سایر خبرها
خواستم خودرویی با ظاهر یک جنگنده طراحی کنم/ امیدوارم روزی اتومبیل ایرانی تولید کنم/ با طراح لامبورگینی ...
این رشته مرتبط با حوزه کاری را خواندید؟ من از بچگی عاشق ماشین بودم، اما ماشینی که دوست داشتم، هیچوقت ساخته نشده بود. بنابراین دوست داشتم ماشینی را که به نظر خودم یک ماشین اسپرت بود، درست کنم. خیلی ها به من می گفتند نمیتوانی این کار را انجام دهی چون هزینه زیادی دارد؛ اما من معتقد بودم که بالأخره یک روز این کار را انجام خواهم داد. من در دانشگاه رشته مهندسی خواندم و با کار تولید اتومبیل ...
خسرو حیدری: برای استقلالی ها باز هم سورپرایز داریم
: بار دیگر جا دارد از تمام بازیکنان تشکر کنم. یک شادی گل هماهنگ شده برای دخترم و از همه بچه های تیم، خصوصا امید ابراهیمی ممنونم. البته من شرمنده امید شدم چون داور به خاطر این شادی گل به اشتباه به او کارت زرد نشان داد. او در ادامه درباره پاس گل های خود در استقلال گفت: می خواهم نسبت به فصل گذشته و حتی فصول گذشته عملکرد بهتری داشته باشم و امسال انگیزه متفاوت تری دارم. تمام پاس گل های این ...
اسم فردین همچنان ممنوعه است؟
...> کیانیان در این بخش سخنانش را با این جملات آغاز کرد که همیشه به فکر این بودم که چرا مردم اینقدر از فردین، ناصر ملک مطیعی و بهروز یاد می کنند و چرا مرتب دنبال اخبار و اطلاعات از اینها هستند! اما از اینجا به بعد ناگاه مجری برنامه با لحنی کاملا اضطراب آلود گفت: جناب کیانیان بهتر است که سوال مسابقه پیامکی را ببینیم! صد البته که این رفتار غیرحرفه ای تعجب کیانیان را به همراه داشت اما او باز هم بر ...
تصاویر/ شهید کفن پوش شده در آستانه قبر زنده شد
: خدا را شکر گفتم اما مدتی که گذشت دکترها متوجه شدند و بالای سرم آمدند. این راوی جنگ گفت: پنج روز از به هوش آمدنم گذشت اما نمی دانستم کجا هستم در پنجم آذر به دلیل خونریزی بازویم را شکافتند اما خون بند نیامد و پس از آن دکترها گفتند دیگه فایده ای ندارد او شهید شده است. وی از مقدمات تشییع جنازه اش گفت و اظهار کرد: در آن حالت که اعلام کردند شهید شدم همه چیز را احساس می کردم و حرف ...
سرباز عراقی ای که عاشق خمینی بود
خمینی ام. گفتم: زن و بچه تو در عراق هستند. پیش آنها برو. جواب داد: کجا بروم، کدام زن و بچه!؟ دنبال آقا بودم و الان آمده ام تو دامن امام. آن شب وضعیت عجیبی داشتیم. خوابیدن در شبی سرد و پر سوز، آن هم در کیسه خواب خیسی که پاره اش کرده بودیم تا هر چهار تا پنج نفر مان در آنجا بگیریم. هر وقت که چشم باز می کردم، می دیدم یک برادر روحانی بالای سر بچه های مجروح که قطع نخاعی هم میان شان بود نشسته و ...
تلخ و شیرینی های زندگی زوج خبرنگار + تصویر
ایشان را می گفت و از همان جا بود که فکر ازدواج با خانم شریفی به ذهنم افتاد و مراقبت های ویژه آغاز شد. در نهایت هم سال 82 باهم ازدواج کردیم. کار خبر آدم را معتاد می کند یک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت 8 صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت 10 صبح بچه ها را که شامل امیرابوالفضل و امیرارسلان هستند به مهدکودک می ...
خاطرات خواندنی نجف زاده از خبرنگاری
کرده ایم. فیلم شکاف را هم چون بحث خانوادگی داشت و معضل 90درصد خانواده های جوان است که وسط دعوا به فکر بچه نیستند، قبول کردیم که بازی کند. روایت جالب نجف زاده از اجرای سال تحویل 94 می خواستم خودم را پرت کنم پایین هفت روز مانده به سال تحویل آمدند و گفتند بیا برنامه سال تحویل شبکه دو را اجرا کن. من درگیر گفت وگوی ویژه خبری بودم. گفتم بروید از معاون خبر اجازه بگیرید. من خیالم راحت ...
ماجرای تشر آیت الله شب زنده داربه طلاب
...، البته نه همیشه منتها من چهارشنبه شب ها که تکرار می کنم برای یادآوری است، نه اینکه شما فکر کنید هر شب باید بگویید. بگو: آقاجان! دو خانم را هم خیلی دوست دارید. یکی عمه جانت زینب(س)، یکی هم مادرتان حضرت زهرا اطهر(س). چون نزدیک محرم هستیم خیلی نمی خواهم راجع به حضرت زهرا بگویم، آن مطالبی را که می گفتم و خیلی مصیبت را سنگین کنم امّا بگو آقاجان! شنیدم خیلی برای عمه جانت، زینب نگران بودی. به قول ...
خاطرات فرنگیس ، روایت دیگری از جنگ را رونمایی می کند
متری روی زمین کشیده ام. وقتی پایش را نجات داد، سریع رفت سر وقت آن موتوری که زمین خورده بود. او را به پشتش گرفت و آمد سمت ماشین. گفتم آقا چی کار می کنی؟ یک دهاتی بود از اهالی شاهرود. پیرمرد به من گفت حاج آقا ترسیدی؟ من خنده ام گرفت. گفتم حاجی چی کار می کنی کجا و کی پیاده شدی؟ چرا پیاده شدی؟ گفت همان موقع که موتوری زمین خورد. باید نجاتش می دادیم. این در حالی بود که یک بند روی سر ما گلوله می بارید. آن موقع من متوجه شدم این شیرزنان و شیرمردان تعریف دیگری از جنگ دارند که با تعریف ما بسیار متفاوت بود؛ آن ها یک پارچه ایثار بودند. ...
رامین رضاییان: عروسی به کوچه ما هم می آید!
برگزار کرد. اگر اتفاقی برای کسی می افتاد چه کسی قرار بود جواب بدهد؟ * مثلا چه اتفاقی می خواست رخ دهد؟ به هر حال هر امکانی وجود دارد. بازی کردن در این شرایط بسیار سخت است و جان بازیکن را به خطر می اندازد. بعد از دو روز هنوز ناراحت هستم و نمی توانم آن باخت را فراموش کنم. * پس حال و احوال هوادار پرسپولیس را هم خوب درک می کنی؟ بله، هواداران حق دارند ناراحت ...
پاسخی به کمپین سازی مخالفان هاشمی
در این یادداشت به قلم رضا سلیمانی آمده است: زمانی که در باغشاه سرباز بودم، یعنی بهار سال 1342، فرمانده باغ شاه آقای پیروزنیا که یک ژنرال جا افتاده و صوفی منش و آدم معقولی بود که به دفترش رفتم ، تبسم کرد و گفت: شما اینجا چکار می کنید؟ چگونه شد؟ چرا به سربازی آمدید؟ گفتم: خلاف قانون کردند و مثل بقیه امور، قانون اجرا نمی شود و زور می گویند. ما را هم به زور آوردند و من زن و سه بچه دارم و الان هم در ...
اعتراف مردان شکاک به همسرکشی
شدن در چند مرکز درمانی بیماران روانی را دارد. روز هجدهم اردیبهشت 92 وقتی با خانه پسرم تماس گرفتم و کسی پاسخ تلفنم را نداد، نگران شدم و به آنجا رفتم. وقتی با کلید یدک در را باز کردم با جنازه عروسم روبه رو شدم. پسرم هم در خواب عمیق بود که او را به بیمارستان رساندم و متوجه شدم پسرم با خوردن قرص دست به خودکشی زده است. من از هیات قضایی تقاضا دارم پسرم را برای بررسی سلامت روانی اش به کمیسیون پنج نفره ...
شمسی فضل الهی: بامزی به یادماندنی ترین کارم است
...> **شخصیتی که شما در این فیلم به جای او صحبت می کردید، همان نقش اصلی اثر بود؟ -بله، من نقش مادر را دوبله کردم که با دو بچه تنها می ماند و آنها را در شرایطی سخت بزرگ می کرد. شرایطی شبیه به زندگی اغلب خانم های ما در طول تاریخ. **دوست داشتنی ترین و خاطره انگیز ترین آثاری که در حوزه دوبله داشته اید، کدام بوده اند؟ -قطعا همه آثاری که یک هنرمند در آنها حضور پیدا می کند، اما در ...
قهرمان اسکی چمن: فعلا خبری از پاداش نیست
...: تاکنون چیزی در مورد پرداخت پاداش مطرح نشده و نمی دانم برای کسب این مدال جوایزی در نظر گرفته شده یا نه. او اضافه کرد: در رقابت های روز اول نیز می توانستم مدال طلا را کسب کنم ولی به دلیل کمی بدشانسی این اتفاق رخ نداد. ولی در روز دوم با تمام توان به میدان رفتم و توانستم مدال طلا را کسب کنم. قهرمانی اسکی چمن جهان با بیان اینکه رقیبانش تمرینات بیشتری را نسبت به او داشتند، گفت ...
قدیمی ترین کفش ایرانی 1700 سال پیش به پای مرد نمکی رفت
وی روی پایپوش های سنتی ایرانی است. تا کنون بیش از 200 جفت از این کفش ها را جمع آوری و برایشان شناسنامه درست کرده اند. چندین نمایشگاه داشتند و تقریباً تمام موزه های مردم شناسی کفش در دنیا را (اروپا و فرانسه و کانادا) را دیده است. جلیلی در این نشست گفت: کفش برای من جایگاه خیلی ویژه ای در زندگی داشت، چون خیلی راه می رفتم، دوچرخه سوار بودم و بعدها کوهنورد شدم. ما خیلی سفر می رفتیم. وقتی ...
اصرار بر بی گناهی زن در قتل پسر همسایه
گرفته بودم نتوانستم به کارم ادامه بدهم. هر چه داشتیم و نداشتیم جمع کردیم و یک مغازه راه انداختیم. من از هیچ کار و تلاشی برای زندگی مان کم نگذاشتم و سعی می کردم به شوهرم وفادار بمانم اما شوهر بی عاطفه ام اصلاً مرا نمی دید. راه می رفت و از شکل و قیافه ام ایراد می گرفت. با حرف هایی که می زد واقعاً دچار حس خودکم بینی شده بودم. ساعت ها جلوی آینه می ایستادم و خودم را نگاه می کردم تا ببینم چه ایرادی دارم ...
چرا گلشیفته حق دارد، اما چرخنده نه؟
تیتراژم را که مربوط به برنامه دیروز امروز فردا است، خوانده بودم و اطرافیانم اغلب می گفتند این کار با شکست مواجه می شود. می گفتند چرا می خواهی از مفاهیمی بخوانی که خودت هم اگر قرار باشد موسیقی ای گوش بدهی آن موسیقی نیست؟ گفتم اگر کار خوب باشد و مردم را خوب بشناسی، موفق می شوی.در ابتدا این طور به نظر می آید که این مفاهیم مخاطب خاص دارد، اما از همان اول می دانستم اگر موفق شوم این مفاهیم را که اتفاقا ...
اعتراف مردان شکاک به همسرکشی
...> وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سه سال بود که با مریم ازدواج کرده و از همان ماه های اول نسبت به او مظنون شده بودم. مدتی بعد مطمئن شدم با کسی رابطه دارد اما نمی توانستم آن شخص را پیدا کنم و هیچ سرنخی هم نداشتم. هربار به مریم می گفتم که چرا به من خیانت می کند جواب سربالا به من می داد و می گفت تو دیوانه شده ای البته اوایل می گفت خیانت نمی کند و این توهم من است. بعد ...
تلخ و شیرین زندگی یک زوج خبرنگار+عکس
معتاد می کند یک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت 8 صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت 10 صبح بچه ها را که شامل امیرابوالفضل و امیرارسلان هستند به مهدکودک می رسانند و بعد به محل کار می روند. بعد از خواندن خبر 13 شبکه خبر خانم شریفی مقدم با بچه ها دوباره به خانه بر می گردند. آن وقت ساعت 6 بعد از ظهر آقای عابدی به سمت خانه می ...
روایت عکاس آبادانی از نخستین سفر امام خامنه ای به مناطق عملیاتی با هواپیمای باری
جبهه و جنگ را در کنار رزمندگان ادامه دادم. در آن زمان برخی اوقات برای رساندن اخبار و عکس ها حضوری به تهران می رفتم که در یکی از سفرهایم متوجه شدم آیت الله خامنه ای برای نخستین بار قصد سفر به اهواز را دارد و می خواهند بازدیدی از مناطق جنگی به عمل آورد با اصرار و پافشاری که به خرج دادم موافقت حضورم در کنار امام خامنه ای را در این سفر گرفتم، در فرودگاه در کنار ایشان و همراهان منتظر هواپیما ...
روشنفکران مشروطه را ناکام کردند
...: بچه جان! ساکت! * آمیرزا حسین چقدر اهل سیاست بود؟ چون عده ای بر مقدس بودن و نیز غیر سیاسی بودن ایشان تاکید می کنند؟ او خیلی اهل سیاست نبود. بیشتر به فقاهت، تقوا و علم شناخته می شد، اما به خاطر استبداد قاجار و کارهای خلاف آنها، فتوای مشروطه را صادر کرد. تا وقتی هم که در تهران بود، خودش استبداد قاجاریه را تجربه کرده بود و طبعاً به آنها نظر مثبتی نداشت. در آن دوره ...
ماجرای بیماری عالم و مسلمان شدن پرفسور برلون/ آیت الله میلانی؛ پایه گذار مدارس خاص در مشهد بود
ایستاده بودم و دیدم که او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است. این پروفسور وصیت می کند که در شهری دفن شود که آیت الله میلانی در آنجا دفن است و هم اکنون قبر این پرفسور مسلمان شده که به حقیقت واقعی رسید، در خواجه ربیع مشهد واقع است. وفات سرانجام بعد از سال ها تلاش علمی و مجاهدت زاهدانه این عالم برجسته تشیع در 29 رجب 1395 قمری مصادف با 17 مردادماه سال 1354 در 82 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان در مشهد درگذشت و در رواق توحیدخانه حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد. ...
نقدوبررسی دوران عاشقی در"سینما انقلاب"
شود زنی دارد که زن زندگی نیست و زن جامعه است. در حقیقت چیزی که از لیلا حاتمی در این فیلم می بینیم زنی است که شوهر او با دستپخت مادر او چاق شده، هر وقت بچه او به مادر رسیده او کار داشته، خانه او بهم ریخته است و . . . کدهای فراوانی که در فیلم می توانیم آنها را ببینیم که نشان می دهد این زن فردی نیست که بتواند در خانه محیطی گرمی برای همسر خود باشد. اقبالی اضافه کرد: حالا اگر مرد با این فضا ...
مجمدرضا حیاتی :به هیچ وجه برای پسرم پارتی بازی نمی کنم
سخت بسیاری را تجربه کردم. مثل زمانی که زیر موشک باران خبر می خواندیم و فراموش نمی کنم روزهایی که در استودیو بودیم و هم زمان از بیرون صدای بمب می شنیدیم. همکاران قدیمی من هم از تلویزیون خداحافظی کردند و تنها من بودم که به نمایندگی از آن نسل در تلویزیون مانده بودم. طبعا وظیفه یک گوینده حرفه ای همین است که در هر شرایطی کارش را انجام دهد. اگر من هم از تلویزیون می رفتم، طبعا شخص دیگری کار من را انجام می ...
کارگزاران چگونه دولت را قربانی اصلاحات و قدرت طلبی می کند؟
117 روزی که امام در پاریس بود من 114 روز با ایشان بودم. با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد همراه ایشان شدم. اینجا مسؤولیت هایی داشتم. نظام جمهوری اسلامی برای من نظام مقدسی است. حالا من نمی خواهم شاهد این باشم حزبی که من عضوش هستم سرنوشت حزبی مانند مشارکت را پیدا کند . هاشمی همچنین در واکنش به عبارت ما لیبرال دموکرات مسلمانیم که از سوی سخنگوی کارگزاران بارها تکرار شده است، می گوید ...
شایعه اعتیاد رضا کیانیان از کجا شروع شد؟
می کردند. رضا هرویینی شده، چون لب هاش سیاهه این عکس را به دفتر روزنامه دادم و چند روز بعد، یک خبر کوتاه چندخطی، وسط یکی از ستون ها چاپ شد، با همان عکس و زیر آن نوشتند: رضا کیانیان هنرمند جوانی از مشهد . به زحمت کسی می توانست آن عکس و خبر را ببیند. اما خودم به راحتی آن را دیده بودم و چند نسخه از روزنامه را هم از دفتر برداشته بودم که به همه نشان بدهم. به ثبت رسیده بودم. اما خوشحالی ...
شهید سید محمد اسحاقی، خبرنگار شهید گیلانی و روایتگر جنگ
جواب داد: بچه های لشگر قدس همه آشنا هستند و هر کاری که انجام دهی ممکن است ریا شود ولی با بچه های لشکر امام حسین (علیه السلام) راحتم. بزرگترین دغدغه وی جنگ تحمیلی بود و با توجه به نوع کار بدون استثنا در شب های عملیات به اتفاق لشکر امام 14 حسین (علیه السلام) عازم جبهه می شد. سرانجام در تاریخ 29/10/1365 خبر شهادتش در عملیات کربلای 5 توسط شهید آیت الله احسانبخش به خانواده وی داده شد و ...
زندگی با جسد شوهر
بیشتر می شد. اینقدر ضربه زدم که بی حال شدم. وقتی ساعاتی بعد حالم خوب شد، جسد را به حمام بردم و مخفی کردم. بعد هم با گرفتن کارگر کف خانه را کندم و جنازه را دفن کردم. با خرید موزاییک وانمود کردم خانه نیاز به بازسازی دارد. در این دو ماه هر شب با مسعود حرف می زنم و با جنازه اش زندگی می کنم. با اعترافات صفورا موفق شدیم جنازه را پیدا کنیم. با تکمیل پرونده مادر مسعود تقاضای قصاص عروسش را کرد. اما آنچه در این پرونده برای من جالب بود خونسردی و آرامش قاتل بود. صفورا هیچ وقت از قتل شوهرش اظهار ندامت و پشیمانی نکرد. براساس خاطره ای از قاضی محمد شهریاری - سرپرست دادسرای امور جنایی تهران ...
خاطره بازی با آدم هایی که عمری خاطره ساخته اند
...! آن موقع بود که تازه خبردار شدم که چه کاری باید می کردم و نکردم!... بقیه اش بماند... اما آن روز متوجه شدم خبر همیشه از دل جلسات رسمی و خشک بیرون نمی آید و برای ما خبرنگاران در هر جلسه ای که برویم خبر همیشه وجود دارد... تفریح قصرشیرین به گزارش تکان دهنده منجر شد! 27 سال کار خبری کرده و کلی خاطره تلخ و شیرین دارد از کارش... تماس که گرفتم و گفتم که می خواهم خاطره ...
غافلگیری از پدیده پاشایی، نماد گسست جامعه شناسان از جامعه بود
جنازه ای غافلگیر می شدند. مثلاً آدم ها از داخل حرم امام رضا، مسجد جمکران، اسکله دریایی و ... در تمام سنین پیرزن، پیرمرد، جوان، بچه، دختر، معلول و ... همخوانی کردند و فرستادند. چیز بسیار عجیبی است و در صداوسیما یک چنین چیزی را نداشتیم. همان موقع تشییع جنازه، همه ما فرصت نکردیم به عنوان یک مورد تحقیقاتی خوب، کار پژوهشی انجام دهیم، اما دوستان و گروه هایی که ادعای نگاه علمی و آکادمیک دارند ...