سایر منابع:
سایر خبرها
گلدوزی، اینستاگرام و باقی قضایا!
بزرگ ترین مزایای مشاغل خانگی این است که اگر بخواهیم در نظر بگیریم، البته من صرفه اقتصادی را اول می گویم. در خانه ام نشسته ام سیستم گرمایشی ام همانی است که دارد خانه را گرم می کند همانی است که من از آن استفاده می کنم ولی الان این جا یک کارگاه باید یک سیستم گرمایشی مجزا داشته باشد یعنی صرفه اقتصادی اش این است که در خانه نشسته ام آبم آب، برق و گاز همه این ها به صورت مشترک می آید، ضمن این که وقتم ...
کارگردان "زنانی با گوشواره های باروتی": حداقل 3 بار با مرگ حتمی روبه رو شدیم
اهدافی بیان می کنی که بگویی آن یک موضوع جهانی و انسانی است و خطر آن برای بشریت است؟ ما در فیلم هایمان در سال های گذشته این چنین عمل نکردیم. باید از زبان بیانی استفاده شود که همه با آن ارتباط برقرار کنند * بنابراین مبارزه با داعش بعد انسانی دارد. فرهمند : بله دقیقا. تو به عنوان کسی که بالاتر از جامعه به مشکلات و معضلاتش نگاه می کنی، باید از زبان بیانی استفاده کنی که همه ...
گفت وگوی جالب و خواندنی با ستاره احساساتی استقلال
و امیدوارم مشکلات مدام رفع شود. شما فوتبالیست ها که شب عیدی مشکلات مالی ندارید؟ نه بابا این طوری ها نیست. از دور همه فکر می کنند ما فوتبالیست ها در رفاه هستیم، در حالی که ما هم مشکلات مالی خودمان را داریم. از سال 96 راضی بودی؟ آره خدا را شکر سال خوبی بود و جواب زحماتم را هم گرفتم و توانستم در استقلال فیکس شوم و رکورد گل نخوردن در فوتبال ایران را هم ...
خونه تکونی آخر سال خانم مجری/ عکس
دلباخته و شیفته ی دنیا شدم که جایی واسه ی تو، توی دلم باقی نموند خونه تکونی دست و پا: خدایا من رو ببخش بخاطر همه ی کوتاهی ها و سستی ها و تنبلی هام. خدایا ببخش که با دست و پاهام کارهایی کردم و جاهایی رفتم که من رو از تو دور کرده
یک مقایسه ی ساده.../ شهدا چگونه آسمانی شدند؟
اضافه کنید. از طرفی عملیات رمضان در ماه رمضان اتفاق افتاده. جوون هایی که اون روز 1 هفته تمام با دشمن جنگیدند هم سن و سال شما بودند و در چنین شرایطی خم به ابرو نیاوردند و از کسی گله نکردند و از خدا می خواستند که لطف کنه و این جهاد اون ها رو قبول کنه. حالا شما به خاطر کولر... دیدم همه این دانشجوها سرشان را پایین انداختند. حدود 30 ثانیه سکوت حکمفرما بود تا این که یکی از بچه ها سکوت را شکست و گفت ...
قهوه خانه ی آق غلامحسین
ببر واسه آقا. بارمان گفت: نه، منظورم یکی دیگه است. توی کافی شاپ روبرو یه نفر گیتار می زنه و می خونه. کارتون شبیه همه. آقاجون گفت: صداش بعله. جد اندر جد صدامون خوب بوده. ولی ما اهل اینجور قرتی بازی ها نیستیم. پسرمه. اما بهش گفتم، اینجا توی این قهوه خونه جای این نوع آواز خوندن ها نیست. مشتری گفت: منظورتون سبک پاپ و راک و اینهاست؟ آقاجون گفت: ایناشو دیگه من ...
زنان مدافع حرم؛ ایستادند همچون سرو/آرزویم دیدار با رهبری است
اشاره به اینکه شهید محرابی در سوریه فرمانده گردان بود، ادامه داد: ایشان دوماه در منطقه همام بود و بعد به عنوان فرمانده گردان به حلب اعزام شد. بلدید در ادامه، افزود: آن زمان که حسین می خواست به سوریه برود، محمدمهیار فرزند کوچک مان دو سال بیشتر نداشت؛ دلم نمی خواست برود چون هنوز محمدمهیار بزرگ نشده بود اما وقتی حرف از بی بی رقیه(س) زد، نتوانستم مانع رفتنش بشوم. این همسر شهید مدافع ...
بیژن ترقی و راز خلق ترانه های ماندگار
سعدی قدری امروزی نباشد اما دغدغه شان همیشگی است و تاریخ مصرف ندارد. وقتی غزل های عاشقانه سعدی را مرور می کنیم، یا عاشقانه های اجتماعی حافظ را می خوانیم، اصلا فکر نمی کنیم که اینها 600 سال پیش سروده شده چون گویای دغدغه های مشترک همه زمان هاست و در هر دوره ای می شود از آن به عنوان اثر رو زیاد کرد. اکتاویو پاز شاعر مشهور و برنده جایزه نوبل، جمله ای دارد که می گوید: ما از آن رو بزرگیم که پا ...
پیام تسلیت فوت پدر (رسمی، صمیمی و ادبی)
...> 〰*〰*〰*〰*〰*〰 پدر مثل خودکاری است که هر چقدر هم که باهاش بنویسی تغییری در ظاهرش احساس نمی کنی فقط یه روز باخبر میشی که دیگه نمی نویسه... درگذشت پدرت رو تسلیت میگم. 〰*〰*〰*〰*〰*〰 از شنیدن خبر فوت پدرت خیلی ناراحت و متأثر شدم. این واقعه دردناک رو به تو و خانواده ت تسلیت میگم. ما رو هم در غم عزیز از دست رفته شریک بدونید. 〰*〰*〰*〰*〰*〰 عزیزم... وفات ...
مجموعه پیام تسلیت درگذشت مادر (رسمی، صمیمانه و ادبی)
می دونم دلم میخواد خودتو تنها ندونی و بدونی من شریک مصیبت تو هستم. 〰*〰*〰*〰*〰*〰 از دنیا رفتن مادرت قلبم را به درد آورد. چقدر دوست دارم پیش تو بودم تا از راه نزدیک تسلیت و سرسلامتی می گفتم. منو ببخش و پیام تسلیتم رو قبول کن. 〰*〰*〰*〰*〰*〰 دوست تنهای به سوگ مادر نشسته! مرگ مادر سخته اما مرگ حقه. گریه کن اما سعی کن زود به زندگی برگردی. منم تسلیت میگم و آرزو می ...
نامه های خنده دار یک مادر در بازار کتاب/ چگونه با پدرت آشنا شدم؟
قسمتی از این کتاب می خوانیم: پیدا کردن شوهر، هم خسته کننده است هم فرسایشی. شاید تو هم از این که بعد از پنج نامه پدرت پیدا نشده خسته شده باشی، اما من خسته تر از الان بودم. چون آن روزها علاوه بر این که پنج شکست عشقی خورده بودم، پای پدربزرگت هم شکسته بود. بابا سهم الارث من را از مرگ جمال گرفته بود و برای خودش گاراگلایدر شخصی خریده بود و فکر می کرد با آن می تواند تا مرز روسیه برود و کسی ...
شهدای زندان آلواتان مظلوم ترین شهدای جنگ هستند
امکانات و عد م د سترسی به د کتر، با د عای سید محله مان خوب شد . ماند تا بعد ها سرباز امام خمینی شود و به کشورش خد مت کند . تکبیر مقابل مأمور ساواک پسرم از بچگی مذهبی و غیرتی بود . همان زمان شاه به معلمشان گفته بود چرا حجابت را رعایت نمی کنی! معلم هم کتکش زد ه بود . من با معلمش صحبت کرد م و به محرمعلی گفتم کاری به کار کسی ند اشته باش. آخر شرایط جامعه به گونه ای بود که نمی شد جلوی آن همه ...
آمادگی برای بارداری، چگونه؟
هستن که پای بارداری رو به زندگی آنلاین می کشونن؛ از اون ها بیش ترین استفاده رو ببرین. 3. تصمیم به راه اندازی مجله ای بگیرین که تو اون همه ی احساسات مربوط به سفر روحی بارداری رو ثبت کنین، از جمله تصمیم به باردار شدن رو. شاید شما حتی خاطرات روزانه تون رو نمی نویسین ولی این موضوع احتمالاً تنها باری تو زندگی تون باشه که شما عاشق این خواهید بود که ای کاش می تونستین به عقب نگاه ...
تغییر مسیر سام درخشانی، از مدلینگ تا محبوبیت/واکنش مدیری به قطع یارانه ها
بودم کاری به من پیشنهاد نشد. آن زمان یک پیشنهاد خوب در زمینه مدلینگ در کشور ترکیه به من شد و همه کارها را انجام داده بودم که بروم. اما از طرف حمیدحمزه استاد بازیگری ام با من تماس گرفتند تا برای سریال شب زدگان تست بدهم که خوشبختانه در تست قبول شدم و مسیر زندگی ام تغییر کرد . مدیری بیان کرد: اگر تماس نگرفته بودند الان در خارج از کشور مدل بودی؟ و درخشانی گفت: الان شبکه (ماهواره ای) جِم من را ...
خانه تکانی
متوجه گذران وقت نشدم. با باز شدن در اتاق و صدای مادر که گفت سهیل کارهایت تمام شد؟ به خودم آمدم. تازه فهمیدم که هنوز هیچ کاری انجام ندادم. همانطور که تبلت در دستم بود،گفتم: من، من، مگه شما تمام کردین؟... مادر که با دیدن تبلت و اوضاع نامرتب اتاق متوجه همه چیز شده بود گفت: به به... به به. سهیل تا حالا داشتی بازی میکردی؟ منو بگو فکر کردم الان مثل ما همه کارها رو تموم کردی! گفتم: ببخش مامان فقط خواستم ...
زندگینامه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تحصیل فیلسوف گرانقدر صدرالمتألّهین شیرازی بود. شروع به جامع المقدّمات و شرح الأمثله کردم. استاد من، مرحوم آیة الله ربّانی شیرازی بود، به ایشان گفتم من جامع المقدّمات ندارم اگر بیست و چهار ساعت، امانت بدهی مطالعه می کنم و امثله و شرح الامثله را یک روزه با مطالعه، امتحان می دهم، ایشان به من دادند و تمام شب و روز را مشغول شدم و فردا امتحان دادم قبول شدم و به رتبه بالاتر ارتقاء یافتم و با ایشان خداحافظی ...
برخی خبر دروغ می سازند و به خبری که خودشان ساخته اند حمله می کنند/ اخلاق و انصاف مهم ترین ویژگی کار در ...
...: اینکه می گویند شهرداری را ول کردید واقعا درست است و فلان روز از صبح تا عصر کجا بودید؟ گفتم: اولاً تو از کجا می دانی و ثانیاً اگر واقعاً شنود داشتی و تعقیب و مراقبت می کردی، باید می فهمیدی عصر کجا رفتم! نجفی عنوان کرد: اخیراً یکی از اعضای شورای شهر گفته وقتی نجفی به لهستان رفت، یک قراردادی برای خرید اتوبوس با یک شرکتی انعقاد کرده که اصلاً آن شرکت وجود خارجی ندارد! بعد هم مخالفان به ...
عطر دل انگیز فطیر سنتی در خانه روستایی/ آرامش بهار تو را می خواند
به نام پیر، درخت کهن سال چنار به نام بابا چنار با بیش از هزار و200 سال قدمت در مرکز روستا و تپه های باستانی متعدد . در روستای اونار مشگین شهر و در 24 کیلومتری این شهر، گورستانی وجود دارد که سنگ قبرهای متنوع آن از نظر شکل و جنس و نوشته های متعدد جالب توجه است. روی سنگ گورهای موجود در این گورستان نشانه هایی هم چون ستاره شش پر، تصویر چکش ساده و جز آن دیده می شود. به گفته رئیس ...
نجفی: به عنوان خدمتگذار مردم وارد شهرداری شدم/ شهرداری تهران باید از مسائل سیاسی فارغ شود
شهردار تهران ادامه داد: چند وقت پیش من یک روز مریض بودم و باید از صبح تا شب در خانه می ماندم و عصر آن روز برای نمونه برداری بروم و بالاجبار در خانه ماندم تا عصر به دکتر بروم؛ چند روز بعد یکی از دوستان ارزشی من را دید و گفت: اینکه می گویند شهرداری را ول کردید واقعا درست است و فلان روز از صبح تا عصر کجا بودید؟ گفتم: اولاً تو از کجا می دانی و ثانیاً اگر واقعاً شنود داشتی و تعقیب و مراقبت ...
تغییر مسیر سام درخشانی، از مدلینگ تا محبوبیت/ واکنش مدیری به قطع یارانه ها
تلاش هایی که کرده بودم کاری به من پیشنهاد نشد. آن زمان یک پیشنهاد خوب در زمینه مدلینگ در کشور ترکیه به من شد و همه کارها را انجام داده بودم که بروم. اما از طرف حمیدحمزه استاد بازیگری ام با من تماس گرفتند تا برای سریال شب زدگان تست بدهم که خوشبختانه در تست قبول شدم و مسیر زندگی ام تغییر کرد . مدیری بیان کرد: اگر تماس نگرفته بودند الان در خارج از کشور مدل بودی؟ و درخشانی گفت: الان شبکه ...
ستارگان مجازی (پنجشنبه 24 اسفند 96)
خلاصه مطالب امروز: تناسب پوشش با سن و سال؛ آری یا نه؟ کسب رایگان یک تجربه! ماهی قرمز بخریم یا نه؟ نقض تناسب بین عکس و کپشن آن ستارگان مجازی امروزو با عکسی از مسعود شجاعی شروع می کنیم. در این فضای ناهماهنگ اینستاگرام، اینقدر چیزای اجق وجق دیده میشه که عدم تناسب پوشش افراد با سنشون، تا حد زیادی قابل اغماضه. الهام خانم پاوه نژاد با دوستان خیلی خوبشون توی پروژه ای کار میکردن که اسمش "هست و نیست" بوده. از پروژه های دیگر این گروه می توان به ...
شوخی با تیتر های ورزشی
، گفتم چی شده حالا! از این صحنه ها که ما زیاد دیدیم مخصوصا وقتی آقا مهدی توی پرسپولیس توپ می زد همشهری: در جستجوی جانشین سعید (عزت الهی) الان کی روش به سباستین میگه یه سرچ توی اینترنت برو یه بازیکن دورگه پیدا کن! اصلا کی روش نیست که کریستف کلمبِ هی بازیکن جدید کشف میکنه باشگاه خبرنگاران جوان ...
شوتی ها ؛ قربانیان قاچاق
از ازدواج، معتاد شد و مریم درخواست طلاق داد و مثل اغلب زنان بوشهر، نفقه و مهریه و تمام حقوقش را بخشید تا حضانت تنها فرزندش را به دست آورد. 10 سال اعتیادش رو تحمل کردم. هر روز کتک می زد. با شلنگ می زد. طلاق گرفتم، شدم سرپرست بچه ام. الان، هم خرج زندگی بچه ام رو می دم، هم خرج شوهرم رو که دو سال پیش سکته کرد و دیگه از کارافتاده شده. مریم مددجوی کمیته امداد بود به عنوان زن سرپرست ...
روی خط آفتاب
کوچولو و خبری از ترقه و بمب های دستی یا نارنجک نبود. اصلا کسی زخمی نمی شد. همه دور هم شاد بودن و یه روز بدون حادثه و خوشی رو پشت سر میذاشتن. اما الان قضیه کلا فرق می کنه. نیروی انتظامی با خاطیان باید شدیدا برخورد کنه و مردم هم اصلا در جایی که ترقه یا بمب دستی میزنن نرن یا خیلی فاصله بگیرن و تا اونجایی که ممکنه در جایی باشن که شلوغ نباشه. اگر جون خودشون و عزیزاشون رو دوست دارن ...
همه دروغ پردازی هایی که پس از رحلت حاج احمد آقای خمینی ساخته بودند!
همراه خانواده به عراق رفت و بعد از مدتی به سوریه و لبنان عزیمت کرد و در کنار شهید مصطفی چمران ضمن فراگیری آموزش نظامی در زمینه کمک به شیعیان این مناطق مساعدت های لازم را به عمل آورد. در این سال سیدمصطفی خمینی درگذشت و از آن پس وظیفه مهمی از سوی پدر به سیداحمد محول شد. منابع ساواک در این زمینه گزارش دادند که احمد گویا جانشین مصطفی خمینی شده است. سیداحمد خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ...
پنجشنبه آخر سال؛ خانه تکانی برای پدر، خانه تکانی برای پسر+عکس
...، که مشغول تمیز کردن گلدان کنار مزار بود، بیان کرد: فصل بهار هست و باید خونه پسرم رو هم بهاری کنم. وی قطره اشک کنار چشمش را پاک کرد و افزود: در سال های نخست مفقودی پسرم بهارهای زیادی خانه را آب و جارو کردم اما او خانه بهتری برای خود انتخاب کرده بود. این مادر شهید عنوان کرد: کار بزرگ صبر بزرگی را هم می طلبد، نباید در کنار کار بزرگ شهداء کار بزرگ خانواده شهداء را نادیده گرفت ...
وقتی شقایق دهقان به مهراب نسکافه نمی دهد!
خونه به شقایق گفتم یه نسکافه بهم میدی؟ گفت: "برو بینیم بابا. من جواب تلفن رئیس جمهور رو نمی دم، واسه تو نسکافه درست کنم؟" پ.ن اول: اصلاً یکی از دلایلی که این دولت رو انتخاب کردم همین بود. قبلیا این دهقانه رو زیادی شاخ کرده بودن. پ.ن دوم: یعنی من یه همچین خط مشی سیاسی عمیقی دارم. ...
ابراهیم حاتمی کیا: پلاک یعنی خودم
شدید تا بعدا به مفاهیم موردنظرتان وقعی گذاشته شود! اما بحثم اینجا بیشتر روی شخص حاتمی کیا متمرکز است. الان نمی خواهم به فیلمتان ورود پیدا کنم، اما اغلب دیده شده که نظرات شما را با فیلمتان یکی می دانند که غالبا سوءتفاهماتی ایجاد می کند. از نظر شما مرز میان این دو چیست؟ سوءتفاهم وقتی آغاز می شود که تو را آن گونه که هستید نخواهند. من با آنچه با کلام و واژه گفتم و آنچه با تصویرم ساختم یکی هستم ...
پانزده داستان کوتاه جالب و خواندنی
: از این همه لطف و دست و دلبازی شما ممنونم. واقعاً غوغا می شود. ولی این یک روی سکه است. فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی برپا می شود. داستان کوتاه غمگین مراقبت پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به ...
استیون هاوکینگ در موزه لوور پاریس
دانشمند فیزیک بود. خدا رو هم باور نداشت. یعنی آنارشیست بود. رفیقم خندید و گفت: بی سواد آتارشیست اشتباهه. درستش آتائیسته. یهو زدم زیر خنده و گفتم: بی سواد آتئیست درسته. ناموساً دل تون خوشه لیسانس دارید؟ شماها دیگه خیلی بی سوادید. من نمی دونم شماها با چه امیدی زنده اید؟ یهو همه با هم گفتن: داداش الآن نماینده ی مجلس به لوور می گه لووِر. بعد یکی دیگه داد می زنه می گه: لووِر غلطه. بگو لوبر. اون وقت تو از ما انتظار داری؟ دیدم حرف حق می زنن. گفتم بچه ها بریم به تون فلافل بدم. پایان پیام ...