نمی شود ولی افسوس که سخت اشتباه می کردم. ریحانه ادامه می دهد: یک سالی از زندگی مشترک با هوویم گذشت تا اینکه متوجه شدم او باردار شده است، تحمل این واقعیت خیلی برایم سخت بود سعی می کردم خودم را با کارهایم سرگرم کنم ولی هزار فکر و خیال در سرم بود تا اینکه در ادامه آزمایش ها نزد پزشک معالجم رفتم اما او من را به یک پزشک دیگر معرفی کرد. در دلم غوغایی برپا شده بود می خواستم بدانم فاصله ام تا مرگ چقدر است پزشک متخصص پس از انجام چند آزمایش از من خواست نزدش بروم تا خبر مهمی به من بدهد. با بدنی لرزان راهی مطب دکتر شدم و وقتی نتیجه آزمایش را داد انگار گوش هایم نمی شنید و شوکه بودم. دکتر چند بار تکرار کرد و گفت: شما هیچ بیماری خاصی ندارید و مبتلا به بیماری لاعلاجی نیستید آزمایش های قبلی به اشتباه سرطان را نشان داده است . با شنیدن حرف های دکتر به جای خوشحالی غمی به دلم نشست. این بار مرد روبه رئیس دادگاه می گوید: جناب قاضی از آن پس ریحانه هر روز دعوا و جنجال راه می انداخت و به مهتاب بیچاره طعنه می زد من هم مجبور شدم به ناچار برای امنیت مهتاب خانه جداگانه ای فراهم کنم ولی هرگز وجدانم اجازه نمی داد از او جدا شوم، ریحانه باید فکر همه چیز و همه احتمالات را می کرد باید احتمال می داد اگر زنده بماند تحمل این وضع را خواهد داشت یا نه؟ خودش با اصرار مراسم عروسی ما را تدارک دید و حالا چطور زن بی گناه را طلاق بدهم و آواره اش کنم. خوشحالم که ریحانه بیماری ندارد و آزمایش ها اشتباه بوده ولی نمی توانم چشمم را به مهربانی های مهتاب ببندم در حالی که منتظر تولد فرزندش هستیم. من نه حاضرم مهتاب را طلاق بدهم و نه از ریحانه جدا شوم ولی او هر لحظه ما را تهدید می کند و می گوید اگر مهتاب را طلاق ندهم خودش را می کشد. آقای قاضی شما بگویید چه کنم؟ ریحانه با چهره ای برافروخته در جواب شوهرش می گوید: من طاقت این زندگی را ندارم نمی توانم آنها را کنار هم ببینم. من اشتباه کرده ام و تاوانش هر چه باشد می دهم ولی باید بین من و مهتاب یکی را انتخاب کند اگر می خواهد با مهتاب باشد باید همه حق و حقوق و مهریه ام را بپردازد و طلاقم دهد در غیر این صورت من هم نمی توانم حضور هوو را در زندگی ام تحمل کنم. قاضی بهروز مهاجری با شنیدن گفته های این زوج احساس می کند با پرونده عجیبی روبه رو است و گرفتن تصمیم درباره این ماجرا هر چند مشکل به نظر می رسد ولی پرونده را در دستور کارش قرار می دهد تا پس از بررسی های لازم، رأی صادر کند. منبع: روزنامه ایران درج شده توسط : دبیر سرویس خبر میرملاس ...
ظلم و گناه نتیجه فراموشی مرگ و قیامت
به گزارش جهان نیوز ؛ یکی از مسائلی که بشر همواره درگیر فهم آن بوده است، مسئله جهان بعد از مرگ او است. همواره در طول تاریخ، ادیان الهی، عقل و فطرت آدمی انسان را به وجود قطعی جهانی بعد از مرگ خبر داده است. فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ و در مباحث بسیار مهم خود، وجود جهان بعد از مرگ و شروع زندگی حقیقی پس از اتمام دنیای فانی را ثابت کرده اند. از طرف دیگر قرآن کریم، ائمه معصومین(ع) و علمای اخلاق یکی از مهم ترین عناصر تذکر دهنده و هدایت کننده و متنبه کننده برای آدمی را ذکر مرگ و آماده شدن برای آن روزِ قطعی دانسته اند. در حدیثی از رسول گرامی اسلام ...
حجاب اجباری به قدر قدرت و مصلحت شدنی است
بر اساس اختیار باید یکی را انتخاب کنید. اینجا اگر بحث اهم و مهم در برابرتان هست و یا گاهی جامعه مخاطب به قدری شکننده شده است که اگر الزامش کنید به یکی از واجبات، قید اصل دین را می زند. این فضا را باید شناخت که آنچه به دست می آوریم و آنچه از دست می دهیم چیست. ممکن است بنده با یک طلبه دیگر بر سر این کبری اختلافی نداشته باشیم، یعنی اگر حاکمیت قدرت داشت و مساله اهمی هم مقابلش نبود، یعنی اهم ...
10 فیلم برتر تاریخ سینما درباره روزنامه نگاری
سرایی هایش می گوید: این مجرا (مجرای خبر) می تونه رییس جمهورها، نخست وزیرها و پاپ ها رو بسازه یا اون ها رو بشکنه. البته که حق با اوست. این کانال لعنتی ترین نیروی فوق العاده ایه که در همه جهان بی خدا وجود داره و وای بر ما اگه این نیرو دست آدم های اشتباه بیفته. و باید اضافه کنیم: وای بر ما اگر مخاطبان اشتباه داشته باشیم . همه مردان رییس جمهور (1976 ) کار برنستین و باب وودوارد ...
بخش خصوصی از تامین مالی خارجی جا ماند/ تعرفه واردات خودرو همچنان در ابهام/ اثر معکوس برخورد فیزیکی در ...
- دلار نجومی کواکبیان را به اشتباه انداخت! روزنامه جوان نوشته است: دلار آنقدر بالا رفته که اعداد و ارقام انگار معنای خودش را از دست داده است؛ همان طور که همیشه در عرف گفته می شود که وقتی رقمی خیلی بالاتر از حدش رفت، دیگر مهم نیست چقدر است! مصطفی کواکبیان هم شاید روز گذشته دچار همین اشتباه شد وقتی در تذکری به دولت در صحن علنی مجلس گفت: قیمت دلار از ابتدای انقلاب تاکنون بیش از ...
داستان چوپان و گرگ های فداکار
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، محمد ایمانی در صفحه شخصی خود نوشت، مردم در حماسه کم نظیر 22 بهمن با وجود تبلیغات دشمن، و سوء مدیریت برخی مدیران، با نشاط تمام پای جشن چهل سالگی انقلاب آمدند. اهمّ و مهم کردند؛ همیشه اصلی- فرعی را تشخیص دادند و گله مندی، آنها را از دیدن کینه و کمین دشمن باز نداشت. آمدند و دشمن را عقب راندند. مردم حجت را تمام کردند و حالا نوبت مسئولان است که در تراز همین روحیات انقلابی عمل کنند. افراطیون مدعی اصلاحات که دولت را رحم اجاره ای می خوانند و آقای روحانی ...
مقابله با پرخاشگری کودکان، چه می توان کرد؟
کودک 5 ساله امری کاملاً عادی و طبیعی است. در واقع هر کودکی در این سن اسباب بازی دوستش را می دزد، لگد می زند، مشت می پراند و گاه گداری داد می کشد. گاهی اوقات دلیل این رفتار ها یک ترس ساده است. برای مثال اگر کودکتان از جانب شخصی احساس طرد شدن کند، ممکن است از کوره در رفته و احساس عصبانیت کند. دیگر محرک ها نیز بیشتر به شرایط پیش آمده بستگی دارند تا غریزه. هر چه باشد، کودک مهدکودکی شما در حال تطبیق خود ...
زندگی بربادرفته با لباس های خارجی
.... افراد مورد نظر فامیل در خارج زندگی می کنند و به دلار پول درمی آورند، به ما چه ربطی دارد که چه می پوشند؟ ما با حقوق کارمندی زندگی می کنیم و باید منابع و درآمدمان را مدیریت کنیم. اصلاً چه اشکالی دارد لباس ایرانی بپوشیم. مرد جوان سپس رو به قاضی کرد و گفت: مشکل ما فقط خرید لباس نیست. این خانم هر سال باید گوشی آیفون خودش را عوض کند. خب گوشی، گوشی است. مگر لازم است آدم هر سال چند میلیون پول گوشی ...
حاج رضوان،معمایی که 25 سال برای آمریکا بی پاسخ ماند/ رزمنده خالصی که تبدیل به الگوی مقاومت شد/فیلم+تصاویر
کرده و نظر خودش را اعمال می کرد. از این طریق همیشه در جریان اطلاعات دست اول بود. در هر موضوعی نظرات بسیار خوب و قوی ارائه می داد، حتی در فیلم سازی و کارهای رسانه ای شبکه المنار. اما در جاهایی که می خواست ابراز نظر کند و نظرش مخالف رای شخص دیگری بود، طوری آن را بیان می کرد که اصلا طرف مقابل احساس مخالفت از سوی حاج رضوان نمی کرد و به خوبی اشکال دیدگاهش را می پذیرفت، بدون آن که کدورتی بین آنها ایجاد ...
مشکلاتی که سالمندان با آن دست و پنجه نرم می کنند
در این گروه سنی، معمولا ناشی از حوادث پاتولوژیک است و ارتباطی به گذر طبیعی عمر ندارد. با بالا رفتن سن تغییرات طبیعی در کلیه اندام های بدن ایجاد می شود که با رعایت برخی نکات ساده می توان از بروز مشکلات جلوگیری و با مراقبت صحیح به سالمندی توأم با سلامتی و نشاط دست یافت، تا باقی سال های عمر هم به بهترین صورت ادامه یابد؛ بنابراین سالخوردگی، به خودی خود، بیماری به حساب نمی آید. دو موضوع مهم ...
داستان زندگی دردناک کیانو ریوز ، خاکی ترین ماتریکس دنیا
نمایان شود. او یک متفکر اورجینال و واقعی بود. او در هیچ چیزی سکون نداشت". فینیکس هنگام مرگ تنها 23 سال سن داشت. کیانو ریوز دختر و نامزدش را به فاصله کم از دست داد در اواخر دهه 90 همه چیز برای کیانو ریوز خوب پیش می رفت. او با یک زن جوان به نام جنیفر سایم آشنا شد. در سال 2000 این دو انتظار تولد اولین فرزندشان را می کشیدند که در کمال ناباوری نوزاد دختر آن ها به نام آوا در هشت ماهگی ...
پیرزن از کارهای کثیف دختر مطلقه اش پرده برداشت!
می چکید به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: دیگر امنیت جانی ندارم و نمی توانم رفتارهای پرخاشگرانه او را کنترل کنم... دختر 40 ساله پیرزن که در گوشه اتاق مشاور به حرف های مادرش گوش می داد لب به سخن گشود و گفت: مادرم درست می گوید حالا که فکر می کنم می بینم او در برابر کتک هایی که به او می زدم تنها سکوت می کرد و هیچ گاه لب به نفرین نگشود تنها دستانش را رو به آسمان می گرفت و فریاد می زد خدایا از ...
زندگی و مرگ در شهر ممنوعۀ اپل
ورود هست یا خیر. به اولین کسانی که می رسیم، ازقضا کارگران سابق فاکس کان هستند. یکی از این مردان جوان، که خودش را ژو معرفی می کند، می گوید: اینجا جای خوبی برای انسان ها نیست . او حدود یک سال در لانگهوا کار کرده است، تا همین چند ماه پیش، و می گوید شرایط داخل آنجا مثل همیشه بدند. ژو می گوید: از زمان پوشش رسانه ای، هیچ بهبودی رُخ نداده است . فشار این کار بسیار زیاد است و او و ...
"نمایندگان سینمای فرانسه" با بودجه جمهوری اسلامی
سینمای ایران را زمانی که از آینه جادوی آوینی نگاه می کنی، برایت بامزه تر است. سینمایی با طعم تلخ وابستگی. تاریخ سینمای ایران پر است از وابستگی به هند، همان مؤلفه هایی که فیلم ایرانی را تبدیل به یک فیلمفارسی می کند. معروف ترین فیلم سینمای ایران فیلم دختر لر تمام و کمال در هند و توسط عوامل انگلیسی ساخته شد. ابراهیم مرادی در گفتگویی با روزنامه اطلاعات در 29 خرداد 1351 در این باره می گوید ...
آموزش مجری ویژه بحران
آموزش دیده باشند، اظهار کرد: روزنامه نگاری تخصصی امروزه حرف اول را می زند. در تاریخ مطبوعات، روزنامه نگاری عمومی مطرح بوده اما رفته رفته تخصصی شده اند. ما در کشورمان روزنامه نگاری تخصصی داریم اما محدود، کم و ناقص. در برخی حوزه ها جلوتر و در برخی حوزه ها عقب تر. به عنوان مثال در حوزه ورزشی، ورزش نویس خوب داریم. در حوزه صنعت، حوزه سیاسی و همچنین انرژی روزنامه نگاران خوب داریم اما در حوزه سوانح ...
بهترین روش برای در امان ماندن از امواج موبایل
اگر فرد ناشناسی تلفن زد به او اطلاعات ندهند. همچنین آنها روی این موضوع کنترل و نظارت دارند که فرزندشان با چه کسی حرف می زند؟ با چه کسی دوست است؟ کجا می رود؟ چه کتاب و روزنامه ای می خواند؟ و... اما نمی دانند که همین نظارت، کنترل و راهنمایی را باید هنگام استفاده از تلفن همراه نیز اعمال کنند. بسیاری از والدین در مورد رایانه و بازیهای رایانه ای فرزندشان نظارت دارند ولی نسبت به تلفن همراه بی تفاوتند ...
شیموس هینی شاهدی ایرلندی
به عنوان انتخاب انجمن کتاب شعر را برای ربع دوم سال 1975 به خود اختصاص داد. هینی در بولتن انجمن شعر نوشت: طی چند سال گذشته انتظارات بسیاری وجود داشته است که شاعران ایرلند شمالی باید در مورد موقعیت چیزی بگویند ، اما دست آخر تنها موقعی حرفشان ارزش شنیدن دارد که درباره خود و خطاب به خود بگویند. در نیمه-گیومه قرار دادن موقعیت و بگویند اشاره به این دارد که هینی چنین کلیشه های روزنامه ای را به هیچ ...
نیکی کریمی: مدیون کیارستمی ام
به گزارش گیل خبر، نیکی کریمی، بازیگر، کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران، سال هاست که در کنار فعالیت های سینمایی، به عکاسی که معتقد است بخشی از وجودش شده، می پردازد. در سفرهای خارج از ایران به تمام نمایشگاه های مهم عکاسی جهان سر می زند و بسیاری از موزه های عکاسی را دیده، چراکه اعتقاد دارد هنرمند حوزه بصری باید تا می تواند ببیند و قوه بصری اش را تقویت کند تا خلقی تازه داشته باشد. راهنما ...
چرا نقدینگی زیاد شد؟/ دلایل افزایش قیمت سکه/ حاشیه پردازی دوباره وزیر راه به جای پرداختن به حوزه مسئولیت
افزایش دادند. به گزارش خبرنگار وطن امروز ، میدان فردوسی قلب تپنده قیمت گذاری و خرید و فروش دلار دیروز، روز عجیب و غریبی را سپری کرد. بیشتر مراجعه کنندگان به این میدان را مسافران و توریست ها تشکیل می دادند که می شد چهره های سراسیمه و درهم آنها را دید. دلار سه قیمته شده و هر کس در میدان فردوسی ساز خودش را می زند. دلال ها مثل همیشه فعال ترین افراد میدان فردوسی هستند؛ آنها قیمت فروش دلار را 5100 تومان ...
عمو فیتیله ای: ما اورژانس فرهنگی هستیم
افغان ها. ما یواش یواش از حوزه آمدیم بیرون. آقای داود کیانیان، برادر ارشد آقای کیانیان هم در آن سفر ما بود. بعد بچه هایشان آمدند بالا یک فرمی داشتند که با موسیقی محلی باید بگویم رقص فورکلور. خیلی جذاب بود. همین هایی که با کابل ده بچه ها را می زدند من دیدم کابل هایشان را انداختند. به علی گفتم می بینی دیگر کسی آنها را نمی زند و خودشان برای اینها دست می زندند. بعد آن کسی که کلاشینکوف دستش بود دیدیم ...