سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی شوهرم به زندان افتاد مرا مجبور کرد تا دوستانش را تحویل بگیرم!
اذیت های نامادری ام خسته شده بودم که پدرم مرا نزد مادرم بازگرداند با جدیت به تحصیل ادامه دادم و شاگرد ممتاز شدم ولی این روزهای خوش طولی نکشید و تلخ کامی ها به زندگی ام بازگشت. سال دوم راهنمایی را می گذراندم که پسر جوانی جلوی مدرسه آمد. آن روز ورزش داشتیم که من از محوطه مدرسه نزد آن جوان رفتم تا سوال کنم با چه کسی کار دارد؟ اما مدیر مدرسه که فکر کرده بود من با آن جوان قرار ملاقات دارم موضوع را برای ...
گپ نوروزی با نماینده پرسپولیسی مجلس/ اهل توئیتر نیستم/ همسرم بساز است/ مادرم گفت باید پزشک شوی
.... دیگر آنکه نماینده شهر ما سه دوره پشت سر هم یک شخص بود و احساس کردم نیاز به یکسری تغییر و تحول ها وجود دارد. اگر سیاستمدار نمی شدید اکنون مشغول چه کاری بودید؟ بنده اکنون هم پزشکی خود را کنار نگذاشته ام، از زمانی که بزرگ شدم یک مدیر و رئیس بودم (با خنده). شما خودتان چند فرزند هستید؟ آیا آنها هم وارد سیاست شده اند؟ ما هفت خواهر و برادر هستیم که همه آنها در حوزه ...
توضیحات سینا سرلک درباره رابطه اش با محسن چاوشی
دوستانم به من پیشنهاد شد نمی خواهید ازدواج کنید و به من همسرم را پیشنهاد داد. وی افزود: دوستانم دختر خانمی که به من پیشنهاد دادند را به رستوران دعوت کرده بودند و من آن روز خانمم را در رستوران دیدم و در آنجا مات شدم و ایشان گفتند من فاطیما خلیلی هستم دوست المیرا خانم و من همان جا گفتم بفرماییدبنشینید روبروی من و در همان شب من از همسرم خواستگاری کردم .به حق همسرخوبی برای من و مادر خوبی ...
ماجرای تولد و نامگذاری حضرت علی (ع)
پنهانی در جایی عبادت کرد که دوست نمی داشت در آن مکان (یعنی کاخ فرعون) خدا را عبادت کند، مگر در حال ناچاری؛ و به راستی مریم دختر عمران درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازه ای از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوه های بهشتی آن استفاده بردم. در ادامه روایت میلاد حضرت علی (ع) آمده است: مولود نورانی که در درون خانه خدا به دنیا آمده و چهار شبانه روز از او و مادرش با غذای بهشتی ...
مصاحبه عیدانه با لژیونر جودوی ایران
کننده بودند اما اگر به صورت خاص بخواهم بهترین عملکردم در سال 96 را بگویم کسب مدال برنز پس از ده سال در رقابت های جهانی از خاطره انگیزترین و بهترین اتفاقات زندگی من محسوب می شود. * برنامه ات برای سال 97؟ با توجه به اینکه کمتر از پنج ماه تا شروع بازی های آسیایی جاکارتا فرصت باقی مانده در نظر دارم تمریناتم را به صورت ویژه دنبال کنم تا بتوانم در این رقابت ها هم برای ورزش کشورم ...
نظرآیت الله بروجردی درباره شاه چه بود؟
و نه دولت ها نمی خواهند کاری برای مملکت بشود، فقط سعی دارند جشن ها بگیرند و دختران مردم را این روز ها در این سرمای زمستان با لباس کوتاه در خیابان ها به عنوان جشن 17 دی بگردانند، دیگر بس است ! اصلا در این مملکت چطور می شود زندگی کرد؟ این واقعه در زمان دکتر اقبال بود. سه روز بعد، رژه دختر ها که از قبل مقدماتش فراهم شده بود، موقوف شد. (البته در روزنامه ها نوشتند به خاطر سرما برنامه به هم خورده است ...
بزرگترین قمارخانه جهان چگونه با زندگی میلیون ها آمریکایی بازی می کند؟
ادامه یافت و تأثیرات آن بر کل اقتصاد کشورهای غربی نمایان شد و تنها ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین در این جنگ بود که اقتصاد آمریکا را جانی دوباره بخشید و وال استریت را احیاء کرد. میان سالخوردگان آمریکایی ضرب المثلی راجع به آن ایام هست که می گوید "هر جوانی که در آن سالها سهامی از وال استریت خرید، موهایش سفید شد تا آن را به ارزش روز اول فروخت". حالا 80 سال پس از آن فراز و نشیب ...
از نحوه ورود به عرصه نمایندگی مجلس تا ماجرای ازدواج با همسرش
شهر ما سه دوره پشت سر هم یک شخص بود و احساس کردم نیاز به یکسری تغییر و تحول ها وجود دارد. *باشگاه خبرنگاران جوان: اگر سیاستمدار نمی شدید اکنون مشغول چه کاری بودید؟ جمالی : بنده اکنون هم پزشکی خود را کنار نگذاشته ام، از زمانی که بزرگ شدم یک مدیر و رئیس بودم (با خنده). *باشگاه خبرنگاران جوان: شما خودتان چند فرزند هستید؟ آیا آنها هم وارد سیاست شده اند؟ ...
در تورق تاریخ/ نوشتاری در سالگرد درگذشت زعیم عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی بروجردی(رض)
در 28 سالگی، (1320ق) همراه با برادر کوچکترش سیداسماعیل راهی نجف اشرف شد تا از محضر اکابر حوزه هزار ساله نجف اشرف بهره مند گردد. این مجتهد خوش ذوق، اصول را محضر محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی صاحب کفایة الاصول (م 1329 ق)، رجال را نزد شیخ الشریعه اصفهانی (م 1339 ق) و فقه را نزد سید محمدکاظم یزدی صاحب عروة الوثقی (م 1366 ق) فراگرفت و در مدت کمی، شهرت زیادی بین طلاب و اساتیدش مخصوصاً آخوند ...
کرمان| نجات جان کودک نیشابوری توسط سرتیم ایمنی و سلامت راوری در کرمان
صبحگاه پارک الغدیر، صدای جیغ و شیون مادری توجه من را به خود جلب کرد. دوان دوان به دنبال صدا از کنار چادرها گذشتم تا به کنار چادری رسیدم که مادر خانواده در حالت گریه و با دست های لرزان کمک می خواست. وقتی که وارد چادر شدم دیدم دختر بچه 8 ساله با صورتی کبود و بیهوش وسط چادر روی زمین افتاده و اعضای خانواده اش همه گریان و مضطرب هستند. بلافاصله از مادر شرح حال کودک را گرفتم، مثل اینکه ...
متن روز پدر برای پدر فوت شده
فوت شده آماده کرده ایم. متن روز پدر برای پدر فوت شده پدر! امروز روز پدر است و من به جای خالی تو خیره شدم. کاش بودی و می دیدی حس پدر مردگی چقدر دردآور است. شعری مرا به اوج خاطرات برد شعری که جانم را سوزاند: من که با هر بند انگشت تو در دستان خود ذکر می گویم پدر، تسبیح می خواهم چکار؟ در روزی که به نام توست، دستانت را کم دارم. روزت مبارک. ✦✦✦✦✦✦✦✦✦ ...
سال نو را با چه کتاب هایی تحویل بگیریم؟
کتاب خوانی را پیشرفت تکنولوژی و اینترنت می دانند. این در حالی است که نتیجه ی مطالعات بر روی جامعه آماری برخی کشورهای توسعه یافته نشان می دهد؛ طی چند سال گذشته با وجود دسترسی فراوان افراد به اینترنت و امکانات دیگر، همچنان سرانه مطالعه کتاب در این کشورها بالا است کارشناسان فعال در این حوزه معتقدند که برای عملی شدن فعل کتاب خوانی در فرهنگ هر سرزمین آدم ها باید با میل و رغبت خودشان طی شبانه روز سراغ ...
نقشه بد زن بیوه برای تازه داماد ساعتی پس از شب عروسی
نصیحت های پدر و مادرم را در ذهن مرور کردم ولی مجبور به سکوت بودم و نمی توانستم هیچ عکس العملی نشان بدهم. از همان روز به بعد به مردی زن ذلیل تبدیل شدم که تنها خواسته های همسرم را اجرا می کردم او نیز هر کاری را که اراده می کرد انجام می داد تا این که در میان استرس ها و این شرایط زندگی خداوند دختر زیبایی را به من هدیه داد. این در حالی بود که نه تنها خانواده بلکه هیچ یک از ...
ماجرای مردی که عکس های خصوصی زنش را به خاطر زن دیگری در فضای مجازی منتشر کرد
با آن زن در شبکه های اجتماعی آشنا شدم. ابتدا این موضوع برایم تنها جنبه سرگرمی و تفریح داشت و من سعی می کردم به پیام های عاطفی و جملات احساسی او پاسخی مسخره بدهم، اما او که گویی از ابتدا نقشه متلاشی کردن زندگی مرا کشیده بود همچنان به ارسال عکس ها و پیام هایش ادامه می داد تا جایی که دیگر هر شب منتظر پیام های شیطانی اش می ماندم. این گونه بود که رابطه من و فریده هر روز بیشتر می شد و ساعاتی از شبانه روز ...
مشکلات زنان شاغل، در محیط کار
...، چه می گویند و از این جور حرفها. آخر هم وقتی دید من اهلش نیستم عذرم را خواست و یک چک قد روز هایی که آنجا بودم، نوشت و به من داد. پارمیدا 23 ساله که طراح سازه یک شرکت خصوصی است از تجربه خودش در این زمینه می گوید یک بار وقتی داشتم اسپیلت اتاق رو روشن می کردم مدیرم گفت: "لاغر شدی ها"! و با اینکه رابطه احترام آمیز و خوبی بین کارمند ها و مدیرمان وجود دارد، اما فکر کردم خوب نیست یک مرد در ...
دردسر باردار شدن دختر 17 ساله / امیر می دانست او نه پدر دارد و نه مادر!
متنفر شده بودم چطور می توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر اینگونه دست اندازی کنند. در همان موقع سروکله امیر پیدا شد، تا آن موقع نمی دانست که من صاحب چنین ثروتی هستم اما مجبور شدم همه چیز را برایش توضیح دهم تا راه حلی برایم پیدا کند، او هم که می خواست خودی نشان دهد، گفت خودم راهش را پیدا کردم، باید حکم رشد بگیرم تا کسی به حسابم دسترسی نداشته باشد. بعد از کلی ...
مهاجرت دسته جمعی ونزوئلایی ها؛ بحرانی که در سکوت می گذرد
تماس بگیریم. چهار روز از آنها بی خبر بودم. برای اینکه در گذرنامه تان مهر خروج بخورد باید 10 دلار به ماموران مرزی در خاک ونزوئلا پول بدهید. اگر پول نداشته باشید باید اینجا روزها و روزها در صف بمانید. در حالیکه این کار باید بطور رایگان انجام شود. بودجه اتحادیه اروپا برای کمک به شهروندان ونزوئلا و کلمبیا کلمبیا برای مواجهه با بحران مهاجرت درخواست کمکهای بین المللی کرده است ...
خاطرات سفیر ؛ تلخ و شیرین روزهای یک زن مسلمان در فرانسه
ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری. آن ها چیز زیادی از ایران نمی دانستند. اگر بخواهم دقیق تر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصلة زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت. و من شدم ایران ! من باید پاسخگوی همة نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همة شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطة انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی ...
پایان خونین دورهمی شبانه 7 دختر و پسر در شمال تهران
را خیلی خوب بشناسی؟ تقریبا همه زندگی اش را برای من تعریف کرده بود. ناتا دختر خاصی است، با دخترهای معمولی فرق دارد. فکرهای عجیبی دارد، ولی دختر خیلی خوبی است. او تنها زندگی می کند. پدرش چند سال پیش فوت کرده؛ هیچ وقت درباره علت مرگ پدرش با من صحبت نکرد اما از بچه ها شنیدم که در یک تصادف Crash کشته شده است. ناتا با مادرش هم زندگی نمی کرد، پدرش خانه خوبی برای او به ارث گذاشته بود و در همان ...
روایت قطب الدین صادقی از تاسیس تماشاخانه شانو و اجرای 4 اثر نمایشی در سال جاری
داده می شود. من خودم نتوانستم کار کنم چون بدهی زیادی داشتم. یک قرارداد با تلویزیون بستم و در سریال "رنج پنهان" بازی کردم که 5 ماه به طور شبانه روزی مرا درگیر کرد. ما کارهای خوب را به تماشاخانه شانو دعوت کردیم و در اغلب اوقات هم در یک ماه، دو اجرا به طور همزمان بر روی صحنه داشتیم. قطب الدین صادقی نکته ای که قابل توجه است، این است که در اجراهای این تماشاخانه شما توجهی به چهره ها ...
احمدی: آرزو دارم اولین عیدی را از دست پدر و مادربزرگم بگیرم
سال آینده برایم بیاوری دو برابر آن را به تو می دهم. بهترین خاطره عید ؟ عید سال 90 در مسابقات جهانی سیدنی بودیم. روز سوم عید بود که نائب قهرمان جهان شدم و موفق شدم سهمیه المپیک لندن را کسب کنم. این اتفاق برایم بسیار خوشایند بود. در سال 93 نیز اولین عید سه نفره را با همسرم و پسرم تجربه کردم که آن عید هم بسیار خاطره انگیزه بود. با تجهزات و تکنیک های تیراندازی که با ...
چوبه دار؛ آخرین صحنه زندگی 7 قاتل بی رحم
دخترک را بعد از سوپرمارکت می زدند. بررسی ها ادامه داشت تا این که پسری 17 ساله نزد پلیس رفت و مدعی شد که دختر 6 ساله در پشت بام خانه شان است. او کسی نبود جز عامل قتل ستایش و به این ترتیب ماموران راهی محل شده و جسد دخترک را کشف کردند. متهم نوجوان نیز در رابطه با قتل دخترک گفت: ستایش دختر همسایه مان بود و به بهانه بازی با بچه های خواهرم او را به خانه کشاندم. تازه از مدرسه آمده بودم. حدود 4 ...
استاد انصاریان:هیچ کسی نمی تواند انسانی را به زور وارد بهشت یا جهنم کند
وِزْرَ أُخْریٰ ﴿فاطر، 18﴾، من پروندهٔ کسی را گردن کس دیگری نمی اندازم. من به تو قدرت داده بودم، حالا پدرت یا مادرت یا دامادت یا عروست یا همسرت یا شوهرت یا پسرت، تو را به زشتی دعوت کرد، اما بر تو تسلط نداشت که گردن آزادی ات را بگیرد و آن را بکشد و تو را بالاجبار وارد زشتی ها کند. چنین تسلطی، نه شیاطین، نه مردم، نه ملائکه و نه جن به تو ندارند. تو فقط می توانستی در برابر دعوت به زشتی ها به دعوت کننده ...
خاطرات سفیر ؛ تلخ و شیرین روزهای یک زن مسلمان در فرانسه
ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری. آن ها چیز زیادی از ایران نمی دانستند. اگر بخواهم دقیق تر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصلة زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت. و من شدم ایران ! من باید پاسخگوی همة نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همة شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطة انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی ...
تبریک روز پدر / متن + شعر
تو می گویم که شانه های جوان مردی ات، تسکین دهنده دردهای دردمندان بود؛ از تو که خرابه های محزون کوفه، طنین گام هایت را خوب می شناختند؛ همان گونه که نخل های شهر، صدای گریه هایت را. - از تو می گویم ای نخستین ایمان آورنده! لیلة المبیت ، آوازه شجاعتت را از خاطر نخواهد برد و تاریخ عرب، روایت پهلوانی ات را. آمدی و ندای مهرورزی ات، جهان خاموشمان را به تغزل فرا خواند. شعر روز پدر ای ...
گپی با پورمختار؛ از زدوبند نمایندگان تا حضور سپاه در سیاست
تقدیر است ولی در عین حال باید تلاش و پیگیری هم داشت و به لحاظ ایفای نقش در مجلس باید فعال بود و این فعالیت هم در داخل مجلس است و هم بیرون مجلس. مخصوصا داخل قوه مجریه از این بابت که بتوانی مشکلات حوزه انتخابیه ات را هم حل کنی. آقای پورمختار! گویا شما در تدوین قانون سپاه هم نقش داشتید؟ بله. آن زمان من مدیر قوانین و مقررات سپاه در سال 69 بودم. یعنی بعد از اینکه جنگ تمام شد، من سال ...
روزهای ترسناک دختر ایزدیِ عاشق
ناگهانی مادرم در اثر سکته قلبی مسئولیت دو خواهرم بر دوش من افتاد. زنان و دختران ایزدی ارث پدر و مادرم برای ما مقداری بدهی بود که طلب کارها به ما رحم کرده، آنها را بخشیده بودند ... کسی را در روستا نداشتیم، جز عمه ندیمه که فقر و شوهر فلجش، او را به مرز جنون رسانده بود. خانه داری را از مادرم که در نبود پدرم مجبور بود، با فروش پیاز ما را بزرگ کند، یاد گرفته بودم ...
علی کریمی: دوست داشتم مثل توتی اسطوره باشگاهم شوم اما نگذاشتند
ها را می زدی. اهل ولش کن گفتن نیستم. بالاخره من هر چه دارم از این فوتبال است. از فوتبال به همه جا رسیدم و حالا نمی توانم در برابر مشکلات آن بی تفاوت باشم. شرایط این روز های تیم های پایه را ببینید. اگر شرایطی که امروز در تیم های رده پایه حکم فرماست در زمان نوجوانی من هم بود شاید اصلا به جایی نمی رسیدم، چون از یک خانواده متوسط بودم و پدرم نمی توانست برای بازی کردنم پول بدهد. این خلاف جهت ...
راز سالم ماندن کتابخانه امیرالمؤمنین(علیه السلام)
، بازم نمی دیدیمش، چون دوست و آشنا جلویش جمع می شدند، من هم بچه شیطانی بودم و درس نمی خواندم، یک روز مادرم به من نصیحت می کرد. ماجرای لامپ فیتیله ای و کتاب خواندن علامه من در خیابان ایران به دنیا آمدم، اولین منزلی که پدرم در تهران ساکن شدند، به طور رسمی بعد از ازدواج با مادرم، در خیابان ایران بود، منزلی در بازارچه سقاباشی، مرحوم سعادت اخوی، منزل خودش در خیابان ایران بود، خانه ...
شفر: بازیکنانم برای جام جهانی و تورنمنت های بزرگ آماده هستند/غفوری و ابراهیمی نبودند برنده نمی شدیم
و یا سه بر هیچ از حریف جلو بیفتیم. اگر بخواهیم هر هفته اشتباهات مشابه خود را تکرار کنیم نمی توانیم به گل برسیم و باید هر هفته از بازی قبل بهتر باشیم. بین دو نیمه با بازیکنانم با صدای بلند صحبت کردم و به آنها گفتم هر کسی که این بازی را تماشا می کند باید شخصیت تیم ما را ببیند و نتیجه باید تغییر کند. من نمی خواستم ملی پوشان تیم را به زمین بفرستم، اما مجبور شدم دو نفر از آنها را به زمین بیاورم. با ...