سایر منابع:
سایر خبرها
جهادگران دانشجو؛ شهرها در انتظار شما هستند!
نیز با جمعیت شهری تمایز دارند، گروه های رانده شده مهاجران روستایی غالباً فاقد توانمندی حرفه ای تحصیلات و بضاعت لازم برای هرگونه مشارکت در حیات اقتصادی شهر، دارای اشتغال کاذب در بخش غیررسمی اقتصاد شهر معرفی می شوند. یکی از اقدامات خوب سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی استان قزوین سازمان دهی دانشجویان نخبه و علاقه مند برای حضور در مناطق محروم شهری است اقدامی که در نظر دارد با توجه به مناطق محروم ...
پلیس انگلیس از پشت پرده اقدام متعرضین به سفارت ایران آگاه بود
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، حمید بعیدی نژاد سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن یک روز پس از حادثه تعرض به ساختمان سفارت کشورمان در انگلیس درباره آن حادثه اظهار داشت: تشریح اتفاقاتی که افتاده بخش مهمی از کار است و درواقع می تواند در قضاوت ما نسبت به برخی عواملی که در تحلیل موضوع نقش دارند، سهم مهمی داشته باشد. وی افزود: حدود ساعت چهار بعدازظهر جمعی تظاهرکننده ...
در زمان مدیریت بقایی 960 هزار شیء تاریخی از موزه ملی خارج شد/ مهدی جهانگیری با رانت مشایی و بقایی مولتی ...
ما داشتیم یک تعداد زاویه انحرافی را می گرفته و یک سری هم ازکارافتاده بود. چطور می شود میراث یک ملت، یک تمدن بزرگ را به شما بسپارند و بعد دوربین هایش از کار بیفتد؟ مگر می شود فقط با عامل انسانی نظارت کرد؟ ** دوربین های انبار هم همین موقعیت را داشتند؟ به تفصیل یادم نیست اما منحرف کردن دوربین ها یک حجم قابل توجهی بود. فقط 50 الی 60 دوربین ازکارافتاده بود. تا این خبر منتشر شد به اتاق ...
توافقنامه حمایت از توسعه اشتغال پایدار بخش معدن در مناطق روستایی امضا شد
، اجتماعی و فرهنگی است و در صورت توافق طرفین در چهارچوب مقررات مربوطه قابل تمدید است. در این مراسم رئیس هیات عامل ایمیدرو گفت: سال گذشته یک میلیارد و 500 میلیون دلار بودجه برای توسعه و اشتغال مناطق روستایی از سوی دولت و مجلس تصویب شد و توافقنامه امروز در همین راستای تهیه شده است. مهدی کرباسیان ابراز امیدواری کرد که با مدل پیش بینی شده در این توافقنامه معادن کوچک و معادن مناطق روستایی و ...
سیصد و بیست و هفتمین شعبه بانک پارسیان افتتاح شد
.... وحیدنیا با تاکید بر اینکه بانک پارسیان در راستای سیاست ها و راهبردهای خود و همسو با سیاست های اقتصاد مقاومتی همدوش دولت محترم خدمات ارزنده ای را به منظور رونق تولید، صنعت و کسب و کار و اشتغال آفرینی درکشور ارایه داده است،که در بسیاری ابعاد مانند مشارکت در طرح های آبرسانی و پروژه های ملی اثرات مثبت اجتماعی نیز داشته خاطرنشان کرد : ساماندهی بزرگترین مؤسسه مالی غیر مجاز کشور ...
درس های زلزله ملارد تهران را دوباره مرور کنیم
، البته همانند سایر کشورها، با رخداد حادثه ای تاثیرگذار، اوج توجهات را به حادثه رخ داده نشان می دهند، فضای مجازی و غیر مجازی، لبریز می شود از اخبار درست و غیر واقعی مرتبط با زلزله و البته پس از گذشت چند روز موضوع کاملا کنار گذاشته شده و فراموش می شود. رفتار نوسانی که اغلب با هیجانات و توجهات اغراق آمیز به زلزله های رخ داده همراه است، متاسفانه بدلیل دامنه بزرگ آن، نمی توانند، ماندگاری ...
عشایر مصداق اقتصاد مقاومتی هستند
.... چندین شرکت تعاونی برای حمایت از عشایر استان نیز آغاز به کار کرده اند. عشایر استان آذربایجان شرقی از چه توانمندی هایی برخوردار هستند؟ زیبایی کم نظیر شیوه زندگی عشایر استان، شاید بزرگ ترین و جالب ترین نکته پیرامون داشته های آن ها باشد. عشایر عین مصداق اقتصاد مقاومتی هستند و از اعضای بزرگ خانواده گرفته تا کودکان، مشغول به کار و تلاش می باشند. از تولیدات عشایر ...
مینیاتور پرنقش و نگار ایران چشم به راه بهار است
غنی از اسلاف هوشمند ما بوده است و گوشه و کنار این استان زیبا، بهشتی برای گردشگری به شمار می رود. راه های دسترسی به استان مازندران از چهار طریق راه آهن، جاده، هوایی و دریایی میسر است، راه آهن سراسری تهران به گرگان در مازندران از شهرهای پل سفید، زیرآب، شیرگاه، قائم شهر، ساری، نکا، بهشهر و گلوگاه عبور می کند. مازندران بیش از دو هزار و 500 اثر تاریخی و طبیعی دارد که بیش از 700 اثر در فهرست ...
حرکت دانشگاه آزاد اسلامی به سوی دانشگاه نسل سوم با اجرایی کردن اکوسیستم کارآفرینی
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا-پرویز پیکری؛ امروزه یکی از موضوعات بسیار مهم در توسعه اقتصادی جوامع جهانی، کارآفرینی و یکی از راه های رشد کارآفرینی استفاده از اکوسیستم های کارآفرینی است، حال این سوال مطرح می شود که اصولا اکوسیستم کارآفرینی چیست؟ در واقع اکوسیستم کارآفرینی به افراد، سازمان ها و نهادهایی اشاره می شود که محرک یا مانع تصمیم فرد برای کارآفرینی است و بر احتمال موفقیت فرد در صورت راه اندازی ...
دیروز شاخص بورس ریزش کرد؛ نرخ دلار و قیمت سکه افت اندکی ثبت کردند
خودرویی ها به ویژه تولیدکنندگان خودروهای سنگین با اخبار نوسازی ناوگان ها، تردیدها نسبت به ریسک برجام و عوامل بنیادین عامل تداوم فروش در این نمادها است. کم نوسانی دلار زیر 4500 تومان دیروز هر دلار آمریکا با افت 6 تومانی به نرخ 4493 تومان معامله شد. پس از افزایش 38 تومانی نرخ دلار در 3 روز متوالی هفته گذشته تا نزدیک سقف 4500 تومانی، در روزهای اخیر شاهد احتیاط بازارساز بودیم ...
تولید 990 محصول دانش بنیان توجه دولت به خرید داخلی را ضروری کرده است
...> وی همچنین شکل گیری فرهنگ استفاده از کالای ایرانی در جامعه و راه اندازی لیزینگ برای عرضه بهتر محصولات ساخت داخلی را در شرایط اقتصادی فعلی کشور بسیار مهم و برای بقای شرکت های دانش بنیان ضروری دانست. رییس صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری به اشاره به نقش بسیار تعیین کننده خریدهای دولتی در حفظ و پایداری شرکت های دانش بنیان، از مجموعه دولت خواست در راستای توجه هرچه بیشتر به اقتصاد مقاومتی و ...
هومن سیدی: بزرگ ترین جایزه، ماندگاری فیلم است نه سیمرغ
هومن سیدی در مسیر تکاملی و جسورانه فیلمسازی اش به مغز های کوچک زنگ زده رسیده که در آن با پررنگ شدن ردپای قصه و عنصر روایت، توانسته نظر طیف بیشتری از مخاطبان را به خود جلب کند، به طوری که منتقدان و مخاطبان در انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره به نقطه مشترک رسیدند؛ فیلمی که نشان از جهشی مهم در کارنامه هومن سیدی است. ماهنامه هنر و تجربه: هومن سیدی از آن دست بازیگران یاست که هم تجربه موفقی در عرصه بازیگری دارد و هم به موازات آن توانسته در عرصه فیلمسازی هم پله های ترقی را طی کند. او در چهار فیلم قبلی اش، آفریقا ، سیزده ، اعترافات ذهن خطرناک من و خشم و هیاهو تلاش کرده است تا دست به تجربه های تازه ای در فرم و فضاسازی فیلم هایش بزند و با خلاقیت در فرم بصری فیلم هایش، اشکالی از فیلمسازی مدرن را در سینمای ایران به تصویر بکشد. حالا او در مسیر تکاملی و جسورانه فیلمسازی اش به مغزهای کوچک زنگ زده رسیده که در آن با پررنگ شدن ردپای قصه و عنصر روایت، توانسته نظر طیف بیشتری از مخاطبان را به خود جلب کند، به طوری که منتقدان و مخاطبان در انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره به نقطه مشترک رسیدند. فیلمی که نشان از جهشی مهم در کارنامه هومن سیدی است و چه بسا بهترین فیلم او تا این لحظه. مغزهای کوچک زنگ زده نخستین فیلمی است که سیمرغ بهترین فیلم از نگاه هنر و تجربه را دریافت کرده است؛ سیمرغی که برای سیدی با اما و اگر و سوالاتی همراه بود که در این گفتگو به آنها می پردازیم. مغزهای کوچک زنگ زده در کارنامه شما فارغ از این که یک نقطه عطف محسوب می شود و می توان آن را تکامل و پختگی سینمای هومن سیدی دانست، نقطه مشترک و هم سویی منتقدان و مخاطبان هم هست. به این معنی که اگر خشم و هیاهو را لحاظ نکنیم، فیلم های قبلی شما بیشتر در میان منتقدان و علاقه مندان سینمای مدرن و کسانی که به فرمالیسم و تجربه و ساختارشکنی در فرم یا فضاسازی های انتزاعی علاقه داشتند، طرفدار داشت و البته در بین منتقدان نیز در ارتباط با برخی از آنها مثل اعترافات ذهن خطرناک من ، نوعی دو قطبی هم شکل گرفت که برخی با آن موافق و برخی مخالف بودند اما در مغزهای کوچک زنگ زده تقریبا یک اتفاق نظر جمعی شکل گرفت و همه فیلم را دوست داشتند و این باعث شد که طیف مخاطبان این فیلم نسبت به فیلم های قبلی هم بیشتر شود و هم متنوع تر. شاید رمز این موفقیت را پیش از هر چیز باید پررنگ شدن عنصر قصه و قصه گویی در این فیلم و چرخش آن از لحن و موقعیتی انتزاعی به لحن و روایتی رئالیستی دانست؛ گویی شما به نوعی روایت های سینمای کلاسیک رجوع کرده اید با حفظ همان ذهنیت و جهان سینمایی شخصی، چقدر با این تحلیل موافقید؟ - به نظرم تحلیل درستی است و عنصر قصه گویی در این فیلم برجسته تر شده، اما این به این معنی نیست که من در فیلم های قلی به قصه گویی بی تفاوت بودم و صرفا دغدغه فرم داشتم. من همیشه فکر می کردم در حال قصه گفتن هستم و اتفاقا برای این که متهم به این نشوم که فیلم هایم فاقد قصه است، خیلی تلاش می کردم که به این مولفه توجه کنم و همیشه بر این باور بودم که در فیلم های قبلی نیز در حال قصه تعریف کردن هستم. اساسا من با سینمایی که قصه ندارد مشکل شخصی دارم. به نظرم هم در آفریقا و هم در سیزده در حال قصه تعریف کردن هستم. در اعترافان ذهن خطرناک من هم گمان می کردم دارم قصه ای را تعریف می کنم، منتها یا الکن بود یا به هر دلیلی مخاطبش خاص تر شد و همه نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند. در خشم و هیاهو هم کاملا با یک فیلم قصه گو روبرو می شویم. واقعیتش این است که قبلا وقتی کسی از من می پرسید فلان جای قصه چی شد؟ من در درونم شاکی می شدم که خب یک ذره تلاش و فکر کنید تا متوجه داستان شوید. بعد از خشم و هیاهو بسیاری از این سوالات که از من پرسیده می شد، اوایل عصبانی می شدم و آنها را پیش پا افتاده و عامیانه می دانستم. اما از یک جایی به بعد تسلیم شدم و فکر کردم که این مشکل از من کارگردان است که نتوانستم به این سوالات در درون فیلم پاسخ دهم و مخاطب نتوانسته جواب پرسش های خود را از متن و قصه فیلم بگیرد. این مسئله موجب شد که تمام تمرکزم را روی داستان گویی گذاشتم و به قصه بیش از گذشته توجه کردم. حالا تفاوت در چه بود؟ ببینید، مثلا من در خشم و هیاهو می گفتم که فلان مسئله یا موقعیت لزومی ندارد که پرداخته شود، چون روشن و معلوم است و نیاز به شرح و بیان نیست اما در مغزها... برعکس، این روش را در پیش گرفتم و حتی در طول ساخت فیلم برخی از دوستان اهل فن که با من همراه بودند، می گفتند مثلا فلان صحنه را چند بار می گیری، یا فلان دیالوگ را نباید آورد، اما تجربه به من ثابت کرده بود ه آن اطلاعات یا موقعیت ها و دیالوگ ها باید در فیلم گنجانده شود یا روی آن تاکید بیشتری شود و پرداخت بیشتری داشته باشد. حتی یک جاهایی می گفتم دست از سر من بردارید. اصلا من می خواهم یک فیلم سطحی بسازم. نمی خواهم حرف عمیق و ویژه ای بزنم. فقط می خواهم یک داستان تعریف کنم و آن را به درستی تعریف کنم که وقتی مخاطب آن را می بیند، درگیر سوالات متعدد نشود و پاسخ آن را در خود فیلم و قصه آن دریافت کند و در نهایت از تماشای فیلم لذت ببرد. شاید برای تان این حرف عجیب باشد، اما برای اولین بار بود که برای ساخت فیلمی، داستان نداشتم، فقط دلم می خواست یک فیلم مفرح بسازم. یا این که برخی ناهنجاری هایی که در جامعه می دیدم، مرا آزار می داد و دوست داشتم درباره آنها فیلم بسازم. نه این که ذهنم خالی از هر ایده ای باشد، اما داستانی از پیش تعیین شده یا طراحی شده در ذهنم نبود. تمام داستانی که اتفاق می افتد، بعد از شروع فیلم اتفاق می افتد، بدون این که سیناپسی وجود داشته باشد. اگرچه 16، 17 تا رونوشت اساسی از قصه داریم، اما شخصیت ها و کنش و ری اکشن های آنها و در نهایت کاراکتری که شکل می گیرد، در خود فیلم و فرایند آن متولد می شود. فارغ از این که مصالح داستانی این فیلم پرملات تر از فیلم های قبلی است، خود موقعیت، شخصیت ها و آدم های قصه و تجربه تلخ و دردناکی که در قصه به تصویر کشیده می شود نیز نسبت به آثار قبلی، ملموس تر، عینی تر و چه بسا تاثیرگذارتر است و تعداد بیشتری از مخاطبان می توانند با حرف و لحن فیلم ارتباط برقرار کنند. - البته من در این مورد با شما مخالفم. در خشم و هیاهو هم همین موقعیتی که ترسیم می کنید، در قصه ای دیگر بیان می شود و عموم مخاطبان با داستان آن درگیر می شوند. موافقم، ولی خشم و هیاهو را باید از جنس و ساختار کارهای قبلی شما منفک کرد چون اساسا یک فیلم قصه گوی متعارف است و زبان و روایت لاسیکی دارد. اما مغزها... با فیلم هایی از جنس اعترافات ذهن خطرناک من و سیزیده و ... جهان سینمایی هم سوتر و هم سنخ تاری دارد، با این تفاوت که در اینجا هم قصه پررنگ تر است و هم عامه فهم تر است و برای همین من فکر می کنم شما قصه را به فرم تجربه گرایانه سینمای تان اضافه کردید و این رمز موفقیت بیشتر مغزها... در کارنامه شما شده است. - بله. اعترافات ذهن خطرناک من تجربه گراتر و فرمالیستی تر بود و اصلا به همین دلیل در سینمای هنر و تجربه اکران شد و فروش بسیار کمی داشت. اگرچه در فیلم های هنر و تجربه، فروش خوبی داشت. با این حال با توجه به این که فیلمی متناسب با استانداردهای مدیوم سینما ساخته شده بود و به نسبت هزینه هایی که برای ساخت آن صرف شد، راضی کننده نبود. واقعیت این است که من در فیلم مغزها... ، تجربه ای که کسب کردم و در واقع هدفی که داشتم، این بود که به فضای رئالیست نزدیک شوم، حتی در بازی ها؛ اما در کلیشه ای ترین حالتش، به این معنا که یک فیلم تیپیکال بسازم، کاراکترهای تیپیکال خلق کنم و آنها را به شخصیت بدل کنم و از این نترسم که آدم های خاص، تیک و رفتار خاصی داشته باشند. در واقع تلاش کردم در بستر و اتمسفر همان فیلم های قبلی و ساختارش، ادبیات رئالیستی را به متن و فضای قصه تزریق کنم. این را هم بگویم که ترسیم و خلق این شخصیت ها و قصه روی کاغذ کمی ترسناک به نظر می رسید، به این معنی که اگر کسی آن را می خواند، پیش خود فکر می کرد این فیلم چگونه قرار است ساخته شود و این آدم ها و تجربه های شان چطور ممکن است در یک بستر و زبان رئالیستی جان بگیرند، چون به شدت این خطر وجود داشت که آنها و حتی دیالوگ های فیلم به شدت اغراق آمیز و اگزجره شوند و اساسا از زندگی و آدم های واقعی فاصله بگیرند و باورپذیر نباشند. نه تنها این شخصیت ها و کاراکترها در دام کلیشه های تیپیکال قرار نگرفتند، که نوعی تشخص دراماتیک هم پیدا کردند، که این مسئله هم جاذبه های شخصی و فردیت آنها را بیشتر و برجسته تر کرد و هم یک هویت ریشه دار و اجتماعی پیدا کردند که اگرچه به ظاهر ضدقهرمان یا شخصیت های منفی بودند، اما تماشاگر آنها را در کسوت یک قهرمان یا دست کم یک قربانی می بیند و می پذیرد و آنها را پس نمی زند. در واقع اگرچه این شخصیت ها آدم های حاشیه نشین هستند، اما در فیلم به مرکزیت فیلم بدل می شوند و مخاطب را با خود همراه می کنند. - واکنشی که من هم از تماشاگران در جشنواره داشتم، همین طور بود. مسئله این است که دیگر سالیان سال است که شخصیت پردازی دو قطبی سیاه و سفید یا مثبت و منفی در سینما کم رنگ شده و به ویژه در یک فیلم رئالیستی که اساسا این مرزبندی های دو قطبی فاقد منطق است. بنابراین شخصیت های خاکستری هم با واقعیت منطبق تر است و هم با مخاطب و روانشناسی مخاطب سازگارتر. در این فیلم هم همان طوری که می بینیم، همین حاشیه نشینان در درجه اول یک انسان اند؛ انسان هایی که مثل بقیه خطا می کنند، اشتباه دارند و جامعه و خانواده و محیط روی آنها تاثیر می گذارد. این که مخاطب این شخصیت ها را که در ظاهر خلافکار یا معتاد هستند، به قول شما پس نمی زند، برای این است که ریشه های رفتار و منش آنها را در فیلم می بیند و محیط و فقر و فلاکتی که بر زندگی آنها حاکم است، لذا به جای انگ زدن یا گارد گرفتن، آنها را درک می کند و با آنها همدلی و همدردی می کند. با این وجود در برخی از برنامه ها یا مطالبی که درباره فیلم نوشته شده بود، برخی گفته بودند که این آدم ها از کجا آمده اند، یا نمونه های مثل آن را در جامعه نمی بینیم. و این خیلی برای من جای تعجب داشت! همان روزی که این حرف را می زدند، فردی با قمه به نهاد ریاست جمهوری حمله می کند، یا در اخبار تلویزیون گاهی گزارش هایی از دستگیری اراذل و اوباش پخش می شود که من از یکی از آنها در خود فیلم هم استفاده کردم. بعد عده ای می گویند چنین آدم هایی در جامعه ما وجود ندارد. نمی دانم اینها در این جامعه زندگی نمی کنند، یا اخبار و حوادث را دنبال نمی کنند! احتمالا این عده همان هایی هستند که فیلم را متهم به سیاه نمایی می کنند و حرف هایی از این دست... - من که به شدت از این فضاها گریزانم و به نظرم این نگاه ها بیشتر بحث های چرک سیاسی است که من اصلا آدم این حرف ها نیستم و این حرف ها مال من فیلمساز نیست که به دنبال برخی مقاصد سیاسی و جناحی بخواهم قصه ای را تعریف کنم که از اساس واقعیت نداشته باشد. من، هم به عنوان یک شهروند و هم فیلمساز، دغدغه های خود را در قالب فیلم و به زبان تصویر بیان می کنم و آنچه در مغزهای کوچک زنگ زده می بینیم، یک قصه خیالی و فانتزی نیست، بلکه بازتابی از آن چیزی است که در بخشی از جامعه ما وجود دارد. اتفاقا یکی از ویژگی های فیلم این است که شخصیت اصلی فیلم، شاهین، از دل همین نکبت و تباهی به آستانه رستگاری و نجات می رسد و دچار تحول درونی می شود؛ تحولی که باورپذیر است و ناگهانی و بی منطق اتفاق نیفتاده است. چطور فیلمی می تواند سیاه نمایی باشد، در حالی که پایان آن با امید به اوضاعی بهتر و برخاستن و اراده کردن برای نجات دادن خود از آن تباهی و فلات رقم می خورد. - کاملا همین طور است. جالب این که از ستاد مبارزه با جرایم و اعتیاد با ما تماس گرفتند و با لطفی که داشتند، قرار شد از این فیلم به همین دلیل تقدیر شود. واقعیت این است که ما نمی توانیم صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم در یک وضعیت گل و بلبلی زندگی می کنیم. آنچه در فیلم می بینیم، بخشی از واقعیت جامعه در مناطق حاشیه نشین شهر و حتی در دل خود شهرهاست که مختص جامعه ما هم نیست و در همه کشورهای دنیا وجود دارد. خب ما که خودمان نمی توانیم خودمان را گول بزنیم. اصلا کار سینما این است که افکار عمومی را متوجه یک خلأ، یک اشکال و ناهنجاری در جامعه بکند و نسبت به آن آگاهی و حساسیت به وجود آورد. آگاه کردن جامعه را که نمی توان نامش را سیاه نمایی گذاشت. اتفاقا این عین روشنگری است. من در همین مدت نقدهایی از روانشناسان و جامعه شناسان درباره فیلم خواندم که برای من خوشایند بود. نقدهایی که از منظر علمی به وجوه مثبت این آسیب شناسی ها در فیلم اشاره داشت و این که ساخت چنین فیلم هایی می تواند به افزایش آگاهی مردم درباره جرایم و ناهنجاری ها و کاهش آنها در جامعه کمک کند. من چون تا حالا درباره این فیلم با جایی مصاحبه نکردم، در جواب دوستانی که فیلم را مصداق سیاه نمایی می دانند، یا معتقدند آدم های قصه در واقعیت جامعه وجود ندارند، بگویم که این یک رفتار پوپولیستی است برای تخریب و تحقیر فیلمسازان و هر هنرمندی که دارد کار حرفه ای خود را انجام می دهد. کاملا در اشتباه اند و پشت مردم و دفاع از مردم پنهان نشوند. ما باید کارکردها و حد و مرزهای اثربخشی هر چیزی را در جامعه درست تشخیص دهیم و افکار عمومی را متشنج نکنیم. مثلا وقتی فیلم اعترافات ذهن خطرناک من در گروه هنر و تجربه اکران شد، ما اعتراضی نکردیم، چون ماهیت و سطح آن فیلم را برای برخی مخاطبان خاص سینما می دانستیم نه لزوما همه مخاطبان اما وقتی فیلمی با موضوعی عمومی و اجتماعی ساخته می شود که مردم آن فیلم را دوست دارند، یا از آن تاثیر مثبت می گیرند، این حرف ها و تحلیل، نوعی خودویران گری و ضایع کردن خود است، یا برای این که فیلم مورد نظر و پسند خود را بزرگ کنید، به تحقیر و تخریب فیلم دیگری می پردازید که این، هم دور از اخلاق حرفه ای است و هم اخلاق انسانی. من از این عده از دوستان خواهش می کنم با پیش فرض های بدبینانه خود، مردمی را که قرار است این فیلم را ببینند، دچار سوءتفاهم نکنید. اعترافات ذهن خطرناک من (هومن سیدی - 1392) یکی از ویژگی های مغزهای کوچک زنگ زده که به نقطه قوت فیلم هم بدل می شود، که اتفاقا نقطه ضعف بسیاری از فیلم های سینمای ایران است، مسئله ریتم آن است. ریتم و ضرب آهنگ تند فیلم که با فضای ملتهب قصه منطبق است، به کشش دار شدن و جذابیت آن کمک کرده است و تماشاگر را جای خود می نشاند. چقدر نسبت به ریتم فیلم فکر کرده بودید و ایده داشتید؟ - جالب است که این فیلم باعث شد من یک بار دیگر به دوران نوجوانی ام رجوع کنم و یاد کلاس های فیلمنامه نویسی و کتاب هایی که در این باره خواندم، بیفتم. یک بار دیگر آنها را خواندم و جزء به جزئش را بررسی و مطالعه کردم و دیدم که چقدر درست درباره قصه و ریتم آن سخن گفته اند و اگر آدم طبق همین الگوهای کلاسیک جلو برود، می تواند تماشاگر فیلمش را پای فیلم بنشاند و او را با خود همراه کند. شما از ریتم حرف زدید. من می گویم و معتقدم اگر فیلمنامه کشش لازم را برای روایت نداشته باشد، حتی فیلمی با ریتم بالا هم بسازید، نمی تواند مخاطب را جذب کند. درست است که در اینجا ریتم فیلم بالاست، اما به نظرم مهم تر از آن، خود فیلمنامه و قصه و شخصیت پردازی هاست که در درجه اول، مخاطب را سر جایش می نشاند و با فیلم همراه می کند. در واقع آنچه بیش از هر عامل و عنصر و فرمی و روایی دیگر تماشاگر را مجذوب می کند و فیلم می تواند روی پای خود بایستد، داستان است. اگر فیلمی قصه جذاب و پرکششی نداشته باشد، ریتم به آن کمکی نمی کند و حتی می تواند باعث خستگی و عصبیت تماشاگر شود. مثلا همین فیلم Cityh of God که می گویند فیلمت به آن شباهت دارد، با تمام شگفتی هایی که فیلم دارد، از دقیقه 40، 50 خسته کننده می شود، در حالی که ریتم فیلم بالاست. اما فیلم هایی وجود دارند مثل فیلم های میشائیل هانکه که با وجود این که ریتم آرام و پایینی دارند، اما قصه آن به قدری تکان دهنده است که تماشاگر را میخکوب می کند. به نظر من قلب تپنده یک فیلم برای این که بتواند تماشاگر را مجذوب و میخکوب کند، عطف های به موقع آن است. اندازه درست و دقیق عطف ها کمک می کند نه فیلم خسته کننده شود، نه خودش را لو دهد. بنابراین برای من درک درست نقاط عطف فیلم خیلی مهم تر از ریتم آن بود و چه بسا همین عامل هم به در آمدن ریتم مناسب به قصه کمک کرده است. یکی دیگر از تفاوت های این فیلم ها با آثار قبلی شما در نوع استفاده از لوکیشن است. در مغزها... لوکیشن محدود است، اما تنوع پلان و سکانس و تعدد رخدادها بیشتر شده است. شاید این مسئله هم به ریتم بالای کار کمک کرده است. - موافقم. مثلا ما سکانسی داریم مثل زندان که در آن ملاقات شاهین و شکور را می بینیم که حرف های شان پینگ پنگی است و به دلیل محدودیت و منطق اتاق ملاقات در زندان خیلی نمی توانند مانور بدهند، مثلا قدم بزنند یا درگیر شوند، و باید در یک نقطه ثابت روی صندلی با هم گفتگو یا جر و بحث کنند. در واقع دکوپاژ این سکانس خیلی دشوار بود و دست ما به دلیل منطق موقعیت بسته بود، بنابراین مجبور بودیم از تنوع پلان استفاده کنیم که تماشاگر دچار خستگی نشود، یا این صحنه که صحنه مهمی هم بود، بتواند تاثیرگذار و جان دار از کار دربیاید یا میزانس ها باید خیلی مویرگی باشد تا بتوان روایتی رئالیستی از آن مکان را به تصویر کشید. به همین دلیل تصویربرداری و برداشت از سکانس زندان سه روز طول کشید. و چقدر این سکانس، سکانس بی نظیر و تاثیرگذاری شده و چه بازی خیره کننده ای از فرهاد اصلانی در این صحنه می بینیم. به نظرم شما در انتخاب بازیگر هم خیلی ریسک کردید و جسارت به خرج دادید؛ چه در استفاده از خانم لادن ژاوه وند و چه در نقش مکمل ها و کوتاهی که از هنرجویان کلاس بازیگری خودتان بودند. خوشبختانه نتیجه کار خیلی خوب از کار در آمد. کمی درباره انتخاب بازیگران جنبی فیلم هم توضیح دهید. به نظرم شاگردان کلاس های خودتان به دلیل شناختی که از جهان ذهنی و سینمایی شما داشتند، از این امتیاز برخوردار بودند که به درک درست و دقیقی از نقش ها برسند. - درست است ولی این مسئله مثلا درباره خانم ژاوه وند جواب نمی دهد و ایشان خیلی غریزی و حسی بازی کردند و نتیجه کار هم خیلی رضایتبخش بود. ایشان هم خیلی باهوش بود و هم انگیزه خیلی بالایی برای ایفای این نقش داشت و با این سن و سال، انرژی بالایی داشت. جالب این که ایشان در لحظه آخر به فیلم پیوستند. من اصرار داشتم که یک نابازیگر این نقش را بازی کند که موفق نشدیم آن را پیدا کنیم و قرار شد یک بازیگر برای این نقش پیدا کنیم که به نتیجه نرسیدیم و در نهایت محمد کارت خانم ژاوه وند را از کمپینی که در آن مستند ساخته بود، به ما معرفی کرد و وقتی ایشان را دیدم، همانی بود که در ذهنم بود و به اصطلاح اصل جنس که با کمی تمرین و راهنمایی به درستی نقش را فهمیدند و بازی کردند. وقتی ایشان بازی می کرد حتی بچه های پشت صحنه می خندیدند، نه این که ایشان حرف های خنده دار بزند یا بد بازی کند، بلکه برعکس از این که چطور ایشان بدون هیچ گونه سابقه بازیگری توانسته این قدر خوب نقش بازی کند. البته من کمی نگران بودم و به بچه های پشت صحنه می گفتم که در تعریف و تمجید خودتان از بازی ایشان مراقب باشید که خدای نکرده این مسئله باعث نشود نقش و راکورد بازی را فراموش کند، که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و ایشان خیلی مسلط این نقش را بازی کردند ولی در ارتباط با بچه های کلاس بازیگری و هنرجویان با شما موافقم و شناختی که از سینمای من داشتند، یا نوع نگاهی که من به بازیگری دارم، کمک کرد تا آنها بتوانند خوشبختانه به خوبی از پس نقش بربیایند، به ویژه نوید پورفرج و خانم مرجان اتفاقیان که امیدوارم بعد از این شاهد موفقیت های بیشتر آنها در عرصه بازیگری باشیم. این نشان می دهد جسارت تجربه گرایی شما بالاست و البته در جایی هم اشاره کردید که روند تجربه گرایی خود را حفظ می کنید و خود را مجاب می کنید که تجربه نوینی ارائه دهید. مغزهای کوچک زنگ زده را هم می توان با توجه به نکاتی که گفتید، ادامه روند تجربه گرایی شما در سینما و فیلمسازی دانست و شاید اهدای سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه به فیلم شما را بتوان در همین راستا معنا کرد. با این حال انگار در شب اختتامیه از دریافت این سیمرغ متعجب شده بودید؛ چرا؟ - واقعا جا خوردم و حالا توضیح می دهم که چرا. قبلش فقط این نکته را بگویم که من با هیچ شخص خاصی مشکلی ندارم. این را به این دلیل نمی گویم که آدم میانه رویی هستم، نه اتفاقا آدم تندی هستم و حرفم را می زنم! منظورم از این که با هیچ شخصی مشکل ندارم این است که نه با داورهای محترم مسئله دارم، نه با مدیریت جشنواره چون فکر می کنم هر جشنواره ای قوانین خاص خود را دارد که یا کسی از آن خوشش می آید، یا نمی آید. این موضوعی نیست که آدم بخواهد بابت آن ناراحت باشد. وقتی من فیلمم را به جشنواره ارائه می دهم، باید قوانین آن را بپذیرم و به داوری های آن احترام بگذارم. تعجب من بابت ابداع و خلق یک جایزه ای بود که می توانست من را به هم بریزد و حتی ادامه مسیر حرفه ای ام را تحت تاثیر خودش قرار بدهد. شوک بنده به خاطر این بود که در سینمای ایران معنی هنر و تجربه نوع دیگری از سینما را در ذهن مخاطب تداعی می کند، که فیلم مغزهای کوچک زنگ زده با آن فاصله دارد یا منطبق با آن تعریف و تصویر نیست. این به این معنا نیست که هنر و تجربه مقوله بی اعتباری است. اتفاقا من از این سینما به خاطر فیلم اعترافات ذهن خطرناک من جایزه ای دارم که آن را با افتخار در کتابخانه شخصی ام قرار داده ام و برای من اعتبار آرتیستیک دارد اما قبل از این و شروع اختتامیه یک چیزهای دیگری به ما گفته بودند و برای آن ما را به اختتامیه فرا خواندند که نمی خواهم وارد جزئیات آن شوم اما روی سن و در شب اختامیه اتفاقات دیگری رخ داد، که برای من قابل درک نبود و مرا به هم ریخته بود. ضمن این که برای من جای این سوال پیش آمد که اگر داوران فیلم مرا در بخش هنر و تجربه دیده اند و جایزه داده اند، آیا به این معنی است که فیلم باید در سیستم سینمای هنر و تجربه به نمایش در بیاید؟! این به نظرم متناقض به نظر می رسد که اگر این اتفاق بیفتد، به نظرم جفا به خود هنر و تجربه است. این الصاق درستی نیست. ضمن این که تصور کردم این جایزه را ابداع کردند و به فیلم ما دادند تا به اصطلاح زحمات ما نادیده گرفته نشود اما من می گویم چرا برای به دست آوردن دل ما باید چنین جایزه ای را ابداع کرد. من که احساس نیاز به سیمرغ نکرده بودم و برای من بهتر بود که این سیمرغ را نمین گرفتم. اگر این فیلم شایسته هیچ جایزه و سیمرغی نبوده که خب نباید اهدا می شد و این برای من خوشایندتر بود تا این که جایزه ای را ابداع کنیم تا دل کسی یا گروهی را به دست آوریم. حرف من این است که سیمرغ یا جایزه من باید در جای خود اهدا می شد. البته هیچ کدام از این حرف ها به این معنا نیست که من به جشنواره آمده بودم که سیمرغ ببرم یا اگر نمی گرفتم فاجعه رخ می داد. هرگز! چون سیمرغ هنر و تجربه تاکنون وجود نداشته و برای نخستین بار ابداع شده، من فکر می کردم که آن را به فیلم امیر می دهند، به دلیل این که ساختار و جنس این فیلم به مولفه های فیلم هنر و تجربه نزدیک تر بود. این که این سیمرغ به فیلم من داده شد، حس کردم که نوعی به دنبال نخود سیاه فرستادن آن است. بر همین اساس برای من جایزه نگرفتن ناراحت کننده نبود. این که در پس ابداع یک جایزه، فیلم در بستر واقعی خودش دیده نشود، ناراحت کننده بود. با این حال همه داوران جشنواره اساتید من هستند و رأی آنها برای من قابل احترام است. شاید شب اختتامیه فرصت اندکی بود برای این که برخی حرف های تان را بزنید. اگر فکر می کنید حرفی از این فیلم و سیمرغش جا مانده، اینجا بگویید. - من فقط یک حرف دارم. همه دوستان اهل سینما، از کارگردان و تهیه کننده و بازیگر گرفته تا نویسندگان و منتقدان همه اصنافی که عضوی از خانه سینما هستند، تلاش کنیم که خودمان داستانی درست نکنیم که خشونت و نامهربانی در سینما رواج پیدا کند و اختلاف نظرها و سلیقه ها بخواهد همدلی بین ما را کم کند، یا از بین ببرد. حاشیه ها را کم کنیم و به متن سینما بپردازیم. باور کنید گاهی به جایی می رسم که دلم می خواهد بی خیال سینما شوم و آن را رها کنم. این شرایط بدی است که اگر حرفی زدیم که به ذائقه کسی خوش نیامد، از فردا دشمن هم شویم، یا علیه هم رفتار کنیم. من به مخاطب و مردم کاری ندارم که آنها همواره عاشق سینما و سینماگران بوده و هستند اما خودمان داریم عشق به این کار را فراموش می کنیم. واقعیت این است که سیمرغ ها فراموش می شود و این فیلم هاست که در خاطره ها می ماند. همه ما شاید الان یادمان نیست که فیلم هامون برای کدام بخش جایزه گرفت، ولی هامون از یادمان نرفته. یادمان نیست که خسرو شکیبایی برای چه فیلمی سیمرغ گرفت، ولی خود او همواره در ذهن و قلب ماست. بزرگ ترین جایزه، ماندگار شدن یک فیلم در خاطره مردم است، نه سیمرغی که در دست داریم. ...
13 چالش پیش روی اقتصاد ایران
...، مهیا نشد. در نتیجه با این زمان سوزی، رفته رفته سوخت امید، سرمایه اجتماعی نیز مصرف شد و ماشین اصلاحات اقتصادی، نتوانست حرکت کند. 13 چالش پیش روی اقتصاد ایران اگرچه اقتصاددانان معتقدند که در سال های قبل، فرصت مناسبی برای اصلاحات اقتصادی از دست رفته است، اما همچنان راه بازسازی امید و حرکت با تدبیر وجود دارد. این اصلاحات اقتصادی، برای سیاست گذار ضروری است، اما به تعویق انداختن آن ...
ایجاد یک نهضت اشتغال آفرینی و مقابله با بیکاری در فرمانداری ها ضرورت دارد
برای ارایه تسهیلات به منظور اشتغالزایی اختصاص داده است. استاندار بر بهره گیری از ظرفیت ها و مزیت های حوزه آی سی تی به عنوان یک ظرفیت بزرگ اشتغال در مازندران تاکید کرد و گفت: ایجاد یک نهضت اشتغال آفرینی و مقابله با بیکاری در فرمانداری ها ضرورت دارد. استاندار، بر تشکیل کمیته مهارت و کارآفرینی در همه شهرستان ها تشکیل شود. وی با تاکید بر این که دغدغه برای پایدار کردن اشتغال ...
عارف: برای روی کار آمدن این دولت خیلی هزینه کردیم
. چرا برنامه چهارم 30 درصد اما برنامه سوم 90 درصد اجرا شد؟ چرا اشتغال ما در برنامه سوم بالای 600 هزار رسید و جایی دیگر زیر 100 هزار بود؟ الان سمت و سوی کشور تقریبا مشخص است و روی سند چشم انداز و سیاست های کلی و اقتصاد مقاومتی یک وفاقی داریم و اگر این اسناد را به عنوان وفاق ملی بپذیریم و دست از باند بازی و برخوردهای سلیقه ای سیاسی برداریم بهتر به نتیجه می رسیم. یعنی شما معتقدید اگر امروز ...
زلزله زده های کرمانشاه، چگونه به استقبال سال نو می روند؟
کانکس های خفه، تابستان چه اوضاعی دارد؟ اینجا گرمای هوا اواسط تابستان گاهی به50درجه سانتیگراد هم می رسد. دعا کنیم بهار کش بیاید و تابستان نشود! در محله فولادی سرپل هستم. جایی نزدیکی مسکن مهر که بیشترین تخریب را داشته. برخی خانه ها در این محله با خاک یکسان شده اند. چند زن و کودک میان خاک ها پیاده روی می کنند. این سو و آن سو سرویس های بهداشتی سیار را می بینم. خانم به خدا مشکل ما فقط کانکس و ...
اختصاص 1200 میلیارد تومان اعتبار برای اشتغال معدنی در روستاها
به گزارش خبرنگار مهر ، مهدی کرباسیان در مراسم امضای توافقنامه همکاری در حوزه اشتغالزایی با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه 1.5 میلیارد دلار بودجه برای اشتغال مناطق روستایی در مجلس به تصویب رسیده است، گفت: با مدیریت وزارت کار و سازمان توسعه و نوسازی معادن، توافق نامه ای امضا خواهد سد که مسیر انجام کار مشخص خواهد شد. در این میان معادن کوچک که در مناطق روستایی و محروم قرار دارند وام تا ...
شاغل شوید: بیست و یکم اسفندماه 1396
خانم نیازمند است. نمایش اطلاعات تماس آدرس : چهار راه خیراتتلفن : 09366236129, 32347475 استخدام شرکت شکلات فرمند در سه ردیف شغلی شرکت شکلات فرمند جهت توزیع محصولات خود د ر شهرک صنعتی بزرگِ شیراز از افراد واجد شرایط ذیل دعوت به همکاری می نماید: ردیف عنوان شغلی تعداد و جنسیت 1 ویزیتور حضوری ...
پرهیز از عافیت طلبی و مصلحت اندیشی منجر به خدمت مطلوب تر به مردم می شود
توانمندسازی خانواده های مددجویان جذب شوند، کار بسیار شایسته ای است. وی با اشاره به اجرای ایده جذب همکاری شرکت های توانمند برای توسعه استان در قالب معین های اقتصادی، گفت: هنوز در ابتدای راه هستیم و کارهای بزرگی را می توانیم اجرایی کنیم. وی با اشاره به اینکه در سال 95 بالاترین ایجاد اشتغال را در سال ها پس از انقلاب داشته ایم، عنوان کرد: با استفاده از شرکت های بزرگ اقتصادی در استان می توانیم گام ...
استاندار مازندران : شکایت تبعیض در ارائه خدمات به مردم زیاد است
دستگاه های اجرایی باید سند اجرایی و عملکردی را به صورت ماهانه به استانداری گزارش بدهند. اسلامی بر لزوم مردمی سازی اقتصاد و نقش دادن به مردم تاکید کرد و ادامه داد: برون سپاری با هدف کاهش تصدیگری دولت با استفاده از زیر ساخت های فناوری ارتباطات و اطلاعات مهیا شده و در این زمینه مازندران مقام اول کشور را دارد. وی توضیح داد: زیر ساخت ارتباطی برای برون رفت از دیوان سالاری اداری در مازندران مهیا و ...
انتشار بیانیه 9 بندی در مورد محیط کسب وکار از سوی اتاق ایران
حمایت از راه حل های منطقه یی و محلی انجام شود. از این رو، رشد اقتصاد مولد در گرو اصلاحات اساسی اقتصادی در بازارهای مالی، تجاری و نیروی کار است. بر همین اساس، اتاق ایران در راستای ایجاد اشتغال روستایی نیز 8توصیه سیاستی را پیشنهاد دادند. توصیه های سیاستی اشتغال رییس اتاق ایران در نشست اسفندماه اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران به چالش های موجود اقتصادی در حوزه کسب وکار پرداخت. ...
رییس سازمان بورس: هیچگاه سراغ دستکاری شاخص بازار سرمایه نمی رویم
نرخ های عجیب چند ده درصدی به 16 و 17 درصد کاهش یافت. اجرای این سیاست ها باعث شد که سرمایه گذاری در سهام، نسبت به سایر بازارها جذابیت بیشتری داشته باشد. عامل دیگر، بهبود سودآوری شرکت های بورسی بود؛ رشد سودآوری شرکت ها در گام نخست به دلیل تسهیلاتی بود که دولت به بنگاه ها واگذار کرد به طوری که حدود 16 هزار میلیارد تومان به بنگاه های اقتصادی تسهیلات داده شده است و در کنار آن تلاش شد که تقاضا ...
بهره برداری از سایت 700 هکتاری پرورش میگو واحد بندر دیلم در تابستان سال آینده
به گزارش آنا، یکی از روش های تجاری سازی علوم و فناوری، راه اندازی شرکت های دانش بنیان است که این روزها به دلیل توجه ویژه کشور به موضوع اقتصاد دانش محور و نیز اعطای تسهیلات گوناگون به این شرکت ها و درآمد مناسب و پایدار، بحث دانش بنیان بیش از پیش رونق پیدا کرده است. بسیاری از واحدها و مراکز دانشگاهی به دنبال این هستند که با بهره گیری از علم و دانش و به کارگیری ابزارها و موتور محرکه پژوهش ...
مخالفان خرید هواپیمای نو، چرا از کیفیت کنونی پروازها انتقاد می کنند؟
بعد از این دست سوانح که همه انگشت اتهام به سوی یکدیگر می گیرند، نبود همین ساختار است و خوب است که چنین مجموعه ای در کشور ما هم تأسیس شود. نکته دیگر این است که در دنیا وقتی سانحه ای رخ می دهد اول به دنبال مقصر نمی گردند. اول دنبال اشکالات احتمالی سیستم و علل حادثه می روند تا به دو نتیجه برسند؛ اول اینکه ببینند در پیدایش زمینه های وقوع حادثه چه عامل یا عواملی نقش دارند و دوم هم اینکه بتوانند جلوی ...
سرک کشیدن به یک ویترین هنری ملی/ صنایع دستی مد می شود؟
خبرنگار مهر به چگونگی شکل گیری خانه ایرانی اشاره و بیان می کند: ایده خانه ایرانی در بیست و هشتمین نمایشگاه صنایع دستی اجرایی شد. ما طی جلساتی که با معاونت صنایع دستی داشتیم به این نتیجه رسیدیم که برای رونق صنایع دستی ایران، باید آن را کاربردی کنیم. اصلا این نوع محصولات، همواره جنبه کاربردی داشته اند و اگر به تاریخ صنایع دستی نگاه کنیم، متوجه می شویم از دوره مفرغ تا امروز، صنایع دستی کاربردی بوده اند ...
مروارید سیاه ایران سوگلی جهان شد
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، دریای خزر بزرگ ترین دریاچه جهان خاستگاه پنج گونه از ماهیان خاویاری از انواع آبزیان کمیاب و در معرض انقراض است که باقی مانده ای از موجودات دوران ژوراسیک محسوب می شوند و عمری صدساله را نیز تجربه کرده اند. در دهه های نه چندان دور قسمت جنوبی دریای خزر بویژه در جنوب شرقی از میانکاله تا بندر ترکمن به همراه مناطقی از سفیدرود از متراکم ترین مناطق زیست ماهی ...
کامیون خودران ویمو آزمایش واقعی می شود
به دنبال سودآوری و کسب سهم از دنیای آینده این صنعت هستند. اگرچه این تلاش ها هنوز منجر به ساخت نمونه نهایی نشده است، اما پیش بینی می شود با پیشرفت سریع فناوری خودران در آینده ی نزدیک شاهد خبرهای خوبی خواهیم بود. دنیای آینده سرشار از فناوری های جالب خواهد بود و شرکت های بزرگ از دهه های قبل به دنبال شکل دادن به چشم انداز درخشانی در علم و صنعت هستند. بهره گیری از شرکت های دانش بنیان می تواند به عنوان ...
کسری بودجه؛ از سخنان روحانی تا آمار بانک مرکزی/ افزایش انتشار پول پرقدرت توسط بانک مرکزی/ بازگشت به ...
افتخار ندارد و در صورتی که این مواد توسط صنایع داخلی به محصولات گران قیمت تبدیل شوند، بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران حل می شود. یکی از بزرگ ترین مشکلات کشور در وضعیت فعلی، بحث اشتغال است. با اقتصادِ مبتنی بر صادرات مواد خام یا نیمه خام نمی توان مشاغل پایدار صنعتی زیادی ایجاد کرد و در صورتی که صنایع تکمیلی برای استفاده از این مواد شکل نگیرد، اقتصاد کشور همچنان گرفتار معضلات مزمن موجود خواهد بود. مواد ...
کمرصنعت قطعه سازی کشور خم شده است
انجمن تخصصی صنایع همگن نیرو محرکه و قطعه سازان کشور خاطرنشان کرد: در سال های سیاه تحریم، قطعه سازان فداکارانه و با اهتمام کامل صنعت خودرو را سر پا نگه داشتند و هر چند شاهد افول تیراژ و کیفیت بودیم و در بسیاری حوزه ها با چالش های عدیده روبرو شدیم، اما به همت قطعه سازان چرخ صنعت خودرو هرگز از حرکت باز نایستاد؛ تحمل این وضعیت ممکن نبود مگر با تلاش و زحمت بسیار و صد البته امید به شرایط پس از تحریم ...
هشدار آیت الله اراکی از تحریف مرجعیت / باستان شناسان به اماکن مذهبی هشدار دادند/ لکه های ننگ رسوایی جنسی ...
تشیع چنین خطری نداشتیم، ایجاد تحریف در مقام مرجعیت است. علماء ما ریاست گریز بودند اما اخیرا مرجعیت های جعلی با پول های کلان درست شده است.عضو خبرگان رهبری اظهار داشت: ماهیت فرقه شیرازی دو رکن دارد: جاه طلبی و عوام فریبی. از وقتی که اینها را شناختیم علیه مرجعیت تشیع و فقاهت شیعه کار کردند.وی افزود: سید محمد شیرازی که بزرگشان بود، چند عالم بزرگ شیعه علیه مرجعیت او فتوا دادند؛ از مرحوم خویی و شاهرودی تا ...