سایر منابع:
سایر خبرها
پیشکسوت کشتی زاهدان: دخترم و دوستش در آغوش هم در مدرسه سوختند و پَرپَر شدند
اده بود شناختم من برای ماموریت کاری در تهران بودم که با من تماس گرفتند و گفتند که این اتفاق افتاده. وقتی رسیدم زاهدان برای شناسایی دخترم به پزشکی قانونی رفتم. وقتی صبا را دیدم نه صورت داشت نه بینی، دست ها و صورت زیبای دخترم از بین رفته بود، طوری که اصلا قابل شناسایی نبود. چند روز قبل 2 دندان شیری صبا افتاده بود وقتی دندان هایش را دیدم مطمئن شدم این چیزی که روبرویم گذاشته اند دردانه و ...
شوهر بی غیرتم از 3 مرد 700 هزار تومان گرفت و من را به باغ لواسان فرستاد !
که همسر 18 ساله او بود بازداشت شد. آن زن با اقرار به قتل شوهرش گفت: شوهرم مهدورالدم بود به همین خاطر او را کشتم. سپس در شرح ماجرا گفت:12 ساله که بودم به خاطر آزار های برادرم از خانه فرار کردم. شب ها در پارک می ماندم تا اینکه با عباس آشنا شدم و ماجرای زندگی ام را برایش تعریف کردم. او قول داد مرا کمک کند و شش ماه بعد به عقد موقت او درآمدم. متهم در ادامه گفت: عباس گفته بود قبلاً اعتیاد ...
زیبا عزیزی چهارمین بانوی برتر روستایی دنیا به انتخاب سازمان ملل
دیگر پدربزرگش را جلو انداخت تا به هدفش برسد: پایان دوره دبستان برای من شروع یک دوره سخت و جنگی تمام عیار با خانواده و بزرگان طایفه برای جلب رضایتشان و ادامه تحصیل بود. برای بلوچ ها سخت است که یک دختر به تنهایی مسافت بین دو روستا را برای درس خواندن طی کند. همه از جمله مادرم می گفتند به جای ادامه تحصیل خانه بنشین و هنر بیاموز. اما من دوست داشتم درس بخوانم. برای اینکه بهانه ای دست مادرش ...
گروگانگیری 200 میلیونی سارقان بی سرانجام ماند
پول ها به حساب همسر کوروش واریز شده و بدین ترتیب با شناسایی زوج جوان هر دو نفر بازداشت شدند. مرد گروگانگیر گفت: سال گذشته با همسرم ازدواج کردم. شرایط مالی مان در حدی بود که می توانستم خرج زندگی ام را بدهم. اما با گران شدن دلار و طلا و ملک، قیمت اجاره خانه به طرز سرسام آوری بالا رفت. صاحب خانه مبلغ زیادی روی اجاره خانه گذاشت که از توان من خارج بود. او ادامه داد: نه کسی را داشتیم از او پول قرض بگی ...
عروس خانم در حجله مرد از آب درآمد! + جزییات باورنکردنی در دادگاه خانواده
بود که مادر و دختری جوان هم میهمانشان شدند و سعید برای اولین بار آرزو را دید. سعید می گوید:آرزو دختری زیبا و خیلی شیک پوش بود همان ابتدا فهمیدم دانشجوی فوق لیسانس رشته معماری است خانواده اش هم باکلاس بودند خودش بسیار مودبانه حرف می زد. سعید و آرزو ساعتی در میز دونفره دیگری با هم حرف زدند تا اینکه قرار شد دوروزی فکر کنند و بعد تصمیم بگیرند. نامزدی دو روز ...
وام کمیته امداد به کارم توسعه و رونق داد
این بانوی پرتلاش می گوید: اولویت اولم دامپروری و اولویت بعدی من پرورش طیور بود. از کودکی به پرورش جوجه و مرغ و خروس و اردک علاقه مند بودم و در روستا و خانه مان این کار را با چند مرغ و خروس تجربه کرده بودم. وی می افزاید: پشت منزل مسکونی مان، حدود 150 متر زمین داشتیم که برای شروع احساس کردم، فضای مناسبی برای کار است. درست کردن فضای مرغداری، سالن های مناسب برای جوجه ریزی، تجهیزات مختلف ...
برای انتقام خونش 750داعشی به هلاکت رسیدند
ام که تو داری گریه می کنی، او من را غافلگیر کرد. پس از خداحافظی، رفت و من هیچ مخالفتی نکردم و تنها به گریه ادامه دادم. افتخار بنده این است که او در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده است، ان شاءالله که مرا هم در آن دنیا شفاعت کند. یک بار خواب پسر شهیدم عقیل را دیدم که با لباس بسیجی آمده خانه، من هم او را بغل گرفتم و بوسیدم. شهیدان واقعا زنده هستند و از همه چیز اطلاع دارند، خواهرش ...
پری زنگنه؛ بانوی اپرای ایران
...: روز های روشن بسرعت طی می شد تا در شبی تاریک قدم بگذارم... و بازهم پاییز. دنیایی جدید، ناشناخته و پر از صدا های بی تصویر. در یکی از خیابان های فرعی که به جاده های قدیم شمیران منتهی می شد و مرا به خانه مان هدایت می کرد می راندم. در یک لحظه ماشین من بر زمین خیس و لغزنده که نور کم چراغ ها بر آن افتاده بود به سوی ماشینی که در جهت مخالف و در آن سوی خیابان پارک شده بود منحرف شد و باقی زندگی مرا نیز ...
شهرام به دختر 12 ساله خودش هم رحم نکرد/ شیشه با او کاری کرد که به خلوت دخترش برود
دست می داد تا جاییکه گمان کردم همسرم گوسفند است و به همین دلیل قصد داشتم که اورا ذبح کنم تا از گوشتش استفاده کنم اما خدا رحم کرد و در واپسین لحظات متوجه شدم که او همسرم است. شهرام ادامه داد: رفته رفته با خانواده خویش بخاطر مصرف مواد مخدر به مشکل خوردم و هر روز با همسرم درگیر بودم. تا اینکه در یکی از شب ها زمانی که همه خواب بودند به سراغ نگین دخترم رفتم و در حالیکه وی خواب بود جلوی دهان ...
بی قراری کارگردان برای گریه و زاری ها در تلویزیون
عصبی بر روی مخاطب نبود. من اگر مدیریت سازمان صداوسیما را عهده دار بودم، پخش سریال ها را تقسیم بندی می کردم و در کنار کارهای ملودرام جدی، مجموعه های طنز نیز پخش می کردم؛ بنابراین این مشکل من فیلمساز نیست بلکه به عدم برنامه ریزی سازمان صداوسیما برمی گردد که همزمان چند سریال ملودرام را پخش می کند. او تاکید کرد: پخش مداوم تولیدات ملودرام و غصه دار، مشکل من فیلمساز نیست. بلکه به خود ...
مارها از سقف آویزان می شوند و با ما درس می خوانند
واند چگونه باشد؟ برای خودم سؤال طرح می کنم و اسب مرا از سینه کش بالا می برد تا دم خانه ها. چند زن و دختر نان می پزند و چند مرد به استقبال می آیند و خبری از بچه ها نیست. سیدحسن می گوید بچه ها رفته اند مدرسه. اشاره می کند به اتاق سنگ و گلی که پایین همه خانه های روستا ساخته شده و روی سقف آن هم پرچم کشورمان به اهتزاز درآمده. بعد از چاق سلامتی و نوشیدن چای می روم سمت مدرسه. صدای ...
کارآفرینی از مکتب بازار
به نام پُشت باروی بیدآباد در سال 1324 به دنیا آمدم. دو سال و نیمه بودم که مادرم را از دست دادم و یتیم بزرگ شدم. در سن 6 سالگی به مدرسه جامع تعلیمات اسلامی اصفهان فرستاده شدم. این مدرسه شعبه تعلیمات اسلامی تهران بود که حاج آقای فیروزیان در اصفهان تاسیس کرده بودند و من تا کلاس ششم ابتدایی یعنی سال 1336 در آنجا درس خواندم. بعد از پایان این دوره تصدیق ششم ابتدایی گرفتم. پس از آن در 12 سالگی وارد ...
تحریم ها به رایت کتاب ها هم رسیده/ دوران تلویزیون گذشته
تحت تاثیری فضایی بودیم که مربوط به امروز و دیروز نبود. از زمانی که خودم را شناختم، دور و اطرافم، یا آثار حافظ و سعدی را دیدم یا با افرادی مراوده داشتم که در کار کتاب و ادبیات بودند. * دفتر پیدایش، از اول، حوالی خیابان انقلاب بود؟ در آغاز راه، من نشانی محل کار برادرم را داده بودم؛ خیابان مصطفی خمینی، خیابان دانشرا. سال 72 یا 73 بود که همراه 2 دوست دیگر، ساختمانی را به طور ...
فتوایی برای نجات سینما!
ذائقه مردم سال 57 خوش نیاید. درنهایت صلاح و مصلحت هایی انجام گرفت و تصمیم بر این شد که موضوع را از طریق دفتر امام حل کنند. در نقل قولی از حسین بهزاد نویسنده و محقق در برنامه راز در بهار 59 بود و امام(ره) تازه از بیمارستان قلب مرخص شده بودند و چند روزی بود که در ساختمانی در شمال تهران ساکن بودند. امام(ره) را در جریان گذاشتند و قرار شد فیلم را برای ایشان پخش کنند. امام راحل این فیلم را دیدند ...
شب خاطره انگیز دختر یلدایی
گذشته که برای حمل مشعل المپیک زمستانی به کره جنوبی رفته بودم، همزمان با شب یلدا در راه بازگشت به ایران در هواپیما بودیم ولی امسال خانه مادری، در دورهمی خانوادگی همراه خواهران، برادران و جمعی دیگر از فامیل جشن تولد 29 سالگی را گرفتم و تا صبح گفتیم و خندیدیم. * فرزند چندم خانواده هستی؟ دو خواهر و دو برادر دارم که من آخری هستم. * آن ها هم به موتورسواری علاقه دارند؟ فقط یکی از ...
شکارچی ها؛ حافظان حیات وحش منصورآباد رفسنجان!
از دم شکارچی غیرمجاز بودند. سال 87 به خودشان که آمدند دیدند نه از منصورآباد چیزی مانده نه از شکار. از آن همه قوچ و میش و کل و بز 40 رأس مانده بود! نگران شدند. فرزاد مهدوی رئیس هیأت مدیره انجمن مردمی دوستداران طبیعت رفسنجان می گوید: همان تیرماه تشکیل جلسه دادیم تا بررسی کنیم که چرا این اتفاق افتاده. به دو دلیل رسیدند: اول شکار، بعد هم خشکسالی! داستان شکارچیانی که حافظان حیات وحش منصورآباد شدند از همین نقطه شروع شد؛ راز بقا! ...
گوهر بافت تاریخی شیراز؛ قربانی بی مسئولیتی ها + عکس
تحصیل من بود و خاطرات زیادی از آن در ذهنم ثبت شده است؛ گردش ایام به شکلی رقم خورد که سال 1391 از آگهی فروش آن خبردار شدم و آن را خریداری کردم. زین العابدین غفاری گفت: بلافاصله بعد از خرید این ملک، به اداره کل میراث فرهنگی فارس مراجعه کردم و به پیشنهاد این اداره، بنا را در اختیار میراث فرهنگی گذاشتم تا مرمت شود اما در کمال ناباوری پس از مدت کوتاهی در یکی از روزنامه ها خواندم که “دزدان میراث ...
فتوایی برای نجات سینما!
می گرفت. آتش زدن بعضی سینماها نگرانی ها را به اوج می رساند و به این تصور دامن می زد که با پیروزی انقلاب، سینما در ایران نابود خواهد شد. بیشتر بخوانید: نگاهی به زندگی عاشقانه امام خمینی (ره) و همسرش؛ رهبری مقتدر و همسری عاشق داودنژاد در ادامه می گوید: به یاد دارم روزی در فیلمکار با روبیک منصوری و دوست او مرحوم واروژ که روحیه انقلابی داشت و طرفدار امام بود، صحبت می کردیم. طبق ...
به آداب و قوانین آزاداندیشی پایبند باشیم/ رسانه و اندیشه ورزی
نبایستی اعمال بشود؛ نظر شخصی در این که آیا این جنگ صلاح هست یا نیست؟ کی شروع شده؟ کی باید تمام شود؟ کجا خوب بود صلح می شد؟ و أمثال آن؛ این ها مسائل و نظرهایی است که برای انسان هست و چه اشکالی دارد که برای همه هم باشد. امّا در تصمیم گیری ها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع باشد؛ عملا اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار. ... همچنین بعد از رحلت آیة الله خمینی که عنوان رهبری را به جناب آقای حاج سید ...
سناریو جدید اتاق فکر برخی اصلاح طلبان: انقلاب از اول اشتباه بود/ از بودجه انتخاباتی تا سیاسی کاری در ...
انداختند که شعارش این بود؛ هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست . چندی بعد مجیدی درباره پشت پرده این ماجرا گفت: چند روز پیش از سوی آقای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عده ای از هنرمندان که وجهه بین المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم ...
ساده نویسی شمس ساده انگاری نبوده است/ از دیوار بلند تفسیر مورچه وار پیش می رفتم
ک خانواده مذهبی پرورش یافته بودم. از همان اوان کودکی با قرآن انس داشتم. مادرم معلم قرآن و پدرم مفسر قرآن بود. این دو بزرگوار من و دیگر خواهران و برادرانم را از دوره خردسالی با قرآن آشنا کردند. آرزوی من همیشه این بود که حافظ قرآن باشم که متأسفانه تاکنون ناکام مانده ام و نتوانسته ام حافظ کل قرآن شوم. آرزوی دیگرم این بود که علاوه بر روخوانی کلام وحی، توان فهم و درک معارف و مفاهیم بسیار والای قرآن را ...
اعتراف به جنایت مسلحانه بعد از 9 ماه انکار +تصاویر
، وقتی سخنان متهم به این جا رسید قاضی احمدی نژاد پرسید شما که مدعی بودید هنگام ارتکاب قتل در کشور عراق بودید و اسنادی را نیز در این باره ارائه دادید؟! که وی گفت: بله! آن زمان نقشه را این گونه طرح کرده بودم، اما حقیقت ماجرا این است که من وقتی تصمیم به این کار گرفتم در عراق بودم. به همین دلیل به طور غیرقانونی و از مرز زمینی وارد کشور شدم و به مشهد آمدم آن روز صبح نیز بعد از آن که به سوی همسر برادرم ...
با گل و شیرینی به استقبال من بیا/دیدار در یک شب برفی
ا قبول این مهریه حرف رهبرم زمین می ماند، مگر رهبر نگفته است مهریه ازدواج 14 عدد سکه باشد ؟ به خواستگاری گزینه دوم رفتیم و محمدرضا به آن دختر خانم گفت من به ماموریت می روم و او گفت اشکالی ندارد پدر من هم به ماموریت تهران می رود ، محمدرضا گفت ماموریت من به کردستان، پاوه و سوریه است ، وقتی محمدرضا این حرف را زد، خانواده آن دختر با خواستگاری و ازدواج مخالفت کردند. مادر اگر شهید ش ...
داستان پلیسی/ سفته های خونین
آمریکا برقرار نشده بود پس همه حرف های میمنت درباره زمینگیر شدن صدیقه کذب محض بود.از طرفی کیان دقیقا همین ماجرا را برای تانیا و پدرش تعریف کرده بود پس دیگر تردیدی وجود نداشت مستخدم و کلاهبردار با هم همدست هستند. ماجرای قتل و کلاهبرداری بدجوری به هم گره خورده بود.کارآگاه احتمال می داد کیان برای پس گرفتن رسید و سفته ها قتل را انجام داده تا هیچ ردپایی از خودش و میمنت به جا نماند برای همین هم ...
خطر هوش مصنوعی و جهان آینده
. منتها زمانی که کار ترجمه را شروع کردم نخستین پیشنهاد کتابی به اسم دوست باهوش من رمانی از النا فرانته بود که قبلاً از طریق فضای مجازی آثار این نویسنده را خوانده بودم و می پسندیدم. بنابراین شروع به ترجمه این رمان کردم و تحویل ناشر دادم. منتها فرآیند چاپ و انتشار این کتاب آن قدر طولانی شد که من در این فاصله ترجمه آثار دیگری را شروع کردم که زودتر از رمان اول منتشر شد. به هر حال اگر ترجمه های مرا ...
نگاه جامعه پزشکی نوین باید نسبت به طب سنتی اصلاح شود/ طب سنتی در کنار پزشکی مدرن می تواند موثر باشد
طب سنتی ما در خیلی از جا ها صفرهم نیست! زیر صفریم! اطلاع رسانی طب سنتی ما زیر صفر است؛ دلیلش هم همین بحث است که اگر شما، مردم اطلاعات نداشتند می شد صفر، اما الان اطلاعات غلط دارند، باید این اطلاعات غلط را فرمت کنیم تازه برسیم به صفر؛ اطلاعات غلط الان خیلی هست که دو، سه نمونه را عرض کردم خدمتتان مثل نمک دریا، مثل روغن کنجد و ... همه این ها باید فرمت شود، از سطح جامعه پاک شود بعد تازه مطالب جدید و ...
شفر مجری پرسپولیسی را استقلالی کرد! + تصاویر
شبکه یک میزبان وینفرد شفر سرمربی تیم استقلال بود. شفر در ابتدا با بیان اینکه یلدا طولانی ترین شب هست و همه در کنار اقوام و دوستان جشن می گیرند، درباره اطلاعاتی که از بازیکنان ایرانی پیش از حضور در استقلال داشته گفت: بازیکنان خوب ایرانی در آلمان داشیم، دو بازیکن ایرانی در امارات داشتم، خیلی وقت ها غافلگیر می شدم و می دیدم تیم های خیلی خوبی در لیگ قهرمانان داریم. بسیار خوشحالم که در ایران ...
بعثی ها به اسرای کربلای4 چه گفتند؟
کی متوجه شدید که عملیات لو رفته است؟ من، چون تجربه عملیات های متعددی را داشتم، از همان اولین ساعات شروع کربلای 4 احساس کردم که آمادگی دشمن نسبت به عملیات های دیگر متفاوت است. با شروع عملیات آنقدر منور زدند که منطقه مثل روز روشن شد. یا برای مسلسل هایشان آنقدر نوار آماده کرده بودند که گلوله هایشان تمام نمی شد. چنین جوی را در عملیات قبلی ندیده بودم. همان اولین ساعات برایم مسجل شد که ...
حسادت دوست قدیمی زن جوان را سیاه بخت کرد
او اعتماد کردم و همه اسرار زندگی ام را به او گفتم. مستوره بیشتر اوقات به خانه ما می آمد هر چند شوهرم از او خوشش نمی آمد اما او مدام سعی داشت به شوهرم نزدیک شود. او همیشه از شوهرش بد می گفت و از حس نفرتش به او که راننده ماشین سنگین بود، حرف می زد بعد هم مدعی شد با مردی جوان به نام امیر دوست است او هر روز از امیر و ارتباط عاشقانه شان با لذت و افتخار حرف می زد. آنقدر که گاهی حسرت شرایطش را می خوردم ...