یک ترکش کوچک از خمپاره قسمت ما شد
سایر منابع:
سایر خبرها
روحانی باید دنده معکوس بکشد؛ اگر بخواهد با همین فرمان ادامه دهد، میراث بزرگی از خودش باقی نمی گذارد
نداشته باشند؛ اما همان طور که مردم جراح قلبشان را دوست ندارند و به جراح قلبشان اعتماد می کنند، مردم به آقای روحانی هم اعتماد می کنند، به نظر می رسد که آقای روحانی در انتخابات گذشته و کمپین دوباره ایران، تاحدی کاریزما هم پیدا کرد. اما در فاصله یک سال و نیم بعد از آن انتخابات، این تصور پیش آمده که ایشان جراح قلب خوبی هم نیست. نگران نیستید که مردم اعتمادشان را به این جراح قلب از دست بدهند یا داده ...
کارمندی که امدادگری در خط مقدم جبهه را به کار در بانک ترجیح داد!
منطقه داشتیم که به آنجا رفت و آمد داشت و عضو بسیج بانک سپه هم بود. او ادامه می دهد: آخرین فرزندم 2 ماهه بود که گفت، می خواهد به جبهه برود. گفتم حالا زمان هست بگذار کمی بچه بزرگتر شود اما گفت تو می توانی جواب ائمه را بدهی؟ چند ماهی در پادگان امام حسن (ع) آموزش دید و بعد هم راهی جبهه شد، چهار ماه در جبهه بود که خبر شهادتش را دادند. خواهر زاده خانم کریمی که خود از رزمندگان هشت سال ...
اعترافات عجیب دختران معتاد در پایتخت/ از جاساز مواد مخدر در لباس سگ تا مصرف شیشه با فاز نظافت!
آمده بود. البته هر وقت تعطیلات عید یا تابستان به منزل اقوام می آمد او را می دیدم. ابتدا شوهر مادرم موافق حضور من در خانه اش بود اما وقتی از کارهایم با خبر شد، قبول نکرد تا من آنجا باشم. مادرم نیز از رفتارهای غیر عادی من فهمید که مواد مصرف می کنم و کار من به جایی رسیده بود که من هر روز مواد مصرف می کردم. مادرم گفت: برو پیش خانواده مادر بزرگت اما من نرفتم؛ به این دلیل که دایی داشتم که خیلی ...
فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) در مورد مسائل متفرقه ارث
: اگر از متوفی فیش حج باقی مانده و خود او در زمان حیاتش مستطیع نبوده، باید آن فیش فروخته شود و بین ورثه تقسیم گردد؟ جواب: آری؛ می توانند به عنوان ارث تقسیم کنند و می توانند در صورت رضایت همه ورثه برای میت کسی را به حج بفرستند مشروط بر این که سهم صغیر را بپردازند. 5 – تصرف وکیل حقوقی در اموال موکل متوفی به نفع خود او سؤال: من وکیل حقوقی مادرم بودم بعد از فوت ایشان من ...
داستان واقعی در مورد جن و جن گیر
زمزمه ای بریده بریده تغییر می کند. او می گوید: "من زنتو می خوام. نه فقط بدنش، بلکه روحش را. " وقتی صحبت می کند سرش را به اطراف تکان می دهد، اول تند و به تدریج کندتر. در میانۀ ویدیو، لوییزا به طرف استیون خم می شود و ساکن می شود، در حالی که صورتش تنها چند سانتیمتر با استیون فاصله دارد و به او می گوید: "خدا نمی تواند او را نجات دهد. می فهمی؟ او مال من است. " بعد از مدتی سکوت سنگین ناگهان ...
جامعه روحانی را اصلاح طلب می شناسد/اصلاح طلبان نگران جایگزین این دولت در 1400 هستند
.... حرف ها و مواضع سیاسیون و مقامات در آن منعکس می شد. من برای این کار ابراز تمایل کردم و از آنجا به هیأت تحریریه راه یافتم. *هیچ وقت عضو مجاهدین انقلاب نبودم هیأت تحریریه دو بخش داشت یک بخش از اعضای شورای مرکزی سازمان بود و یک بخش دیگر تیپ جوان ترها بودند. یعنی بنده، آقایی به اسم سرداری و محمد آزادانی که با مهندس موسوی کار می کرد، انجا فعالیت داشتیم. ما چند نفر بعد از ...
نواختن آهنگ امید با دست های کوچک بیمار
. او با عصا روی سن رفت و باوجود داشتن درد، با انگیزه و انرژی فراوان، اجرای خوبی هم کرد. حاضران در سالن هم در پایان اجرا، به احترام این تلاش و هنرنمایی او و باقی بچه ها ایستادند و چند دقیقه برایشان دست زدند و به آن ها روحیه دادند. من مطمئنم این روحیه خوب در روند درمانی این بچه ها هم تأثیر مثبت خواهد داشت. وقتی ترس جایش را به عشق داد وقتی تصمیم گرفتیم برای اجرای موسیقی به بخش ...
پدر معنوی شیعیان جنوب شرق آسیا که بود؟
عادی ای نیست. به انحاء مختلف آزمایشش کردم. مثلاً وقتی بهش می گفتم که چند تا تعلمون در قرآن هست؟ عددش را می گفت بعد همین جور که قرآن را باز می کرد یا یک صفحه سمت راست یا سمت چپ می گفت این یکی؛ دوباره قرآن را باز می کرد می گفت این دو، این سه و تا آخر همه موارد نشان می داد. گفت دیدیم نه این واقعاً از جهت مادی هیچ قابل تفسیر نیست و این جریان برای من خیلی خوب بود چون من آن زمان طلبه بودم و آن کتاب ها ...
حسام آشنا: روحانی سال 1392 کاندیدای محبوب مردم نبود/جهانگیری می خواست منشی بازنشسته اش را حفظ کند!/نیلی ...
، مردم به آقای روحانی هم اعتماد می کنند، به نظر می رسد که آقای روحانی در انتخابات گذشته و کمپین دوباره ایران، تاحدی کاریزما هم پیدا کرد. اما در فاصله یک سال و نیم بعد از آن انتخابات، این تصور پیش آمده که ایشان جراح قلب خوبی هم نیست. نگران نیستید که مردم اعتمادشان را به این جراح قلب از دست بدهند یا داده باشند؟ ما باید موضوع اعتماد اجتماعی را جدی بگیریم. مردم عقد اخوت دائمی با کسی نبسته اند ...
گفتن این 10 جمله به مادرشوهرتان عواقب خوبی ندارد!
خودم راحت ترم." این شکایت در میان مادرشوهرها رایج است. عروس ها همیشه به پدر و مادر خود بیشتر اهمیت می دهند. کاتلین می گوید: عروسم در روز تعطیل یا عید پیش خانواده خودش می رود. عکس های پدر و مادرش در همه جای خانه دیده می شوند و آنها اصلاً عکسی از من و شوهرم در خانه نگذاشته اند. با آنکه راحت بودن با پدر و مادر خودتان کاملاً منطقی است، ولی باید بپذیرید که این دو خانواده با هم وصلت کرده اند و ...
شهید روحانی که بین زمین و آسمان در حال سجده بود
سال 64 در سن نوزده سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر پاکش در قطعه 24 بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد. شهادت بعد از 18 سال بی تحرکی در بستر سمیه قربانی طلبه سطح دو به زندگینامه ی شهیدِ جانباز محمد تقی طاهرزاده پرداخت و گفت: شهید طاهرزاده در سن 17 سالگی در اسفند 66 به جبهه رفت و در تیر ماه سال 67 در شلمچه دچار موج انفجار شد و حدود یک ماه بعد بیهوش شد و بعد از 18 ...
یک سال در عمق خاک عراق زندگی می کردم
، در ابتدای کار فقط چند تا نگهبانند که تیراندازی می کنند اما اگر خط شکسته نشود و کپ کنیم، خمپاره زن ها و توپ و تانک هم فعال شده و کار به مراتب سخت تر می شود. کسانی که خواب هستند بیدار می شوند و آتش، لحظه به لحظه بیشتر می شود. تمام سعی ما بر این بود که بچه ها آموزش ببینند و در آن لحظات اولیه بتوانند خط اول را بگیرند و به همین واسطه، از فعال شدن دشمن، جلوگیری کنند. به همین خاطر چه از نظر آموزش و چه ...
جندی مکلف کتاب کنایه هاست/ از تولید سینمایی خاطرات حمایت نکردند
اسرایی که چنین خطابی از او داشتند و بعد از کتک مفصلی که از عراقی ها می خوردند سرشان را هم می شکستند. اینکه 64 نفر آدم، کنار هم در فضایی به اندازه حجم یک فرش 12 متری قرار بگیند، برای هر نفر، سه نفر باشند سه نفر با قدهای بالای 2 متر باشد با میله گرد و نبشی و دست کلنگ و بزند، فکر کنید چه می شود!؟ من برخی از این صحنه ها را فقط در روضه ها شنیده ام. تیپی که ما با آن ها درگیر بودیم داعش آنروزی بودند، بعثی ...
13سال پرستاری از خواهر شهید
دوست داشتند و پس از شهادتش در منطقه تنگاب برای او یک مزار یادبود ساختند. بنده با جبهه رفتن او کمی مخالفت کردم؛ اما مادرم مخالفتی نداشت، مادرم بعد از شهادت برادرم خیلی ناراحت بود وگریه می کرد اما با این امید که خدا این هدیه را از او قبول کند و از این بابت که دین خود را به این نظام و کشور ادا کردند راضی بودند؛ می گفتند درست است که من داغدار شده ام ولی لااقل در آن دنیا کسی را داریم که کمکمان ...
وقتی ریسمان محبت شما به فرزندتان وصل نیست
...، لجبازی، آتش افروزی، قلدری و دزدی. گاهی فرزند شما با رفتارهایش به خودش بیشتر آسیب می رساند، مانند بچه هایی که گوشه گیری شدید دارند یا افسرده، مضطرب و خجالتی هستند یا وسواس بالایی را تجربه می کنند. مادر گرامی! شما باید هنگام کار با فرزند خود شاد و پذیرش بی قید و شرط داشته باشید. متأسفانه بسیاری از والدین با دیدن هر رفتار نامطلوبی از کودک خود فقط رفتار های کلیشه ای که شامل داد زدن، دعوا و قهر ...
هم صدا با سیاه مستِ سایه تاکِ
ها و کامیابی ها و شکست های شخصی که به قول دکتر زرین کوب بزرگ، هر چه خصوصی تر باشد اثرش بر مخاطب بیشتر خواهد بود. این درد دل گفتن و از رنج روزگار شکوه سر کردن با کلامی پیراسته و دقتی توصیف ناشدنی، زمانی بر زبان و خامه ی حماسه آفرین توس جاری می شود که پیری و تهی دستی و نداری از درون خانه و زمستان و برف و سرما از بیرون، بدان گونه او را محاصره کرده اند که دل بردبارش طاقت از دست می دهد و ...
روایت زندگی شهید دستغیب از زبان دخترش
را آنجا ریخته بودند. من می لرزیدم و به خیالم می آمد که قیامت شده است. همه مردهای خانه و برادرهایم را گرفته بودند. یکی سرش شکسته و خون آلود بود و مادرم فریاد می زد که چرا این ها را می زنید؟ آن ها هم دائما فریاد می زدند آقای دستغیب کجاست؟ انگار که آقا را خدا برده بود، چون یکی از آن ها توی سینه خود آقا اسلحه کشیده بود و می گفت آقا کجاست؟ بعد آقا از دیوار سه متری پریده بود پایین و همان جا در ...
جایزه صدام برای سر شاهرخ
و زورش را به رخ دروهمسایه بکشاند. شاهرخ آن روزها پای ثابت قشون کشی های محله ای و زدوخوردهای شبانه پای میزهای کاباره بود. چیزی به صبح نمانده با عربده کشی و دهانی که بوی زننده مشروب می داد به خانه می آمد. خوابش که سنگین می شد مادر پیرش با چادر پرگل نماز بالای سرش می رفت. کله عقب می کشید که بوی الکل به مشامش نرسد. همین طور که اشک می ریخت، امام زمان (عج) را صدا می کرد. دکمه های یکی در میان بسته ...
پیکر محمد جایی برای بوسیدن نداشت
خداوند برای خودش نگه داشته است. وی ادامه داد: سال 62 جبهه رفت. فقط دیدم صبح زود در را باز کرد و برایم دست تکان داد و رفت. بعد فهمیدیم به جبهه رفته است. یواشکی سن شناسنامه اش را زیاد کرده بود. مدتی بعد در عملیات خیبر شهید شد. مارد شهید ابراهیم عاکفی افزود: در کوچه محل زندگیمان بچه های زیادی بودند که ابراهیم با هیچ کدامشان دوست نبود. عادل جباری چند سالی از ابراهیم بزرگتر بود و ...
نسبت کروموزوم 47 با جذبه عشق
. زیبایی لباس آقای سماع را هم که می بینند باز وسوسه نمی شوند لااقل برای دقایقی هم که شده امتحان کنند؛ حتی به اندازه گرفتن یک عکس . مهتاب می ایستد اما تلو تلو نمی خورد، انگار نه انگار تا همین چند لحظه پیش داشت می چرخید. عقب عقب می آید و روی مبل گوشه سالن می نشیند و با دست هایش ضرب می گیرد. چند دقیقه بعد محسن بی خیال چرخیدن می شود و کنار مهتاب می نشیند. سرش گیج رفته و دلش نمی خواهد ادامه دهد ...
دستمزد وکلای حاضر در پرونده زنجانی/ دستور جدید به مدیران برای اضافه کاری کارمندان/ وعده روحانی برعکس از ...
...؛ مگر می شود در دنیای امروز با بانک های خارجی کار نکنیم؟ روحانی اظهار کرد: یک نفر از یک گوشه ای که نمی دانیم کجاست مردم را تحریک می کند که اگر FATF امضا شود و یا با گروه اقدام مالی کار کنیم، اسلام از دست می رود. ای کاش اسلام را می فهمید، بعد می گفت اسلام از دست می رود. رئیس جمهور خاطر نشان کرد: حکومت و اداره کشور برای مردم است. هزینه ها را به مردم بگویید. اگر این کار را ...
وظایف مادر نسبت به فرزند، پس خودتون چی؟
کمالی دست نیافتنی سوق می دهد؛ فرزند بی ملاحظه بی توجهی ریشه ای مادر به زندگی خودش را برجسته می کند؛ فرزند خشن آرزوی آینده ای بهتر را که قرار بود خود فرزند تجسمش باشد نابود می کند. این دلایل شاهدی برای ارتباط قوی بین افسردگی شدید و فقر است، ارتباطی که از نظر بالینی معمولاً به نادیده انگاشتن آن گرایش داریم (در این مورد، نکتۀ دیگر هم وجود دارد: وعدۀ تحقق نایافتۀ زندگیِ بهتر بعد از پایان ...
سالار نوشته هایش را با نام شهید امضا می کرد
از تمام اعضای خانواده و دوستانش حلالیت طلبید و خیلی خوب دل آن ها را به دست آورد و دوباره راهی جبهه شد. اسفند همان سال در عملیات خیبر شرکت کرد و در همان عملیات مفقودالاثر شد. هفتم اسفند بود که خبر شهادتش را به خانواده دادند، اما چون پیکرش نیامد، می گفتیم شاید اسیر شده باشد. پدر و مادرم همیشه چشم انتظار بودند تا اینکه جنگ تمام شد و آزادگان هم برگشتند، اما از سالار خبری نشد. سرانجام در جریان تفحص پیکر شهدا سال 74، پیکرش شناسایی شد، ولی مادر تا زمانی که در قید حیات بود همچنان چشم انتظار سالار بود. منبع:جوان آنلاین ...
همه اعضای این خانواده رزمنده بودند
شهید می گوید:پسرم بعد از اعزام حدود دو ماه در پادگان بلال بود. بعد به جبهه رفت و چند روزی به مرخصی آمد، اما گفت: کاش به خانه برنمی گشتم. انگار جبهه هوایی اش کرده بود، دوست داشت زود به محیط جبهه برگردد. در همان چند روز مرخصی اش به همه اقوام سر زد. حتی از همسایه ها حلالیت طلبید. می گفت: اگر اسیر شدم خودم را می کشم. گفتم پسرم اینکه خودکشی است. گفت: پس مادر جان دعا کن من شهید شوم. گفتم اگر اینطور می ...