سایر خبرها
مرد همسرکش: من را به قصاص محکوم کنید
را بزرگ کرده است. مادرم کار می کرد و خانواده اش هم کمک می کردند که زندگی ما بچرخد و پدرم هیچ وقت بالای سر ما نبود. مادرم اگرچه متأهل بود، مانند یک زن تنها زندگی می کرد؛ چون در این سال ها پدرم مدت زیادی را در زندان بود و هشت بار زندانی شد و هر بار هم چندین ماه در زندان ماند، اختلاف پدر و مادرم هم به همین دلیل بود. دختر جوان درباره اینکه چرا پدرش زندانی می شد، گفت: پدرم به خاطر سرقت یا به خاطر موادی ...
سالروز ترور محمدولی قره نی
همزمان عضو شورای انقلاب بود. وی سال 1309 وارد دانشکده افسری شد و پس از کودتای 28 مرداد به ریاست رکن دوم ارتش رسید. در مهرماه سال 1336 موفق به اخذ درجه سرلشکری شد ولی کمتر از یک سال بعد در تیرماه 1337 در پی کشف طرح کودتا علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی دستگیر و پس از محاکمه و تحمل سه سال زندان از ارتش اخراج شد. سپهبد قره نی سوم اردیبهشت 1358 به دست گروه فرقان به شهادت رسید. از حمید ...
جانبازی زنان برای مردم عجیب است/ دغدغه های جانبازان اعصاب و روان
و لگنش هم مورد جراحت قرار می گیرد، اما این ها همه مجروحیت وی نیست و در کربلای 4 هم به اصطلاح خودش مقداری شیمیایی شدم که گفتن ندارد ؛ از طرفی برادر شهید و فرزند شهید است و مادرش هم در سال 66 در دفاع جانانه در مقابل وهابیون در مکه به شهادت می رسد. * راه شهادت از دفاع مقدس تا حججی ها اما در ادامه در گپ و گفت مان خانم جیزانی در خصوص ارتباط جوانان با فرهنگ ایثار و شهادت که ...
امام سجاد(ع)؛ اسوه عبادت و بندگی
سجاد علیه السلام از زمان شهادت پدر بزرگوارش در سال 61 تا محرم سال 95 هجری، به مدت 34 سال امامت امت را عهده دار بود و سرانجام در 55 سالگی به دستور ولید بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید و در مدینه تدفین گردید. ویژگی های عصر امام سجاد(ع) در دوران امام سجاد(ع)، همه ارزش های دینی، دست خوش تحریف های حاکمان اموی شده بود. آن حضرت، با شش خلیفه، معاصر بود که عبارتند از: یزید بن ...
سلاخی دانیال 3 ساله توسط خاله سنگدل در سرویس بهداشتی قبرستان
دست او را گرفت و با هم به سرویس بهداشتی رفتند؛ اما پس از دقایقی متوجه شدم که دانیال گم شده است . پدر دانیال نیز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : در خانه بودم که خواهر همسرم به منزل زنگ زد ؛ همسرم جوابش را نداد و در ادامه به من زنگ زد و گفت که پسرم با او و پدربزرگش به بهشت زهرا رفته اما گم شده که سریعا به همراه یکی از دوستانم به بهشت زهرا آمدیم و مدتی به دنبال پسرم گشتیم تا اینکه به ما ...
از دوبار شهادت تا شکار تانک های دشمن/ وقتی اراده پیروز میدان می شود
با 4 نوع شیمیایی و از نوع ترکیبی آسیب دیده بودم، دوقلوهای پسرم قبل از تولد در شکم فوت شدند و پس از آن همسرم گفت که خودش را عقیم کنند ولی من قبول نکردم و به او گفتم شاید شما به بچه علاقه مند باشید و او جواب داد: همه به جانبازان کمک می کنند چرا من بخواهم مجدد زن بگیرم تا بخواهم بچه دار شوم. *چگونه و کجا مجروح شیمیایی شدید؟ در عملیات والفجر 2 در فکه شیمیایی شدم؛ از آنجایی که ...
فرار پسر شیشه ای به شمال بعد از کشتن پدر
مرا به کمپ برده بود اما تلاشها بی نتیجه بود و مجدداً مصرف مواد را شروع می کردم؛ روز حادثه نیز شیشه مصرف کرده بودم و حال خوبی نداشتم و با پدرم سر همین موضوع در خیابان درگیر شدم که درگیری ما به داخل خانه کشیده شد. وی درباره نحوه قتل پدرش به بازپرس گفت: در راه پله ها با پدرم درگیر شدم و وی پایش را روی گلویم گذاشت و من که در حال خفه شدن بودم، چاقویی که داخل جیب پدرم بود، برداشته و پس از زدن ...
قم| شهید مدافع حرمی که در حرم امام رضا (ع) از همسرش طلب دعای شهادت می کند
علاقه حاکم در بینشان آشکار است، همه خانواده و آشنایان شاهدان این دل بستگی هستند. شهید نبی لو فراقشان را تنها به خاطر رضای خدا، قابل تحمل می داند و ادامه می دهد (اگر این سیه روی را خداوند همچون حر و زهیر بپذیرد حتماً بدون همسرم وارد جنت نخواهم شد. شهدا با شهادت به آرامش و میهمانی خدا می رسند و این مهم مقدور نیست مگر باوجود همسرانی که از حق خود بگذرند و قبول یک عمر تنهایی و مشقت و فراق کنند تا همسرشان ...
گنبد مقام امام زین العابدین(ع)در آستانه افتتاح/جایگاه نخستین زائر
جای قدوم مبارک ائمه اطهار خواهند گذاشت. در روایات و احادیث آماده است، امام محمدباقر علیه السلام می فرمودند: پدرم علی بن الحسین علیه السلام بعد از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام خانه کوچکی در بیرون شهر برگزید و چندین سال را در بیابان زندگی کرد. ایشان هنگامی که می خواستند به زیارت جدشان امیرالمومنین علیه السلام و یا پدرش سیدالشهدا علیه السلام بروند، از بیابان به مقامشان می رفتند و سعی می کردند دیگران متوجه زیارت او نشوند. ...
ادبیات به آخر خط نرسیده است/زبان داستان نویسی را بلد نیستیم
توجهی به این مسائل ندارم و بارها نهارم را طوری خورده ام که دو طرفم نیروهای پلیس نشسته بوده اند. (می خندد) حالا به فاصله ای از این کتابفروشی و کافه، مغازه پدر کافکا هم در همین منطقه است. * مغازه چه بوده است؟ همه چیز در آن به فروش می رفته است. این مغازه و سوپرمارکت هنوز هم هست. به فاصله حدود 8 دقیقه از این منطقه مثلثی، خانه پدری کافکا را می بینید. همان طور که قبلا به ...
قتل در بهشت زهرا
دانیال گم شده است. پدر دانیال نیز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: خانه بودم که خواهر همسرم به منزل زنگ زد. همسرم جوابش را نداد و در ادامه به من زنگ زد. خواهرزنم به من گفت که پسرم، دانیال با او و پدربزرگش به بهشت زهرا رفته اما گم شده است. بلافاصله به همراه یکی از دوستانم به بهشت زهرا آمدیم. مدتی به دنبال پسرم گشتیم تا این که به ما اطلاع دادند دانیال پیدا شده است. زمانی که به قطعه 220 رفتم ...
سردار حسن عرب عامری ؛ شهیدی که بمب اتم فرهنگی بود!
رفت و سؤال می کرد. 24 مرداد سال 1374 پیکرش را آوردند. پدر هر روز نگاه می کرد و منتظر بود و وقتی جنازه اش را آوردند، آرام شد و چهار ماه بعد هم به رحمت خدا رفت. وضع وخیمی بود و حسن از بچه ها مراقبت می کرد... علی اصغر بازوی را در محفل روایت گری شهدا در منزل سردار شهید حسن عرب عامری پیدا کردیم. او دوست دوران نوجوانی و جوانی شهید بود. بررسی رفاقت های آنها و خاطراتش هم ...
اخبار پایداری و استقامت خضر و همرزمانش در برابر حملات مکرر دواعش به پالایشگاه تنها دلگرمی آن روزهایم ...
هفته هم از دستمان رفته بود اما حساب تعداد روزهای نبودش را خوب از بر بودیم. این نود روز به کندی صد سال برایمان سپری شد تا بالاخره خبر رسید که راه امدادی تازه ای به سمت پایگاه گشوده اند و خضر و همرزمان قهرمانش بعد از نود روز استقامت جانانه در اسپایکر به سمت پالایشگاه بیجی نقل مکان کرده اند. غرق در شادی شدیم، از آن روز مدام گوشمان به زنگ تلفن خانه بود و چشممان به در. می دانستیم که خضر به ...
سپاه سنگر مستحکم انقلاب است
تکلیف در میدان های نبرد حق علیه باطل حاضر شدند و به شهادت رسیدند تا تجلی گر این حدیث پیامبر اکرم(ص) باشند. شهردار زرین شهر یادآور شد: جوانان امروز از حیث رفتار، می توانند همان جوانان زمان جنگ و انقلاب باشند و ما نیز شاهد بودیم مدافع حرم چگونه از شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی الگو برداری کرده و در دفاع از حرم جان خود را فدا کردند. وی خاطرنشان کرد: شهید پویا ایزدی نیز از پاسدارن ...
نامه رحیمی به احمدی نژاد: مرا سکه یک پول کردید
عزل کردید و مرا هم نزد رسانه ها و افکار عمومی سکه یک پول ساختید و البته همان موقع در جریان قرار گرفتم که با مشورت اطرافیان پیش نویس عزل بنده را هم آماده کرده بودید. و اما اینک که از هر سو مورد هجمه قرار گرفته ام و نا آگاهان نیز گمان کرده اند که درهای رحمت خدا به روی بندگان، راه در دالان های سیاست دارد و رسانه ها عرض و آبرو و حیثیت 35 ساله خدمت و امنیت و آسایش همسر بیمار و دختران رنجورم ...
من کُشته مُرده رهبرم هستم + عکس
. فرمانده فامیلی من را هم پرسید و گفت آقای علیکاهی باید با قاطر غذا برای سرهنگ های بالای ارتفاع ببری. من گفتم چشم قربان. بعضی شب ها صدای شلیک سلاح های سنگین عراق زیاد به گوش می رسید ولی من اصلا نمی ترسیدم چون خودم را به خدا سپرده بودم و می دانستم که امام زمان(عج) پشتیبان ما است چون آنها با آن همه سلاحی که داشتند باز هم پیشروی ما بیشتر از آنها بود و از آنها بیشتر اسیر می گرفتیم. بعد از چند ...
نقشه شوم برادر زن معتاد برای یوسف 55 ساله
را به اجرا گذاشت و به خانه پدرش بازگشت. حالا یوسف مانده بود با دو فرزند دانش آموز و چند پروژه نیمه تمام ساختمانی و برگه احضاریه دادگاه! یوسف در روزهایی که باید به بازنشستگی فکر می کرد، درمانده و خسته از شکایت های متعدد همسرش دست به دامان بزرگترهای فامیل شد تا همسرش را راضی کنند نزد روانشناس و مشاور خانواده بروند. اما همسرش زیر بار نرفت و مهندس بعد از آن سعی کرد با فرستادن گل و شیرینی ...
دیدار عیدانه ام با مهدی در معراج شهدا بود
که گفتند به خانه خودشان می روند. ناراحت و گرفته بودند، اما من علت را نپرسیدم. نمی دانم چرا؟کمی بعد آمدند وکنارم نشستند گفتند مادر مهدی زخمی شده است. بلند شدم و گفتم خب دنبالش برویم. گفتند نه حالا نمی توانیم برویم. همان موقع پدرش آمد. وقتی همسرم کنارم نشست، پسرانم رو به پدرشان گفتند شما یک عمری به همه توصیه می کنی که خمس مالتان را بدهید. شما پنج فرزند داشتید. مهدی خمس فرزندانتان شد. بابا مهدی شهید ...
انکار ربودن خریدار خانه
...، نوروز 55 ساله که با قرار وثیقه آزاد بود در دفاع از خود گفت: من و پسرم پنج سال قبل خانه مان را که تنها دارایی مان بود به فریبرز فروختیم. در معامله او با چرب زبانی ما را فریب داد و سرمان را کلاه گذاشت. او برای پرداخت پول خانه هر بار بهانه می آورد و از ما مهلت می گرفت اما سر وعده دوباره بهانه جدیدی می آورد. متهم در ادامه گفت: خانه مان را از دست داده و آواره شده بودیم به همین دلیل من و پسرم حکم ...
قتل کودک 3 ساله خواهر با چاقو!
شتاب زده خودم را به بهشت زهرا رساندم و در جست وجوی بچه ام بودم که خبر رسید او را به قتل رسانده اند. پدر دانیال گفت: من از مریم شکایت دارم و به او مظنون هستم؛ چراکه او همیشه از اینکه ما بچه دار بودیم ناراحت بود. هر وقت هم که می خواستیم به خانه شان برویم، می گفت که نباید دانیال را با خودمان به خانه شان ببریم. بعد از مطرح شدن شکایت زن 35 ساله به عنوان مظنون به قتل بازداشت شد و مورد تحقق قرار گرفت ...
پنهان شدن قاتل فراری در کلبه جنگلی
...> درگیری با پدرت به خاطر اعتیادت بود ؟ بله، اعتیاد زندگی ام را سیاه کرد تا جایی که قاتل پدرم شدم. درباره شب حادثه توضیح بده ؟ چند ساعت قبل از حادثه با پدرم داخل کوچه مشاجره کردم و بعد از آن از پاتوق مواد فروشان مواد خریدم و مصرف کردم. حال خوبی نداشتم که به خانه مان رفتم. پدرم وقتی مرا در آن وضعیت دید با من مشاجره لفظی کرد که دقایقی بعد با هم درگیر شدیم. روی راه پله ها او مرا به ...
شش اشتباه بزرگ زنان (3)
هیچ یک از آن مردان رابطه ی واقعی نداشتم؛ در واقع درگیر پروژه هایی شده و خودم را وقف غایت و هدفی کرده بودم بی سرانجام. من با خود واقعی آن مردان رابطه ای نداشتم، بلکه عاشق پتانسیل های آن ها بودم. بعد از گذشت سال ها یأس، دلشکستگی و غم در اوایل سن سی سالگی بودم که دریافتم، تا به حال به هیچ یک از اهداف شغلیم نرسیده ام. در این موقع بود که به خودم گفتم: باربارا! اگر نصف این مقدار انرژی، وقت، خلاقیت و ...
اعتراف هولناک خاله به قتل خواهرزاده 3 ساله اش + عکس
اظهاراتش به کارآگاهان گفت: خانه بودم که خواهر همسرم به منزل زنگ زد ؛ همسرم جوابش را نداد و در ادامه به من زنگ زد؛ خواهر همسرم به من گفت که پسرم ( دانیال ) با او و پدربزرگش به بهشت زهرا رفته اما گم شده؛ سریعا به همراه یکی از دوستانم به بهشت زهرا آمدیم ؛ مدتی به دنبال پسرم گشتیم تا اینکه به ما اطلاع دادند دانیال پیدا شده است. پدر دانیال ادامه داد: زمانیکه به قطعه 220 رفتم تا بچه ام را ...
گوشه ای از زندگینامه امام زین العابدین (ع)
ابن زیاد یا پسر مرجانه اسیران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او ب آنان روی داد ، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند ، و دستور داد سر مقدس امام ( ع ) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند . یزید در جواب نامه ابن زیاد که خبر شهادت حسین ( ع ) و یارانش و اسیر کردن اهل و عیالش را به او نوشته بود ، دستور داد سر حسین ( ع ) و همه یارانش را و همه اسیران را به شام بفرستند ...
زندگی در کره شمالی؛ طبقه پست در کشور بی طبقه
او باید با بچه ها آکاردئون می زد و این سرود را می خواند: پدر، چیزی در دنیا نیست که حسرتش را بخوریم حزب کارگر خاندان ما را در آغوش گرفته است همه ما خواهر و برادریم اگر دریایی از آتش به ما هجوم آورد، بچه های دوست داشتنی نباید بترسند. پدرمان اینجاست. در این دنیا چیزی وجود ندارد که حسرتش را بخوریم. آموزش ها در کره شمالی از همان ابتدا ...
گفتگوی خواندنی با حاج عباس کشوان کلیددار حرم حضرت عباس(ع)
...؛ خیلی بد است که دیگر معجزات را خبر نمی دهند انگار که می خواهند مردم را از اهل بیت دور کنند،.خلاصه ما اعلام کردیم و صبح زود هم از بلندگوی حرم، خبر شفای کودک را به مردم دادیم، همان روز وزیر کشور عراق برای دیدن حسین به حرم آمد و از من خواست بپرسم این کودک لحظه ای که پرتاب شده چه چیزی دیده است. رو به پسربچه کردم و گفتم حسین جان وقتی بابا تو را پرتاب کرد چه شد؟ پسرک گفت: من پرتاب نشدم فقط حس کردم ...
اولین جانباز نخاعی مدافع حرم: دیدن صحنه های ظلم برایم آسان نبود
ماشین داشتم ، هم خانه داشتم و هم حقوقی داشتم؛ خلاصه همه چیزم تکمیل بود، علاوه بر اینکه هیچ اجباری هم برای این کار نداشتم . من در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم در انجام وظیفه به شهادت رسید و برادرم نیز مفقود الاثر شد؛ خب آن ها هم در مقطع خودشان ادای تکلیف خودشان را انجام داده بودند . من دیدم که این پرچم بعد از دو دهه به دست ما رسیده است. خب باز دوباره کشور و نظام ما احساس نیاز دارد ...
زندگی پرماجرای یک پدر شهید
آزاد کنی، ما نفری 100 میلیون به تو می دهیم. آن موقع 100میلیون خیلی پول بود! با 10 میلیون می شد خانه خرید. ولی من گفتم که اگر می خواستم از این پول ها بخورم، جبهه رفتنم چه بود! خلاصه بعد از اینکه عراق به ایران حمله کرد، اولین جایی که زد، فرودگاه بود. اتفاقا شیفت من هم بود. که یک هواپیما آمد و همه چیز را خراب کرد و رفت. جنگ همین طور شروع شد. ما هم وظیفه خودمان دانستیم و گفتیم باید به جبهه ...
صحیفه سجادیه چراغ هدایتی برای همه نسل ها است
امام معصوم(ع) به شهادت رسیدند که پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و مردم متوجه شدند که آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین(ع) بوده است. در این رابطه از زُهَری یکی از معاصران امام چهارم نقل شده است که می گوید: شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین(ع) را دیدم که آرد و هیزم بر پشت گذاشته بودند و آن را برای فقیران می برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در ...
صاحب پلاک های 555 و 556 پدر و پسر بودند + عکس
سال از من بزرگ تر بود. حسین زیاد مطالعه می کرد. حتی شب ها برای کتاب خواندن از نور چراغی که به تیربرق نصب شده بود استفاده می کرد. چراغ برق از خانه ما فاصله داشت، حسین به آنجا می رفت و مطالعه می کرد. بعد از گرفتن دیپلم، به عنوان معلم در روستا مشغول شد. حسین چهار فرزند داشت؛ یک پسر و سه دختر. فرزند بزرگش در زمان شهادت پدر هفت سال داشت. برادرم علاقه زیادی به شاگردانش داشت و سعی می کرد آنها را با ...